جنبش راه سبز - خبرنامه |
- مصاحبه با همکار دو آتشنشان بازداشتی: آنها در مرگ دو زن کمترین تقصیر را داشتند
- بازرسیهای غیر عادی و افزایش سختگیریها؛ اعتراض زندانیان سیاسی رجایی شهر
- هاشمی رفسنجانی: تندروها همیشه مزاحم بودند،خودشان راتعدیل کنند
- هاشم صباغیان؛ میناچی سبک آموزش دینی در حسینیه را تغییر داد
- پیکر دکتر میناچی به صورت امانت در قم دفن میشود
- تعلیق فاز دوم هدفمندی؛ پایان شیوه پرداخت نقدی یارانهها؟
- تصویر ایران و آمریکا از توافق نهایی متفاوت است
- حمیدرضا جلاییپور: کار روحانی درمان افراط گرایی لمیده در دولت پنهان است
- وعده بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران را عملی کنید
- شرق: شهرداری اجازه دفن «میناچی» را در حسینیه ارشاد نداد
مصاحبه با همکار دو آتشنشان بازداشتی: آنها در مرگ دو زن کمترین تقصیر را داشتند Posted: 26 Jan 2014 07:57 AM PST جرس: ماجرای آتشسوزی خیابان جمهوری تهران و مرگ دو زن در آن حادثه تا اینجای کار به بازداشت دو آتشنشان انجامیده است. این خبر را عصر روز سوم بهمنماه یک منبع آگاه به خبرگزاری فارس اعلام کرد. بر اساس دستور بازپرس پرونده، مسوول یکی از ایستگاههای آتشنشانی مرتبط با حادثه آتشسوزی خیابان جمهوری و همچنین اپراتور خودرو آتشنشانی حامل نردبان نجات، دو آتشنشان بازداشتشده در این ماجرا هستند. حالا سهروز از بازداشت این دونفر میگذرد.
در همین حال یکی از آتشنشانان همکار این دونفر در اینباره با «شرق» به گفتوگو نشسته است. او که به دلایلی حاضر به انتشار نام خود نیست، میگوید در همان ایستگاهی کار میکند که روز حادثه برای خاموشکردن آتش ساختمان شماره 117 با آنجا تماس گرفته شد. مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است:
اگرچه من در همان ایستگاهی کار میکنم که برای کنترل این آتشسوزی اقدام کرد، اما چون آن روز شیفت کاری من نبود در این عملیات حضور نداشتم، اما فیلمهای حادثه را دیدهام. نکتهای که در اینباره باید گفته شود این است که در این حادثه چون نمای ساختمان فلزی بود و فلز بیشتر از هر ماده دیگری گرما را به خود میگیرد افرادی که از نمای ساختمان آویزان شده بودند تماس دستها و بدنشان با فلز بود و امکان داشت که آنها بهدلیل این گرمای شدید، مجبور به رهاکردن خود شدهاند، تصور من این است که همکار ما با هدف کمک به خنککردن این افراد، اقدام به آبپاشی به سمت آنان کرده است. یعنی اگر خود شما در این عملیات حاضر بودید هم همین کار را میکردید؟
یعنی شما هم اینکه گفته میشود عملکرد جانباختگان در سقوط و مرگشان موثر بوده را قبول دارید؟
داخل ساختمان هفتنفر بودند اما دونفر کشته شدند، پنجنفر دیگری که در داخل ساختمان ماندند نجات پیدا کردند، بهنظر شما آیا جانباختگان، خودشان، مقصر نبودند؟ بههرحال آستانه تحمل و نحوه مواجهه افراد در بحرانها شبیه هم و به یک میزان نیست، اجازه دهید اینطور تصور کنیم که دونفر فرضی در حادثهای، نه برای فرار از آتش که بهدلایلی دیگر در چنین شرایطی،گیر کرده یا اصلا برای خودکشی، خود را در چنین موقعیتی قرار دادهاند، آیا پذیرفتنی است که برای نجات آنها اینقدر با تاخیر عمل شود؟ چون اگر زودتر اقدام میشد، امکان نجات آنها وجود داشت.
هرچیزی را باید بسته به شرایط خودش بررسی کرد، کسی که میخواهد خودکشی کند، شرایطش با کسی که در موقعیت فرار از آتش قرار دارد، فرق میکند. در موارد خودکشی ما روانشناسانی داریم که با آنها صحبت و فرد را کنترل میکنند، اما در این قضیه اینطور نبود، در بحث ایمنی بحث زمان خیلی مهم است.
بر اساس اعلام شاهدان حادثه ماشینهای آتشنشانی خیلی سریع و بهموقع خود را رساندند، اما بازنشدن نردبان مشکل ایجاد کرد، آیا چنین اتفاقی تقصیر را متوجه آتشنشانی نمیکند؟
ایستگاه ما نزدیکترین ایستگاه به حادثه بود و همکاران ما هم در سریعترین شرایط ممکن خود را به محل حادثه رساندهاند، هرکسی که پیگیر این ماجراست میتواند برای درک سرعت عمل آتشنشانی برای رسیدن به محل حادثه این موضوع را بررسی کند که ماشینهای ما واقعا سریعتر از چیزی که امکان داشت خود را به محل حادثه رساندند، اما اینکه ماشین یا وسایل دچار نقصفنی بشوند دیگر تقصیر آتشنشانها نیست. آیا نباید این وسایل قبل از عملیات مورد بررسی قرار میگرفت که متوجه نقص فنی آنها میشدند؟
این ماشین همان صبح چک شده و سالم بوده اما در مسیر راه خراب شده است. این نردبان هم مانند همه دیگر وسایل آتشنشانی هرروز در ایستگاه تست میشود، هرروز ساعت هفت صبح بدون استثنا، بازوهای نردبان چک میشود، ماشینهای ما طوری است که در صورت بروز کوچکترین نقصفنیای از رده خارج میشوند.
در مسیر چه اتفاقی ممکن است رخ داده باشد که چنین ابزار حساس و مهمی را از کار انداخته است؟
من واقعا نمیدانم. اما خیابانها و محلههای ما استاندارد نیست، مثلا چالهچولههای آسفالت یا مواردی مانند این ممکن است دخیل باشد. اما نکته دیگری که تاکنون کمتر به آن توجه شده است ناامنی و خطرناکبودن بسیاری از ساختمانهای شهر بهخصوص در بافتهای قدیمی است، بهعنوان مثال بازار تهران از نظر فشردگی، برقکشی و... اصلا استاندارد نیست، تاکنون هم تذکرات بسیاری در اینباره داده شده است اما تاثیری ندارد. میتوانم بگویم بافت قدیمی تهران از نظر ایمنی پایینترین سطح را دارد، اما آتشنشانی که مسوول برقکشی یا غیراستانداردبودن ساختمانها نیست. با اینهمه در سازمان آتشنشانی بخشی را داریم به نام واحد پیشگیری و بازدید که مسوول سرکشی است و همیشه محلات مختلف شهر را بهلحاظ مسایل ایمنی چک میکند و موارد لازم را به شهرداری اعلام میکند تا پیگیری شود.
آیا در مورد این ساختمان تاکنون تذکراتی داده شده بود؟
بله در مورد همین ساختمان من میدانم که سهبار بهدلیل ناامنی نامه زده شد، واحد پیشگیری و بازدید اماکن سهبار نامه زده و مشکل فنی و ایمنی را گوشزد کرده است، یعنی به شهرداری گفته میشود و شهرداری هم موظف است به صاحب ساختمان تذکر دهد.
دو آتشنشانی که بازداشت شدهاند را از نزدیک میشناسید؟
بله؛ همکاران من هستند، یکنفر که رییس ایستگاه بود و دیگری مسوول نردبان بود، رییس ایستگاه سابقه بسیار خوبی دارد و تا جایی که من میدانم تاکنون بهدلیل عملکردش بیشترین امتیاز امسال را به دست آورده بود و قرار بود امسال بهعنوان رییس ایستگاه نمونه شهر تهران انتخاب شود. مسوول نردبان هم دوره تخصصی نردبان را در خود سازمان آموزش دیده است.
این دونفر چه سن و سالی دارند؟
رییس ایستگاه حدود 50 سال دارد و آتشنشان دیگر حدودا 35ساله است.
درباره حقوق رییس ایستگاه اطلاع دقیقی ندارم، اما مثلا مسوول نردبان حدود 1/5میلیونتومان حقوق میگیرد.
در آتشنشانی تهران هرروز، همکاران کلاس دارند؛ هم کلاس تمرینی و هم کلاس تئوریک، هرروز این کلاسها برگزار و درباره همه جزییات حوادث احتمالی بحث میشود، عملیات حالت مانور و شبیهسازی دارد و برای هماهنگی بیشتر آتشنشانهاست، هم آمادگی افراد بررسی و چک میشود و هم ابزارآلات که ما اصطلاحا به آن «اسنوکر» میگوییم.
به نظر من یکی از اصلیترین مشکلات آتشنشانی بهویژه در تهران، مشکل «فرهنگ ایمنی» جامعه است، اگر فرهنگ ایمنی جامعه بالا برود، عملیات آتشنشانی خیلی راحتتر انجام میشود، هم برای حادثهدیدهها و هم برای ما، مثلا در مورد حادثهای مشابه آتشسوزی خیابان جمهوری شهروندان باید بدانند که بهجای خارجشدن از پنجره و آویزانشدن بهتر است پای پنجره بروند تا امکان نفسکشیدن بهتر داشته باشند.
بهنظر من مثلا در این حادثه نمیتوان گفت که مقصر یکنفر است، در حقیقت یک مجموعه مقصر است، شهرداری، آموزشوپرورش، صداوسیما، خود فرد حادثهدیده و آتشنشانی، باید آموزشهای لازم داده میشد. خود شهروندان هم باید علاقهای به گرفتن این آموزشها داشته باشند؛ چیزی که اساسا در بین شهروندان ما جدی گرفته نمیشود. مردم ما برای بالارفتن آگاهی ایمنیشان هیچ تمایلی ندارند، مثلا حتی همین حادثه که بازتاب بسیاری هم داشت خیلی مردم را مشتاق نکرده که یاد بگیرند که در مواردی اینچنینی چگونه جان خود را نجات دهند. در صورتی که ممکن است مشابه چنین چیزی برای هرکسی بهوقوع بپیوندد. شما عوامل مختلفی را در حادثهای مثل آتشسوزی خیابان جمهوری دخیل دانستهاید، اگر بخواهید از بالا به پایین مقصرهای اصلی را بگویید بر چه اساسی ترتیب آن را اعلام میکنید؟
نمیتوانم نظر بدهم چهکسی اول است و چهکسی در ردههای بعدی قرار میگیرد، اما واقعا بدون دخالتدادن شغل خودم- بهعنوان یک آتشنشان- میگویم کمترین درصد تقصیر را به آتشنشانی میدهم.
دستگیری این دو آتشنشان چه بازتابی میان همکارانتان داشته است؟
بهنظر من واقعا دستگیری این دونفر، اقدام عجولانهای بوده، در شرایطی که هنوز نتیجه کارشناسی اعلام نشده است این دو همکار ما را دستگیر کردهاند، فضا به شکل نامناسبی رقم خورده و جو بدی علیه آتشنشانی درست شده است، در حالی که ما آتشنشانها، تاکنون کشتههای بسیاری دادهایم، این آتشنشانها همان آدمها هستند. بچههای ما مصدوم زیاد میدهند، دستشکسته، پایشکسته، اکثر بچهها بهلحاظ زانو مشکل دارند، لباسها سنگین، کولهها سنگین، شیلنگ آب سنگین و... اما در چنین موردی بهدلیل یک اشتباه فنی دونفر آتشنشان بازداشت شدهاند. اما بههرحال افکارعمومی واکنش بسیار زیادی به این موضوع نشان داده است و مسوولان هم احتمالا برای اینکه نشان دهند در حال رسیدگی به موضوع هستند این کار را کردهاند، به نظرتان اگر مثل همهجای دنیا مسوولان و روسای آتشنشانی با اعلام عذرخواهی از کار خود استعفا میدادند بهتر نبود؟
نه، ما بهعنوان آتشنشان دوست نداشتیم مسوولان سازمان این کار را بکنند، چون استعفا و عذرخواهی یعنی پذیرفتن مقصربودن آتشنشانی در حالی که ما مقصر نیستیم، مسوولان هم باید اجازه میدادند کارشناس حادثه کارش را انجام میداد، به پایان میرساند و نظرش را اعلام میکرد بعد اگر مقصربودن آتشنشانی محرز میشد چنین کاری میکردند. |
بازرسیهای غیر عادی و افزایش سختگیریها؛ اعتراض زندانیان سیاسی رجایی شهر Posted: 26 Jan 2014 07:57 AM PST جرس: روز شنبه تعداد زیادی از مامورین زندان رجایی شهر با حمله به بند زندانیان سیاسی این زندان اقدام به بازرسی و تفتیش زندان کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه این مامورین برای اینکار زندانیان را در سالنی حبس کردند که زندانیان سیاسی رجایی شهر با سر دادن شعار نسبت به این اقدام اعتراض میکنند.
در چند روز اخیر سخت گیری در این زندان بیش از حد معمول شده و حتی رییس جدید بند سیاسی اقدام به پلمب کتابخانه این بند کرده است.
این کتابخانه با کتابهای خود زندانیان تجهیز شده بود اما رییس جدید بند اجازه استفاده از این کتابها را نمیدهد. |
هاشمی رفسنجانی: تندروها همیشه مزاحم بودند،خودشان راتعدیل کنند Posted: 26 Jan 2014 06:45 AM PST جرس: هاشمی رفسنجانی میگوید: بعد از انقلاب تندروهای زیادی از چپ و راست داشتیم. این تندروها همیشه مزاحم بودند. البته منافعی هم داشتند. بالاخره نمی شود گفت که همه کارهایشان مزاحمت است؛ ولی جریان عادی کشور را به هم می ریختند.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پنجمین بخش از گفت و گو با پایگاه خبری «انتخاب»، ابراز امیدواری می کند که جریان اعتدال بتواند در سالهای آتی ، در سراسر کشور قوی باشد.
متن این مصاحبه به شرح زیر است:
بستگی به وضع آینده دولت دارد. اگر دولت آن گونه که تا بحال انجام داده ، خوب از عهده کارهایش بر بیاید و بتواند همه اهدافی را که در تبلیغات و وعده ها آمده ؛ اجرایی کند ، فکر می کنم این جریان از لحاظ نیروهای مردمی در سراسر کشور قوی باشد.
قبول دارید که تندروهای دو جناح نمی خواهند جریان اعتدال شکل بگیرد. و این جریان در قالب یک گفتمان ملی، تبیین شود؟ در واقع دو جریان تندرو مایلند "اعتدال" را ذیل خود تعریف کرده و از آن به عنوان جاده صاف کن استفاده کنند.
بالاخره از روز اول و حتی پیش از انقلاب ، ما تندرو داشتیم . بعد از انقلاب تندروهای زیادی از چپ و راست داشتیم . این تندروها همیشه مزاحم بودند. البته منافعی هم داشتند . بالاخره نمی شود گفت که همه کارهایشان مزاحمت است؛ ولی جریان عادی کشور را به هم می ریختند . من فکر می کنم که تندروها باید یک مقدار خودشان را تعدیل کنند .بالاخره سلیقه های اشخاص را نمی توانیم تحمیل کنیم .هر کس سلیقه ای دارد و حتماً برای خودشان ادله ای هم دارند . امیدوارم که کم کم حسن تعادل بین همه جناح ها باشد و در این دعواها سر منافع ملی و منافع عمومی و مردم کلاه نرود.
حضرتعالی بزرگان جریان اعتدال مثل آقای ناطق را به حضور در انتخابات آتی مجلس توصیه می کنید ؟
راجع به انتخابات آینده اصلاً فکر نکردم که چگونه خواهد بود و چطور می شود . از خودشان بپرسید (با خنده)
این سال ها همواره بحثی در فضای سیاسی کشور، در مورد این سخن حضرت امام(ره) وجود دارد که « ملاک حال فعلی افراد است » از این سخن حضرت امام در سال های اخیر از ناحیه چهره هایی که نه تنها سابقه ای در انقلاب نداشتند بلکه با اندیشه ها و سخنان حضرت امام (ره) مخالفت می کردند؛ بارها و بارها برای مقابله و هتک شخصیت های اصیل و برجسته انقلاب استفاده شده . آنطور که از سابقون انقلاب شنیده ام، شأن نزول این فرمایش حضرت امام چنین بود که برخی از انقلابیون در استفاده از پاره ای افراد که سابقه ای در انقلاب نداشتند ؛ مخالفت می ورزدیدند . حضرت امام از باب رافت اسلامی و ضرورت استفاده از همه کسانی که توانایی ارائه خدماتی به کشور داشتند ؛ چنین فرمودند. حضرتعالی به عنوان یکی از افرادی که در آن مقطع حساس، رابطه بسیار نزدیکی با حضرت امام (ره) داشتید، در این مورد توضیح دهید.
بله، سوءاستفاده که میشود.هم این طرف و هم آن طرف ؛همة کلمات امام(ره) را به میل خودشان تفسیر میکنند. سخنان امام(ره) موقعی بود که یک دفعه این نگاه اوج گرفته بود که همة نیروهایی را که در زمان شاه کار میکردندیا با انقلاب همراهی نمی کردند ؛ از کار برکنار کنند و خیلی کارهای تند دیگر. ایشان آن تذکر را در آنجا دادند و گفتند : اگر اینها آدمهای قابل استفاده و مفیدی هستند و الان دیگر آن حالت را ندارند ؛ از آنها استفاده شود. البته گناهانی هست که بخشیده نمیشود مثلاً دین که به عهدهشان هست و باید این را بپردازند، مال مردم یا دولت را که خوردند باید بپردازند. کارهایی هم هست که مجازاتهایی دارد. آنها بحث دینی است و اصول زیادی هم دارند.
شان نزولش را هم شما بفرمایید.
بله، اشاره درستی کردید. شأن نزول آن جمله این بود که در حذف نیروهای کاردان سابق افراط نکنند که این یک مسأله بود. الان که بحث میکنند ؛ هر کسی به میل خودش استفاده میکند. مثلاً به سلیقه فلان جریان فلان کس الان مسیر خوبی ندارد و در گذشته هم افتخاراتی داشت. میگویند افتخارات گذشته جدا، ولی الان خوب نیست. این میتواند در جایی درست باشد ؛یعنی کسی قبلاً خیلی خدمات داشته و خوب بوده و خدوم بوده و الان نیست، بله این میتواند درست باشد. ولی با تحلیل آنها؛ برای خودشان و با سلیقه آنهاست و میگویند هرکس با ما نیست، الان حالش خوب نیست که اگر این باشد؛ حرف بیربطی است. هر کسی با سلیقه خودش و با تفکّر خودش و با قانون و ملاکهای عمومی موجود؛ فکر و عمل می کند. لذا نباید این گونه بحث کرد. البته کل مسأله درست است. یعنی اگر بخواهیم در موردکسی قضاوت کنیم ؛ باید وضع فعلیاش را در نظر بگیریم . افتخارات گذشته به جای خود است و نمیخواهیم آنها را فراموش کنیم.به نظرم امام (ره) اولین بار در فرمان هشت ماده ای خود و برای رسیدگی به صلاحیت کارمندان و متصدیان امور ؛ از اشکال تراشی های جاهلانه تندروها گله و تاکید کرده اند که افراد مفید و موثر با بهانه های واهی کنار گذاشته نشوند. |
هاشم صباغیان؛ میناچی سبک آموزش دینی در حسینیه را تغییر داد Posted: 26 Jan 2014 06:27 AM PST مژگان مدرس علوم جرس: نام ناصر میناچی با حسینیه ارشاد گره خورده است. مردی که گرچه تحصیلات خود را در رشته حقوق به پایان برده بود اما علاقه اصلی اش به حوزه فرهنگ بود او در دولت موقت مهدی بازرگان تصدی وزارت تبلیغات و جهانگردی سابق ( وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کنونی) را به عهده گرفت اما به فاصله کوتاهی از این سمت استعفا کرد و مابقی عمر فرهنگی خود را وقف اداره حسینیه ارشاد کرد. حسینیه ای که پایه گذار سبک جدیدی از آموزش های فرهنگی و دینی بود و چهره های تاثیرگذاری چون مرتضی مطهری و علی شریعتی در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی از تریبون آن پیام خود را به گوش مخاطبانشان رساندند و پس از پیروزی انقلاب نیز همواره تریبونی برای روشنکفران دینی بوده است هر چند که به واسطه همین فعالیت ها با محدودیت های فراوانی هم از جانب نهادهای امنیتی روبرو شده است. جرس برای بررسی کارنامه فرهنگی میناچی با مهندس هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت گفتگو کرده است. صباغیان دستاورد بزرگ میناچی را تحول در آموزش مسائل دینی از طریق حسینیه ارشاد می داند و اعتقاد دارد که شکل و محتوای این گونه آموزش ها در حسینیه ارشاد متفاوت از هر جای دیگری بوده است. متن کامل این گفتگو را بخوانید آقای صباغیان، مرحوم میناچی وصیت کرده بودند پیکرشان در صحن حسینیه ارشاد دفن شود اما گویا شهرداری و نیروهای امنیتی از دفن ایشان در این مکان ممانعت به عمل آورده اند، شما اطلاعی از این موضوع دارید؟
|
پیکر دکتر میناچی به صورت امانت در قم دفن میشود Posted: 26 Jan 2014 06:19 AM PST جرس: قرار است دکتر ناصر میناچی به صورت امانت در قم دفن شود.
به گزارش سایت ملی-مذهبی با توجه به اینکه از دفن دکتر میناچی در حسینیه ارشاد ممانعت به عمل آمد قرار است ایشان به صورت امانت در کنار پدرش در قم دفن شوند.
دکتر میناچی که سال های طولانی عمر خود را وقف خدمت به حسینیه ارشاد کرده بود تمایل داشت جسدش در این نهاد مذهبی دفن شود اما دیروز ماموران نیروی انتظامی مانع انجام چنین کاری شدند.
شرق: شهرداری اجازه دفن «میناچی» را در حسینیه ارشاد نداد
به نوشتهی روزنامه شرق، «احمدینژاد» هم در پاسخ نامه او با آرزوی عاقبتبهخیری برای همه نوشته بود که این موضوع بلامانع است. اما غروب روز گذشته درحالیکه تمهیدات خاکسپاری وی در حسینیه ارشاد مهیا شده بود و پیکر آن مرحوم در آمبولانس، مقابل در حسینیه ارشاد قرار داشت خودرو سد معبر با توقف مقابل در حسینیه ارشاد، مانع از ورود و خاکسپاری پیکر او شد.
مخالفت با خاکسپاری پیکر «میناچی» در حسینیه ارشاد از سوی شهرداری منطقه3 درحالی صورت گرفت که شهردار منطقه3 هم در محل حسینیه حاضر بود اما با وجود تلاش خانواده مرحوم میناچی برای عمل به وصیتنامه او، نتیجهای حاصل نشد و در نهایت، پیکر میناچی را به بهشتزهرا انتقال دادند، اگرچه برخی حاضران هم از احتمال خاکسپاری شبانه خبر دادند.
دیروز همچنین گفته شد که بهشتزهرا مخالفتی با خاکسپاری او در حسینیه ارشاد نداشته است. «سوسن شریعتی» دیروز به خبرنگار ما گفت: اواخر دولت «خاتمی» هم بحث انتقال جسد دکتر «شریعتی» به ایران مطرح شده بود اما سهدلیل برای مخالفت خاکسپاری او در حسینیه مطرح شد: احمدینژاد دلایل سیاسی را مطرح کرد. دلیل دیگر، مسایل محیطزیستی بود و دلیل سوم، شرعینبودن انتقال جسد بود که نمایندگان مجلس مطرح کردند. |
تعلیق فاز دوم هدفمندی؛ پایان شیوه پرداخت نقدی یارانهها؟ Posted: 26 Jan 2014 03:36 AM PST نیلوفر زارع جرس:فاز دوم هدفمندی یارانه ها که قرار بود محمود احمدی نژاد در زمان تصدی دولت اش آن را اجرا کند به دلیل کسری بودجه شدید دولت به حال تعلیق درآمد و اکنون دولت روحانی نیز گفته است که این طرح در سال آینده اجرا نخواهد شد. علیاصغر یوسفنژاد معاون پارلمانی وزیر اقتصاد دلیل عدم اجرای این طرح را « شرایط حاضر» عنوان کرده است. عبارت مبهمی که در واقع اشاره به استمرار کسری بودجه و ناتوانی مالی دولت در هزینه کرد برای اجرای این طرح دارد.
افزایش ناگزیر قیمت ها
گره کور یارانه ها
شیوه پرداخت یارانه ها یکی از موارد اختلاف جدی منتقدان اقتصادی دولت احمدی نژاد بود. منتقدانی که اعتقاد داشتند این نوع توزیع پول در بین مردم یک شیوه عوامفریبانه برای کسب محبوبیت سیاسی است و ضرر اصلی آن بیش از همه متوجه تولید و بهره وری است. دولت روحانی گرچه اکنون میراث دار سنتی است که احمدی نژاد در ارایه یارانه ها ایجاد کرده و در ماه های گذشته نیز پول یارانه ها واریز شده است اما مشخص نیست که ایا دولت قصد دارد این سنت را تا چه زمانی ادامه دهد. بعید نیست که استمرار کسری بودجه در سال آینده سرانجام دولت را ناگزیر از حذف این شیوه پرداخت یارانه کند. شیوه ای که به مرور زمان ضعف هایش آشکارتر هم شده و منتقدان جدی تری پیدا کرده است. منصور حقیقت پور نماینده اردبیل، نمین، نیر و سرعین در مجلس شورای اسلامی در اظهاراتی ضمن انتقاد از این شیوه پرداخت یارانه ها خبر داده « در حالی که جمعیت ایران طبق آخرین سرشماری نفوس ۷۵ میلیون نفر است ماهیانه برای بیش از ۸۰ میلیون نفر یارانه واریز میشود.» او همچنین ضعف ساختاری در بخش تولید را یادآور شده و گفته « سالهای سال ما مسئولین با بیتوجهیهای خود کار را به جایی رساندهایم که قشر کارگر کشور با این همه منابع و ثروت باید گرفتار مشکلات معیشتی و محتاج ۴۰ هزار تومان یارانه باشند.» وجه دیگری از مشکلات ناشی از پرداخت نقدی یارانه ها در سخنان اسدالله عسگراولادی نیز بازتاب یافته است. او به تنبلی و بسنده کردن روستاییان به مبلغ ماهیانه یارانه اشاره کرده و گفته : « هشدار دادیم که به همه مردم یارانه ندهند و تنها به نیازمندان بهزیستی و كمیته امداد بدهند، متاسفانه در روستاها شاهد بیکاری و تنبلی روستاییان هستیم فردی که ۶ پسر دارد دیگر کار نمیکند و به یارانه ۴۵ هزار تومانی اکتفا کرده و تولید را رها کرده است كه مشكلات عدیده ای بوجود آورده است.» |
تصویر ایران و آمریکا از توافق نهایی متفاوت است Posted: 26 Jan 2014 02:04 AM PST فرید زکریا فرید زکریا از جمله روزنامه نگارانی بود که در داووس با حسن روحانی، رئیس جمهور ایران مصاحبه کرد. روحانی در این مصاحبه گفت هیچ یک از تاسیسات هسته ای ایران و سانتریفیوژها تحت هیچ شرایطی برچیده نمی شوند. پس از این مصاحبه، سی ان ان با زکریا در مورد برآوردی که از مصاحبه با رئیس جمهور ایران دارد، به گفت و گو نشسته است. این روزنامه نگار مشهور بین المللی در گفت و گو با سی ان ان خاطرنشان می کند که به نظر می رسد روحانی حتی گامی از محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران نیز فراتر نهاده و تاکید می کند که بحث برچیده شدن تاسیسات هسته ای مطرح نیست. چند پرسشی که سی ان ان در مصاحبه با زکریا مطرح کرده است در پی می آید. در ایران چه می گذرد؟ به نظر می رسد که نوعی اختلاف نظر بنیادین بین تهران و واشینگتن وجود دارد؟ این دقیقا همان چیزی است که من از آن نگران هستم. فکر می کنم شما درست می گویید. این نخستین باری است که یک مقام رسمی ایران – این بار رئیس جمهور – تصویر خود را از توافق نهایی هسته ای ارایه می دهد. آنچه روحانی به من گفت این بود که ایران برنامه هسته ای صلح آمیز می خواهد و بازرسان نیز می توانند هر اندازه که می خواهند از تاسیسات هسته ای بازرسی کنند اما آنچه اهمیت دارد این است که برنامه های هسته ای ایران به عقب رانده نمی شود. به بیان دیگر روحانی به من گفت که کشور اش به دنبال توسعه برنامه های هسته ای است. این در حالی است که این دیدگاه با آنچه که ایالات متحده تصویر می کند تفاوت فاحشی دارد. آنها در انتظار به عقب بازگرداندن برنامه های هسته ای ایران هستند. آنها در مورد غیر فعال کردن سانتریفوژها و برچیدن راکتور آب سنگین اراک صحبت می کنند. اما روحانی به روشنی و با صراحت اعلام کرد که هیچ یک از این اتفاقات روی نخواهد داد. بنابراین به گمان من برخی واگن های این قطار در مسیر حرکت خود از هم جدا شده اند. شما در مورد واقعیت های ایران – آمریکا و اعتماد سازی از روحانی سئوال کردید. روابط ایران و آمریکا به کدام سو می رود؟ می دانید،من روی این نکته تاکید دارم که تعهدی به مذاکرات وجود دارد. روحانی به شدت تاکید کرد که ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست و سلاح هسته ای غیر اسلامی و ممنوع است. بنابراین این نشانه ها، نشانه های مثبتی به شمار می رود. اما پل بین این دو موضع به اندازه ای وسیع است که به اعتمادسازی زیادی نیاز دارد و این در حالی است که ما اعتماد کمی به هم داریم. به یاد داشته باشید آمریکا 34 سال است که با ایران سخن نگفته و تازه در آغاز روند برقراری دیالوگ قرار دارد. از سوی دیگر زمانی که تعداد افراد پای میز مذاکره زیاد باشد، اعمتاد سازی دشوار تر است. ایران در پای میز مذاکره با شش کشور طرف است و تصور پایانی خوش برای آن سخت است. در مورد سوریه و ایرانیان، باید گفت که تهران روابط نزدیکی با بشار اسد دارد. نظر روحانی در این باره چه بود؟ روحانی به وضوح از دولت بشار اسد حمایت می کند و بر این باور است که باید با حضور تروریست ها در این کشور پایان داد. رئیس جمهور ایران تاکید کرد باید در سوریه انتخابات آزاد برگزار شود. در این بخش از سخنان روحانی یک جرقه امید وجود دارد و آن این است که بسته به نتیجه این انتخابات آزاد، بشار اسد می تواند در آینده سوریه نقش داشته باشد یا نداشته باشد. این نخستین باری است که تصویری از آینده سوریه ارایه می شود که با تاکید زیاد بر اهمیت باقی ماندن اسد در قدرت تحت هر شرایطی فاصله دارد. |
حمیدرضا جلاییپور: کار روحانی درمان افراط گرایی لمیده در دولت پنهان است Posted: 26 Jan 2014 01:15 AM PST جرس: حمیدرضا جلاییپو معتقد است: اعتدالگرایی با اصلاحطلبی همپوشانی دارد و حتی به یک معنا همان اصلاحطلبی میانهروانه است. به تعبیر دیگر همان اصلاحطلبی گام به گام است که در قالبی که برای نظام سیاسی قابل درک و تحمل است طرح میشود. اعتدالگرایی بیشتر در برابر نوعی افراطگرایی هشتساله شکل گرفت که در سالهای اخیر این بلاها را بر سر کشور آورد. متن گفتوگوی ایلنا با حمید رضا جلایی پور در ادامه میآید:
***جناب آقای دکتر جلائیپور! تندروهای اصولگرا این روزها فشار شدیدی را به دولت روحانی وارد میکنند. از سویی برخی از آنها گفتهاند که حتی میخواهند رییس جمهوری را به مجلس احضار کنند. کارتهای متعدد زرد به وزرا و سوالات متعدد در مجلس و در رسانههایشان نشان میدهند که برنامه منسجمی برای مقابله با دولت وجود دارد. ارزیابی شما از عملکرد تندروها در این روزها چیست؟ تندروها چند مشکل پیدا کردهاند. نخست اینکه فاقد یک ذهن گشودهاند و این جزمیت فکری مقوم اصلی هویتشان است. ذهن باز آدم را آرام و راحت میکند، چرا که در مواجهه با واقعیت در صورت اشتباه ذهنیت را اصلاح میکند. نتایج انتخابات 92 بیپایه و نتیجه بودن برنامهها و شعارهای هویتی تندروها را به خوبی نشان داد، ولی تا به حال درس نگرفتهاند. مشکل دیگر این است که در برابر هوادارانشان کم آوردهاند. مشکل دیگر این است که منابع بیدریغ رانت اقتصادی آنها کاسته شده است. اگر ضربه هویتی را تحمل کنند، تحمل ضربه مالی-مادی- رانتی مشکلتر است. مشکل دیگرشان این است که نگراناند که فساد هشت سال گذشته شفاف شود. یعنی نگراناند که مردم بفهمند مثلا پشت صدها قبولی دکترای بدون کنکور، اعطای بورسهای تحصیلی خارجی به نور چشمیهایی که معدلشان زیر چهارده بوده، اعطای وامهای بزرگ و ویژهخواریها در فروش نفت چه کسانی هستند. این تندروها در جریان انتخابات اول دنبال این بودند که رأیها خوانده نشود اما نشد. مقام رهبری اجازه این کار را ندادند. از سوی دیگر روحانی در سیاست خارجی مشی تعاملی را در پیش گرفته. تندروها میخواستند برای مخالفت با این سیاست از رانت ویژه رهبری استفاده کنند. آن هم ممکن نشد. چراکه آیتالله خامنهای عملکرد تیم مذاکرهکنندهی هستهای را مثبت ارزیابی کرد. به نظرم تندروها با این حرفها و شلوغ کردنها بیشتر میخواهند به خودشان روحیه بدهند. ببینید در این 15 الی 20 روز درباره عملکرد تیم مذاکرهکننده هستهای چقدر سر و صدا کردند. معتقدم اصلاحطلبان و اعتدالگرایان و اصولگرایان میانهرو نباید نسبت به مواضع تندورها واکنش نشان بدهند و خوب است بگذارند آنها خودشان را تخلیه کنند. *** گمان میکنید میتوانند کار را به احضار رئیس جمهور بکشانند؟ اینها بیشتر حرف است. وقتی که واقعا جا داشت رئیس جمهور را احضار کنند نکردند. وقتی بین سالهای 88 تا 92 تمام ذخایر اقتصادی کشور با واردات از چین بر باد میرفت و آبرو و حیثیت ایران و نظام در خطر قرار گرفت، باید کاری میکردند. حالا که مردم با رایشان افراطیها را غافلگیر کردهاند و گشایشی در وضعیت خارجی، اقتصادی و داخلی ایران بوجود آمده سخن از احضار رئیس جمهور میگویند،بعید میدانم عملی شود. - عدهای گفتهاند رابطه اصلاحطلبان و روحانی مبتنی بر نوعی توافق موقت است. رابطهای که در شرایط فشار اصلاحطلبان شکل گرفته و در صورت گشوده شدن فضا به تدریج کمتر خواهد شد. آیا میان دغدغههای اصلاحطلبان و روحانی در اصل و به طور کلی اشتراکات عمیقی میبینید؟ رابطه اصلاحطلبان و روحانی رابطه عمیقی است. این رابطه ناشی از اشتراک تحلیلها و ارزیابیها از اوضاع کشور است. ناشی از همفکری و همنظری است. اصلاحطلبان به شدت نگران سیاست خارجی تبلیغی-تقابلی بودند که دولت نهم و دهم در سالهای گذشته اجرا میکرد. روحانی هم در سیاست خارجی میخواهد آن سیاست تبلیغی-تقابلی را به سیاست تعاملی با دنیا که حافظ منافع ملی ما است تغییر دهد. در حوزه اقتصاد شاهد بودیم که اقتصاد ما به سمت اقتصاد قاچاق، اقتصاد زیرزمینی، رانتی و فاسد میرفت. روحانی نیز کوشش میکند اقتصاد را شفاف، غیررانتی و تولیدی کند. درمان اقتصاد رانتی دغدغه اصلاحطلبان بوده و هست. هم دولت روحانی و هم اصلاحطلبان به شدت نگران وضعیت وخیم اقلیم ایران و تخریب محیط زیست هستند. هر دو نیز حامی گشایش فرهنگی و سیاسی داخلی هستند گرچه بعضا بر سر میزان و روشهای این گشایش اختلاف نظر دارند. لذا این یک ائتلاف موقت نیست. این همفکری در مواجهه با مسائل اساسی کشور است. اعتدالگرایی با اصلاحطلبی همپوشانی دارد و حتی به یک معنا همان اصلاحطلبی میانهروانه است. به تعبیر دیگر همان اصلاحطلبی گام به گام است که در قالبی که برای نظام سیاسی قابل درک و تحمل است طرح میشود. اعتدالگرایی بیشتر در برابر نوعی افراطگرایی هشتساله شکل گرفت که در سالهای اخیر این بلاها را بر سر کشور آورد. لذا منافاتی با اصلاحطلبی ندارد. مواضع فرهنگی دولت روحانی نیز با مواضع فرهنگی دولت اصلاحات همپوشانی دارد. اصلاحطلبان دولت را متولی فرهنگ نمیدانند و معتقدند فرآوردههای فرهنگی و هنری خلاقانه خوب است در محیطی آزاد و در خارج از دولت پرورده و عرضه شوند و تابع دستور دولت نباشند. روحانی نیز به همین اصل اعتقاد دارد. در سیاست داخلی هم اشتراک مواضع میبینیم. حالا ایشان از عناوین دیگری استفاده میکند. اصلاحطلبان میگفتند توسعه سیاسی و روحانی میگوید حقوق شهروندی. اصلاحطلبان میگفتند جامعه مدنی و روحانی میگوید نهادهای غیردولتی و صنفی. اتفاقا این تعابیر نسبتا گویاتر و عملیاتیترند. مواضع برخی اصولگرایان پخته و میانهرو هم به تقویت موضع و توان اعتدالگرایی کمک میکند. مواضع علی مطهری و ناطق نوری نمونههای خوبی است. محتوای تحلیل ما از اوضاع کنونی نباید فقط مبتنی بر سر و صدای افراطیها باشد. ***در ماههای اخیر شاهد اشتراک مواضع میان اصلاحطلبان و اعتدالگرایان هستیم. همچنین برخی اصولگرایان نیز به این جرگه پیوستهاند. سئوال مشخص من این است که آیا اشتراک مواضع میان این دو گروه رقیب ناشی از فشار فضا بر اصلاحطلبان است یا خردگرایی اصولگرایان؟ اصلاحطلبان محافظهکارتر شدهاند و در اثر جو امنیتی و محرومیتها به سمت مواضع بهداشتیتر روی آوردهاند یا اصولگرایان به ضرورت اجرای برخی شعارهای اصلاحطلبانه اعتقاد پیداکردهاند؟ هر دو. تقویت ائتلاف میانهروهای اصلاحطلب و اصولگرا دستاورد بسیار مهمی بوده است که دستاوردهای مبارک بیشتری هم در آینده خواهد داشت. هر چه در میان افراطیها در هشت سال گذشته تندروی و فرمانبریدگی دیدیم، در میان مجموع نیروهای سیاسی و اجتماعی ایران بلوغ و پختگی بیشتر میبینیم و نوعی گرایش به مرکز و تعادل در ایران قابل مشاهده است. شرایط کشور اصلاحطلبان و میانهروها را نگران کرده بود. البته بخشی از اصولگرایان هنوز جریان میانهرو را جدی نگرفتهاند. حرفهای آقای باهنر راببینید. هنوز ایشان متوجه ضرورت و معنای حرفهای آقای علی مطهری نیست. لذا در شرایط فعلی میانهروی شخصیتهایی مانند ناطق نوری و علی مطهری هنوز بیشتر ناشی از سلامت اخلاقی و بصیرت سیاسی خودشان است. هنوز اصولگرایان مجلس از اینها حمایت نمیکنند. هنوز از حکومت پرستی و قدرتپرستی هشتساله گذشته کاملا فاصله نگرفتهاند. مهم ترین مشکل اصولگرایان این بود که امیدوار بودند تندروها همه رقیبان اصلاحطلب را حذف و جاده را برای آنها صاف کنند. اینطور که نشد، هیچ؛ آبرویشان را هم بردند. در انتخابات شوراها یکی از اعضای موتلفه آخر شد. علی مطهری و ناطق نوری را استثنا کنید. این درخششهای فردی است و هنوز در مجلس به جریان اصلی تبدیل نشده. مسئله این است که اصولگرایان در طول یک یا دو دهه گذشته قدرتپرست و حکومتپرست شدهاند. نهاد حکومت لازمه کشور است، اما قدرتپرستی مذموم است و نتایج اخلاقی و سیاسی ناگواری دارد. اشتباه میکنند. باید مانند اصلاحطلبان هم برای کسب قدرت فعالیت کنند و هم انتقاد کنند و به پرنسیبهای سیاسیشان و افزایش خیر عمومی پایبند باشند. به خصوص اصولگرایان که خود را پیش از هر چیز مسلمان معرفی میکنند. خداپرست که قدرت را نمیپرستد! حالا علی مطهری به آنها درس صداقت میدهد. امروز اصولگرایان مجلس نیستند که نام آیت الله مرتضی مطهری را زنده میکنند. ببینید من حتی جلوتر میروم. در هشت سال گذشته که افراطگرایان سعی میکردند میراث امام را پرخشونت نشان دهند، این مواضع سیدحسن خمینی بود که این تبلیغات را تا حدی خنثی میکرد. علی مطهری دیگر فقط از آبروی پدرش آبرو نمیگیرد بلکه مایهی آبروی بیشتر پدرش هم میشود و فرزندی است که با مواضعی که اتخاذ میکند و آزادگیاش نام پدر را هم زنده میکند. امروز ما میتوانیم به دانشگاه بگوییم مطهری کیست؟ و نقش او در دهه 50 چه بود؟ سکوتی که اصولگرایان در برابر تندورها داشتند باعث میشد شخصیتهای اصلی انقلاب در غبار قرار بگیرند. پسران آیت الله بهشتی به خوبی از شخصیت او دفاع کردند. مواضعی که آیت الله هاشمی رفسنجانی در 4 سال گذشته اتخاذ کرد او را دوباره به یک شخصیت طراز اول سیاسی دیگر تبدیل کرد. شخصیتی که امروز در برابر فشارها طرف حقوق مردم را میگیرد. علی مطهری با صداقتش نام مطهری را زنده کرد. این کار البته سخت است. تندروها موج میسازند و تبلیغات میکنند. آنها هم بلندگو دارند و هم امکانات. اما شرایط کشور و پختگی سیاسی نیروهای سیاسی موجب نزدیکی اصولگرایان میانهرو و اصلاحطلبان شده است. این دو توامان نگران شرایط کشور هستند. هشت سال تجربه اصلاحات و همچنین تجربه 84 اصلاحطلبان را نیز به پختگی رسانده است. ببینید چقدر خوب در انتخابات با هم ائتلاف کردند. اگر آن تجربهها نبود به این ائتلاف نمیرسیدند. و جالب اینجاست که بدنهی جوانتر اصلاحطلبان حتی بعضا از رأس این بدنه هم مواضع پختهتر و کمخطاتری میگیرد و مثل انتخابات گذاشته با چابکی و انعطاف و سرعت عمل و درایت فرصت میسازد. با هشتصد میلیارد دلار هشت سال کشور را یک دست کردند چه شد؟ امروز آبروی بینالمللی کشور در حال بازگشتن است. خطر تداوم تحریم و جنگ در حال کاهش است. کشور از لبهی دره و پرتگاهی که به سرعت به طرفش میرفت دارد فاصله میگیرد و نوعی آرامش خواستنی بر فضای اقتصادی و سیاسی کشور دارد حاکم میشود. موج تورم دارد فرومینشیند. و اینها برای هر دلسوزی به حال کشور خیلی مهم است. از منظر جامعهشناختی هر چه تورم بالاتر برود و با رکورد اقتصادی همراه شود یعنی ازدیاد بیکار، معتاد، افسرده و جرم. رکود تورمی در اقتصاد یعنی بیکاری و این مساوی است با رشد افسردگی و طلاق و تغییر الگوی مصرف مواد مخدر از تریاک به شیشه و کراک. تورم و بیکاری هر چه کمتر - حتی یک درصد - نعمت است و به میزان قابل توجهی رنج مردم را میکاهد. *** مقصودتان از مرکزگرایی چیست؟ مرکزگرایی نوعی گرایش سیاسی و اقتصادی است که در میان اصلاحطلبان و اصولگرایان کشور در حال تقویت است. دیگر نگاه غالب نه راست راست است و نه چپ چپ. دیگر اعتقاد بر این نیست که اگر بازار آزاد را رها کنیم با نظم خودانگیخته خود به خود به جامعه نظم میدهد و مشکلات دیگر را حل و فصل میکند. بازار باید آزاد و رقابت اقتصادی با سودجویی رانتی آلوده نشود اما دولت نیز باید سیاستهای حمایتی هوشمند و کارآمد خود را از اقشار آسیبدیده جدیبگیرد. با یک صدا و یک گرایش سیاسی که جامعه را نمیشود اداره کرد وگرنه میشود همین بدبختیهای هشت سال گذشته. همه داریم به میانه تغییر مکان میدهیم. امروز نه کسی به طور مطلق حرف اقتصاد بازار را می زند و نه کسی کاملا حامی اقتصاد دولتی است. شعار تکصدایی سیاسی نیز مضحک به نظر میرسد. در عرصهی فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی نیز جریان اصلی هر دو جناح نیز چند قدم به مرکز نزدیکتر شدهاند و اساسا ظهور اعتدالگرایی که حاصل ائتلاف میانهروهای اصلاحطلب و اصولگرا است نیز نشانه و نتیجهی همین تقویت مرکزگرایی است که حاصل دو دهه انباشت تجربهی توسعهگرایان و دموکراسیخواهان ایران است. اتفاقا من در همین هیاهوی و داد و بیداد تندروها بسیار خوشبین هستم. بهخاطر بازگشت عقلانیت به دولت. در هشت سال گذشته عقلانیت نیروهای جامعه مدنی خیلی بیشتر از عقلانیت دولت نهم و دهم بود. یکی از مهمترین نهادهای جامعه نهادهای حکومتی است که مرکز بخش عمدهای از منابع است. اگر عقلانیت به دولت برگردد برای بسط رفاه و عدالت و آزادی و دمکراسی و نظم و امنیت بسیار موثر است. دولتی که میگوید قطعنامهها کاغذپاره است پدر مردم را در میآورد. کما اینکه آورد. حالا دولت روحانی باید هشت سال زحمت بکشد تا تحریمها کمی کمتر شود. توجه داشته باشید که مسیر پیش روی دولت برای حل معضلات جامعه مسیر سختی است. فقط با گشایش سیاسی در سیاست خارجی در اتوبان رشد و توسعه قرار نمیگیریم. باید جامعه مدنی و دولت و بقیه ارکان حاکمیت دست به دست هم بدهند تا جامعه ایران را که تندروها وارد تونل تاریک کردهاند بیرون بیاورند. به امید خداوند دوباره دارد چشم انداز رشد و توسعه در ایران نمایان میشود. ***موقعیت اصلاحطلبان امروز ویژه است. از سویی در انتخابات کاندیدایشان برنده شده و از سوی دیگر هنوز گشایشی در فعالیتهایشان ایجاد نشده است. این شرایط را چگونه ارزیابی میکنید؟ اصلاح طلبان با تجارب کسبشده با صبوری و امید پیش میروند. اصلاحطلبان در خیابان که با هم آشنا نشدهاند. اینان بچههای انقلابند و در تحولات 40 سال گذشته کشور ریشه دارند. من بارها گفتهام و حتیالامکان مستند نوشتهام که گرایش اصلاحطلبانه در ایران امروز مهمترین، تکاملیافتهترین و پختهترین گرایش سیاسی در خاورمیانه است. نگاه کنید به نیروهای سیاسی منطقه که چگونه به در و دیوار میزنند و پرخطا ظاهر میشوند. اصلاحطلبان ایرانی اما در سختترین شرایط (که ناشی از عمل افراطگراها است) پخته عمل میکنند. از سوی دیگر اصلاحطلبی دیروز به دنیا نیامده. جریان و جبهه ریشهداری است. اصلاحطلبی ریشه در انقلاب، جنگ، تحولات کشور دوره سازندگی، اصلاحات و دوره مهرورزی افراطیها دارد. در میان آنها مدیران با تجربه، شخصیتهای دلسوز با پایگاه عمیق و وسیع مردمی وجود دارد که حتی وقتی با کینه افراطیها به زندان بروند باز مثل شیر میدرخشند. - آقای دکتر! اصلاحطلبی امروز با اصلاحطلبی به معناهایی که در سالهای گذشته میشناختیم تفاوت ویژهای دارد؟ یعنی امروز آیا میتوان اصلاحطلبی را به بخشهای اصلی تقسیم کرد و تعریفی هر چقدر کلی از آن ارائه داد؟ اکنون معلوم شده است که اصلاحطلبی دو وجه دارد که نافی همدیگر نیستند و مکملاند. نخست نوع اصلاحطلبی سیاسی است. در این نوع اصلاحطلبان با افکار عمومی از طریق تشکلها و نهادها و رسانههای مدنی کار میکنند. در انتخابات اثرگذار میشوند. اگر رأی آوردند در مسولئیتهایی که میگیرند اصلاحطلبی میکنند. کارمی کنند. این اصلاح نهادهای حکومت بسیار مهم است و یکی از راه حلهای معضلات جامعه ایران به لحاظ ساختاری - نهادی همین است. یعنی نوع اصلاحطلبی سیاسی. نوع دیگر اصلاحطلبی اجتماعی است. یعنی کار در جامعه و نهادهای مدنی با اهداف اصلاحی اجتماعی و اعتنا به ارزشهای مدنی مردم و فعالیت در حوزههای صنفی، علمی و فرهنگی. اصلاحطلبان به این نوع کار نیز علاقه دارند. فرقشان با اصولگرایان نیز همین است. اصلاحطلبان جامعهمحورند و قدرتپرست نیستند. به همین دلیل روی پای خود میایستند و از مواضعشان دفاع میکنند. هر دو اصلاحطلبی لازم و ملزوم هم هستند. خوشبختانه شرایط برای هر دو نوع اصلاحطلبی با انتخاب دولت جدید مساعدتر شدهاست. به رغم بسته شدن هشت سالهی فضای سیاسی و بلاهایی که هر چه توانستند بر سر اصلاحطلبان آوردند، اصلاحطلبان زنده و موثر ماندند چون تکیهگاه آنها دولت پنهان نبود، بلکه جامعه بود. در این انتخابات بر خلاف انتظار افراطگرایانِ خودحقبین، کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان رأی آورد. بیتابی تندروها هم برای همین است. یک فرق اساسی اصلاحطلبان با افراطیها همین است که پایگاه اصلاحجویان جامعه است و پایگاه افراطیها دولت پنهان. ـ گفتید به روند کلی امور خوشبین هستید؟ چرا پس از توصیفی که از هشت سال گذشته دارید و موقعیت کنونی اصلاحطلبان به آینده خوشبین و امیدوارید؟ چرا خوشبینم؟ به این دلیل که بخش مهمی از دولت وارد حوزه اتخاذ تصمیمگیریهای عقلانی شده است. در دوره نهم و دهم امکانات و بروکراسی اداری دولت (که با همه مشکلاتش یکی از میراثهای مهم نوسازی یکصد ساله ایران است) توسط تصمیمات دولت شخم زده و ویران میشد. من واقعا امیدوارم با شفافسازی دولت مردم بفهمند چه اتفاقی افتاده است. بحث افشاگری نیست. موضوع شفافسازی است.بحث درساموزی برای آیندگان است. چه اشکالی دارد که هر شهروند بداند آن 800 میلیارد چه طور خرج شده؟ شاید نگرانی تندروها هم برای آن است که کار به شفافسازی نرسد. وگرنه سال گذشته این همه داد و فریاد نمیکردند. امسال چون دولت را از دست دادهاند ناراحتند. راهبرد اصلاحطلبان به تعبیر آقای خاتمی تعامل با نظام سیاسی با حفظ هویت اصلاحطلبی است. اصلاحطلبان قدرتپرست نیستند. یک هویت مدنی و مردمسالانه و اخلاقی دارند. مثلا زیر بار تقلیل نظام جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی نمیروند. پای آن ایستادهاند و هزینهاش را هم میپردازند. البته مهمترین مشکل اصلاحطلبان همان مشکل دولت روحانی است که مساله دولت خاتمی هم بود، یعنی اقدامات افراطگرایانی که از امکانات دولت پنهان برای چوب گذاشتن لای چرخ دولت استفاده میکنند. در ایران افراطگرایی امر عقیدتی نیست. بیشتر هویتی - رانتی است. چراکه در اینجا پول مهمترین نقش را بازی میکند. تندروی در ایران مثل دیگر کشورهای اسلامی نیست. ما به آن تعبیر معمول در کشورهای عربی- اسلامی جریان سلفی جدی و وسیع نداریم. اینجا گرایشات تند مذهبی هم اغلب رانتی هستند. اتفاقا از همین منظر شاید جامعهی ایران بیش از هر جامعهی اسلامی دیگری با بنیادگرایی دینی فاصله گرفته باشد. البته من قبول دارم که تندروی چون در بخش پنهان حکومت ایران جاگیری کرده است ظرفیت تخریبی زیادی پیدا کرده است. ببینید در این هشت سال چه بلایی بر سر کشور آوردهاند. در ترکیه یک فساد مالی همین که خبرش و اثارش معلوم شد دولت مجبور به تغییر مسولان مربوطه شد. اما درکشور ما تندروهایی که در وضع فعلی دخیلند هنوز هستند و برای منتخب مردم رجز هم میخوانند. ـ مدتی پیش یک عضو جامعه روحانیت مبارز گفته بود: "روحانی را از اصلاحطلبان پس میگیریم". باتوجه به مواضع جریان اصولگرا گمان میکنید موفق می شوند روحانی را به جریان خود نزدیک کنند؟ ما که از خدایمان است اصولگرایان از روحانی حمایت بیشتری کنند و او را از خود بدانند و از اهدافش در سیاست خارجی و داخلی و اقتصادی و فرهنگی پشتیبانی موثرتری کنند. اگر اصولگرایان آنقدر عاقل شوند که روحانی را پس بگیرند برای اصلاحطلبان هم خوب است. اگر این اتفاق بیفتد اصولگرایان و اصلاحطلبان با هم مشکلات و معضلات کشور را بهتر حل میکنند و سیاستهای روحانی در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی و داخلی و حوزه فرهنگی بهتر پیش خواهد رفت.در این صورت جایی برای تندروی موثر باقی نمیماند و دو جریان به هم نزدیک میشوند و ما به یکی از شرایط مردمسالاری نزدیک میشویم. اگر ده سال این وضع ادامه پیدا کند رشد اقتصادی و توانمندیهای جامعه ما با مالزی و اندونزی میتواند قابل مقایسه شود و حتی شاید به تعبیر آقای روحانی در داوس ظرف سه دهه بتوانیم به یکی از ده اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شویم. اما علامت مشخصه این شرایط آن است که در انتخابات بعدی رای مردم حرف آخر را بزند نه حذفکنندگان کاندیداهای متخصص و محبوب مردم. آقای روحانی کتابی تحت عنوان «امنیت ملی و نظام اقتصادی» نوشته که فصلی از آن مربوط است به مسئله حکمرانی خوب. این نیز یکی از اهداف اصلاحطلبان است و شعار اصلی دکتر معین در سال 84 بود. در حکمرانی خوب جریانهای اصلی سیاسی با رای مردم و با فرصت برابر میتوانند به تدبیر عمومی بپردازند. ما که بر سر کلمات دعوا نداریم. اگر اصولگرایان به روحانی نزدیک شوند، باید مولفههای حکمرانی خوب را در ایران تقویت کنند. در آن صورت آنها به اصلاحطلبان هم نزدیک شدهاند. یعنی در اداره کشور مرکز و میانه قوی شده است و تندروها به حاشیه رفتهاند. خدا کند این اتفاق بیفتد. من انقدر خوشحال می شوم که راضی خواهم شد به شما یک سور هم بدهم. ـ از منظر یک فعال اصلاحطلب میگویید؟ هم از منظر اصلاحطلبی و هم از منظر کارشناسی میگویم. از منظر تخصصی کشور ما راهی ندارد جز ایجاد همبستگی میان طبقات و گروههای اجتماعی. یعنی طبقه بالا، طبقه متوسط و طبقه پایین باید بتوانند با یک حکمرانی خوب به سمت رشد و توسعه و تولید ثروت حرکت کنند. اگر در سیاست و دولت ایران میانهروی و عقلانیت تقویت شوند ما به آن سمت حرکت میکنیم. در نتیجه تعداد افراد طبقه سوم کم میشود. مثل شمال اروپا که نود در صد مردم جز طبقه متوسط هستند. ما راهی جز این نداریم. تا کی کسی پیدا شود و فریاد بزند: «آی فقیرها! بیایید به شما یارانه بدهم»؟ این خالیبندی است و فقیر را فقیرتر کردن. همان مردمانگیزی و پوپولیسم است. طبقه بالا باید پولش را به جای دوبی و مالزی و گرجستان در داخل کشور خرج کند و از طریق تولید و نوآوری پول درآورد، نه از طریق رانتخواری. محیط کسب و کار باید امن و آرام باشد. با وعدههای تو خالی به طبقات پایین اتفاقا شکاف طبقاتی را افزایش میدهیم. اگر حکومت هر طبقه را به سمت رشد و توسعه هدایت کند هر سال که میگذرد از اندازه طبقه سوم به نفع طبقه متوسط کاهش خواهد یافت. اما امروز برای افراطیها واژه طبقه متوسط بار منفی پیدا کرده است و گاهی آدم شک میکند نکند همهی جامعهی را در طبقه پایین میپسندند و به جای بسط اندازهی طبقه متوسط و مرفه به دنبال اقتصاد صدقهای و افزایش اندازهی طبقهی سوم اند. اگر حاکمیت در عرصه سیاسی رقابت قانونی نیروهای سیاسی (اصلاحطلبان، اصولگرایان و محذوفان) را به رسمیت بشناسد و بگذارد کسی که رأی آورده کار کند، مهمترین گام برای بسط عدالت و رفاه در ایران برداشته شده است. امروز روحانی رأی آورده است اما تندروها این همه جوسازی میکنند. کمترین کار روحانی در عرصه خارجی این بود که از منزلت و امنیت ایران حمایت کرد و جالب اینکه جیغ نتانیاهو هم درآمد. آیا این شایسته یک "دستمریزاد" و آفرین نبود؟ افراطگراها دایم با اقدامات افراطی خود حوزه مرکز را در جامعه سیاسی ناامن میکنند و جامعه ایران را از برکات عملکرد کارآمدتر نهادهای دولتی محروم میکنند. واقعا شرمآور است که در کشوری که با آن زیرساختها هشتصد میلیارد دلار در آمد داشته باز هم حدود 5 میلیون نفر بیکار وجود دارد. ـ آقای روحانی در جمع هنرمندان سخنانی گفت که رسانههای اصولگرا به خاطر آن روزهاست به او انتقاد میکنند. ناظران معتقدند سخنان روحانی گشایش باب جدیدی در رویکرد حکومت نسبت به هنرمندان است. سیاست دولت آقای روحانی را در حوزه فرهنگ چطور میبینید؟ روحانی به عنوان رئیس جمهور مسائل فرهنگی را با دید امنیتی بررسی نمیکند. این خیلی مهم است. مشکل هشت سال گذشته این بود که عرصه فرهنگ و هنر و حتی علوم انسانی با دید امنیتی بررسی میشد. حلقههای پنهان امنیتی تصمیمگیر بودند. این اتفاق مهمی است که رئیس دولت دیگر اینطور فکر نمیکند. این نکته نیز از وجوه اشتراک روحانی و اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان هم میگفتند نمیشود به فرهنگ نگاه امنیتی داشت. هنرمندان ما ابزار خارجیها نیستند. مگر میتوان در جامعه پیچیده شهری از ارزشهای اخلاقی و دینی و مدنی بدون استفاده از هنر مستقل و خلاق دفاع کرد؟ تندروها مخالفت و سر و صدا میکنند اما در حوزه فرهنگی ریشه اعتقادی و اجتماعی ندارند. ببینید جریان اصلی در میان شیعیان نیز میانهروی است. باز میگویم افراطیها در ایران ریشه هویتی رانتی دارند و چون در لایههای پنهان حکومت هستند جایشان امن است. شاهبیت کار دولت روحانی و نهادهای مدنی و سایر ارکان حاکمیت در آینده فقط اجرای عزتمندانه توافقات ژنو نیست بلکه درمانگری افراطگرایی لمیده در دولت پنهان است. ـ درحوزه فرهنگ هم همان خوشبینی حوزه سیاست را دارید؟ در اینجا دو جنبه هست. از یک طرف امیدوارکننده و از طرف دیگر نگرانکننده است. از یک طرف دولت بهعنوان یک رکن مهم در جامعه نگاه امنیتی به فرهنگ ندارد و این امیدوارکننده است. و از طرفی دیگر افراطگرایان از امکانات حاکمیت برخوردارند و نگاه امنیتی به فرهنگ دارند و مانعتراشی میکنند و این نگرانکننده است. روحانی در اجرای سیاستهایش در سالهای آینده با مشکلات زیادی روبرو است. برای همین همه و از جمله اصلاحطلبان باید از این دولت حمایت کنند. اصلاحطلبان و تحولخواهان باید توجه داشته باشند که تا اطلاع ثانوی انتخابهای ممکن پیش رو میان «روحانی» و «فروتر از روحانی» است و نه «روحانی» و «فراتر از روحانی» و تضعیف روحانی به تقویت گزینههای فروتر از او میانجامد. واقعا انتخاب روحانی به یک مولفه تاثیرگزار برای حل معضلات جامعه ایران تبدیل شده است. |
وعده بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران را عملی کنید Posted: 26 Jan 2014 01:15 AM PST بیش از ۷۰۰ روزنامهنگار و فعال مطبوعاتی جرس: جمعی از فعالان و روزنامهنگاران کشور در نامه به حسن روحانی؛ خواستار بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران شدند.
به گزارش ایلنا، متن این نامه به شرح زیر است: ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای دكتر حسن روحانی با عرض سلام و آرزوی موفقیت برای جنابعالی و دولت تدبیر و امید احتراما به استحضار میرساند جامعه روزنامهنگاران كشور همچنان چشم انتظار فك پلمب دفتر انجمن صنفی خود هستند كه دلایل بسته ماندن آن بر جنابعالی كاملا روشن است. حضرتعالی از همان فردای روزی كه با رای قاطع ملت ایران در 24 خرداد ماه به مقام ریاست جمهوری انتخاب شدید، وعده تلاش برای بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران دادید. همین وعده بارقههای امید را نزد روزنامهنگاران كشور زنده كرد كه رئیس دولت پیگیر وضعیت انجمن صنفی متعلق به فعالان مطبوعاتی خواهد بود. در چند ماه اخیر فعالیتهایی از ناحیه برخی وزرای دولت جنابعالی صورت پذیرفته است و پیشرفتهایی نیز حاصل شده است لیكن هنوز به صورت قطعی زمان بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران معلوم نیست. جناب آقای رئیس جمهور؛ بسیاری از روزنامهنگاران كشور این انتظار را داشته و دارند به مهمترین وعده صنفی كه به فعالان رسانهای كشور دادهاید، عمل شود. شایسته است این نكته را یادآوری كنیم شرایطی كه به پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران منجر شد دیگر موضوعیت ندارد و ضرورت وجود انجمنی كه پیوسته پیگیر مسائل صنفی و حرفهای روزنامهنگاران كشور بوده است، بسیار بیشتر از قبل احساس میشود. انتظار ما این بود كه بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران به عنوان یكی از اقدامات انجام شده در كارنامه صد روز اول فعالیت دولت تدبیر و امید اعلام میشد كه متاسفانه این اتفاق به هر دلیلی رخ نداد. با این حال ما هنوز امیدوار تحقق این وعده جنابعالی هستیم. تقاضا داریم دستور فرمایید موضوع بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران تسریع شود. امیدواریم پیش از پایان صد روز دوم دولت جنابعالی، انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران بازگشایی شود تا نسیم تدبیر و امید بیش از هر زمانی در كالبد روزنامهنگاری كشور دمیده شود. با احترام جمعی از روزنامهنگاران کشور |
شرق: شهرداری اجازه دفن «میناچی» را در حسینیه ارشاد نداد Posted: 26 Jan 2014 12:33 AM PST جرس: اجازه خاکسپاری مرحوم «میناچی» در حسینیه ارشاد، داده نشد. «میناچی» که صبح روز گذشته درگذشت، هشتسال قبل در زمان شهرداری «محمود احمدینژاد» در نامهای خطاب به او درخواست کرده بود که اجازه دهد بعد از مرگ، در حسینیه ارشاد به خاک سپرده شود؛ حسینیهای که او از بنیانگذارانش بود.
به نوشتهی روزنامه شرق، «احمدینژاد» هم در پاسخ نامه او با آرزوی عاقبتبهخیری برای همه نوشته بود که این موضوع بلامانع است. اما غروب روز گذشته درحالیکه تمهیدات خاکسپاری وی در حسینیه ارشاد مهیا شده بود و پیکر آن مرحوم در آمبولانس، مقابل در حسینیه ارشاد قرار داشت خودرو سد معبر با توقف مقابل در حسینیه ارشاد، مانع از ورود و خاکسپاری پیکر او شد.
مخالفت با خاکسپاری پیکر «میناچی» در حسینیه ارشاد از سوی شهرداری منطقه3 درحالی صورت گرفت که شهردار منطقه3 هم در محل حسینیه حاضر بود اما با وجود تلاش خانواده مرحوم میناچی برای عمل به وصیتنامه او، نتیجهای حاصل نشد و در نهایت، پیکر میناچی را به بهشتزهرا انتقال دادند، اگرچه برخی حاضران هم از احتمال خاکسپاری شبانه خبر دادند.
دیروز همچنین گفته شد که بهشتزهرا مخالفتی با خاکسپاری او در حسینیه ارشاد نداشته است. «سوسن شریعتی» دیروز به خبرنگار ما گفت: اواخر دولت «خاتمی» هم بحث انتقال جسد دکتر «شریعتی» به ایران مطرح شده بود اما سهدلیل برای مخالفت خاکسپاری او در حسینیه مطرح شد: احمدینژاد دلایل سیاسی را مطرح کرد. دلیل دیگر، مسایل محیطزیستی بود و دلیل سوم، شرعینبودن انتقال جسد بود که نمایندگان مجلس مطرح کردند. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |