جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


بسترهاي برآمدن داعش ۲ - عبدالعلی بازرگان

Posted: 24 Sep 2014 05:19 AM PDT

تلخی و شیرینی های اول مهر

Posted: 24 Sep 2014 04:18 AM PDT

اسحاق جهانگیری
از همراهان خواستم پیاده شوند و موتوری بگیرند تا از این ترافیک سنگین بگریزیم. این درخواست ابتدا با مخالفت تیم محافظان مواجه شد و دلایل امنیتی خاص خودشان را هم داشتند که در جای خود قابل اعتنا بود اما تاخیر بیش از این هم جایز نبود. در نتیجه با اصرار قبول کردند که بقیه مسیر با موتور طی شود. 

 
دوستان سلام

در اولین روز سال جدید تحصیلی فرصت پیدا کردم در یکی از مدارس تهران حضور یافته و آغاز سال تحصیلی را در کنار دانش آموزان و آینده سازان این کشور نظاره گر باشم. اما این حضور چندان بی‌حاشیه نبود و با ماجراهایی همراه شد.


من هم امسال مانند دیگر تهرانی‌ها و مانند سال‌های گذشته، اولین روز فصل پاییز را در ترافیک سختی سپری کردم و این موضوع باعث شد به برنامه بازگشایی مدارس و نواختن زنگ آغاز سال تحصیلی که قرار بود در دبستان شاهد حضرت‌زینب (س) واقع در شهرك آپادانا برگزار شود با تاخیر برسم.


مسیر خانه تا این مدرسه در حالت عادی ۱۵ دقیقه‌ای طی می شود. اما چون پیش بینی می شد با ترافیک اول مهر مواجه شویم قرار شد زودتر به راه بیفتیم تا برنامه ریزی انجام شده توسط وزارت آموزش و پرورش به خوبی رعایت شود. اما ترافیکی که در طول مسیر با آن مواجه شدیم فراتر از حد انتظار بود، به گونه‌ای که ما با وجود آنکه از حمایت راهنمایی و رانندگی و تیم محافظان برای باز کردن مسیر و حرکت با سرعتی بیشتر بهره مند بودیم اما ۴۰ دقیقه در راه گرفتار ماندیم.


در میانه راه، به این نتیجه رسیدم که با این ترافیک نمی توانیم حالاحالاها به مقصد برسیم. از طرفی دانش آموزان عزیز و دیگر مسئولان هم در انتظار ما بودند و شایسته نبود بیش از این منتظر بمانند. در نتیجه از همراهان خواستم پیاده شوند و موتوری بگیرند تا از این ترافیک سنگین بگریزیم. این درخواست ابتدا با مخالفت تیم محافظان مواجه شد و دلایل امنیتی خاص خودشان را هم داشتند که در جای خود قابل اعتنا بود اما تاخیر بیش از این هم جایز نبود. در نتیجه با اصرار قبول کردند که بقیه مسیر با موتور طی شود.


اما این تازه اول مشکل دیگری بود، چون موتور تهیه شده وضعیت فنی مناسبی نداشت و در طول مسیر دو مرتبه خاموش کرد و ما را کنار خیابان گذاشت. البته مسیر را هم بلد نبودیم. در مدتی که کنار خیابان ایستاده بودیم برخی از شهروندان و سرنشینان خودروهایی که من را می شناختند ابراز لطف می کردند و پیشنهاد دادند ما را به مقصد برسانند. تعدادی دیگر حتی پیشنهاد کردند که وسیله نقلیه‌شان را در اختیار ما بگذارند که بدین وسیله از ابراز محبت‌های آنها تشکر می کنم. خلاصه در فکر تغییر وسیله نقلیه بودیم که موتور با هل دادن روشن شد و با هر مشقتی بود بالاخره به مدرسه رسیدیم.


اما رنجی که در طول مسیر تحمل شد با وضعیت خوبی که در این مدرسه مشاهده کردم به شادی تبدیل شد. این مدرسه شاهد، جزو مدارس هوشمندی بود که دانش آموزان برای تحصیل در آن از قلم‌های الکترونیکی و ابزارهای نوین آموزشی استفاده می کردند.


در این مدرسه بازدیدی از امکانات آموزشی انجام دادم و مسئولان توضیحاتی در خصوص آموزش الکترونیکی و ابزارهای مدرنی که در مدارس هوشمند به کار گرفته اند ارائه دادند.


برای نسل ما که به تحصیل با گچ و تخته سیاه و حداقلی از امکانات عادت داشتیم، دیدن دانش آموزانی که از ابزارهای نوین آموزشی بهره مند هستند هم جالب است و هم نوید بخش روزهایی خوب برای آینده ایران عزیزمان. امیدوارم به سرعت بتوانیم روند هوشمندسازی مدارس در کشور را به انجام برسانیم و دیگر معلمان و دانش آموزان هم بتوانند از این امکانات برای رشد و تعالی کشور استفاده کنند چرا که در عصر دانایی، استفاده از ابزارهای نوین اجتناب ناپذیر است.


به هرحال حضور در جمع دانش آموزان و معلمان و گفت و گو با این عزیزان، روز خاطره انگیزی برایم رقم زد.


منبع: فیس بووک نویسنده 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

پاسخ محکم ابراهیم یزدی به صدام درباره جزایر سه گانه

Posted: 24 Sep 2014 04:07 AM PDT

انتشار بخشی از خاطرات منتشر نشده
جرس: ابراهیم یزدی، عضو شورای انقلاب و وزیر خارجه دولت موقت، مشروح دیدار و مذاکرات خویش با صدام حسین در جریان اجلاس سران جنبش عدم تعهد در هاوانا پایتخت کوبا را در اختیار تاریخ ایرانی قرار داد.

 

به نقل از ابراهیم یزدی آمده است: 

«به صدام گفتم در مورد سه جزیره ایرانی در خلیج فارس حاضر نیستیم با شما صحبت کنیم، چون به عراق ربطی ندارد. صدام گفت طبق باور‌های حزب، ما معتقدیم هر مسأله عربی، مسأله حزب بعث است. گفتم: حزب بعث با سابقه ۵۰ ساله هر مسأله عربی را مسأله خود می‌داند. حوزه علمیه نجف بیش از ۹۰۰ سال سابقه دارد و با این منطق، امام خمینی هم می‌گوید هر مسأله اسلامی، مسأله ماست. حال اگر می‌خواهید وارد این چالش بشوید، فکر عواقب آن را هم بکنید.»

تاریخ ایرانی نوشت: ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت روز ۱۰ شهریور ۱۳۵۸ در حاشیه اجلاس سران جنبش عدم تعهد در هاوانا پایتخت کوبا، با صدام حسین، رئیس‌جمهور وقت عراق دیدار و گفت‌وگو کرد.

نشریات وقت محورهای دیدار و گفت‌وگوی یزدی با صدام را پیرامون مسائل مربوط به خوزستان، کردستان و تبلیغات مطبوعاتی دو کشور عنوان کردند و به نقل از یزدی نوشتند فضای حاکم بر کنفرانس و صراحت در بیان مسائل از جانب دو کشور رضایت‌بخش و این دیدار، سازنده بوده است.

یزدی ۳۵ سال پس از این دیدار، برای اولین‌بار متن کامل گفت‌وگوی خود با صدام حسین را در اختیار «تاریخ ایرانی» گذاشت که بخشی از خاطرات منتشر نشده اوست.

***

این دیدار با وساطت و درخواست رئیس‌جمهور الجزایر در ویلای محل اقامت صدام صورت گرفت. علاوه بر صدام حسین، سفیر عراق در سازمان ملل و سعدون حمادی وزیر امور خارجه عراق نیز حضور داشتند. از ایران علاوه بر من، آقایان حسین لواسانی، دکتر منصور فرهنگ و یک نفر دیگر از اعضای هیات شرکت داشتند. در اطراف اتاق ماموران عراق به حالت خبردار ایستاده بودند. هر دوی ما روی یک کاناپه بزرگ در کنار هم نشستیم. او با یک زاویه ۴۵ درجه به سمت من نشسته بود و صحبت می‌کرد. از جعبه سیگاری که روی میز بود یک سیگار برگ برداشت و بلافاصله یکی از مأموران حاضر در اتاق جلو آمد و فندکی را روشن کرد تا او سیگارش را با آن روشن کند. طرز نشستن و سخن گفتنش روحیه از خود راضی او را نشان می‌داد. من در حالی که دست چپم را روی لبه مبل گذاشته بودم و پا‌هایم را روی هم انداخته بودم صحبت می‌کردم. متن گفت‌وگو را آقای حسین لواسانی نوشته و تنظیم کرده‌اند.

بعد از سلام و احوال‌پرسی و گفت‌وگو در زمینه اینکه آیا این چندمین سفر است یا اولین سفر به کوبا و رد و بدل کردن تعارفات معمول، من آغاز به سخن کردم.

ابراهیم یزدی: سخنی چند با وزیر خارجه شما داشتم. ایشان بعضی از گفته‌های مرا دوست نداشت. هر یک از ما دو نفر بعضی از حرف‌های دیگری را قبول نداشت. اما به نظر می‌رسد که زمینه برای تفاهم خیلی زیاد بود. تخصص من در علوم پزشکی است و واقعیات را از دید یک آسیب‌شناس نگاه می‌کنم و تخصص وزیر خارجه شما علوم سیاسی است. از این رو واقعیت‌ها را از یک دید دیگر نگاه می‌کند.

صدام حسین: هر کسی در زمینه تخصص خودش حرف می‌زند.

یزدی: در سال ۷۵ (۱۹۷۵) شما از ایران دیدن کردید، باز هم بیایید تا تغییرات را ببینید.

صدام: علاقه دارم چون خوب است که وضعمان را با همسایگانمان روشن کنیم. (در اینجا آقای صدام شرح نسبتاً مبسوطی در زمینه نظرات حزب بعث گفتند که چگونه و تا چه حد به اسلام و مسئولیت انسان در روی زمین و رابطه‌اش با خدا معتقدند.)

یزدی: خوشحالم که نظراتتان را شنیدم. با این اتفاق نظری که داریم و اینکه مسلمان هستیم و با روابط دوستانه و بستگی دینی که داریم چرا یکدیگر را نمی‌فهمیم؟

صدام: آیا این ما هستیم که شما را نمی‌فهمیم؟

یزدی: نمی‌دانم چه چیز غلطی بین ما وجود دارد؛ آقای سعدون معتقد است که ما می‌باید ملامت شویم. ولی من قبول ندارم. ما اکنون حاضریم نظر شما را بشنویم. چند بار گفتم و به آقای سامرائی نیز تذکر دادم که من سیاسی نیستم و دیپلماسی بلد نیستم و آمده‌ام اینجا که با صراحت حرف بزنم و به صراحت بشنوم. بودن بعضی اختلافات بین اعضاء خانواده غیرمتعارف نیست ولی غیرمتعارف این است که عدم تفاهم وجود داشته باشد. اگر چیزی هست آماده‌ایم که بشنویم.

صدام: ما دکتر فرهنگ را به عنوان حَکَم انتخاب می‌کنیم.

یزدی: ما نیز آقای سعدون را به عنوان حَکَم انتخاب می‌کنیم.

صدام: اگر بخواهیم که ماهیت هر چیزی را عوض کنیم اول می‌باید آن را‌ همان‌طور که هست بشناسیمش و بعد از آن می‌باید با دقت راه‌حل صحیحش را پیدا کنیم. یکی از مسائل اساسی این است که انقلاب ایران، عراقی‌ها را تحت تاثیر قرار داده است. ایرانی‌ها افرادی نبودند که از زیر زمین آمده باشند، هیچگونه ارتباطی به خارج نداشتند و تصوراتشان شخصی و غیروابسته به خارج بود و این ثابت شده است که انقلاب ایران ربطی با خارج ندارد. عمر این جنبش ۱۵ سال است. ولی بگذارید یک قدم به عقب برگردیم. در سال ۷۴ ما با کرد‌ها، ایرانی‌ها، با شاه و نظام شاه که آمریکایی‌ها پشتیبانش بودند، وارد جنگ شدیم و ۱۲ ماه طول کشید. تعداد قنبله‌هایی که از توپ‌های سنگین بر عراقی‌ها و خاک ما انداخته شد ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ عدد بود و ۱۶ هزار نفر از افراد ارتشی و غیرارتشی ما کشته و زخمی شدند. ارتش ما می‌جنگید و پیش می‌رفت تا اینکه قرارداد سال ۷۵ برقرار شد. تعداد قنبله‌هایی که در اختیار نیروهای جوی و بری و بحری (هوایی، زمینی و دریایی) ما باقی مانده بود فقط ۳ عدد بود و از این وضع ناراحت‌کننده فقط ۳ نفر خبر داشتند، رئیس‌جمهور آقای بکر و فرمانده کل ارتش و من. این حالت و کیفیت را از همه مخفی نگه داشتیم، ولی حاضر بودیم تا آخرین قطره خونمان بجنگیم، حتی اگر چیزی در دست نداشته باشیم. این حکمی است که سیاست بین‌المللی بر ما تحمیل کرد، چون ما اسلحه را می‌خریدیم و خودمان در ساختنش دست نداشتیم، ولی تصمیم داشتیم که اگر شاه بخواهد تا ۴ ماه بعد از این تاریخ همین روش را ادامه بدهد با او در تمام جوانب بجنگیم. به این جهت با روس‌ها وارد مذاکره شدیم و آن‌ها بنا را بر این گذاردند که به ما کمک کنند. ولی قبل از آن در تماس دائم با دولت الجزایر بودیم و با رئیس مجلس ایرانی در بغداد ملاقات کردم و به دنبال راه‌حل مسالمت‌آمیز می‌گشتیم و نظرمان را به او ارائه دادیم و گفتیم که خواسته‌های دولت ما و سیاست دولت ما واضح و حدود کشور ما مشخص است و خواستار تعیین حدود بودیم و این حدود را نه ایران، بلکه ضابطه‌های بین‌المللی تعیین می‌کند. وزیر خارجه ایران با سعدون ملاقات کرد و تمام این اقدامات بدون هیچگونه واسطه‌ای صورت گرفت، چون روش ما نیست که در کار‌هایمان واسطه داشته باشیم.

در سال ۷۵ نامه‌ای از بومدین دریافت داشتم که سؤال کرده بود، آیا مانعی هست از طرف ما که با شاه در الجزایر ملاقات کنیم؟ پرسیدم که آیا این ایده خود بومدین است و یا چیزی است که مورد علاقه و نظر شاه است؟ گفت که این نظر و فکر رئیس بومدین است و بدون هیچگونه شرطی از هم دیدن خواهید کرد و با بحث و تبادل نظر با یکدیگر ممکن است راه‌حلی برای این مشکل پیدا کنید. ولی اعتقاد ما بر این بود که بومدین خودش مشکل را احساس کرده است و به این جهت فشاری به شاه خواهد آورد. در مرکز فرماندهی جمع شدیم. وضعی حیاتی پیش آمده بود و اگر شاه می‌خواست روشش را ادامه دهد یک جنگ رودرروی طولانی مدتی با او می‌داشتیم، بدون واهمه از نتایج آن، چون می‌باید بهای آن را بپردازیم. مهم‌ترین نکته این بود که اسلحه را زمین نگذاریم و به این جهت منتهای کوشش ما بر این بود که شاه از موضع نادرست و غیرعادلانه‌ای که داشت برگردد و به راه‌حل سیاسی راضی شود. نتیجه تمام این کوشش‌ها قرارداد الجزایر بود که هم‌اکنون در وزارت خارجه وجود دارد و قراردادی است که متن آن از مردم مخفی نیست و نقاط سری در آن وجود ندارد.

امام خمینی در عراق مکرم و محترم بود و همه‌گونه کمکی را که از ما ساخته بود در اختیارش گذاردیم. ایشان امکانات را برای تمام مدتی که در عراق بودند می‌خواستند ولی ما هم می‌باید صاحب‌نظر باشیم. ما ایشان را تائید می‌کردیم، روش ما این نیست که بله و نه را در آن واحد بگوییم. اگر قراردادی بستیم در انجامش پایداری می‌کنیم و اگر با کسی اختلافی داشتیم معنایش این است که اختلاف داریم و تا آخرین لحظه پایداری می‌کنیم و حتی روس‌ها که دوست ما هستند از قرارداد ما با ایران خبری نداشتند و از ما دلخور شدند. بعد از اینکه خمینی فعالیتش را دوباره و از جهتی دیگر آغاز کرد یکی از اعضای فرماندهی را پیش او فرستادم برای اینکه او را متوجه اوضاع بنماییم و خیلی صریح به ایشان گفتیم که در سرزمین عراق کسی نیست که به شما فشار بیاورد که بروید، ولی لازم است که به همکاری ما احترام بگذارید، در حالی که شاه به عهد‌ها و گفته‌هایش احترام نمی‌گذارد. بعد از مسافرت خمینی به کویت و عدم اجازه دخول به آن کشور، فوراً اجازه بازگشت به ایشان دادیم و استقبالش کردیم و سپس به پاریس رفت. شاه از ما خواست (و مدارکش در وزارت خارجه وجود دارد) که امام را در عراق نگه داریم. ولی ما رد کرده و گفتیم که این خودمان هستیم که درباره سیاستمان تصمیم می‌گیریم و از هیچ‌کس پند و اندرز نمی‌پذیریم.

چه اتفاقی افتاد که یکباره دولت عراق از طرف انقلابیون و دیگران و در روزنامه‌های غربی مورد هجوم قرار گرفت. جوابی ندادیم و گفتیم که برادران ایرانی تازه‌کارند و به این جهت صبر کردیم ولی موضوع ادامه پیدا کرد و بالا گرفت که بالاخره به صورت یک جنبش آزادیبخش و دخالت در کار ما در آمد. بارزانی آمریکا را ترک کرد که به ایران بازگردد و تلگراف‌هایی برای صدر فرستاده شد تا اینکه مبارزاتش را بر علیه عراق ادامه دهد. نکته مهم و اساسی این است که صرفنظر از حکم و نظرتان نسبت به حکومت عراق، عراق قصد بازگشت به قبول فشارهای قبلی را ندارد. ما معتقدیم که تا هم اکنون سیستمی که مورد رضایت خداوند است دارد پیاده می‌شود که در آن تحقق عدالت اجتماعی برای انسان‌ها وجود دارد. ما مسلمانیم ولی معتقدیم وقتی که حکومت و دین و یا دین و حکومت در یکدیگر دخالت کنند مردم از هم خواهند پاشید و این در همه جا و در هر دین و در بین هر قومی صادق است و این امر منحصر به دین اسلام نیست. به این جهت می‌دیدم که مردم از هم می‌پاشند و ما عذاب می‌کشیدیم. ممکن است در نقطه‌ای دیگر از دنیا اجتهاد افراد دیگر با اجتهاد ما مغایرت داشته باشد ولی با وجود احترام ما به آراء دیگران، نمی‌توانستیم اجتهاد امام خمینی و یا هرکس دیگر را بپذیریم. مدت درازی صبر کردیم و به خودمان می‌گفتیم که برادران ایرانی ما در حکومتشان تازه‌کارند و لازم است که مراعات حق همسایه را بنماییم ولی خیلی به صراحت بگویم که عمل مثبتی ندیدم. از وزارت خارجه خواستم که روابط ما دوستانه‌تر باشد و مهندس بازرگان را احترام می‌گذاردیم ولیکن به حدی رسید که باورمان شد، شما به گونه‌ای حرف می‌زنید و به گونه‌ای دیگر عمل می‌کنید. صرفنظر از سیاستی که انتخاب کردید و تجربیاتی که دارید افرادی هستید که صاحب تجربه نیستید و به دلیل عضویتمان در گروه جهان سوم نمی‌خواستیم مشکلات تازه‌ای برای دیگران بوجود آوریم. به این جهت احتیاجی برای بکار بردن اسلحه نمی‌دیدم. ایران کشوری است از جهان سوم و لازم است که این امر را بداند و برای رسیدن به ثبات و حل مشکلات داخلی‌اش احتیاج به چیره شدن بر اوضاعش دارد.

عراق کشوری است اسلامی، سابقه مبارزاتی و کمک به مبارزین دیگر را دارد و تجربه حکومتش از شما ایرانیان بیشتر است و لازم بود که شما این کشور را در کنار خودتان نگه دارید برای اینکه به شما کمک کند. بعد از اینکه متوجه شدید که عراق می‌باید مورد هجوم قرار گیرد می‌توانستید تأمل کنید چون این کار را همیشه می‌توانستید انجام دهید. در سرزمین عراق کسانی که صاحب ملایین باشند (میلیونر) وجود ندارند و در عین حال گرسنگی نیز وجود ندارد و به این جهت می‌پنداشتیم که می‌تواند دوستی ما برایتان مفید باشد.

از خودمان می‌پرسیدیم که آیا ایرانیان حسابگری خاصی نسبت به عراق دارند و اگر نیست، پس چرا عراق را در عداد اولین دشمنان خود قرار دادند. احتیاج به جواب این سؤال داشتیم که آیا شما می‌خواهید از طریق انتخاب مذهب تشیع برای خودتان عدالت را در دنیا مستقر کنید. این چیزی است که همه دنیا خواستار آن است و شما قبل از هر چیز احتیاج به حل مشکلات داخلی و ناراحتی‌های ناشی از مشکلات اقتصادی و پیاده کردن نظرات اسلامی‌تان دارید، خصوصاٌ در مورد مسائلی که می‌خواهید نظریات اسلام ۱۳ قرن پیش را پیاده کنید. البته این خودتان بودید که این راه را انتخاب کردید و اگر بین شما و ما رابطه، رابطه دوستانه تجارتی بود و در شرایطی بودیم که شما و ما حرف‌های یکدیگر را مثل یک برادر می‌پذیرفتیم ممکن بود که نصایح و اندرزهای یکدیگر را پذیرا باشیم، ولی در وضعیتی که ما داریم، حق شماست که‌ همان راهی را که دوست دارید انتخاب کنید و این خلاصه گفتارهای ماست و امیدواریم که شما را خسته نکرده باشم و لازم است که تعارف نداشته باشیم، با وجود اینکه در تعارف وارد هستید، ولی در کار‌هایمان می‌باید صراحت و هدف داشته باشیم و ما در برابر دوستان و دشمنانمان صراحت گفتار داشته‌ایم و گلایه دوستانمان را در زمینه صراحتمان شنیده‌ایم. در گذشته حتی دوستانمان از صراحت ما گلایه داشتند ولی بعد از مرور زمان چون ما را صمیمی در گفتار صریحمان دیدند اعتمادشان جلب شد.

یزدی: من آشنا با مواضع شما هستم و با وجود اینکه با برداشت شما از دین و سیاست موافق نیستم به برنامه اقتصادی‌تان احترام می‌گذارم. ولی می‌دانم که مصالح منطقه ما را در کنار هم قرار می‌دهد. اشاره به اتفاق خودتان با شاه کردید و عواملی را که به این قرارداد انجامید ذکر کردید. ولی انتظار داشتیم که خوشوقتی خودتان را از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر علیه شاه بیشتر ذکر کنید. ما ۲۵۰۰ سال حکومت شاهنشاهی و ۶۰ سال حکومت پهلوی را از کشورمان برچیدیم، ساواک در عراق و در جمیع کشورهای منطقه ضد عرب‌ها فعالیت داشت و انتظار داشتیم که همه دول عربی ما را پشتیبانی کنند. ولی چنین چیزی را از همسایگان، خصوصاً از دولت عراق ندیدیم و شما حتی به ما فرصت ندادید تا اطلاعاتی را که ساواک بر علیه شما از طریق اسرائیلی‌ها جمع‌آوری کرده بود به شما بدهیم و یکباره دیدیم که خرابکاران لوله‌های نفت را منفجر کردند و روزنامه‌هایتان خوزستان را عربستان و خرمشهر را محمره نامیدند و عرب‌های خوزستان را «مواطنین عرب» خطاب کردند. از خود می‌پرسیدم که راستی چه خبر است. آیا این عراق است که جنبش آزادیبخش برای رهایی خوزستان رهبری می‌کند؟ عراق می‌توانست با شاه تبادل نظر و ملاقات کند، آیا ما نمی‌توانیم با آن‌ها به تبادل نظر و معلومات بپردازیم؟ من حدود پیشروی و نفوذ ساواک را در کشور شما و دیگر کشورهای منطقه را می‌دانم ولی آن را دوست نداشتم، چون جنبش ایران دوست ندارد که در امور داخلی کشور‌ها دخالت کند. ولی وقتی از دخالت‌های دیگران در کشورمان آگاه شدیم، به آقای یاسین و سامرائی گفتم و وضعیت را برایشان تشریح کردم.

در زمینه روزنامه‌ها، سیاست ما بر این است که نمی‌خواهیم تسلطی جبارانه بر روزنامه‌ها داشته باشیم. مردم کوچه و بازار آزادند، آیت‌الله نیز آزاد است که دلخواهش را بر زبان بیاورد. آیت‌الله روحانی چیزی در زمینه بحرین گفت و برادران بحرینی ما نگران این گفته‌ها بودند. در وقت خودش برایشان پیام فرستادم و سیاستمان را تشریح کردم و بعد از آن سفیر جدید ایران را در بحرین تعیین کردیم. چندین بار به برادران عراقی خودمان گفتم که پالیزبان چرا بین ایران و عراق و ترکیه رفت‌و‌آمد می‌کند و با زاهدی تماس می‌گیرد و با فرستادن پول افراد را تجهیز می‌کند. پالیزبان یکی از دستیاران شاه است که در جنگ بر علیه شما شرکت داشت و پیغام‌ها چندین بار بین ما و شما رد و بدل شد و مکرراً سؤال شد که چرا اجازه رفت‌و‌آمد به پالیزبان می‌دهید، ولی جوابی به ما داده نشد و همچنین در جنگ با کرد‌ها در پاوه مورد هجوم آن‌ها قرار گرفتیم و بعد از شکست همه آنان به عراق پناه آوردند و ۲۰۰ نفر از آن‌ها کشته شدند که عده زیادی از آنان اعرابی بودند که از آن سوی مرز ایران، از عراق آمده بودند و جریان را به آقای سامرائی، سفیرتان در تهران، گفتیم و از وجود اجساد عراقی‌ها خبرش کردیم. بعد از اینکه عراقی‌ها حدود ما را بمباران کردند، به مدت دو ساعت با آقای یاسین حرف زدم و ایشان حاضر نبود که اعتراف کند که اشتباهی رخ داده است و اگر بخواهیم روابطمان را بهتر کنیم، چرا حتی حاضر نیستید به اشتباهاتتان اعتراف کنید.

اگر ما می‌خواهیم ریشه مشکل را بررسی کنیم، لازم است بگویم که این سیاست ایران و رهبران و آیت‌الله و رهبری انقلاب ایران نیست که در کارهای داخلی دیگران دخالت کند و چندین بار گفتم که انقلاب ایران قصد آن را ندارد که انقلابش را صادر کند حتی به عراق و نجف، آنطور که من می‌دانم شما و ما هر دو اشکالاتی از ناحیه کرد‌ها داریم و این به صلاح ما و شما نیست که کرد‌ها را بر علیه یکدیگر بشورانیم. تشکیل دولت کردستان همیشه در جنگ با عراق و ایران خواهد بود و غیرممکن است که حکومتی که این چنین بوجود آمده باشد درگیر جنگ‌های درازمدت نباشد و رابطه چنین دولتی با اسرائیل خواهد بود و ما طمعی در کردهای شما نداریم و ما در عجب هستیم از کنترلی که آن‌ها بر روی حدود شما دارند و شما در این مورد اقدامی نمی‌کنید و طرفداران شاه در مرز‌ها رفت‌وآمد می‌کنند و دولت شما تائید کرد که بعضی از ایرانیان عرب‌زبان را تحریک کردید، می‌دانید که اعراب خوزستان ایرانی هستند ولی آن‌ها را مواطنین عرب می‌نامید. آیا شما دوست دارید که ما شیعیان عراق را ایرانی بنامیم؟ علاقه‌مندیم که به شما در یک عبارت خلاصه بگوییم که انقلاب ایران پایگاه دشمنان شما را در ایران از بین برد و بر شما واجب است که از آن پشتیبانی کنید و خیلی از برادران عرب آمدند و سؤال کردند که چه مسائلی است بین شما و بین دولت عراق، و در عجب بودند که می‌دیدند ایران دشمنان اعراب و فلسطینی‌ها را از بین برده است و رابطه‌اش را با اسرائیل و مصر و آفریقای جنوبی قطع کرده است و بر حسب گفته‌های قرآن مصر خائن است، چون در حالی که برادران ما با اسرائیلی‌ها در جنگند او با آن‌ها پیوند دوستی می‌بندد و در عجبیم و برخی از رهبران عرب در همین کنفرانس از ما می‌پرسند و در عجبند که چرا عراقی‌ها با ایران رفتار خصمانه دارد؟

فرماندار خوزستان مدارک و اسنادی نشان داد که بعضی از افراد عراقی آمدند و خرابکاری کردند و از او خواستم که فعلاً سکوت کند و امید است که این سکوت را حمل بر ضعف نکنید و نگویید که دولت ایران ضعیف است. سیاست شما در مورد ایران فقط دشمنان ما را خوشحال می‌کند و شما از تحریکاتی که در خوزستان می‌کنید بهره‌ای نخواهید برد و به این جهت سؤال ما این است که چرا دست به چنین کارهایی می‌زنید؟ سامرائی معتقد بود که ما می‌باید مشکل خوزستان و کردستان را در آن واحد حل کنیم و من از این جواب تعجب کردم برای اینکه شما منافعی در خوزستان ندارید و حق هیچ‌گونه دخالتی را ندارید. ولی در مورد کردستان شما و ما هر دو ذینفع هستیم و مادامی که شما با شاه توانستید به اتفاق نظر برسید چرا نمی‌توانید با ما نیز به اتفاق نظر برسید؟ و بعد از اینکه سامرائی رفت و برگشت و جوابی برای سؤال من نیاورد ولی از جانب آقای سعدون مرا دعوت کرد که به عراق بروم و موضوع را آنجا بررسی کنم.

صدام: شما موضوع رادیو و تلویزیون را پیش کشیدید ولی فراموشتان شد بیان کنید که این تبلیغات را ما بر علیه شما شروع کردیم و یا شما بر علیه ما، و این امری است که همیشه بین دو کشور اتفاق می‌افتد. مطالبی که در رادیو و روزنامه‌ها گفته و نوشته می‌شد همه جواب گفته‌های شما بود. هر یک از ما می‌تواند با مراجعه به مطالب گفته شده و ثبت شده در رادیو و تلویزیون و یا روزنامه‌ها قضاوت کند که روزنامه‌های عراقی چه گفته‌اند و در این صورت واضح خواهد شد که روزنامه‌های عراقی فقط جواب شما را داده‌اند و حسودان و عواملی که هیچ‌یک از طرفین از آنان راضی نیستند، ممکن است که پرونده‌هایتان را زیر و رو کنید و ببینید که همه آنان دشمنان شما و انسانیت‌اند و محکوم به اعدام هستند و هم‌اکنون در رادیوی شما صحبت می‌کنند. سری به پرونده‌هایتان بزنید و ببینید که عواملی که در عراق پیدا می‌شوند، آیا این عناصری که در عراقند قبل و یا بعد از انقلاب ایران بوده‌اند. و آنچه را که واقعاً می‌خواهیم این است که قول می‌دهیم از دیگر دوستان جدا نباشیم و سرزمین ما پرورشگاه و ملجاء دشمنان همسایگان ما نباشد و گفتار ما غیرطبیعی و غیرقانونی نباشد.

یزدی: جراید ایران همچنانکه به ما حمله می‌کنند به شما نیز حمله کردند و این طبیعت جراید در کشور ماست و اعتراف می‌کنیم که بعضی از جراید به عراق حمله کرده‌اند ولی این افراد اشخاص عاقل و سالمی نیستند و چه می‌توان گفت در زمینه کسانی که مریضند.

صدام: در ابتدای هر جنبشی نظیر این ناگواری‌ها پیش می‌آید. ولی شما ثابت کردید که توانایی رهبری و تسلط بر رادیو و تلویزیون را دارید و قادر به چیره شدن بر روزنامه‌ها هستید و وقتی که خواسته‌اید، نشان داده‌اید که می‌توانید آن‌ها را کنترل کنید و در وقتی که تصمیم گرفتید که بعضی از آن‌ها را تعطیل کنید، کردید. و این خود نمایشگر توانایی شما است و اگر شما در جواب اعتراض ما بگویید که این سیاست ما در چگونگی کنترل روزنامه‌هایمان است، ما نیز جواب خواهیم داد که این نیز چگونه کنترل کردن روزنامه‌ها در کشور ما است و این امر غیرمعقولی است. ما نمی‌گوییم که روزنامه‌های شما اخبار غیردرست را می‌نویسند. ولی فرق بزرگی است بین اخبار درست و داد و بیدادی که ممکن است راه انداخت. چندین بار روزنامه‌های شما در صفحه اولشان به عراق حمله کردند، ولی ما یک بار هم چنین کاری انجام ندادیم و این در واقع سیاست صحیح و درست است. ما ملتی هستیم با ۱۳ میلیون نفر جمعیت و انتظار نداریم که چنین رفتاری نسبت به ما اتخاذ شود و نمی‌باید جواب شما به ما این باشد که چه انجام دهیم. اسم شخصی بنام پالیزبان را بردید و من این شخص را نمی‌شناسم.

یزدی: آیا اجازه می‌دهید که ما به عراق بیاییم و او را ترور کنیم؟

صدام: من موافق هستم.

یزدی: این اقدام صحیحی از جانب ما نیست، چون می‌توانید آن را در آینده به عنوان دخالت در امور خودتان تلقی کنید ولی وجود خیمه‌های پناهندگان کرد را چگونه تفسیر می‌کنید؟

صدام: این چیزی نیست که بخواهیم مخفی‌اش کنیم و کاری است که با موافقت دولت صورت گرفته است. ما گفتیم ممکن است اطلاعاتی که در اختیار شما گذارده می‌شود نادرست باشد و ما خودمان خیمه‌ها را برپا کردیم و عدد پناهندگان در حدود ۲۰۰۰ نفر است و شخصی با این نام در بین آن‌ها نیست. عملی که ما انجام دادیم و زنان و کودکان را پناه دادیم، این یک عمل انسانی بود و ما هرگز به دنبال آن‌ها نفرستادیم و نه هرگز آن‌ها را می‌شناسیم و شما از نقشه‌های اسرائیل در منطقه صحبت می‌کنید در حالی که روسای اکراد پیش شمایند و شما به آن‌ها تسلطی ندارید و به تهران و قم می‌روند و در رادیو و تلویزیون شما صحبت می‌کنند و این‌ها همه با موافقت شما صورت می‌گیرد.

یزدی: کدام یک از آن‌ها؟

صدام: ادریس بارزانی، مسعود بارزانی، جلال طالبانی و...

یزدی: بعضی از آن‌ها از عراق و از بغداد و با هواپیمای عراقی آمدند و چون کرد‌ها در دو طرف خاکند، لذا می‌باید ما حقوق طرفین را حفظ کنیم و اگر ما حقوق همسایگان را بدانیم هرگز اجازه چنین کارهایی را نمی‌دهیم.

صدام: یک نکته مهم است، شما می‌گویید که ما انقلاب شما را تمجید نکردیم در حالی که اسناد و مدارک نشان می‌دهد که ما انقلاب و حکومت جدید شما را به رسمیت شناختیم.

یزدی: این اعتراف کافی نیست، چون آمریکایی‌ها هم چنین اعترافی را نمودند.

صدام: شما انقلاب را برای خودتان انجام دادید و نه برای کشورهای عربی و مردم ما. شما اگر بر علیه سیستم شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله خودتان انقلاب کردید، کاری بود که خیلی دیر صورت گرفت، در حالی که ما سیستم و شاهی را در حین انقلاب و در جا از بین بردیم و هرگز منتی بر کسی نمی‌گذاریم. ما سیستم پادشاهی را از بین بردیم و از مردم نمی‌خواهیم که به ما روی بیاورند و آن را بر مردم تحمیل نمی‌کنیم. این‌ها پندهایی برادرانه است. و اما انقلاب شما برای خودتان بود و شما بر علیه سیستمتان شوریدید برای شخص خودتان و نه برای دیگران، بعد از این مردم را‌ رها کنید و این اندرز را نادیده نگیرید و انتظار نداشته باشید که مردم بیایند و شما را تمجید کنند، در حالی که در بین همین تمجیدکنندگان کسانی هستند که به شما صدمه زده‌اند. ولی ما به عنوان برادران شما می‌گوییم و پیروزیتان و خیرتان را می‌خواهیم به شرط اینکه عرب‌های منطقه را برادران خودتان بدانید. آیا انتظار دارید که ما بیاییم پشت رادیو و تلویزیون شما و به شما تبریک بگوییم. این چنین کارهایی فقط برای کسانی است که دنبال شهرت می‌گردند، بودند کسانی که انقلاب شما را با هورا استقبال کردند در حالی‌ که از پشت به شما حمله می‌کردند و این روش روشنی نیست که ما با آن آشنایی داشته باشیم.

یزدی: ما از برادران عراقی خودمان بیش از این‌ها انتظار داشتیم. نیروهای وابسته به استعمار و استثمارکنندگان هنوز بین ما وجود دارند، در بین شما و در بین دیگران با اختلاف درجه وجود دارند و از روی برادری نصیحتتان می‌کنم که در حساب‌هایتان تجدیدنظر کنید و همه را با یک حساب نرانید. با آنکه دشمنتان است دشمنی کنید و به آن کس حمله کنید که به شما حمله می‌کند و به این ترتیب است که خودتان بزرگ خواهید شد و انقلابتان بزرگ خواهد شد. ما انتظار داشتیم که هر دولت دیگری، حتی مصر یک چنین موضعی نسبت به ما بگیرد. وجود مشکل خوزستان و کردستان روابط ما را که دو کشور همسایه و مسلمانیم و می‌توانیم دوست باشیم، تیره کرده است.

صدام: ما همه می‌باید از عراقی‌ها و ایرانی‌ها بخواهیم که صراحت و صداقت را در کلامشان داشته باشند و به این جهت از آقای سعدون می‌خواهم که در طول کنفرانس با شما بنشیند و موضوع را بررسی کنید و در ضمن بگویید کلاً چه می‌خواهید و از عراق چه انتظار دارید؟

یزدی: هم‌اکنون می‌توانم بگویم. از حمایت جبهه آزادیبخش عربستان دست بردارید، از ارسال اسلحه به خوزستان دست بردارید.

صدام: لطفاً صبر کنید. ما انقلاب ایران را می‌شناسیم، شما و مهندس بازرگان را می‌شناسیم و ما می‌خواهیم که کوشش کنید و به ما بگویید که در قبال عراق چگونه التزاماتی را قبول می‌کنید و بعد از آن شما و آقای سعدون چون در برابر یک برنامه روشنی قرار دارید، خواهید توانست که آن را انجام دهید، روابط بین شما و ما روابط ساده‌ای نیست، روابط عمیقی است ولی احتیاج به اصلاح دارد. ما شک نداریم که راه‌حلی برای مشکل ما وجود دارد. اگر بخواهیم که مشکل را حل کنیم، شما می‌گویید که حاضرید، ما نیز می‌گوییم که آماده‌ایم. در این صورت اگر نتوانستیم کاری انجام دهیم معنایش این است که یا واقعاً نمی‌خواهیم و یا اینکه دست‌هایی هستند در بین ما که می‌خواهند اختلاف بین ما را دامن بزنند. شما به ایران بروید و با امام و دیگران تماس بگیرید و جواب صریح و واضحی بیاورید. لازم است که ما یکدیگر را بفهمیم قبل از اینکه بتوانیم مشکلمان را حل کنیم.

صدام در این گفت‌وگو مسأله سه جزیره ایرانی در خلیج فارس را مطرح کرد و گفت که این جزایر در زمان شاه ایران اشغال شده‌اند و شما باید آن‌ها را تخلیه کنید و به امارات برگردانید.

در پاسخ به این سخنان صدام گفتم در مورد سه جزیره ایرانی در خلیج فارس حاضر نیستیم با شما صحبت کنیم، چون به عراق ربطی ندارد. در واکنش به سخن من صدام گفت مگر شما با باور‌های حزب بعث آشنا نیستید؟ ما معتقدیم هر مسأله عربی، مسأله حزب بعث است. از او پرسیدم: حزب بعث چند سال است تأسیس شده است؟ صدام (با نوعی از تبختر و غرور) گفت نزدیک به ۵۰ سال است. در پاسخ او گفتم: حزب بعث با یک سابقه ۵۰ ساله هر مسأله عربی را مسأله خود می‌داند. حوزه علمیه نجف بیش از ۹۰۰ سال سابقه دارد و با منطقی که حزب بعث دارد، امام خمینی هم می‌گوید هر مسأله اسلامی، مسأله ماست. حال اگر می‌خواهید وارد این چالش بشوید، فکر عواقب آن را هم بکنید.

مطهری: نگذاشتند خاتمی به ملاقات رهبری برود

Posted: 24 Sep 2014 03:42 AM PDT

جرس: نماینده مجلس شورای اسلامی، نامه سید محمد خاتمی به رهبری را اقدامی مثبت دانست و گفت که خوب بود خاتمی به ملاقات رهبری می رفت که نگذاشتند.

 

به گزارش ایسنا، علی مطهری در حاشیه جلسه علنی صبح امروز- چهارشنبه مجلس درجمع خبرنگاران درباره احتمال دیدار اوباما و روحانی گفت: به نظر من این دیدار به صلاح نیست و آنطور که من خبر دارم در برنامه، پیش بینی نشده است .

وی درباره دیدار با دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس نیز خاطرنشان کرد: این دیدار خوب و مفید است و مشکلی ندارد.

مطهری در ادامه در پاسخ به پرسشی درباره پیشنهاد تابش برای آشتی ملی یادآور شد: اصل حرف ایشان حرف خوبی است و برای کشور لازم است چرا که سوء تفاهماتی در سال‌های اخیر پیش آمده که باید برطرف شود و انشاء الله وحدت ملی و آشتی ملی ایجاد شود.

نماینده مردم تهران در مجلس درباره نامه خاتمی به رهبری نیز گفت: اصل کار کار خوبی بود و حتی خوب بود که ایشان به ملاقات رهبری می رفت که نگذاشتند.

اعتراض شورای هماهنگی راه سبز امید به برخوردهای صورت گرفته با دراویش و خانواده های آنان

Posted: 24 Sep 2014 03:42 AM PDT

جرس: در پی برخوردهای صورت گرفته با دراویش در تهران، شورای هماهنگی راه سبز امید با انتشار بیانیه ای اعتراضی نسبت به تداوم نقض فاحش حقوق اساسی شهروندان توسط دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی و قضایی جمهوری اسلامی، از "هموطنان عزیز و به‌ویژه همراهان جنبش سبز" دعوت کرد به هر طریق ممکن در قبال آنچه بر زندانیان سیاسی و عقیدتی می‌رود، آگاهی‌بخشی کنند.

 

طی روزهای گذشته، ماموران امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی، با حمله به تجمع دراویش و خانواده های آنان در مقابل دادستانی تهران، جمع زیادی را بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار دادند.

 

به گزارش جرس، شورای هماهنگی راه سبز امید ، ضمن ابراز تاسف از برخوردهای اخیر، همزمان از دولت خواسته است که در راستای وعده‌های رییس جمهور مبنی بر تحقق و پاسداری از حقوق مدنی و اساسی شهروندان، مانع تداوم نقض حقوق ملت ایران، و ازجمله دراویش کشور شوند.

 

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

به‌نام خدا

«کونوا لظالم خصما و للمظلوم عونا»؛ «دشمن ستمگران و یاور ستمدیدگان باشید.» (امام علی)

هموطنان عزیز، همراهان آزاده‌ی جنبش سبز

اعتصاب غذای جمعی از دروایش کشور در اعتراض به تضییع حداقل حقوق انسانی و قانونی آنان به‌عنوان زندانیان سیاسی ـ عقیدتی، و در پی آن تحصن صدها تن از اعضای خانواده‌های این زندانیان و دراویش کشور که با برخورد خشن و غیرانسانی نیروهای انتظامی و امنیتی و قضایی مواجه، و حتی منجر به بازداشت موقت چند صد نفر از آنان شد، ازجمله اخبار تأسف‌باری است که در روزهای گذشته خاطر بسیاری از دغدغه‌داران حقوق بشر در ایران را آزرد.

شگفت و ناگوار آن‌که برخی از ما چنان به این‌گونه خبرها خو گرفته‌ ایم که تعهدات انسانی، اخلاقی و دینی خود را به هموطنان خویش به حاشیه‌ی زندگی روزمره برده ایم. این در حالی است که دراویش کشور با شجاعت و جسارت، مقاومت مسالمت‌آمیز در مقابل ظلم، و آگاهی‌بخشی و اعتراض بدون خشونت در برابر ستم رفته بر خویش را در دستور کار قرار داده‌اند. مقاومت و شجاعتی که در گام نخست، نهادهای مسئول را وادار به آزادسازی سریع بازداشت‌شدگان کرد.

«شورای هماهنگی راه سبز امید» حمایت از حقوق مدنی و اساسی دراویش کشور و همدلی با آنان را حداقل وظیفه‌ی خود و کنشگران سبز جامعه مدنی ایران می‌داند. آنجا که ضروری است سخنگوی مظلومیت آنان و همراه اعتراض به حق ایشان در واکنش به ستم و جفای رفته بر یاران در بندشان باشیم؛ تلاشی حداقلی تا شاید اقتدارطلبان خشونت‌مدار در هراس از داوری و واکنش افکار عمومی مجبور به اذعان به حقوق ابتدایی زندانیان عقیدتی و سیاسی و خانواده‌های ایشان شوند، و دستگاه قضایی تغییری هرچند اندک در رفتار دور از انصاف و قانون و اخلاق خود پیشه کند. هرچند که با افسوس باید اذعان نمود، نشانه‌ی امیدوارکننده‌ای از بروز تدبیر و رعایت حقوق اساسی شهروندان و تحقق عدالت و احترام به حقوق ملت مصرح در قانون اساسی، در رأس حکومت و به‌ویژه در دستگاه قضایی مشاهده نمی‌شود.

شورای هماهنگی راه سبز امید با ابراز تأسف از خشونت‌های صورت‌گرفته در قبال دراویش گنابادی و خانواده‌های ستمدیده‌شان، و با اعتراض به تداوم نقض فاحش حقوق اساسی شهروندان توسط دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی و قضایی، از هموطنان عزیز و به‌ویژه همراهان جنبش سبز دعوت می‌کند به هر طریق ممکن در قبال آنچه بر زندانیان سیاسی و عقیدتی می‌رود، آگاهی‌بخشی کنند. نیز از دستگاه‌های اجرایی می‌خواهیم در راستای وعده‌های رییس جمهور مبنی بر تحقق و پاسداری از حقوق مدنی و اساسی شهروندان، مانع تداوم نقض حقوق ملت ایران، و ازجمله دراویش کشور شوند.

شورای هماهنگی راه سبز امید

اول مهرماه ۱۳۹۳

 

جلسه دولت با قوه‌قضاییه در مورد فیلترینگ و افزایش پهنای باند اینترنت

Posted: 24 Sep 2014 03:42 AM PDT

جرس: سخنگوی دولت از برگزاری جلسه‌ای فی مابین دولت و قوه‌قضاییه در آینده‌ای نزدیک در مورد بحث فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی و افزایش پهنای باند خبر داد.

 

به گزارش ایلنا، محمدباقر نوبخت در حاشیه جلسه هیات دولت در پاسخ به خبرنگار ایلنا در خصوص فیلترینگ برخی از شبکه‌های اجتماعی و وعده رئیس جمهور در خصوص افزایش سرعت اینترنت و موضع قوه‌قضاییه در ارتباط با این دو مسئله، گفت: در نظام جمهوری اسلامی تفکر و رویکرد عملی برای تفکیک قوا وجود دارد و هر قوه می‌تواند از اختیارات قانونی خود استفاده کند. قطعا قوه قضاییه هر چه می‌گوید بر اساس اختیارات قانونی خودش است.

وی افزود: دولت نیز با اعتقاد به قانون مداری تلاش می‌کند طبق قانون عمل کند. در این خصوص حتما مذاکراتی صورت خواهد گرفت و آنچه که قانون به دولت اجازه می‌دهد را اجرایی می‌کنیم.

نوبخت گفت: طی روزهای آینده مذاکرات فی‌مابین دو قوه مجریه و قضاییه برگزار خواهد شد تا به روش واحدی برای بحث فیلترینگ شبکه های اجتماعی و افزایش سرعت اینترنت برسیم که پس از انجام مذاکرات و به نتیجه رسیدن آنها در این خصوص اطلاع رسانی خواهیم کرد.

زمان دادگاه تجدیدنظر هشت فعال فیس بوکی

Posted: 24 Sep 2014 03:42 AM PDT

جرس: دادگاه تجدیدنظر هشت فعال در فیس بوک که پیشتر از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به اتهاماتی نظیر اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مقدسات و غیره به 127 سال حبس محکوم شده بودند، ششم مهر ماه برگزار می شود.

 

«شیما بوشه» وکیل مدافع دو نفر از این متهمان روز چهارشنبه در گفت وگو با ایرنا افزود: دادگاه تجدیدنظر این افراد در شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر استان تهران برگزار خواهد شد.

 

به گزارش ایرنا، نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات متهمان 25 فروردین ماه برگزار و بعد از چند جلسه رسیدگی، حکم دادگاه نهم اردیبهشت ماه صادر شد.

 

شعبه 28 دادگاه انقلاب، هشت جوان فعال در فیس بوک را به اتهاماتی از جمله اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مقدسات، توهین به سران قوا و توهین به اشخاص مجموعا به حدود 127 سال حبس محکوم کرد.

 

این افراد تعدادی صفحه در فیس بوک را مدیریت می کردند که از تیر سال 92 مورد مورد پیگرد قرار گرفته و با حکم دادستانی، دستگیر و بازداشت شدند.

 

متهمان این پرونده اتهامات مختلفی دارند اما اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام تقرییا در پرونده هر هشت نفر مشترک است.

 

پرونده متهمان در شعبه ششم بازپرسی دادسرای شهید مقدس(دادسرای اوین) مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست، پرونده 27 بهمن سال گذشته برای رسیدگی به شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه ارجاع شد.

 

دو متهم این پرونده به ترتیب به 18 سال و 91 روز و 19 سال و 91 روز حبس، پرداخت یک میلیون و 300 هزار تومان جزای نقدی و 50 ضربه شلاق محکوم شدند.

 

سایر متهمان این پرونده نیز به 21، 14، 20، 8، 11 و 16 سال حبس محکوم شده اند

از کدام «منظر» به پدیده داعش بنگریم؟

Posted: 24 Sep 2014 01:01 AM PDT

رضا علیجانی
عقاید این جریان بسیار ساده و سطحی است که از سوی افرادی  بیان می‌شود که حداکثر طلبه‌ای بیش نبوده‌اند 


دوره‌ای بود که در فضای روشنفکری ما؛ تحت تأثیر پارادایم چپ(ضدسرمایه‌داری– ضدامپریالیستی)، دولت‌های عراق و سوریه و لیبی و یمن؛ «دولت‌های مترقی» منطقه لقب داشتند و محور مبارزه تلقی می‌شدند. هم چنین پیروان آن پارادایم فکری در ابتدای انقلاب از منظر خود برای طی طریق «راه رشد غیرسرمایه‌داری»، از دولت پس از انقلاب می خواستند با این دولت‌ها علیه امپریالیسم و دولت‌های مرتجع منطقه همسو و متحد شود.

با فروریزی دیوار برلین و با تغییر «شاخص»ها و متغیرهای تحلیلی در بخش غالبی از روشنفکری از عدالت به سوی آزادی (و یا ترکیبی از آزادی و عدالت) این دولت‌ها دیگر برچسب و مدال «مترقی» خود را از دست دادند و حکومت‌های دیکتاتوری لقب گرفتند.

در سال‌های اخیر اما؛ وقتی سرپوش و درپوش دیکتاتوری از روی این جوامع کنار رفت (و یا به نحوی از انحاء کنار زده شد) و به ویژه دیکتاتورهایی چون صدام و قذافی حذف شدند(و یا از هیمنه خانواده اسد کاسته شد)؛ تازه و به تدریج معلوم شد که در زیر این سقف سفت و سخت، «جامعه» تحت سلطه و استبداد آن دیکتاتورها چگونه و چندلایه است و چه افکار و رویکردهایی تحت فشار شدید این درپوش سنگین، محبوس و پنهان باقی مانده بود. رفع مانع استبداد به این جوامع فرصت داد تا به تدریج اندرون خود را بیرون بریزند و پتانسیل‌های گوناگون و پنهان خود را عیان کنند.

از این «منظر»؛ برای رفع استبداد در این جوامع، علیرغم ناملایمات و سختی‌های بسیار شدید پس از فروپاشی حکومت مستبدان سابق، هیچ دلسوزی نشده و اشکی ریخته نمی‌شود؛ «باید» این سقف کوتاه و سنگین و کشنده کنار می‌رفت تا جامعه بتواند به طور «طبیعی» راه خود را با آزمون و خطا بپیماید. مگر غرب دارای صنعت و دموکراسی همین طریق را طی نکرده است؟

از این منظر داستان «بهار عربی» هنوز ادامه دارد و خیلی زود است که در باره خزان یا زمستان آن قضاوت کرد. با این توجه که بر خلاف مسیر طبیعی غرب، در این تکه از خاک، «مداخلات» بیگانگان این سیر طبیعی را به خطر انداخته و یا تحت تأثیر قرار داده و هم چنان می‌دهد. سرنوشتی که متأسفانه گویا گریزی هم از آن نیست.

برداشتن سرپوش و عیان شدن مکنونات سرنوشتی است که چند دهه پیش کشورهای موسوم به بلوک شرق نیز دچارش شدند...

اینک اما؛ در تونس برخی سنن فکری و سیاسی سابق به یاری آمده و این بار برخی خصایل فکری و منشی دست‌اندرکاران حزم‌اندیش و صبورتر و بازتر فعلی تکمیل و تکامل یافته و باعث نجات این کشور از دور باطل خشم و خشونت و ارتجاع و استبداد شده است.(علیرغم آن که در این دیار نیز رگه‌ها و قشرهای سنتی و حتی سنتی افراطی نیز وجود دارند و اینک یکی از منابع اصلی تأمین نیروی داعشی‌ها هستند ولی این افراد نتوانسته‌اند در جامعه خود جریان‌سازی کرده و یا روند طبیعی و تدریجی آن را تحت تأثیر قرار داده و منحرف کنند). داستان مغرب و سیر آشتی‌جویانه ملی آن نیز حکایت قابل تأمل دیگری است.
اما در مصر بعضی سنت‌های فکری و سیاسی متفاوت که از قبل وجود داشته مانند نقش برجسته ارتش و برخی اشتباهات استراتژیک اخوانی‌ها و نیز خطای مهم و تاریخی جریانات غیرمذهبی ضداخوان که به نفع استبداد و بازتولید قدرت نظامیان تمام شد؛ فعلا توانسته است صدا و حرکت اقشار نوجوی دموکراسی طلب و عدالت‌خواه را به حاشیه براند و باز شکاف اصلی و غالب چالش اخوانی– نظامی شده است. هر چند در اعماق جامعه و به خصوص نسل نو تفکرات نوین دموکراتیک و عدالت‌خواه با فاصله‌گیری از حساسیت‌های نسل‌های قبل در جریان است.اما در همین جامعه نیز اخوانی‌ها خواهان تشکیل حکومت دینی و توسعه جهادی آن نبودند و یا به قطع دست انگشتان سارقان همت نگماردند، هر چند در برخی حوزه‌های مدنی و خانوادگی صحبت از فقه و قوانین شرع به میان آوردند که البته با خطای استراتژیک بزرگنمایی و گم کردن تضادها و شکاف‌های اصلی و فرعی از سوی برخی جریانات دیگر(غیرمذهبی) مصری هم مواجه شد...
سرنوشت لیبی پس از قذافی نشان داد که چقدر دیکتاتوری قذافی از شکل‌گیری و رشد جریانات مستقل و روشنفکری جلوگیری کرده است و به قول برخی بازدیدکنندگان از لیبی دوره قذافی؛ افراد مطلع و فهمیده آنها همان‌هایی‌اند که دارند حکومت می‌کنند و در نوار شمالی کشور زندگی می‌کنند! و بقیه جامعه در عقب‌ماندگی مفرطی نگه داشته شده‌اند. چرخ جامعه لیبی برای افتادن روی ریل آگاهی و رشد و توسعه و آزادی و عدالت جای چرخیدن بسیار دارد.

از همین منظر(اصل دانستن نگاه به درون و دید جامعه‌شناختی به جوامع تازه بیرون آمده از دوران دیکتاتوری‌های سنگین، البته بدون نادیده گرفتن عوامل بیرونی ولی با پرهیز از اغراق بر آنها و به حاشیه راندن عوامل اصلی داخلی)؛ وضع عراق و سوریه تاحدی فرق می‌کند. فروریزی سقف دیکتاتوری بسته و خشن صدام حسین وحزب بعث نشان داد که در زیر این خیمه سیاه چه می‌گذشته است. شیعه‌ها، سنی‌ها و کردها و در درون هر یک نحله‌های مختلف؛ به تدریج ظهور و بروز یافتند و جامعه سه پاره به تدریج روش‌های مثبت و منفی حل اختلاف بین خود را تجربه کرد و هنوز دارد می‌کند. وجود پاره‌ای قدرتمند از القاعده در عراق(زرقاوی) نیز نشان داد یک جریان در میان جریانات متعدد ظهور و بروز یافته در شرایط تازه پس از کنار زده شدن سقف و ستون سنگین صدامی – بعثی سابق، نوعی نگاه بنیادگرای تهاجمی و خشن با آمال و آرزوی «تحقق اسلام» و «اجرای شریعت» است.

تکه سوری دیکتاتوری «بعثی» یعنی حکومت اسدها نیز با شرایطی متفاوت اما درونمایه‌ای نسبتا هم جنس، بیان دیگری از همین وضعیت است. سقف اسدی– بعثی سوریه هر چند هنوز فرونریخته اما ترک‌های جدی برداشته است و دیگر «دولت» واحدی بر این کشور حکومت نمی‌کند. سست شدن ستون و هیمنه دیکتاتوری سوریه نیز به تدریج نشان داد که در زیر این سقف چه می‌گذرد. هر چند مداخلات منطقه‌ای و جهانی نگذاشت جریانات ملی و درونی مشارکت‌جو و دموکراسی‌خواه و نوگراتر و یا دیگر جریانات قومی – مذهبی بومی فرصت بسط طبیعی و آزمون–خطایی پیدا کنند و با خشن شدن روندها و تبدیل جدال سوریه به یک شبه جنگ جهانی با مشارکت روسیه و آمریکا و غرب از یک سو و نیروهای منطقه‌ای چون ایران و عربستان و ترکیه از سوی دیگر؛ جریانات نوگرا و هم چنین گرایشات قومی– مذهبی بومی به تدریج یا حذف شده و یا فعلا در حاشیه روندها قرار گرفته اند.
به نظر می‌رسد پس از این «مقدمه» نسبتا طولانی، باز از همان «منظر» بهتر می‌توان پدیده موسوم به داعش در عراق و سوریه را تحلیل و واکاوی کرد. در این مورد می توان به چند نکته محوری سیاسی و فکری‌دینی توجه نمود:

۱ - داعش در «خلاء قدرت» ناشی از جنگ داخلی در سوریه و نیز بستر بسیار مناسب ناشی از نارضایتی شدید و همه جانبه از دولت مالکی در عراق توانست برای خود جای مانوری پیدا کند. استقبال یا همراهی ضمنی برخی از طوایف سنی ناراضی در عراق سکوی پرش داعشی‌ها شد. همکاری و همسویی بعثی‌های باقیمانده از حکومت صدام که نقش مهمی در فرماندهی نظامی- تشکیلاتی داعشی‌ها دارند، نیز کمک موثری برای آنان بود.

۲ - «بافت عشیره‌ای و قبیله‌ای»، عنصر مهم دیگری است که در تحلیل سیاسی و جامعه‌شناختی درباره حوزه نفوذ داعش می‌بایست حتما مد نظر قرار داد. منطقه مورد نفوذ و تاخت و تاز داعش عمدتا بافتی طایفه‌ای و عشیره‌ای دارد. این مولفه خود بیانگر سطح فرهنگی و ساختاری این منطقه است. این مناطق در حکومت‌های بعثی عراق و سوریه(صدام/اسدها) در شرایط و وضعیت سنتی و عقب‌مانده ساختاری و اجتماعی قرار داشته‌اند. فرهنگ تحول‌یافته شهری در دیگر مناطق عراق و سوریه که به تدریج بافت عشایری را عقب رانده ؛ در این مناطق در مراحل عقب‌تری قرار داشته و دارد.

۳ – جنگ داخلی در سوریه برخی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را به این خطای بزرگ انداخت که از «هر» نیرویی که در آن جنگ علیه حکومت مستبد و خونریز اسد فعال شده، حمایت (های همه جانبه سیاسی، مالی، نظامی و تسلیحاتی) کنند. داعشی‌ها نیز مدتی از این موج بهره‌ فراوانی بردند، اما پس از مدتی گرایشات مختلف در میان معارضین با بشاراسد تفکیک شدند و آن قدرت‌ها به تدریج تا حد زیادی از مسیر خطا برگشتند.
این امر البته سابقه‌ای دیرینه دارد.اولین نیروهای جهادی در افغانستان و در جدال با شوروی(سابق) مورد حمایت شدید غربی‌ها و برخی کشورهای منطقه(به خصوص عربستان و پاکستان) قرار گرفتند. از میان همین نیروها بودند که القاعده‌ای‌های بعدی و خالقین یازده سپتامبر سر برآوردند. برق این حملات غربی‌ها را از خطای محاسباتی و رویایی که در باره این نیروها داشتند بیرون آورد(همان گونه که در شکل بهداشتی تر آن اشغال سفارت آمریکا غربی هارا از خطای محاسباتی خود روی برخی نیروهای مذهبی در ایران در کنفرانس گوآدلوپ خارج کرد!). داستان افغانستان در سوریه و در مقابله با بشار اسد دیکتاتور جنایتکار سوریه تکرار شد...
با کم فروغ شدن جدال‌های دو سو و از بین رفتن چشم‌انداز سرنگونی کوتاه مدت بشاراسد، داعشی‌ها نیز به تدریج نیروهای خود را به سمت عراق گسیل داشتند و رویاهای خود را در میانه این دو کشور پی گرفتند، رویای تشکیل خلافت با گشودن باب «جهاد».
خشونت اما، در این میان حرف اول را می‌زد(و می زند). این خشونت سیستماتیک، آگاهانه و سازماندهی شده و عریان خود نقش مهمی در پیشروی آن‌ها داشت.
خشونت داعشی‌ها(که بعدا به دولت اسلامی تغییر نام دادند، اما در ادبیات سیاسی بیشتر با همان نام اولیه‌شان معروف شدند) به طور اساسی ریشه‌های «فکری» دارد، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. اما یک عامل مهم دیگر سابقه همین جنس خشونت در منطقه است.

۴- حزب بعث(عراق و سوریه) و رویکرد و رفتاری که می‌توان از آن به عنوان «بعثیسم» یاد کرد در هسته سخت و مرکزی خود عنصر «خشونت» را قرار داده است. هر دو حزب علیرغم اختلافات پرسابقه با یکدیگر اما در یک چیز مشترک‌اند:استفاده از عنصر خشونت به عنوان عامل در اولویت نخست برای برخورد با مخالفان(و نیز تصفیه حساب‌های داخلی). روز موسوم به «انفال» برای کردهای عراق که هزاران کرد عراقی توسط بعثیان قتل عام شده‌اند و سرکوب بسیار خشن و خونین اسد،هم پدر و هم پسر، در(مثلا حمص) سوریه یادآور این خشونت‌های وحشیانه و عریان است. در جنگ داخلی اخیر در سوریه نیز انتشار فیلم‌ها و تصاویر دهشتناکی از شدت خشونت در رفتار ارتش سوریه(و بعضا مخالفان آنها) باعث شگفتی و وحشت و نفرت بسیاری از مردم جهان شد.
اینک این خشونت رایج و متداول در این منطقه به داعشی‌ها نیز به ارث رسیده است.
خشونت داعشی‌ها اما از ریشه فکری و اصلی مهم دیگری نیز آبشخور دارد که باید از منظری فکری و دینی بدان پرداخت. این توجه و تحلیل، انگیزه اصلی نگارش این نوشتار بوده است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.

۵ - روابط بین شیعه‌ها(اقلیت جهان اسلام) و سنی‌ها(اکثریت جهان اسلام) در طول تاریخ، فراز و نشیب فراوانی داشته که خود موضوع مستقلی است. از این منظر به خصوص در برخی مناطق مثل ایران و لبنان و... این دو جریان معمولا به لحاظ «اجتماعی» زندگی تقریبا مسالمت‌آمیزی با هم داشته‌اند(علیرغم فرهنگ پرخشم و نفرتی که میان بسیاری از روحانیون دو طرف و دروس و حوزه‌های رسمی دینی طرفین وجود داشته است). اما این ارتباط در برخی جوامع دیگر به خصوص کشورهای عربی جنوب خلیج فارس و بخش‌های مهمی از عراق و نیز پاکستان چندان دوستانه و مسالمت‌آمیز نبوده است. روحانیونی که در این مناطق زندگی کرده و یا نفوذ دارند نیز معمولا موضع و ادبیات خصمانه تری نسبت به طرف مقابل، نسبت به بقیه روحانیون دارند.
در سال‌های اخیر فرستنده‌های ماهواره‌ای متعددی از سوی دو طرف به مقابله جویی تند و خصمانه با یکدیگر پرداختند. بودجه بخش مهمی از این شبکه‌ها از همین کشورها و تاجرانی که در بخش عربی حوزه خلیج فارس زندگی می کنند، تامین می شود.
ادبیات این شبکه‌ها به تدریج تندتر و تندتر ‌شده است. برخی از این فرستنده‌ها که از ایران پخش می‌شوند اخیرا از سوی دولت ایران تعطیل شدند.
توهین و تکفیر حرف اول را در بسیاری از این شبکه‌ها می‌زند، هر چند مباحث مورد اختلاف طرفین نیز در این میان به بحث گذاشته می‌شود. شیعیان از سوی اهل تسنن به انحراف از قرآن و آموزه‌های پیامبر متهم‌اند. تندترهای این جریان نیز شیعیان را به شرک و ارتداد متهم می‌کنند. متقابلا اهل تشیع نیز در این شبکه‌ها بزرگان اهل تسنن را به نادیده گرفتن توصیه‌های پیامبر در مورد خلافت امام اول شیعیان و تضییع حقوق وی و خانواده‌اش متهم می‌کنند. تندترهای این جریان نیز بزرگان اهل تسنن را به ارتداد و بعضا اتهامات اخلاقی متهم می‌کنند.
هم چنین برخی از اهل تسنن نیز شیعیان را متهم می‌کنند که معتقدند قرآن تحریف شده است. آنها به علت نحوه اعتقاد شیعیان به ائمه مختلف و نیز تاسیس بناهای مذهبی و...، آن‌ها را به شرک متهم می‌کنند.
شایان یادآوری است در میان اهل تسنن در سده‌های اخیر گرایشاتی چون وهابی‌ها نیز وجود داشته‌اند(که اینک در عربستان حاکم‌اند). آن‌ها ضمن طرح برخی ایرادها به گذشتگان و همراه با ساده‌سازی تفکرات اهل تسنن، اما رویکرد ضدشیعی قوی‌ای داشته و دارند. وهابی‌ها شیعیان را به ارتداد و شرک متهم کرده و حتی المقدور سعی در حذف مظاهر این شرک داشته‌اند.
اندیشه‌های ترویجی عبدالوهاب، با اتکاء به شخصیت‌ها و اندیشمندان قدیمی‌تر اهل تسنن مانند ابن تیمیه حاوی نوعی «فرمالیسم»، به علاوه «اجبارگرایی» در اجرای احکام دین است. آنها در پی تحقق شریعت در حوزه مدنی بوده و در عربستان تا حد زیادی این خواسته خود را به اجرا درآورده‌اند. حوزه خانوادگی و زنان و نیز اجرای حدود و دیات نمونه‌های مهم این مسئله‌اند. قطع دست و گردن زدن مجرمان نیز نمونه‌های شناخته شده‌ای برای همگان در رابطه با شدت خشونت از سوی وهابیون است...
در مرور رابطه سنی‌ها و شیعیان هم چنین نمی توان از تلاش‌های مهم و موثر برخی علمای وحدت طلب طرفین مانند آیت الله بروجردی و شیخ شلتوت و برخی دیگر از علمای معاصر دو طرف یاد نکرد. در بسیاری از مناطق نیز علمای معروف و غیر معروف؛ کوچک و بزرگ بسیاری روابط مردم عادی طرفین که در بسیاری از مناطق در کنار یکدیگر زندگی می کنند را در صلح و صفا نگه داشته اند. روی دیگر این سکه روحانیونی از طرفین هستند که مرتب بر طبل نفرت علیه دیگری می کوبند و متاسفانه آن‌ها نیز در اقشاری نفوذ دارند و بسیار موثرند.

۶ - داعشی‌ها در بستری از خلاء قدرت و نارضایتی سیاسی، بافت قبیله‌ای و عشیره‌ای، میراث خشونت بعثیسم، تعصبات افراطی دینی و روابط خصمانه و بعضا نفرت‌آلود مذهبی و... سر برآوردند و به علت سهولت و ارزش‌مندی مرگ (و شهادت) بین آنها به سرعت در منطقه‌ای وسیع دامن گستراندند.اما؛
داعشی‌ها چگونه می اندیشند؟
یک سایت(انصارالخلافه؛انصارالدوله الاسلامیه، دوله الخلافه الاسلامیه) مبلغ اندیشه‌های جریان داعش؛ ویدئوها و فیلم‌های گوناگونی را در رابطه با عقاید و تاریخچه و آمال و اعمال آنها به نمایش گذاشته است.

آن چه از این مجموعه برمی‌آید این است که عقاید این جریان بسیار ساده(و سطحی) است که از سوی افراد عموما جوانی بیان می‌شود که حداکثر طلبه‌ای در حوزه‌های اهل تسنن بیش نبوده‌اند. اما در کنار این سادگی نوعی قطعیت و قاطعیت نیز مشاهده می‌شود.
آن‌ها معتقدند «جهاد» در راه دین و ضرورت «تشکیل خلافت» برای اجرای احکام الله(شریعت)، امور واجبی هستند که به فراموشی سپرده شده‌اند(واجب منسی). آنان به ابن تیمیه استناد می‌کنند که می‌گوید دوام دین به کتاب و شمشیر است. آن‌ها در ویدئوهای مختلف سرود می‌خوانند که «دولت اسلامی با جهاد متقین برپا شده است».

داعشی‌ها هم چنین اصول عقاید خود را طی مانیفستی ساده، ماده به ماده در ۱۹ ماده اعلام می‌کنند.(در ویدئویی به نام عقيدة الدولة الإسلامية در همان مجموعه).
اولین اصل این مرامنامه نابودی کلیه مظاهر شرک است (که احتمالا اشاره به علائم و بناهای شیعی دارد). در این جا آن‌ها به سخنان خود حضرت علی استناد می‌کنند که به نفی ساختن تمثال و قبر و ... اشاره دارد.(دقیقه ۱.۲۸ همان ویدئو) و در اصل دوم روافض (که منظورشان شیعیان هستند) را مشرک و مرتد می‌خوانند.(توجه در دو اصل اولیه به تنازعات درونی جهان اسلام و در مرتبه‌های بعدی قرار دادن حمله به غرب تفاوت فاحش داعش با القاعده است.)

آن‌ها هم چنین ایمان و عقاید خود را بین «افراط» خوارج و «تفریط» مرجئه اعلام می‌کنند(مرجئه نحله‌ای در دهه‌های نخستین صدر اسلام بوده‌اند که بهای چندانی به «عمل» نمی‌داده‌اند و ایمان را اصل دانسته و لطف و فیض خدا را عامل به بهشت و جهنم رفتن افراد می‌دانسته‌اند. تفکر آنها نوعی توجیه ظلم و ستم برخی حاکمان و احتمال بخشش آن‌ها از سوی خداوند و عدم ضرورت مقابله و مبارزه با آن‌ها بوده است).

شدت و سخت‌گیری بر کفار و مهربانی بین خود(اشداء علی الکفار؛ رحماء بینهم) از دیگر اصول عقاید داعشی‌هاست. داعشی‌ها در ویدئوهای بسیاری از «سپاه صفوی» به عنوان جریان مقابل خود یاد می‌کنند. گاهی اوقات نیز از سه‌گانه «صلیبی‌ها – صفوی‌ها و دیگر مرتدین» بهره می‌گیرند.
آن‌ها در همین اصول عقاید هر نوع کمک به مرتدین(اعم از لباس و پوشاک و ...) را باعث مهدورالدم شدن افراد اعلام می‌کنند.
اهل کتاب و صابئین باید با آن‌ها قرارداد ببندند تا در سایه خلافت اسلامی زندگی کنند.
آن‌ها معتقد به تشکیل محاکم شرع هستند (در برخی ویدئوها تشکیل این محاکم و اجرای حدود مثلا شلاق برای شرب خمر - که بسیار آرام تر از آنچه در ایران دیده ایم، زده می شود!- و گردن زدن به خاطر سحر و جادو(!؟) را نشان می‌دهند). زنا و شرب خمر و سرقت از جرائمی است که آن‌ها بر مجازات شرعی‌شان تصریح می‌کنند. امر به معروف و نهی از منکر، حسبه و زکات نیز بخش‌هایی از این اصول (و قسمت‌هایی از برخی فیلم‌های منتشره) را تشکیل می‌دهد.
داعشی‌ها در آخرین اصل مانیفست‌شان(ماده۱۹) اعلام می‌کنند زن‌ها باید صورت‌های خود را بپوشانند و از اختلاط نیز دوری کنند.
آن‌ها در معرفی تاریخچه و اصول فکری‌شان، تصاویر یا صداهایی از بن‌لادن، ابومصعب زرقاوی و ایمن‌الظواهری و... را نیز پخش می‌کنند.
رهبر این جریان خود را به طور حساب شده‌ای برای برخی تداعی‌ها و اتصالات تاریخی ابراهیم و ابوبکر و عمر می‌نامد که به دنبالش القاب «حسینی قریشی بغدادی» نیز می‌آید. به نظر می‌رسد انتخاب اسامی و القاب کاملا حساب شده است و می خواهد از حدیث و جمله معروف بین مسلمان‌ها که می گوید «رهبر و خلیفه مسلمان‌ها پس از پیامبر از قریش است» بهره بگیرد.
یکی از مبلغان آن‌ها بر پیامبر اسلام درود می‌فرستد که با شمشیر؛ رحمه للعالمین مبعوث شده است (کنار هم آمدن شمشیر و رحمه للعالمین نیز قابل توجه است).

قتال و جهاد پرشمارترین کلمات در کنار بدعت و ارتداد و شرک و هم چنین صفوی(و گاه صلیبی) در این نوارها و ویدئوهاست. اما به لحاظ بصری بیشترین صحنه‌ها؛ صحنه‌های انفجار و آتش است. دقایق زیادی از یکی از این ویدئوها نمایش تانک‌ها و نفربرها و ماشین‌های زرهی و حتی ماشین‌های ظاهرا معمولی در حین انفجار بر اثر رفتن روی تله‌ها و مین‌های جاده‌ای است که از فاصله‌ای نه چندان دور کنترل می شوند و با دوربین از این صحنه‌ها فیلمبرداری همزمان صورت می گیرد. این صحنه‌ها بسیار هالیوودی تدوین شده اند. صحنه‌های حمله و ویران کردن و پیروزی بر دشمن نیز بسیار شبیه همین فیلم‌های هالیوودی است؛ همراه با صداهای سرود و دعا که مملو از واژگان جهاد و البته گهگاه شهادت است. در کنار پیروزی‌های مکرر گه گاه از شهادت سهل و ساده و لب‌های باز و خندان اجساد باصطلاح شهداء نیز صحنه‌هایی نمایش داده می‌شود. همان گونه که گهگاه مرگ پرحقارت دشمنان نیز منعکس می شود. اما نکته مهم غلبه تعابیر جهاد و قتال در گفتار آن‌ها بر شهادت است. ظاهرا برای ایشان پیروزی و تشکیل و توسعه حکومت باصطلاح اسلامی واجرای احکام شریعت و نیز رسیدن به امکانات و غنایم ؛آگاه و یا ناخودآگاه، در رتبه بالاتری از شهادت قرار دارد؛ شهادتی که البته بر آن نیز تاکید می شود و در عمل نیز همین عنصر باعث بیباکی آن‌ها در حرکات نظامی‌شان است. آن‌ها به وضوح تلاش دارند بیشتر از صحنه مرگ(شهادت) خودی ها، مرگ و حقارت دشمنان‌شان را نمایش دهند. پس از هر پیروزی نیز دعاها وسرودهایی در حمد خدا شنیده می شود و وعده فتح و استخلاف زمین به مومنان و صالحان و یاری خدا به مجاهدان تکرار می شود.
در یک ویدئوی جدید که بعد از تشکیل ائتلاف علیه گروه دولت اسلامی در پاریس، به نام «شعله‌های جنگ» منتشر شده فردی به انگلیسی با لهجه آمریکایی با قاطعیت و خشم و خشونت حرف می‌زند. دقیقه به دقیقه در این فیلم انفجار و شعله‌های آتش مشاهده می‌شود. این فیلم با مرگ خفت‌بار عده‌ای که پشت سر همین انگلیسی زبان چهره پوشیده به دست خودشان گور‌شان را می‌کنند و بعدا اعدام می‌شوند به پایان می‌رسد.

در فیلم‌های آن‌ها گاهی اوقات (و البته بسیار کمتر از شیعیان مرتد و مشرک)، به آمریکایی‌ها حمله می‌شود. مثلا در نشان دادن سپاه شکست خورده دشمنان‌شان در سوریه و عراق که با الهام از آیه‌ای از از قرآن؛ آمریکا و ایران «مولا»ی آنها معرفی می‌شوند، همان گونه که خدا مولای «مجاهدان»(داعشی ها)ست.
روحانیونی که علیه آنها حرف زده و فتوا داده‌اند در کنار کفار قرار می‌گیرند و با خشم و خشونت از آن‌ها یاد می‌شود؛ ضمن آن که در یکی از اصول عقایدشان احترام به علمای واقعی ضروری شمرده می‌شود. هم چنین از نظر آن‌ها هر گونه فرقه سازی و نیز تشکیل احزاب گوناگون کفر و ارتداد تلقی می شود.(از حزب جعفری و علاوی(؟) نیز مشخصا نام برده می شود!)

در برخی آموزه‌های آن‌ها علاوه بر ضرورت تشکیل خلافت برای اجرای شریعت بر لزوم داشتن امامی واحد به عنوان خلیفه تاکید می شود. صحنه هایی از بیعت دسته جمعی (البته نه رویاروی) با خلیفه داعش نیز نشان داده می شود که یک نفر با صدای بلند متن بیعت را می خواند و جمعیت نیز تکرار می کند. اشکال بسیار ساده و اولیه و بدوی زیادی هم چون این صحنه‌ها در رفتار داعش و دولت باصطلاح اسلامی آن‌ها دیده می شود. یکی از همین خامی‌های ساده و بدوی اشاره به مجلس شورای مجاهدان است که البته به جز دورهم بودن چند فرمانده نظامی و نقشه کشی برای جنگ نه نشانی از مجلس دیده می شود و نه از شورا!(شاید برخی از این گونه ساده اندیشی‌ها و خامی ها؛ صحنه‌های آشنایی برای بعضی اصحاب انقلاب در سال‌های قبل از انقلاب در ایران باشد! که البته در میان این‌ها خالی و عاری از القاب و نقاب‌های روشنفکرانه است)...

اما در میان انبوه‌ فیلم‌ها و ویدئوهایی این چنینی و در لابه لای انفجارها و خشونت‌ها و قطعیت‌ها و قاطعیت‌ها برای اجرای شریعت؛ صحنه‌هایی از جریان زندگی تحت حکومت آن‌ها نیز نشان داده می‌شود. مثلا در جایی مردم میان آب‌های شاید رودخانه‌ای در حال آب بازی و شادی هستند و یا پارکی نمایش داده می‌شود که آنها بین بچه‌ها بستنی توزیع می‌کنند (دقیقه ۱۷) و بچه‌ها شعارهای ایشان را تکرار می‌کنند، همان گونه که مدرسه یا مکتب‌خانه بچه‌ها نشان داده می‌شود که جملگی در حال آموزش قرآن و پرسش و پاسخ دینی‌اند.

ادامه دارد...

(در بخش دوم عقاید و اندیشه‌های داعشی مورد تحلیلی اجمالی قرار می گیرد.)

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


دیدار روحانی و دبیرکل سازمان ملل (+عکس)

Posted: 24 Sep 2014 12:33 AM PDT

جرس: حسن روحانی در دیدار "بان کی مون" دبیر کل سازمان ملل متحد گفت: جهان امروز با مشکلات فراوانی از قبیل تروریسم، خشونت و تهدیدهای زیست محیطی مواجه است، اما بزرگترین مشکل، هژمونی قدرت‌های بزرگ و بی‌عدالتی در دنیای امروز است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حسن روحانی در این دیدار که عصر سه‌شنبه به وقت نیویورک(صبح چهارشنبه به وقت تهران) در نیویورک انجام شد، اظهارداشت: بنای سازمان ملل و منشور آن جهان را امیدوار کرد تا مشکلات امنیتی جهان به حداقل برسد و امروز هم امیدواریم با تلاش‌های همه دلسوزان، آینده بهتری برای بشریت رقم بخورد.

رییس جمهوری با تأکید بر اینکه خشونت بیش از هر چیزی از تبعیض‌، نبود عدالت و از بین رفتن امید نشأت می‌گیرد، گفت: سال گذشته در سازمان ملل گفتم که معضل بزرگ، خشونت و افراطی‌گری است و همه باید با عزم واحد در برابر این تهدید مشترک ایستادگی و مقابله کنند که خوشبختانه آن طرح به اتفاق آراء در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد.

دکتر روحانی با اشاره به اینکه امروز برای همه روشن‌ شده است که خشونت و افراطی‌گری و تروریسم چه فجایعی بوجود می‌آورد، گفت: مشکلات امروز عراق و سوریه از مسایلی که سه سال پیش در سوریه آغاز شد، نشأت می‌گیرد و اگر در همان مرحله، سرچشمه فعالیت این گروه جنایتکار خشک می‌شد، امروز شاهد این فجایع نبودیم. متأسفانه در آن زمان برخی کشورها، تصور می‌کردند با حمایت از این گروه‌ها می‌توانند دولتی را که نمی‌پسندند، سرنگون کنند.

رییس جمهوری با انتقاد از رفتار دوگانه برخی کشورها، گفت: برخی کشورها وقتی اعمال تروریست‌ها را به نفع خودشان می‌بینند در برابر کشتار انسان‌ها سکوت می‌کنند و هنگامی که این اعمال به ضرر خودشان است، شروع به مقابله به مثل می‌کنند اما قدرت‌های بزرگ امروز نمی‌توانند حقایق را از ملت‌ها پنهان کنند.

دکتر روحانی در عین حال با تاکید بر این موضوع که ایران از هیچ کمکی برای مبارزه با تروریسم در صورت نیاز دریغ نخواهد کرد، افزود:‌ اگر کمک ایران و حضور و تلاش مردم عراق نبود، امروز این کشور تحت سلطه تروریست‌ها قرار داشت.

رییس شورای عالی امنیت ملی سپس لزوم استفاده همه طرفین از فرصت‌ بوجود آمده در مذاکرات هسته‌ای را یادآور شد و گفت: گاهی فکر می‌کنند با فشار علیه ایران ما پای میز مذاکره آمده‌ایم، این خطای بزرگی است، زیرا ایران با اراده جدی و بخاطر تأمین منافع خود و دیگران وارد مذاکره شد.

رییس جمهوری ادامه داد: ما به مقررات بین‌المللی و معاهدات آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای احترام می‌گذاریم و همچون گذشته در مسیر صلح‌آمیز فعالیت می‌کنیم و در صورتی که حقوق ملت ایران مورد خدشه قرار نگیرد، آماده توافق هستیم.

دکتر روحانی ابراز امیدواری کرد که دبیر کل سازمان ملل به وظایف خود برای به نتیجه رسیدن فرصتی که منجر به توافق برد – برد می‌‌شود، عمل کند.

بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد نیز در این دیدار با اشاره به اینکه میزبانی رییس‌ جمهوری ایران، افتخار بزرگی است، به بحران‌هایی که امنیت و ثبات جهان را به مخاطره انداخته اشاره کرد و گفت: من در بحث هسته‌ای، تعامل مفید ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و مشارکت فعال در مذاکرات با ۱+۵ را ستایش می‌کنم.

دبیرکل سازمان ملل با اشاره به اینکه مذاکرات آرام – آرام به خانه نهایی نزدیک می‌شود، گفت: امیدوارم همه طرفین فرصت موجود را از دست ندهند، زیرا دستیابی به توافق جامع به نفع همگان است و این امر جز با انعطاف و اتخاذ راه‌حل‌های میانه‌روانه محقق نخواهد شد.

آقای "بان " با اشاره به موضوع تروریسم گفت: متأسفانه اعتماد مردم عادی به توانمندی جامعه بین‌الملل در مبارزه با تروریسم از بین رفته است و ما خواهان حضور جدی‌تر و ایفای نقش راهبردی و سازنده از ایران در این زمینه هستیم.

دبیر کل سازمان ملل در خاتمه از حضور و کمک ایران برای تشکیل دولت جدید عراق قدردانی کرد.

دیدارهای روحانی در نیویورک (عکس)

دیدارهای روحانی در نیویورک (عکس)

دیدارهای روحانی در نیویورک (عکس)

دیدارهای روحانی در نیویورک (عکس)

دیدارهای روحانی در نیویورک (عکس)

دیدارهای روحانی در نیویورک (عکس)

دیدارهای روحانی در نیویورک (عکس)

احمدی‌مقدم: با فیلتر شبکه‌های اجتماعی مخالفم

Posted: 23 Sep 2014 11:33 PM PDT

جرس: فرمانده نیروی انتظامی ایجاد بستر برای فعالیت شبکه های اجتماعی و مجازی را کافی ندانست و گفت: در کنار آن باید امنیت این شبکه ها نیز تامین و رعایت شود، این مسئله ای است که همه دنیا به آن تاکید دارند.

 

به گزارش مهر، سردار اسماعیل احمدی مقدم عصر سه شنبه در بدو ورود به اردبیل در جمع خبرنگاران اضافه کرد: شورای عالی فضای مجازی بستر لازم برای فعالیت شبکه های اجتماعی را ایجاد کرده، در توسعه این فضا نیز باید ملاحظات امنیتی و ایمنی رعایت شود.

وی توسعه این شبکه ها را با شروط امنیتی مورد توجه قرار داد و افزود: ناجا به عنوان ضابط در این مسئله اقدام می کند و براساس آن به اعمال مجرمانه و پیشگیرانه توجه دارد، من موافق بسته شدن این شبکه ها نیستم اما باید مسائل و ملاحظات امنیتی رعایت شود.

فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران همچنین در خصوص امنیت مرزهای کشور یادآور شد: وضعیت مرزهای کشور در شرایط مطلوبی است، انسداد مرزی در اغلب استانها پیشرفت مناسبی دارد، ضمن اینکه ناجا در تمام مناطق مرزی حضور و اسقرار دارد.

وی در خصوص آخرین وضعیت طرح انسداد مرزی یادآور شد: تنها در مرزهای جنوب شرق عقب ماندگی داشتیم که با به سرعت در حال ترمیم است، واکنش ضد انقلاب و جمله به پاسگاه مرزی در جنوب شرق نیز با هدف تاخیر در اجرای این طرحها است.

احمدی مقدم با تاکید بر اینکه امسال هیچ نقطه ای از مرز بدون حضور ناجا نخواهد بود، متذکر شد: البته این به معنای اتمام کار نیست، آسفالت شدن راه های مرزی، تقویت استحکامات، بکارگیری تجهیزات راداری، الکترونیکیف اپتیکی، آبرسانی، برق کشی و... از جمله کارهای مهمی است که باید انجام شود.

جمهوری اسلامی باید دارای بالاترین امنیت در منطقه باشد

وی ادامه داد: نیروی انتظامی تا رسیدن به نقطه مطلوب تلاش خواهد کرد، البته این نیازمند توجه ویژه است، بویژه با افزایش ناامنی های پیرامون و شرایط موجود این توجه باید از سوی مجلس و در تدوین برنامه ششم بیشتر شود.

فرمانده ناجا عنوان کرد: اعتقا داریم که جمهوری اسلامی باید بگونه ای شرایط را رقم بزند که دارای بالاترین امنیت در منطقه باشیم.

وی در این خصوص و در پاسخ به سئوالی مبنی بر اقدامات نیروی انتظامی در برارب فعالیت گروه داعش در مرزهای کشور یادآور شد: ممکن است در برخی مناطق افرادی گرایشهایی داشته باشند، اما اغلب آنها شناسایی شده و مراقبت می شوند.

موضوع "داعش" نگران کننده نیست

احمدی مقدم عنوان کرد: هر جریانی ممکن است طرفدارانی پیدا کند که البته در خصوص گروه داعش آنقدر اندک است که موضوع نگران کننده نیست و مشکلی در این زمینه وجود ندارد.

وی با اشاره به آمارهای جرایم مختلف از کاهش سرقت در مردادماه گذشته در مقایسه با مدت مشابه سال قبل خبر داد و افزود: در ماه های قبل از مرداد نیز آمار سرقت تثبیت شده بود، ضمن اینکه در زمینه کشفیات سرقت نیز 12 درصد رشد داشته ایم.

فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران یادآور شد: با وجود افزایش قابل توجه مسافرت های بین شهری در این زمینه نیز طی شهریورماه با کاهش تصادفات روبرو بوده ایم که تلاش می کنیم این روند تداوم داشته باشد.

وی در خصوص اداف سفر به استان اردبیل نیز بیان داشت: این استان یکی از استانهای گردشگرپذیر کشور است، در کنار آن با توجه به مرزی بودم اردبیل نیروی انتظامی در راستای تامین امنیت آن توجه ویژه ای دارد، در این سفر نیز ارزیابی کلی از عملکرد نیروی انتظامی استان خواهیم داشت.

احمدی مقدم با بیان اینکه ارزیابی اولیه انجام شده و فقط جمع بندی نهایی آن مانده است، گفت: ارزیابی های مقدماتی نشان می دهد که اردبیل نسبت به دوره های گذشته پیشرفت قابل توجهی داشته است.

وی کاهش 11 درصدی جرایم، کاهش تصادفات و... را از عملکردهای محقق شده دانست و با بیان اینکه کشور در آستانه ورود به برنامه ششم توسعه است، تصریح کرد: باید با رفع خلاءها پاسخگوی نیازها باشیم.