جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


عضو مجمع روحانیون: نظامی که تحمل انتقاد را نداشته باشد، دچار استبداد مطلق می شود

Posted: 08 Jun 2011 01:36 AM PDT

جــرس: یک عضو مجمع روحانیون در مراسمی در کاشان، با اشاره به اقدامات ماموران حکومتی در خاکسپاری مرحوم عزت الله سحابی، خاطرنشان کرد "در جامعه کنونی مشاهده می کنیم بر جنازه مرحوم سحابی بدون اجازه اولیاء او نماز می خوانند با تکیه بر اختیارات حاکمیت فقیه و مصالح و امثال. به عنوان مسئله شرعی می گوییم همانطوریکه آیه الله صانعی فرموده اند: باید بر قبر مرحوم سحابی نماز خواند."


به گزارش منابع خبری جرس، آیت الله عرب از اعضای مجمع روحانیون مبارز کاشان در مراسم سالگرد درگذشت رهبر فقید جمهوری اسلامی که در یکی از مساجد آن شهر برگزار شد، با بیان اینکه "یک حرکت موفق دینی وقتی که همراه با تعقل بود دینی هم خواهد بود"، خاطرنشان کرد "زیرا در آن، فرصت استفاده از اندیشه های گوناگون فراهم می شود اگر قیامی تهی از اندیشه باشد نخواهد توانست اهداف جامع و فراگیری داشته داشته باشد."


وی تاکید کرد "رابطه مدارا و رفاقت رهبران و مصلحان با مردم، حتی مردمی که آنان را قبول ندارند"، از آیات مصرحه در قرآن است که خداوند خطاب به جامعه مشرک شبه جزیره می فرماید: بیندیشید و مشاهده کنید که رفیق شما یعنی پیامبر جنون ندارد و آنگونه که شما می پندارید نیست باید ادبیات حاکمان و رهبران اینگونه باشد حتی نسبت به کسانیکه آنها را قبول ندارند."


آیت الله عرب همچنین گفت "به هیچ وجه نمیتوان فضای نقد و سؤال و پرسش را بست به بهانه سوءاستفاده دشمنان یا با مصالح ساختگی و سست و بی اساس نمی توان جلو منتقدان و حتی مخالفان را گرفت. لذا جا دارد در بیست و دومین سالگرد امام ما سؤال کنیم چرا فضای نقد از سوی صاحبان قدرت بسته شد؟، چرا احزاب را بسته بلکه ویران نموده اید؟، چرا به سؤال های فرزندان انقلاب نسبت به عملکردتان توجهی نشد؟. در اصل ولایت فقیه بحث های فراوانی وجود دارد ، چرا این اصل فوق چون و چرا شده است؟. در اسلام برای سؤال و پرسش هیچ خط قرمزی وجود ندارد. آنچه به نام ولایت فقیه انجام میگیرد در اسلام و نظر امام خمینی سابقه ندارد. حتی ولایت ائمه معصومین نیز تعریف خود را دارد حتی امام معصوم نمی تواند بدون دلیل وارد حریم شخصی فردی بشود در ملک و حق او تصرف نماید. امام معصوم نیز نمیتواند بدون اجازه ولیّ خاص بر میّت مسلمان نماز بخواند طبق روایت موثق از امام باقر که فرمود: (اذا حضر سلطان من سلطان الله فهو اولی ان قدمه الولی والا فهو غاصب) یعنی اگر امام عادلی که از سوی خداوند منصوب شده است بر جنازه ای حاضر شد او اولویت دارد در صورتی که ولی میت از او بخواهد بر آن جنازه نماز بخواند در غیر این صورت او غاصب است.(وسائل الشیعه ج2 ص 801)
اما در جامعه کنونی مشاهده می کنیم بر جنازه مرحوم سحابی بدون اجازه اولیاء او نماز می خوانند با تکیه بر اختیارات حاکمیت فقیه و مصالح و امثال. به عنوان مسئله شرعی میگوییم همانطوریکه آیه الله العظمی صانعی فرموده اند: باید بر قبر مرحوم سحابی نماز خواند."


وی پیرامون دخالت آشکار نظامیان در امور سیاسی بویژه انتخابات گفت "امام خمینی در وصیت نامه خود و در سایر بیانات خود تاکید داشته اند نیروهای مسلح نباید در دسته بندی های سیاسی وارد شوند والاّ مملکت را بهم خواهند ریخت. نابسامانی های سیاسی، بی انصافی ها در حق رهبران اصلاحات حبس و بگیر و ببندها همه ناشی از توجه نکردن صدای مخالف و منتقدان است بدون شک نظامی که تحمل انتقاد را نداشته باشد دیر یا زود دچار استبداد مطلق می شود."


هشتمین روز اعتصاب غذای هدی صابر و دلیر ثانی  در اعتراض شهادت به هاله سحابی

Posted: 08 Jun 2011 02:11 AM PDT

 جرس: اعتصاب غذای دو زندانی سیاسی ملی- مذهبی در اعتراض به شهادت هاله سحابی در مراسم تشییع پیکر پدرش وارد هشتمین روز خود شد.


به گزارش کلمه، امیر خسرو دلیر ثانی و هدی صابر دو زندانی سیاسی ملی -مذهبی در بند ۳۵۰ زندان اوین از روزی که خبر شهادت هاله سحابی را در مراسم تشییع جنازه پدرش شنیدند دست به اعتصاب غذا زدند.

سایر زندانیان بند ۳۵۰ که قصد همراهی این زندانیان در این اعتصاب غذا را داشتند با ممانعت آنها روبرو شدند چرا که این دو زندانی در حرکتی نمادین و بدون تحمیل هزینه سنگین به سایر زندانیان تصمیم به این اعتصاب غذا گرفته اند.


از آنجا که هشت روز از اعتصاب غذای این دو زندانی می گذرد وضعیت جسمانی آنها وخیم گزارش شده است.

هاله سحابی چهارشنبه در مراسم تشییع جنازه پدر خود در اثر ضرب و شتم و یورش نیروهای امنیتی به شهادت رسید.

زندانیان سیاسی از جمله زندانیان بند ۳۵۰ چند روز پیش، طی بیانیه ای با محکوم کردن این حرکت حکومت تاکید کردند که دولتمردان نه تنها حقوق زندگان که حقوق مردگان را نیز برنمی تابند.

نشست ماهانه بنیاد باران با حضور سید محمد خاتمی

Posted: 08 Jun 2011 01:55 AM PDT

 


جرس:  چهل و پنجمین نشست تخصصی ماهانه بنیاد باران امروز سه شنبه و با گرامی داشت ماه رجب و خرداد ماه به ویژه بزرگداشت سالگرد درگذشت آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی و با حضور سید محمد خاتمی ، رییس و اعضای بنیاد باران برگزار شد.

به گزارش باران، در این نشست ماهانه و تخصصی، دکتر سید محمد صدر معاون وزیر امور خارجه دولت اصلاحات و محمد علی سبحانی سفیر پیشین ایران در کشورهای عربی پیرامون رخدادهای ضد استبدادی اخیر در کشورهای اسلامی سخنرانی کردند.

نشست ماهانه باران با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید در محل دفتر بنیاد باران در تهران آغاز شد و پس از سحنرانی با اقامه نماز جماعت مغرب و عشا به امامت سید محمد خاتمی به پایان رسید.



دکتر سید محمد صدر و محمد علی سبحانی در نشست تخصصی باران در سخنان خود به بررسی و تبیین موج بیداری و ضد استبدادی مردم در کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا و موضعگیری کشورهای جهان در قبال این رخداد بزرگ پرداحتند.

پس از سخنان این کارشناسان سیاست خارجی و روابط بین الملل، نشست باران با پرسش و پاسخ اعضای باران در این زمینه ادامه یافت.

 

اعتصاب غذای سه زندانی سیاسی کرد در زندان رجایی شهر

Posted: 08 Jun 2011 01:55 AM PDT

 جرس: سه زندانی سیاسی کرد زندان رجایی شهر در اعتراض به  شرایط ناگواری که در میان زندانیان عادی با جرایمی همچون تجاوز به عنف، قتل و قاچاق مواد مخدر دارند از یک هفته پیش دست به اعتصاب غذا زده اند.


به گزارش کلمه، سه زندانی سیاسی کرد به نامهای النور خضری ،کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی که پیش از این در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شدند در حالی به صورت غیر قانونی به زندان رجایی شهر منتقل شدند که حتی حقوق اولیه آنان نیز رعایت نمی شود.

آنها به مدت ۵۰ روز در بند قرنطینه زندان رجایی شهر نگهداری شدند، جایی با امکانات بسیار نامناسب بهداشتی و رفاهی که معمولا زندانیان در ابتدای ورودشان به زندان به مدت یک روز در آن به سر می برند تا عدم اعتیادشان به مواد مخدر مشخص شود.
 

پس از آن هم به جای آنکه به بند زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر منتقل شوند به اندرزگاه ۶ زندان رجایی شهر فرستاده شدند . جایی با امکانات بسیار محدود بهداشتی و رفاهی.

آنها هم اکنون با زندانیانی با جرایم خطرناک که به بیماری های سخت و واگیر دار مبتلا هستند هم بند شده اند و شرایط بسیار دشواری را می گذرانند. این در حالی است که طبق اصل تفکیک جرایم این زندانیان باید درمیان زندانیان سیاسی که جرایمی مشابه دارند نگهداری شوند .

خانواده و نزدیکان این سه زندانی به شدت نگران وضعیت جسمی و روحی این سه زندانی هستند که از کوچکترین حقوق یک زندانی هم محروم هستند. این سه زندانی خواستار آن هستند که هر چه زودتر به بند زندانیان سیاسی منتقل شوند.

تأثیر بهار عرب بر رقابت ایران-آمریکا

Posted: 07 Jun 2011 10:12 PM PDT

اِلن لِیپسون*

 

چگونه بهارعرب محیط استراتژیک را برای روابط ایران و آمریکا تغییر داده است؟
 
ناآرامی در سیاست اعراب تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر روابط ایران و آمریکا خواهد داشت. نتایج نامشخص- به ویژه اینکه چه کشورهایی غیر از مصر، تونس و احتمالاٌ یمن، دچارتغییرات در رهبری و یا تحول سیستمی می شوند- به این معناست که نه تهران و نه واشینگتن نمی توانند مطمئن باشند که دوستان و شریک هایشان چه کسانی خواهند بود. چندین کشور عربی ممکن است سیاست خارجی خود را بازتعریف کنند.
 
در مصر ممکن است سیاست ها کمتر با واشینگتن از نزدیک هماهنگ شود، کمتر بر معاهده صلح ۱۹۷۹ با اسرائیل به عنوان محور روابط منطقه ای اش استوار باشد، و بیشتر بر طرح مجدد نقش تاریخی مصر به عنوان رهبر و موتور سیاست عرب متمرکز شود. کشورهای خلیج فارس اگرچه هنوز در مورد تهدید ایران و افراطی گرایی مایل به مشارکت با آمریکا هستند لیکن به سوی یک موضع تهاجمی تردر حرکت می باشند. دفاع شدید آنها از پادشاهی بحرین حاکی است که تنش شیعه-سنی برانگیخته شده در طول بیش از ده سال گذشته (ابتدا در لبنان و سپس در عراق) می تواند مجدداٌ به عنوان یک موضوع تعیین کننده برای کشورهای خلیج فارس مطرح شود.
 
همه اینها مبین این است که روابط منطقه ای بین کشورهای عربی، بین اعراب و ایران، و بین منطقه و آمریکا سیال است. در بهترین وضعیت، یک دنیای عرب با اعتماد نفس بیشتر و حداقل بعضاٌ دمکراتیک، راه خود را برای مدیریت چالش نقش منطقه ای ایران پیدا خواهد کرد. منطقه ای با چندین مرکز قدرت- شامل مصر، عراق و عربستان سعودی- بهتر می توانند در خصوص امنیت منطقه ای هماهنگی کرده و موازنه ای را در برابر بلندپروازی ها و نفوذ ایران ایجاد کنند. چنین تحولی غیرمستقیم با منافع و استراتژی های آمریکا همسو خواهد بود.
 
ولی تنش بین جمهوری های عربی که دراوج انتقالی طوفانی بوده و نظام های سلطنتی خلیج فارس، مراکش و اردن که مدافع وضع موجود یا اصلاحات تدریجی هستند، در حال بروز است. پویایی نظام در حال تغییر منطقه ای گویای این موضوع است که ایالات متحده و ایران به رقابت خود دراین خصوص که کدام کشور بهتر تجسم ارزش ها و آمال مردم خاورمیانه است، ادامه خواهند داد.
این ممکن است برای چشم انداز تغییر مثبت در روابط ایران و آمریکا کلیدی نباشد، ولی بخشی از زمینه استراتژیکی است که داستان طولانی روابط ایران و آمریکا در آن شکل می گیرد.
 
تا کنون بهارعربی چگونه نفوذ ایران یا آمریکا را در منطقه تغییر داده است؟
در کوتاه مدت آمریکا و ایران هر دو از نفوذشان کاسته می شود. وقایعی که از دسامبر اتفاق افتاده اکثراٌ داخلی بوده است. هر جامعه ای بر روی تاریخ و ظرفیت خود برای تغییر متمرکز شده است و تلاش داشته که به توازن سیاسی جدیدی دست یابد که بهتر اراده مردم را منعکس کند. فعالانی که بهار عربی را ساختند به اینکه بدون کمک و دخالت خارجی کار کردند افتخار می کنند. بنابراین همه نیروهای خارجی بیشتر مشاهده گر بوده اند تا مشارکت کننده، و همه در تکاپوی شناخت بیشتر رهبران جدید و بالقوه دولت ها و جوامع مورد نظر هستند.
 
برقراری مجدد رابطه ایران و مصر چقدر اهمیت دارد؟ آیا ایران قادر خواهد بود با تغییر رهبران عرب ائتلاف های جدیدی را تشکیل دهد؟    
از سه دهه پیش که مصر متعهد به صلح با اسرائیل شد دو کشور دریک جنگ سرد با هم بوده اند. وزیر خارجه مصر نبیل العربی که اخیراٌ به عنوان دبیرکل اتحادیه عرب انتخاب شد گفت که مصر خواهان رابطه خوب با همه دولت ها از جمله ایران است. ولی همه پیش شرط های حقوقی و مراحل دیپلماتیک لازم برای برقراری رابطه تحقق نیافته است.
برقراری رابطه دو کشورِ تعیین کننده قطعاٌ به عنوان یک دستاورد برای ایران وشکستی برای آمریکا نگریسته خواهد شد، آمریکایی که همه کشورها را ترغیب کرده که از طریق فشارهای اقتصادی و سیاسی ایران را تا زمان تغییر سیاستش در خصوص برنامه مناقشه انگیز هسته ای منزوی کنند. ولی حتی اگر روابط دیپلماتیک برقرار شود، اکثر کشورهای عربی در مورد نیات و توانمندی ایران در بی ثبات سازی یکایک کشورها و روابط منطقه ای نگران خواهند ماند. کشورهای عرب ممکن است با شدت کمتری نگران فعالیت های هسته ای ایران باشند و بیشتر دغدغه دامن زدن ایران به تنش های فرقه ای و یا تشویق حزب الله و دیگر متحدین به تحریک اسرائیل به درگیری را داشته باشند. بنا راین ممکن است ایران پیشرفت هایی را در زمینه روابط رسمی دولت به دولت داشته باشد ولی ائتلاف های حقیقی با اکثر کشورهای سنیِ عرب غیرمحتمل است.
 
چگونه قیام سوریه بر رقابت بین ایران و آمریکا برای نفوذ در منطقه تاثیر خواهد گذاشت؟   
از آنجایی که سوریه در دنیای عرب مهمترین و نزدیک ترین رابطه را با ایران دارد ناآرامی آن کشورب یشترین چالش را برای ایران به وجود آورده است. گزارش ها حاکی از آن است که ایران مستقیماٌ برای سرکوب تظاهرکننده ها به سوریه کمک کرده است. بسیاری از ناظرین شباهت های زیادی بین رفتار ایران با مخافین پس از انتخابات مناقشه انگیز ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۹ و سرکوب دولت سوریه می بینند. همزمان با افزایش وحشیگری و هزینه انسانی سرکوب، موضع دولت آمریکا علیه رژیم بشار اسد به طور آهسته ای در حال تند تر شدن است.
سقوط رژیم اسد یک شکست فاحش برای نفوذ ایران در منطقه خواهد بود. ولی قدرت های خارجی با منافع جدی در سوریه به عنوان یک بازیگر منطقه ای شامل آمریکا، فرانسه و دیگر اعضاء اتحادیه اروپا، با توجه به فقدان اطمینان ازاینکه پس از این دیکتاتوری طولانی چه ظهور خواهد کرد، هنوز حمایت خود را از تغییر رژیمِ سیستمی اعلام نکرده اند. تحول در سوریه در طول زمان دستاوردی برای غرب و شکستی مهم برای ایران خواهد بود.
 
منبع: Iran Primer 
*اِلن لِیپسون هم اکنون رئیس و رئیس هیئت اجرایی مرکز استیمسون در واشنگتن است که در شورای امنیت ملی، شورای ملی اطلاعات آمریکا و سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا در مورد ایران و دیگر مسائل خاورمیانه کار کرده است. 

سیر تحول اندیشه سیاسی آیت الله منتظری(2)

Posted: 07 Jun 2011 09:38 PM PDT

محسن کدیور
آیت الله منتظری به‌تدریج به کاستی‌های الگوی اولیه‌اش در مورد حکومت پی می‌برد و گام به گام آن‌را اصلاح می‌کند

 

سیر تحول اندیشه سیاسی آیت الله منتظری(2)
 
مبنای فقیه حاکمی
خلاصه قسمت اول: مطالعه اندیشه سیاسی آیت الله منتظری نشان می دهد که ایشان دو نقطه عطف را پشت سر گذاشته اند و حداقل سه نظریه سیاسی نسبتا متفاوت ارائه کرده اند، که از آنها با عناوین نظریه نخستین، نظریه میانی و نظریه نهائی می توان یاد کرد. عنوان فصل اول از فصول چهارگانه این تحقیق عبارت بود از " نظریه نخستین: در ظلّ اساتید". این فصل در ضمن هشت بخش دنبال می شود. در قسمت اول بخشهای اول و دوم این فصل مطرح شد. بخش اول در ملازمت آیت الله بروجردی نام داشت. این مجتهد جوان در سن 27 سالگی در تعلیقات خود بر نخستین تقریر فقهیش البدرالزاهر فی صلوة الجمعه و المسافر در سال 1328 "ولایت انتصابی عامه فقها"ی آیت الله بروجردی را تایید کرده نظریه انتخاب را مورد انتقاد قرار می دهد. بخش دوم در ملازمت آیت الله خمینی نام داشت. آیت الله منتظری در دومین تقریر اصولیش محاضرات فی الاصول دیگر استادش آیت الله خمینی را در سال 1330 به رشته تحریر در می آورد. در این کتاب در ضمن مباحث اجتهاد و تقلید استاد و شاگرد از "نظریه ولایت انتصابی عامه فقها" حمایت می کنند. در ضمن این بحث نظریه انتخاب بار دیگر مورد نقد قرار می گیرد. اشکال مشترک به انتخابی بودن حاکم در هر دو کتاب جائز بودن عقد وکالت و منجر شدن جواز عزل وکیل از سوی موکلان به اختلال نظام است. در این قسمت بخشهای سوم تا پنجم از فصل اول مورد بحث قرار می گیرد و طی آن دیدگاه سیاسی آیت الله منتظری در فاصله سالهای 1321 تا تیر 1358 تحلیل می شود.
***
بخش سوم: نظریه انتخاب در مباحثه دوران طلبگی
آیت الله منتظری حداقل در سه موضع به تمایل خود به نظریه انتخاب از آغاز دوران طلبگی اشاره کرده است. در نخستین نقل می گوید: "من از همان اول نظرم اين بود‏ ‏كه اساس حاكميت مردمند." این مطلب در ضمن پاسخ به پرسش یک خبرنگار بین المللی مطرح شده است. متن کامل این پرسش و پاسخ به این قرار است:
"خبرنگار: در مورد نظريه شما در مورد ولايت فقيه ، چند نفر از آيات عظام‏ ‏در قم و در جهان تشيع هستند كه نظر شما را قبول دارند؟
‏ ‏آيت الله منتظري : آقايان نوعا و اجمالا ولايت فقيه را قبول دارند. اين نظريه‏ ‏اختراعي نيست ، چون از كتاب و سنت استفاده ميشود. از گذشته مسأله‏ ‏ولايت فقيه مطرح بوده ولي به صورت مدون در كتابها كمتر بوده است .‏ ‏مرحوم آيت الله خميني در اين زمينه در نجف درس گفتند، بعدا هم در‏ ‏مجلس خبرگان مطرح شد، چيز تازه اي نيست. من از همان اول نظرم اين بود‏ ‏كه اساس حاكميت مردمند. مرحوم آيت الله خميني نيز ميفرمود: ميزان رأي‏ ‏ملت است . حالا آقايان دم از رأي ملت ميزنند اما انتخاباتشان تقريبا به‏ ‏انتصابات منجر ميشود!" (مصاحبه دكتر دينر هرمن خبرنگار نشريه فرانكفورتر آلگماينه آلمان، 25 آذر ‏1385، کتاب دیدگاهها، ج 3 ص 126)
بر اساس این تصویر از دوران طلبگی، ایشان از آغاز به ولایت فقیه از یک سو و حاکمیت ملی از سوی دیگر نظر داشته است. جمع این دو به انتخابی بودن ولی فقیه می انجامد. واضح است که این دو نظر به لحاظ عمق باور هم عرض نبوده اند و باور به حاکمیت ملی به معنای مبنای مشروعیت چند دهه طول می کشد که رشد کند و به بار نشیند. این باور در آغاز تنها در حد احتمال بوده و در سایه باور به ولایت فقیه قرار می گرفته اما به هر حال وجود داشته است.
‏معظم له در کتاب خاطرات (1379) دوبار به خاطره ای اشاره می کنند که با بحث ما ارتباط تنگاتنگ دارد.
نقل اول:
" من يادم هست يك وقت با آقاي مطهري راجع به مساله چگونگي رهبري در زمان غيبت امام زمان (عج) مباحثه ميكرديم، بحث بدينجا رسيد كه اهل سنت ميگويند امامت در اسلام با انتخاب مردم است و ما شيعيان ميگوييم ائمه دوازده گانه (عليهم السلام) از سوي خداوند متعال و توسط پيامبر اكرم (ص) مشخص و معين شده اند ولي در زمان غيبت امام زمان (عج) چگونه بايد باشد؟ بالاخره ما به اين نتيجه رسيديم كه در عصر غيبت، امامت و رهبري جامعه بر اساس ضوابط و ملاكهاي مشخص شده از سوي اسلام توسط انتخاب مردم صورت ميگيرد، و اين خلاف مذهب تشيع هم نيست . تا وقتي كه امام منصوب هست، امام منصوب ; ولي هنگامي كه دستمان از امام منصوب كوتاه است شايسته ترين فرد براي رهبري در چهارچوب ضوابط شرعي توسط مردم انتخاب ميشود، بالاخره ما در بحث به اين نتيجه رسيديم .
 بعد اين نظر را با مرحوم امام مطرح كرديم، گفتيم نظر ما اين است كه اين قول ثالثي است، اهل سنت ميگويند خلافت به انتخاب است، شيعه ميگويد به نصب است، ما ميگوييم با هر دو است، تا مادامي كه امام منصوب هست، امام منصوب ; وقتي كه نيست و غايب است امام منتخب، و امام منتخب بايد مجتهد جامع الشرايط باشد.
آن وقت مرحوم امام گفتند نه اين جوري نيست - گويا ايشان ميخواستند با ما جدل كنند- گفتند: مذهب تشيع اين است كه امام بايد معصوم و منصوب باشد. در زمان غيبت تقصير خود مردم است كه امام غايب است، خواجه هم ميگويد: "وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا"(تجريدالاعتقاد، مقصد پنجم، مساله امامت)الا ما هم لايق نبوده ايم كه امام غايب است، ما بايد شرايط را فراهم كنيم تا امام زمان (عج) بيايد. ما گفتيم پس در زمان غيبت بايد هرج ومرج باشد، فرمود اين تقصير خود مردم است، خداوند نعمت را تمام كرده ما بايد لياقت آمدن امام زمان (عج) را در خود فراهم كنيم، نظر شيعه اين است كه امام فقط بايد منصوب و معصوم باشد.
اين بود اظهارات ايشان در آن وقت، و اشاره اي هم به ولايت فقيه نكردند. بعدا كه ايشان به نجف رفتند در آنجا دوازده جلسه راجع به ولايت فقيه و حكومت اسلامي بحث كردند و همان نوارها پياده شد و مقدمه اي براي تشكيل حكومت اسلامي در ايران گرديد." (خاطرات ص 198 و 199)
 
نقل دوم:
"همان گونه كه من پيش از اين نيز گفتم ما از همان زمان كه با مرحوم آقاي مطهري مباحثه ميكرديم به اين نظر رسيده بوديم كه در زمان حضور امام معصوم براي تشكيل حكومت، امام معصوم احق است و مردم موظفند كه از او اطاعت و تبعيت كنند، اما در زمان غيبت كه افراد معصوم نيستند اين وظيفه مردم است كه در چهارچوب شرايطي كه خداوند مشخص فرموده فرد صالحي را از ميان واجدين شرايط براي اين مسئوليت انتخاب نمايند."(پیشین ص 457)
 
به نظر می رسد دو نقل کتاب خاطرات اشاره به یک واقعه داشته باشند، نقل اول مفصل تر با جزئیات بیشتر و نقل دوم مختصرتر است. از دو نقل خاطرات نکات زیر بدست می آید:
 
یک. آقایان مطهری و منتظری در حین مباحثه به این نتیجه می رسند که تعیین حاکم از میان افراد واجد شرائط در زمان غیبت با انتخاب مردم است.
 
دو. مهمترین شرط حاکم را مجتهد جامع الشرائط می دانستند.
 
سه. مسئله را با استادشان آیت الله خمینی مطرح می کنند. ایشان انتخابی بودن حاکم را در زمان غیبت نمی پذیرد و محرومیت مردم از حضور امام را به دلیل بی کفایتی خود مردم می داند.  
 
زمان این مباحثه کی بوده است؟ آقایان منتظری و مطهری حدود یازده سال هم بحث بوده اند(خاطرات، ص 88) . آیت الله مطهری در سال 1331 به تهران مهاجرت کرده است. بنابراین مباحثه این دو عالم بین سالهای 1321 تا 1331 بوده است. در درس مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد در سطح کفایه آقای مطهری به آقای منتظری پیشنهاد مباحثه می دهد. (پیشین ص 88) این دو بعدا در درس اخلاق آیت الله خمینی، دروس منظومه و نفس اسفار معظم له نیز هم بحثند، بعد باهم به این نتیجه می رسند که از آیت الله خمینی خواهش کنند خارج جلد دوم کفایه را برایشان بگوید. این درس خلوت هفت سال طول می کشد. (خاطرات ص193) تاریخ پایان تقریرات آیت الله منتظری از این درس شعبان 1370 ق (اردیبهشت 1330) است. پس این نقل می باید مربوط به سالهای 1321 تا 1330 باشد.
 
آیا می توان زمان این نتیجه گیری و بحث آقایان منتظری و مطهری را با استادشان آیت الله خمینی حوالی زمانی که بحث اجتهاد و تقلید را در خارج اصول دنبال می کردند دانست؟ یعنی سال 1329 (1369 و 1370 ق). در این صورت زمان این نتیجه گیری یک سال بعد از اتمام نگارش تقریرات البدر الزاهر یعنی ربیع الثانی 1369 ق (بهمن 1328) بوده و آیت الله منتظری بعد از نقد مبنای انتخاب در حاشیه البدر الزاهر با تاملی دوباره به این نتیجه رسیده اند.
 
اما این احتمال با اشکالی جدی مواجه است و آن نظر آیت الله خمینی در زمان تدریس اجتهاد و تقلید در سال 1329 در دوره اول اصولش است. مطابق متن محاضرات فی الاصول آیت الله خمینی در آن زمان قاطعانه به حکومت اسلامی در زمان غیبت، ولایت فقیه و نصب عام فقها به حکومت و قضاوت قائل بوده است، حال آنکه در نقل اول خاطرات که جزئیات بیشتری دارد، ایشان هیچ سخنی از حکومت اسلامی، ولایت فقیه و وظیفه سیاسی اجتماعی مسلمانان در زمان غیبت به میان نمی آورد. جالب اینجاست که در متن محاضرات اینکه فلسفه غیبت بی کفایتی مردم است نقد شده، حال آنکه در نقل خاطرات پذیرفته شده است.
 
بنابراین بر فرض صحت نقل خاطرات این واقعه مربوط به سال 1329 نیست و می باید سالها قبل از آن باشد. زمانی که آیت الله خمینی هنوز به نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه و وظایف سیاسی اجتماعی عصر غیبت نرسیده بود. یعنی بین سالهای 1321 تا 1328. اما این احتمال نیز به اشکال دیگری مبتلاست و آن تعلیقه پیش گفته البدر الزاهر در نقد مبنای انتخاب در سال 1328 است. محتمل است که این نتیجه گیری و مراجعه به آیت الله خمینی متعلق به دوران حضور آقایان مطهری و منتظری در درس اخلاق یا درس منظومه یا نفس اسفار آیت الله خمینی بین سالهای 1321 تا 1324 باشد.
 
در آن سالها این دو طلبه جوان و تیزهوش بدور از نفوذ و تاثیر اساتید منتفذشان آیت الله بروجردی و آیت الله خمینی با هم به این نتیجه می رسند که در زمان غیبت کسی از جانب شارع به ولایت و امارت بر مردم نصب نشده است. این وظیفه مردم است که حاکم را از میان افراد واجد شرائط انتخاب کنند. مهمترین شرط هم فقاهت و اجتهاد است. این مسئله را با استاد معقول و اخلاقشان که فوق العاده بر انها تاثیر دارد در میان می گذارند، او رأیشان را نقد می کند. با ورود آیت الله بروجردی که یک وزنه فقهی بسیار سنگین بوده نظریه نصب در نزد دو شاگرد اعتبار بیشتری پیدا کرده نظریه انتخاب که مختار دو شاگرد بوده عقب رانده می شود هر چند هرگز حذف نمی شود.
 
جلوه این نزاع بین نظریه نصب که باور دو استاد است و نظریه انتخاب که مختار دو شاگرد است در تقریرات فقهی البدر الزاهر و تقریرات اصولی محاضرات فی الاصول قابل ردگیری است. آیت الله منتظری تحت تاثیر شدید استادش آیت الله بروجردی در حاشیه تقریراتش احتمال انتخاب را مطرح و رد می کند. در محاضرات همان احتمالات در متن درس مطرح و توسط آیت الله خمینی رد شده است. اشکال وارد شده به نظریه انتخاب در آن زمان در هر دو تقریرات این است که انتخاب حاکم از سوی مردم یعنی مردم موکلند و حاکم وکیل، وکالت عقد لازم است و در عقد لازم موکل هر زمان بخواهد می تواند وکیل را عزل کند. در این صورت اختلال نظام پیش می آید و چون حفظ نظام معاش برای شارع اهمیت دارد، انتخاب باطل می شود و راهی جز نصب حاکم از سوی شارع باقی نمی ماند.
 
این اشکال جدی از سوی دو شاگرد یعنی آقایان منتظری و مطهری در دهه بیست نتوانسته حل شود. نمونه مناقشات طلبگی آنها به آیت الله خمینی در متن محاضرات گذشت، همان سیره عقلا بر عدم پذیرش عزل حاکم منتخب از سوی مردم. طبیعی است این دو طلبه فاضل در عین اینکه شخصا قائل به انتخاب هستند چون از پاسخگوئی به اشکالات وارده بر آن عاجزند و به اصطلاح حجت شرعی بر آن ندارند به تبعیت از اساتید قدرتمندشان از نظریه نصب دفاع کنند. با این توجیه این اقوال به ظاهر متعارض با هم جمع می شوند. اینکه آقایان منتظری و مطهری از آغاز به مبنای انتخاب در زمان غیبت باور داشته اند، اینکه مختارشان را برای استادشان بیان کرده اند، اینکه استاد به آنها اشکال کرده است، اینکه آیت الله بروجردی با آن عظمت فقهیش از نصب فقها در زمان غیبت به ولایت بر مردم دفاع کرده است، اینکه آیت الله منتظری در حاشیه تقریراتش به دلیل اینکه پاسخی بر اشکال جدی عقد جائز بودن انتخابات ندارد به اعتبار شرعی نصب گردن می نهد، اینکه دو شاگرد در درس اصول آیت الله خمینی فعالانه از نظریه انتخاب دفاع می کنند و در نهایت مقهور قوت علمی استادشان آیت الله خمینی می شوند. اما نظریه انتخاب در ذهن و ضمیر هر دو طلبه فاضل آن روز زنده می ماند تا زمانی که خود را از سیطره علمی اساتیدشان برهانند و پاسخی به اشکالات نظریه انتخاب پیدا کنند، و این زمان برای آیت الله مطهری یکی دو سال قبل از شهادت (در کتابهای پیرامون انقلاب اسلامی و پیرامون جمهوری اسلامی) و برای آیت الله منتظری زمان تدریس ولایت فقیه است آنچنانکه خواهد آمد.        
 
نظریه انتخاب اگر چه برای آیت الله منتظری مطرح بوده اما تا زمان تدریس ولایت فقیه به دیدگاه غالب وی تبدیل نشده بوده است. لذا ایشان در رساله انتقاد از خود – که خواهد آمد - از "گرایش بیشتر" درباره نظریه نصب استفاده می کند که معنایش "گرایش کمتر" به نظریه انتخاب است. جای آن داشت راز تفاوت این چند بیان از ایشان پرسیده می شد. افسوس که نه من و نه ظاهرا دیگر شاگردان در زمان حیات استاد به تفاوت این بیانات توجه نکرده بودیم.
 
بخش چهارم نظریه سیاسی دوران مبارزه
 
سالهای 1342 تا 1357 برای آیت الله منتظری در معیت استادش آیت الله خمینی سالهای مبارزه است. ایشان در این شانزده سال چهار بار به زندان می افتد، آخرین بار از سوی دادگاه نظامی به ده سال زندان محکوم می شود که بعد از سه سال و نیم در آبان 57 آزاد می شود، شش بار تبعید می شود و علیرغم اینکه فعالترین عالم مبارز و نماینده آیت الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی در داخل کشور است دمی از تدریس و تحقیق غفلت نمی کند.چهارمین کتاب فقهی ایشان  کتاب الخمس و الانفال است.(5) این کتاب محصول دومین تدریس خارج فقه ایشان است که از 1348 نگارش آن آغاز و در زمان تبعید در شهرهای خلخال و سقز در سال 1353 به اتمام می رسد. این کتاب در سال 1402 ق (1360) منتشر شده است. در این کتاب استدلالی شبیه تعلیقه البدر الزاهر تشریح شده و مقدمه پنجم (ولایت انتصابی فقیه) در صورت بندی فوق الذکر اینگونه تبیین شده است:
 
"از این مقام به خلافت، امارت، حکومت، امامت و مانند آن .... تعبیر می شود. پیامبر ما (ص) مضافا بر نبوت و رسالت واجد این مقام بوده است، به مقتضای قول خدای تعالی پیامبر از مومنین از جانهایشان سزاوارتر است. پیامبر این مقام را به امر خدای تعالی به علی (ع) و بعد از ایشان به اولاد کرامش تفویض کرده است، و ایشان [ائمه اطهار] در زمان غیبتشان علمای ربانی امین بر حلال و حرام الهی را به این مقام [ولایت و امارت] جعل [= نصب] کرده اند." (کتاب الخمس و الانفال / 262)
 
نکته مهم این کتاب این است که خمس حقی وحدانی است و راجع به حیثیت سلطنت و امارت است که اصالتا قائم به خداوند و به پیامبر به دلیل خلافت و به ائمه به عنوان ذی القربی رسول که خلفای پیامبرند، و به فقیه در زمان غیبت ائمه به عنوان نیابت تعلق دارد. خمس و انفال اموال امامت و حکومت است نه اموال شخصی امام و والی. اموال حکومت اگر چه اموال امت است اما زمام آن بدست امام و والی است که مطابق مصلحت امت آنرا مصرف می کند. هزینه سادات نیازمند نیز بخشی از این مصرف عمومی است. (پیشین 267)
 
متصدی اخذ خمس و انفال و صرف آنها در شئون امامت و حکومت کسی است که [شرعا] حق حکم [= فرمانروائی] دارد، و او پیامبر (ص) در عصر شریقش، و بعد از اایشان امام معصوم [ع] و در غیبت او [امام معصوم] فقیه عادل عالم به مصالح اسلام و مسلمین می باشد.....
 
از آنجا که امامت و حکومت شرعا تعطیل نمی شوند، و تعطیل شئون و وظائف آن ولو در عصر غیبت جائز نیست، آنچنانکه در این کتاب به تفصیل تبیین کردیم، لامحاله حذف نظام مالی مقرر برای آن و تعطیل کلی آن مجاز نیست، و خمس و انفال از اهم منابع مالی حکومت اسلامی است، بنابراین برای تحلیل مطلق آن دو، یا وجوب ضبطشان و امتناع از صرفشان در مصارف مقرره، یا واگذار کردنشان به خود مردم بدون رجوع به کسی که حکم [ولایت شرعی] برایش ثابت شده است، ولو در شهر یا منطقه خاص مجالی نیست.
 
و عدم بسط ید فقهای صاحب صلاحیت برای حکومت و عدم استقرار حکومت مطلقه برای ایشان منافاتی با وجوب تصدی بعضی از شئون ممکن آن [حکومت] و صرف اموال مقرر در مصارفشان به قدر وسعت نطاق حکم ندارد آنچنانکه در عمل ائمه ما (ع) مشاهده می شود. و از اهم مصارف واجب به حکم عقل و شرع حفظ حوزه های علمیه و ترویج شرع مبین و تهیه مقدمات و وسائل تحقق حکومت صالح دینی و توسعه قلمرو آن است که به برکت آن امید می رود در شهرها عدالت اقامه شود، و قوانین اسلام بین امت تنفیذ شود، ولو در منطقه ای خاص. (پیشین 477)
 
مراد از "حکومت مطلقه" در عبارت فوق یقینا همان ولایت عامه فقهاست در مقابل ولایت محدود به امور حسبیه، نه حکومت و ولایت مطلقه به معنای غیر مقید به احکام شرع به معنای متأخر آن. استعمال مطلقه به معنای عامه در آثار فقهی قبل از انقلاب سابقه دارد. (6)
 
از مقدمات شش گانه ای که در تعلیقه البدرالزاهر صورت بندی کردیم پنج مقدمه اول عینا در کتاب الخمس قابل رویت است. مقدمه شش در ابطال انتخابی بودن والی منحصر به همان کتاب است. در این کتاب می توان از مقدمه ششم جدیدی سخن به میان آورد که به صورت زیر قابل تبیین است:
 
مقدمه ششم (کتاب الخمس و الانفال): خمس و انفال از اموال عمومی و متصدی آن حاکم شرع است که به ترتیب مقامات الهی منصوب یعنی پیامبر (ص)، ائمه (ع) و فقهای عادل در عصر غیبت مصرف آنرا در مصالح اسلام و مسلمین به عهده دارند. خمس و انفال از شئون حکومت صالح دینی است و مطلقا در زمان غیبت تعطیل بردار نیست و مصرف آن جز از مجرای فقهای عادل مجاز نمی باشد.
 
به نظر می رسد آیت الله منتظری در این کتابش در اینکه خمس و زکات مالیات حکومت اسلامی هستند متاثر از آراء استادش آیت الله خمینی باشد. ایشان بعد از خارج اصول دو ماه خارج زکات آیت الله خمینی را در سال 1330 تلمذ کرده است.(7)
 
بخش پنجم. جزوه دو پیام و مبنای فقیه حاکمی
نخستین اظهار نظر آیت الله منتظری پس از پیروزی انقلاب اسلامی اظهار نظرهای ایشان درباره پیش نویس قانون اساسی مصوب شورای انقلاب اسلامی است(8). آیت الله منتظری در تیر 1358 دو پیام انتقادی خود را بر پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی منتشر می کند. این دو پیام در جلد دوم کتاب خاطرات (صفحات 889 تا 903) درج شده است. مفاد جزوه دو پیام را می توان در نکات زیر خلاصه کرد. عنوان نکات و ترتیب آنها از من است، اما عبارتها عینا از متن دو پیام آیت الله منتظری نقل شده است:
اول. تاکید بر اینکه اصل دال بر تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور"تا ظهور حضرت ولی عصر (عج) باقی است و به هیچ وجه قابل تغییر نیست، نه رفراندم در آن راه دارد نه مجلس موسسان". بعلاوه رئیس جمهور هم باید جعفری مذهب باشد. رئیس جمهور و هکذا نخست وزیر باید کاملا آشنا به مسائل اسلامی باشد و چه بهتر که مجتهد باشد . وزرا نیز باید شیعه مذهب و آشنا به مسائل و دستورات اسلام باشند.
دوم. نظریه نصب ولی فقیه: در پیام دوم با استدلالی مشابه تعلیقه البدر الزاهر اینگونه نتیجه گرفته است به عقیده شیعه امامیه ولایت در زمان غیبت کبری به فقهای عادل آشنا به مسائل روز تفویض شده است. "ولايت و حق حاكميت فقيه از ناحيه امام است و حق حاكميت امام از ناحيه پيغمبر و حق حاكميت پيغمبر از ناحيه خدا و حق حاكميت خدا بالذات است."
سوم. اعتبار آراء عمومی به عدم مخالفت با احکام اسلام است: در اصل 3 [پیش نویس قانون اساسی] ذكر شده است: " آراء عمومي مبناي حكومت است " اين نحو تعبير با دموكراسي غربي كه پاي بند ضوابط خاصي نيستند بيشتر قابل انطباق است، فرض ميكنيم پس از تشكيل شوراها آراء عمومي ربا و يا شرب خمر را تجويز كردند آيا ما آن را تجويز ميكنيم ؟ بايد اين اصل بدين نحو تصحيح شود " آراء عمومي بر اساس قوانين حيات بخش اسلام مبناي حكومت است ".
 
چهارم. نقش بارز فقیه در تشخیص یا انشای دو سنخ احکام: يك سنخ قوانين و دستورات كلي داريم كه از طرف خدا به وسيله وحي تعيين شده و كارشناس استنباط و تشخيص آن در زمان غيبت، فقيه عادل است (احكام فقهي) و يك سنخ قوانين و دستورات جزئي است كه حاكم بر حق هر زمان بر حسب مقتضيات و شرايط و احتياجات در منطقه حكومت خود قرار ميدهد ( احكام ولايتي).
 
پنجم. نظریه تمرکز قوا یا عدم استقلال قوای سه گانه در برابر ولی فقیه: " حكومت و قضاوت و تشخيص قوانين كلي و جعل قوانين و دستورات جزئي در زمان غيبت حضرت ولي عصر (عجل الله فرجه الشريف) به فقيه عادل آشنا به حوادث و مسائل روز تفويض شده... و بالاخره حكومت و قانون بايد به فقهايي كه عادل و آشنا به حوادث و مسائل روز باشند منتهي شود و قوه مجريه هم بايد زير نظر و فرمان آنان باشد و در حقيقت قوه مجريه نمايندگان آنان ميباشند و از خود استقلالي ندارند و قضاوت هم حق فقيه و يا منصوب از ناحيه اوست، پس سه قوه مقننه، مجريه و قضاييه به يكديگر مربوطند و از يكديگر جدا نمي باشند و هر سه به فقيه عادل آشنا به مسائل روز منتهي ميشوند."
قواي سه گانه از يكديگر جدا نيستند و رابط همه آنها فقيه عادل آشنا به مسائل روز ميباشند و اگر بنا است رابط آنها رئيس جمهور باشد پس بايد رئيس جمهور فقيه عادل و يا منصوب از ناحيه او باشد.
 
حكومت در زمان غيبت حضرت ولي عصر عجل الله فرجه از شئون فقيه عادل آشنا به حوادث و مسائل روز است، و او است بالاترين مقام رسمي كشور و رابط بين قواي سه گانه و ناظر بر همه شئون و قواي سياسي كشور، اگر خود او رياست جمهوري را بپذيرد او بالاترين مقام رسمي كشور است و اگر به ديگري محول كند باز خود او بالاترين مقام است و رئيس جمهور زير نظر او انجام وظيفه ميكند.
 
ششم. شورای ریاست جمهوری نه ریاست جمهوری فردی: چه بهتر كه فقيه عادل آشنا به مسائل روز اداره امور كشور را به شورايي مركب از سه يا پنج نفر محول كند كه زير نظر او انجام وظيفه كنند زيرا در اين صورت كشور از استبداد و ديكتاتوري محفوظ تر است و بالاخره تفويض سياست كشور به يك رئيس جمهور بدون در نظر گرفتن ولايت و حكومت فقيه عادل سبك حكومت غربي است و با اسلام بخصوص مذهب شيعه اثنا عشريه سازگار نيست .
 
هفتم. ولی فقیه خود رئیس جمهور است یا رئیس جمهور را منصوب می کند: "رئيس جمهور يا بايد فقيه عادل آشنا به مسائل روز باشد و يا از طرف او منصوب شود و زير نظر او انجام وظيفه كند". چون حكومت اسلامي است و قوانين كشور بايد بر اساس قوانين اسلام باشد پس رئيس جمهور يا بايد مجتهد و فقيه باشد و يا منصوب از طرف فقيه و شخصا آشنا به مسائل اسلامي باشد تا حق توشيح داشته باشد.
 
هشتم. شرائط رئیس جمهور: حكومت اسلام در زمان غيبت حضرت حجت (ع) از شئون فقيه عادل آشنا به مسائل روز است و اگر خود او عنوان رياست جمهوري را بپذيرد چه بهتر وگرنه رئيس جمهوري زير نظر او انجام وظيفه ميكند و بالاخره رئيس جمهوري بايد داراي چند شرط باشد: 1.  مسلمان باشد. 2. عاقل باشد. 3. داراي عدالت و تقوا و حسن سابقه ديني و اخلاقي باشد. 4. يا فقيه عادل آشنابه مسائل روز باشد و يا زير نظر او انجام وظيفه كند و شخصا به مسائل اسلامي و مسائل روز آشنا باشد. 5. چون اكثريت قاطع جمعيت كشور شيعه اثنا عشري ميباشند رئيس جمهور بايد دارا و مروج اين مذهب باشد. 6. .... رئيس جمهور بايد مرد باشد
نهم. اختیارات گسترده ولی فقیه: حق حكم به انحلال مجلس شورا، توشيح قوانين، فرماندهي نيروهاي نظامي، اعلان جنگ، متاركه جنگ، عفو عمومي و يا تخفيف مجازات مربوط به فقيه عادل آشنا به حوادث و مسائل روز است و اگر بنا است مربوط به رئيس جمهور باشد پس بايد رئيس جمهور فقيه عادل و يا اقلا منصوب از ناحيه او باشد.
 
دهم. نمایندگان مجلس یا باید فقیه باشند یا قوانین مصوب مجلس به تصویب فقهای شورای نگهبان برسد: "نمايندگان مجلس كه قوه مقننه ميباشند يا بايد خودشان فقيه عادل آشنا به مسائل روز باشند و يا قانوني را كه تصويب ميكنند بايد به نظر فقيه عادل برسد و او تصويب كند و از اين جهت در اصل دوم متمم قانون اساسي سابق با اينكه در زمان طاغوتها تصويب شده بود قيد شده كه بايد پنج نفر علماي طراز اول در مجلس باشند و آنان بر قوانين مصو به مجلس صحه بگذارند و اگر صحه نگذارند جنبه قانوني ندارد، ولي متاسفانه اين اصل در قانون اساسي فعلي حذف شده..."
یازدهم. حق وتوی فقهای شورای نگهبان: "در اصل مربوط به شورای نگهبان در پیش نویس پنج نفر از علمای طراز اول به معرفی مراجع تقلید و شش نفر از صاحب نظران به انتخاب مجلس شورای ملی "علماي طراز اول كه بايد نظارت كنند بر قوانين موضوعه در مجلس، در اين شورا در اقليت ميباشند در صورتي كه در قانون اساسي سابق علماي طراز اول مستقل بودند و حق "و تو" داشتند نسبت به قوانين موضوعه".
 
دوازدهم. لزوم فقاهت یا نصب قضات از جانب فقیه: "قضات يا بايد فقيه عادل باشند و يا اقلا منصوب از ناحيه او و شخصا آشنا به مسائل و احكام اسلام باشند."
 
سیزدهم. عدم استقلال قوه قضائیه از ولی فقیه: "البته قوه قضائيه از قوه مجريه جدا و مستقل است ولي بر حسب موازين حكومت اسلامي كه فقيه عادل در راس حكومت قرار دارد هر يك از قوه مجريه و قوه قضائيه زير نظر او انجام وظيفه ميكنند و نصب و عزل و يا تغيير محل ماموريت آنان هم به دستور او و يا نمايندگان او انجام ميشود."
 
چهاردهم. نصب و عزل و تغییر محل ماموریت ماموران قوای قضائیه و مجریه: " در حكومت اسلامي هر يك از قوه مجريه و قوه قضائيه زير نظر حاكم كه فقيه عادل است انجام وظيفه ميكنند و حاكم ميتواند هر كه را صلاح ديد عزل و يا محل ماموريتش را تغيير دهد، تغيير محل خدمت لازم نيست در اثر جرم باشد."
و نتیجه نهائی ایشان: "قانون اساسي پيشنهادي طوري تنظيم شده كه مراجع تقليد و فقهاي عدول كه محور حكومت اسلامي ميباشند نقشي در قوانين و اداره كشور ندارند."
 
چهارده نکته فوق را می توان اینگونه تلخیص کرد: در تیر 1358 آیت الله منتظری به "ولایت انتصابی عامه متمرکز فقیه" قائل بوده اند. در این حکومت تنها کسانی که از جانب مردم انتخاب می شوند نمایندگان مجلس شورای ملی هستند. اما رئیس جمهور یا خود ولی فقیه است یا توسط وی نصب می شود. قوانین مصوب مجلس توسط فقهای شورای نگهبان نظارت استصوابی می شود. حق نصب و عزل و تغییر محل ماموریت کلیه کارکنان قوه قضائیه و مجریه با ولی فقیه است. استقلال قوه قضائیه از ولایت فقیه پذیرفته نیست. اداره کشور، تصویب قوانین و قضاوت زیر نظر مستقیم ولی فقیه یا نمایندگان وی انجام می شود. مبنا بودن آراء عمومی بطور مطلق و غیر مقید به احکام شرع مردود است و همان دموکراسی غربی است. وزرا و نخست وزیر و رئیس جمهور می باید شیعه جعفری و آشنا به احکام اسلامی باشند و ترجیحا مجتهد باشند. مذهب رسمی کشور اصلی ابدی است و با رفراندم و مجلس موسسان هم قابل تغییر نیست.
 
این ذهنیت در مقایسه با قانون اساسی مشروطه گامی بلند به عقب است. شاه فاقد اختیار و غیرمسئول مشروطه به ولی فقیه با اختیارات بسیار گسترده بدون هر گونه مسئولیت حقوقی تبدیل شده است. در آن زمان فقاهت و ملکه درونی عدالت اکسیری بود که می پنداشتند هرگز به استبداد نمی انجامد و انتخابات و آراء عمومی نقش تاییدی دارد نه تعیینی. تمرکز قوا در یک شخص البته به شرط فقاهت و عدالت و آشنائی وی به حوادث واقعه مشکل ساز فرض نشده است. و فقیهان بهترین زمامداران فرض شده اند. این ذهنیت فقیه حاکمی و ربانی سالاری و تئوکراسی و اتوکراسی دینی و خلافت اسلامی به روایت شیعی آن است. خود ایشان بتدریج به کاستی های الگوی اولیه اش پی می برد و گام بگام آنرا اصلاح می کند که به همه انتقادات بعدی ایشان در جای خود اشاره خواهد شد.
 
البته بازخوانی این سیر تحول این فایده را هم دارد که بدانیم در آن زمان انتظارات اکثر مراجع تقلید مقیم قم بسی بیشتر از نظریات آیت الله منتظری بوده است. به اجمالی از این انتظارات در فصل یازدهم کتاب حکومت ولائی اشاره کرده ام. (صفحات 184 تا 187). آراء آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، سید عبدالله شیرازی، و آیت الله صدوقی در همان ایام قابل ذکر است. به عنوان نمونه حق وتوی مراجع تقلید در مصوبات مجلس، لزوم اخذ نظر مراجع در نصب و عزل و تعیین رئیس جمهور و نخست وزیر و وزرا، لزوم تشکیل اتاق نظارت روحانیت در جمیع ادارات و موسسات اقتصادی، آموزشی، سیاسی وقضائی و محاکم دادگستری (اصول پیشنهادی مرحوم آیت الله مرعشی نجفی برای اضافه شدن به قانون اساسی، 30 خرداد 1358، حکومت ولائی، ص 185). از میان مراجع قم در آن زمان تنها آیت الله شریعتمداری است که ظاهرا نظر متفاوتی دارد.(9)
 
ادامه دارد
 
یادداشتها
 
5- دومین کتاب مدون فقهی آیت الله منتظری کتاب الصلاة تقریر بخش دیگری (از آغاز تا قسمتی از بحث صلوة جماعت) از دروس فقهی استادش آیت الله بروجردی است. تاریخ نگارش این کتاب شعبان 1377ق (اسفند 1336) و زمان انتشار آن زمستان 1388 (یعنی چند روز بعد از وفات ایشان) است. سومین کتاب مدون فقهی ایشان کتاب الصوم است. این کتاب محصول نخستین تدریس خارج فقه ایشان در دهه 40 شمسی است که می باید حوالی سال 1344 به رشته تحریر درآمده باشد. این کتاب در سال 1386 منتشر شد. در این دو کتاب بحثی مرتبط با مسئله مورد نظر به چشم نمی خورد.
 
6- در مقاله "قلمرو حکومت دینی از دیدگاه آیت الله خمینی" (مندرج در کتاب دغدغه های حکومت دینی 1379) به تفصیل در این زمینه سخن گفته شواهد متعددی ارائه کرده ام.
 
" بعد من و آقاي مطهري و سه چهار نفر ديگر در منزل ايشان كتاب "الزكات " را شروع كرديم، البته حدود دو ماه بيشتر طول نكشيد، در اين درس آقاي احمدي ميانجي و آقا موسي صدر هم شركت ميكردند، محل اين درس همان اطاقي بود كه ايشان قبلا درس اسفار ميگفتند. من يك بار با ايشان شوخي كردم گفتم آقا اين اطاق از بس از كفريات فلسفه به درگاه خدا ناليد عاقبت بخير شده و الان فقه آل محمد(ص) در آن تدريس ميشود! گاهي از اين شوخيها با ايشان ميكرديم و ايشان ميخنديدند. من مبحث زكات ايشان را هم نوشته ام كه پنجاه شصت صفحه است و مربوط است به اوايل زكات، البته بعدا اين درس تعطيل شد. ما از مباحث فقه پيش ايشان همين قسمت از بحث زكات را خوانديم". (خاطرات ص 194)

7-
 
 

 
8- پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی در تاریخ 24 خرداد 1358 منتشر شد. این متن در جلد چهارم مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهائی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (تهران 1368) صفحات 3 تا 22 منتشر شده است. درباره این پیش نویس رجوع کنید به حکومت ولائی (1377، ویرایش دوم، چاپ پنجم 1387) صفحات 181 تا 184.
9- مرحوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری هم در نظر هم در عمل با جریان انقلابی آیت الله خمینی اختلاف داشت. در حوزه نظری ایشان اگر چه اجمالا به ولایت فقیه باور داشته اما (به عنوان فقیه خارج از قدرت) صبغه انتخاب و حاکمیت ملی در دیدگاه وی برجسته تر از دیگران بوده است. نظر محمد جواد مغنیه در فصل هشتم کتاب نظریه های دولت در فقه شیعه در حقیقت مبتنی بر دیدگاه آیت الله شریعتمداری است. مغنیه در کتاب الخمینی و الدولة الاسلامیة (بیروت 1979م) آیت الله شریعتمداری را معتقد به نظریه انتخاب معرفی می کند. به برخی آراء منتشر شده ایشان در ذیل بخش بعدی اشاره خواهد شد. تبیین دقیق دیدگاههای سیاسی مرحوم آیت الله شریعتمداری مقال و مجالی دیگر می طلبد.
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

ادعای پیروی در شعار، ضدیت آشکار در عمل

Posted: 07 Jun 2011 09:26 PM PDT

جواد امام *

 

 
بیست و دو سال قبل در چهاردهم خرداد 1368 خورشید تابناک انقلاب غروب کرد و ده­ها میلیون مسلمان در ایران و جمع زیادی در جهان اسلام را در سوگ ماتم خود نشاند.
ظهور امام خمینی(س) و منشور او برای حکومت کردن تازگی­ها و ویژگی­هایی داشت که پاسخی به نیازهای تاریخی ایران و سرزمین­های مشابه محسوب می­شد.
نگارنده سعی خواهد کرد در این مختصر به بخشی از ویژگی­های مورد تاکید امام خمینی برای حاکمان پرداخته و اشاره­ای نماید به مرزبندی­های صورت گرفته توسط ایشان در زمان حیات، ذکر بعضی موضع گیری­هایشان به عنوان راهبردهای مهم و در پایان هم نگاهی داشته باشد به شرایط پس از رحلت ایشان در کشور با تمرکز بر شرایط کنونی.
الف) ویژگی­های مورد تاکید امام خمینی برای حاکمان
 
1- ترویج سیاست اخلاقی
اخلاق در دل نظام فکری امام خمینی جای دارد و در حقیقت همه­ی دانش­ها بر محور آن می­چرخد.از نظر ایشان به استناد حدیثی از رسول خدا(ص) همه­ی دانش­ها در سه مقوله کلی جای می­گیرند چرا که انسان دارای سه ساحت وجودی و سه وجه است.یکی وجه ظاهری و حسی و دیگری وجه مثالی و سوم وجه عقلی.فقه ناظر به ساحت نخست است و علوم عقلی ناظر به ساحت سوم.اما آنچه متناظر با ساحت دوم و مکمل آن است اخلاق نامیده می­شود.انسان اگر بخواهد از قانون غرائز فراتر رود نیازمند اخلاق به معنای وسیع آن است.کوتاه سخن، از نظر امام، انسان در وضع طبیعی، موجودی است خونریز و خودمحور و دارای حب ذات شدید و به تعبیر ایشان، پیرو منطق و شریعت حیوانات.لیکن فطرت توحیدی و کمال طلبش در صورتی که زمینه­ی بروز و رشد پیدا کند او را بر آن می­دارد تا برخود و منطق حیوانی­اش چیره شده و راه کمالات را بپیماید و از مدارج قرب الهی بالا رود.
 
2- برخورد با ترویج تملق و چاپلوسی
امام در دوران مبارزه و پس از پیروزی، موضع گیری­های فراوانی داشت که بیانگر نفی کامل تملق و فرهنگ مرتبط با آن بود.به­عنوان نمونه وقتی یکی از سخنوران نامی آن دوران_ مرحوم حجازی_ لب به ستایش از ایشان گشود و با برشمردن القابی خارج از قواعد در حضور جمع، از ایشان تمجید کرد، امام با اعتراض شدید به این گفته­ها راه تملق و قدیس کردن حاکمان را بست.
 
3- توجه به سیاست دینی، نه دین سیاسی
 
4-  توجه به مردم
مردم در کانون توجه امام بودند به­گونه­ای که مردم را ولی نعمت می­دانست نه رعیت.شاید یکی از واژه­هایی که بیشترین فراوانی را در سخنرانی­ها و خطابه­های امام به خود اختصاص می­دهد کلمه « مردم» باشد.قرائت­هایی که در دهه 60، به نقش مردم بی توجه بودند، مورد بی مهری امام قرار داشتند.
 
5- صداقت
از نظر امام، اعتراف به اشتباه نه تنها نقص به شمار نمی­رود بلکه یک ارزش است.از نظر امام، دیکتاتوری هنگامی آغاز می­شود که انسان خلافی مرتکب شود و پس از دریافتن خطایش، به جای اعتراف به آن و اصلاحش، مصرانه بر آن اشتباه پای فشرده و راه کج خود را ادامه دهد.در جلد 14 صحیفه نور، صفحه 92 از قول ایشان چنین نقل می­شود:
« یک مطلبی را که می­گویید چنانچه خطایش را فهمیدید، حاضرید به اینکه بگویید من خطا کردم، اشتباه کردم یا همان خطا را می­خواهید تا آخرش به پیش ببرید.از مفاسدی که دیکتاتوری دارد و دیکتاتور مبتلا به آن است، این است که یک مطلبی را که القا می­کند بعدش نمی­تواند، قدرت ندارد بر خودش که این مطلبی را که القا کرده است اگر خلاف مصلحت است ... نمی­تواند از قولش برگردد... این بزرگترین دیکتاتوری­هاست که انسان به آن مبتلاست.
 
6- انتقادپذیری
متاسفانه سنت صاحبان قدرت با افزودن صفت« سازنده»، « راهگشا» یا «اصلاحی» و مانند این­ها، نوع انتقاد مورد نظر خود را معین می­کند و بالاخره اگر انتقادی صورت گرفت و باب میل آن­ها نبود، با استفاده از کلیشه­های خاصی همچون مغرض بودنِ منتقد، ناحق بودن انتقاد و ... عملا اثر انتقاد را خنثی و شخصیت خود را تثبیت و تحمیل می­کند.
اینگونه مواجهه با انتقاد و عکس العمل نشان دادن به آن، یادآور داستان مردی است که به نشان پهلوان نمایی، نزد خالکوبی رفت و از او خواست تا بر شانه­اش نقش شیری بزند.خالکوب چون کارش را را آغاز کرد، آن مرد از شدت درد سوزن­، بی تاب شد و از خالکوب پرسید نقش کدام قسمت شیر را می­زند و وقتی پاسخ شنید که از دُم شروع کرده است، گفت که احتیاجی به دُم نیست.این گفتگو برای سایر بخش­های شیر هم تکرار شد تا آنکه خالکوب از این وضع، خشمناک شد و گفت:
شیر بی یال و دم و اشکم که دید / این چنین شیری خدا هم نافرید
 
برخورد صاحبان قدرت با انتقاد بیشتر از اینگونه است.در حالی که امام به جای تقسیم انتقاد به حق و ناحق، از هر انتقادی استقبال می­نمود و برای رشد خویش از آن بهره می­جست.او خطاب به آقای ولایتی، وزیر وقت امورخارجه گفت: شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه، باید تحمل انتقاد را چه حق و چه ناحق داشته باشیم.
 
در این زمینه، امام تا آنجا پیش می­رود که می­گوید اساسا انتقاد را باید از دشمن شنید و پذیرفت چرا که دوستان، غالبا از دیدن معایب ما غفلت دارند و یا اگر هم عیبی ببینند از گفتن آن خودداری می­کنند.لذا دوستان برای ما معلمان خوبی نیستند حال آنکه دشمنان که بی­پروا کاستی­های ما را می­بینند و از بیان آن­ها_ حتی با اهداف مغرضانه_ دریغی ندارند، می­توانند بهترین معلمان ما باشند.
« انسان باید یک کسی که دشمن او هست، پیش او برود ببیند قضاوت او نسبت به این چه هست تا عیب­های خودش را بتواند بفهمد. صحیفه نور_ جلد 21_ صفحه20»
 
7- ساده زیستی
ساده زیستن از نظر امام خمینی، به عنوان یکی از ارکان سیاسی حکومتی مطرح می­شود.ایشان پس از اشاره به شیوه­ی ساده زیستانه­ی امام علی(ع) می­گوید:« آنی که ما می­خواهیم این است... در ایران ما می­خواهیم اینطور بشود که وقتی رئیس یک مملکتی، فرض کنید رئیس جمهور، نخست وزیرش توی جمعیت می­آید، امتیازی نباشد که مردم کنار بروند، آی، آه، واه بشود.»
از نظر امام خمینی، نه تنها ساده زیستی، استقلال سیاسی را تامین می­کند، بلکه آینده سیاسی آنان را نیز تضمین می­نماید.ایشان خطاب به علما می­گوید:« اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید، بدانید که دیر یا زود مطرود می­شوید. صحیفه نور_ جلد16_ صفحه19»
 
ب) مرزبندی­های امام خمینی
امام در طول سال­های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کرد تا آنجا که ممکن است مسیرهای نادرست را شناسایی کرده و با تشریح ویژگی­های مربوط به آن، به جامعه معرفی نماید.به عنوان نمونه، جریان منحرف انجمن حجتیه یکی از موضوعاتی بود که در کانون توجه ایشان قرار گرفت و با حمله به آنها چهره­های مرموز این جریان در حوزه را به باد انتقاد تند گرفت.
در سال 1357 در بحبوحه مبارزات برای حذف استبداد در ایران، عناصری در حوزه سعی می­کردند سد راه مبارزه شوند تا جایی که حتی حاضر نشدند در همراهی با امام و مردم، نیمه شعبان آن سال را جشن نگیرند و در سوگ شهدای انقلاب با مردم همراهی کنند.امام با اشاره به این موضع گیری، از عناصر فاسد انجمن حجتیه انتقاد کرده و در پایان، عبارت « اینهمه از وابستگی به بیگانگان است" را برای توصیف این جریان بکار برده است.
 
امام در موضوعات دیگر نظیر دفاع از حقوق مردم به­ویژه در انتخابات، جریانی که رای مردم را زینت و خود را  قیم ملت می­دانست را مورد عتاب قرار می­داد و با موضع گیری قاطع و روشن از قرائتی که به دنبال تقویت وجه مردم سالار نظام بود حمایت می­کرد.
موضع گیری امام در دوره سوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، موید این ماجراست( ورود به ماجرای انتخابات تهران و تثبیت آرای مردم)
 
ج) نگاهی گذرا به وضع موجود و اشاره به برخی انحرافات
 
1- دولت فعلی هیچ سنخیتی با اندیشه امام نداشته، هیچ اعتقادی به ایشان و تفکراتشان ندارد و به نظر بنده، منافق است اما به دلیل آنکه نه بُنیه دارد و نه پایگاه مردمی، جرات اعلام صریح و مخالفت با مسیر امام را نداشته و در لوای حمایت و پیروی از ایشان، علیه آن حرکت می­کند و تمامی رفتار ناشایست و خشونت آمیز خود را به امام نسبت می­دهد.این جریان با برخورد گزینشی و عدم معرفی چهره­ی درست امام به مردم، بزرگترین جفا را به امام روا داشته است.دور از ذهن نخواهد بود که بگوییم پروژه های در حال اجرا، برنامه هایی است از قبل طراحی شده که پس از رحلت امام آغاز شده و به تدریج ادامه یافت:
- حذف یاران صدیق انقلاب از خانه نشینی، حصرو زندان گرفته تا رد صلاحیت های گسترده
- تغییر مسیر انتخاباتی در ایران و قدرت دادن به چهره­هایی که ضدیت آنها با امام و تفکراتش زبانزد خاص و عام است.
- توهین و هتک حرمت شخصیت های به­نام کشور
- حمله به بیت امام
- استفاده ابزاری از سخنرانی­ها، نامه­ها و آثار امام و تحریف سیره ایشان برای نیل به مقاصد نادرست
- حمله به مراجعی که همراه امام بودند و ایشان با تعابیری صریح و روشن از آنان حمایت می­کرد.
- تغییر نظام حوزه و دانشگاه به نفع جریان ضد امام با تدوین مقررات جدید
- القای تصور براندازی، دشمنی و همکاری با بیگانگان برای هر نوع انتقاد به این مسیر انحرافی
- غالب شدن رویه تملق و چاپلوسی
- بهره گیری از هنجارهای قدسی به نفع اهداف بسیار کم ارزش و در نتیجه بی اعتقادی جوانان و نسل جدید به باورهای دینی
- ترویج دروغ، تهمت و رمالی به جای تدبیر
- کرامات دروغین برای فرار از بحران مشروعیت در نهادهای قدرت
 
2- به یاد داریم شورای نگهبان برای اعمال نظارت استصوابی در زمان امام راه به جایی نبرد تا اینکه پس از رحلت ایشان، مورد اجرا گذاشته شد.
 
3- داستان انتخابات دوره اول مجلس در حوزه انتخابیه خمین جالب است: کاندیدای مورد حمایت آیت الله پسندیده رای نمی­آورد.امام بی اعتنا به گلایه­ها می­گوید عجب انتخابات سالمی که فرد مورد تایید خانواده خمینی رای نمی­آورد.آیا امروز هم همین رویه حاکم است؟
 
4- وقایع دو سال گذشته چقدر با تفکر و قرائت مورد تاکید امام همخوانی دارد.برخورد با مردم و یاران واقعی انقلاب و ایران، توهین به شخصیت­های موثرو ... و بالاخره سناریوی از قبل طراحی شده در 14 خرداد 1389 و اجرای آن توسط مشتی نادان و مزدور در حرم امام و توهین به سید حسن خمینی، همه و همه در راستای تهی کردن عرصه سیاسی کشور از قرائت مورد تاکید امام است.
 
اینجانب با عرض تسلیت به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی و تسلیت مضاعف به مناسبت انحراف در افکار بلند آن پیر سفر کرده، سربلندی و مجد و عظمت اسلام و ملت بزرگ ایران را از خداوند یکتا مسئلت دارم.
 
*- سوابق نگارنده:
- سابقه رزمندگی از 14 سالگی و جهاد و تلاش بیش از 8 سال در جبهه­ها، جانشین فرماندهی یگان مستقل ویژه شهادت
- جانباز40%
- عضویت در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
- معاونت پارلمانی وزارت نیرو در دولت اصلاحات
- عضویت در شورای­عالی بنیاد باران
- ریاست ستاد آقای دکتر معین در انتخابات نهم ریاست جمهوری در تهران بزرگ
- ریاست ستاد مهندس موسوی در تهران بزرگ
 
آقای امام، در نیمه شب 24 خرداد 1388 در منزل و پس از ضرب و شتم شدید مقابل خانواده خصوصا کودکان خردسالش، که منجر به شکستگی دندان­های وی شد، بازداشت وروانه سلول انفرادی می­شود.پس از سه ماه تحمل رنج و مرارت­های فراوان، با وثیقه200میلیون تومانی آزاد شده و نهایتا در شعبه 28 دادگاه انقلاب به یک سال زندان، محکوم و در شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر، حکمش تایید و به زندان فراخوانده شده و هم اکنون دوران محکومیت خود را سپری می­کند.

منبع: امروز

بنازم عدالت پروردگار را

Posted: 07 Jun 2011 09:24 PM PDT

ع. آئینه

بنازم عدالت پروردگار را :

اکنون صبح چهارهم خرداد 90 است. در اخبار سایت ها خواندم که دیشب در مراسم سخنرانی احمدی نژاد در حرم مطهر امام خمینی (ره)مردم شعار" مرگ" برای یکی از نزدیکان او که در واقع با او چون جان در یک قالب اند داده اند و خلاصه جو مراسم به هم ریخته است و احمدی نژاد در حالی که بشدت کنترل اعصاب خود را از دست داده است ، طبق روال همیشگی خود عبارت دروغ : "من همه شما را دوست دارم ،من مخلص شما هستم " را تکرار می کرده است .
 
ناگهان به خاطرم آمد که در این شرایط سخت عصبی برای احمدی نژاد در شب 14 خرداد و حدود ساعت 10 شب و دقیقا در سالگرد همان ساعت و همان روز 14 خرداد 88 در مناظره تلویزیونی مشهور با "میرحسین مظلوم" اتفاق افتاده است . گفتم: " بنازم عدالت خدا را" که حتی گاهی نمیگذارد کار به قیامت بکشد و در همین دنیا هم مجازات می کند .
 
بیادم آمد که آمدند تا مناظره تلویزیونی بکنند برای توضیح برنامه های آینده شان برای مملکت و ایشان ناجوانمردانه مسائل دیگری را پیش کشید که همگان می دانند و در حالیکه دستان این "سید مظلوم" از این همه هجوم ناجوانمردانه می لرزید، طبق آنچه که نقل می کنند نوچه هایش به سردستگی همین رحیم مشایی پشت شیشه های اتاق مناظره فضای روحی را برای سید مظلوم تنگ می کردند .
 
او در آن شب تن و روح حداقل 13 میلیون ایرانی را _به گفته خودشان_ لرزاند که اگر نیرنگ های عوام فریبی ها و حیف و میل ها از بیت المال نبود ، معلوم می شد که سیزده میلیون بودند یا سی سه میلیون . او در آن شب به محبوب قلب میلیون ها ایرانی توهین کرد ولی اکنون در کمتر از دو سال خداوند پرده از روی چهره های آنها و اطرافیانشان برداشت و باشد تا در آینده هر چه بیشتر خودشان و اطرافیانشان و کسانی که برای رسیدن به مقاصد شان در پشت پرده وی را تائید کردند ،پرده از چهره شان بر افتد تازه قیامت هم در راه است .
 
و اکنون در کمتر از دوسال، موسوی را چه در حصر کنند و چه در حبس ،حقیقت گوئیش بر همه روشن شد و معلوم شد. آنچه که میر حسین مظلوم، مرد سال های سخت جنگ را، پس از بیست سال سکوت و انزوا به میدان کشیده بود ، ترس از قدرت یافتن کسانی بود که کارشان با دروغ و رمالی و ... پیش می رود و نه برای ایشان بیت المال اهمیتی دارد و نه آرمانهای انقلاب .
 
موسوی برای قدرت به میدان نیامده بود ،او برای پاسداری از انقلاب و آرمانی به میدان آمده بود که امامش گفته بود "نگذارید این انقلاب بدست نااهلان و نامحرمان بیفتد ".
 ولی افسوس که کسانی با حمایت پشت پرده از همین نااهلان ،میدان را برای آنها باز گذاشتند و این حال روز مملکت و انقلاب ماست که همه هر روزه با گوشت و پوست و ذره ذره وجودمان احساس می کنیم . اگر چه آنها در پشت حصارهای امنیتی و دور از مردم هزار ها بهَ بهَ و چهَ چهَ کنند .
 
بهر حال " و اِنَّ رَبَّکَ لبالمرصاد "؛ خدا در کمینگاه ستمکاران نشسته است . اصحاب قدرت بدانند آنروز که "ابن زیاد "در مسند قدرت نشسته بود و سر "حسین مظلوم (ع) "را در مقابلش آوردند . هرگز تصور نمی کرد که در کمتر از چند سال سر او را مقابل مختار و در همان جایگاه قرار بدهند . آن شب که احمدی نژاد با خیزرانِ زبان در منظر و مرئای میلیون ها ایرانی بر روح و روان میر حسین موسوی حمله می کرد، حمله ای به ناحق ، هرگز گمان نمی کرد که دقیقا دو سال بعد در همان روز و در همان ساعت در دادگاه عدل ملت و در مقر فرمانروائی امام بخاطر گوشه ای از رسوائی هایش مورد محاکمه قرار بگیرد . و مورد سرزنش واقع شود .
باشد تا دادگاه عدل الهی
به امید آنروز
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

سخنی با احمد توکلی

Posted: 07 Jun 2011 09:02 PM PDT

وقایع نگار سبز

 

مقاله ای خواندم در سایت الف مبنی بر این که سبزها می خواهند خانواده سحابی را مصادره کنند. با خود اندیشیدم که این آقای توکلی چگونه سر چون کبک در برف دارد و چنین قلم فرسایی می کند. با خود اندیشیدم پس چگونه است که چنان بی محابا بر دولت می تازد و چنین موضع گیری می کند. جوابش البته که ساده است . روی سخنم با شماست آقای توکلی :

ابتدا باید بگوییم که سحابی ها سبز بودند و نیازی به مصادره آنها نبود. مصادره سبزها و شهدای سبز تنها از شما و همفکران شما بر می آید . مدام در همین سایت خود نوشتید که جنبش سبز مرده است و فتنه تمام شد. پس چگونه است که عمال حکومتی چنین با وحشت بر مراسم ختم در گذشتگانی تاختند که مبادا سوگوارانش با فاتحه خوانی آرامشان پایه های لرزان استبداد را بلرزانند.

نکته اینجاست که این بار فراخوانی برای تجمع صادر نشد. چرا شما که داعیه موت سبزها را دارید چنین از یک تشیع جنازه ساده هراس دارید؟ فرض می کنیم تنها فرض می کنیم که خانم هاله سحابی بر اثر ایست قلبی فوت کرده اند که به گواه بسیاری از حاضران چنین نبوده. اما آیا این صورت مسئله را پاک می کند؟ مگر نه اینکه به سمت پیکر مرحوم سحابی هجوم آوردید تا نگذارید جمعیت آنچنان که شایسته نام والایش است برایش سوگواری کنند و آیا اگر این خشونت لجام گسیخته مشتی مغز شسته کم سال نبود به یقین هاله امروز زنده نبود؟ آیا منکر این وحشی گری می شوید؟ مگر جز این بود که از وحشت خود بردوش کشیدید و بر خاک کردید و بر مرگ دخترش همه جا نوشتید که مرگش طبیعی بوده و شبانه او را هم مدفون کردید؟ این همه تعجیل در انکار از چه سبب بود؟ جز این بود که سخت ازاین خبر هراسان شدید؟

 

دیگر این که اکنون که تفکر شما را بررسی می کنم . بیشتر از پیش اطمینان میابم که دعوای شما با احمدی نژاد و دار و دسته اش نه از سر دلسوزی که از سر کین و قدرت است. چه بسا اگر در این دولت سمت مهمی داشتید چشمتان را بر تاراج ایران می بستید و پشت احمدی نژاد می ایستادید. چرا که اگر تمام ستیزه جویی شما با دولت انتصابی تنها بر پایه عدالت و وجدان بود کسی بر شما خرده نمی گرفت. اما موضع گیری های شما در برابر مردم چندان حقیقی و مردمی و از سر دلبستگی به حقوق شهروندان و منافع ملی به نظر نمی رسد...

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

بزرگداشت سحابی‌ها در پاریس

Posted: 07 Jun 2011 08:44 PM PDT

جمعه آتی برگزار خواهد شد

 

جرس: جمعی از ایرانیان مقیم فرانسه، جمعه ی پیش رو مراسمی در بزرگداشت مهندس عزت الله سحابی و دختر شهیدش، هاله برگزار خواهند کرد.
 
به گزارش رسیده به جرس، این مراسم از ساعت 19 تا 23 روزجمعه 20 خرداد 1390 (10 ژوئن 2011) در «آژکا» برگزار خواهد شد. سخنرانان متعددی در این آیین بزرگداشت یاد و خاطره مهندس سحابی را به مثابه «مردی که بر سر ایمان خود هرگز نلرزید» و دخترش، هاله به عنوان «دختری که خونش هرگز پایمال نخواهد شد» گرامی خواهند داشت.
در اعلامیه این مراسم تاکید شده است که « تنها حقیقت است که می‌ماند».
 
پنج شنبه ی گذشته نیز ایرانیان مقیم پاریس، تجمعی اعتراضی در میدان تروکادروی پاریس برگزار کردند. در آن مراسم، سخنرانان و حاضران نسبت به قتل هاله سحابی، و نحوه ی برخورد حاکمیت با مراسم تدفین مهندس سحابی، اعتراض کردند.