جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


برای مصطفی تاجزاده

Posted:



ز-ر -

شعری برای مسیح


خیلی چیزها توی پادگان عوض شده
ما دیگر به هم سلام نظامی نمی دهیم
اونیفورم هایمان را داده ایم رنگ کنند
پایمان را هم ببرند
دیگر چکمه هایمان را
به اقتدارگراها نخواهیم داد
خاموشی که می دهند
 ما کتاب هایمان را باز می کنیم
بیدار باش که می گویند
به تخت خواب می رویم
سرود صبحگاهمان
تجلیل رنگ ها و صداهاست
وتا به وجد می آییم
 از نطق فرمانده ای
شعار می دهیم:
 "مي‌خواهم بنا بر سبك و شيوه زيست خودم زندگي كنم "
مي‌خواهم بنا بر سبك و شيوه زيست خودم زندگي كنم
 می دویم وقتی بگویند: بایست
می نشینیم وقتی دستور دهند: بدو
آنقدر پا ساییدیم
 بر قوانین پادگان
تا این روز ها که مسیح
به خیابان های تهران بازگشته
زایش سبزینه ها را
روی تاج خار سربازان ببیند
او بازگشته تا به گناه زندان بان اعتراف کند
تا باز پشت میزش بنشیند و
صلیبش را بنویسد و
تقدیم کند به مادر آسمانی مان :
دختر امیر آباد.
مسیح همین روزها
 به اوین بر می گردد تا...
 

نماهنگ در حمایت از  مراجع سبز

Posted:

میر جنبش

Posted:



بهروز روزبه -

موسوی ای میر جنبش ، آفرین

بر وفای پر صفایت ، آفرین

همچو کوهی در میان توده ها

برچنین صبر و شجاعت،آفرین

پیروی کردی خمینی را شدی

خصم جهّال و سفاهت ، آفرین

درچنین مرداب اَشباهُ الرّجال

برهمه مردانگی ات ، آفرین

شامیان برخیمه ات آتش زدند

بر"ترانه" وآن "ندا" یت ،آفرین

موسی عمران مردم گشته ای

بر چنین عزم و درایت ،آفرین

توخلیل الله این ملّت شدی

بر بُتان هَجمه کُنانت ، آفرین

سخنان تازه احمدی مقدم؛ یک خرداد و چند روایت

Posted:

سخنان تازه احمدی مقدم؛ یک خرداد و چند روایت

یلدا آراسته -

 

هرچند سخنان احمدی مقدم نیز در بسیاری از موارد با مستنداتی که از روزهای بعد از انتخابات موجود است هم خوانی ندارد اما حاوی نکات تازه ای نیز هست.


فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد که نیروی انتظامی از هفته پیش از برگزاری انتخابات از نا آرامی ها خبر داشته است.


احمدی مقدم می گوید از یک هفته قبل از برگزاری انتخابات به تمام نیروهای انتظامی سراسر کشور آماده باش داده بودند و آنها منتظر بروز نا آرامی هایی بوده اند که تا روزهای اول تیر ماه ادامه داشته باشد.


غائله پیروزی


احمدی مقدم عملکرد نیروهای انتظامی را در یکسال گذشته و در مواجهه با نا آرامی های بعد از انتخابات صد در صد تائید نمی کند اما از آن هم ناراضی نیست.


وی دلیل پیش بینی اش برای بروز نا آرامی ها یک هفته قبل از برگزاری انتخابات را در صورت پیروز شدن یا نشدن میرحسین موسوی می داند و معتقد است که هر دوی این موقعیت ها می توانست باعث آشوب بشود.


وی می گوید: " یك هفته قبل از انتخابات، فرماندهان استان‌ها را در اينجا جمع كردم و به آن‌ها گفتم حداقل تا پايان هفته اول تيرماه شما با حوادثي روبه‌رو خواهيد بود. گفتم يا اين انتخابات به نفع آقاي موسوي تمام مي‌شود كه يك غائله داريم به اسم جشن پيروزي و فتح سنگرهاي بعدي يا آقاي احمدي‌نژاد برنده مي‌شود و آن‌ها بحث تقلب را پيش مي‌كشند. البته نمي‌توانستيم حجم مشكلات را دقيقاً تخمين بزنيم، ولي گفتيم كه قطعاً مشكلاتي خواهيم داشت و بلاترديد شما آماده باشيد. البته پيش از آن هم كسب آمادگي كرده بوديم."


حفاظت از آرا زمینه ساز فتنه


البته این تنها دلایل احمدی مقدم برای آماده باش نیرو ها نیست وی معتقد است که شعارهای کاندیداها و اعلام این مطلب که "از آرای شما محافظت می کنیم" باعث به وجود آمدن بی اعتمادی مردم نسبت به نظام شده بود.


وی "طرح کمیته صیانت از آرا" را پیش زمینه عنوان کردن تقلب می داند. احمدی مقدم از افتخارات نیروی انتظامی در کنترل حوادث پس از انتخابات به رصد تمام اتفاقات کشور اشاره می کند و اعلام می کند که "قرائن پنهانی " نیز داشته اند و از جریانات ستادها نیز آگاه بوده اند .


کوچ به بی بی سی


یکی دیگر از دلایل احمدی مقدم برای هدفمند بودن جریانات اخیر این است که از کوچ روزنامه نگاران یک نشریه به بی بی سی فارسی سخن می گوید و اعلام کند که در جریان این موضوع نیز بوده اند و آن را مقدمه جریانات اخیر می داند.


فرمانده نیروی انتظامی معتقد است که هواداران میر حسین موسوی خود نیز می دانستند که احمدی نژاد پیروز میدان است و نتایج نظر سنجی ها را به گوش موسوی نمی رساندند که او دلسرد نشود و استعفا ندهد.


به کوی دانشگاه حمله کردیم


یکی دیگر از مسائل مهمی که احمدی مقدم در این گفتگو به آن اشاره کرده است حوادث کوی دانشگاه است. چند ماه پس از انتشار فیلم حمله به کوی دانشگاه در 25 خرداد ماه سال گذشته سرانجام یک مقام رسمی از ایران آن را پذیرفت.


هر چند درخواست احمدی مقدم از رسانه ها این بود که زیاد به این مسئله نپردازند اما حوادث آن شب را پذیرفت و آن را نه به گردن پلیس که به پای بسیجیان و لباس شخصی ها گذاشت .


احمدی مقدم اولین مقام مسوولی است که در این گفتگو حاضر شد که خاطره آن شب را نقل کند و تعداد دستگیر شدگان را اعلام کند.


وی گفت : " من صحنه آن شب را به شما بگویم؛ چند شب این‌ها از پشت بام‌های کوی سنگ و کوکتل می‌ریختند. شما اگر کف خیابان جلوی کوی را ببینید پر از سنگ است و چیزهایی که آتش گرفته است. ماشین‌های سلف کوی را هل می‌دادند و بیرون می‌آوردند و آتش می‌زدند. چند شب این حادثه بود. ما یگان ویژه را آنجا گذاشتیم و گفتیم تحریک نکنید، نگذارید بیرون بیایند و داخل هم نروید. این‌ها در آستانه کوچه‌ها می‌ایستادند کسی به آن‌ها ملحق نشود، آن‌ها هم می‌خواستند بیرون بیایند، هجوم می‌آوردند آن‌ها هم داخل می‌ر‌فتند. بعد دیدیم متأسفانه گروهی از نرده‌های پشت یعنی قسمت جنوبی و غربی وارد شدند؛ شاید پنجاه، شصت نفر."


دانشجویان تحریکشان کردند


او اعلام کرد که این افراد "لباس شخصی " بوده اند . اما با این حال احمدی مقدم حمله به کوی دانشگاه را نتیجه رفتارهای دانشجویان حامی کروبی می داند و معتقد است که آنها باعث تحریک عده ای شده اند.


او می گوید که "دانشجویانی با زیرپیراهن رکابی و شلوارک و دمپایی و… صحنه‌های غیراخلاقی" از کوی دانشگاه تا بلوار کشاورز تجمع می کردند و اینها طرفداران مهدی کروبی بوده اند.


او از دستگیری 90 نفر در این شب خبر می دهد و خسارت های وارد شده به کوی دانشگاه را معادل دویست میلیون تومان ارزیابی می کند.


او منع ورود نیروهای انتظامی به دانشگاه را که پس از حوادث تیر ماه 1378 به وجود آمد دلیل حوادث 25 خرداد ماه می داند و معتقد است که باید نیروی انتظامی در دانشگاه ها حضور داشته باشند.


اولین در گیری


در حالیکه اخبار سال گذشته نشان می دهد که در روز انتخابات و در حالیکه هنوز رای گیری در ایران ادامه داشت ستاد اصلی میر حسین موسوی مورد حمله قرار گرفت و نیمه شب جمعه توسط نیروهای انتظامی بسته شد، احمدی مقدم اولین در گیری را مربوط به فردای انتخابات و بعد از اعلام نتایج می داند و معتقد است که درگیری از ستاد خیابان زرتشت آغازشد.


استودیو برای بی بی سی


ستاد قیطریه میر حسین موسوی که بزرگترین ستاد انتخاباتی کشور در دور دهم ریاست جمهوری بود به گفته احمدی مقدم برای این تعطیل شد که در آن کار رسانه ای می کردند.


وی در این گفتگو اعلام کرد که هنرمندان و مشاهیری در این ستاد حضور داشته اند که ازاستودیویی در همان جا تصاویر و سخنانشان مستقیما برای بی بی سی فارسی ارسال می شده است.


محرکی به نام اینترنت


میر حسین موسوی تنها کاندیدای ریاست جمهوری بود که تبلیغاتی وسیعی برای رای آوردنش در شبکه های احتماعی اینترنتی صورت می گرفت و در فیس بوک صفحه ای داشت که بیش از 5000 نفر عضو آن بودند . احمدی مقدم این شیوه تبلیغاتی را هم از نشانه ها و مقدمات آشوب می داند و معتقد است که آشوبگران از طریق شبکه های اجتماعی با یکدیگر در تماس بوده اند.


راهپیمایی کم جمعیت


راهپیمایی 25 خرداد ماه هم از نظر احمدی مقدم با حضور پانصد هزار نفر صورت گرفته است.


وی معتقد است که در روز 22 بهمن ماه دو میلیون نفر در راهپیمایی شرکت کردند و آماری را که می گوید شرکت کنندگان 25 خرداد ماه سه میلیون نفر بوده اند رد می کند.


وی به طور کلی جمعیت معترضی را که در آن روزها در خیابان ها حضور داشتند چندان زیاد نمی داند.


این در حالی است که فیلم هایی که بر اساس آن احمدی مقدم این آمار را اعلام می کند در اینترنت نیز موجود است و کارشناسان از روی فیلم های "گوگل" جمعیت 25 خرداد ماه را سه میلیون نفر اعلام کرده اند.


آشوب بالاشهری ها


نکته دیگر نیز این است که فرمانده نیروی انتظامی معتقد است در گیری ها از بلوار کشاورز به بالا بوده است و می گوید پائین بلوار کشاورز"یک کبریت" هم روشن نشد.


او با چشم بستن بر روی درگیری های خیابان انقلاب و آزادی که فیلم های ان در اینترنت موجود است اعلام می کند که بحث تقلب مربوط به بالا شهری ها بوده است.


نیروی انتظامی مسوول نیست


کشته شدن ندا آقا سلطان از نظر وی یک سناریو است و کسان دیگری که در حوادث کشته شده اند مسوولشان نیروی انتظامی نیست.


احمدی مقدم ورود سلاح های قاچاق در کشور را تائید کرد و معتقد است که هیچ کس در در گیری ها به دست نیروهای امنیتی کشته نشده است.


این در حالی است که فیلم عبور ماشین نیروی انتظامی از روی یک شهروند در همان روز عاشورا به سرعت روی اینترنت منتشر شد و در مقابل مسجد لو لاگر نیز بسیجی که روی پشت بام است اسلحه به دست دارد و به نظر تک تیر انداز می آید.


اگر آب پاش داشتیم کتک نمی زدیم


این فیلم ها جدا از صحنه های کتک خوردن مردم با باتوم توسط نیروهای انتظامی است که نمی توانند آن را به نیروهای لباس شخصی و بسیجی نسبت بدهند.


البته در خصوص این ضرب و شتم ها احمدی مقدم معتقد است که اگر آب پاش داشتند تا مردم را با خیس کردن متفرق می کردند بهتر بود و در توجیه برخوردهای نیروی اننتظامی با مردم می گوید : " ما در اين زمينه مجهز نبوديم. يا مسئله ديگر آستانه تحمل بود، خستگي مفرط و فرسايش ممتد بچه‌ها در فصل گرما. چند روز در ميدان بودند و خسته شده بودند و عصبي مي‌شدند و واكنش‌هاي تند عصبي از خود بروز مي‌دادند"


می خواهیم ترمیم کنیم


احمدی مقدم به نقش رهبر ایران در در این حوادث نیز اشاره می کند و اعلام می کند که وی گفته است : " من از اول دوست نداشتم خوني به زمين ريخته شود، اما حالا اتفاق افتاده و بايد تلاش كنيم ترميم كنيم."


اما احمدی مقدم در این مصاحبه تفضیلی خود مشخص نکرد که این ترمیم و جبران چگونه باید صورت بگیرد.

 

 

 


 

احمدی نژاد: اوباما با قطعنامه اخیر، بزرگترین فرصت تاریخی خود را از دست داد

Posted:

احمدی نژاد: اوباما با قطعنامه اخیر، بزرگترین فرصت تاریخی خود را از دست داد

جـــرس: محمود احمدی نژاد با بیان اینکه "آمریكایی‌ها هیچ راهی جز صدور قطعنامه بلد نیستند و شرایط ایران صادر كنندگان قطعنامه را پشیمان خواهد کرد"، اظهار عقیده نمود "آنها تصور می‌كنند ایران ملتهب است، كه البته با برخی از عناصر داخلی هم ارتباطاتی دارند، اما ما بارها به آنها اعلام كرده‌ایم كه شما ایران را نمی‌شناسید." وی همچنین تاکید کرد "اوباما پس از صدور این قطعنامه بزرگترین فرصت سیاسی خود را از دست داده است."


به گزارش ایلنا، محمود احمدی نژاد که در سفر استانی به چهارمحال و بختیاری رفته است، در گفت‌وگوی زنده تلویزیونی با شبكه آن استان، با بیان اینكه "شرایط ایران برای آغاز مذاكرات، صادر كنندگان قطعنامه اخیر را پشیمان خواهد كرد"، گفت: "شرایط ایران در آغاز مذاكرات به گونه‌ای خواهد بود كه آنان بفهمند سخت اشتباه كرده‌اند ."


رئیس دولت همچنین گفت "از دشمنان كاری جز صدور قطعنامه بر نمی‌آید، موضع این قطعنامه هجومی نیست بلكه تدافعی است، زیرا قطعنامه‌ای كه با گدایی و التماس رای بیاورد هیچ تاثیری نخواهد داشت. "


احمدی‌نژاد هدف صادر كنندگان قطعنامه را قراردادن ایران در موضع ضعف دانست و‌گفت : صادركنندگان قطعنامه قصد داشتند با این اقدام ایران را در مذاكرات پیش‌رو در موضع ضعف قرار دهند، اما ما هم شرایطی خواهیم گذاشت تا متوجه شوند كه اشتباه بزرگی را مرتكب شدند .


وی با بیان اینكه رییس‌جمهور آمریكا اشتباه بزرگی مرتكب شد، گفت : تنها راه اوباما دوستی با ایران است، اما او مسیر را اشتباه رفته و پس از صدور قطعنامه نیز، بزرگترین فرصت سیاسی خود را از دست داده است؛ در واقع صدور قطعنامه نشان داد سیاست اوباما در تغییر، ‌شكست خورده است.


گفتنی است احمدی نژاد سال گذشته پیش بینی کرده بود، "دیگر کسی جرات نمی کند علیه ما قطعنامه صادر نماید."

فاطمه شمس از بیست و هفتم خرداد ماه و محمدرضا جلایی پور می گوید

Posted:

فاطمه شمس از بیست و هفتم خرداد ماه و محمدرضا جلایی پور می گوید

به مناسبت سالروز بازداشت و دستگیری اخیر وی -

جـــرس: در واکنش به بازداشت مجدد محمدرضا جلایی پور و همزمان با سالگرد دستگیری او در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، همسر وی با نگارش و انتشار رنجنامه ای مجازی خطاب به وی، نسبت به آنچه بر جوانان کشور و نسل آزادیخواه ایران می گذرد، احساس تاسف و نگرانی کرد و مسببین این وقایع را مورد انتقاد قرار داد.


محمدرضا جلایی پور، از فارغ التحصیلان نخبۀ کشور و از دانشجویان ممتاز دانشگاه آکسفورد، روز بیست و چهارم خرداد ماه امسال و در حالی بود که پرونده قبلی وی که به خاطر آن از ۲۷ خرداد ۸۸ به مدت بیش از ۸۰ روز در زندان به سر می برد، مختومه اعلام شده بود، دستگیر گردید.


فاطمه شمس، همسر وی در حالیکه در وبلاگ خود خاطرنشان می کند که "آدم‌ها هم خسته شده‌اند و دیگر حس و حال خواندن درد‌های من را ندارند"، دردمندانه می نویسد: "می‌ترسم از روزی که سهراب‌ها و کیانوش‌ها و نداهای نسل من تعدادشان زیاد شود. می‌ترسم از روزی که عبدالله‌ ]مومنی[های بیشتری در انفرادی باشند."


همسر محمدرضا جلایی پور ضمن یادآوری و انتقاد از برخوردهای صورت گرفته با خانواده همسرش به هنگام تفتیش منزل توسط ماموران امنیتی، خاطرنشان می کند "من از این موجوداتی که به هیچ اخلاق و آیین و مرامی پایبند نیستند مگر آیین حقد و کینه و نفرت، می‌ترسم. من از فکرهای پلید و کثیفی که از ذهن این انسان‌نماها برمی‌خیزد و نفرت را انتشار می‌دهد می‌ترسم. "

فاطمه شمس در این رنجنامه آورده است "پدرت می گفت ...وقتی که ریختند توی خانه که تفتیش کنند. رسیدند به یک صندوقچه کوچک در اتاق کارم. یکی از ماموران از من خواست تا صندوقچه را باز کنم. کنار گوشش گفتم بازش می‌کنم اما هیچ می‌دانی تا به حال این محمدرضا که بیست و هفت سال از عمرش می‌گذرد و حتی همسرم هم اجازه نداشته‌اند به این صندوقچه نزدیک شوند؟ می‌دانی چرا؟ چون در این صندوق همه این سال‌ها دو راز را نگه داشته‌ام. یکی وصیت‌نامه‌ام. یکی دیگر هم عکس شهدا. آن روزهایی که پیکر تکه تکه برادرهای شهیدم را از جبهه می‌آوردند و تحویل من می‌دادند نمی‌توانستم به مادر و پدرم بگویم که مغز و تن علیرضا، برادر دومم از هم پاشیده. نمی‌توانستم نشانشان بدهم. عکس‌هایی از پیکرهای تکه تکه‌شان را که دوستان گرفته بودند و به من داده بودند همه این سال‌ها در این صندوقچه نگه داشته‌ام. حالا می‌خواهی ببینی؟ می‌خواهی تفتیش کنی؟ بیا ببین. خوب ببین و فیلم بگیر. از تن تکه تکه برادران شهیدم فیلم بگیر و ببر به اربابت نشان بده. بگو ریختیم توی خانه یک آدم مومن که سه تا برادرش تکه تکه شده بودند. برای همین کشور. برای همین انقلاب."
پدرت می‌گفت مامور بعد از این که حرف‌هایش را شنیده بود خیس عرق شده بود و زبانش بند آمده بود. زبان من هم بند آمده بود این ور خط...گاهی فکر می‌کنم وقتی کسانی مثل پدرت را این‌طور له‌شان می‌کنند با ما جوان‌ترها چه خواهند کرد؟ "


متن این نامه در وبلاگ نیم دایره منتشر شده است:
http://fatemehshams.com/2010/06/17/post_175/


گفتنی است روز گذشته در حالی‌ که دو روز از دستگیری مجدد و بی‌ خبری مطلق از وضعیت محمدرضا جلایی‌پور می‌گذشت، نیروهای امنیتی برای چندمین بار فاطمه شمس همسر وی که ساکن شهر آکسفورد در انگلستان است را تهدید کرده‌اند که او را به زودی مجبور به بازگشت به تهران خواهند کرد.

زنگ خطر برای حوزه های علمیه به صدا درآمده است

Posted:



بیانیه مجمع روحانیون مبارز در اعتراض به وقایع قم -


متن کامل بیانیه  که در وبسایت رسمی مجمع روحانیون مبارز منتشر شد، به این شرح است:


بسمه تعالی


حادثه تلخی که در مقابل بیت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صانعی به بهانه حضور روحانی فداکار حجة الاسلام و المسلمین آقای کروبی رخ داد و هتک حرمت شخصیت های مختلف روحانی – سیاسی بویژه حضرت آیت الله صانعی و یورش به دفتر ایشان و تخریب و غارت اموال دفتر، پدیده شوم و نا مبارکی است که حوزه های علمیه و نهاد مرجعیت شیعه را تهدید می کند.


گستاخی نهفته در این حرکت بویژه تعرض به بیت شریف امام و اهانت مستقیم به یادگار گرامی آن حضرت علاوه بر آن که چهره تابناک امام و یادگارانش را هدف قرار داده و در تداوم توطئه امام زدایی تلقی می شود، زنگ خطری است که برای حوزه های علمیه بویژه حوزه علمیه قم به صدا در آمده است.
حادثه شوم ۱۴ خرداد و قطع سخنرانی یادگار گرامی امام که با واکنش شدید و در خور ستایش مراجع عظام تقلید روبرو شد، نقطه عطف شرارتی است که این بار شهر قم را هدف قرار داده است و انتخاب شهر مقدس قم برای انجام این اعمال مجرمانه انگیزه ای جز مرعوب کردن روحانیون والامقام و پاسداران راه امام و حرمت و استقلال حوزه های علمیه و دفاع از آرمانهای اساسی انقلاب را ندارد.


اعتقاد واثق داریم مراجع بزرگوار تقلید و زعمای حوزه علمیه عناصر متجاسری که باعث و بانی تعرض به بیت شریف امام و بی احترامی به ساحت مرجعیت شیعه شده اند را از حوزه علمیه طرد نموده و دامن پاک روحانیت متعهد را از آلوده شدن به این بد اخلاقیها و شرع ستیزیها پاک می نمایند.


شورای محترم مدیریت حوزه علمیه قم و روحانیت والامقامی که افتخار شاگردی حضرت امام را داشته و دارند در برابر این جسارت بی سابقه و اهانت آشکار به ساحت بنیان گذار جمهوری اسلامی مسؤولیتی بزرگ به عهده دارند گستاخی نسبت به مراجع عالی مقام تقلید و ایجاد هرج و مرج در حوزه علمیه گناهی نابخشودنی است و نمی توان از کنار آن گذشت. مدیر محترم حوزه علمیه که بی تردید دامن پاک حوزویان را از حادثه روز یکشنبه مبرا دانسته و این حرکت ناشایست را اهانت به حوزه و حوزویان تلقی می کند، در مقام وظیفه شناسی نسبت به بیت حضرت امام، حوزه علمیه، طلاب و روحانیون آراسته به علم و عمل از هر طریق که مصلحت بدانند با خطا کاران برخورد نموده و قداست حوزه علمیه را پاس بدارند.


پایداری حوزه های علمیه سربلندی مشعل داران علم و عمل و بیداری همگان در برابر توطئه های دین ستیزان و متحجران دین فروش را از خدای بزرگ مسئلت داریم.


مجمع روحانیون مبارز
۲۶ خرداد ۱۳۸۹
 

تا شما هستید به مراجع بین المللی شکایت نمی کنم

Posted:



در خواست کمک احمد منتظری از علما و مراجع -



وی در این نامه از آنان خواسته است که هر گونه صلاح مي‎دانند خطر اين‏ ‏اعمال زشت را براي وجاهت حوزه و مرجعيت و نيز قبح آن را به نحو‏ ‏موثر به اطلاع مسئولان حكومتي تصميم گيرنده برسانند.
 

 

 

در بخشی از این نامه آمده است که اين گونه هتك حرمت مرجعيت و فقاهت و حمله به دفاتر و بيوت مراجع و‏ ‏علما و برخوردهايي اينچنين در رژيم شاه هيچگاه ديده نشد. آنچه بيشتر‏ ‏موجب تأسف و تأ ثر است اين كه تمام اين وحشي گري ها و تخريب و‏ ‏توهين و غارت اموال و اثاثيه و مصادره شهريه طلاب، در حكومتي انجام‏ ‏مي‎شود كه ادعاي اسلاميت و تشيع و پيروي از حضرت علي (ع) را دارد.

در این نامه تاکید شده است: ‏ ‏اينجانب مطمئن هستم كه شما حضرات از اينگونه اعمال كه در مرآ و‏ ‏مسمع همگان انجام شده كه نه اولين است و نه آخرين.

متن نامه که در وبسایت رسمی آیت الله منتظری منتشر شده به شرح زیر است: 


بسم الله الرحمن الرحيم ‏

 


( لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم )‏

خدمت حضرات مراجع معظم تقليد و علماي اعلام دامت بركاتهم‏ ‏پس از سلام و تحيت ; جهت اطلاع از چگونگي فجايع و حوادث مولمه‏ ‏اخير در شهر مقدس قم ، مطالبي را مختصرا به استحضار مي‎رسانم :

‏ ‏عصر يكشنبه عده اي از افراد لباس شخصي به همراه تعدادي ملبس به‏ ‏لباس روحانيت با در دست داشتن عكسهاي رهبري و با شعارهايي در‏ ‏حمايت از ايشان ، به بهانه ورود حجة الاسلام والمسلمين آقاي كروبي به‏ ‏منزل حضرت آيت الله العظمي صانعي ، به دفتر ايشان و دفتر مرحوم والد،‏ ‏حضرت آيت الله العظمي منتظري قدس سره حمله نمودند.

‏ ‏اين حملات از ساعت 3 بعدازظهر شروع و تا ساعت 5 صبح فرداي آن‏ ‏روز ادامه داشت . با گذشت زمان تعداد افراد حمله كننده زيادتر شد و آنان‏ ‏بطور كاملا سازماندهي شده هر لحظه بر شدت حملات خود مي‎افزودند.‏ ‏حملات به حدي دور از انتظار و وحشيانه بود كه واقعا و بدون اغراق‏ ‏صحنه هايي از حملات وحشيانه و ضد انساني مأموران رژيم صهيونيستي‏ ‏را در ذهن تداعي مي‎كرد.

‏ ‏حملات همراه با شعارهايي موهن و خلاف شرع و ايراد كلماتي مستهجن‏ ‏بود كه شرعا موجب تعزير مي‎باشد.

‏ ‏اينجانب پس از خواندن نماز مغرب و عشاء چندين بار با استانداري و‏ ‏شوراي تأمين استان و نيروي انتظامي تماس گرفته و با اعلام وضعيت‏ ‏موجود صريحا يادآور شدم كه نمازگزاران در دفتر تأمين جاني ندارند.

‏ ‏در ساعت 4 بعد از نيمه شب و هنگام اذان صبح در اول ماه رجب كه ماه‏ ‏حرام و ماه عبادت است ، مهاجمين با سر دادن شعارهايي بر عليه مرحوم‏ ‏والد معظم ، با سنگ و آجر و چوب و لگد، با شكستن شيشه ها، با ديلم‏ ‏درب دفتر را از جاي درآورده و وارد دفتر شدند و به تخريب وحشيانه‏ ‏وسايل و شكستن و خرد كردن هر آنچه بود پرداختند و سپس با نوشتن‏ ‏شعارهاي موهن بر در و ديوار، دفتر را ترك كردند. قابل تأسف آن كه در‏ ‏تمامي اين ساعات نيروهاي انتظامي و امنيتي و بعضي از مسئولين شهر در‏ ‏محل حضور داشتند. مسئولين و نيروهايي كه بايد حافظ جان و مال مردم‏ ‏باشند فقط تماشاگر بوده و هيچ گونه برخوردي نسبت به آنان انجام‏ ‏نمي دادند، گويا حضورشان براي اين بود كه مبادا كسي مانع و مزاحم انجام‏ ‏مأموريت محوله توسط مهاجمين گردد، و در اين راستا بنا بر گفته يكي از‏ ‏مسئولان انتظامي هيچ كس در اين قضيه بازداشت نشد ! !

‏ ‏پس از انجام تخريب گسترده لوازم و اموال داخل دفتر، در ساعت 6 صبح‏ ‏مأمورين دادگاه ويژه روحانيت و اداره اطلاعات وارد دفتر شده و آنچه از‏ ‏اموال و اثاثيه و لوازم صوتي و تصويري كه سالم مانده بود و وجوهي را كه‏ ‏بعضا امانت افراد بوده و همچنين با شكستن درب گاو صندوق ، وجوهاتي‏ ‏را كه براي شهريه ماه رجب آماده شده بود با خود بردند; و پس از‏ ‏جمع آوري و خارج نمودن وسايل و لوازم شكسته شده توسط مهاجمين و‏ ‏پاك نمودن آثار جرم و شعارهايي كه بر در و ديوار دفتر و درب منازل‏ ‏اطراف نوشته شده بود درب دفتر را پلمب نمودند.

‏ ‏حضرات مراجع معظم و علماي اعلام

‏ ‏اين گونه هتك حرمت مرجعيت و فقاهت و حمله به دفاتر و بيوت مراجع و‏ ‏علما و برخوردهايي اينچنين در رژيم شاه هيچگاه ديده نشد. آنچه بيشتر‏ ‏موجب تأسف و تأثر است اين كه تمام اين وحشي گري ها و تخريب و‏ ‏توهين و غارت اموال و اثاثيه و مصادره شهريه طلاب ، در حكومتي انجام‏ ‏مي‎شود كه ادعاي اسلاميت و تشيع و پيروي از حضرت علي (ع) را دارد.‏ ‏آن حضرت بخاطر ربودن خلخال پاي يك زن يهودي آنگونه آزرده خاطر‏ ‏گشتند كه فرمودند: اگر انسان از غصه چنين كاري بميرد جاي ملامت ندارد.‏ ‏اكنون چگونه مي‎توان اينگونه تجاوزات آشكار و حملات وحشيانه به‏ ‏دفاتر و بيوت مراجع و غارت اموال آنها به نام اسلام و حمايت از ولايت‏ ‏فقيه و با حمايت نهادهاي حكومتي را توجيه نمود؟

‏ ‏اينجانب مطمئن هستم كه شما حضرات از اينگونه اعمال كه در مرآ و‏ ‏مسمع همگان انجام شده كه نه اولين است و نه آخرين ، نگران و ناراحت‏ ‏مي‎باشيد; جسارتا عرض مي‎نمايم كه هر گونه صلاح مي‎دانيد خطر اين‏ ‏اعمال زشت را براي وجاهت حوزه و مرجعيت و نيز قبح آن را به نحو‏ ‏موثر به اطلاع مسئولان حكومتي تصميم گيرنده برسانيد، به يقين در جهت‏ ‏رفع مظالم وارده و نيز در جهت جلوگيري از تكرار و سرايت آنها به ساير‏ ‏بيوت و دفاتر حضرات علما و مراجع محترم موثر خواهد بود. آنچه قابل‏ ‏انكار نيست اينكه اگر حرمت مرجعيت در سالهاي گذشته شكسته نمي شد و‏ ‏در همان هنگام به شكل معقول و موثر تقبيح و محكوم مي‎گرديد، حوزه ‏علميه قم امروزه شاهد اين بي آبروئي ها و هتك حرمت ها و بازي خطي و‏ ‏سياسي با مرجعيت و فقاهت نبود.

‏ ‏اينجانب به خود اجازه نمي دهم كه با وجود حضرات مراجع ذي نفوذ در‏ ‏حوزه علميه قم و نجف ، تظلم خود را به مراجع حقوقي بين المللي اعلام‏ ‏دارم ، و اميد وافر دارم كه با اقدامات موثر شما فشارها و تضييقات به آنجا‏ ‏نرسد كه براي دفع ظلم ، از سازمانها و مجامع خارج از كشور استمداد شود.‏ ‏در خاتمه ضمن عذرخواهي از اطاله كلام ، سلامتي و طول عمر را براي‏ ‏شما در جهت خدمت به اسلام و دفع ظلم از مظلومين را از خداوند قادر‏ ‏متعال مسألت دارم .
‏ ‏والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .

‏27 خرداد 1389‏
‏احمد منتظري
 

ناگفته های برادر شهید محرم چگینی در گفتگو با جرس

Posted:

ناگفته های برادر شهید محرم چگینی در گفتگو با جرس

مسیح علی نژاد -

 

علی چگینی، محرم را یک دوست و محرم ناگفته های خود و خانواده می دانست، اینک پس از یک سال هم از عدم حضور یک برادر و یک دوست در میان اعضای خانواده دلگیر است، هم از عدم حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی در میان یک خانواده داغدار گلایه می کند و هم برای همه کسانی که از میان کشته شدگان تنها یک نماد را جهانی می کنند و شهدای دیگر را غریب و تنها رها می کنند، پیام دارد.

 

نشستن پای صحبت یک جوان ۳۲ ساله که تمام کشته شدگان را برادران و خواهران خود می داند اما از همه کسانی که در این یک سال هیچ سراغی از برادر کشته شده او نگرفته اند، گلایه دارد، شاید بتواند نگاهی نو به مطالبات بخش هایی از این نسل که در اعتراضات خیابانی شرکت کرده اند بگشاید. برای همین است که درخواست می کند همه صحبت های او بدون سانسور منتشر شود تا شاید راهی بگشاید که از این پس در صورتی که رهبران جنبش سبز به هر دلیلی تاکنون موفق نشده اند، سراغ خانواده برخی از کشته شدگان بروند، حداقل مردم یکدیگر را تنها نگذارند.

 

علی چگینی می گوید:... یک سال دنبال خبرنگاران دویدم تا بگویم صدای یک شهید جنوب شهری را به گوش دنیا برسانید تا هم دولت ما و هم دنیا باور کنند همه کسانی که در راهپیمایی کشته شدند، شکم شان سیر نبود یا به تعبیر خودشان، «بچه قرتی » نبودند اما وقتی در شب کشته شدن برادرم، علی رغم همه تهدیدات زنگ زدم به برخی از خبرنگاران اما آنها که صدها بار فیلم ندا را نشان دادند، حاضر نشدند حتی یک بار فیلم محرم که تیر خورده است و برشانه های مردم قرار داشت را نشان دهند، نه صدا و سیما، نه صدای آمریکا و نه بی بی سی.

 

گفتگوی کامل جرس با علی چگینی، برادر شهید محرم چگینی را در زیر بخوانید:

 

آقای چگینی، یک سال گذشت از روزی که برادرتان در راهپیمایی بیست و پنج خرداد کشته شد، می خواهم بدون مقدمه بپرسم تلخ ترین خاطره یک برادر از روزی که پیکر برادرش را از پزشکی قانونی تحویل گرفت تا امروز که هنور دستگاه قضایی قاتلی را به خانواده شما معرفی نکرد، کدام است؟


تلخی ها کم نیست ، از همان روزی که برادرم روبروی پایگاه مقداد در خیابان آزادی تیر خورد، اما جنازه اش را دورتر از آن مکان در شهرکی دیگر انداخته بودند، از همان شبی که از من تعهد گرفتند که بدون خبررسانی باید مراسم خاکسپاری را برگزار کنیم، از همان روزی که فهمیدیم به جای پیدا کردن قاتل برادرم حاضر هستند دیه بدهند تا ما ساکت شویم، درست از همان روزهای نخستی که فهمیدم دیگر هیچ کس جوابگوی ما نیست، تلخی ها را یکی یکی تجربه کردم.

 

می شود یکی از مواردی که فکر می کنید در صورت رسانه ای شدن، باری از شانه های خانواده های کشته شدگان برداشته می شود را بگویید؟

 

 

سه شب بعد از آنکه فهمیدم محرم در راهپمایی تیر خورده بود، در پزشکی قانونی کهریزک پیکرش را شناسایی کردیم، از همان زمان من علی رغم فضای ترس و وحشتی که آن موقع حاکم بود، به برخی از خبرنگاران داخلی و برخی از خبرنگاران که در رسانه های خارج از ایران هم هستند، زنگ زدم و گفتم: برادرم را کشتند، می خواهم به دنیا بگویم، برادرم را فقط به جرم اعتراض در یک راهپمیایی کشتند، حتی برای اینکه حرف مرا باور کنند که محرم کشته شده است، گفتم اسم محرم در سایت نوروز( سایت وابسته به جبهه مشارکت ) منتشر شده است، فیلم کشته شدن برادرم را هم مردم به ما داده اند، به آنها گفتم فیلم کشته شدن برادرم را هم برایتان می فرستم. از طریق برخی از خبرنگاران داخل کشور که آن روزها به خانه ما می آمدند، فیلم تیر خوردن محرم را برای بی بی سی و صدای آمریکا فرستادم، اما نمی دانم چرا هیچ کسی صدای ما را نشنید و این آغازی شد برای اینکه منزوی شویم و دیگر به هیچ کس اعتماد نکنیم.

 

شاید برای خبرنگاران سخت بود در شرایط امنیتی بتوانند اصل و سندیت موضوع را تایید کنند و ممکن بود کس دیگری آن زمان به نام «برادر شهید»، حرف هایی را مطرح کند که بعدها علیه خانواده شما استفاده شود.

 

 

ولی من حتی شماره تماس های منزل و همه اطلاعات مربوط به خودم و خانواده ام را برای تلویزیون ها فرستادم، آنها هم می توانستند از کسانی که به خانه ما می آمدند تایید بگیرند، این کار سختی نبود، البته توقعی هم نمی توان داشت. آنها کار خودشان را انجام می دهند. از فیلم کشته شدن ندا همه ما متاثر شدیم و این کار خبرنگاران بود که با انتشار فیلم دنیا را هم با خبر کردند، اما همیشه برای من سوال است که چرا فیلم تیر خوردن برادرم را که پیش از ندا در خیابان کشته شده بود، هیچ وقت در همان تلویزیون هایی که صد ها بار فیلم تلخ کشته شدن ندا را نشان دادند، به تصویر نکشیدند ؟

 

خود شما چه پاسخی برای همین سوال تان دارید؟ چرا ندا، سمبل مظلومیت شد، اما به تعبیر خودتان در طول این یک سال نامی از محرم یا برخی از شهدای دیگر برده نشد؟


نمی دانم ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد، ندا خیلی برای من قابل احترام است، تا آنجا که برای من هم که برادرم را مظلومانه روی شانه های مردم دیده ام و پس از آن دیگر خبر و فیلم و عکسی از او در رسانه های ایران و جهان ندیده ام، شهید ندا، شده است سمبل، اما همه حرفم این است وقتی مردم، خبرنگاران و حتی رهبران جنبش فقط نام یک شهید را مطرح می کنند نتیجه این می شود که وقتی آقای متکی و یا احمدی نژاد می روند به دنیا سفر می کنند ، آنجا نیز فقط عکس ندا را در برابرشان بالا می برند. برای احمدی نژاد و متکی تکذیب شهادت یک نفر خیلی سخت نیست، چرا نباید مردم کاری می کردند که در برابر احمدی نژاد عکس صد شهید بالا می رفت؟ دولت ما خوب می داند که به هر جای دنیا برود، از او در باره ندا سوال خواهند کرد برای همین خودش را برای تکذیب این سوال آماده می کند، ولی اگر بداند در تمام ایران و دنیا مردم عکس و تصویر ده ها شهید دیگر را در دست دارند و در مورد کشته شدن تک تک کسانی که جرم شان فقط حضور در راهپیمایی بود می خواهند سوال کنند، آنوقت جوابی نخواهند داشت. نمی توانند بگویند همه این ده ها شهید را منافقین و مجاهدین و آمریکا و اسراییل در خیابان های ایران کشته اند.

 

آیا تا کنون در خواست دیدار با احمدی نژاد یا اعضای دولت داده اید تا همین حرف ها را به آنها بگویید؟

 

 

من در تمام این یک سال می خواستم با موسوی دیدار کنم و خیلی حرف ها را به ایشان و یا آقای کروبی بگویم اما متاسفانه هیچ پاسخی نگرفته ام. تا دیروز شک داشتم که سیاستمداران چندان فرقی با یکدیگر ندارند، اما حالا دیگر دارم باور دارم همه سیاستمداران تقریبا یک جور هستند و به فکر مردم نیستند.

 

موسوی هیچ مسوولیتی در کشور ندارد چرا به جای دیدار با مسوولین می خواهید با کسی دیدار کنید که هیچ قدرتی هم ندارد؟

 

 

ما در این یک سال خیلی سختی کشیدیم، باید به آقای موسوی می گفتم وقتی سراغی از خانواده های شهدا نمی گیرند، راهشان با احمدی نژاد و دیگران یکی است. مردم را تا زمانی می خواهند که به قدرت برسند. این حرف های مرا می نویسید؟ دلم می خواهد حالا که نتوانسته ام خودم از نزدیک با آقای موسوی حرف بزنم، شما این کار را بکنید و این حرف ها را به گوش ایشان برسانید.

 

بی شک بدون سانسور منتشر خواهد شد، شما هم بگویید، مهمترین نکته ای که دلتان می خواهد به آقای موسوی بگویید چیست؟

 

 

دلم می خواهد بگویم، انگار می دانم آخر داستان چیست. می دانم که موسوی و کروبی کنار می کشند، و از آن طرف دولت هم قدرت خودش را نشان می دهد، شاید کنار کشیدن موسوی و کروبی آنها را در برابر بخش هایی از مردم سرافراز کند، اما خون جوانانی در این وسط پایمال می شود که فقط برای ایستادگی و تغییر به میدان آمده بودند.

 

به عنوان کسی که برادرش در یک راهپیمایی اعتراضی کشته شد، فکر می کنید وقتی موسوی و کروبی به مردم بگویند بیایید به خیابانی که ممکن است باز هم در آن به روی مردم گلوله بکشند، باید در برابر خانواده های کشته شدگان نیز پاسخگو باشند؟


ببینید همین الان هم خبرگزاری فارس به ما پیشنهاد مصاحبه داده است. دولت خودش اعلام کرده ۳۶ نفر در ماجرای اعتراض به انتخابات شهید شده اند، بنا به تشخیص خودشان به برخی از خانواده های کشته شدگان از بنیاد شهید زنگ زده اند و اعلام کرده اند که آنها جز خانواده شهید هستند و حالا هم دنبال این هستند که از میان این ۳۶ خانواده کسانی را راضی کنند که علیه موسوی و کروبی شکایت کنند، اسم موسوی و کروبی را نمی آورند، به ما می گویند علیه سران فتنه شکایت کنید، ما حتی اگر شکایت هم کنیم و آنها به زندان بروند، فردا بالاخره ناچار می شوند آزادشان کنند، یعنی با این کار هم دولت، قدرت خودش را به مردم نشان خواهد داد و هم رهبران جنبش را وادار به عقب نشینی و خالی کردن پشت مردم می کنند.

 

ظاهرا شما ساکن جنوب شهر تهران هستید، معمولا گفته می شود اکثر جمعیت این منطقه را طرفداران احمدی نژاد تشکیل می دهند اما برادر شما از دل همان جمعیت در راهپمیایی شرکت کرد و سپس کشته شد، چه پاسخی دارید به کسانی که می گویند، جنبش سبز یک جنبش بالای شهری است؟

 

 

برادر من از جنوب شهر به راهپیمایی رفته، جایی که امکانات معمولی برای یک زندگی ساده هم نداریم، اما چون جامعه ایران یک جامعه سنتی و مذهبی هست، رسانه های طرفدار دولت از احساسات مذهبی و سنتی مردم سوء استفاده می کنند. در تلویزیون فقط فیلم هایی را نشان می هند که جوانان دارند می رقصند، پایکوبی می کنند، مثلا کامل نبودن حجاب دختران را نشان می دهند که بگویند « یک مشت بچه قرتی» دنبال عریانی و بی حجابی هستند و اینها همه کسانی هستند که از موسوی طرفداری می کنند. همه این حرف ها را هم به نام دین به خورد یک جامعه مذهبی می دهند تا مذهبی ها را با ما بد کنند. آنقد در تلویزیون در این مورد فیلم نشان داده اند که گاهی مردم مذهبی هم به ما مثل کسانی نگاه می کنند که طاعون داریم. از ما فاصله می گیرند. در حالی که ما کافر نیستیم فقط دین ما با دین کسانی که برادرم را کشته اند و بعد هیچ جوابی هم به ما نمی دهند فرق دارد. برای بسیاری از مردم خیلی سنگین است که کسانی با اسلام و دین شان مبارزه کند، و آنها تلاش می کنند ما سبز ها را طوری معرفی کنند که  انگار داریم با اسلام مبارزه می کنیم.


برگردیم سر همان فیلمی که از برادرتان در اختیار دارید که پیکر تیرخورده او را بر شانه های مردم نشان می دهد، راست می گویید این فیلم را دنیا ندیده است اما دنیای کوچک خانواده شما را چقدر این فیلم دگرگون کرده است؟

 

 

خیلی زیاد، یکی دوباری ظاهرا یکی دو شبکه انگلیسی نشان داده اند اما باور کنید خیلی سخت است نگاه کردن چندین باره فیلم عزیزتان که دارد میان آن همه مردم جان می دهد. اما متاسفانه ما مردم حافظه ضعیفی داریم. فراموشکار هستیم. از مردم نباید توقع زیاد داشته باشم. اما وقتی بیست و پنج خرداد پارسال را با امسال مقایسه می کنم دلم می گیرد. سال گذشته خودم در خیابان بودم. صحنه های کربلا را در خیابان های تهران می دیدیم. جنازه ها را گذاشته بودند گوشه خیابان و روی آن ها را پارچه انداخته بودند. اما امسال بیست و پنج خرداد مردم باز هم آمده بودند اما دیگر مثل پارسال نبود، گاهی وقت ها فکر می کنم ما مردم ایران خودمان باعث و بانی این همه ظلمی هستیم که به ما می شود، چرا باید فراموش کنیم در این یک سال چه بلاهایی سرمان آورده اند و جنازه ها را هم تا مدت ها تحویل نمی دادند؟ خرداد پارسال و حضور آن همه مردم با آن چیزی که ما در بهشت زهرا دیدیم خیلی فرق داشت. باز هم می گویم نباید از مردم توقعی داشته باشیم اما....

 

خود شما فکر می کنید چرا پارسال مردم بدون مجوز مدام در خیابان حضور پیدا می کردند، اما امسال نیامدند؟

 

 

از یک طرف قبول دارم پارسال فضا خیلی احساسی بود، مردم وقتی دیدند رای شان گم شد، خیلی ناراحت شدند، و اتفاقات بعدی که مردم با چشم های خودشان در خیابان می دیدند که برادر من و دیگرانی که فقط دنبال رای گمشده خودشان آمدند، کشته می شدند نیز مردم را خیلی بیشتر ناراحت کرد و برای همین حضورشان در راهپیمایی ها زیاد بود، حتی موسوی و کروبی هم بدون مجوز می آمدند در خیابان و فکر می کنم رهبری یک جنبش یعنی همین که رهبران جانشان را بگیرند کف دست شان و به خیابان بیایند، اما این روزها همه چیز عوض شده است انگار.


حرف آخر تان...

 

 

ایران نیاز به فرهنگ سازی دارد، باید مردم خودشان را تغییر دهند، پیش از آنکه به رهبر نیاز داشته باشیم به مردمی نیاز داریم که به ما مثل طاعون زده ها نگاه نکنند.
 

وکیل دانشجویان کوی: به جای مسببین حادثه، قربانیان در حال جواب پس دادن هستند

Posted:

وکیل دانشجویان کوی: به جای مسببین حادثه، قربانیان در حال جواب پس دادن هستند


این نامه که از سوی وکیل فوق الذکرخطاب به «نمایندگان مجلس»، «کمیته پیگیری حادثه کوی دانشگاه» و همچنین «الیاس نادران» ارسال گردیده، نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته است.


این وکیل پایه یک دادگستری که نخواست نامش فاش شود، با توجه به اظهارات اخیر الیاس نادران و کاظم جلالی پیرامون "عدم وجود گزارش کمیته حقیقت یاب پیرامون حوادث کوی"، ابتدا خاطرنشان می کند "آقایان، من خود به تنهایی، دو موکل دارم، که هر دو به خاطر روشن کردن آتش در حیاط خوابگاه، برای فرار از گاز اشک آور، متحمل مجازات شده اند. یکی به یکسال حبس محکوم شده است و هم اکنون بیش از شش ماه است که در حبس است و در مورد دیگری، هنوز حکم صادر نشده است ...و مسلما هستند دانشجویان دیگرکه من از آنان خبر ندارم ."


گفتنی است با گذشت یکسال از حملات شبانه لباس شخصی ها و نیروهای یگان ویژۀ پاسداران به کوی دانشگاه تهران و عدم تنظیم و ارسال گزارش کمیتۀ تحقیق پیرامون این پرونده ملی، روز گذشته الیاس نادران یکی از اعضای آن کمیته، هشدار داده بود که اگر مسئولین در رابطه با آن حادثه اظهار نظر نکنند، اسناد و مدارک خود را شخصا در اختیار رسانه‌ها قرار خواهد داد و همزمان با وی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی نیز متذکر این نکته گردید که "اصلا گزارشی در این زمینه تهیه نشده است."


بر همین اساس، وکیل مدافع دو تن از صدها دانشجوی زخمی و بازداشتی حادثۀ فوق، از مقامات امر خواستار آن شده است که "برای یاری رساندن به دانشجویانی که در ٢۵ خرداد ماه ۸۸ در معرض صدمات و لطمات شدیدی قرار گرفته و هم اینک نیز به جای مسببان این فاجعه در زندان به سر می برند، یا در معرض صدور حکم می باشند."


این وکیل پیگیر، پیرامون یکی از موکلان خود که سی تن از استادان دانشگاه تهران با ارسال نامه ای خواستار آزادی وی شده اند، خاطرنشان می کند "متاسفانه با وجود صدور قرار وثیقه پنجاه میلیون تومانی که در همان روز اول بازداشت صادر شده بود، موکلم به علت عجز از پرداخت وثیقه در زندان ماند و دو ترم دانشگاه خود را از دست داد، و نهایتا با وجود دفاع از وی در دادگاه و اعلام این موضوع که اگر مامورین به داخل کوی گاز اشک آور پرتاب نمی کردند هیچ کس آتش روشن نمی کرد و هنوز مشخص نشده چه نهادی، و با چه مجوزی وارد کوی شده است و...، موکلم نهایتا به یکسال حبس محکوم شد و هم اینک نیز هنوز در زندان اوین است. و دادگاه تجدید نظر نیز یکسال حبس را تایید کرده است."


وکیل فوق الذکر همچنین به هشدارهای قاضی پرونده پیرامون "چرایی قبول و پیگیری چنین پرونده هایی" خبر داد و متذکر شد "توسط قاضی تهدید شدم که مواظب باشم تا سرنوشتم مثل خانم عبادی نشود و دفترم تعطیل نشود و آبرویم نرود."


وی پیرامون موکل دیگرش که در بلاتکلیفی به سر می برد، خاطرنشان کرده است "در حیاط محل زندگی خود، در کوی دانشگاه توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شده و مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و با میله، چوب، پنجه بکس، و لگد و مشت، زخمی شده و هنوز بعد از یکسال، جای میله ای که در بازویش فرو رفته، نمایان است. سپس در حالت نیمه بیهوشی بازجویی شده و هرچه را که خواسته اند اقرار کرده ، اما نهایتا تنها اقراری که علیه وی در پرونده وجود داشت این بود که با تکه های چوب های بلااستفاده موجود در حیاط برای نجات از گاز اشک آور، آتشی روشن کرده و کنار آن ایستاده است."


وی در پایان متذکر شده است که "هم اینک به جای اینکه مسئولین شناسایی شوند، قربانیان در حال جواب پس دادن هستند. پس هم اکنون شاید بهتر باشد به جای شناسایی عوامل این فاجعه، به داد دانشجویانی برسیم که کتک خوردند، مضروب شدند، از دانشگاه جا ماندند، به زندان رفته اند و محکوم شده اند. بیایید، با قوه قضاییه، دادگاه انقلاب، دادستانی تهران، وارد مذاکره شوید و دانشجویانی را که به خاطر حادثه ی کوی در زندان به سر می برند و یا در معرض صدور حکم هستند، نجات دهید."


گفتنی است با گذشت یک سال از حملۀ ٢۵ خرداد ۸۸، شش سال از یورش خرداد ۸٢ و یازده سال از حادثۀ ١۸ تیر ۷۸ در کوی دانشگاه می گذرد و هنوز مسببان اصلی این حملات شبانه و آمرین و عاملین اصلی این وقایع و لباس شخصی ها شناسایی، معرفی و مجازات نشده اند.