جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


دیالکتیک اتهامات

Posted: 19 Oct 2011 10:56 AM PDT

سوسن شریعتی
نظام باشی یا نهضت، حضور تشویش گرانی چون محمد حیدری، برای امنیت غنیمت بوده است.

 

برای محمد حیدری
 
مهری خانم می گفت، همسرش محمد حیدری را به اتهام "تبلیغ علیه نظام» فراخوانده اند. معنی حقوقی این تعبیر را نمی دانم اما به او «تشویش اذهان» بیشتر می آید: اذهان، عمومی باشد یا خصوصی.
 
 حقیقت این است که طی این سالها که از آشنایی  با محمد حیدری می گذرد دیده ام که نظام و نهضت نمی شناسد، دوست و دشمن، بزرگ و کوچک، به هردو می تازد، نقد می کند و شده است لغز هم بخواند. نام این رفتار را البته می شود تشویش گذاشت. خصلت جوانی است و یا عادت روزنامه نگار حرفه ای و یا تربیت فلسفی و... به هر سه صفت بارها شده است در برابر چشمان من و ما و عده ای ، افکار عمومی جمع را مشوش کرده است. علیه من، علیه ما . تاخته است و بی رودربایستی. بی اعتنا به این «ما»یی که می توانسته خودی باشد یا غیر خودی. گاه با نقد فلسفی، گاه با رو کردن برگه هایی از تاریخچه ات ، گاه با به رخ کشیدن  تناقضاتت و در بسیاری اوقات با طنز و همه اینها بی آنکه از جنس تبلیغ علیه تو باشد و یا اقدام علیه امنیتت.  مثل این که عمدی در کار باشد مثلاً تست تساهل ما و یا بالا بردن بزرگواری مان.
 
همین که خطوط قرمز رنگ ببازند و مرزهایشان عقب تر رانده شود. هیچ اقدامی یا تبلیغی علیه هیچ امنیتی نکرده ، امنیت ما باشد یا آنها، برعکس با لغزهایش ما را عادت داده تا پوست کلفت تر شویم و مصونتر، زودرنج نباشیم و...خوب همه این عادتهای جدید، یعنی اینکه مصونیتمان بیشتر شده است و لابد که ضربه پذیری مان بیشتر و امنیتمان مستحکم تر . یعنی اینکه دیگر به این راحتی هر جوانِ روزنامه نگارِ فیلسوف مشربِ منقدِ معترضی نمی تواند با دو تا لغز و چند تا نقد و مقداری تاخت و تاز امنیت ما بزرگترها را به خطر اندازد و احتمالاً همین  دیالکتیک ِ مشوش سازی از آن سو و ارتقاء تساهل از این بر باعث شده دوستی ها ادامه یاید و گفتگو میان نسل ها ممکن گردد.
 
 در این هزارتوی اتهامات ، هیچوقت درست نفهمیده ام که فرق میان «تبلیغ علیه» با «تشویش اذهان» و..چیست؟ فقط تجربه چند ساله نشست و برخاست با جوانانی از این دست - مستقل، منصف و شفاف، صریح الهجه، دلسوز و پرکار، پر طنز و رند، آگاه و متعهد نیز- اثبات کرده است که نظام باشی یا نهضت، حضور چنین تشویش گرانی برای امنیت  غنیمت بوده است، ارتقاء امنیت و کیفیت آن، از امنیت فردی گرفته تا امنیت اجتماعی و بی تردید امنیت سیاسی.  
 
این جوانها با این نوع عادتها غنیمتند به شرط آنکه طبع لطیف نداشته باشی.اما افسوس که به قول شاعر:
چه کنم که تو را نازکی طبع لطیف
آنچنان است که آهسته دعا نتوان کرد.
 
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

تاکید جبهه ملی ایران بر دولت باصلاحیت، مجلس واقعی و دستگاه قضایی مستقل

Posted: 19 Oct 2011 10:56 AM PDT

 

جرس: جبهه ملی ایران با انتشار بیانیه ای در مورد اوضاع اقتصادی - اجتماعی و سیاسی - مدیریتی کشور تصریح کرد: «تنها راه حل تقویت بنیه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، داشتن دولتی با صلاحیت و مسئول، مجلسی واقعی و شایسته و نظام قضائی مستقل و قوی و هشیار و نظام مالیاتی جامع و کارآمد با حذف همه معافیت‌ها و خاصه خرجی‌ها، چه در داخل و چه در خارج از کشور، یعنی استقرار دموکراسی توام با عدالت اجتماعی، است تا جان و مال و حیثیت مردم ایران حفظ و مقام و احترام ایران و مردم آن در دنیا احیاء و تقویت شود.»

 

به گزارش جرس، بیانیه مزبور با تاکید بر این نکته که «در هیچ کشوری حتی در کشورهای دیکتاتوری مطلق یا کشورهای کمونیستی سابق و موجود، دولتی را نمی‌توان سراغ کرد که تنها پول درآوردن از مردم، پول درآوردن از امکانات اقتصادی و از انحصارات در اختیار خود و خرج دل بخواه این ثروت‌ها را هدف حکومتگران قرار داده باشد» افزوده است: «راه حل تورم در خشک کردن ریشه تورم یعنی حذف بی‌بندوباری دولت در خرج کردن پول از یک سو، و هدایت همه امکانات به سوی سرمایه گذاری مولد در داخل کشور از سوی دیگر است. سرمایه گذاری واقعی ۴۰ میلیارد دلار از درآمد نفت، (معادل هزینه یارانه‌های نقدی که تا امروز پرداخت شده) می‌تواند خیلی بیشتر در تثبیت قیمت‌ها (کاهش هزینه زندگی) و بالا بردن درآمد‌ها (ایجاد شغل و درآمد) موثر باشد.»

 

جبهه ملی ایران ضمن بررسی اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور می افزاید: «تسلط ویرانگر دولت و نهادهای حکومتگر بر اقتصاد، بالاخره نوکیسه‌های برآمده از دل حکومت را به نادرست و مزاحم بودن اصل ۴۴ و ضرورت اصلاح آن بصورت آزاد کردن بخش‌هایی از اقتصاد به امید تسلط بیشتر خود آن‌ها بر فعالیت اقتصادی مجبور کرد و بالاخره به تصویب قانون اصلاح اصل ۴۴ در سال ۱۳۸۸ منجر شد و حتی برای زیر نظر داشتن فعالیت واحدهای اقتصادی «شورای رقابت» بوجود آمد ولی در یک نظام حکومتی غیر دموکراتیک و درهم تنیده بودن مراکز قدرت و ثروت و تسلط آن بر دستگاههای دولتی و اداری و بویژه قوه قضائیه و موسسات پولی و مالی، واگذاری واحدهای دولتی به شبه دولتی‌ها، نهاد‌ها و بنیاد‌ها و یا باندهای خصوصی وابسته به مراکز قدرت سیاسی- مذهبی- نظامی انجامیده است. که هر یک، شکلی از مزایای انحصاری یا شبه انحصاری برخوردارند و در نبود دولت و مجلس و قوه قضائیه برخاسته از مردم و رقابت بین المللی غول‌های اقتصادی نه تنها هزینه تمام اشتباهات و بذل و بخشش‌های خود را با افزایش قیمت‌ها بر مردم تحمیل می‌کنند بلکه با فرار از مالیات و انجام فعالیت‌های غیرقانونی دیگر، خصوصی سازی را به «خودسو سازی» ثروتهای ملی تبدیل کرده‌اند.»

 

متن کامل بیانیه جبهه ملی ایران به شرح زیر است:

 

ملت بزرگ و پرافتخار ایران را با سوء سیاست و مدیریت خود بیش از این تحقیر نکنید!

 

(تحلیلی از اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور- عملکرد دولت)

 

آقای محمود احمدی‌نژاد در سفر اخیر خود به قزاقستان در جواب خبرنگاری با افتخار گفتند که در ایران کسی گرسنه نیست و همه شام شب دارند! این حرف یک توهین آشکار به ملت بزرگ و پرافتخار ایران است که جهان پر از آوای فرهنگ شش هزارساله آن بوده است. ملتی که سالانه ۸۲ هزار میلیون دلار از صادرات نفت و گاز خود درآمد دارد و حداقل صد هزار میلیون دلار در داخل نفت و گاز مصرف می‌کند و پولی به خارج نمی‌پردازد آیا سزاوار چنین وضعی است؟

 

آنچه که دنیا را به تحیر و اندیشیدن درباره وضع مردم ایران واداشته و موجب مطرح شدن چنین پرسشهایی شده است انتشار اخبار مربوط به گسترش فقر و تشدید اختلافات طبقاتی و فساد در ایران در سالهای اخیر است.

همه مردم ایران حق دارند بپرسند در حالیکه دولت حاضر در پنج سال گذشته (۸۹-۱۳۸۵)، ۳۷۱،۱۰۰ میلیون (۳۷۱ میلیارد) دلار درآمد نفت و گاز داشته و قیمت نفت در دنیا بطور متوسط از بشکه‌ای ۵۳ دلار در سال ۱۳۸۵ به ۹۸ دلار در سال گذشته رسیده و به کمک همین درآمدهای نفتی بودجه کل در اختیار دولت با ۱۲۰ درصد رشد از ۶/ ۵۸۷ هزار میلیارد ریال به ۰/ ۱۲۹۰ هزار میلیارد ریال رسیده است، چه شده که رشد اقتصادی واقعی کشور از ۶/۶ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۷/ ۳ درصد در سال ۱۳۸۹ سقوط کرده است و چرا تنها در سال ۱۳۸۹ به بهانه پول نبودن و کم آوردن بودجه حدود ۷۸۲ طرح عمرانی مسکوت مانده است و تنها ۲۰% از پروژه‌هایی که می‌بایست به اتمام می‌رسید به بهره برداری رسیده است.

 

چرا نرخ بیکاری طبق ارقام دولتی حدود ۱۵% و طبق ارقام کار‌شناسی حدود ۱۷% و طبق ارقام مراکز بین المللی حدود ۲۲% است و حداقل از هر پنج نفر ایرانی در سن کار یک نفر بیکار است و یا به عبارت دیگر بیش از پنج میلیون نفر مزد و حقوق روشن و ثابتی ندارند. چرا با خدشه وارد آوردن به تعریف رسمی و علمی اشتغال و بیکاری، ادعای ایجاد ۶/ ۱ میلیون شغل در سال گذشته می‌شود که مستلزم حداقل ۱۶ هزار میلیون دلار سرمایه گذاری تازه در اقتصاد است که انجام نشده است. چرا در اقتصاد ایران رشد کل تشکیل سرمایه ناخالص از ۹/ ۱۱% در سال ۱۳۸۵ به صفر در سال ۱۳۸۹ سقوط کرده است؟ چرا شاخص رشد بهره وری سرمایه در کشور از رقم منفی و رقت انگیز منهای ۵/ ۰ درصد در سال ۱۳۸۴ به رقم وحشت انگیز و منفی ۲/ ۱- درصد در سال ۱۳۸۹ افزایش یافته است و چرا در کشور ما رشد بهره وری کل عوامل تولید در سطح صفر از ۶/ ۰ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۳/ ۰ در سال ۱۳۸۹ سقوط کرده است؟ چه دلیلی بهتر از این ارقام برای نبودن انگیزه سرمایه گذاری در ایران و چه دلیلی بهتر برای خروج و فرار سرمایه‌ها از ایران؟

 

مردم ایران حق دارند از مسئولان مزاحم همه جا حاضر و مسلط بر امور کشور بپرسند که چرا تراز حساب سرمایه موازنه پرداختهای بین المللی کشور از منهای ۱۶۴/۰ میلیارد دلار در سال ۱۳۸۴ به منهای ۵۸/۱۳ میلیارد دلار در سال ۱۳۸۹ صعود کرده است و در پنج سال اخیر چرا جمعا ۵۷ هزار میلیون دلار از کشور خارج شده است؟

 

مردم ایران حق دارند بپرسند که چگونه دولت می‌تواند در ظرف پنج سال بودجه جاری (هزینه‌ای) خود را با ۱۲۰ درصد رشد از ۳۳۱ هزار میلیارد ریال در سال ۱۳۸۴ به ۱۴۷۲۹ هزار میلیارد ریال در سال ۱۳۸۹ برساند ولی حداقل دستمزد واقعی مزد و حقوق بگیران طی پنج سال فقط ۱۶% افزایش داشته باشد. در حالیکه هزینه زندگی واقعی هر خانوار در همین مدت ۸/۷۸ درصد بالا رفته است، چرا رشد شاخص مزد و حقوق و مزایای کارکنان واحدهای صنعتی بزرگ یعنی بهترین نیروی کار کشور در پنج سال (۸۹-۱۳۸۵)، ۴۷ درصد، یعنی ۳۲ درصد کمتر از رشد شاخص هزینه زندگی آنان باشد؟

 

آیا دولت و حکومت درک نمی‌کنند که تشدید فشارهای تورمی بهر دلیل، بدون افزایش حداقل مشابه مزد‌ها و حقوق‌ها به سقوط بیشتر طبقات درآمدی متوسط و پایین به زیر خط فقر منجر می‌شود. ایا حکومتگران نمی‌دانند که بلای تورم عموما دولت ساخته پیش از همه گریبان پایین‌ترین طبقه درآمدی مردم را می‌گیرد که باید قیمت‌های بالا رفته مایحتاج زندگی روزمره خود را بپردازند و برخلاف طبقات درآمدی بالا قابلیت کسب درآمد و پرداخت ندارند؟ آیا دولت و حکومت درک نمی‌کند که در همین پنج سال اخیر سفره پایین‌ترین طبقه درآمدی ۶۰ درصد و سفره کارکنان واحدهای صنعتی بزرگ حداقل ۴۰ درصد کوچک‌تر و محقر‌تر شده است؟ آیا منظور دولت حاضر از آوردن پول نفت بر سر سفره مردم همین بوده است؟

 

هموطنان عزیز، مطالعات اجتماعی انجام شده درباره بسیاری از کشور‌ها در نیمه دوم قرن بیستم و حتی مطالعات تاریخی درباره مسائل اجتماعی و اخلاقی در شهرهای انگلستان در قرون گذشته حقیقت دردناکی را درباره رابطه مسائل اقتصادی با مسائل اجتماعی و اخلاقی آشکار کرده است. امروز برای همه پژوهشگران علوم اجتماعی روشن است که بالارفتن قیمت‌ها یعنی تورم، رابطه مستقیمی با افزایش خودکشی، افزایش اختلافات خانوادگی، طلاق، روابط نامشروع و افزایش سقط جنین دارد و ازدیاد بیکاری ریشه افزایش سرقت، رواج اعتیاد و انحرافات اخلاقی، پر شدن زندان‌ها و شیوع انواع بیماری‌های واگیردار است. از اینرو، جای تعجب نیست که چرا جامعه ما در سالهای اخیر شاهد بد‌ترین رشد همه فساد‌ها و تباهی‌ها است که از شیوع بیکاری و تورم در شرایط سقوط رشد اقتصادی سرچشمه می‌گیرد و چرا ساختن زندانهای تازه در سراسر کشور مشغله عمده فکری دستگاه قضائی و پلیس کشور شده است!

 

مردم ایران حق دارند از قبضه کنندگان قدرت بصورت حکومت و دولت بپرسند که در بیست و پنج سال اخیر پس از جنگ تحمیلی، چه فرقی میان حکومت ایران و ترکیه بوده است که ترکیه امروز (سال ۲۰۱۱) با رشد اقتصادی ۱۱ درصدی در جهان مقام اول را دارد، ۳۳ میلیون توریست در سال از ترکیه دیدن می‌کنند و ۱۵ میلیارد دلار در آن کشور خرج می‌کنند و هزاران شرکت صنعتی ترکیه جذب کننده میلیار‌ها دلار سرمایه گزاری خارجی شده‌اند و شرکت‌های پیمانکاری بین المللی ترکیه همه فرصت‌های فعالیت‌های صنعتی و تولیدی کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی و شمال افریقا را قبضه کرده‌اند، که آخرین آن گرفتن قراردادهای میلیار دلاری بازسازی پس از قذافی از دولت مستقر در بن غازی است، و کالاهای صنعتی ترکیه در فروشگاهای بزرگ و کوچک بسیاری از کشورهای غربی در امریکا و اروپا قادر به رقابت با کالاهای بومی و محلی هستند! چرا ترکیه امروز به شانزدهمین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شده است در حالیکه ایران که می‌خواست مقام پنجم اقتصادی جهان باشد امروز به مقام سی و چهارم سقوط کرده است؟ پاسخ همه این پرسش‌ها را آیا باید در نابخردی حکومتگران، سوء نیت کارگزاران، کارشکنی و اخلال دشمنان ملت ایران جستجو کرد، یا در راحت طلبی و تنبلی و فساد مردم و جامعه؟

 

هموطنان عزیز، تجربه و تحلیل علمی و واقع بینانه حوادث پس از انقلاب ایران نشان می‌دهد که ملت ایران قبل از هر چیز قربانی سوء تدبیر رهبران اجتماعی و سیاسی مدعی خدمت به کشور و مردم بوده است.

انحراف از شعار‌ها و اهداف اصیل انقلاب، یعنی استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی از ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ آغاز شد و شورای فرمایشی انقلاب با هر مصوبه و فرمان خود حلقه آزادی‌های فردی و اجتماعی، مالکیت شخصی و آزادی‌های اقتصادی مردم را تنگ‌تر کرد و نهادهایی بوجود آورد که امروز پس از سی سال باعث اختناق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی جامعه ایرانی در مقیاس جهانی شده است.

 

امروز آسان‌تر از همیشه می‌توان نشان داد که رواج بیکاری ناشی از شکاف فزاینده بین رشد جمعیت در سن کار و تعداد مشاغل تازه ایجاد شده، سقوط سرمایه گذاری در اقتصاد ناشی از سقوط بازده سرمایه گذاری و سودآوری، سقوط بازده عامل کار ناشی از عدم سرمایه گذاری در ماشین آلات و تکنولوژی و نیروی انسانی و کاهش انضباط و علاقه و تعهد نیروی کار، فرار سرمایه‌ها و فرار مغز‌ها، اشغال بازارهای کشور توسط کالاهای خارجی، سقوط سطح کارآیی مدیریت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، از دست رفتن صد‌ها میلیلرد دلار درآمد صادرات نفتی و غیرنفتی و صد‌ها پدیده ناخوشایند فعلی در کشور، همه و همه پیامدهای تنگ نظری و سیاست‌های غلطی است که از روزاول انقلاب به جامعه و کشور تحمیل گردید.

 

بدون قضاوت درباره انگیزه‌ها و علل آغاز جنگ ویرانگر تحمیلی عراق علیه ایران و نقش آن در استقرار نظام دیکتاتوری اختناق آمیز فعلی، ریشه همه نابسامانی‌های موجود را می‌توان با حادثه فاجعه آمیز اشغال سفارت امریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و گروگانگیری ۵۱ دیپلمات امریکایی مرتبط دانست که دشمنان ملت ایران آن را برنامه ریزی کردند و ادامه دادند و افراد ساده اندیش به آن عنوان موهبت الهی بخشیدند. تحریم اقتصادی ایران پس از این حادثه و وقفه در روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مردم ایران با دنیا، با حوادثی تکمیلی مثل انتشار کتاب سلمان رشدی، واقعه قتل سران مردم کرد در رستوران می‌کونوس در آلمان و قتل‌های سیاسی در اروپا، عامل اصلی همه انحرافات و عقب ماندگی‌های سی ساله مردم بوده است و امروز وقت آن رسیده است که مردم ایران بپرسند و بدانند که چه دستهایی پشت سر این کار‌ها بوده است و از صحنه بیرون راندن ایالات متحده چه قدرتهای خارجی سود برده‌اند؟

 

هموطنان عزیز،

همه می‌دانند که اقتصاد جامعه امروز ایران در چنبره تورم، رکود اقتصادی و بیکاری گرفتار شده است و شاخص اصلی معرف همه این نابسامانی‌ها سقوط کارآیی در جامعه ایران در همه زمینه‌ها است. اما آنچه که در کارآیی عوامل تولید نقش اساسی دارد، عامل وقت و زمان صرف شده برای کار‌ها و کل وقت و زمان در اختیار عوامل تولید کشور است و از این نظر نیز دولت و حکومت در غیرمولد کردن عوامل تولید و حتی کل نیروی کار جامعه نقش مخرب اساسی داشته است. امروز در کشورهای صنعتی تعداد دقایق تلف شده در صنایع، تعداد ساعات تعطیل کارخانه‌ها و ادارات، و تعداد روزهای تعطیلی رسمی را بطور دقیق زیر نظر دارند و رقابت کشورهای صنعتی در رشد اقتصادی، رقابت در داشتن کمترین اتلاف وقت و تعطیلات برنامه ریزی نشده و ناخواسته است. اما برعکس، اقتصاد و جامعه ایران را بی‌برنامهترین و تلف کننده‌ترین اقتصاد و جامعه لقب داده‌اند. تعطیلات رسمی و غیررسمی و مصلحتی در ایران سه برابر کشورهای صنعتی است. در کدام کشور، حتی در حال توسعه، کارکنان واحدهای تولیدی را در وقت اداری موظف به حضور در مراسم مذهبی می‌کنند تا از آن‌ها با روحیه غمزده و مفلوک انتظار رقابت در راندمان تولید داشته باشند. کدام سرمایه گذار خارجی است که حاضر به سرمایه گذاری در کشوری باشد که عوامل غیرمسئول طی روز محیط کار را آشفته و فکر و ذهن کارگران را از تمرکز بر تولید باز می‌دارند؟ دخالت عوامل مخل و غیرمسئول در واحد تولیدی در ایران با اخلال در قدرت مدیریت به رواج بی‌انضباطی، وقت نا‌شناسی عدم احساس تعهد نسبت به میزان تولید، حفظ ماشین آلات و داشتن محیط مطلوب کار منجر شده است. حاصل آن باز هم سقوط کارآیی بوده است. امروزه هیچ واحد تولیدی نیست که با کارگران خود مسئله نداشته باشد و این مسئله داشتن و رویارویی میان کارگران و مدیران، محصول سیاسی پنداری همه چیز و سوء مدیریت دولت و حکومت و دخالت بیش از حد در امور صنفی و حرفه‌ای کارکنان واحد‌ها است. اجازه ندادن تشکیل اتحادیه‌ها، سندیکا‌ها، فدراسیون‌ها و کنفدراسیون‌ها به کارگران، کارکنان، مدیران و صاحبان واحدهای تولیدی در رشته‌های فعالیت‌های اقتصادی-خدماتی که همه کارگران و کارکنان را در مقابل مدیریت قرار می‌دهد عملا امکان حل مسائل را از بین برده است و جامعه را از استفاده از راه حل تجربه شده دنیای صنعتی یعنی سندیکالیزم باز داشته است – امروز تشکل‌های کارگری و کارمندی صنفی و حرفه‌ای مانند ان جی او‌ها و احزاب و گروههای اجتماعی و سیاسی حلقه حائل و واسطه دولت و حکومت با جامعه هستند و ثابت شده است که در کاهش تنش‌ها و حل مسائل نقش کلیدی داشته‌اند. دولت و حکومت در ایران ملت را از ابزار و راه حل‌های تجربه شده جهانی محروم ساخته است.

 

تظاهرات مسالمت آمیز کارگران، کارمندان، دانشجویان و بازنشستگان در یونان، اسپانیا، آلمان و فرانسه در ماههای اخیر و شکایت آن‌ها از برنامه‌های ریاضت کشی اقتصادی دولت‌ها، از تورم، فساد اداری و بی‌عدالتی در توزیع امکانات و درآمد‌ها و طرز برخورد دولت‌ها و پیدا کردن راه حل‌های بینابین برای مسائل چه درسی به دولتمردان ما داده است؟

کارکنان و کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی در کجا و چگونه باید از نابسامانی وضع خود، حقوق اندک ساعات کار بالا کمبود امکانات بهداشتی و درمانی، غیرواقعی و کافی نبودن بیمه‌ها، نامربوط بودن سن بازنشستگی شکایت کنند؟ چگونه می‌توان انتظار داشت که یک درجه دار نیروی انتظامی مسئول مبارزه با قاچاق و اشرار با داشتن زن و فرزند پس از دوازده سال خدمت آخر ماه ۳۷۹ هزار تومان بعنوان حقوق و مزایا دریافت کند در حالیکه امروز حتی یک کارگر ساده افغانی حاضر به کار در کمتر از پانصدهزار تومان نیست! شکاف فزاینده بین درآمد‌ها و مخارج هر گروه اجتماعی، بویژه کارمندان و ماموران دولتی، ننگ فساد و ارتشاء را بر کل ساختار دولتی و حکومتی نقش کرده و امروز در کمتر سازمان دولتی است که ارباب رجوع طعمه طمع کاری‌های کارکنان دولت نباشد.

 

هموطنان عزیز،

امروز پیشرفت کشور‌ها و موفقیت دولت‌ها را با تحولات شاخص فضای کسب و کار اندازه گیری می‌کنند و بانک جهانی همه ساله ده نکته متمایز و عمده در این زمینه مانند سهولت آغاز کسب و کار، کسب مجوز، استخدام و اخراج نیروی کار، دریافت مالیات، ثبت مالکیت، دریافت وام، حمایت از سرمایه گذاری، سهولت تجارت خارجی، سهولت خروج از کسب و کار و ضمانت اجرای قرارداد‌ها را با روشهای علمی و متحدالشکل بررسی و کشور‌ها را رده بندی می‌کند و در کلیه این زمینه‌ها ایران، کشوری که رهبران آن مدعی هدایت حداقل کشورهای مسلمان جهان هستند، وضع رقت انگیزو نزولی دارد. شاخص فضای کسب و کار در ایران در سال ۲۰۰۵، در ردیف ۱۰۸ و در سال ۲۰۰۹، در ردیف ۱۴۲ قرار دارد که حاصل مدیریت، سیاست‌ها و برنامه‌های غلط و خانمان برانداز دولت فعلی است که بنظر کار‌شناسان بانک جهانی دولت سالاری زیاد و بی‌انسجام و هدف، مشخصه آن است. سرّ رشد اقتصادی بیش از۱۰ درصدی چین، سال بعد از سال در این گزارش شده است که چین در زمینه حمایت از سرمایه گذاری، سهولت دریافت وام، میزان و روش دریافت مالیات، سهولت تجارت خارجی و ضمانت اجرای قرارداد‌ها، در ردیف پنج کشور اول جهان قرار گرفته است.

 

هموطنان عزیز، مردمی و دموکراتیک بودن و یا به عکس بی‌بندوباری و بی‌مسئولیت بودن دولت‌ها را با معیارهای چگونگی کسب درآمد و خرج درآمد‌ها توسط دولت‌ها و سرعت تغییرات بودجه و نحوه تصمیم گیری درباره مسائل اقتصاد عمومی می‌سنجند و در این زمینه‌ها باز ایران وضعیت بسیار نامساعدی دارد.

در هیچ کشوری حتی در کشورهای دیکتاتوری مطلق یا کشورهای کمونیستی سابق و موجود، دولتی را نمی‌توان سراغ کرد که تنها پول درآوردن از مردم، پول درآوردن از امکانات اقتصادی و از انحصارات در اختیار خود و خرج دل بخواه این ثروت‌ها را هدف حکومتگران قرار داده باشد. اگر زمانی سقوط شدید قیمت و درآمد نفت دولت‌ها را وادار می‌ساخت که قسمتی از هزینه‌های عمومی را با کم کردن خدمات و یا دریافت هزینه اندک از مردم تامین کنند امروز با هشت برابر شدن درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز و سایر درآمد‌ها، دولت هر روز بیشتر خود را از ارائه خدمت به مردم معاف و هرگونه هزینه را به مردم تحمیل می‌کند و از این راه بدنبال سود و تامین سایر هزینه‌های خود است، که آخرین شاهکار آن چندین برابر کردن قیمت حامل انرژی مورد نیاز عمومی، تحت لوای ظاهر فریب هدفمند کردن یارانه‌ها است. بدون اینکه به مفهوم هدفمند کردن یارانه‌ها و اهداف آن در قانون برنامه سوم توجه شود. پول در آوردن از مردم از گرفتن چندین برابر قیمت یک فتوکپی در ادارات، یک بازدید از محل برای انشعاب آب و برق و گاز و زمین وساختمان تا یک معاینه فنی یا کسب یک جواز ساختمان شروع و به بالا بردن دائم نرخ ارز، نرخ بهره وام‌ها و خدمات بانک‌ها و هزینه‌های حمل و نقل منجر شده است. دولت تورم ساز از یک طرف پول ملی کشور را بی‌ارزش می‌کند و از طرف دیگر با بالابردن نرخ ارز برای خود درآمد اضافی و برای مردم تورم بیشتر ایجاد می‌کند و این مردم هستند که دوبار هزینه سوء سیاست دولت را می‌پردازند.

 

هموطنان عزیز، در حالیکه در شش سال گذشته اقتصاد ایران در بهترین حالت رشد متوسطی حدود ۴ درصد داشته است، میزان نقدینگی از ۱۲۸۴ هزار میلیارد رالم به ۳۵۲۵ هزار میلیارد رالد یا ۱۷۵ درصد رشد داشته است و رشد نقدینگی معادل ۷ برابر رشد اقتصادی بوده است. کاهش سرعت گردش نقدینگی در اقتصاد از ۸/۱ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۴/۱ در سال ۱۳۹۰ و کاهش ضریب تکاثر نقدینگی از ۶/۴ به ۹/۳ در سال ۱۳۹۰، معرف وجود نقدینگی زیاد نامرتبط با فعالیت‌های تولیدی است. در چنین شرایطی بانک بازی یا گرفتن امتیاز تاسیس بانک و خرید املاک و یا اجاره ساختمان‌ها برای احداث شعبه با پول مردم، میدان رقابت باندهای سیاسی و اقتصادی شده است.

تسلط کامل دولت بر بانک مرکزی، کار کردن منطقی و محتاطانه ضروری این بانک را مختل کرده و صدور اجازه‌های تاسیس حدود ۱۰ بانک و موسسات اعتباری تازه با اسم‌های عجیب و غریب و رقابت آن‌ها در تاسیس شعبه برخی خیابانهای حتی فرعی شهر‌ها را شعبه باران کرده است. که با انواع بازی‌ها و قرعه کشی‌ها، بانک‌ها را به کازینوهای کشورهای غربی شبیه کرده است.

 

روی آوردن به بانک بازی نه تنها بدلیل وجود سود متوسط بالای ۷۰ درصد در سال سرمایه در این رشته بلکه بدلیل مسلط کردن صاحبان و مدیران بانک‌ها به پس انداز‌های مردم و امکان دسترسی آن‌ها به اعتبارات بانک مرکزی است که اجازه می‌دهد فعالیت‌های کاذب انحصارات متعلق به مراکز قدرت آزادانه به فعالیت خود ادامه دهند و روز بروز حلقه رقابت بخش خصوصی واقعی را تنگ‌تر کنند. سوء آستفاده ۳۰۰۰ میلیارد تومانی یک نفر از یک بانک و بازی بین بانکی دسته‌های مافیایی برای تصاحب کارخانه‌ها و اموال دولتی در این روز‌ها فقط نمونه کوچکی از این بی‌بندوباری‌ها است.

 

هموطنان عزیز، در حالیکه نرخ بهره اوراق قرضه ۱۰ ساله (با اعتبار کامل) در ژاپن ۲/ ۱ درصد و در ایلات متحده ۲۲/ ۳ درصد و در منطقه یورو ۹۰/ ۳ درصد است و نرخ بهره وام مسکن از ۶ درصد تجاوز نمی‌کند، در ایران نرخ بهره کمتر از ۲۲ درصد عملا وجود ندارد و بازی دولت با نرخ بهره و شعارهای پایین آوردن آن در بانکهای دولتی جز فرار پس انداز‌ها و سپرده‌ها از بانک‌ها و ریختن آن در دامن صندوق‌های به اصطلاح قرض الحسنه و بازاریان و دلالان ارز و فرار از نظارت و کنترل مقامات پولی نتیجه‌ای نداده است.

 

هموطنان عزیز، نرخ‌های بهره بسیار بالا و استثمار مردم، بویژه طبقات پایین و نیازمند اعتبارات مصرفی توسط بانک‌ها، در شرایط محروم بودن بانکهای ایران از دسترسی به بازارهای مالی جهانی، شمشیر دو لبه ایست که هم بخش تولیدی واقعی و هم مردم عادی را به حالت مرگ در آورده است و مفهوم واقعی هدفمند کردن یارانه‌ها و آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و بانکداری بدون ربا را به آن‌ها نشان داده است.

 

هموطنان عزیز، امروز جامعه ما از بلای تورم، از تخریب محیط زیست، از بی‌پناه بودن مردم در برابر ظلم و تعدی مقامات ادارات و سازمانهای دولتی، از فساد و اتلاف منابع عمومی، از تشدید فقر و اختلافات طبقاتی و هزاران نابسامانی دیگر رنج می‌برد و شدت این نابسامانی‌ها امکان آرامش و فکر کردن درباره مسائل و راه حل یابی برای آن‌ها را سلب کرده است. ریشه یابی همه این مسائل ما را به روزهای انقلاب و تصمیمات شورای انقلاب و قانون اساسی برآمده از مجلس موسسان دست چین شده طبقه حکومتگر سال اول انقلاب می‌کشاند. غیر از تصمیمات موردی مانند تاسیس بنیاد‌ها و نهاد‌ها و یا واگذاری تعیین سرنوشت مسائل خاص به افراد خاص و یا باند خاص (مانند سپردن سرنوشت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن به باندی خاص و یا سرپرستی اموال فراریان به افراد خاص ذینفع)، آنچه که باعث انحراف اساسی درازمدت امور اقتصادی کشور از سال اول انقلاب شده است خود قانون اساسی بویژه اصل‌های ۴۴ و ۴۹ آن است که غیر از سلب مالکیت از گردانندگان رژیم سابق عامل متزلزل کردن دلخواه مالکیت هر فرد ناوابسته به حکومت استقرار یافته کرده است. با ملی کردن و دولتی کردن عمده‌ترین فعالیت‌های اقتصادی- صنعتی کشور فعالان اقتصادی کشور را محتاج و وابسته به دولت و دستگاههای حکومتگر ساخت. با اصل ۴۴ و ۴۹، این مردم بودند که می‌بایستی وجود خود و حق خود را نسبت به اموال خود به ماموران تازه کار دستگاههای دولتی ثابت کنند و در همین درگیری‌ها بود که بسیار از تسلط‌های جدید بر اقتصاد بوجود آمد که خصیصه بارز آن غیر رقابتی شدن یا نیمه انحصاری بودن همه چیز و حاصل آن سقوط رشد اقتصادی کشور بوده است.

 

تسلط ویرانگر دولت و نهادهای حکومتگر بر اقتصاد، بالاخره نوکیسه‌های برآمده از دل حکومت را به نادرست و مزاحم بودن اصل ۴۴ و ضرورت اصلاح آن بصورت آزاد کردن بخش‌هایی از اقتصاد به امید تسلط بیشتر خود آن‌ها بر فعالیت اقتصادی مجبور کرد و بالاخره به تصویب قانون اصلاح اصل ۴۴ در سال ۱۳۸۸ منجر شد و حتی برای زیر نظر داشتن فعالیت واحدهای اقتصادی «شورای رقابت» بوجود آمد ولی در یک نظام حکومتی غیر دموکراتیک و درهم تنیده بودن مراکز قدرت و ثروت و تسلط آن بر دستگاههای دولتی و اداری و بویژه قوه قضائیه و موسسات پولی و مالی، واگذاری واحدهای دولتی به شبه دولتی‌ها، نهاد‌ها و بنیاد‌ها و یا باندهای خصوصی وابسته به مراکز قدرت سیاسی- مذهبی- نظامی انجامیده است. که هر یک، شکلی از مزایای انحصاری یا شبه انحصاری برخوردارند و در نبود دولت و مجلس و قوه قضائیه برخاسته از مردم و رقابت بین المللی غول‌های اقتصادی نه تنها هزینه تمام اشتباهات و بذل و بخشش‌های خود را با افزایش قیمت‌ها بر مردم تحمیل می‌کنند بلکه با فرار از مالیات و انجام فعالیت‌های غیرقانونی دیگر، خصوصی سازی را به «خودسو سازی» ثروتهای ملی تبدیل کرده‌اند.

 

هموطنان عزیز، فرهنگ به معنی دین و آیین زندگی هر قوم و ملت است که از محیط و طرز زندگی و تامین معاش مردم آن سرچشمه می‌گیرد. و فرهنگ ایرانی انعکاسی از زندگی مردم در محیطی متعادل و داشتن خاکی گهربار است. تخریب فرهنگ ملی و اخلاق ایرانی با ترویج فرهنگ اقوام بدوی و تزریق خرافات، از اجزای دیگر سیاست حکومت ویرانگر کنونی است که هزینه‌های مالی و فرهنگی سنگینی برای مردم ایران دارد. از زمان انقلاب ترویج افکار متحجرانه وسمبل‌ها و روش زندگی قبایل بدوی، ترویج داستانهای جدال‌های قومی و قبیله‌ای آن‌ها، ترویج مراسم سنتی و به کارگیری کلمات نامانوس برای ایرانیان، به دغدغه اصلی عمال حکومت تبدیل شده است. بیش از سی کانال رادیویی و تلویزیونی و صد‌ها برنامه با هزاران میلیارد ریال هزینه، بیست و چهار ساعته مردم عادی را بمباران تبلیغاتی ضد فرهنگ و اخلاق ایرانی می‌کنند. نه تنها از آوای موسیقی و آواز کوچه باغی و رقص و پایکوبی‌های محلی عمدتا خبری نیست، بلکه متبرک کردن اشیاء و خوراندن مواد آلوده به کودکان معصوم، برگزاری مراسم احضار اجنه و ارواح آدم‌های موهوم و استمداد از آن‌ها برای حل مشکلات شخصی و خانوادگی و حتی مملکتی، تا کشف هاله‌های نور و صندلی‌های معجزه گر، صد‌ها نمونه رشد رمالی و فالگیری و باری به هر جهت بودن تصمیم گیری‌ها و گذراندن امور کشور است. استقبال از تعطیلی به هر بهانه و از کار انداختن فعالیت‌های اداری دولتی و سازمانهای غیر دولتی حتی مغازه‌ها و بازار‌ها، حذف برخی موضوعهای علمی، تحریف تاریخ و فرهنگ ایران زمین، حذف آخرین یافته‌های علمی بشری از کتابهای درسی در رشته‌هایی مانند پزشگی، شیمی، روان‌شناسی و بیولوژی، تخریب اصول و مبانی ورزش و تربیت بدنی و مقررات مسابقات بین المللی ورزشی، جلوگیری از کوهنوردی، فوتبال و کشتی و ژیمناستیک و تحمیل دیدگاههای تنگ نظرانه بر فعالیت‌های ورزشی بانوان، تنها نمونه‌هایی از بستن قید و بند بر کل فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی مردم ایران است که رسانه‌های گفتاری و نوشتاری و دیداری کشور را به سطح ابتذال کشانده و به تلف شدن میلیارد‌ها تومان پول کشور و وقت خوانندگان و نویسندگان و تهیه کنندگان مطبوعات و حتی زندانی شدن آنان منجر شده است.

 

هموطنان عزیز، فروپاشی نظامهای استعماری حاکم بر جهان عرب در ماههای اخیر، با مردمی که دارای هزاران میلیارد دلار قدرت خرید هستند و می‌توانند فرصت‌های بی‌شماری را برای فعالان اقتصادی ایران، بویژه در زمینه‌های صنعت و معدن و ساختمان و بازرگانی فراهم کنند، در شرایطی در حال وقوع است که دولت و حکومت ایران از اداره امور داخلی و خارجی خود نیز عاجز مانده است و برای هر رابطه خود با دنیا نیازمند کشورهای واسطه مانند ترکیه، امارات متحده، مالزی، چین، هند و روسیه است و به آن‌ها باج‌های کلان بدین منظور می‌دهد.

 

از سوی دیگر، رواج نرخهای بهره بیش از ۱۷ درصد، نرخ بیکاری ۱۷ تا ۲۲ درصد و پیش بینی تورم ۲/ ۲۲ درصد در سال ۱۳۹۰، معرف آن است که دولت فاقد هرگونه سیاست مالی و پولی و اجتماعی در جهت اهداف خودساخته برنامه پنجم می‌باشد. با مسئله بروز کردن نرخ ارز، نرخ بهره، قیمت طلا که آلت دست و ابزار کار و سودجویی دلالان و بازاریان با دنباله روی دولت و بانک مرکزی است، مسائل اصلی اقتصادی جامعه مثل سرمایه گذاری‌های صنعتی، ایجاد اشتغال واقعی، مولد، تقویت و حمایت از شرکت‌های بزرگ ارائه دهنده خدمات فنی و مهندسی در سطح بین المللی، رسوخ در بازار جهانی با صدور کالاهای صنعتی نو با استاندارد جهانی و مرغوب، اعزام فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها و نیروی کار جوان برای آموزش و ایجاد درآمد به کشورهای صنعتی، حفاظت از محیط زیست، بهبود بهداشت و درمان در کل کشور، سرمایه گذاری واقعی و کافی برای مهار آب‌های سطحی و مرزی و هدایت آن به منابع داخلی و احیای کشاورزی صنعتی و سودآور و ده‌ها امر حیاتی دیگر موضوع بازی و جدل جناح‌های حکومتی قرار گرفته است.

 

راه حل تورم از نظر دولت آزاد کردن واردات مصرفی و خوراندن ۸۰ درصد درآمد نفت از کانال بازاریان به امارات متحده، هند، چین، روسیه، کره و مالزی بوده است؛ در حالیکه، راه حل تورم در خشک کردن ریشه تورم یعنی حذف بی‌بندوباری دولت در خرج کردن پول از یک سو، و هدایت همه امکانات به سوی سرمایه گذاری مولد در داخل کشور از سوی دیگر است. سرمایه گذاری واقعی ۴۰ میلیارد دلار از درآمد نفت، (معادل هزینه یارانه‌های نقدی که تا امروز پرداخت شده) می‌تواند خیلی بیشتر در تثبیت قیمت‌ها (کاهش هزینه زندگی) و بالا بردن درآمد‌ها (ایجاد شغل و درآمد) موثر باشد.

 

تنها راه حل تقویت بنیه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، داشتن دولتی باصلاحیت و مسئول، مجلسی واقعی و شایسته و نظام قضائی مستقل و قوی و هشیار و نظام مالیاتی جامع و کارآمد با حذف همه معافیت‌ها و خاصه خرجی‌ها، چه در داخل و چه در خارج از کشور، یعنی استقرار دموکراسی توام با عدالت اجتماعی، است تا جان و مال و حیثیت مردم ایران حفظ و مقام و احترام ایران و مردم آن در دنیا احیاء و تقویت شود.

 

تهران – جبــهه ملـــی ایــرا ن
۲۵ مهرماه ۱۳۹۰
 

حمله حراست دانشگاه خواجه نصیر به تحصن و اعتصاب دانشجویان

Posted: 19 Oct 2011 10:22 AM PDT

 

جرس: اعتصاب  و اعتراض دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی با حمله حراست این دانشگاه ناتمام ماند.
 
 به گزارش رسیده  به جرس، روز گذشته دانشجویان دانشکده عمران دانشگاه خواجه نصیر در اعتراض به طرح تفکیک جنسیتی در این دانشگاه و سایر دانشگاه های کشور اقدام به تحصن و اعتراض کردند. این حرکت اعتراضی بصورت کاملا خودجوش ظهر دیروز در سلف این دانشکده آغاز شد.
 
چند دقیقه از شروع این اعتراض در ساعت 11:30 گذشته بود که تعداد زیادی از ماموران حراستی و امنیتی در سلف حاضر شدند. این ماموران با دستور عباسی، معاون حراست این دانشگاه و از عوامل اصلی سرکوب و بازداشت فعالان دانشجویی دانشگاه به ظرف هایی که بر روی زمین چیده شده بود حمله کردند و این ظروف را به اطراف پرت کردند. آنها همچنین دانشجویانی را که قصد داشتند ظروف خود را بر زمین بچینند تهدید به احضار به کمیته انضباطی کردند.
 
ماموران حراست و امنیت دانشگاه همچنین اقدام به فیلم برداری از دانشجویان معترض کردند و به دانشجویان اجازه عکس برداری و فیلم برداری ندادند.
مامورین حراست همچنین با جلوگیری از ورود دانشجویان به سلف مانع از ادامه این اعتصاب شدند و همزمان تعدادی از دانشجویان به حراست مرکزی دانشگاه احضار شدند.
 
با آغاز سال تحصیلی طرح تفکیک جنسیتی در بسیاری از دانشگاه ها از جمله دانشگاه خواجه نصیر اجرا شده است و در برخی از دانشگاه تجمعات اعتراضی نسبت به این طرح شکل گرفته است.
 
 
(توضیح: عکس از آرشیو)

تشدید فشارهای قضایی و امنیتی علیه امید کوکبی

Posted: 19 Oct 2011 09:20 AM PDT

دانشمند جوان کشور همچنان در اوین است

 

جرس: فشارهای غیرقانونی قاضی صلواتی، بر امید کوکبی، دانشمند جوان و نخبه لیزر ایران که حدود 9 ماه‌ است به شکل غیرقانونی در اوین زندانی است، ادامه دارد.

 

 به گزارش منابع خبری جرس از زندان اوین، روز یک شنبه این زندانی سیاسی به دادسرای شهید مقدس (واقع در اوین) منتقل شده است. قاضی بیگی، بازپرس شعبه 14 دادسرای مزبور به این نخبه ی المپیادی ایران گفته است که بنا به درخواست نماینده دادستان و قاضی صلواتی، قرار بازداشت موقت این زندانی بی‌گناه تشدید می شود.

مطابق این خبر، بازپرس شعبه 14 دادسرای اوین، مفاد قرار را به امید کوکبی ابلاغ می کند که البته با اعتراض این دانشجوی دکترای لیزر مواجه می شود.

بازپرس مستقر در اوین به کوکبی تاکید می کند که از این پس، قرار او هر ماه تجدید می شود.

با توجه به اینکه در جلسه دادگاه دو هفته پیش، این دانشمند جوان کشور هیچ اتهامی را در دادگاه به ریاست قاضی صلواتی نپذیرفته، به نظر می رسد که دور جدیدی از فشار علیه این زندانی سیاسی آغاز شده است.

 

قابل اشاره است که قاضی صلواتی حتی وی را به حبس در بند 209 و انتقال از بند 350 تهدید کرده است.

قاضی صلواتی یکی از سه قاضی اصلی پرونده‌های سیاسی در حوادث پس از انتخابات است؛ وی همراه با مقیسه و پیرعباس، دو قاضی دیگر دادگاه انقلاب، با صدور احکام سنگین و غیرقانونی، حداکثر همراهی را با بازجوهای مستقر در بندهای امنیتی اوین داشته، و بسیاری از کنشگران مدنی، فعالان سیاسی و نخبگان و شهروندان معترض به نتیجه انتخابات را با احکام قضایی سنگین مواجه کرده است.

 

گفتنی است، نیمه نخست مهرماه جاری، و بعد از گذشت هشت ماه از بازداشت امید کوکبی، در حالی که بر خلاف قانون و آیین دادرسی،  وی نتوانسته بود با وکیلش سعید خلیلی، دیداری داشته باشد، اولین دادگاه وی برگزار شد و این دانشجوی نخبه به دفاع از خود پرداخت.
 

 


کوکبی بیش از یک ماه را در سلول انفرادی تحت شکنجه های شدید روحی گذرانده است. وی در نامه‌ای تکان دهنده به صادق آملی لاریحانی، رییس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی با توصیف شرح شکنجه‌ها و انفرادی‌های خود، درخواست تشکیل دادگاهی عادلانه با امکان دفاع کرده بود. این در حالی است که نه تنها در زمان بازداشت بلکه در دادگاه نیز از صحبت با وکیل خود محروم مانده است .


امید کوکبی، دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا، بهمن ماه سال 89 به هنگام ورود به ایران در فرودگاه بازداشت و به اتهام ارتباط با دولت متخاصم و کسب درآمد نامشروع یک ماه در بند 209 زندان اوین در انفرادی، واز آن زمان تاکنون در بند 350 زندان اوین به سر می‌برد. وی، ترکمن و از اهل سنت است و هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی ندارد.


امید کوکبی از «نخبگان المپیادی ایران»، با کسب رتبه 29 در کنکور در رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد. وی پس از اخذ لیسانس، به آلمان رفته و در آنجا فوق لیسانس می‌گیرد و سپس دکترای خود را در اسپانیا در رشته فیزیک اتمی در گرایش لیزر کسب می‌کند. دکتر کوکبی در سال 2010 توانسته از دانشگاه تگزاس آمریکا برای فوق دکترا پذیرش بگیرد.


 

تهدید عبدالفتاح سلطانی به صدور حکم 20 سال حبس

Posted: 19 Oct 2011 09:11 AM PDT

جرس:بازجوی عبدالفتاح سلطانی، وکیل وعضو کانون مدافعان حقوق بشر او را به 20 سال حبس تهدید کرده است.

 

 
مائده سلطانی، دختر این وکیل دادگستری در گفت‌وگو با جرس اظهار داشت: پدرم اخیرا در یکی از تماس‌های تلفنی‌اش که منظم نیست و همیشه بسیار بسیار کوتاه است، گفت که بازجو او را تهدید کرده که در دادگاه برایش حکم ۲۰ سال بازداشت صادر خواهند کرد.
 
وی با انتقاد شدید از تصمیم‌گیری توسط بازجو و تهدید متهمان، آن را "سنت جدید در امر قضا" توصیف کرد و گفت: معلوم نیست چطور بازجو چنین حرفی را می‌زند. در حالی که بازجو از لحاظ قانونی نباید کسی را تهدید به حبس کند و یا از الان سال‌های حبس او را تعیین کند. بازجو تنها وظیفه‌ی تکمیل تحقیقات پرونده را دارد تا پرونده در یک دادگاه عادلانه با رعایت موازین بررسی شود و پدرم بتواند از خودش دفاع کند و در نهایت حکمی توسط شخص قاضی پرونده صادر شود نه بازجو.
 
دختر عبدالفتاح سلطانی همچنین از ملاقات ۱۰ دقیقه‌ای خانواده‌ برای اولین بار پس از بازداشت پدرش خبر داد و گفت: هفته‌ی گذشته، پس از پی‌گیری‌های مکرر مادرم، به خانواده‌ی ما اجازه داده شد تا بعد از ۲۹ روز برای ۱۰ دقیقه‌ با پدرم ملاقات حضوری داشته باشند. این اولین ملاقات خانواده با پدرم بود که البته در حضور دادیار و بازپرس پرونده انجام شد.
مائده سلطانی وضعیت روحی پدرش را "خوب" توصیف کرد و ادامه داد: از لحاظ جسمی پدر خیلی لاغر و شکسته شده، اما گویا بالاخره توانسته تا قرص‌هایی که می‌خواسته از بهداری زندان تهیه کند.
 
فرزند این فعال حقوق بشر که اکنون در بند ۲۰۹ زندان اوین در اتاق‌های ۴ نفره بازداشت است، با تاکید بر این که اکنون آخرین دفاع از پدرش اخذ شده ادامه داد: پس از اخذ آخرین دفاع طبق قانون تحقیقات روی پرونده تکمیل شده و پرونده باید به دادگستری ارجاع شود. بنابراین طبق قانون پدرم باید با قرار کفیل یا وجه التزام آزاد شود تا زمان دادگاه. در واقع بازداشت پدرم پس از اخذ آخرین دفاع غیرقانونی است و از این پس حتی یک ساعت بازداشت او قانونی نیست، چه برسد به این که به ۲۰ سال حبس هم تهدیدش کنند.
 
وی همچنین به اتهام‌هایی که در پرونده‌ی پدرش مطرح شده اشاره کرد و گفت: اتهام‌هایی که به پدرم زده شده عبارتند از اتهام مشارکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر، تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت و تحصیل مال نامشروع از طریق گرفتن جایزه‌ی گوتنبرگ. سه اتهام اول در واقع مربوط به کانون است و برای همه‌ی اعضا از جمله آقایان محمدعلی دادخواه، و محمد شریف و خانم محمدی نیز مطرح می‌شود. اتهام آخر که خیلی هم برای ما عجیب و غریب است مربوط به جایزه‌ای حقوق بشر است که پدرم دریافت کرد و گویا از نظر آقایان جایزه حقوق بشر مال نامشروع به حساب می‌آید.

مصباحی مقدم: دولت با کسری بودجه 15 هزار میلیارد تومانی  وعده سه برابر شدن یارانه می دهد

Posted: 19 Oct 2011 09:00 AM PDT

جرس: رئیس​کمیسیون بررسی طرح تحول اقتصادی با انتقاد از وعده های دولت احمدی نژاد گفت: دولت با کسر بودجه 15هزار ميليارد توماني در سال جاري روبرو است. با اين وجود دولت چطور مي​خواهد يارانه​ها را سه برابر کند؟
 

 به گزارش خبرآنلاین،غلامرضا مصباحي​مقدم با بيان اينکه شب گذشته در بخش خبري 20:30 وزير تعاون اعلام کرد که يک ميليون تومان به حساب همه نوزادان واريز مي​شود، گفت: اين وعده رئيس​جمهوربود که قرار بود از ابتداي سال گذشته پرداخت شود. اما هيچ منبع مالي​اي براي آن پيش بيني نشده بود و نهايتا هم بانک ملي قرار شد از منابع داخلي خود به 500 نوزاد اين مبلغ را بدهد و دفترچه​اي تهيه کند که نشد. امسال هم قانوني براي تامين بار مالي اين وعده رئيس​جمهور وجود ندارد و تکرار اين وعده از سوي وزير تعاون درست نيست. چون هيچ پشتوانه قانوني و مالي ندارد.


نماينده تهران از صداوسيما خواست اين ادعا و مشکل را اصلاح کند و افزود: مسئولاني که دوست دارند به نحوي مطرح باشند و مردم را خشنود کنند، بدانند که ارائه اين نوع وعده​هاي دروغ درست نيست و اعتماد عمومي مردم به دولت و نظام را مخدوش مي​کند. به همين دليل بود که مقام معظم رهبري از دولت خواستند تا با بررسي وعده​هاي پيشين دولت مشخص شود که چه تعداد از اين وعده​ها محقق شده و در ازاي وعده​هاي محقق نشده از مردم عذرخواهي شود.


مصباحي مقدم افزود: استدعا مي کنم که دولتمردان از اين وعده​ها به مردم ندهند. از جمله وعده سه برابر شدن يارانه​هاي نقدي از سوي رئيس جمهور که اصلا قابل تحقق نيست.
به گفته وي، در حال حاضر نيمي از يارانه​هاي موجود، نه از محل درآمدهاي هدفمندسازي بلکه از محل بودجه​هاي عمومي دولت در حال پرداخت است که کسر بودجه 15هزار ميليارد توماني در سال جاري را به بار آورده است. با اين وجود دولت چطور مي​خواهد يارانه​ها را سه برابر کند؟
اين عضو کميسيون اقتصادي در پايان گفت: اگر هم از محل درآمدهاي نفتي بخواهند اين بودجه را تامين کنند، تورمي وحشتناک خواهد داشت.

هشدار رهبر جمهوری اسلامی به مطبوعات و اهل قلم، در خصوص “سیاه نمایی اوضاع کشور”

Posted: 19 Oct 2011 04:52 AM PDT

جرس: رهبر جمهوری اسلامی بدون اشاره به وضعیت بحرانیِ اقتصاد و سیاست و آموزش کشور، از "تلاش دشمنان برای سیاه‌نمایی اوضاع کشور از طریق بزرگ کردن ضعف‌ها و کمرنگ کردن پیشرفت‌ها" خبر داد و با هشدار به اهل قلم، اصحاب مطبوعات و صاحبان تریبون و رسانه در خصوص "مراقبت و هوشیاری در این زمینه"، تاکید کرد: "مبادا کسی دانسته یا ندانسته با اظهار نظر، حرف و یا نوشته خود به این خواست دشمن کمک کند."


به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر رهبری، آقای خامنه‌ای در هشتمین روز از سفر به استان کرمانشاه، در جمع گروهی از حضار در شهر کنگاور و شهرستانهای اطراف، از "پیشرفت‌های ایران در سه دهه اخیر" خبر داد و تاکید کرد: "روحیه شاداب، اعتمادبه‌نفس، آمادگی برای کار و وفاداری به انقلاب که در مردم وجود دارد، از خصوصیاتی است که عبور انقلاب و نظام را از مراحل بسیار دشوار و پیچ‌های خطرناک تضمین کرده و خواهد کرد."

 

رهبر جمهوری اسلامی، قانع شدن به دستاوردهای میانی راه و ناامیدی از تحقق اهداف نهایی را دو آفت بزرگ توقف‌ برشمرد و افزود: "ملت ایران، در وسط راه پیشرفت و افتخار توقف نمی‌کنند و با اطاعت از فرمان پروردگار کریم در قرآن مجید، با قدم‌های استوار و محکم راه خود را تا رسیدن به جامعه اسلامی و برخوردار از عدالت، طراوت، آگاهی و مردم‌سالاری حقیقی ادامه خواهد داد."

رهبری، بدون اشاره به تبعیض های موجود در کشور، از "یکپارچگی ملی" بعنوان شرط دیگر استمرار موفقیت های نظام خبر داد و گفت: "خوشبختانه میان قشرهای مختلف مردم و میان مردم و مسئولان وحدت خوبی برقرار است که باید عمیق‌تر و گسترده‌تر شود و محبت و حسن ظنّ متقابل افزایش یابد."

 

آقای خامنه ای، نسل جوان، تحصیلکرده و آگاه کشور را، مایه امید نظام و ملت دانست و اظهار عقیذه کرد: "دشمن در صدد است با انواع روش‌ها از جمله سیاه‌نمایی، در سد مستحکم و حرکت امیدوارانه و مستمر ملت، اخلال ایجاد کند."

 

وی همزمان از "بی‌غیرتی" سران طاغوت و "تبعیت آن‌ها از دستورات و سیاست‌های آمریکا و انگلیس" سخن گفت و اظهار داشت: "اکنون دشمن از این می‌سوزد که ایران در پرتو انقلاب اسلامی از پایگاه مطیع و رام آنان، به کشور و ملتی تبدیل شده که سینه خود را در مقابل سلطه‌گران سپر کرده است و با عزت و استقلال کامل، با زیاده‌خواهی و زورگویی مقابله می‌کند."

 

رهبر جمهوری اسلامی، همچنین از "اعتراف آمریکا و خشم آن کشور نسبت به تأثیر ایران اسلامی در ناکام ماندن سیاست‌های آمریکا بویژه در خاورمیانه" خبر داد و با ابراز خرسندی نسبت به این موضوع گفت: "شیاطین می‌دانند که چشم ملت‌های بیدار شده منطقه، به کشور عزیزِ ما دوخته شده است به همین دلیل تمام روش‌ها و امکانات را به کار گرفته اند تا ایران و ایرانی الگوی حرکت عظیم بیداری اسلامی نشوند و خط ایستادگی ملت ایران در میان دیگر ملت‌ها رواج نیابد."

 

آقای خامنه ای، همچنین از "تلاش دشمنان برای سیاه‌نمایی اوضاع کشور از طریق بزرگ کردن ضعف‌ها و کمرنگ کردن پیشرفت‌ها" سخن گفت و با هشدار به اهل قلم، اصحاب مطبوعات و صاحبان تریبون و رسانه در خصوص "مراقبت و هوشیاری در این زمینه"، تاکید کرد: "مبادا کسی دانسته یا ندانسته با اظهار نظر، حرف و یا نوشته خود به این خواست دشمن کمک کند."


رهبران دینی با خشونت علیه کودکان مقابله کنند

Posted: 19 Oct 2011 05:30 AM PDT

آیت الله موسوی اردبیلی
جرس: آیت الله موسوی اردبیلی در پیامی خواستار تلاش رهبران دینی ادیان و مذاهب برای مقابله با خشونت علیه کودکان شدند.

به گزارش خبر حوزه، کودکان و نوجوانان از گروه‌هایی هستند که باید برای رفع نیازهای مادی و معنوی آنان تلاش مضاعف نمود. از فوری‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای آنان، برخورداری از رشد و تربیت در محیطی امن و سرشار از ملاطفت، و فضایی سالم و عاری از صعوبت، و عرصه‌ای مبرّی و منزّه از خشونت است.


 متن کامل پیام آیت‌الله موسوی اردبیلی که صبح امروز در افتتاحیه همایش دو روزه «نقش ادیان و رهبران دینی در مقابله با خشونت علیه کودکان» قرائت شد، بدین شرح است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی محمد و اله الطاهرین

به نام پروردگاری که برای تکریم فرزندان آدمیان آنان را هدیه و هبة خود به مردم نامید و در قرآن کریم فرمود: لِّلَّـهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَاثًا وَیَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ‌(۴۹/ شوری)

و برای یادآوری مسوولیّت مومنان در تربیت کودکان و وابستگان، این گونه فرمود: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارً‌ا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَ‌ةُ … (۶/ تحریم)

و برای نشان دادن نقش ملاطفت به همراه مراقبت در محیط خانواده و اجتماع، در رهایی از کیفر و مجازات روز جزا این گفتگوی متقیان در جنّات النعیم را نقل نمود که: وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ قَالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ فَمَنَّ اللَّـهُ عَلَیْنَا وَ وَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ (۲۵-۲۷/ طور)

سلام و تحیّات بی پایان برهمة انبیا و اولیا، و جملة صلحا و شهدا،

و درود بر شما علمای ادیان الهی و محققّان گرامی که با نیّات خیر در این اجلاس شرکت فرموده اید، و عزم آن دارید با استعانت از حضرت احدیّت و از رهگذار همفکری و مشورت، برای مشکلات کودکان و نوجوانان چاره جویی کنید؛

من عقیده دارم این تلاش شما از مصادیق جهاد در راه خداوند و احسان است و ان شاء الله موجب اجرِ الهی، هدایت و امدادِ حضرت باری خواهد بود؛ این وعده تخلّف ناپذیر پروردگاری است که: وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ (۶۹/ عنکبوت)


خواهران و برادران گرامی! در برهه‌ای از تاریخ معاصر به دلایلی، مانند بیم از منازعات مذهبی که ریشه در برخی وقایع تاریخی داشت و نیز تحت تأثیر برخی مکاتب که با مذاهب رابطة سازنده‌ای نداشتند، نقش مذاهب و پیشوایان دینی در فعالیّت‌ها و مناسبات جهانی مطرح نمی‌شد؛ امّا هرچه جامعة بشری از سال‌های پُرتنش پس از دو جنگ ویرانگر جهانی و جنگ سرد که آکنده از بدبینی‌ها بود فاصله گرفت، به این واقعیّت آشکار، بیشتر توجّه کرد که نادیده گرفتن آموزه‌های ادیان و کارکردهای اجتماعی رهبران مذهبی، بمثابة از دست دادن سرمایه‌ای بزرگ و نادیده انگاشتن توانی ارزنده برای پیشبرد اهداف متعالی انسانی است؛ لذا از دو دهه گذشته بدین‌سو،‌ فعّالان سیاسی و اجتماعی، برای حل معضلات جهانی و پیشبرد برنامه‌های توسعه‌ای، افزون بر استفاده از سایر ظرفیّت‌ها، به تبادل نظر با رهبران دینی و جلب همکاری و حمایت آنها، به عنوان عاملی تعیین‌کننده توجّه کرده‌اند.


احساس مسؤولیّت عمیق رهبران دینی در برابر آحاد افراد، که ناشی از ایمان به آموزه‌های مذهبی، از جمله احترام به انسان‌ها به عنوان برترین آفریدة مورد تکریم پروردگار است، سبب شده آنان نیز به حضور در فعالیّت‌های خیرخواهانة اجتماعی علاقمند باشند. رهبران راستین مذهبی که افرادی قابل اعتماد و محبوب در جوامع خود هستند و به عنوان الگو شناخته می‌شوند، می‌توانند، و وظیفه دارند در اصلاح نگرش‌ها و جلب توجّه‌ها وجذب کمک‌ها به سود افراد ناتوان و نیازمندِ حمایت و یاری، مسؤولیتی خطیر برعهده گیرند.

کودکان و نوجوانان از گروه‌هایی هستند که باید برای رفع نیازهای مادی و معنوی آنان تلاش مضاعف نمود. از فوری‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای آنان، برخورداری از رشد و تربیت در محیطی امن و سرشار از ملاطفت، و فضایی سالم و عاری از صعوبت، و عرصه‌ای مبرّی و منزّه از خشونت است.

افسوس که امروزه انواع خشونت علیه کودکان، بویژه دختران، در مناطق مختلف جهان اِعمال می‌شود و کودک آزاری به عنوان واقعیّتی ‌تلخ از گذشته‌های دور تا روزگار معاصر وجود داشته و دارد.


در سال‌های اخیر به همّت جمعی از خیرخواهان و نیک‌اندیشان، نهضتی برای مقابله با این وضعیّت شروع شده است. مساعدت علمای ربّانی و رهبران متعهد مذهبی، که همه جا، از جمله در جهان اسلام از نفوذ معنوی و تأثیرگذاری وسیعی برخوردارند، در رسیدگی به نیازهای کودکان و تضمین حقوق آنان، به معنای کمک به تأمین سعادتِ بخش وسیعی از جمعیّت جهان است. اقدام علمای مذاهب در مقابله با عادات و رسوم زیانبار برای جسم و روان کودکان و تلاش پیشوایان دینی در ارشاد پیروان خود به شناسایی و احترام به حقوق، رشد و تربیت کودکان و تأکید بر استفاده از روش‌های تربیتی عاری از خشونت، به‌جای برخی شیوه‌های ناپسند و موهن، نه تنها در زندگی فعلی و آیندة انبوهی از انسان‌ها مؤثر است، بلکه تا حد زیادی تعیین کننده موفقیّت کلّی جامعة بشری در مبارزه با جهل و فقر، نیل به توسعة پایدار انسانی، و ارتقای صلح و امنیّت جهانی می‌باشد.


ناگفته آشکار است هر فرد یا گروهی که برای حمایت و بهبود شرایط زندگی کودکان و نوجوانان بکوشد، در واقع توانسته است به‌سود بخش عظیمی از انسان‌ها قیام و اقدام کند. ورود و تلاش هر رهبر مذهبی در این حوزه ها، وی را با روحانیون پاک‌نهاد و نیک اندیشی در سراسر گیتی، از جمله جهان اسلام همراه خواهد کرد که از نفوذ معنویشان برای حفظ حرمت و کرامت بشری، نفی خشونت، و ایجاد محیطی آکنده از صلح و دوستی (که زمینه ساز رشد همة کمالات انسانی، از جمله پرستش آگاهانة خداوند از سوی مردمان است) استفاده می‌کنند. و این موعظة الهی است که برای جلب خیرات و اقامة فرامین او، هر کس، باید با دیگران یا به تنهایی دست به اقدام زند: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّـهِ مَثْنَى وَفُرَ‌ادَى ….(۴۶/ سبأ). و صد البتّه اقدامات هماهنگ و منظم، نتیجه بخش‌تر و سودمندتر است که تعاونوا علی البر و التقوی و ید الله مع الجماعه.


برای مقابله با بحران خشونت علیه کودکان، همة دست اندرکاران، از جمله علمای مذاهب و مبلّغان دینی، هم باید روش‌های تربیتی عاری از خشونت را برای والدین و سایر سرپرستان کودکان بویژه در محیط های آموزشی تبیین نمایند و هم باید برای توقف ترویج خشونت علیه کودکان و اعمال خشونت از سوی خود کودکان و نوجوانان علیه همدیگر در رسانه‌های گروهی و فضاهای مرتبط، کوشش نمایند.

خواهران و برادران گرامی! ما باید با حکمت و موعظة حسنه، همگان را دعوت کنیم از هر کردار و رفتار و گفتاری که به ترویج خشونت می‌انجامد و یا خشونت را در نظر کودکان و نوجوانان، امری عادی جلوه می‌دهد، و آنان را به تکرار چنین رفتارهایی، بویژه نسبت به گروه همسالان و خردتران ترغیب می‌کند، خودداری نمایند. ما به عنوان مبلغان و خادمان ادیان الهی وظیفه داریم با الهام از معارف و مواعظ و حکمت-های دینی خود، مخاطبان‌مان را به صدق،عدالت، صلح و صلاح دعوت کنیم.

خداوندا ما را یاری ده احکام و رهنمودهای تو را نیک دریابیم، اوامر تو را انجام دهیم و از نواهی تو اجتناب ورزیم.

پروردگارا ما را مدد فرما مبلّغان پیام‌های سعادت آفرین تو به افراد حقیقت‌جو و هدایت طلب باشیم.

در پایان، دستِ نیاز به‌سوی پروردگارِ بی‌نیاز فراز می‌آوریم و تمنّای ابراهیمِ خلیل علیه السلام از ربِّ جلیل را باز می‌خوانیم:

رَ‌بِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِن ذُرِّ‌یَّتِی رَ‌بَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ. رَ‌بَّنَا اغْفِرْ‌لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ (۴۰-۴۱/ ابراهیم)

رَ‌بَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّ‌یَّاتِنَا قُرَّ‌ةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا (۷۴/ فرقان)

وَآخِرُ‌دَعْوَانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَ‌بِّ الْعَالَمِینَ و السّلامُ علیکم و رحمة اللهِ و برکاته

 

عبدالکریم موسوی اردبیلی

ذیقعدة الحرام ۱۴۲۳ هجری قمری، شهر مقدس قم

 

شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد: انتخابات آزاد راهکار برون رفت از بحران است

Posted: 19 Oct 2011 05:01 AM PDT

با حمایت از شروط خاتمی
جرس: شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد با حمایت از شروط سیدمحمدخاتمی، انتخابات آزاد و رقابتی را راه‌گشاترین اقدام برای برون‌رفت از بحرانهای خودساخته حاکمیت دانسته، و از حاکمیت خواسته به مردم اجازه دهد در  انتخاباتی سالم نمایندگان خود را به مجلس فرستند.


به گزارش نوروز، این شورا در بیانیه خود آورده است: حاکمیت باید راهکارهای دلسوزانه خاتمی را به منزله راهبرد برون رفت از شرایط نامطلوب کنونی مد نظر و عمل قرار دهد.


اصلاح طلبان کرد با تاکید بر اینکه ما نیز به عنوان بخشی از جریان اصلاح طلبی کشور، شرکت در انتخابات آتی را منوط به تحقق خواست های خاتمی و رهبران در بند جنبش سبز و گروه های اصلاح طلب و دلسوزان کشور می دانیم، افزوده است: 

اکنون فرصتی فراهم شده است تا میزان صداقت مسئولان نظام در فهیم و باشعور دانستن ملت،آزمون و سنجیده شود. اگر به درستی ملت ایران را دارای درک و بلوغ بالای سیاسی و قدرت تشخیص مصالح ملی دانسته و آنان را بی نیازاز داشتن ولی و سرپرست تسخیری می دانید! اجازه دهید در یک انتخابات کاملا سالم وآزاد و رقابتی، مردم نمایندگان دلخواه خود را برای مجلس برگزینند.


متن کامل این بیانیه، به شرح زیر است :
 

بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف ایران!
هم میهنان آگاه و فهیم کرد!



بدون تردید انتخابات آزاد، سالم و رقابتی، رکن اساسی استقرار نظام سیاسی مردمی و دموکراتیک و یگانه ابزار اعمال حاکمیت حقیقی یک ملت بر سرنوشت خویش، و کارآمدترین روش برای پیمودن مسیر آزادیخواهی و عدالتجویی یک ملت است. بدیهی است انتخابات آزاد و عادلانه زمانی تحقق می یابد که آزادی بیان و نشر در عرصه عمومی، فعالیت احزاب و رقابت های سیاسی و انتخاباتی(به معنای حق انتخاب شدن و انتخاب کردن) وجود داشته باشد و برگزاری انتخابات در چارچوب قانون و بوسیله یک نهاد بی طرف اجرا و توسط یک نهاد بی طرف دیگر نظارت شود.تجربه بشری نشان داده است، فقط به واسطه انتخابات آزاد و رقابتی است که شایستگان یک ملت، فرصت خواهند یافت خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده و آحاد ملت بتوانند شایستگان مورد اعتمادشان را آزادانه برای اداره امور جامعه برگزینند. و به واسطه انتخابات آزاد ورقابتی است که زمینه بهره برداری مطلوب از داشته های یک ملت فراهم می آید. انتخابات آزاد ورقابتی، شایسته ترین راه حل و فصل الخطاب برای پایان دادن به چالش های داخلی و منازعات سیاسی یک جامعه و قدرتمندترین دیپلماسی برای حل چالش های محیطی وبین المللی است. انتخابات آزاد ورقابتی راهی است مطمئن برای جلوگیری از حاکمیت ویژه سالاری و استقرار خودکامگی و دیکتاتوری فردی.



اینک در شرایط حساس و مقطع تاریخی سرنوشت ساز پیش روی کشورمان ، انتخابات آزاد و رقابتی رهگشاترین اقدام برای برون رفت از بحرانهای خودساخته حاکمیت بر کشور است. در قانون اساسی کشور طبق اصل ۲۴ آزادی بیان، طبق اصل ۲۶ آزادی احزاب، طبق اصل ۲۷ آزادی اجتماعات به رسمیت شناخته شده است و اگر طبق اصل ۹۹ نظارت بر انتخابات را برعهده شورای نگهبان نهاده است بدین منظور بوده که یک نهاد بی طرف مراحل انتخابات قانونی را منصفانه و بدون گرایش به جناح ها و گروه های سیاسی نظارت نماید.به استناد این برداشت از قانون اساسی ، منع جانبداری اعضای شورای نگهبان به احزاب و گروه های سیاسی شرط لازم برای برگزاری یک انتخابات آزاد، سالم و رقابتی است.مع الاسف عملکرد ۲۰ ساله شورای نگهبان و اعضای ارشد و مادام العمر آن با اعمال نظارت موسع و فراقانونی و جانبدارانه کاملا سیاسی و جناحی ، اکثریت مردم و گروه های سیاسی را نسبت به برگزاری انتخابات آزاد وسالم وقانونی مایوس نموده است. رفتار جناحی، سیاسی و به دور از شان قانونی این شورا ، انتخابات در کشورمان را به یک مقوله چالش زای سیاسی و امنیتی تبدیل نموده است که اسفبارترین آن ها انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ بود که مشروعیت این نهاد و مجریان برگزاری انتخابات را کاملا مخدوش نموده است.



حوادث پس از انتخابات ۸۸ و شرایط نامطلوب پیامد آن درعرصه های داخلی و بین المللی به ویژه وضعیت اسفبار اقتصادی و بی سامانی عرصه تجارت و تولید، فضای امنیتی و بسته کشور، فساد اداری و مالی بی سابقه ، اقدامات خلاف قانون فراوان و انحرافات آشکار از مصوبات جاری نهادهای رسمی کشور ، و تبعات ویرانگر تحریم های بین المللی برای کشور بوجود آورده است آنچنانکه همه گروه ها، جریانات و شخصیت های دلسوز کشور را به اندیشه برای ارائه راه حل معقول و کم هزینه برای خروج از بحران موجود واداشته است. سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین کشورمان در سخنانی دلسوزانه برگزاری انتخابات آزاد را یگانه راه حل عادلانه برای برون رفت از بن بست سیاسی موجود اعلام کرد. خاتمی به مسئولان نظام توصیه نمود که با فراهم کردن زمینه قانونی و بستر سالم و شرایط مقتضی برای انتخابات آتی مجلس روش و مشی حاکم مخرب و نامعقول کنونی را تغییر داده و با آزاد کردن زندانیان سیاسی، رفع حصر از رهبران جنبش اعتراضی سبزمردم، حذف فضای امنیتی و تمکین به قانون پیش نیازهای حداقلی مشارکت آحاد مردم در انتخابات فراروی را فراهم آورند. در پی آن شخصیت ها و گروه های سیاسی دیگر نیزضمن تاکید براین شرایط حداقلی به مسئولان کشور هشدار دادند که ادامه روند کنونی شیوه اداره کشور، جامعه را به سمت بحرانهای بیشتر و فروپاشی اجتماعی کشانیده و چالش های فراروی بین المللی و منطقه ای کشوررا افزایش خواهد داد. شورای هماهنگی راه سبز امید که در غیاب آقایان موسوی و کروبی و احزاب اصلاح طلب رسالت هماهنگی فعالیت های اصلاح طلبانه داخل کشور را برعهده دارد، طی دو بیانیه مهم شرایط شرکت در انتخابات نهم مجلس را اعلام نموده است.
شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد ضمن تائید مواضع دلسوزانه سید محمد خاتمی، حمایت خود از بیانیه های شورای هماهنگی راه سبز امید در خصوص انتخابات را اعلام می دارد و از حاکمیت اکیدا درخواست می کند در مواضع سختگیرانه دو سال و نیم اخیر خود تجدید نظر نموده و راهکارهای دلسوزانه خاتمی را به منزله راهبرد برون رفت از شرایط نامطلوب کنونی مد نظرو عمل قرار دهند. ما نیز به عنوان بخشی از جریان اصلاح طلبی کشور، شرکت در انتخابات آتی را منوط به تحقق خواست های خاتمی و رهبران در بند جنبش سبز و گروه های اصلاح طلب و دلسوزان کشور می دانیم. تردیدی نیست، مشارکت حداکثری مردم و ایفای نقش اصلاح طلبان در انتخابات منوط به رفع حصر رهبران جنبش سبز ، آزادی بی قید وشرط کلیه زندانیان سیاسی، دلجویی از خانواده های آسیب دیدگان ، حذف فضای امنیتی و خفقان آور برای فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری و از بین رفتن موانع غیر قانونی همچون نظارت استصوابی و دخالت نهادهای دولتی و نیروهای مسلح در فرایند انتخابات خواهد بود.



اکنون فرصتی فراهم شده است تا میزان صداقت مسئولان نظام در فهیم و باشعور دانستن ملت،آزمون و سنجیده شود. اگر به درستی ملت ایران را دارای درک و بلوغ بالای سیاسی و قدرت تشخیص مصالح ملی دانسته و آنان را بی نیازاز داشتن ولی و سرپرست تسخیری می دانید! اجازه دهید در یک انتخابات کاملا سالم وآزاد و رقابتی، مردم نمایندگان دلخواه خود را برای مجلس برگزینند!


شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد
۲۷ مهر ماه ۱۳۹۰

 

موسوی لاری: اصطلاح‌ طلبان هيزم گرم‌ كننده انتخابات نخواهند شد

Posted: 19 Oct 2011 03:30 AM PDT

جرس: وزير كشور دولت اصلاحات معتقد است علاوه بر تحقق شروط محمد خاتمي، براي حضور در انتخابات بايد فضاي امنيتي به فضاي سياسي تبديل شود تا شايد بلکه بتوان رقابتي آزاد و سالم در انتخابات داشت.اما اساسا جريان اصولگرا به هيچ نحو علاقه‌مند به حضور اصلاح‌طلبان در رقابت‌هاي انتخاباتي نيست و اين از عملكرد آنها مشخص است.


عبدالواحد موسوی لاری، در گفتگو با روزنامه «اعتماد»، همچنين تاکید دارد که "برخي شخصيت‌هاي اصولگرا از اين جريان بريده‌اند و افكاري نزديك به اصلاح‌طلبي دارند اما در عين حال نمي‌توانند با عنوان و تابلوي اصلاح‌طلب وارد انتخابات شوند، چرا كه اصلاحات با نمادها و افراد و شخصيت‌هاي خود در بين مردم شناخته مي‌شود و بدل‌سازي موفق نخواهد شد."

  

این عضو مجمع روحانیون، در خصوص این ادعای برخی رسانه های اصولگرا مبنی بر "سازوكار 7+1 براي فعاليت‌هاي انتخاباتي اصلاح‌طلبان" و اینکه "ااز برخي افراد به عنوان كانديداي اين طيف سخن مي‌گويند"، تاکید کرد: "نكات شرط‌گونه‌يي كه محمد خاتمي مطرح كرد، مجموعه‌ واقعيت‌‌هايي است كه نمي‌شود از كنارش گذشت. طبق قانون اساسي انتخابات آزاد است و بنا به اظهارات مسئولين محترم، انتخابات آزاد و مستقل خواست مردم است. آنچه آقاي خاتمي مطرح كرد اين بود كه مگر از انتخابات آزاد و رقابتي سخن نمي‌گوييد؟ اگر منظورتان رقابت بين خودتان است كه به مردم اعلام كنيد مي‌خواهيم اكثريت جامعه را كنار بگذاريم و به همين اقليت اكتفا مي‌كنيم و با خودمان رقابت مي‌كنيم. اگر منظور از رقابت در فضاي باز سياسي اين است كه همه ملت و همه آنهايي كه وفادار به اين نظام هستند و زير چتر قانون حركت مي‌كنند بتوانند در رقابت انتخابات شركت كنند، بايد راه را باز كرد. نمي‌شود كه احزاب سياسي را تعطيل كرد و بگوييم خواهان ايجاد رقابت هستيم. نمي‌توان چهره‌هاي سياسي را محدود كرد و سپس از رقابت همه گروه‌ها و احزاب سخن بگوييم. در انتخابات دو مرجع قانوني وجود دارد؛ يكي مرجع اجرايي انتخابات كه شامل وزارت كشور و استانداري‌ها و فرمانداري‌ها و ساير نهادهاي اجرايي است و يك مرجع ديگر هم مرجع نظارتي مانند شوراي نگهبان و هيات‌هاي نظارتي مركزي و استان‌ها و شهرستان‌ها هستند كه بر روند انتخابات نظارت مي‌كنند. طبق قانون اساسي در انتخابات اين افراد مسوول بايد بي‌طرف باشند يعني به نتيجه انتخابات كاري نداشته باشند، بر شيوه و روند برگزاري انتخابات نظارت كنند. اما در دوره كنوني همين امر هم مخدوش شده است. براي نمونه محمد يزدي عضو فقهاي شوراي نگهبان و عضو هيات مركزي نظارت بر انتخابات است و از سوي ديگر عضو هيات داوري جريان اصولگرايي هم هست، يعني به عنوان يك عنصر فعال جناحي هم كار مي‌كند. مي‌شود كسي كه اينگونه در حوزه جناحي فعاليت مي‌كند، در شوراي نگهبان و هيات مركزي نظارت هم حضور داشته و بي‌طرف باشد؟ مي‌گويند ايشان دو شأن دارد، شأن و گرايشات شخصي كه در گروه‌هاي 7+8 مذاكره مي‌كند و شأن ديگري دارد كه در شوراي نگهبان به عنوان فرد بي‌طرف فعاليت مي‌كند. من بارها گفته‌ام اين حرف در ذهن خوب است اما در عمل اينگونه نيست. آب و آتش دو عنصري هستند كه مي‌توانيم در ذهن هردوي اينها را جا بدهيم و تركيبي از آنها داشته باشيم اما وقتي بخواهيم در واقعيت خارجي به آن اشاره كنيم، اگر آتش قوي باشد، آب و رطوبت را خشك مي‌كند اگر هم آتش ضعيف باشد، آب آن را خاموش مي‌كند. در خارج از ذهن امكان ندارد كه يك شيء هم آتش باشد و هم آب. در ذهن ممكن است كه فردي عضو جامعه مدرسين و هيات داوري اصولگرايان باشد از سوي ديگر به عنوان ناظر بر انتخابات عنصر بي‌طرف باشد اما در خارج و در واقعيت چنين مساله‌يي امكان‌پذير نيست. بنابراين ناظر شوراي نگهبان آن هم عنصر كليدي آن، يك پاي دعوا است و نمي‌تواند اطمينان طرف مقابل را جلب كند ."


موسوی لاری پیرامون "برنامه‌ آتی اصلاح‌طلبان" گفت: "در چنين فضايي اصلاح‌طلبان مي‌گويند اگر قصد رقابت داريد شرط رقابت اين است كه اولا مجريان و ناظران بي‌طرف باشند و ثانيا بايد فضاي امنيتي به فضاي سياسي و رقابتي تبديل شود. اين خواسته و حرف عجيب و دور از ذهني نيست، ما مي‌گوييم احزاب و مطبوعات را آزاد كنيد، حبس‌ها و حصرها برداشته شود تا همه بتوانند رقابت كنند."

  

وزیر کشور دولت اصلاحات تاکید کرد: "حرف‌هايي كه محمد خاتمي مطرح كرده اصلا شرط نيست،وی تفسير خود را از انتخابات سالم، آزاد و رقابتي اعلام كرده و گفته است برداشت من از انتخابات آزاد و رقابتي اين است. به‌نظر من وقتي خاتمي مي‌بيند اين حداقل‌ها مورد بي‌توجهي قرار مي‌گيرد، تمايلي به حضور در انتخابات نخواهد داشت، البته من معتقدم جريان اصولگرايي به هيچ نحو علاقه‌مند به حضور اصلاح‌طلبان در رقابت‌هاي انتخاباتي نيست. اينكه افرادي مثل آقاي باهنر يا علي مطهري گاهي اوقات سخناني مي‌گويند، ملاك نيست. آقاي مطهري فرد منحصر به فردي و يك شخص است و نماينده‌ جناح اصولگرا نيست. شخصي است كه دنبال حقايق است و واقعيات را مطرح مي‌كند، آن هم با سليقه و ديدگاه خود. يا آقاي باهنر هم عنصر سياسي است و مي‌گويد چرا ما هزينه عدم حضور اصلاح‌طلبان را بدهيم؟ برخي مي‌گويند اصلاح‌طلبان بيايند اما واقعا با چه شرايط و با كدام امكانات؟ با اين وضعيتي كه حتي نمي‌توانيم رسانه داشته باشيم، چگونه در انتخابات شركت كنيم؟ چه تضميني وجود دارد كه بياييم و دوباره با مشكلات زياد روبرو نشويم؟ يك حداقل‌هايي را جريان راست مطرح كند تا اصلاح‌طلبان بررسي كنند كه بيايند يا نه. با وضع موجود كه بستري فراهم نيست و جريان مقابل هم نه تنها انگيزه‌يي براي حضور اصلاح‌طلبان ندارد بلكه خواهان عدم حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات هم هست، فكر نمي‌كنم راه براي حضور ما باز باشد و معتقدم جريان اصيل اصلاح‌طلبي چون خود را اصلاح‌طلب نظام جمهوري اسلامي مي‌داند و زير چتر نظام فعاليت مي‌كند و برايشان قانون اساسي مهم است، اگر شرايط فراهم باشد در انتخابات شركت مي‌كند اما وقتي حداقل‌ها فراهم نيست و نمي‌توان هيچ كاري كرد ."


عبدالواحد موسوی لاری، در مورد انتخابات آتی و ترکیب اصولگرایان و اردوگاه آنان نیز گفت: "بحث‌هايي كه اين مدت درباره وحدت اصولگرايان و جبهه پايداري و... مطرح مي‌كنند، برايشان بيشتر نفس طرح اين مسائل مهم است. بايد گفت شما نگران چه هستيد؟ اصلاح‌طلبان كه براي حضور محدوديت دارند، شما هم به رقابت‌هاي دروني خود مشغول هستيد و طبيعي است چند نفر به سويي و برخي ديگر به سمت ديگر بروند، چيزي از دست نداده‌ايد. به‌نظر من اصولگرايان دو كار مي‌كنند، اول اينكه مي‌خواهند خرج خود را از مشكلات دولت جدا كنند و ديگر اينكه مي‌خواهند نمايشي از چندسليقه‌يي نشان دهند و بگويند سلايق و تفكرات مختلف در جامعه وجود و در انتخابات شركت مي‌كنند... در مورد جريان معترض اصولگرايي بايد بگويم كه اين افراد با جريان اصولگرايي واقعا دچار مشكل شده‌اند، بسياري از آنها مدت‌ها است كه با جريان حاكم اصولگرا به نقطه پايان رسيده‌اند و از اصولگراها بريده‌اند. بنابراين اين افراد اگر هم وارد صحنه شوند از اصولگرايي فاصله گرفته‌اند، هرچند عضو اين جناح هستند اما از وضع موجود هم ناراضي هستند و اين شرايط را برنمي‌تابند. اما پروژه اصلاح‌طلب‌سازي زماني موفق مي‌شود كه اين جريان و جنبش تابلويي نداشته باشد. الان تابلو و نمادهاي اصلاح‌طلبي مشخص است، جنبش اصلاح‌طلبي در قالب احزاب و گروه‌هاي سياسي يا در چهره شخصيت‌هاي سياسي اصلاح‌طلب معرفي مي‌شود و به راحتي نمي‌توانند بدل‌سازي كنند چرا كه اگر اين بدل‌سازي فاقد اين دو فاكتور باشد، در بين جامعه و مردم جا نمي‌افتد و اقبالي پيدا نمي‌كند. من معتقدم بدل‌سازي‌هاي فرمايشي و دستوري سرنوشت و عاقبت خوبي ندارد. مثل آنچه در مورد گروه طبرزدي پيش آمد."

 

این فعال اصلاح طلب تاکید کرد: "فكر مي‌كنم روشي كه محمد خاتمي مطرح كرد به گفتمان رايج اصلاح‌طلبان تبديل شده است. اصطلاح‌طلبان از انتخابات رويگردان نيستند و هيزم گرم‌كننده انتخابات هم نخواهند شد."