جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


این ضعیفانند که بی رحمند

Posted:

???? : طراح سبز

این ضعیفانند که بی رحمند

نرم خویی را می توان تنها از آنان که قوی ترند انتظار داشت
Leo Rosten
 

از بیوت قم تا برج های الهیه

Posted:



گروه تحلیلگران انقلاب سبز -


حملات سازمان یافته عناصر دولتی به منازل و دفاتر مراجع تقلید در قم را میتوان یک حمله پیشگیرانه به شمار آورد. این حملات پس از آن صورت گرفت که فضای قم و حوزه های علمیه در واکنش به سخنرانی ناتمام سید حسن خمینی، رو به التهاب می رفت و بعید نبود که واکنشی همچون واکنش به مقاله رشیدی مطلق در این شهر شکل بگیرد. با این حملات آشکار شد که حاکمیت برای حفظ عقبه ایدئولوژیک خود (یعنی شهر قم و حوزه های علمیه) حاضر است تا چه اندازه دست به هنجار شکنی بزند و خود حریم فقاهت و مرجعیت را به صورتی بیسابقه مورد تهاجم قرار دهد. اما پیامد وقایع اخیر برای جنبش سبز چیست؟

 

بازی باخت – باخت

ظواهر امر نشان از اقتدار حاکمیت و توانایی آن در پیشگیری از بروز هر نوع تحرک اعتراضی، آن هم در پایتخت تشیع، دارد. زیرا احتمال آن می رفت که پس از رفتاری که در حضور رهبر نظام و با سکوت تایید آمیز وی با سید حسن خمینی انجام شد، تظاهرات یا اعتراضات قابل توجهی در شهر قم بروز نماید. بر این اساس حاکمیت این پند ماکیاولی را در نظر داشته است که هیچ نزاعی به تاخیر نمی افتد، مگر این که به نفع خصم باشد.

اما این شیوه پیشگیری از تظاهرات و زهر چشم گرفتن از مراجع، عملا به شکستن هنجارهای حاکم توسط خود حاکمیت منجر شد و نظام را از مشروعیت مذهبی محروم تر و به سرنیزه محتاج تر کرد. اکنون نه دین ستیزان یا دشمنان اسلام و مسلمین، بلکه خود حاکمیت است که به حریم امن مرجعیت شیعه حمله ور میشود. اهمیت این امر در این است که با زوال منبع مشروعیت مذهبی، آسیب پذیری حاکمیت در عرصه گفتمانی افزایش می یابد و جذب اقشار مذهبی به جنبش اپوزیسیون تسهیل و تسریع می شود و این یعنی خود زنی حاکمیت.

 
مراجع، مرجع شکایت یا نیازمند حمایت؟

یکی از نقاط ضعف اساسی حاکمیت فعلی، اشتباه گرفتن سکولاریسم با دین ستیزی است. نیازی به توضیح نیست که یک سیاستمدار سکولار میتواند در زندگی فردی خود به شدت مذهبی و متشرع باشد، اما فرقه حاکم سکولاریسم سیاسی را به معنی نفرت از مذهب، نهادهای مذهبی و افراد مذهبی می داند و بر این تصور است که سکولارها از هتک حرمت و تحقیر مراجع و حذف روحانیت از عرصه اجتماعی لذت می برند.
 

پس از وقایع اخیر، شماری از فعالان و اندیشمندان با ارسال نامه و انتشار مقاله به مراجع شکایت بردند و از آنان خواستند که در برابر اقدامات توجیه ناپذیر حاکمیت موضع گیری کنند، اما واقعیت امر این است که مراجع و روحانیت در موضع ضعف و تردید به سر برده و توان دفاع از خود و حریم خصوصی خود را نیز ندارند. در واقع روحانیت و حوزه (به عنوان یک نهاد مدنی) همچون سایر تشکل ها و نهادهای مدنی در معرض تخریب و نابودی قرار دارد و خود بیش از هر زمان دیگری محتاج کمک و حمایت است.
 

علاوه بر این روحانیت علی رغم تمام تهدید ها و تحقیرهای کنونی، هنوز از شکست تجربه نظام ولایی بیمناک است و در اثر فضا سازی و تبلیغات گسترده حکومتی، بر این باور است که پیروزی جنبش سبز، عرصه را برای انتقام گیری زخم خوردگان از حکومت ایدئولوژیک باز خواهد کرد و بدین ترتیب حوزه ها ویران و طلاب قتل عام میشوند و زنان محجبه همچون دوران رضا شاه خانه نشین می گردند.
 

در چنین شرایطی محکومیت حملات اخیر و اعلام همدردی و حمایت شخصیت های غیر مذهبی و نهادهای مدنی از حقوق اساسی روحانیت (نه حق حاکمیت آنها) میتواند بی اعتمادی و سوء ظن تصنعی بین نیروهای مذهبی و سکولار را زدوده و در مجموع مواضع اپوزیسیون را در برابر حاکمیت تقویت کند.


جنبشی از بیوت قم تا برج های الهیه

با توجه به موارد فوق، وقایع 14 خرداد و حملات اخیر به مراجع در قم، یک فرصت استثنایی است برای تقویت اتحاد و همدلی در اجزاء و طیف های مختلف اپوزیسیون که حاکمیت دستپاچه و در موضع ضعف، به ناگزیر آن را به مخالفان خود هدیه کرده است. اکنون حاکمیت به صورت آشکار حریم خصوصی و حقوق اساسی دو تن از مراجع تقلید را نقض کرده است و نباید و نمیتوان با سکوت از کنار این وقایع گذر کرد.
 

در سالهای گذشته بارها شاهد بوده ایم که نیروهای دولتی به بهانه برخورد با مفاسد اجتماعی به منازل شهروندان حمله کرده و مراسم عروسی یا میهمانی آنان را به شکلی بیرحمانه بر هم می زدند. این قبیل حملات به ویژه در محله های اعیان نشین که با ایدئولوژی حاکم قرابت کمتری داشتند رایج بود. همچنین گشت ها و ایست های بازرسی خیابانی هم به صورت خاص بر سرکوب سبک زندگی شهروندان طبقه متوسط تمرکز داشتند و از این رو هیچ وقت خودروی یک شهروند ملبس به لباس روحانیت مورد بازرسی و تفتیش قرار نمیگرفت و چند نوجوان کلاشینکف به دست در حضور زن و فرزندش به وی امر نمیکردند که "ها" کند، تا ببینند شراب خورده است یا نه!
 

این تفاوت و تبعیض سالهای سال ادامه داشت و مراجع و روحانیونی که روزگاری قدرت داشتند، لازم ندیدند که به ماموران ایست بازرسی تذکر دهند که اگر تفتیش خودروی جوانان قانونی است، باید خودروی مرا هم تفتیش کنید. بلکه برعکس با بی اعتنایی از کنار ماشین متوقف شده جوانان "فاسد و گناهکار" گذشتند و حکومت سرکوبگر ایدئولوژیک همچون یک قارچ سمی در شکاف همین بی تفاوتی و نفرت متقابل اجتماعی ریشه دواند و آن قدر رشد کرد که دیگر خود را نیازمند مخفی شدن پشت مذهب نمیداند و در بیت و با مرجع تقلید همان میکند که در پارتی و با شرابخوار می کرد.
 

صرف نظر از واکنش مخالفان، این نشانه ضعف مفرط فرقه حاکم است که ساکنان برج ها و پنت هاوس ها تا بیت نشینان قم را از خود رانده است و نه تنها پایگاه اجتماعی ندارد، بلکه به همه نیروها و طبقات اجتماعی بی اعتماد و بدبین است و از روسری دختران و عمامه روحانیان به یک اندازه وحشت دارد. حاکمیت نامشروع، تنها و منزوی است و به شدت ترسیده است، چرا که میداند در ایران هیچ حکومتی نمیتواند به طور همزمان در برابر نیروهای سکولار و مذهبی مقاومت کند. بر این اساس هیچ گاه عرصه برای ایجاد یک گفتمان ملی دموکراتیک که از بیت های قم تا برج های الهیه را حول ستیز با استبداد دینی همدل و متحد کند، این قدر فراهم نبوده است؛ گفتمانی که در یکی از عکس های منتشر شده از موج سبز انتخاباتی به بهترین نحوی منعکس شده بود و یک روحانی سبز را در کنار دختران و پسران جوان نشان می داد.
 

و در پایان

سکوت دیروز در برابر انواع گشت ها و ایست بازرسی های متجاوز به حریم و حقوق اساسی شهروندان، باعث ظهور یک نوع گشت جدید در قم شده است که می توان آن را "گشت مرجعیت" نامید. این گشت مثل گشت ارشاد که یکی را برای مرعوب کردن بقیه بازداشت می کند، از بین مراجع تنی چند را انتخاب می کند و جهت عبرت و خفه کردن سایرین مورد سخیف ترین بی حرمتی قرار می دهد.
 

بعید است که سکوت در برابر آنچه که بر سر نهاد روحانیت می آید، عاقبتی بهتر برای سکوت کنندگان امروز داشته باشد. اینک اکثر شهروندان ایرانی در فرایند مبارزه با استبداد آموخته اند که دیگر نباید دفاع از حقوق اولیه و انسانی افراد را به ایدئولوژی آنان مشروط کرد و این همدلی را در واکنش به اعدام فرزاد کمانگر و هم بندانش به اثبات رساندند. هرچند شاید هنوز عده ای بر این باور باشند که میتوان تحت عنوان سکولاریسم و مخالفت با حکومت روحانیون در برابر تجاوز به حقوق اولیه شهروندی و مدنی روحانیان و مراجع سکوت کرد؛ حتی میتوانند بگویند حق شان بود چون همین ها در دهه 60 چنین و چنان کردند و دست خدا صدا ندارد. اما سکوت در برابر تجاوز به حقوق اساسی یک بخش از جامعه، یک معنای ناخواسته و تلخ نیز دارد و آن تایید و تثبیت جایگاه نیروهای سپاه و بسیج و لباس شخصی به عنوان دست طبیعت یا دست خدا خواهد بود.
 

دست نوشته شهید چمران درباره تبدیل انقلاب به لجنزاری از ظلم و خودخواهی

Posted:



برای نخستین بار منتشر می شود -

 


چمران فارغ التحصیل دانشگاه تگزاس در رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک، از آغاز دهه هفتاد میلادی به لبنان رفت و در کنار امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان "جنبش أمل" را تأسیس کرد؛ حرکتی که پیروان همه ادیان در آن شریک بودند.

وی که به لحاظ اندیشه سیاسی از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران و از اصحاب نظری دکتر علی شریعتی و آیت الله طالقانی بود پس از ناپدید شدن امام موسی صدر در لیبی و پیروزی انقلاب اسلامی در تهران، به درخواست آیت الله خمینی به ایران بازگشت و معاونت دوست و استاد دیرین خود مهندس مهدی بازرگان را که آنک نخستین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی بود را پذیرفت و به وزارت دفاع دولت وی نیز منصوب شد.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده آیت الله خمینی در شورای عالی دفاع و فرماندهی جنگ های نامنظم پس از حمله عراق به ایران از مهمترین عناوین کارنامه سیاسی و نظامی اوست. وی سرانجام در سی و یکم خرداد 60، در منطقه دهلاویه (جنوب ایران) به شهادت رسید.


نوشته حاضر نگاه بلند او و افق غم انگیزی را نشان می دهد که کمتر از دوسال پس از پیروزی انقلاب 57 روایت شده و توسط یکی از دوستان شهید مصطفی چمران در لبنان به جرس سپرده شده است:



دست نوشته ای از مصطفی چمران_ تهران، 1359



خدایا!

می دیدم که در الجزایر، رهبران انقلاب به جان هم می افتند، همدیگر را به زندان می کشند، مسلحانه علیه هم می جنگندند.
می دیدم که در مصر، رهبران قیام با هم به دشمنی می پردازند، وحدت آنها شکسته می شود و شکست پشت شکست به سراغ آنها می آید. می دیدم که در همه انقلابها، رهبرانشان برای وصول به قدرت با هم مسابقه می گذاشتند، رقابت می کردند و همدیگر را می کوبیدند و می کشتند و انقلاب را به لجنزاری از ظلم و خودخواهی سقوط می دادند و من با خود می گفتم اینها هیچکدام به درجه رشد نرسیده اند، هیچ یک مفهوم واقعی خدا و خلقت و قیامت را درک نکرده اند،
 
اما با خود می گفتم بگذار انقلاب ما پیروز شود، مکتب اسلام راستین مستقر گردد، خدای بزرگ براستی فهمیده شود، انسانها فقط خدا را بپرستند، همه طاغوتها را فرو بریزند. دیگر خودخواهی و غرور خودنمایی نکند. دیگر جایی برای مصلحت طلبی نماند. دیگر جایی برای سیاست بازی وجود نداشته باشد و ما با خیالی راحت بدنبال ساختن و پرداختن اجتماع و تکامل خود مشغول شویم و یک چنین نمونه عشق و پاکی و همکاری و تلاش و تکامل را به همه جهانیان نشان دهیم.
 

اما هیهات؛ که غرور و خودخواهی وحدت انقلاب ما را نیز خدشه دار کرد، تفرقه و تشتت بوجود آورد، اختلافات و زد و خوردها اوج گرفت و مردم ساده و عامی را بدبین کرد تا به جایی که عده زیادی زده شدند. هر روز ضعیف تر شدیم، دشمنان بیشتر جلو آمدند، مستضعفان ناامید شدند و همان اختلافات و مشکلاتی که برای انقلابها و ملتهای دیگر وجود داشت برای ما نیز پدیدار شد. و نشان داد که ما هم به درجه رشد نرسیده ایم و کامل نشده ایم و زمان زیادی می خواهد که شایسته چنین انقلابی شویم.




پدر محمد کامرانی: فیلم دادگاه متهمان کهریزک را نشان دهند تا عمق فاجعه را مردم ببینند

Posted:

پدر محمد کامرانی: فیلم دادگاه متهمان کهریزک را نشان دهند تا عمق فاجعه را مردم ببینند

مسیح علی نژاد -

 

 این گفته های علی کامرانی است، پدر محمد کامرانی جان باخته هیجده ساله روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران که ۱۸ تیرماه ۸۸ در خیابان دمشق تهران، با یورش لباس شخصی ها دستگیر شده و پس  از شکنجه و ضرب و شتم در زندان، به بیمارستان منتقل می شود. اما جراحات وارد شده به این نوجوان آنقدر شدید بوده است که حتی پدر و مادر وی فرصت خداحافظی از محمد که در کما بوده است را نیافتند.

 

 خانواده امیر جوادی فر و محمد کامرانی، دو تن از جان باختگان بازداشتگاه کهریزک به جرس گفته اند: از دیدگاه آنان متهم اصلی پرونده قتل زندانیان کهریزک همان قضاتی هستند که دستور انتقال دستگیرشدگان را به این بازداشتگاه غیر قانونی داده اند و لذا علاوه بر برگزاری دادگاه مربوط به پرسنل نیروی انتظامی، خانواده ها بی صبرانه منتظر برپایی دادگاه قضات هستند.

 

 پدر محمد کامرانی می گوید: پس از مطلع شدن از فاجعه جان باختن فرزند خود، به هاشمی شاهرودی شکایت نامه ای نوشته است که در آن نام سعید مرتضوی را به عنوان کسی که دستور انتقال زندانیان به کهریزک را داده بود قید کرده است و آقای شاهرودی نیز در ذیل نامه دستور پیگیری داده بود و در کنار این اقدام، او همچنین نامه ای به رهبری جمهوری اسلامی می نویسد که آیت الله خامنه ای نیز دستور پیگیری را در ذیل نامه آقای کامرانی می نویسد.

 

 گفتگوی کامل علی کامرانی پدر محمد کامرانی با جرس را پیرامون این پرونده و آنچه بر فرزند او در کهریزک گذشته است،  بخوانید:

 

آقای کامرانی،  تنها دادگاهی که برای بررسی کشته شدن مردم در جریان بعد از انتخابات تشکیل شده است، دادگاه مربوط به کشته شدگان کهریزک است، با توجه به اتفاق نظر حاکمیت نسبت به محکوم بودن فاجعه کهریزک، شما امیدی به فرجام مثبت این دادگاه دارید؟

 

به ما گفته اند تا آخر همین هفته نتیجه دادگاه متهمان کهریزک را اعلام خواهند کرد، ما همه چشم امیدمان به همین پرونده است تا ببینیم مسولان چه پاسخی می دهند، اگرچه در روند برگزاری دادگاه، تنها کسانی به عنوان متهم حضور داشتند که فقط عامل بودند و دستور برخورد داشتند، اینها هم در جایگاه خود مقصر هستند اما  آمران باید محاکمه شوند و به سزای اعمال خود برسند. همان کسانی که دستور انتقال محمد و دوستانش را به کهریزک صادر کرده اند، همان کسانی که  از نزدیک در جریان فجایع بوده اند باید زیر ذره بین قرار گیرند و محاکمه شوند. .

 

به هرحال مجلس شورای اسلامی هم نام سعید مرتضوی را به عنوان قاضی دستور دهنده انتقال زندانیان به کهریزک مطرح کرده است، آیا شما همین درخواست تان مبنی بر محاکمه آمران را از مقامات ارشد کشور و یا دولت جمهوری اسلامی به صورت رسمی هم مطرح کرده اید؟

 

بله من به عنوان یک شهروند ایرانی به آقای شاهرودی رییس وقت قوه قضاییه نامه نوشته بودم  و اسم دادستان وقت را هم به عنوان کسی که باید پاسخگو باشد در نامه مطرح کرده بودم. محمد ما یک  پرونده هشتاد صفحه ای در دستگاه قضایی دارد و خود قوه قضاییه می داند درخواست ما چیست، من یک بار با مقام رهبری دیدار کرده ام و یک بار هم به ایشان نامه نوشته ام،  که ایشان هم در ذیل نامه و همین طور شفاها تاکید کردند کلیه کسانی که در قتل محمد کامرانی دست داشتند باید محاکمه شوند  

 

ولی آقای کامرانی همانطور که در جریان هستید،  دادستان وقت تهران  همان زمان در نامه ای به لاریجانی نوشته بود؛ « کهریزک رسمی و قانونی بوده و انتقال گروهی از بازداشتی‌ها به آنجا موجه بوده است» و حتی بعدها  به عنوان معاون کل دادستان کشور برگزیده شد.

 

موضوع معاونت آقای مرتضوی مورد انتقاد خیلی ها است و بارها از طرف برخی از نمایندگان هم مطرح شد. حرف ما هم همین است؛ حداقل کسی که اتهام به او وارد است، ابتدا باید تحقیق و بررسی لازم در مورد اتهاماتی که از سوی مجلس هم مطرح شده، در موردش صورت می گرفت اگرچه چنانچه مجرم نبود می توانست بشود معاون کل دادستان کشور. ما با کسی خصومت شخصی نداریم، اینجا بحث تکرار نشدن فاجعه کهریزک است که آرزو می کنم برای گرگ بیابان هم چنین اتفاقی رخ ندهد. همانطور که خود آقای لاریجانی هم در دیداری که با ایشان داشتم گفتند با کسی تعارف نداریم، باید قاطعانه و مسولانه نسبت به اتهامات همه کسانی که در فاجعه کهریزک نقش داشته اند تحقیق و برسی کنند و آمران را به سزای عملشان برساند.

 

آقای کامرانی مگر در دادگاه غیر علنی متهمان کهریزک، چه نکاتی اضافه بر موارد شکنجه و تجاوز که بارها مهم مطرح شده است، از سوی شاهدان عینی عنوان شد  که مسوولین امر صلاح ندیدند تا  دادگاه را علنی برگزار کنند؟

 

خدا می داند، چه به روزمان آمد وقتی حرف های کسانی که در کهریزک بوده اند را در مورد جنایت های رخ داده شنیدیم، خدا می داند که بعد از برگزاری دادگاه من و مادر، دو خواهر و برادر محمد نتوانستیم بخوابیم...شب دادگاه ما روانی شدیم، دیوانه شدیم از این همه دردهایی که شنیدیم. خانه ما پر از گریه و زاری بود، تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمحمد و بچه ها آورده بودند. از قاضی پرونده که به زیبایی بازجویی کرد تا همه موارد از متهمان و شاهدان عینی در دادگاه مطرح کند تشکر می کنم ولی همه حرفم این است که چرا یک نسخه از فیلم دادگاه متهمان کهریزک را به مردم نشان نمی دهند تا همه بدانند چه بلایی بر سر بچه های ما در کهریزک آوردند، قاضی پرونده علی رغم همه فشارها جرات به خرج داد و دنیای خود را به آخرت دیگران نفروخت اما نمی دانم چرا تنها چند روز قبل از دادگاه به ما اعلام کردند که علنی برگزار نخواهد شد. گفتند به مصلحت نظام نیست.

 

قاضی پرونده چه مواردی را مطرح کرد؟

 

قاضی دادگاه بسیار مسلط، مو به مو حوادثی که رخ داده بود را کالبد شکافی کرد، عاملان فاجعه هم مدام انکار می کردند یا می گفتند آن زمان متوجه نبودند چه کار می کردند، یک پرونده سه هزار صفحه ای در اختیار قاضی بود و جزییات را به جرات به رخ متهمان کشید و قتی آنها انکار می کردند به آنها گفته شد که فیلم و مستندات رفتارهای آنها با زندانیان هم موجود است و نمی توانند رفتارهای خشونت آمیز خودشان را انکار کنند.

 

به کرات گفته می شود عده ای از نیروهای خودسر این رفتارهای خشونت آمیز را مرتکب می شوند...

 

برای همین است که می گویم آمران باید محاکمه شوند. ولله برای همه مردم سوال است که لباس شخصی ها از کجا دستور می گیرند، از کجا  حمایت می شوند؟ امینت کشور دست چند ارگان است؟

 

دانشجویان زیادی را در ۱۸ تیر دستگیر کرده اند و گفته می شود بسیاری از آنان توسط لباس شخصی ها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، در مورد محمد چطور؟

 

محمد به همراه دوستش رفته بودند دنبال درس و مدرسه. محمد حتی سن قانونی اش به رای دادن نمی رسید، رفته بود دنبال کارهای  کنکور و مدرسه. در تجمع هم نبود، نمی دانم چرا دستگیرش کرده اند، عزیز من  که می رفت دنبال درس و مدرسه ، برای چه باید مرد ضرب شتم آن هم به آن صورت فاجعه آمیز قرار می گرفت؟  محمد من با دوستش رفته بودند مدرسه شهید مطهری، اون لباس شخصی که بچه مرا گرفت قاتل است و اون کسی که دستور داد بچه مرا بفرستند به آنجایی که نباید می فرستادند هم قاتل است، اگر نمی توانند از امنیت مردم حمایت کنید، خب بگویند حکومت نظامی است تا مردم به خیابان نیایند.

 

شما و مادر محمد در تمام این مدت که عزیزتان را از دست داده اید چه چیزی بیشتر از همیشه آرام تان کرده است؟

 

مادر محمد افسرده است، ما همه افسرده شدیم. یاد راه رفتن اش در خانه که مدام برای کنکور اضطراب داشت، یاد چشم های نگران محمد دیوانه مان کرده است. تنها چزیی که آرام مان می کند این است که مسوولان قاتل محمد را به سزای عملی که انجام داده برسانند. به ما باید بگویند این لباس  شخصی ها از کجا حمایت می شوند؟ نمی شود تا هر اتفاقی افتاد بگویند خودسر بودند، لباس شخصی بودند، ما می خواهیم همین بلایی که سر بچه ما آمده یک روز سر خودشان بیاید تا بفهمند در این مدت چه دردی کشیدیم.

 

گفته می شود تعدادی از شاکیان کهریزک شکایت خود را پس گرفته اند، شما خبر دارید؟

 

بله بعضی ها به دلیل شرایط حاکم و احساس نا امنی که آن زمان می کردند، می گفتند، آزار و اذیت شدیم،  ترسیدیم و شکایت را پس گرفتیم، روزهای اول خیلی تلاش می کردند تا مردم شکایت خود را پس بگیرند اما خوشبختانه این بحث هایی که ما مطرح کردیم، زندانیان هم آمدند و از حقوق خودشان در دادگاه دفاع کردند.

 

به برخی از خانواده های کشته شدگان پیشنهاد دادند که دیه دریافت کنند به شما چطور؟

 

جرات این کار را ندارند که در قبال از دست دان عزیزمان به ما پیشنهاد دیه و پول بدهند. اجازه نمی دهیم به آنها که چنین کاری بکنند. من دیه ‍را می خواهم چه کار کنم. دنبال قصاص از کسانی هستم که بچه بی گناه مرا کشتند..

 

آخرین بار که محمد را دیدید و حرف آخر خودتان...

 

محمد را برده بودند بیمارستان لقمان، روی تخت بیمارستان دیدمش.  تب داشت داغ بود، در بیمارستان لقمان با همان حالتی که در کما بود یک سرباز بالای سر بچه گذاشته بودند. عزیز ما را به تخت بسته بودند، وقتی محمد را در آغوش کشیدم داشت می سوخت و من هنوز برایم سوال است بچه ای که در کما بود و داشت از تب می سوخت را برای چه با غل و زنجیر به تخت بسه بودند. از آنجا او را به بیمارستان مهر منتقل کردیم و دوساعت بعد..

 

همه امیدمان این است که قاتلان محاکمه شوند تا فاجعه کهریزک برای هیچ کس تکرار نشود.

 

ایران از ممنوعیت ورود دو بازرس آژانس و راه اندازی یک رآکتور اتمی دیگر خبر داد

Posted:

ایران از ممنوعیت ورود دو بازرس آژانس و راه اندازی یک رآکتور اتمی دیگر خبر داد

 

به گزارش رادیو گفتگو، علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، طی مصاحبه ای با این بخش از صدا و سیمای جمهوری اسلامی خاطرنشان کرد "تصمیم ایران در مورد منع ورود دو بازرس متخلف، هفته گذشته به آگاهی آژانس بین المللی رسید ه و ایران به عنوان امضا کننده پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای - ان پی تی - در صورتی که بازرسان آژانس در مورد فعالیت اتمی این کشور گزارش خلاق واقع بدهد، حق دارد خواستار تعویض آنان شود."


اشاره صالحی به گزارش اخیر آژانس پیرامون فعالیت های مشکوک اتمی جمهوری اسلامی و دستگاههای آلودۀ نیروگاههای اتمی ایران می باشد.


بر اساس این گزارش، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران همچنین گزارش کرد که جمهوری اسلامی به آژانس بین المللی انرژی اتمی اطلاع داده است که دو تن از بازرسان این آژانس "به دلیل ارائه اطلاعات غلط و غیر حقیقی و همچنین بر ملا کردن بیش از موعد رسمی اطلاعات، حق ورود به ایران را ندارند."

وی در مورد واکنش مقامات آژانس بین المللی نسبت به این درخواست جمهوری اسلامی، مطلبی عنوان نکرد.


هفته گذشته (٢۶ خرداد)، پنجمین مصوبه مجلس شورای اسلامی موسوم به "صیانت از دستاوردهای صلح‌آمیز هسته‌ای" تصویب شد تا براساس آن، دولت تنها در چارچوب قواعد NPT با آژانس همکاری کند و سازمان انرژی اتمی ایران باید جلوی ورود بازرسان متخلف را بگیرد و حداقل شش ماه بازرسان NPT به ایران ممنوع‌الورود می‌شوند. آن طرح با موافقت ١۸۰ نماینده روبرو شد که تاکید داشتند "ارائه این طرح، واکنشی است به بی‌توجهی غرب به بیانیه تهران و صدور قطعنامه چهارم علیه ایران است."


هنگام تصویب طرح فوق اذکر، علاء الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته بود "برخی از بازرسان آژانس، برخلاف مقررات، اطلاعات غلط در اختیار رسانه ها قرار داده اند."


رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی ایران، در ادامه سخنان خود پیرامون "جلوگیری از ورود دو بازرس آژانس" گفت "دو بازرس مورد نظر محتوای گزارش مربوط به ایران را قبل از اینکه به طور رسمی مطرح شود، افشا کرده بودند و افزود "ضمن اینکه اصلا گزارش غیر حقیقی هم دادند یعنی این دو وجه سبب شد ما از ورود این دو تن بازرس به ایران جلوگیری کنیم."


وی اقدام دولت را در حمایت و پیروی از مصوبه مجلس ذکرکرد و گفت "ما این کار را کردیم یعنی می خواهم به عزیزانمان در مجلس و تمامی ملت ایران اطمینان بدهم که ما رفتارمان و همکاریمان با آژانس در چارچوب توافقنامه های پادمانی و دقیقا طبق آن انجام می گیرد و هیچ چیزی را فراتر از آن انجام نمی دهیم."


رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، در مصاحبه با رادیو گفتگو، از تصمیم به ساخت یک رآکتور جدید در ایران خبر داد و گفت که چند ماهی است که کار روی طراحی رآکتوری مشابه رآکتور تحقیقاتی تهران آغاز شده و تامین سوخت آن توسط ایران انجام خواهد شد.


علیرغم اصرار مکرر مقامات ایران مبنی بر صلح آمیز بودن فعالیت های اتمی این کشور، با اتخاذ تصمیم جدید مجلس و اظهارات امروز صالحی پیرامون "ممانعت از ورود بازرسان" و "بازسازی و تامین سوخت مورد نیاز رآکتور جدید از منابع داخلی"، ممکن است مجددا نگرانی جامعه بین المللی پیرامون تلاش تهران برای تولید اورانیوم با خلوص زیاد و شک بهره برداری تسلیحاتی شدت یابد.



احمدی مقدم: تاکنون برخورد فیزیکی در مبارزه با بدحجابی نداشتیم

Posted:



به گزارش مهر، سردار اسماعیل احمدی مقدم ظهر دوشنبه در جمع خبرنگاران در کرمان با تاکید بر برخورد جدی با بد حجابی، در خصوص برخی اظهارنظرها در خصوص برخورد فیزیکی با بدحجابان گفت: در واقع راهکارهای اجرای طرح عفاف و حجاب مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی مشخص شده و وظایف دستگاههای مختلف نیز در این راهکارها بیان شده است و نیروی انتظامی نیز در همان چارچوب عمل می کند.

 

وی با رد برخورد فیزیکی با بدحجابی گفت: نمی دانم از اینکه مسئله برخورد فیزیکی مطرح می شود منظور چیست و چنین مسئله ای وجود ندارد.

 وی خاطرنشان کرد: از اینکه گفته شود برخی افراد، خودسر در این زمینه عمل می کنند و یا اینکه نیروهایی به صورت خودسر در خصوص برخورد با بی حجابی برخورد می کنند نیز خبری ندارم.

 وی گفت: نیروی انتظامی در چارچوب وظیفه خود با قدرت عمل می کند اما اگر منظور از برخورد فیزیکی ضرب و جرح است، چنین چیزی وجود ندارد و نیروی انتظامی در چارچوب وظایف انتظامی خود عمل می کند که به این هم برخورد فیزیکی گفته نمی شود.

 

ابراز تاسف نماینده آیت الله سیستانی از هتک حرمت سید حسن خمینی

Posted:



جرس: در پی وقایع و حوادث 14 خرداد حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهرستانی نماینده تام الاختیارآیت الله العظمی سیستانی با سید حسن خمینی دیدار کرد.

وی با حضور در منزل نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی در قم،  از حوادث پیش آمده و توهینهای صورت گرفته به سید حسن خمینی ابراز تاسف و تاثر کرد.

به گزارش سایت جماران، در این دیدار  پیرامون مسائل حوزه های علمیه قم و نجف اشرف بحث و  تبادل نظر شد.

 

 

هاشمي‌نژاد: مخالفان دیروز، خط امامی شده اند و به دنبال تنش در جامعه هستند

Posted:



جرس: هاشمی‌نژاد گفت:امروز افرادي هستند كه خود در زمان امام مخالف ايشان و راه ايشان بودند اما امروز با دستاويز قرار دادن برخي مواضع امام ،بدون در نظر گرفتن شرايط زمان و خطاب بيان، به تنش در جامعه دامن مي‌زنند. اين افراد مي‌خواهند با هزاران برچسب خود را به انقلاب و رهبري بچسبانند كه اين جاي گله دارد.



به گزارش ایلنا، حجت‌الاسلام سيد احمد هاشمي‌نژاد معتقد است: اصولگرايان سنتي غير منطقي براي كناره‌ گيري هاشمي روز شماري مي‌كنند و از اينكه وي برود خيلي خوشحال مي‌شوند، تاكي بايد هر فردي به راحتي خانواده و شخص هاشمي را زير سوال ببرد و كسي در اين رابطه اعتراضي نكند.


برادر شهيد هاشمي‌نژاد، در خصوص مصاحبه اخير آيت‌الله هاشمي رفسنجاني و تمايل وي به كناره‌گيري‌اش گفت: طبعا براي ما به‌عنوان بچه‌هاي انقلاب كه حتي با وي در زندان اوين بوديم و شاهد شكنجه‌ها و سختي‌هايي كه كشيدند نيز بوديم كناره‌گيري و يا لفظ آن بسيار سنگين است؛ به هيچ وجه تمايل نداريم كه آيت الله هاشمي رفسنجاني با سوابق مبارزاتي و تجربيات مديريتي پس از انقلاب امروز اين موضوع را طرح و از مسئوليت خود كناره‌گيري كند.


وي ادامه داد: از طرف ديگر اين كناره‌گيري نه به مصلحت انقلاب و نه به نفع جامعه امروز كشور است و ممكن است مخالفان نظام در خارج از كشور و خصوصا افرادي هم كه در داخل خيلي علاقه‌اي به خط فكري و مشي وي ندارند خوشحال شود.


اين استاد دانشگاه اضافه كرد: اصولگرايان سنتي غير منطقي براي كناره‌گيري هاشمي روز شماري مي‌كنند و از اينكه وي برود خيلي خوشحال مي‌شوند.
وي تاكيد كرد: ما از اين موضوع بسيار ناراحت شده و مي‌شويم و تقاضاي ما اين است كه رئيس مجلس خبرگان رهبري با طرح اين موضوع در شرايط امروز جريان مخالف داخلي خود را خوشحال نكنند.


هاشمي‌نژاد در ادامه افزود: البته تصور من اين است كه مقام معظم رهبري نيز اجازه كناره گيري آقاي هاشمي را نخواهند داد، زيرا آقاي هاشمي در زمان حضرت امام نيز شخصيت دوم انقلاب بود و بعيد به نظر مي‌رسد امروز نيز مقام معظم رهبري اجازه ترك مسئوليت‌ها را به وي بدهند.


وي گفت: ممكن است كناره‌گيري هاشمي در اثر فشارهاي سياسي كه توسط مخالفان صورت مي‌گيرد چنين برداشتي را كه با انقلاب قهر كرده است را براي بچه‌هاي انقلاب نيز به وجود بياورد؛ بنابراين نه ‌تنها خود وي بلكه هر فرد ديگري كه جاي او باشد نيز چنين احتمالي را مي‌دهد.


هاشمي نژاد با انتقاد از رواج تهمت و وضعيت فضاي رسانه‌اي در كشور گفت: تاكي بايد هر فردي به راحتي خانواده و شخص هاشمي را زير سوال ببرد و كسي در اين رابطه اعتراضي نكند.

وي تصريح كرد: افرادي هستند كه خود در زمان امام مخالف ايشان و راه ايشان بودند اما امروز با دستاويز قرار دادن برخي مواضع امام بدون در نظر گرفتن شرايط زمان و خطاب بيان، به تنش در جامعه دامن مي‌زنند. اين افراد مي‌خواهند با هزاران برچسب خود را به انقلاب و رهبري بچسبانند كه اين جاي گله دارد.


وي ادامه داد: البته اين افراد با سوء استفاده از اين كلام مي‌خواهند خود را تثبيت كرده و در جهت بهره‌برداري‌هاي مادي و جايگاهي براي خود استفاده كنند.


اين فعال سياسي با اشاره به بخشي از مبارزات انقلابي آيت الله هاشمي رفسنجاني و نقش وي در سال‌هاي پس از انقلاب گفت: وي شخصيت كمي در نظام نيست، بلكه جزو كادرهاي اصلي در نهضت امام بود و نبايد اجازه داد كه عده‌اي تازه به دوران رسيده و بدون سابقه انقلابي به شخصيت وي اهانت كنند و حرف‌هايي را كه در شان خودشان است را به وي نسبت دهند.


وي گفت: ما از هاشمي رفسنجاني تقاضا داريم كه حتي فكر اين مساله را از ذهن خود بيرون كنند، زيرا رفتن وي نه در شان شخص خود و نه در شان انقلاب است و نبايد امثال آيت الله هاشمي رفسنجاني با طرح چنين مسائلي هم دشمنان خارجي و هم دشمنان و مخالفين فكري داخلي خود را خوشحال كنند.


هاشمي نژاد تاكيد كرد: قطعا چنانچه اقاي هاشمي دلش براي نظام نمي‌سوخت اين دغدغه را كه رفتن وي تعبير به قهر مي‌شود را نيز نداشت، اما آقاي هاشمي نمي‌تواند اين كار را بكند زيرا وي تنها متعلق به خود نيست بلكه متعلق به امام، نظام و مردم است.


هاشمي نژاد در بخش ديگري از اين سخنان با اشاره به هم زدن مراسم سخنراني نوه حضرت امام در 14 خرداد و با محكوم كردن اين اقدام برخي كه كار آنها را حساب شده مي‌دانست معتقد است: براي هيچ انسان مسلمان انقلابي درد كشيده و در خط امام اصلا قابل درك و هضم نيست كه در سالگرد امام عده‌اي در زمان سخنراني حاج سيد حسن آقاي خميني جسارت‌ها و شعارهاي بي‌معنايي سردادند و مانع سخنراني يادگار بنيانگذار انقلاب شدند.


اين استاد د انشگاه تاكيد كرد: مسئولان بايد نسبت به اينكه در مراسم سخنراني نوه امام عده‌اي بگويند نوه روح الله سيد حسن نصرالله پاسخگو باشند و از مقامات و مسئولان امنيتي مي‌خواهيم كه عاملان را شناسايي و با آنها شديدا برخورد كنند.
 

سردار قاسمی: آمریکا و انگلیس نتوانستند؛  سپاه لکه نفتی خلیج مکزیک را مهار می‌کند

Posted:



به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سرتیپ پاسدار رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء گفت: این مایه ننگ و شرمندگی است که آمریکا و انگلیس و کسانی که خود را مهد تکنولوژی و ابرقدرت حوزه صنعت و اقتصاد جهانی می‌دانند با گذشت دو ماه از تخریب سکوی تولید نفت در منطقه خلیج مکزیک قادر به مهار فوران نفت ‌نباشند.

 

وی خاطر نشان کرد: دستور اوباما به ارتش آمریکا برای دخالت و ورود به صحنه این حادثه که دیگر به بحران منطقه‌ای و بلکه فرامنطقه‌ای تبدیل شده است نشان ‌دهنده چالش فناوری غرب و به بن بست رسیدن متخصصین مغرور کمپانی‌های بزرگ نفتی انگلیسی و آمریکایی است.

 

قاسمی با اشاره به نگرانی‌های جهانی از بروز یک فاجعه زیست محیطی در خلیج مکزیک و تاثیر آن بر زندگی عادی ساکنان ساحل مناطق کارائیب ادعا کرد: ابراز امیدواری دولت مردان آمریکایی و تلاش نافرجام آنان در مهار این لکه، برغم بسیج تمامی امکانات و ظرفیت‌ها و حتی دخالت ارتش، مقامات و مردمان کشورهای حوزه دریایی کارائیب را سخت نگران کرده است و تصور اینکه این لکه نفتی با ورود به جریان قدرتمند دریا به سواحل باهامای جامائیکا و کشورهای دیگر، فاجعه زیست محیطی و انسانی را در تاریخ رقم خواهد زد، برای آنها کابوسی وحشتناک است.

 

وی با تاکید بر احساس مسئولیت دولت و ملت ایران در برابر این امر انسانی و برشماری توانمندیهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بویژه متخصصین نفتی قرارگاه خاتم الانبیاء اظهار داشت: در صورتی که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و نیز شرکت‌های غربی خود را در مهار لکه نفتی ناتوان می‌دانند از ایران درخواست کنند، می‌توانیم با بررسی‌های لازم، متخصصین قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه را جهت کمک به جلوگیری از ادامه این فاجعه بزرگ و پایان بخشیدن به بحران زیست محیطی و مهار لکه نفتی به منطقه اعزام کنیم.

 

فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) خاطر نشان کرد: تجربه حضور ایرانی‌ها در مهار فوران‌های نفتی در برخی کشورهای همسایه در خلیج فارس مانند کویت از قابلیت‌ها و مهارت‌های آنان خبر می‌دهد ، در عین حال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای کمک به مهار لکه نفتی آماده است.

 

وی در پایان با اشاره به قطعنامه اخیر شورای امنیت و اعمال تحریمهایی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و قرارگاه خاتم الانبیاء تاکید کرد: دست‌یابی سپاه به این قابلیت‌ها و توانمندیها محصول تحریم‌هایی است که در طول سه دهه گذشته علیه نظام و ملت ایران اعمال شده است و اساسا ما همواره زندگی در شرایط تحریم را تجربه کرده‌ایم و اینک که جامعه جهانی بایک فاجعه زیست محیطی و تهدید علیه مردمان یکی از مناطق حساس دنیا مواجه شده است سپاه پاسداران برغم تحریم‌های جدید آماده است به رسالت انسانی خود در این زمینه عمل کند و توان انحصاری و بومی خود را به خلیج مکزیک اعزام‌ کند.
 

انقلاب ایران: دومین سال

Posted:



رئول مارک گرچت/نیویورک تایمز -

 

رئول مارک گرچت، از کارشناسان سابق خاورميانه در سازمان سيا

 

در سال 1985، زماني که هیچ ماموري حتي در خواب هم نمي دید که تظاهرات گسترده دموکراسي خواهي درست شبیه به آنچه در سال گذشته اتفاق افتاد در خیابان هاي تهران به راه بیافتد، من براي اولین بار رئیس بخش عملیات سازمان سیا شدم. یکي از همکارانم مرد مسني بود که در اوایل تشکیل سیا به آن پیوسته بود، زماني که لیبرال هاي انترناسیونالیست و سوسیالیست هاي جنگ طلب تقریبا همه برنامه هاي سري آمریکا ها را اداره مي کردند.

 

همکار من که یک روشنفکر سرکش و بعنوان یک مامور بیش از حد دل رحم و از لحاظ سیاسي چپ بود، زماني که پاي حقوق بشر به میان مي آمد، همه مرزبندي هاي ملي را کنار مي گذاشت. او مي توانست ساعت ها درباره  اینکه چرا کتاب " جامعه سالم و دشمنان آن"  نوشته کارل پوپر، فیلسوف اطریشي پاسخ مناسبي به دیکتاتوري دیني در ایران است، صحبت کند. او در بین همکاران تقریبا تنها کسي بود که مشتاق کمک به مردم ایران علیه حکومت دین سالار آیت الله خمیني بود.

 

مشخص شده است که همه روشنفکران تاثیرگذار  در هدایت جنبش نوپاي دموکراسي خواهي مردم ایران، جنبش سبز، از عاشقان پوپر و دفاع او از لیبرال دموکراسي هستند. رئیس جمهور سابق ایران، محمد خاتمي، که مجذوب و  کمي هم مرعوب فلسفه غربي است، دائما درباره پوپر مي نویسد. عبدالکریم سروش، فیلسوف دیني که شاید مهم ترین متفکر مسلمان بعد از غزالي فیلسوف قرن یازدهم، است هم به پوپر براي تلاش هایش در ایجاد عقیده اي که جامعه را به سمت دموکراسي مي کشاند، احترام مي گذارد.

 

تا آنجایي که از یک سال پیش تغییرات ایران را بررسي کردم، به یاد همکارم، کارل پوپر و عده زیادي از  طرفداران دموکراسي و روحانیون روشنفکر ایراني که فرهنگ و آداب کشورشان را تغییر داده اند، افتادم. آنها راهنمایان آمریکا در مورد مواجهه با ایران هستند؛ آنها همچنین اوباما را براي سیاست هایش در مقابل ایران، سرزنش مي کنند.

 

در حقیقت  دولت ریگان در دهه هشتاد نتوانست کمک زیادي به مردم ایران بکند (تلاش رونالد ریگان براي گفتگو با حکومت دیني ایران در لبنان در مورد گروگان ها، باعث کدورت "میانه رو" ها در ایران شد)، اما آقاي اوباما مي تواند کمک بیشتري بکند. او مي تواند از جنبش آزادیخواهي مردم ایران حمایت کند، او مسلما مي تواند کاري کند که ما شانس بیشتري داشته باشیم در اینکه بمب اتمي به دست روحانیون  ضد آمریکایي و ضد یهودي بیافتد یا نه. دموکرات ها که زماني قهرمان توسعه دموکراسي در جهان بودند باید بفهمند که هر کاري که مي توانند براي مردم ایران بکنند و این در مقابل صدمه اي که از دست روي دست گذاشتن شان به آنها مي رسد هیچ است.

 

آمریکا براي کمک به مردم ایران باید به روشني ببیند که از بعد از مرگ آیت الله خمیني در سال 1989 و یک سال گذشته در ایران چه اتفاقي افتاده است. در دهه نود، زماني که جوانان ایران مفتون شخصیت کاریزماتیک خمیني شده بودند، تصور همان جامعه در دو دهه بعد مشکل بود که تبدیل به بزرگترین منتقدان دیکتاتوري که تاکنون در خاورمیانه دیده است، شده اند.

 

یک دلیل چنین تغییري  کمبود روشنفکر در حکومت است. مشاور معنوي محمود احمدي نژاد، آیت الله محمدتقي مصباح یزدی  است و دلیلش این است که او باقیمانده گروهي است که صادقانه معتقدند که انسان و خدا در بهترین حالت در جمهوري اسلامي ایران در کنار هم قرار گرفته اند.

 

جنبش سبز، که تجلي تغییرات عظیم فرهنگی و سیاسي در ایران است، همان چیزي است که آمریکایي ها سال هاست که دوست دارند در خاورمیانه ببینند؛ بخصوص بعد از وقایع یازده سپتامبر: یک جنبش دموکراتیک لیبرال که در اهداف سیاسي و فلسفي اش به سمت سکولاریسم مي رود و ریشه هایش در طبقه متوسط پر جمعیت ایران است و بستر آن جوانان تحصیلکرده هستند (افراد تحصیلکرده در ایران، بعد از انقلاب که در هاي دانشگاه به روي فقرا هم باز شد، متعلق به قشر خاصي از جامعه نیست).

 

این جنبش  در روش ها و آرزو هایي که دنبال مي کند، شبیه به آنچه در سال هاي نود در پشت پرده هاي آهنین مي گذشت، است. هدف آن متحد کردن آزاداندیشان، روحانیون مخالف، افراد کم درآمد، جوانان و شاید از همه مهم تر نسل اول انقلاب که توسط آیت الله خامنه اي، جانشین فاقد کاریزما و پارانوئیک خمیني، پاکسازي شدند، است. بروز این جنبش در ابتدا با پیروزي آقاي خاتمي در انتخابات سال 1997 بود و با خشم زنان علیه اینکه در جمهوري اسلامي، شهروند درجه دو محسوب مي شوند، گسترش پیدا کرد.

 

این جنبش در تاریخ اسلام منحصر بفرد است: یک انقلاب روشنفکري که قصد دارد با استفاده از ابزار مسالمت آمیز و دموکراتیک و با حفظ اصالت مذهبي و فرهنگي، مشکلات را حل کند. چطور ممکن است که یک ملت سرافراز، بهترین و بدترین ها را از غرب گرفته باشد و همچنان هویت تاریخي اش را که آنقدر دوست دارد، حفظ کرده باشد؟

 

میلیون ها نفر که در سال 1997 و 2001 به آقاي خاتمي، روحاني که مدافع تطابق فرهنگي است، راي دادند به ما مي گویند که براي آنها این موضوع آنقدرها اهمیت ندارد.محمدرضا شاه پهلوي که از سال 1941 تا زمان انقلاب در ایران حکومت کرد، به آرزویش که تبدیل کردن ایراني ها به آلماني ها بود، نرسید. با این وجود 30 سال حکومت دیني یک کار درخشان در زمینه غربي کردن فرهنگ و سیاست ایران انجام داد.

 

اگرچه شورش هاي ماه ژوئن سال گذشته منجر به سقوط ملاها نشد، اما جمهوري اسلامي را در یک بي ثباتي دائمي قرار داد. هر روز ملي ممکن است تبدیل به یک روز مناسب براي اعتراض بشود و حکومت باید صدها هزار نیروي امنیتي را مثل روز سالگرد انتخابات، به خیابان ها بفرستد.

 

خشونتي که آیت الله خامنه اي سال گذشته علیه جنبش سبز بکار برد- نیروهاي دولتي متهم به قتل، شکنجه و از همه شگفت آور تر تجاوز هستند- احتمالا به قیمت از دست رفتن قدرت رهبر شده است.

 

آقاي میرحسین موسوي، سرشناس ترین رهبر جنبش دموکراسي خواهي در ایران، بدون شک به این دلیل هنوز زنده و بیرون از زندان است که حکومت از موجي که ممکن است به  دلیل مرگ با زنداني شدن او براه بیافتد، بشدت مي هراسد. در حالي که بسیاري در غرب جنبش را تمام شده تلقي مي کنند زیرا نتوانسته است جمعیت عظیم را در خیابان ها نگه دارد، آیت الله خامنه اي درک بخصوصي از این دارد که تعداد دشمنانش بسیار زیاد هستند و کشور تا چه اندازه بي ثبات است.

 

آقاي اوباما که کم کم دارد جنبش سبز را بعنوان یک اعتراض به ظلم مي شناسد، در صورتي که آقاي خامنه اي کمي به گفتگو با آمریکا در مورد مسائل اتمي تمایل نشان بدهد، احتمالا جنبش دموکراسي خواهي در ایران را به فراموشي مي سپارد. انگار که رئیس جمهور آمریکا پیوندي ناگسستني با " گفتگو" دارد.

 

دولت آمریکا موفق شد ایران را از طریق سازمان ملل، تحریم کند. در کاخ سفید به تحریم به عنوان روشي برگشت پذیر براي فشار آوردن به ایران نگاه مي کند. حمایت از جنبش سبز، از لحاظ سیاسي و اخلاقي مشکل آفرین تر است. این جنبش دیگر در پي گرفتن دولت نیست: این جنبش دارد حکومت را تغییر مي دهد.

 

این لحظه اي است که یک بازي هوشمندانه از سوي آمریکا، باعث برتري فوق العاده اش مي شود. اگر قرارباشد که جنبش سبز باعث براندازي آیت الله خامنه اي بشود، بعید نیست که آیت الله خامنه اي تن به سازش بر سر مسائل اتمي  بدهد. عقل سلیم حکم مي کند که آقاي اوباما به این خواسته جنبش سبز که بارها تکرار شده است، جواب بدهد: حمایت از ارتباطات.

 

بطور خاص مخالفان نیاز به دسترسي به اینترنت ماهواره اي در سرتاسر کشور دارند. برخلاف ارتباط زمیني به اینترنت، ارتباط از طریق دیش هاي ماهواره انداختن پارازیت بر روي ارتباط اینترنتي بمراتب براي دولت سخت تر خواهد بود. فقط کنترل کردن کاربران براي دولت یک کابوس خواهد بود. مخالفان ایران باید دسترسي بیشتري به شبکه هاي ماهواره اي که در ایران قابل دریافت است، مثل عرب ست، که در سال 1976 توسط اتحادیه عرب  تاسیس شد، و یوتل ست، متعلق به فرانسه است.

 

جنبش دموکراسي خواهي در ایران نیاز به کارت هاي ویدئوي دیجیتال دارد که کاربرد آن شبیه به کارت هاي تلفن است و بوسیله آن مي توان برنامه هاي ماهواره را دانلود کرد. کارشناسان فني جنبش سبز یک محاسبه کرده اند: فقط به 50 میلیون دلار در سال مي توان همه ایران را صاحب اینترنت کرد. ایجاد ارتباط بین گروه هاي مختلف طرفدار دموکراسي در ایران احتیاج به چند میلیون دلار دارد و تاثیر بیشتري بر روي نیروهاي امنیتي حکومت دارد. چنین کمکي در مقایسه با کمک هاي آمریکا به ضد کمونیست ها در دوران جنگ سرد، از لحاظ مالي و عملي، بسیار جزئي است.

 

درست یک هفته قبل از انتخابات ایران در سال گذشته، آقاي اوباما درباره مسلمانان جهان در قاهره سخنراني کرد. او در الازهر،قدیمي ترین مرکز آموزش مذهبي مصر، و دانشگاه قاهره که زماني یکي از بهترین موسسات سکولار در مصر بود، درباره " هماهنگي بین سنت و پیشرفت" سخنراني کرد. اما این دو دانشگاه و آنچه معرف اش هستند، قرن ها با یکدیگر در جنگ بودند.

 

فقدان چنین هماهنگي- تنش دائمي بین مسلمان در جستجوي اصالت و مسلمان غرب زده-  باعث نابودي ریاست جمهوري اصلاح طلبانه خاتمي در ایران شد. جنگ اصلي بین "ما" و "آنها" نیست، بلکه در درون اسلام است. به نظر نمي رسد که آقاي اوباما هنوز به این نکته پي نبرده است که آمریکا هم بطور اجتناب ناپذیري در این مبارزه خشونت بار نقش دارد. و ما حقیقتا مي خواهیم که در این نبر یک طرف برنده شود: دوستان کارل پوپر.

 مترجم: مهتاب گرجی

منبع: نیویورک تایمز 15 ژوئن

 

-----------

نقد این مقاله را درکیهان و سازمان سیا بخوانید.