جنبش راه سبز - خبرنامه |
- برای مصطفی تاجزاده
- نماهنگ در حمایت از مراجع سبز
- میر جنبش
- سخنان تازه احمدی مقدم؛ یک خرداد و چند روایت
- احمدی نژاد: اوباما با قطعنامه اخیر، بزرگترین فرصت تاریخی خود را از دست داد
- فاطمه شمس از بیست و هفتم خرداد ماه و محمدرضا جلایی پور می گوید
- زنگ خطر برای حوزه های علمیه به صدا درآمده است
- تا شما هستید به مراجع بین المللی شکایت نمی کنم
- ناگفته های برادر شهید محرم چگینی در گفتگو با جرس
- وکیل دانشجویان کوی: به جای مسببین حادثه، قربانیان در حال جواب پس دادن هستند
Posted: ز-ر - شعری برای مسیح
|
نماهنگ در حمایت از مراجع سبز Posted: |
Posted: بهروز روزبه - موسوی ای میر جنبش ، آفرین بر وفای پر صفایت ، آفرین همچو کوهی در میان توده ها برچنین صبر و شجاعت،آفرین پیروی کردی خمینی را شدی خصم جهّال و سفاهت ، آفرین درچنین مرداب اَشباهُ الرّجال برهمه مردانگی ات ، آفرین شامیان برخیمه ات آتش زدند بر"ترانه" وآن "ندا" یت ،آفرین موسی عمران مردم گشته ای بر چنین عزم و درایت ،آفرین توخلیل الله این ملّت شدی بر بُتان هَجمه کُنانت ، آفرین |
سخنان تازه احمدی مقدم؛ یک خرداد و چند روایت Posted: یلدا آراسته -
هرچند سخنان احمدی مقدم نیز در بسیاری از موارد با مستنداتی که از روزهای بعد از انتخابات موجود است هم خوانی ندارد اما حاوی نکات تازه ای نیز هست.
|
احمدی نژاد: اوباما با قطعنامه اخیر، بزرگترین فرصت تاریخی خود را از دست داد Posted: جـــرس: محمود احمدی نژاد با بیان اینکه "آمریكاییها هیچ راهی جز صدور قطعنامه بلد نیستند و شرایط ایران صادر كنندگان قطعنامه را پشیمان خواهد کرد"، اظهار عقیده نمود "آنها تصور میكنند ایران ملتهب است، كه البته با برخی از عناصر داخلی هم ارتباطاتی دارند، اما ما بارها به آنها اعلام كردهایم كه شما ایران را نمیشناسید." وی همچنین تاکید کرد "اوباما پس از صدور این قطعنامه بزرگترین فرصت سیاسی خود را از دست داده است."
|
فاطمه شمس از بیست و هفتم خرداد ماه و محمدرضا جلایی پور می گوید Posted: به مناسبت سالروز بازداشت و دستگیری اخیر وی - جـــرس: در واکنش به بازداشت مجدد محمدرضا جلایی پور و همزمان با سالگرد دستگیری او در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، همسر وی با نگارش و انتشار رنجنامه ای مجازی خطاب به وی، نسبت به آنچه بر جوانان کشور و نسل آزادیخواه ایران می گذرد، احساس تاسف و نگرانی کرد و مسببین این وقایع را مورد انتقاد قرار داد.
فاطمه شمس در این رنجنامه آورده است "پدرت می گفت ...وقتی که ریختند توی خانه که تفتیش کنند. رسیدند به یک صندوقچه کوچک در اتاق کارم. یکی از ماموران از من خواست تا صندوقچه را باز کنم. کنار گوشش گفتم بازش میکنم اما هیچ میدانی تا به حال این محمدرضا که بیست و هفت سال از عمرش میگذرد و حتی همسرم هم اجازه نداشتهاند به این صندوقچه نزدیک شوند؟ میدانی چرا؟ چون در این صندوق همه این سالها دو راز را نگه داشتهام. یکی وصیتنامهام. یکی دیگر هم عکس شهدا. آن روزهایی که پیکر تکه تکه برادرهای شهیدم را از جبهه میآوردند و تحویل من میدادند نمیتوانستم به مادر و پدرم بگویم که مغز و تن علیرضا، برادر دومم از هم پاشیده. نمیتوانستم نشانشان بدهم. عکسهایی از پیکرهای تکه تکهشان را که دوستان گرفته بودند و به من داده بودند همه این سالها در این صندوقچه نگه داشتهام. حالا میخواهی ببینی؟ میخواهی تفتیش کنی؟ بیا ببین. خوب ببین و فیلم بگیر. از تن تکه تکه برادران شهیدم فیلم بگیر و ببر به اربابت نشان بده. بگو ریختیم توی خانه یک آدم مومن که سه تا برادرش تکه تکه شده بودند. برای همین کشور. برای همین انقلاب."
|
زنگ خطر برای حوزه های علمیه به صدا درآمده است Posted: بیانیه مجمع روحانیون مبارز در اعتراض به وقایع قم -
|
تا شما هستید به مراجع بین المللی شکایت نمی کنم Posted: در خواست کمک احمد منتظری از علما و مراجع -
در بخشی از این نامه آمده است که اين گونه هتك حرمت مرجعيت و فقاهت و حمله به دفاتر و بيوت مراجع و علما و برخوردهايي اينچنين در رژيم شاه هيچگاه ديده نشد. آنچه بيشتر موجب تأسف و تأ ثر است اين كه تمام اين وحشي گري ها و تخريب و توهين و غارت اموال و اثاثيه و مصادره شهريه طلاب، در حكومتي انجام ميشود كه ادعاي اسلاميت و تشيع و پيروي از حضرت علي (ع) را دارد. در این نامه تاکید شده است: اينجانب مطمئن هستم كه شما حضرات از اينگونه اعمال كه در مرآ و مسمع همگان انجام شده كه نه اولين است و نه آخرين.
خدمت حضرات مراجع معظم تقليد و علماي اعلام دامت بركاتهم پس از سلام و تحيت ; جهت اطلاع از چگونگي فجايع و حوادث مولمه اخير در شهر مقدس قم ، مطالبي را مختصرا به استحضار ميرسانم : عصر يكشنبه عده اي از افراد لباس شخصي به همراه تعدادي ملبس به لباس روحانيت با در دست داشتن عكسهاي رهبري و با شعارهايي در حمايت از ايشان ، به بهانه ورود حجة الاسلام والمسلمين آقاي كروبي به منزل حضرت آيت الله العظمي صانعي ، به دفتر ايشان و دفتر مرحوم والد، حضرت آيت الله العظمي منتظري قدس سره حمله نمودند. اين حملات از ساعت 3 بعدازظهر شروع و تا ساعت 5 صبح فرداي آن روز ادامه داشت . با گذشت زمان تعداد افراد حمله كننده زيادتر شد و آنان بطور كاملا سازماندهي شده هر لحظه بر شدت حملات خود ميافزودند. حملات به حدي دور از انتظار و وحشيانه بود كه واقعا و بدون اغراق صحنه هايي از حملات وحشيانه و ضد انساني مأموران رژيم صهيونيستي را در ذهن تداعي ميكرد. حملات همراه با شعارهايي موهن و خلاف شرع و ايراد كلماتي مستهجن بود كه شرعا موجب تعزير ميباشد. اينجانب پس از خواندن نماز مغرب و عشاء چندين بار با استانداري و شوراي تأمين استان و نيروي انتظامي تماس گرفته و با اعلام وضعيت موجود صريحا يادآور شدم كه نمازگزاران در دفتر تأمين جاني ندارند. در ساعت 4 بعد از نيمه شب و هنگام اذان صبح در اول ماه رجب كه ماه حرام و ماه عبادت است ، مهاجمين با سر دادن شعارهايي بر عليه مرحوم والد معظم ، با سنگ و آجر و چوب و لگد، با شكستن شيشه ها، با ديلم درب دفتر را از جاي درآورده و وارد دفتر شدند و به تخريب وحشيانه وسايل و شكستن و خرد كردن هر آنچه بود پرداختند و سپس با نوشتن شعارهاي موهن بر در و ديوار، دفتر را ترك كردند. قابل تأسف آن كه در تمامي اين ساعات نيروهاي انتظامي و امنيتي و بعضي از مسئولين شهر در محل حضور داشتند. مسئولين و نيروهايي كه بايد حافظ جان و مال مردم باشند فقط تماشاگر بوده و هيچ گونه برخوردي نسبت به آنان انجام نمي دادند، گويا حضورشان براي اين بود كه مبادا كسي مانع و مزاحم انجام مأموريت محوله توسط مهاجمين گردد، و در اين راستا بنا بر گفته يكي از مسئولان انتظامي هيچ كس در اين قضيه بازداشت نشد ! ! پس از انجام تخريب گسترده لوازم و اموال داخل دفتر، در ساعت 6 صبح مأمورين دادگاه ويژه روحانيت و اداره اطلاعات وارد دفتر شده و آنچه از اموال و اثاثيه و لوازم صوتي و تصويري كه سالم مانده بود و وجوهي را كه بعضا امانت افراد بوده و همچنين با شكستن درب گاو صندوق ، وجوهاتي را كه براي شهريه ماه رجب آماده شده بود با خود بردند; و پس از جمع آوري و خارج نمودن وسايل و لوازم شكسته شده توسط مهاجمين و پاك نمودن آثار جرم و شعارهايي كه بر در و ديوار دفتر و درب منازل اطراف نوشته شده بود درب دفتر را پلمب نمودند. حضرات مراجع معظم و علماي اعلام اينجانب مطمئن هستم كه شما حضرات از اينگونه اعمال كه در مرآ و مسمع همگان انجام شده كه نه اولين است و نه آخرين ، نگران و ناراحت ميباشيد; جسارتا عرض مينمايم كه هر گونه صلاح ميدانيد خطر اين اعمال زشت را براي وجاهت حوزه و مرجعيت و نيز قبح آن را به نحو موثر به اطلاع مسئولان حكومتي تصميم گيرنده برسانيد، به يقين در جهت رفع مظالم وارده و نيز در جهت جلوگيري از تكرار و سرايت آنها به ساير بيوت و دفاتر حضرات علما و مراجع محترم موثر خواهد بود. آنچه قابل انكار نيست اينكه اگر حرمت مرجعيت در سالهاي گذشته شكسته نمي شد و در همان هنگام به شكل معقول و موثر تقبيح و محكوم ميگرديد، حوزه علميه قم امروزه شاهد اين بي آبروئي ها و هتك حرمت ها و بازي خطي و سياسي با مرجعيت و فقاهت نبود. اينجانب به خود اجازه نمي دهم كه با وجود حضرات مراجع ذي نفوذ در حوزه علميه قم و نجف ، تظلم خود را به مراجع حقوقي بين المللي اعلام دارم ، و اميد وافر دارم كه با اقدامات موثر شما فشارها و تضييقات به آنجا نرسد كه براي دفع ظلم ، از سازمانها و مجامع خارج از كشور استمداد شود. در خاتمه ضمن عذرخواهي از اطاله كلام ، سلامتي و طول عمر را براي شما در جهت خدمت به اسلام و دفع ظلم از مظلومين را از خداوند قادر متعال مسألت دارم . |
ناگفته های برادر شهید محرم چگینی در گفتگو با جرس Posted: مسیح علی نژاد -
علی چگینی، محرم را یک دوست و محرم ناگفته های خود و خانواده می دانست، اینک پس از یک سال هم از عدم حضور یک برادر و یک دوست در میان اعضای خانواده دلگیر است، هم از عدم حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی در میان یک خانواده داغدار گلایه می کند و هم برای همه کسانی که از میان کشته شدگان تنها یک نماد را جهانی می کنند و شهدای دیگر را غریب و تنها رها می کنند، پیام دارد.
نشستن پای صحبت یک جوان ۳۲ ساله که تمام کشته شدگان را برادران و خواهران خود می داند اما از همه کسانی که در این یک سال هیچ سراغی از برادر کشته شده او نگرفته اند، گلایه دارد، شاید بتواند نگاهی نو به مطالبات بخش هایی از این نسل که در اعتراضات خیابانی شرکت کرده اند بگشاید. برای همین است که درخواست می کند همه صحبت های او بدون سانسور منتشر شود تا شاید راهی بگشاید که از این پس در صورتی که رهبران جنبش سبز به هر دلیلی تاکنون موفق نشده اند، سراغ خانواده برخی از کشته شدگان بروند، حداقل مردم یکدیگر را تنها نگذارند.
علی چگینی می گوید:... یک سال دنبال خبرنگاران دویدم تا بگویم صدای یک شهید جنوب شهری را به گوش دنیا برسانید تا هم دولت ما و هم دنیا باور کنند همه کسانی که در راهپیمایی کشته شدند، شکم شان سیر نبود یا به تعبیر خودشان، «بچه قرتی » نبودند اما وقتی در شب کشته شدن برادرم، علی رغم همه تهدیدات زنگ زدم به برخی از خبرنگاران اما آنها که صدها بار فیلم ندا را نشان دادند، حاضر نشدند حتی یک بار فیلم محرم که تیر خورده است و برشانه های مردم قرار داشت را نشان دهند، نه صدا و سیما، نه صدای آمریکا و نه بی بی سی.
گفتگوی کامل جرس با علی چگینی، برادر شهید محرم چگینی را در زیر بخوانید:
آقای چگینی، یک سال گذشت از روزی که برادرتان در راهپیمایی بیست و پنج خرداد کشته شد، می خواهم بدون مقدمه بپرسم تلخ ترین خاطره یک برادر از روزی که پیکر برادرش را از پزشکی قانونی تحویل گرفت تا امروز که هنور دستگاه قضایی قاتلی را به خانواده شما معرفی نکرد، کدام است؟
می شود یکی از مواردی که فکر می کنید در صورت رسانه ای شدن، باری از شانه های خانواده های کشته شدگان برداشته می شود را بگویید؟
سه شب بعد از آنکه فهمیدم محرم در راهپمایی تیر خورده بود، در پزشکی قانونی کهریزک پیکرش را شناسایی کردیم، از همان زمان من علی رغم فضای ترس و وحشتی که آن موقع حاکم بود، به برخی از خبرنگاران داخلی و برخی از خبرنگاران که در رسانه های خارج از ایران هم هستند، زنگ زدم و گفتم: برادرم را کشتند، می خواهم به دنیا بگویم، برادرم را فقط به جرم اعتراض در یک راهپمیایی کشتند، حتی برای اینکه حرف مرا باور کنند که محرم کشته شده است، گفتم اسم محرم در سایت نوروز( سایت وابسته به جبهه مشارکت ) منتشر شده است، فیلم کشته شدن برادرم را هم مردم به ما داده اند، به آنها گفتم فیلم کشته شدن برادرم را هم برایتان می فرستم. از طریق برخی از خبرنگاران داخل کشور که آن روزها به خانه ما می آمدند، فیلم تیر خوردن محرم را برای بی بی سی و صدای آمریکا فرستادم، اما نمی دانم چرا هیچ کسی صدای ما را نشنید و این آغازی شد برای اینکه منزوی شویم و دیگر به هیچ کس اعتماد نکنیم.
شاید برای خبرنگاران سخت بود در شرایط امنیتی بتوانند اصل و سندیت موضوع را تایید کنند و ممکن بود کس دیگری آن زمان به نام «برادر شهید»، حرف هایی را مطرح کند که بعدها علیه خانواده شما استفاده شود.
ولی من حتی شماره تماس های منزل و همه اطلاعات مربوط به خودم و خانواده ام را برای تلویزیون ها فرستادم، آنها هم می توانستند از کسانی که به خانه ما می آمدند تایید بگیرند، این کار سختی نبود، البته توقعی هم نمی توان داشت. آنها کار خودشان را انجام می دهند. از فیلم کشته شدن ندا همه ما متاثر شدیم و این کار خبرنگاران بود که با انتشار فیلم دنیا را هم با خبر کردند، اما همیشه برای من سوال است که چرا فیلم تیر خوردن برادرم را که پیش از ندا در خیابان کشته شده بود، هیچ وقت در همان تلویزیون هایی که صد ها بار فیلم تلخ کشته شدن ندا را نشان دادند، به تصویر نکشیدند ؟
خود شما چه پاسخی برای همین سوال تان دارید؟ چرا ندا، سمبل مظلومیت شد، اما به تعبیر خودتان در طول این یک سال نامی از محرم یا برخی از شهدای دیگر برده نشد؟
آیا تا کنون در خواست دیدار با احمدی نژاد یا اعضای دولت داده اید تا همین حرف ها را به آنها بگویید؟
من در تمام این یک سال می خواستم با موسوی دیدار کنم و خیلی حرف ها را به ایشان و یا آقای کروبی بگویم اما متاسفانه هیچ پاسخی نگرفته ام. تا دیروز شک داشتم که سیاستمداران چندان فرقی با یکدیگر ندارند، اما حالا دیگر دارم باور دارم همه سیاستمداران تقریبا یک جور هستند و به فکر مردم نیستند.
موسوی هیچ مسوولیتی در کشور ندارد چرا به جای دیدار با مسوولین می خواهید با کسی دیدار کنید که هیچ قدرتی هم ندارد؟
ما در این یک سال خیلی سختی کشیدیم، باید به آقای موسوی می گفتم وقتی سراغی از خانواده های شهدا نمی گیرند، راهشان با احمدی نژاد و دیگران یکی است. مردم را تا زمانی می خواهند که به قدرت برسند. این حرف های مرا می نویسید؟ دلم می خواهد حالا که نتوانسته ام خودم از نزدیک با آقای موسوی حرف بزنم، شما این کار را بکنید و این حرف ها را به گوش ایشان برسانید.
بی شک بدون سانسور منتشر خواهد شد، شما هم بگویید، مهمترین نکته ای که دلتان می خواهد به آقای موسوی بگویید چیست؟
دلم می خواهد بگویم، انگار می دانم آخر داستان چیست. می دانم که موسوی و کروبی کنار می کشند، و از آن طرف دولت هم قدرت خودش را نشان می دهد، شاید کنار کشیدن موسوی و کروبی آنها را در برابر بخش هایی از مردم سرافراز کند، اما خون جوانانی در این وسط پایمال می شود که فقط برای ایستادگی و تغییر به میدان آمده بودند.
به عنوان کسی که برادرش در یک راهپیمایی اعتراضی کشته شد، فکر می کنید وقتی موسوی و کروبی به مردم بگویند بیایید به خیابانی که ممکن است باز هم در آن به روی مردم گلوله بکشند، باید در برابر خانواده های کشته شدگان نیز پاسخگو باشند؟
ظاهرا شما ساکن جنوب شهر تهران هستید، معمولا گفته می شود اکثر جمعیت این منطقه را طرفداران احمدی نژاد تشکیل می دهند اما برادر شما از دل همان جمعیت در راهپمیایی شرکت کرد و سپس کشته شد، چه پاسخی دارید به کسانی که می گویند، جنبش سبز یک جنبش بالای شهری است؟
برادر من از جنوب شهر به راهپیمایی رفته، جایی که امکانات معمولی برای یک زندگی ساده هم نداریم، اما چون جامعه ایران یک جامعه سنتی و مذهبی هست، رسانه های طرفدار دولت از احساسات مذهبی و سنتی مردم سوء استفاده می کنند. در تلویزیون فقط فیلم هایی را نشان می هند که جوانان دارند می رقصند، پایکوبی می کنند، مثلا کامل نبودن حجاب دختران را نشان می دهند که بگویند « یک مشت بچه قرتی» دنبال عریانی و بی حجابی هستند و اینها همه کسانی هستند که از موسوی طرفداری می کنند. همه این حرف ها را هم به نام دین به خورد یک جامعه مذهبی می دهند تا مذهبی ها را با ما بد کنند. آنقد در تلویزیون در این مورد فیلم نشان داده اند که گاهی مردم مذهبی هم به ما مثل کسانی نگاه می کنند که طاعون داریم. از ما فاصله می گیرند. در حالی که ما کافر نیستیم فقط دین ما با دین کسانی که برادرم را کشته اند و بعد هیچ جوابی هم به ما نمی دهند فرق دارد. برای بسیاری از مردم خیلی سنگین است که کسانی با اسلام و دین شان مبارزه کند، و آنها تلاش می کنند ما سبز ها را طوری معرفی کنند که انگار داریم با اسلام مبارزه می کنیم.
خیلی زیاد، یکی دوباری ظاهرا یکی دو شبکه انگلیسی نشان داده اند اما باور کنید خیلی سخت است نگاه کردن چندین باره فیلم عزیزتان که دارد میان آن همه مردم جان می دهد. اما متاسفانه ما مردم حافظه ضعیفی داریم. فراموشکار هستیم. از مردم نباید توقع زیاد داشته باشم. اما وقتی بیست و پنج خرداد پارسال را با امسال مقایسه می کنم دلم می گیرد. سال گذشته خودم در خیابان بودم. صحنه های کربلا را در خیابان های تهران می دیدیم. جنازه ها را گذاشته بودند گوشه خیابان و روی آن ها را پارچه انداخته بودند. اما امسال بیست و پنج خرداد مردم باز هم آمده بودند اما دیگر مثل پارسال نبود، گاهی وقت ها فکر می کنم ما مردم ایران خودمان باعث و بانی این همه ظلمی هستیم که به ما می شود، چرا باید فراموش کنیم در این یک سال چه بلاهایی سرمان آورده اند و جنازه ها را هم تا مدت ها تحویل نمی دادند؟ خرداد پارسال و حضور آن همه مردم با آن چیزی که ما در بهشت زهرا دیدیم خیلی فرق داشت. باز هم می گویم نباید از مردم توقعی داشته باشیم اما....
خود شما فکر می کنید چرا پارسال مردم بدون مجوز مدام در خیابان حضور پیدا می کردند، اما امسال نیامدند؟
از یک طرف قبول دارم پارسال فضا خیلی احساسی بود، مردم وقتی دیدند رای شان گم شد، خیلی ناراحت شدند، و اتفاقات بعدی که مردم با چشم های خودشان در خیابان می دیدند که برادر من و دیگرانی که فقط دنبال رای گمشده خودشان آمدند، کشته می شدند نیز مردم را خیلی بیشتر ناراحت کرد و برای همین حضورشان در راهپیمایی ها زیاد بود، حتی موسوی و کروبی هم بدون مجوز می آمدند در خیابان و فکر می کنم رهبری یک جنبش یعنی همین که رهبران جانشان را بگیرند کف دست شان و به خیابان بیایند، اما این روزها همه چیز عوض شده است انگار.
ایران نیاز به فرهنگ سازی دارد، باید مردم خودشان را تغییر دهند، پیش از آنکه به رهبر نیاز داشته باشیم به مردمی نیاز داریم که به ما مثل طاعون زده ها نگاه نکنند. |
وکیل دانشجویان کوی: به جای مسببین حادثه، قربانیان در حال جواب پس دادن هستند Posted:
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |