جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


شهردار و معاونان به جلسه شورای شهر برای بررسی آتش‌سوزی نرفتند

Posted: 29 Jan 2014 05:47 AM PST

جرس: در حالیکه افکار عمومی همچنان منتظر پاسخگویی شهردار تهران پیرامون رخداد آتش سوزی تهران و مرگ چند بانوی کارگر هستند، منابع خبری گزارش داده اند که شهردار تهران و معاونانش به جلسه شورای شهر برای بررسی آتش‌سوزی «جمهوری» نرفتند.

 

به گزارش شرق، گزارش حادثه شورای شهر از حادثه آتش‌سوزی خیابان جمهوری حالا در گرو پاسخ چند سوال است. سوالاتی که تیم مدیریت شهری تا سه‌شنبه هفته آینده فرصت دارد به آنها پاسخ دهد و اگر ندهد از نظر اعضای شورای شهر تقصیرکار است، تقصیری به بهای جان دو انسان.

 

محمد حقانی عضو شورای شهر تهران درباره متن سوالات پرسیده‌شده توسط کمیته پیگیری ماجرا از مسوولان مدیریت شهری به «شرق» گفت: «مهلت یکساله گارانتی و سرویس نردبان اول اعزام‌شده به حادثه که عمل نکرد در دی‌ماه به اتمام رسیده بود و سوال نخست ما این است که چرا این نردبان سرویس نشد. سوال دوم ما این است که چرا نردبانی که مهلت گارانتی‌اش تمام شده و سرویس نشده بود مورد استفاده قرار گرفت و از نردبان دیگری استفاده نشد؟»

 

وی افزود: «خواسته دیگر و سوال سوم ما این است که کارشناس آلمانی شرکت تولیدکننده به ایران بیاید و جعبه سیاه نردبان را بازبینی کرده و علت عمل‌نکردن آن را عنوان کند.»

روز گذشته درحالی‌‌که همه منتظر بودند شهردار تهران و رییس سازمان آتش‌نشانی برای پاسخگویی درباره حادثه آتش‌سوزی خیابان جمهوری به جلسه علنی شورای شهر تهران بیایند آنها به صحن شورای شهر تهران نیامدند و سوالات و ابهامات همچنان بی‌پاسخ ماند.

 

اعضای شورای شهر تهران روز گذشته خارج از دستور موضوع رسیدگی به حادثه خیابان جمهوری را مطرح کردند و باز هم نسبت به اینکه تاکنون مسوولان شهرداری در صحن شورا و در حضور نمایندگان مردم حاضر نشده و پاسخگو نبوده‌اند اعتراض کردند.

احمد دنیامالی رییس کمیسیون عمران شورای شهر خطاب به مسجدجامعی گفت: «این حادثه آنقدر مهم بود که شهردار و رییس آتش‌نشانی به شورا آمده و توضیحاتی فوری و حضوری بدهند و مردم از نمایندگانشان در شورای شهر انتظار دارند شهردار را چندروز پس از حادثه به شورا بیاورند. نباید گذاشت چندهفته از ماجرا بگذرد و همه‌چیز سرد شود.»

 

احمد مسجدجامعی رییس شورای شهر هم با لحنی جدی خطاب به وی گفت: «دو زن و انسان شریف به شکلی ناگوار مرده‌اند و این موضوع قطعا سرد نمی‌شود.»

 

در ادامه صحبت‌های آباد، فاطمه دانشور عضو دیگر شورای شهر تهران گفت: «متاسفانه کسی از شهرداری تهران از این خانواده‌ها دلجویی نکرده و مسوولان شهرداری و آتش‌نشانی در مورد این حادثه حالت تدافعی داشتند.»

وی افزود: «از اظهارات مسوولان مختلف و شواهد اینگونه مشخص است که سازمان آتش‌نشانی مقصر است و در مورد این اتفاق باید مسوولیت قصور خود را بپذیرد.»

دانشور تاکید کرد: «این خانواده حق دارند پروسه قانونی را طی کنند و وکیل بگیرند تا واقعیت ماجرا مشخص شود و حداقل خودشان اصل موضوع را بدانند چون فضای فعلی فضای بی‌اعتمادی است و باید شفاف‌سازی صورت گیرد.»وی از شورای شهر تهران خواست تا با تشکیل کارگروهی استانداردهای فنی تجهیزات آتش‌نشانی را توسط خود شورا بررسی و پیگیری کند و صحت و سلامت این تجهیزات را به اطلاع مردم برساند.

 

احمد مسجدجامعی در واکنش به اظهارات معصومه آباد که پس از صحبت‌هایش صحن جلسه را ترک کرد گفت: «جان مردم عرصه رقابت‌های جناحی نیست و قطعا هریک از اعضا این موضوع را پیگیری می‌کنند و راجع به این موضوع کوتاه نخواهند آمد.»

وی با اشاره به دیدار خود با خانواده حادثه‌دیدگان گفت: «در مراسم ختم روز جمعه خانواده این افراد گلایه‌ای داشتند و من نیز این گلایه را دارم که چرا مسوولان شهرداری و آتش‌نشانی حداقل حضور فیزیکی را داشتند در صورتی‌که باید در چنین حوادثی نقش و حضور پررنگ‌تری داشته باشند.»

 

رییس شورای شهر تهران افزود: «ماجرای تلخی اتفاق افتاده و عده‌ای مادر، ‌خواهر و دختر خود را در شرایط سختی از دست داده‌اند آن‌هم افرادی که با آبرو‌داری روزگار می‌گذراندند.»

 

مسجدجامعی با اشاره به بی‌اطلاعی پسر یکی از زنان فوت‌شده که از کار فوق‌العاده مادرش بی‌خبر بوده است، گفت: «این نهایت شرافتمندی است که یک زن بدون اطلاع فرزند و خانواده خود برای کار بیشتر در کارگاه می‌ماند و روز تعطیل هم کار می‌کند و من بسیار زیاد از این شرایط متاثر شدم.»

 

رییس شورای شهر تهران تاکید کرد: «دست‌کم این بود که در این مراسم از خود ما یعنی مسوولان شهری حضور بیشتری می‌داشتیم و دستگاه‌های ذی‌ربط از جمله آتش‌نشانی برخوردی عاطفی و اخلاقی و همراهی بیشتری می‌کردند چراکه این موضوع جدای از پیداکردن مقصر و مقصران حادثه است.»

 

مسجدجامعی گفت: «سه سوال جدی در مورد این حادثه مطرح است که کمیسیون‌های مختلف شورا در حال رسیدگی به این موضوع هستند و تا هفته دیگر نتایج این بررسی‌ها مشخص می‌شود و چنانچه مسوولان ذی‌ربط تا هفته بعد پاسخ این سوالات را ارایه نکنند بدون ارایه پاسخ آنها گزارش ارایه خواهد شد.»

وی افزود: «ویژگی افتخارآمیز و خوب شورای شهر است که نسبت به جان شهروندان حساس است و اگر فرصتی برای پاسخگویی داده شده برای آن است که فارغ از این هیجانات، حق و ناحقی نشود.»

 

در پایان جلسه شورا مسجدجامعی گفت: «گزارش بررسی حادثه خیابان جمهوری هفته آینده در صحن شورا ارایه می‌شود و در صورتی‌که مسوولان پاسخ سوالات را ندهند گزارش بدون این پاسخ‌ها منتشر می‌شود و این یعنی آنها پاسخی نداشته‌اند.» هفته آینده پایان فرصت ۱۵روزه قالیباف برای ارایه گزارش درباره حادثه خیابان جمهوری طبق وعده‌هایش است.

نیمی از کاربران اینترنت در ایران زیر ۱۵ سال سن دارند/ سهم هر ایرانی فقط یک کیلو بایت

Posted: 29 Jan 2014 05:22 AM PST

جرس: رییس مرکز نظارت صدا و سیما گفت: در حال حاضر پنجاه درصد از کاربران اینترنت در ایران افراد زیر پانزده سال می باشند. همزمان رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران اذعان کرد که "سهم هر ایرانی، تنها یک کیلوبایت اینترنت است."

 

به گزارش ایرنا، رییس مرکز نظارت صدا و سیما گفت: در حال حاضر 50 درصد از کاربران اینترنت در ایران افراد زیر 15 سال می باشند.

 

عبدالکریم خیامی روز چهارشنبه در نشست هم اندیشی سبک زندگی و رسانه با حضور استادان دانشگاه در سالن اجتماعات دانشکده پرستاری و مامایی قزوین افزود: در سال 73 یک سال پس از ورود اینترنت به ایران 250 هزار کاربر داشتیم.

 

وی گفت: در سال 84 ، 15 میلیون کاربر اینترنت در ایران وجود داشت. هم اکنون 56 درصد از جوانان ایرانی علاقه زیادی به استفاده از فضاهای مجازی، بازی های رایانه ای و اینترنت در اوقات فراغت خود دارند. این ارقام نشانگر رشد سریع کاربران اینترنت در جامعه است.

خیامی افزود: همچنین بر اساس آمار سالانه حدود 9 میلیون وب سایت راه اندازی می شود که متاسفانه 12درصد از این سایت ها غیر اخلاقی هستند.

 

وی با اشاره به تعاریفی از رسانه در جهان مدرن امروزی اظهار داشت: رسانه به معنای عام و وسیع کلمه به مفهوم تمام ابزارهای پیام رسانی مانند مطبوعات، فضای مجازی، شبکه های اجتماعی، بیلبوردهای سطح شهر و حتی بازی های رایانه ای است.

 

خیامی خاطرنشان کرد: بی تردید رسانه خدمات فراوانی را به جامعه بشری کرده است که آسیب شناسی آن در روابط خانواده و تغییر سبک زندگی افراد به معنای غفلت از این اثرات مثبت نیست.

 

وی با اشاره به جایگاه جدید رسانه افزود: رسانه امروز منبع جدید معنابخشی از دین، رسوم و آیین ها است که بخش بزرگی از دانسته ها و معناهای زندگی را تشکیل می دهد.

 

خیامی خاطرنشان کرد: جایگاه و تاثیر رسانه در دنیای امروزی به حدی رسیده است که متاسفانه بخشی از جامعه «چه باید کرد» های زندگی را از رسانه دریافت می کنند.

 

وی بی طرف نبودن و دخل و تصرف در انتقال پیام را یکی از ویژگی های رسانه ها عنوان کرد و افزود: رسانه ها بی طرف نیستند و ناخودآگاه در انتقال پیام دست اندازی می کنند.

 

خیامی، «دو جهانی شدن» را محصول ظهور رسانه های نوین دانست و افزود: بسیاری از افراد به خصوص جوانان زیست دو جهانی دارند که در دنیای فیزیکی و دنیای مجازی مفهوم پیدا می کند. پیامد این فضای مجازی نیز تو درتو شدن فرهنگ ها، توسعه آزادی عمل در ابراز ایده ها است.

 

وی تلفن همراه را یکی از رسانه های فراگیر در دنیای امروز برشمرد و افزود: تلفن همراه امروزه به مثابه یک عنصر هویتی و منزلت اجتماعی برای جوانان و نوجوانان به بخشی از پرستیژ شخصیتی برخی تبدیل شده و موجبات تشدید فردگرایی، افزایش اختیارات فردی و کاهش کنترل والدین بر فرزندان را فراهم کرده است.

 

این استاد دانشگاه گفت: تلفن همراه با تشدید فردگرایی حتی بر روی سن ازدواج، رابطه اعضای خانواده، شناور شدن مرز زندگی خصوصی و عمومی و گسترش زبان پنهان (زبان خاموش) و بسیاری از فشارهای روانی تاثیر گذاشته است.

 

خیامی آگاهی بخشی را یکی از راهکار های اساسی در رهایی از آسیب های رسانه دانست و تاکید کرد و گفت: علاوه بر این اگر با حساسیت بیشتر، آگاهانه و نامحسوس تری فضای زندگی فرزندان کنترل شود گام اول در این زمینه بر داشته شده است.

 

رییس مرکز نظارت و ارزیابی صدا و سیما افزود: یکی از مهم ترین راهکارها در رفع این چالش ارتقای سواد رسانه ای است تا اطلاعات مربوط به کارکرد رسانه را به اطلاع مردم برسانیم تا خودشان در این زمینه اقدام کنند.

 

سهم هر ایرانی، تنها یک کیلو بایت

همزمان رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایرانی گفت: ادبیات باند پهن در دنیا ۲۰ مگ است. در شبکه ملی اطلاعات برای ۶۰ درصد خانوارها حداقل پهنای باند ۲ مگ در نظر گرفته‌ایم؛ اگرچه ۲ مگ باند پهن نیست.

 

به گزارش فارس، نصرالله جهانگرد، با اشاره به اینترنت از نگاه زیرساختی، اظهار داشت: در ابتدای سال 2014، اینترنت جهان 100 ترابیت سرعت دارد.

معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ادامه داد: ایران یک درصد از جمعیت جهان را داراست اما ظرفیت کل اینترنت کشور 100 گیگ است که به عبارتی سهم هر نفر، یک کیلوییت می‌شود.

 

وی گفت: این در حالی است که در کشور ترکیه سهم هر نفر 40 تا 50 کیلوبیت و در کشور قطر سهم هر نفر 100 کیلوبیت است.

 

جهانگرد تصریح کرد: با این وضعیت که داریم می‌خواهیم در منطقه دوم شویم.
 

 

دو نشریه دیگر با شکایت دادستانی محاکمه می شوند

Posted: 29 Jan 2014 12:52 AM PST

جرس: در ادامه به فشار بر مطبوعات، جلسه رسیدگی به پرونده‌ روزنامه «خراسان» و ماهنامه «بخارا» یکشنبه هفته آینده در دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدی‌کشکولی و با حضور هیات منصفه مطبوعات برگزار می‌شود.

 

به گزارش ایسنا، در ادامه رسیدگی به پرونده‌های مطبوعاتی در دادگاه کیفری استان تهران، قاضی محمدی‌کشکولی، رئیس شعبه 79 دادگاه کیفری، 13 بهمن ماه را برای رسیدگی به پرونده روزنامه خراسان و ماهنامه بخارا تعیین کرده است.

 

پرونده روزنامه خراسان به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش افکار عمومی و با شکایت دادستان دادستان عمومی و انقلاب تشکیل شده است.

 

همچنین مدیرمسئول ماهنامه بخارا به اتهام نشر مطالب خلاف موازین اسلامی و با شکایت مدعی‌العموم به دادگاه می‌رود.

انتقاد نعمت احمدی از عدم تعریف جرم سیاسی در کشور

Posted: 28 Jan 2014 11:31 PM PST

جرس: نعمت احمدی، فعال حقوق بشری و وکیل دادگستری، معتقد است: "یکی از آثار برجسته غفلت قوا به قانون اساسی و تعریف جرم سیاسی این بوده است که راه برای مسائل امنیتی باز شود و با فعالان و احیانا مجرمان سیاسی با عنوان مجرمان امنیتی برخورد شود. یعنی آنکه فعالان سیاسی چه آنانی که در احزاب فعال بوده‌اند و چه فعالیت اجتماعی داشته‌اند به علت نبود تعریف جرم سیاسی تحت عنوان پرونده‌های امنیتی محکوم می‌شوند و حتی بر خلاف قانون اساسی به صورت غیر علنی و عمدتا بدون استفاده از وکیل و در غیبت هیات منصفه محاکمه شدند."

 

به گزارش «اعتماد»، تصویب کلیات طرح جرم سیاسی این امیدواری را به وجود آورده تا مرز بین جرایم امنیتی و سیاسی بیش از گذشته روشن و فضای به مراتب شفافی پیش پای فعالان سیاسی جهت اظهارنظر و نقد و فعالیت گذاشته شود. تاخیر چندین ساله در تصویب این طرح باعث شده تا نه تنها، مجرمان و محکومان سیاسی که حقوقدانان نیز چشم به راهش بمانند و منتظر باشند که سرانجام مجلس یا دولت یا قوه قضاییه تکلیف جرم سیاسی را مشخص کنند.

 

در همین رابطه، «اعتماد» با نعمت احمدی، وکیل دادگستری در رابطه با اهمیت این طرح و ضرورت آن در نظام جمهوری اسلامی گفت‌وگویی کرده است. به نظر احمدی، جرم سیاسی الزاما و اجبارا باید تعریف شود چراکه در قانون اساسی آمده و تکلیف آن مشخص شده است.

 

احمدی همچنین با تاکید دوباره بر تعریف هرچه سریع‌تر جرم سیاسی می‌گوید: یکی از انتقادهایی که در این سی و چند سال به قوای سه‌گانه وارد است، بی‌توجهی به قانون اساسی درباره تعریف و شفاف‌سازی جرم سیاسی است.

 

او همچنین می‌افزاید: در حالی که اصل ۱۶۸ قانون اساسی گویا و مصر بر این اقدام است ولی همچنان نه قوه قضاییه به عنوان اولین مرجع اصلی در رسیدگی به این جنس جرایم و نه مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانونگذار و نه دولت به عنوان مجری قانون اساسی دست به کار نشده‌اند تا همچنان در طول هشت دوره مجلس شورای اسلامی و یازده دوره ریاست‌جمهوری تعریف جرم سیاسی مغفول بماند.

 

در ادامه، مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:
به عنوان یک وکیل دادگستری، فکر می‌کنید تعریف جرم سیاسی تا چه اندازه ضرورت دارد؟

جرم سیاسی الزاما، اجبارا و باید تعریف شود چون در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است. اگر نیامده بود و تکلیف نشده بود لزومی به تعریف آن نبود ولی به لحاظ اینکه در فصل سوم قانون اساسی و در بندهای مندرج ۱۹ تا ۴۰ به آن اشاره شده و لزوم رعایت آن تکلیف شده است ما به تعریف جامعی از جرم سیاسی نیازمندیم.

تعریف جرم سیاسی فکر می‌کنید تا چه اندازه برای جامعه و سایر اقشار به ویژه فعالان سیاسی نیاز است؟

نیاز به این تعریف به ویژه برای فعالان سیاسی اهمیت انکارناپذیری دارد. تمامی افرادی که به نوعی چه به لحاظ فعالیت در روزنامه‌ها و یا احزاب به عنوان فعال سیاسی شناخته می‌شوند تعریف جرم سیاسی را الزامی می‌دانند تا بلکه وضعیت فعالیت‌شان مشخص شود.

شما به دغدغه فعالان سیاسی برای تعریف جرم سیاسی اشاره کردید. بر اساس قانون اساسی فعال سیاسی به چه کسی گفته می‌شود؟

هرکسی که در طول فعالیت‌های اجتماعی، مدنی و سیاسی خود منافع عمومی را هدف خود قرار می‌دهد و به دنبال منافع شخصی نیست، فعال سیاسی محسوب می‌شود.

آیا وجود فعال سیاسی در کشور ضرورت دارد؟

به نظر من جامعه‌یی که فعال سیاسی ندارد و مرجعی برای رسیدگی به امور آنان نباشد و فعالیتی تحت عنوان نقد عملکردها و مخالفت با سرپیچی از قانون اساسی نداشته باشد و فقط بخواهد که فعالانش را با محکومیت و یا از طرق مختلف ساکت کند و همچنین اجازه نقد و انتقاد را بر همه ببندد، یک جامعه ابتر است.

با توجه به نقش فعالان سیاسی در تغییرات سیاسی کشور فکر نمی‌کنید که عدم تعریف جرم سیاسی در طول این سال‌ها یک نقص و کوتاهی تلقی می‌شود؟

یکی از انتقادهایی که وارد است عدم توجه قوا در همین مورد است. الان اصل ۱۶۸ در رابطه با جرم سیاسی گویا مصر بر این اقدام است ولی همچنان نه قوه قضاییه به عنوان اولین مرجع اصلی در رسیدگی به این جنس جرایم و نه مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانونگذار و نه دولت به عنوان مجری قانون اساسی دست به کار شده‌اند تا همچنان در طول هشت دوره مجلس شورای اسلامی و یازده دوره ریاست‌جمهوری تعریف جرم سیاسی مغفول بماند. اما اعضای کمیسیون حقوقی مجلس یکی از دلایل این وقفه در تعریف جرم سیاسی را گستردگی و اختلاف سلیقه فراوان بین حقوقدانان و مسوولان در تعریف و تعیین جرم سیاسی دانسته‌اند. به گفته این نمایندگان، مجلس در چند دوره درصدد بوده تا این طرح را به سرانجام برساند ولی در هر نوبت به همین دلیل منصرف شده است.

تعریف جرم سیاسی آنقدر هم سخت و محال نیست که در طول این همه سال مجلس و سایر قوا را با مشکل و مانع روبه‌رو کند. در ضمن ما در قانون اساسی بندها و مواد مختلفی درباره جرم سیاسی داریم که تا حدودی راه را مشخص کرده است. اینکه بخواهیم گستردگی و اختلاف‌نظر را سخت بدانیم مقبول نیست.

این غفلت چه اثراتی داشته است؟

یکی از آثار برجسته غفلت قوا به قانون اساسی و تعریف جرم سیاسی این بوده است که راه برای مسائل امنیتی باز شود و با فعالان و احیانا مجرمان سیاسی با عنوان مجرمان امنیتی برخورد شود. یعنی آنکه فعالان سیاسی چه آنانی که در احزاب فعال بوده‌اند و چه فعالیت اجتماعی داشته‌اند به علت نبود تعریف جرم سیاسی تحت عنوان پرونده‌های امنیتی محکوم می‌شوند و حتی بر خلاف قانون اساسی به صورت غیر علنی و عمدتا بدون استفاده از وکیل و در غیبت هیات منصفه محاکمه شدند.

اعضای کمیسیون حقوقی در تشریح موادی از این طرح گفته‌اند که حضور هیات منصفه در دادگاه، تعدد قضات پرونده و اجازه ملاقات روزانه با اقوام درجه یک از شرایط ویژه‌یی است که در طرح جرم سیاسی دیده شده است. مگر بیش از این‌چنین مباحثی در قانون اساسی وجود نداشته است؟

ببینید حضور هیات منصفه در طول دادگاه مجرم یا متهم سیاسی را ما در قانون اساسی داشته‌ایم ولی با این وجود شاهد بودیم که چنین چیزی در دادگاه فعالان سیاسی دیده نمی‌شد و یا اقلا در همه آنها رعایت نمی‌شد. علنی نبودن جلسات دادگاه و رسیدگی به پرونده متهمان و مجرمان سیاسی نیز یکی دیگر از مواردی است که مورد غفلت قرار گرفته است.

چرا چنین غفلت‌هایی صورت گرفته است؟ چرا هیات منصفه در جلسات حضور نداشته و یا اینکه چرا جلسات دادگاه علنی برگزار نمی‌شود؟

علت آن دوباره مربوط به همان خانه اول می‌شود. وقتی تعریف جرم سیاسی نباشد نحوه رسیدگی به این جنس از پرونده‌ها نیز متغیر می‌شود و این زمینه را فراهم می‌کند که با مجرم یا متهم سیاسی به صورت امنیتی برخورد شود.

تعریف جرم سیاسی و در نهایت تصویب طرح جرم سیاسی می‌تواند آثار غفلت‌های انجام شده را رفع کند؟

اگر این طرح تصویب شود مطمئن باشید که تغییرات گسترده‌یی را به وجود می‌آورد. اکثر مجرمان می‌توانند دوباره اعاده دادرسی دهند و محکوم نشوند. فضای شفافی برای فعالان سیاسی به وجود می‌آید و فضای فعلی را زنده و با طراوت می‌کند.

اوباما: صریح می‌گویم تحریم علیه ایران را وتو می کنم‎

Posted: 28 Jan 2014 11:14 PM PST

جرس: رئیس جمهوری اوباما در سخنرانی سالانه خود در برابر اعضای کنگره، تهدید کرد اگر تحریم جدیدی علیه ایران تصویب شود، وی آن را وتو خواهد کرد.

 

به گزارش مهر به نقل از شبکه سی.بی.اس. آمریکا، باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در سخنرانی سالانه خود در کنگره موسوم به State of The Union به شرایط و مواضع کنونی کشورش درباره مسائل مختلف پرداخت.

 

وی در بخشی به بحث مذاکرات هسته‎ای با ایران پرداخت و گفت:  تحریم‎هایی که اجرا کرده‎ایم باعث شد این فرصت [امضای توافق] مهیا شود. بگذارید صریح بگویم: اگر کنگره تحریم‎های جدیدی به من ارسال کند که مذاکرات را ممکن است از مسیر خود خارج کند، آن را وتو خواهم کرد. 

 

متن کامل سخنان اوباما درباره ایران به این شرح است:

این دیپلماسی آمریکاست که با پشتیبانی شدنِ با زور، برای اولین بار در یک دهه برنامه هسته‎ای ایران را متوقف کرده است  و بخش‎هایی از برنامه را به عقب رانده است . در حالی که ما امشب گردهم آمده‎ایم، ایران از بین بردن ذخیره اورانیوم با غنای بالای خود را آغاز کرده است. سانتریفوژهای پیشرفته خود را نصب نمی‎کند. بازرسی‎های بی‎سابقه به دنیا کمک می‎کند که هر روز بررسی کنیم ایران بمب نمی‎سازد و با متحدان و شرکای خود، در حال مذاکراتی هستیم تا ببینیم آیا می‎‏توانیم به صورت صلح آمیز به هدفی که همگی داریم دست یابیم: ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته‎ای.

این مذاکرات بسیار دشوار خواهند بود. شاید موفقیت آمیز نباشند. برای ما روشن است که ایران از سازمان‎های تروریستی مانند حزب الله -که از متحدانمان را مورد تهدید قرار داده‎اند- حمایت می‎کند؛ و بی‎اعتمادی میان دو کشور به کنار گذاشته نمی‎شود. اما این مذاکرات بر پایه اعتماد نیست؛ هر توافق بلندمدتی که مورد توافقمان قرار گیرد باید بر اساس اقدامات قابل راستی آزمایی باشد که ما و جامعه بین‎المل را متقاعد کند که ایران بمب هسته‎ای نمی‎سازد. اگر جان اف. کندی و رونالد ریگان توانستند با شوروی مذاکره کنند، پس بطور حتم یک آمریکای قوی و مصمم هم تواند امروزه با رقبایی با قدرت کمتر مذاکره کند.

تحریم‎هایی که برپا کرده‎ایم باعث شد این فرصت [امضای توافق] مهیا شود. بگذارید صریح بگویم: اگر کنگره تحریم‎های جدیدی به من ارسال کند که مذاکرات را ممکن است از مسیر خود خارج کند، آن را وتو خواهم کرد. اگر رهبران ایران از این فرصت استفاده نکنند، اولین نفری خواهم بود که درخواست تحریم‎های بیشتر خواهم کرد و آماده‎ایم تمام گزینه‎ها را عملیاتی کنیم تا مطمئن شویم ایران سلاح هسته‎ای نمی‎سازد. اما اگر رهبران ایران از فرصت استفاده کنند، آنگاه ایران می‏‎تواند گام مهمی به سمت پیوستن به جامعه کشورها بردارد و ما یکی از اصلی‎ترین چالش‎های کنونی امنیتی را بدون مخاطرات یک جنگ حل خواهیم کرد.

اولین جا به جایی در دولت رقم خورد؛ نجفی به سازمان مدیریت می‌رود

Posted: 28 Jan 2014 11:14 PM PST

جرس: پس از گذشت ۶ ماه از آغاز به کار دولت حسن روحانی، قرار است با رفتن محمدعلی نجفی از سازمان میراث فرهنگی، اولین تغییر در کابینه کلید بخورد.

 

به گزارش تسنیم، پس از حرف و حدیث‌های مطرح شده نسبت به رفتن محمدعلی نجفی از سازمان میراث فرهنگی، اکنون این خبر قطعی است و نجفی به‌عنوان اولین تغییر در کابینه از سازمان میراث فرهنگی خداحافظی می‌کند.

 

بر اساس گزارش ها، پس از مطرح شدن بحث‌هایی درباره تغییر در کابینه دولت یازدهم پس از حدود 6 ماه از آغاز به کار آن، رفتن محمدعلی نجفی از سازمان میراث فرهنگی قطعی شده و بر همین اساس گفته می‌شود که اولین تغییر دولت تدبیر و امید در سطح معاونت رئیس‌جمهور صورت می‌گیرد و محمدعلی نجفی جای خود را به یکی از وزیران پیشنهادی سابق که موفق به کسب رأی اعتماد در مجلس نشد خواهد داد که نام سیدرضا صالحی امیری بیش از دیگران برای تصدی سازمان میراث فرهنگی مطرح است.

 

علت رفتن محمدعلی نجفی بیماری وی عنوان شده که البته کرباسچی در گفت‌وگویی پیش از این مطرح کرده بود که پس از انجام معالجاتی روی قلب نجفی وی در حال حاضر حالش خوب است و هیچ مشکلی برای پذیرفتن مسئولیت‌های سنگین ندارد اما حالا اعلام شده که ریاست سازمان میراث فرهنگی برای این عضو حزب کارگزاران سنگین است و مقرر شده مسئولیت سبک‌تری به وی واگذار شود.

 

به‌احتمال فراوان محمدعلی نجفی که سابقه مدیریت در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی رئیس جمهور را نیز دارد، این سمت را به‌عهده بگیرد و از این پس به‌عنوان معاون سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در دولت مشغول به کار می‌شود.

نقشی به یاد - مستندی درباره زندگی مهندس بازرگان (قسمت پنجم تا آخر)

Posted: 28 Jan 2014 05:45 PM PST

قسمت پنجم

 

 

قسمت ششم

 

 

قمست هفتم

 

قمست هشتم

 

تدریس زبان مادری «حق» یا «توطئه»

Posted: 28 Jan 2014 12:35 PM PST

اصغر زارع کهنمویی
«آموزش زبان مادری»، «حق» است. دیگر چه کسی می‌تواند این حق نخستین و پایه‌ای را انکار کند؟ 


اظهارات برخی اعضای فرهیخته و ارزشمند فرهنگستان زبان و ادب فارسی در نقد «حق تدریس زبان مادری» از یک‌سو حیرت‌انگیز و از سوی دیگر مایه تاسف ‌است. این حیرت و تاسف آنگاه که به دانش‌پژوهان بزرگواری چون فتح‌الله مجتبایی، بهاءالدین خرمشاهی و محمدعلی موحد می‌رسد، دوچندان می‌شود، چه، آنان صحابه فرهنگ‌اند و نه همچون دیگر مخالفان زبان مادری، سوداگر سیاست. آنان ارزش «واژه» را می‌شناسند و با توجه به آشنایی‌شان با حداقل یک زبان غیرفارسی ‌می‌دانند که هر زبانی، ارزش ذاتی خود را دارد و جهانی از فرهنگ متفاوت و تجربه زیسته «دگر» را با خود حمل می‌کند.

۱- «آموزش زبان مادری»، «حق» است. دیگر چه کسی می‌تواند این حق نخستین و پایه‌ای را انکار کند؟ حقی که در بسیاری از اسناد و معاهدات حقوق بشری مانند منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیت‌های قومی، ملی، زبانی و مذهبی، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۲۷ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، و اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است. آیا می‌توان حق را تمام‌قد فدای مصلحت کرد؟ تنها یک قرائت دگم و مجرد از مصلحت می‌تواند این حق کلان را به‌کلی نادیده بگیرد. آیا می‌توان به مصلحت کشور اندیشه کرد اما حق شهروندان را نادیده انگاشت؟
زبان مادری حتی اگر مطالبه بحق قومیت‌های مختلف کشورمان هم نبود، لازم بود خود دولت برای چنین امری پیشقدم شده و مردمان غیرفارسی‌زبان سرزمین‌مان را با زبان مادری خود آشنا و بر آن مسلط کند چه این انسان‌ها حتی اگر ناآگاه به حق خود نباشند، از حق خود نباید محروم شوند. بماند که اینک چندین دهه از مطالبه تمام‌عیار آموزش به زبان مادری در میان ایرانیان غیرفارسی‌زبان می‌گذرد و با انکار برخی اصحاب فرهنگ و سیاست مواجه شده است.

۲- «آموزش زبان مادری»، «توطئه» نیست. بسیار زمان برد که بخشی از سیاستمداران پایتخت به هشدار نخبگان و کنش‌های گروه‌های قومی گوش سپارند و بدانند که آموزش زبان مادری، نه یک توطئه که یک مطالبه مدنی است و توجه به آن می‌تواند به مثیاق ملی بینجامد. رویکرد تا حدی مثبت کاندیدای تدبیر و امید به این مطالبه اقوام و دیگر مطالبات آنان، چنان موثر بود که رای خیره‌کننده گروه‌های قومی را به جیب روحانی ریخت. توهم توطئه، یک «سنت زشت» است. جایی که دیگر هیچ ابزاری برای مقابله با حق وجود ندارد، قید خطرناک‌بودن و توطئه‌خواندن بسیار راهگشاست. بسیار حیرت‌انگیز است اکنون که دولت به این نتیجه رسیده که به مطالبات به‌تاخیرافتاده قومیت‌ها گوش فرادهد، بخشی از صحابه فرهنگ به مقابله با حقیقت برمی‌خیزند. آنها سوالی را باید پاسخ بگویند، آیا با حقوق بشر، قانون اساسی و شرع مقدس موافقند یا نه؟ آیا می‌دانند مخالفت با آموزش زبان مادری، یک کنش ضدحقوق بشری، یک رفتار غیردینی و مهم‌تر از همه مخالفت آشکار با نص صریح قانون اساسی است؟

۳- «آموزش زبان مادری» نه «خطرناک» بلکه موجب «تقویت امنیت ملی» است. بخشی از مخالفان آموزش زبان مادری، به‌ظاهر دغدغه مرزها و امنیت ملی دارند. اگر طرح این دغدغه را صرفا به‌عنوان یک دغدغه قلمداد کنیم، باید به سخن بسیاری از کارشناسان برجسته جامعه‌شناسی و علوم سیاسی اشاره کنیم که صراحتا آموزش زبان مادری را موجب قوام امنیت ملی و اعتلای وحدت ملی می‌دانند. افرادی چون علی یونسی، علی ربیعی، مجتبی مقصودی، حمیدرضا جلایی‌پور، عبدالله رمضان‌زاده، هاشم هدایتی، مرحوم کاظم معتمدنژاد، کاووس سیدامامی، ابراهیم حاجیانی، احمد رضایی، ستار عزیزی، مصطفی ملکیان و ده‌ها کنشگر و اندیشمند دیگر در گفت‌وگوهای متعدد صراحتا بر این باور هستند که آموزش زبان مادری نه موجب تضعیف که موجب تقویت امنیت ملی خواهد شد. فراتر از این بخشی از این کنشگران معتقد هستند تحقق این حق گروه‌های قومی و دیگر حقوق آنان، برای ثبات کشور و حفظ مرزها و حفظ امنیت ملی، یک ضرورت اساسی است. تجربه بلغارستان و ترکیه نشان داده، انکار و سرکوب این حقوق می‌تواند به بحرانی تمام‌عیار بینجامد.

۴- «زبان مادری» هرگز در برابر «زبان فارسی» نیست. آموزش زبان قومی به مثابه حذف آموزش زبان فارسی نیست. هیچ‌یک از نخبگان قومی و کسانی که این حق را مطالبه می‌کنند، بر این باور نیستند که زبان فارسی را از گردونه آموزش خارج کنند. اساسا آموزش زبان‌های قومی، مقوله‌ای جدا و سوا از آموزش زبان فارسی است. همان‌طور که آموزش زبان انگلیسی یا عربی مقوله‌ای متفاوت از آموزش زبان فارسی است کسانی که بلافاصله آموزش زبان مادری ایرانیان غیرفارس را در برابر زبان فارسی می‌گذارند، بازی خطرناکی با زبان فارسی می‌کنند. آنان بی‌اینکه خود بدانند، گروه‌های قومی را در برابر زبان فارسی می‌گذارند. آموزش زبان اقوام یک حق برجسته است، اینکه چرا دوستان فارسی‌دوست از زبان فارسی بد دفاع می‌کنند، جای حیرت دارد. سالانه میلیون‌هاتومان خرج تبلیغ و ترویج زبان فارسی می‌شود کسی هم نه از میان اقوام و نه از میان هیچ یک از سیاستمداران، مخالفتی با این مساله ندارد. حالا که قرار است در کنار این زبان، زبان مادری ایرانیان غیرفارسی زبان، ترویج و آموزش داده شود، داد صاحبان رسمی زبان فارسی درمی‌آید. این اعتراض کاملا بیجاست چون آنان اساسا چنین وظیفه‌ای ندارند. آنان مسوول زبان فارسی هستند نه مسوول زبان‌های دیگر. گو اینکه هم‌اینان هرگز در امر آموزش زبان عربی نه دخالت و نه ورود پیدا می‌کنند. شایسته است به‌جای اظهارات نسنجیده، غیرکارشناسی و ضدحقوقی، به وظیفه خود بپردازند و این امر را به صاحبانش یعنی متخصصان زبان‌های غیرفارسی و مسوولان ذی‌ربط واگذارند. اگر جایی زبان فارسی به خطر افتاد، اگر جایی زبان فارسی از فهرست دروس مدارس، حذف شد، آنها می‌توانند بدون نفی زبان‌های دیگر اظهارنظر کنند اما هرگز قرار نیست زبان فارسی حذف شود، قرار است زبان مادری غیرفارس‌ها در کنار زبان فارسی تدریس شود. توصیه اکید به این دوستان اینکه لطفا مردم را با خود و زبان رسمی کشور، دشمن نکنید. براساس فرمایشات مقام معظم رهبری، پاسداری زبان و ادب فارسی بسیار مهم و ارزشمند است اما قطعا پاسداری از این زبان، به معنای تضییع دیگر زبان‌ها و انکار حقوق زبانی گروه‌های قومی مختلف نیست. نمی‌توان و نباید برای حفظ یک زبان، به نابودی و حذف دیگر زبان‌ها در امر آموزش و پژوهش اقدام کرد.

در پایان، سخن حکیمانه مرحوم دکتر کاظم معتمدنژاد را یادآوری می‌کنم که دو سال پیش در گفت‌وگویی با «شرق» تاکید کرد: «باید درباره زبان مادری گروه‌های قومی، به تاریخ پاسخ داد.» اینک که صدای تمنای گروه‌های قومی را پاستورنشینان شنیده‌اند، شایسته است روشنفکران و اصحاب فرهنگ و آکادمی نیز به صدای قومیت‌ها گوش فرادهند و نه به‌خاطر حقیقت، نه به‌خاطر انسان، نه به‌خاطر خدا که حداقل به‌خاطر ایران و به‌خاطر وجدان خودشان هم که شده این بار بعد از سالیان سال، یک‌بار برای همیشه برای تحقق این مطالبه بحق تلاش کنند تا این بار پاسخی درخور به تاریخ دهیم. 

منبع: شرق 


 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

انتشار اسناد امنیتی دو سال اول انقلاب

Posted: 28 Jan 2014 12:33 PM PST

جرس: مجموعه اسناد امنیتی سال‌های اول جمهوری اسلامی برای اولین بار و تحت عنوان "صخره سخت" توسط تشکیلات حکومتی «مرکز اسناد انقلاب اسلامی، زیر نظر روح الله حسینیان منتشر و رونمایی شد، که با حاشیه و متن هایی همراه بود.

 

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی، این مركز جدیدترین اثر خود را با موضوعی كه برای اولین بار به آن پرداخته شده است رونمایی كرد، که عنوان آن «صخره سخت» نام دارد و تألیف محمدحسن روزی طلب، (از مخالفین هاشمی رفسنجانی) می باشد كه به بررسی پرونده های امنیتی در جمهوری اسلامی ایران از سال 1357 تا 1359 می پردازد كه اهمیت این اثر را چندین برابر می نماید.

 در شرح این اثر («صخره سخت») آمده است که "با نگاهی دقیق و ژرف به دغدغه های انقلابی ها از فردای پیروزی انقلاب،درصدد ترسیم فضا و شرایط به وجود آمدن نهادهای امنیتی انقلاب و چگونگی عملكرد آنها در آن شرایط دشوار تاریخی است."
 

 

قصور جایز نیست

به گزارش فارس، پاسدار محمدحسین صفار هرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت در مراسم رونمایی از کتاب «صخره سخت» که عصر سه شنبه در فرهنگسرای رسانه برگزار شد، ادعا کرد: مرکز اسناد انقلاب اسلامی در دوره فعالیت خودش فعالیت خوبی انجام داده است و در قیاس با کارهای نکرده مراکز دیگر، اقداماتش قابل ستایش است.

صفارهرندی افزود:‌ اهمیت نوشتن کتابی مانند «صخره سخت» به این دلیل دو چندان می‌شود که متوجه شویم انقلابی که در آغاز شکل‌گیری با انواع محرومیت‌ها شامل جنگ تحمیلی، ترور شخصیت‌ها، بایکوت رسانه‌ای و اخیراً حجم تحریم‌ها روبه‌رو بوده است شایسته نیست از جانب خود انقلابیون قصوری در مورد معرفی انقلاب صورت گیرد.

وی افزود:‌ متأسفانه تا سال‌ها معرفی انقلاب توسط کسانی انجام می‌گرفت که به انقلاب اسلامی معتقد نبودند و به نوعی جریان ضد انقلاب به تاریخ‌نویسی و بیان خاطرات و معرفی انقلاب پرداختند.

صفارهرندی گفت: همت بلند در انتشار این کتاب پیامی دارد و آن پیام این است که کسانی حول و حوش تاریخ انقلاب کمین کردند در خواهند یافت که این بیشه خالی از شیران نیست.

وی افزود: برخی‌ها خودشان را وارث میراثی می دانند که متعلق به همه است. میراث دار واقعی انقلاب فرزندان معنوی امام هستند که تعدادشان بیشمار است.

وی در پایان ادعا کرد: مضحک است که بشنوبیم فردی بگوید من به امام یاد دادم که چطور با علما برخورد کند انگار که او برای شهر کوران روایت می کند و می‌نویسد.
 

ننویسی، برایت می نویسند

همچنین در این مراسم محمد حسن روزی طلب نویسنده این کتاب نیز در سخنانی با اشاره به استفاده از بیش از چند ده هزار برگ سند منتشر نشده در مورد انقلاب اسلامی برای تدوین این کتاب گفت: من از سال 87 درباره تاریخ انقلاب مطالعاتی می کردم که در مجموع منجر به انتشار چندین ویژه نامه با نام رمز عبور در روزنامه ایران شد. بعدها تصمیم گرفتم که این گزارشها را تدوین کنم و همین مسئله من را با آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی مواجه کرد و گزارشهای 300-400 صفحه ای من مبدل به پروژه ای شد که کتاب نخست آن با عنوان "ترکیب التقاط و ترور" در مورد گروهک فرقان منتشر شد و کتاب دوم آن نیز با موضوع صخره سخت امروز رونمایی شد.

وی ادامه داد: کتاب صخره سخت با قرائت بیش از 25 هزار جلد سند در مورد انقلاب و به کمک یک گروه 30 نفره نوشته شد و در آن بسیاری از افرادی که تاکنون گفتگویی در مورد تاریخ انقلاب نداشته اند به سخن آمده و اظهارنظر کرده اند.

 

در تاریخ نگاری انقلاب اسلامی غفلت شده است

روزی طلب در ادامه با اشاره به چرایی تالیف این کتاب گفت: تاریخ را اگر ننویسی آن را برایت می نویسند همانطور که برای کشورهای دیگر نوشتند. شما اگر روزنامه های سی و چند سال قبل تهران را نگاه کنید می بینی که در آن نوشته اند چمران قاتل است و خوب البته امروز این موضوع مضحک به نظر می آید چند سال آینده نیز به سالهای اول انقلاب اسلامی می گویند هولوکاست، به زندان اوین می گویند آشویتس هرچند که امروز هم برخی زشت دهنان این عبارت را به کار می برند. حجم و کیفیت تاریخ نگاری انجام شده در مورد انقلاب اسلامی در خارج از ایران بسیار بیشتر از ما است و باید بپذیریم که در تاریخ نگاری انقلاب غفلت کرده ایم هنوز حتی یک روزشمار از انقلاب و دفاع مقدس نداریم و این پروژه برای این انجام شد تا با بخشی از این غفلت ها مقابله شود. در کنار آن سعی کردم حجم انبوه یادگیری و تلاش نیروهای انقلابی برای حفظ انقلاب اسلامی را با وجود تمامی اختلاف سلیقه ها را انجام دهم.

 

غفلت از حذف نقش آقای خامنه ای در تاریخ انقلاب

این نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر ادعا کرد: در خارج از ایران صدها کتاب و مقاله نوشته اند که امام و انقلاب اسلامی را مورد هجمه قرارداده و ما در مقابل یک کلام حرف نمی زنیم و همین مسئله شده که روایت آنها انگار تردید ناپذیر است. ما حتی منطق امامان را هم تشریح نمی کنیم غفلت دیگرمان هم است که با دست خودمان یکی از شخصیت های تاثیرگذار در انقلاب اسلامی را که کسی جز رهبری نیست از تاریخ انقلاب حذف کرده ایم گویی که ایشان اصلا وجود نداشته. چه کسی می داند که موسس نخستین دستگاه اطلاعاتی انقلاب اسلامی یعنی همان مرکز اسناد ملی که بعدها مرکز اسناد انقلاب اسلامی شد ایشان هستند. ما برای دستیابی به یک سند یا سخنرانی از ایشان در این زمینه سختی های زیادی کشیدیم و یا مثلا در مورد نقش ایران در ستاد جنگ های نامنظم.

 

روزی طلب همچنین گفت: ما یک هزارم حجم تحلیل ها و دروغ ها و هجمه هایی که به رهبری وارد می شود را پاک نکرده ایم و در همین حال باید این طعنه را هم بشنویم که چرا سراغ نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رفته اید و از آنها خاطرات را جستجو می کنیم. با این کتاب می خواهیم با اسرائیلیات در تاریخ انقلاب جنگیم. برخی ها تصویری از سازمانهای اطلاعاتی ایران در سالهای اول انقلاب ایجاد کردند که پر از باندبازی و نیروهای نفوذی در حالی که خدمات این سازمانها در آن سالها را اگر لیست کنیم خواهیم دید که آنها چه خدماتی را به ما کرده اند و چه شهدای بی نام و نشانی را به انقلاب اهدا کرده اند.

 

وی در پایان با اظهار امیدواری در مورد ادامه یافتن این پروژه با نگارش کتابی در مورد مهدی هاشمی گفت: انشاءالله پروژه آینده این مجموعه کتابی درباره مهدی هاشمی معدوم باشد البته مهدی هاشمی معدوم، نه آنهایی که به اندازه دو برابر حجم این سالن پرونده دارند و زیر سایه پدر و مادرشان به راحتی زندگی می کنند.

 

بازرگان، اسوه خوبي ها

Posted: 28 Jan 2014 12:31 PM PST

رضا مسموعي
زيور پست و مقام را رها كرد و استعفا را بر ماندن و نظاره گر انحراف از معيارهاي علمي، ديني و مديريتي بودن رجحان داد 


سالگرد زنده ياد مرحوم مهندس بازرگان، در اين ديار غربت فكري و دور از ياران و همدلان، تنها با خاطرات او كه سرشار از مهرباني، صبوري، بي تكلفي و صداقت هاي اوست، همراه و زنده مي گردد. خاطراتي كه قطعا در اين روزها براي فرزندان، ياران و همفكران او در وسعتي گسترده تر و جزئياتي بيشتر تجلي مي يابد.
اما براي اين حقير، كه در عنفوان جواني با انديشه هاي او درآميختم، و سرانجام چرخ روزگار و انقلاب ۵۷ مرا در كنار اين بزرگ مرد چون سربازي قرار داد و برايم دنيایي از خاطره و دروسي از فهم و ادب فراهم ساخت، خود دنيائي ديگر است.

مدتهاست كه با ورق زدن هر كتابي و خواندن هر سطري كه نام آزادي در آن رفته باشد، بي اختيار چهره دوست داشتني مرحوم مهندس بازرگان با انديشه هاي آزادي خواهي اش برايم رخ مي نمايد و هر ساله با سالگرد او خاطرات روزهاي بعد از انقلاب تا سفر ناتمام او براي معالجه و آغاز سفري ابدي برايم چون پرده هایي خيال انگيز زنده مي گردد.

براي او، زندان هاي طويل المدت از قصر تا قزل حصار و زندان برازجان خللي در اراده ملي و حق جوئي و مبارزه مسالمت آميزاش بوجود نياورده بود. در اوج هر بزنگاه تاريخ ، از فرايند ملي شدن صنعت نفت در كنار سردار ملي دكتر محمد مصدق و حضور در هيئت خلع يد از غاصبان انگليسي تا اعتراض به كودتاي ۲۸ مرداد و قرار داد ننگين جديد نفت، پيامي بود براي نسل هاي بعدي تا بدانند پدرانشان در اين فاجعه ملي ساكت ننشستند، اگرچه همه مناصب علمي و دانشگاهي خود و ۱۰ يار دانشگاهي اش را در اين اعتراضات از دست داد.

در روزهاي پرتلاطم انقلاب اسلامي سال ۵۷ نيز عليرغم همه خطرهاي موجود و مخالفت بعضي از ياران، چون مرحوم آيت الله طالقاني، مسئوليت انتقالي دولت موقت انقلاب را پذيرفت تا ايران از گردنه پر اضطراب انقلاب به سوي يك حكومت ملي و ايده آل گذر كرده و وعده ها و اميدهاي ملت تحقق عيني يابد، اما به قول خودش يك شهر شد و چهل كلانتر و خون دل خوردن ها آغاز گرديد.

از اركستر نا موزون گروههاي سياسي مدعيان انقلاب تا سمفوني غم انگيز اعدام هاي بي رويه و دخالت ها و كارشكني هاي اهالي منبر و محراب تا گروه هاي تند انقلابي برآمده از فرهنگ انقلاب، و افزون بر همه، مراكز قدرت و كثرت تداخل در مديريت ها او را در ميان پتك و سندان قرار داده بود.

او كه فصل تخريب، انقلاب و انتقام را پايان يافته و زمان را هنگام صلح و دوستي و آرامش سازندگي مي دانست، در آن روزها نصيبي جز رنج و حرمان نداشت، زيور پست و مقام را رها كرد و استعفا را بر ماندن و نظاره گر انحراف از معيارهاي علمي، ديني و مديريتي بودن رجحان داد و حركتي از نو را با بازگشت به نهضت آزادي ايران، براي تحقق آرمان آزادي و نفي استبداد از هر نوع آن آغاز كرد.

ياد از روزهائي كه در دفتر نهضت در خيابان مطهري مورد حمله نيروهاي ولايت مدار حزب الله قرار مي گرفتيم و او صبور و آرام در فاصله رسيدن نيروهاي مهاجم از طبقه زير زمين تا طبقه چهارم، فرصت را غنيمت شمرده و نماز ظهر يا عصر را به جماعت اقامه مي كرد و جواني ضعيف چون من حقير از نعره مهاجمان پيرو ولايت بر خود مي لرزيدم و او استوار و مطمئن قامت بر نمازمي بست و تا صداي شكستن درها و پنجره ها و ورود مهاجمان تا سلام نماز پاي برجا بود.

در مجلس اول نيز به هنگام نطق پيش از دستور، كه با يورش و حمله هيجاني چند نماينده به ظاهرانقلابي مواجه شد، چون كوهي استوار برجاي ايستاد كه با قطع صداي ميكروفون نطق را نيمه تمام رها كرد و آرام و صبور نظاره گر بي حرمتي هاي اهل منبر و محراب گرديد. ساليان بعد نماينده جوان آن روزهاي مجلس، در سالگرد فوت مهندس بازرگان گفت كه آنچه را ما جوان ها در آينه نمي ديديم او در خشت خام مي ديد.

آنچه از پرده دادگاه اميرانتظام به خاطر دارم، روزي است كه در اوج تهمت هاي ناروا به مهندس اميرانتظام، اين سخنگوي صديق دولت موقت، در دادگاه حاضر شد و گفت: آنچه تاكنون به عنوان اتهام عليه ايشان مطرح و مكتوب كرده ايد، با اطلاع و نظر من بوده و اگر جرمي هست من نيز مجرمم! اين شهادت نه در چشم صاحبان قدرت وقت خوش آمد و نه در دل جمعي از ياران او، اما حق طلبي و حق جوئي، او را به تاسي ازفرمان "لاتكتمواالشهاده" قرآن، ازمصلحت انديشي دو روزه دنيا دور ساخته بود.

سال ۱۳۶۷ كه تعدادي از اعضاء نهضت از جمله فرزند ايشان در زندان ولايت بودند، در دفتير سياسي، با هيجان ايام جواني رو به ايشان كرده و گفتم: دوستان ما در زندان و تحت فشار هستند، چرا كاري و اقدامي جهت رهائي آنها نمي كنيم؟ چرا چاره اي نمي انديشيم؟ و او آرام و خونسرد گفت: اگر شما تنها نگران دوستانمان هستيد، كه به جا هم هست، من هم نگران ياران و دوستان، و هم نگران فرزند خودم هستم و از اين جهت بيشترتحت فشارم. اما كمي بينديشيد كه چرا ياران ما دربند و اسارت هستند؟ اگر در مقابل وظيفه ملي و ديني خود سكوت كرده و عملي نمي كرديم، از زندان و بند هم خبري نبود، ما از زندان استقبال نمي كنيم، ولي نه از ترس زندان هم از وظيفه خود در مقابل عملكرد نادرست حاكمان قصور مي كنيم، و نه براي رهائي آنها التماس و درخواست مي كنيم. به ياد دارم اشک در چشمم لغزيد كه من جواني خام بودم و او دريائي از تجربه روزگار و ايمان به مبدئي لايزال.

جلسات دفتر سياسي و شوراي ماهانه نهضت و يا سفرهاي شهرستان ها پرده ديگر از خاطرات است كه حلاوت آن در دل و جانم نشسته است و گه گاه براي چشيدن طعم دوباره آن در دل مروري مي كنم يا بر زبان مي رانم كه يا در كنار او بودن ها بخشي از ضمير ذهنم را به خود اختصاص داده است.

ياد شب هاي بعد از جلسات دوشنبه هاي دفتر سياسي كه گه گاه او را به اتفاق خسرو به اميد وعشق رساندن به گلندوك لواسان همراهي مي كرديم، اما به اصرار او در ميدان تجريش متوقف مي شديم و او متكي به خدا، بي محابا و بي تكلف بقيه راه را با ميني بوس هاي عمومي در دل شب و در ميان مردم كوچه و بازار تا لواسان ادامه راه مي داد.

و ياد جمعه هائي كه در كوه هاي سوهانك و يا در كنار درياچه لتيان بدون احساس خستگي، پياده روي مي كرديم و از منبع فهم و كمال او، كه به سادگي و تواضع همراه بود، كسب فيض وافر مي كرديم.

به ياد دارم يكي از اين جمعه ها، به هنگام راه پيمائي گفت: از خدي خود خواسته ام كه دستم را تا آخرين لحظه سالم بدارد، تا بتوانم بنويسم، چشمم را، تا بتوانم همچنان بخوانم و پاهايم را، تا به پاي خود بايستم. اين دعا به درگاه خدا مستجاب افتاد؛ به روايت آقاي دكتر بني اسدي، در آخرين سفري كه به اميد معالجه عارضه قلبي با هواپيما عازم سوئيس بود، تا آخرين لحظات به خواندن مطالب و نگارش مشقول بود و به هنگام ورود به سالن فرودگاه زوريخ چمدان خويش را، برخلاف اصرار همراهان، خود حمل كرد.

وسرانجام شبي تلخ جسم آرام گرفته او، كه از سفر نيمه تمام زوريخ بازمي گشت، وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد و در آمبولانس سپاه قرار گرفت و اين بار با اشك چشم تا بهشت زهراي تهران، جهت تشريفات اداري، همسفر او بوديم كه فرداي آنروز، جسم او در آرامگاه ابدي خويش جاي گرفت.

خداوند روح بزرگ او را قرين رحمت خويش سازد و راه و انديشه متعالي او را در سرزمين ايران هموار و آرزوهاي ياران و همفكران او را كه خدمت به انسان، ايران و اسلام است محقق سازد.


 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.