جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


گزارش تصویری - مانور دیروز پلیس در تهران

Posted:



 
Get the Flash Player to see this rotator.

 

لینک دانلود عکسها

 

نماهنگ تغییر برای ایران - کروبی و موسوی

Posted:



This text will be replaced

 

آهنگی برای ندا - اجرا توسط یک گروه غیر ایرانی

Posted:



گرگها خوب بدانند

Posted:

برای حفظ جان و مال مردم راهپیمایی برگزار نخواهد شد

Posted:



بیانیه مشترک کروبی و موسوی پس از لشگرکشی نظامی و امنیتی دولت -



در بخش هایی از این بیانیه که در کلمه و سحام نیوز منتشر شده و نسخه ای از آن نیزدر اختیار جرس قرار گرفته، آمده است: ” طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی و با هدف جلوگیری از بروز تنش و گرفتن بهانه از دست سرکوبگران و تأمین امنیت جانی ملت، درخواست برگزاری تجمع و راهپیمایی تسلیم استانداری تهران و وزارت کشور گردید... با عنایت به گزارش نمایندگان احزاب اصلاح طلب و نیز جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد ... این خودفریبی و ساده انگاری است که تصور شود با تهدید و تحقیر و دروغ در توپخانه هایتان توانسته اید حرکت اعتراضی مردم را منکوب و سرکوب کنید… راه برگزیده ملّت بزرگ ایران مسدود شدنی نیست و مردم خلاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی خواهید ساخت ...”


بسم الله الرحمن الرحیم

 

مردم آگاه و هوشیار ایران
 

حضور و مشارکت آگاهانه و مسئولانه شما در پای صندوق های اخذ رأی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته و بهره گیری گسترده از حق رأی برای تعیین سرنوشت توسط یکا یک شما، حرکتی عظیم و حماسه جاودانه بود که می رفت مسیر آینده کشور را از سرازیری مخوفی که گرفتار آن بود و امروز آشکارتر شده است به سمت افق های روشن و قلّه های افتخار که شایسته ملّت بزرگ ایران است برگرداند که متاسفانه دستان نا پاک در آراء پاک شما دست برده و نتیجه به گونه ای اعلام شد که موجب حیرت همگانی گردید و اعتراضات یک پارچه شما مردم آگاه در جهت احقاق حق از دست رفته را برانگیخت ولیکن صد افسوس راهپیمایی و حضور مسالمت آمیز شما به جای آنکه مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد سرکوب شد و شما ملت همیشه سربلند هزینه های بسیاری را در طی یک سال گذشته برای احقاق حق به یغما رفته خود پرداخته اید. 

راهپیمایی بزرگ و فراموش نشدنی شما در ۲۵ خرداد سال گذشته سند حقانیتی است که گذشت زمان نیز نخواهد توانست از اعتبار آن بکاهد. انتظارات به حق شما مردم عزیز ما را بر آن داشت که جهت پاسداشت آن حماسه به یغما رفته و پیگیری مطالبات به حق ملّتی سرافراز که علیرغم همۀ سرکوب ها دست از روش مسالمت آمیز بر نداشته و امیدوارانه آینده روشن را برای کشور خود و فرزندان خود طلب می کنند برای سالگرد روز فراموش نشدنی ۲۲ خرداد در حماسه ملی در انتخابات تقاضای برگزاری راهپیمایی بنمائیم. ما نیز طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی که بر حق بی چون و چرای ملت در تظاهرات و اعتراض صراحت دارد و با هدف جلوگیری از بروز تنش و گرفتن بهانه از دست سرکوبگران و تأمین امنیت انتظامی ملت، درخواست برگزاری تجمع و راهپیمایی در سالروز حماسه ۲۲ خرداد از میدان امام حسین تا میدان آزادی را در موقع مقتضی تسلیم استانداری تهران و وزارت کشور نموده که متاسفانه با بهانه تراشی های متعدد این درخواست بی پاسخ مانده است.

لذا تعدادی از احزاب و گروههای اصلاح طلب جهت رفع بهانه جوئی ها درخواست مشابهی را به وزارت کشور ارائه دادند که سیر آن و پاسخ نهائی وزارت کشور به این درخواست در نامۀ اخیر نمایندگان و احزاب اصلاح طلب آمده است و آنان اعلام کرده اند امیدی به اخذ مجوز از این دولت ندارند.

اکنون در حالی که ۴۸ ساعت به زمان پیش بینی شده برای راهپیمایی باقی نمانده است با عنایت به گزارش نمایندگان احزاب اصلاح طلب و نیز جهت حفظ جان و مال مردم اعلام می داریم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد. بدیهی است با سابقه سیاه یک سال گذشته در سرکوب معترضانی که تنها جرمشان طلب نمودن رأی خود به شیوه ی مسالمت آمیز بود و همچنین اخبار رسیده از سازماندهی مجدد افراطیون و سرکوبگران در جهت یورش به مردم بی دفاع و مظلوم، از مردم و معترضان می خواهیم خواسته و مطالبات به حق خود را از مجاری کم هزینه تر و موثرتری دنبال کنند.

این خودفریبی و ساده انگاری است که تصور شود با تهدید و تحقیر و دروغ در توپخانه هایتان توانسته اید حرکت اعتراضی مردم را منکوب و سرکوب کنید. علیرغم ادعاهای کرکننده رسانه به اصطلاح ملی صدا و سیما و مطبوعات حامی دولت مبنی بر تحلیل رفتن نیروهای جنبش اعتراضی مردم ایران، خود دست اندکاران و سیاستگذاران بیش از هر کس به این نکته واقفند که جنبش زنده است و افتخار واقعی از آن کسانی ست که علیرغم همه تهدیدها و مخاطرات، نا امنی ها، علم به عواقب احتمالی مالی و جانی هنوز از اعتراض بحقشان دست نکشیده اند و حتّی یک اعلام حضور کوچکشان، وحشت بر سرتاپای سرکوبگران می اندازد و لشگرکشی همه جانبه انتظامی و امنیتی را به دنبال می آورد.

و این رسم دولتی نامشروع است که جز به موافقان خود مجوز راهپیمایی نمی دهد با این حال راهی را که شما ملّت بزرگ ایران برگزیده اید مسدود شدنی نیست و شما خلّاقانه نقش آفرینی خود را در این مسیر متجلّی خواهید ساخت و ما نیز در همه حال تا رسیدن صبح روشن فردا در کنار و همراه شما خواهیم بود.

 

والسلام علی من اتبع الهدی

مهدی کروبی و میرحسین موسوی

 

فراخوان مشترک برای آزادی فوری زندانیان سیاسی

Posted:

فراخوان مشترک برای آزادی فوری زندانیان سیاسی

از سوی فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز -


در بیانیۀ مشترک فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز که در آستانۀ ٢٢ خرداد و نخستین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری در ایران منتشر شده، ابتدا تظاهرات ٢۵ خرداد ۸۸ و حوادث متعاقب آن خاطرنشان شده و آمده است "همگان تظاهرات مردمی در اعتراض به انتخابات ناعادلانه و تخلف و تقلب در نتایج آن را به یاد دارند. این تظاهرات‌های مردمی، که گستردگی آنها از انقلاب ١٣٥٧ بدین سو بی‌سابقه بود، به شدت سرکوب و به خون کشیده شدند. ده‌ها معترض کشته و هزاران نفر در سراسر کشور دستگیر شدند."


بیانیۀ مذکور همچنین تصریح می کند "با آنکه امروز اکثریت بازداشت شدگان آزاد شده‌اند، اما بسیاری از آنها به شکل موقت آزاد و همچنان تحت پیگرد قضایی قرار دارند. خطر صدور احکامی سنگین آنها را تهدید می‌کند. امروز با پنهانکاری مقامات ایران و سانسور گسترده رسانه‌ها در کشور، ارائه آمار دقیقی از زندانیان سیاسی ناممکن است. با این حال فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز تعداد زندانیان سیاسی را در سراسر کشور ٤٠٠ تا ٨٠٠ نفر برآورد می‌کند."


این دو سازمان حقوق بشری غیردولتی، در ادامه بیانیه خود، ضمن ابراز ناخرسندی از اینکه "جامعه جهانی با بی‌توجهی به نقض حقوق بشر، همه تلاش خود را بر حل معضل اتمی ایران متمرکز کرده و بر بستر این بی عملی، سرکوب مردم در ایران ادامه دارد"، تاکید می کنند: در آستانه سالگرد رویدادهای غم انگیز انتخابات ٢٢ خرداد، فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز خواهان آزادی همه‌ی زندانیان سیاسی در ایران هستند.


دو سازمان حقوق بشری همچنین اعلام کرده اند که "با راه اندازی کارزاری برای آزادی همه زندانیان عقیدتی در ایران فهرستی از ٤٠ زندانی سیاسی منتشر می کنند که این زندانیان اعم از روزنامه‌نگار، سندیکالیست‌، دانشجو، مدافعان حقوق زنان، و یا کسانی که اعتقادی متفاوت از اسلام رژیم حاکم دارند. بخشی از رهبران فکری جامعه ایران به شمار می‌آیند. برخی از آنها سال‌هاست که در زندان بسر می‌برند و فرزاد کمانگر یکی از آنها بود که متاسفانه در تاریخ ١٩ اردیبهشت سال جاری با چهار تن دیگر از فعالان سیاسی اعدام شد. این اعدام‌ها با هدف منصرف کردن مردم از شرکت در تظاهرات سالگرد ٢٢ خرداد انجام گرفته‌اند."


فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز خاطرنشان کرده اند "وضعیت روزنامه‌نگاران و آزادی مطبوعات در ایران روز به روز بدتر می‌شود. از خرداد ١٣٨٨ تا امروز بیش از ٢٠ روزنامه و سایت اطلاع رسانی توقیف یا مجبور به توقف فعالیت خود شده اند. بیش از ٣٠٠٠ هزار روزنامه‌نگار از حق کار محروم و در بیکاری بسر می برند. با ٤٠ روزنامه‌نگار و وب‌نگار زندانی، جمهوری اسلامی ایران سومین زندان بزرگ جهان برای روزنامه نگاران است. ایت‌الله سید علی خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد با برقراری حکومت وحشت و ترور، این کشور را از روزنامه‌نگاران خود محروم و حق دانستن را برای مردم ممنوع کرده‌اند."


فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز، ضمن تاکید بر این نکته که "خواهان آزادی فوری همه زندانیان سیاسی هستند"، خواستار مواضع قاطع جامعه جهانی شده و مطالبات زیر را اعلام کردند:


تشکیل کمیسیون تحقیق از سوی نهادهای صلاحیت دار حقوق بشر سازمان ملل برای تحقیق در باره موارد نقض حقوق بشر در ارتباط با رویدادهای پس از انتخابات ٢٢ خرداد ١٣٨٨بررسی موارد نقض حقوق بشر در شورای امنیت سازمان ملل و امکان تصویب مجازات هایی علیه آمران و عاملان موارد نقض فاحش حقوق بشر در ایران انجام اقدامات موثری برای پیشگیری و مجازات موسساتی که با جمهوری اسلامی ایران در نقض حقوق بشر همکاری می کنند. به ویژه ممنوع کردن صدور تجهیزات شنود ، سخت و نرم افزارهایی که گردش آزاد اطلاعات را مهار و دسترسی به اینترنت و رسانه های دیگر را محدود یا غیرممکن می کند، و نیز ابزار و وسائلی که برای سرکوب خشونت بار معترضان به کار می رود.


فراخوان برای آزادی فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران – امضا کنید
فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز ، همچنین با اعلام نام چهل تن از زندانیان سیاسی، در فراخوانی مشترک و جهانی، از مقامات مسئول ایران خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط آنان و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران شدند.


لینک ورود و امضای این فراخوان به شرح زیر معرفی شده است:

http://www.rsf-fidh-iran.org/?lang=fa#signature


گفتگو با یک نماینده اصولگرا در مورد وقت کشی وزارت کشور

Posted:

گفتگو با یک نماینده اصولگرا در مورد وقت کشی وزارت کشور

مسیح علی نژاد -

 

جواد آرین منش نماینده اصولگرای مجلس هشتم تنها نماینده ای بود که در پاسخ به خبرنگار جرس یاد آور شد، تشخص صدور مجوز به گروههای سیاسی ایران برای برپایی راهپیمایی اعتراضی به عهده وزارت کشور است و در صورت عدم مواقت وزارت کشور نیز نیروهای نظامی به وظیفه خودشان در مواجهه با برپا کنندگان راهپیمایی بدون مجوز عمل خواهند کرد

 

متن این گفتگو در پی می آید:

آقای آرین منش، شما نماینده مجلس هستنید و می دانید که برگزاری راهپیمایی مسالمت آمیز حق مردم است اما وزارت کشور تا کنون هیچ پاسخی به درخواست های مردمی و نامه احزاب سیاسی در مورد مجوز راهپیمایی بیست و دوم خرداد ماه نداده است، ارزیابی شما چیست؟

 

 

این وظیفه وزارت کشور است و تنها وزارت کشور می تواند تشخیص دهد که آیا یک راهپیمایی می تواند به وحدت ملی منجر شود یا علیه وحدت ملی ما خواهد بود. بر این اساس باید منتظر نظر نهایی وزارت کشور باشیم تا ببینیم آنها چه تشخیص می دهند.

 

ولی زمان زیادی باقی نمانده است و این به نوعی وقت کشی شبیه شده است تا اعلام نظر نهایی؟

 

 

گاهی وقت ها برخی از راهپیمایی ها و برخی از اعتراض ها اگر منصفانه باشد می تواند به منافع ملی کشور کمک کند اما به هر حال این وزارت کشور است که در این زمینه منافع ملی را تشخیص می دهد.

 

در سال گذشته نیز شاهد بودیم که با درخواست های مردمی مخالفت شد اما مردم در عین حال در خیابان حضور پیدا کردند آیا ممکن نیست مخالفت یا وقت کشی وزارت کشور بیشتر به منافع ملی آسیب بزند؟

 

 

برخی از راهپیمایی ها ممکن است باعث شکاف بین ملت شود که بر این اساس برگزار شد این گونه راهپیمایی ها به مصلحت نیست واین البته به تشخیص ما نماینده ها هیچ ارتباطی ندارد و مسوولان امر در این زمینه به زودی تصمیم می گیرند.

 

پس نقش مجلس برای دفاع از مردمی که معتقد به فعالیت های حزبی و سیاسی هستند چه می شود؟

 

 

همه گروهها و احزاب سیاسی می توانند بدون تبعیض و بر اساس مجوز وزارت کشور فعالیت و راهپیمایی کنند.

 

اساسا حزبی باقی نمانده، وقتی حزب اعتماد ملی و مشارکت و سازمان مجاهدین به عنوان سه تشکل بزرگ و مهم منتقد دولت پلمپ شده اند و سران آن هم در زندان هستند...

 

 

احزاب و تشکل های دیگر در کشور هنوز فعال هستند و دارند کار خودشان را می کنند. همین گروههای اصلاح طلب هم تقریبا هجده تشکل سیاسی دارند که فکر نمی کنم همه آنها پلمپ شده باشد.

 

آنهایی هم که پلمپ نشده اند، اعضای شان در زندان هستند

 

 

به هر حال من معتقدم بالاخره باید به قانون احترام گذاشت و بر اساس مجوز عمل کرد. به مصلحت نظام و خود مردم هم خواهد بود. ما نمی خواهیم اتفاقات سال گذشته تکرار شود. اتفاقات ناگواری در سال گذشته رخ داده است.

 

نزدیک به صدها کشته و زخمی در راهپیمایی ها داشتیم، برای بررسی پرونده مسوولان چه کاری انجام دادند؟

 

 

اتفاقات ناگواری بود اما نمی شود گفت صدها کشته.

 

شما بگویید چند نفر کشته شدند در خیابان ها و بازداشتگاه ها؟

 

 

بالاخره من نمی دانم چند نفر بوده اند، از هر دو طرف کشته دادند.

 

همین که در کشور هیچ آمار رسمی برای میزان کشته شدگان در جریان اعتراض به نتیجه یک انتخابات وجود ندارد، آیا این ضعف نیست؟

 

 

خب مصالح ملی را باید در نظر گرفت

 

مصالح ملی یعنی اینکه تعداد کشته شدگان را اعلام نکنند؟

من باز هم تاکید می کنم احزاب و گروههای سیاسی می توانند با سلیقه های مختلف و بدون تبعیض در راهپیمایی ها شرکت کنند ولی باز هم فکر می کنم اگر مجوز صادر نشد ترجیح بر این باشد که نیایند. راهپیمایی که ممکن است به خشونت کشیده شود همان بهتر که برگزار نشود چرا که به مصلحت خود مردم و نظام نیست.

 

ولی در مراسم سالگرد آیت الله خمینی که اساسا سبزها هم نبودند، باز هم شاهد اتفاقاتی بودیم. پس از دیدگاه شما آن اختلافات و برهم زدن مراسمی که با مجوز هم برگزار می شد به مصلحت نظام بود؟

 

 

من معتقدم باید حرمت انسان ها حفظ شود، احترام به خانواده امام و نواده امام هم واجب است. اما این یک موضوع دوطرفه است و نوه امام هم باید حرمت مسوولان را حفظ کند . بالاخره شما که پیگیر موضوع هستید باید بدانید که در آنجا هم اتفاقاتی رخ داد .

 

اگر منظور شما اخبار مربوط به سیلی خوردن آقای نجار وزیر کشور است، خود آقای سید حسن خمینی و همینطور آقای انصاری هم این خبر را از اساس تکذیب کردند و طرح آن را هم در راستای کمرنگ کردن ماجرای اصلی و اختلافات دیگر عنوان کرده اند

 

 

لابد مشکلی در آنجا پیش آمده بود. نمی شود چون آقای سید حسن خمینی و یا آقای انصاری تکذیب کرده اند ما هم از آنها بپذیریم. چون من هم از کسانی که در آن جمع و نزدیک به ماجرا بوده اند شنیده ام که اتفاقاتی میان آنها رخ داده بود.

 

با این توصیف نه شما در آن جمع بوده اید و نه ما، پس چرا آنقدر با قاطعیت یک طرف را متهم می کنید؟

 

 

خب پس ما هم حمل بر صحت گفته های ایشان می کنیم و دامن زدن به این مسایل را هم باید تمام کرد چون کمکی به کشور نمی کند.

 

زندانی کردن خبرنگاران چه کمکی به کشور می کند، خانم اعظم ویسمه خبرنگاری بوده است که بارها در راهروهای مجلس با خود شما مصاحبه کرده است، او و سایر همکارانش الان در سلول انفرادی نشسته اند، برای آزادی آنها چه کمکی کرده اید؟

 

 

شما چرا تنها به خبرهای منفی می پردازید؟

 

سوال من در مورد برگزاری راهپیمایی بود و اینکه چرا وزارت کشور به این ماجرا مثبت نگاه نمی کند اما ظاهرا شما نظرات دیگری داشتید. با تشکر از وقتی که در اختیارم قرار دادید.
 

وقتی همه خوابیم

Posted:



بامداد -

 

توانایی تحلیل روند حرکت جنبشهای اجتماعی به طور حتم از تعیین کننده ترین منابع مدیریت و یا دست کم آسیب شناسی جنبشهاست. جنبش سبز ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست چه بسا به دلیل پیچیدگی و در هم تنیدگی عوامل تاثیر گذار نیازی مبرم تر به تجزیه و تحلیلهای اینچنینی دارد. هر چند از منظرهای مختلف معیارهای متفاوتی برای تحلیلهایی از این دست در دسترس است، در مطلب پیش رو از دو منظر به بررسی روند حرکت جنبش سبز پرداخته شده است.

 

۱- الزامات عملیاتی پیشبرد جنبش:

 

اشاره: بر اساس هرم لدراک۱حل منازعات، از هر نوع، در سه سطح قابل پیشروی و به تبع قابل بررسی است. به طور مختصر، در رأس هرم رهبران رده بالا قرار دارند، افرادی که از جمله مهمترین وظایفشان پیگیری مذاکرات در بالاترین سطوح و همچنین در مورد جنبشهای اجتماعی، به عنوان نوعی از منازعه، مدیریت جنبش است. سطح میانی هرم متعلق به گروه های واسطه است، گروه هایی که از بدنه احزاب، اتحادیه ها و اصناف تا محققین و صاحبان انجمنهای خیریه را می تواند شامل شود. کارکرد این دسته انتقال پیامها و بازخوردهای رفتارها و موضع گیریهای سطوح بالاتر و پایینتر بین یکدیگر است. پایه هرم نیز متعلق به توده مردم است. هر چند همه منازعات لزوما در همه سطوح طرح شده در جریان نیستند اما مسلما حضور و فعالیت به هم پیوسته هر سه سطح در طی یک مبارزه از نقاط قوتش خواهد بود.

 

امروز یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ تنها با نگاهی اجمالی به جنبش سبز و مقایسه آن با هرم لدارک به روشنی پیداست که لایه میانی هرم در جنبش سبز تا حد زیادی غایب است. به عبارت دقیقتر بخشی از حاکمیت نیز با درک درست و هوشمندانه هرم لدراک با دقت تمام سعی در حذف تمامی عناصر متعلق به لایه میانی هرم کرده و در ادامه در حال بهره برداری حداکثری از فقدان ارتباط سامانمند رأس هرم و توده مردم می باشد. از طرف دیگر رهبران جنبش نیز با درک اهمیت حضور لایه میانی هرم برای پیشبرد جنبش همواره یکی از ابتدایی ترین خواسته های خود را آزادی زندانیان و بازداشت شدگان اعلام کرده اند.در واقع اصرار میر حسین موسوی و دیگر رهبران جنبش سبز بر رهایی دستگیرشدگان در عین حال که در جهت دفاع از حقوق شهروندی افراد مطرح می شود در قالب تلاشی حیاتی برای بازسازی لایه میانی هرم لدراک نیز قابل تحلیل است. علاوه بر این ملاقاتهای پی در پی این رهبران با آسیب دیدگان و خانواده های فعالین و سران حزبی دستگیر شده نیز کوششی ست برای ایفای نقش همزمان در هر دو سطح بالای هرم و جبران خلأ عمیق تشکیلاتی موجود. با همه این اوصاف هر چند چنین ملاقاتهایی به طور مستمر پیامهای روشنی مبنی بر حضور و پایداری رهبران جنبش برای توده مردم می فرستند و در حفظ انسجام تشکیلاتی نیروهای رده های سوم و چهارم احزاب و نهادهای اصلاح طلب نیز نقش اساسی دارند اما ادامه چنین روندی به صورت نا محدود برای این رهبران میسر نخواهد بود. به عبارت دیگر اگر رهبران جنبش دیر یا زود همراهان حزبی و تشکیلاتی خود که توانایی و ابزار بسیج منابع اعم از اجتماعی، سیاسی، اقتصادی دارند را بازنیابند با جدی ترین چالش عملیاتی برای پیشبرد و گسترش جنبش در طولانی مدت مواجه خواهند بود. هر چند تا همین مرحله نیز جنبش سبز و رهبران آن صدمات و فشارهای متعددی از نبود/ضعف حامیان سامانمند متحمل گشته اند. از دیگر سو با ادامه شرایط فعلی حرکت اصلاح منشانه جنبش سبز گریزی جز تقلیل به موقعیتهای انقلابی کور نخواهد داشت. در حقیقت گفتمان مبارزه مسالمت آمیز امروز جنبش سبز بدون حضور لایه میانی هرم لدراک به سهولت می تواند به رؤیای مبارزه بدون خشونت بدل گردد. نباید فراموش کرد که گروه هایی با خط مشی خشونت آمیز و مسلحانه نیز نه در فردای کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ که نزدیک به ۱۰ تا ۱۵ سال بعد شکل گرفتند۲ (بجز آنها که از پیش از کودتا نیز چنین خط مشی داشتند).  

 

۲- شاخصه های تضمین دستاوردهای پایدار و دموکراتیک طی مراحل مبارزه:

 

اشاره: با بررسی تحولات سیاسی-اجتماعی جوامع مختلف در نیم قرن گذشته معیارهای سه گانه ای برای ارزیابی میزان پایدار بودن ودموکراتیک بودن ثمرات و دستاوردهای این تحولات قابل استنباط است۳. به طور خلاصه، شرایط حاکم بر وضعیت گذار (از یک وضعیت سیاسی-اجتماعی به وضعیتی دیگر) نقش تعیین کننده ای در سرانجام هر تحولی خواهد داشت. در این میان معیارهای سه گانه زیر از جمله مهمترین معیارهای تأثیرگذارند:

 

-          میزان حضور جامعه مدنی یا توده ای

-          برتری اپوزیسیون دموکراتیک یا غیر دموکراتیک در طول دوران مبارزه

-          وجود یا عدم وجود دوگانگی در قدرت حاکمه

 

از تعاریف و مصادیق که بگذریم، به زبان ساده و به گواه مثالهای متعدد تاریخی۴، هر قدر که جامعه گذار مدنی تر، حضور اپوزیسیون دموکراتیک پر رنگ تر و دوگانگی در قدرت عمیقتر باشد احتمال تولد (تدریجی) دموکراسی بیشتر است. بر این اساس و با کمی تأکید بیشتر بر معیار نخست، امروز نیز اگر تحقق خواسته ها و مطالبات جنبش سبز از مجرای احیای نهادهای مدنی و یا نهادسازی های مدنی گذر نکند سرانجامی نه چندان متفاوت از دیگر مثال های هم تایش خواهد داشت. حتی اگر با ادامه شرایط فعلی دستاوردهایی نیز برای جنبش سبز متصور باشیم، در نبود نهادهای مدنی ریشه دار، که قاعدتا در فردای پیروزی باید وظیفه نگه داری و تثبیت دستاوردهای جنبش را عهده دار باشند، دیر یا زود باید به سوگ از دست دادن این دستاوردها نشست و یا چون امروز از به یغما رفتن ثمرات جنبش سخن راند! از همین رو پیشروی جنبش سبز بدون اهتمام به شرایط پیش گفته تنها توهمی از پیروزی به ارمغان خواهد آورد.

 

به نظر می رسد میر حسین موسوی نیز بنا به دو منظر یاد شده، پیشروی جنبش را بدون حامیان و نهادهای تشکیلاتی همراهش نه میسر و نه به صلاح می داند. شاید از همین روست که وی نیز با هرچه شفافتر کردن مواضع و ترسیم مرزبندی های ضروری سعی در بازتولید چنین حامیانی دارد. سخن به گزاف نگفته ایم اگر عملیاتی ترین دستاوردی که رهبران جنبش از ادامه اصرار بر تظاهرات خیابانی انتظارش را می کشند آزادی همراهانشان بدانیم. بدون تردید بدنه جنبش سبز نیز قادر است با انعکاس این دغدغه در شعارهای جنبش (آزادی زندانیان سیاسی) رهبران جنبش را در بازسازی لایه میانی هرم لدراک یاری رساند.

 

منابع:

 

 ۱-   Lederach J. P., 2001. “Identifying key actors in conflict situation” in Luch Reychler & Thania Paffenholz (eds.): Peacebuilding : A field guide.

۲- یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب. نشر مرکز (۱۳۸۸)

۳- حسین بشیریه، گذار به مردم سالاری ، ″گذار به دموکراسی از چشم انداز بسیج سیاسی″،  نشر نگاه معاصر (۱۳۸۷) . ص ۱۵۷-۱۹۹

۴- حسین بشیریه، گذار به مردم سالاری ، ″گذار به دموکراسی از چشم انداز بسیج سیاسی″،  نشر نگاه معاصر (۱۳۸۷) . ص ۱۵۷-۱۹۹

 

 

 

*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

اصلاحات؛ ریشه ها و منابع

Posted:



امیر یزدی -

 

 

اصلاح در مدیریت سیاسی اجتماعی و اقتصادی وحقوقی یک جامعه که در این موضوع اختصارا "اصلاح "نامیده می شود، یک امر حادث و ناگهانی و بدیع نیست،بلکه از ابتدای تاریخ باانسان بوده و نیز با او همیشه خواهد بود و اگر اصلاح نبود انسان برای همیشه، اسیر همان سیستم های بسته اولیه اقتصادی وسیاسی و حقوقی و فکری خود، که در ابتدای تاریخ و به طور خود بخودی شکل گرفته بود، باقی می ماند.

بنابراین اصلاحات یک حرکت رو به
جلو در متن جامعه می باشد که جامعه را از وضعیت بسته به باز و از حالت انقباضی به انبساطی، و نیز کاستن وابستگی های طبیعی انسان، و آزادی بیشتر ، مایل می نماید. اصلاحات، با تغییر هر یک از عوامل پیدایش نظام های حاکم بر انسان اعم از اقتصادی، سیاسی، حقوقی و فکری بوجود می آید که این عوامل معمولا در ابتدای تاریخ تنها عامل اقتصادی بوده و یا مهاجرت هائی که خود نیز در پی ایجاد شرایط اقتصادی بهتر صورت می گرفته بوده وبا گذشت زمان .عوامل فکری وعقلی هم در این امر موثر می افتد.اصلاحات در ابتدا بسیار کند و با گذشت زمان بر سرعت آن افزوده می گردد. پس می توانیم نتیجه بگیریم که اصلاحات در ابتدا خود بخودی وجبری بوده، که متناسب با تغییر هر یک از عوامل تولید وزندگی اقتصادی ایجاد می شده است.وبا تکمیل پروسه ذهنی وعقلی در انسان که انسان را قادر به فکر کردن نمود، اراده واختیار انسان نیز در اصلاح موثر گردید. اساسا اصلاحات در یک جامعه بصورت یکنواخت وحتمی صورت نمی گیرد، بلکه هریک ازنظامهای سیاسی وحقوقی وفکری یک جامعه می توانند بطورمو قت مانع ایجاد آن گردند که جامعه کنونی ما با داشتن نظامهای سیاسی وحقوقی فعلی توانسته است، سدی در مقابل هر گونه اصلاح در جامعه ایجاد نماید.

 

واین سد چیزی نیست جز وجود اصولهای جزمی و لا یتغیر و مطلق و تعبدی که در طول تاریخ جزو نظامهای اعتقادی قسمتی از مردم گردیده اند که با استفاده از همین اعتقادات مردم ، بخش اعظم نظام های سیاسی وحقوقی حاکم بر مردم را در این مقطع از زمان، شکل ومحتوی گرفته اند.

 

منشا پپدایش این اصولها از کجا بوده اند و چطور مقبولیت عام یافته اند.؟

 

انسان زمانی که فهمید مرگ برای خود و افراد قبیله اش حتمی است، ودر آینده با ید تمام علا یق و وابستگی هایش را ترک کند و هیچ علاجی برای درد و رنج خود و افراد قبیله اش نیست و جز تحمل آنها چاره ای ندارد!..

 

ونیز بی پاسخ ماندن اخلاقیات نزد خود و سایر افراد قبیله اش

 

و دیگر از عوامل تثبیت و استمرار این اصولها، نقش تعادلی بودن آنهاست در زند گی اجتماعی انسان که با پیوند دادن زند گی این دنیائی مردم با زندگی آن دنیائی که همان زندگی پس از مرگ می باشد،انسان بتواند پاسخی بیاید برسوالهای بی جواب در این دنیا.

 

و بدین ترتیب فلسفه پیدایش اصول های جزمی و تعبدی و مطلق در نزد انسان مقبولیت یافت و عمومی گردید.

 

این اصولها زمانی جزو نظام های اعتقادی در آمدند،که انسان ها در کنار رود خانه های بزرگ اسکان یافتند و زندگی اقتصادیشان با چرخش منظم طبیعت هماهنگ و ثابت ماند و تکالیف انسانها بر اساس همین نظم طبیعت مشخص ومعلوم گردید و بر این مبنا غالب نظامهای اعتقادی ثابت انسان در این مرحله شکل گرفت و اصولهای مطلق و جزمی ولایتغیر هم موردتائید وتعریف وقبول این نظامهای اعتقادی واقع گردیدند.وبدین ترتیب این اصولها نیز مو جب تحکیم وتثبیت نظامهای اعتقادی جدید واقع شدند.

 

چرا این اصول توانسته اند در مراحلی از تاریخ بشر، سدی باشند در مقابل اصلاحات؟

 

این اصولها چون وعده نابودی هستی را بدین شکل که وجود دارد را می دهند و یک نگاه انقباضی به هستی دارند،"که بر خلاف اصل مسلم انبساطی بودن هستی است" و معتقد ین به این اصولهای انقباضی که غالب حاکمین بر کشورمان را شامل می گردند مخالف مشی حاکم بر هستی عمل می نمایند و مضافا اینکه با هر گونه عمل انبساطی نزد مردم از قبیل موسیقی، رقص ، آواز و حتی خنده نیز مخاف هستند.

 

این اصولها سرنوشت هر کس را جبری می دانند و انسان خود در سر نوشتش هیچگونه تاثیری ندارد و باید رضا داشته باشد، به آنچه پیش می آید.

 

در نزد این نوع اعتقادات، حق آزادی فکر واندیشه برای انسان وجود ندارد،چون اساسا فکر و اندیشه موجب شک و تردید در اصولهای جزمی و تعبدی می گردد.

 

در نزد این نوع اعتقادات، تعریف انسان به ایمان اوست به این اصول و باورها و نه به فکر و اندیشه اش.

 

اساس این نوع اعتقادات بر بندگی انسان استوار است، "اگر چه این بند گی صرفا در باب معنویت می تواند متعالی باشد و در دنیای خصوصی انسان نوعی عاشقی است"  ولی در نظام سیاسی مغایر است با کلیه حقوق طبیعی انسان، ومخصوصا قوانین حقوق بشر و صفتی است غیر انسانی.

و...

لازم به تذکر است که نباید اصول تعبدی و جزمی و لایتغیر این نوع اعتقادات را با معنویت پاک و ادبیات عاشقانه و عارفانه و انسان محور و سیال و جوشان، اشتباه نمود.

 

منابع ذهنی اصلاحات :

 

الف -آداب وسنن فرهنگ ملی در تاریخ باستان .

 

ایرانیان قدیم به دو اصل اساسی معتقد بو دند 1-قانون ذاتی طبیعت است2--کشاکش در ذات طبیعت راه دارد که مشخصا این نبرد را بین نور و ظلمت می یافتند و انسان را چون صاحب عقل و معرفت می دانستند بنا براین وظیفه او بوده که در جبهه روشنائی قرار گیرد زیرا روشنائی را بر حق می دانستند که سرانجام روح تاریکی را فرو می پوشاند و نابود می گرداند.

 

ودر نظامهای حاکم بر کشور که شامل روش های مدیریتی در نظام سیاسی کشورکه نمونه آن ایجاد جاده ها ووسائل ارتباطی در کشور و... و نیز در نظامهای حقوقی کشور که از جمله احترام به حقوق بشر که مشخصا در لوح کورش بزرگ درج گردیده و اولین و کهن ترین سند کتبی از مراعات حقوق بشر در تاریخ جهان بوده و در این فرمان بردگی لغو گردیده که بزرگترین افتخار برای کشور ما محسوب می گردد و نیز خواستها و دعاهای کورش است جهت حفظ مملکت از دروغ و خشکسالی و دشمن؛ و همچنین اعتقاد به یک پیکر بودن تمام انسانها و دعوت به نیکی و راستی و بر این مبنا معتقد بودند، "زنیرو بود مرد را راستی،  زسستی کژی آید وکاستی"

 

ب-ذهن وعقل وخرد جمعی

 

ذهن وعقل : در مقام اختیار و اراده و انتخاب و فکر کردن و برنامه ریزی و کسب علم و معرفت و درک مفاهیم وانتقال آنها و کشف روابط بین پدیده ها می باشد و به مثابه تمایز انسان است با سایر جانداران.

 

بنا براین آنچه را که انسان تا با امروز بان دست یافته، ازقبیل نظم و آهنگ و قانون در جامعه و نیز هنر و علم و موسیقی و فنون و نجوم و علوم پزشکی و روانشناختی و جامعه شناختی و... همگی حاصل وجود همین ذهن وعقل می باشند.

 

در نزد تمامی جانداران در هستی اصل بر تا ثیر پذیرفتن است از دنیای محسوسات و عکس العمل مناسب است بلحاظ طبیعتش در مقابل آنها. ولی انسان با داشتن عقل وذهن در مقابل محسو سات ،علاوه بر تا ثیر پذیری، قادر است، ابتدا نسبت به شناسائی آنها با توجه به مفاهیم ومعلومات خود و پیشینیان و نیز استفاده از روابط علی حاکم بر پد یده ها ونتیجه گیری های علمی ومتناسب اقدام نماید، واین شناخت را نیز به معلو ما ت خود وبر خرد جمعی جامعه اضافه نماید .وبدین ترتیب تمدن وفرهنگ امروز ایجادگرد یده است.

 

لازم به تذ کر است که ذهن وعقل در انسان همیشه قادر به شناسائی پیرامون خود نبوده اند و چون نمی توانسته اند که علت بعضی از پدیده ها را بداند، بدین سبب مجبور گشته اند وارد دنیای غیر محسوس خود نیز گردند.وبخشی از اعتقادات واصول های جزمی وتعبدی را تائید نموده اند. پس آنچه که عقل وخرد جمعی زمانی بعلت جهل در شناخت علت ها ایجاد نموده، بهتر بتواند با علم به آن علت نسبت به حذف آن از موانع اصلاحات اقدام نماید.

 

خرد جمعی نیز در بستر تکاملی خود زمانی ازاین مسیرها عبور کرده،واز سد این اصولها گذشته و نکات مبهم و تاریک را بهتر می داند  و قادر خواهد بود مجددا از آن عبور نماید و به طور کلی خرد جمعی حاضر نخواهد بود دنیای انبساطی خود را با دنیای منقبض و بسته سابق خود عوض نماید و دیگر اینکه هیچگاه نمی توان زمان را به قبل بر گرداند.

 

ج-علم و دانش

 

علم: آن قسمت از دانش بشری است که پس از ارائه طرح و نظر ، از آزمایش نیز گذشته و نتیجه مورد نظر جواب داده وآن طرح ونظر بعنوان علم، ثابت وتجربه گردیده ،وانسان به آن شناخت پیدا کرده و پس از آن این علم می تواند بصورت وسیله رفاهی انسان در آید و یا بطور کل باعث گردد که انسان بهتر بتواند جهان پیرامون را ببیند و به آن آگاه تر گردد و عواملی که موجب فساد در انسان ویا در جامعه می گردد، آنها را بشناسد و بهتر بتواند با آنها مبارزه نماید و در هر صورت علوم وفنون می توانند افق زندگی انسان را روشنتر نمایند.

 

علم و دانش نه تنها قابل نقض ونفی نیست بلکه هر اشکال و نقصی که داشته باشد، در بستر طبیعی وتکامل خود، آن نواقص را بر طرف می نماید و هر اصل و یا نظری که مخالف و یا ضد آن باشد، مردود وباطل، و به مرور زمان محو خواهد شد.

 

د-اعلامیه جهانی حقوق بشر

 

در دهم ماه دسامبر 1948 میلادی -19 آذر1327- مجمع عمومی سازمان ملل متحد آن را به تصویب رساند و در تعقیب ان مجمع از همه کشورهای عضو خواست که متن اعلامیه را منتشر و موجبات پخش آن را در مدارس و مراکز تربیتی فراهم نمایند.

 

اگر چه اعلامیه از نظر حقوقی یک قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد است، ولی اصول و اهدافی رابرای جامعه جهانی مشخص می نماید ،که حقوق انسان ها را بطور وضوح بیان نموده ،و وظایف دولتها را جهت احقاق این حقوق مشخص کرده است .

 

این اعلامیه شامل 30 ماده می باشد .

 

در چهار ماده اول، آزادی های اساسی و طبیعی انسان را از قبیل اینکه انسان آزاد بدنیا می آید،و از لحاظ حقوقی انسانها همه باهم برابر هستند ،واصل بر انسان بودن است و شرایط و موقعیت و امکانات ومکان تولد هیچ گونه حقی را برای اشخاص ایجاد نمی نماید. اصل بر مساوات زن ومرد است، بردگی را لغو وهر گونه داد و ستد انسان را بعنوان برده ممنوع می نماید.

 

مواد 5 الی 12 تکالیف قانون ودادگاهها رااز نظر شناختن حقوق وحیثیت انسانها و نیز وضعیت قضائی وحقوقی آنها را مشخص می نماید، از قبیل اصل بر بی گناهی اشخاص است  ونیز اصل بر قانونی بودن جرم ومجازات است.

 

مواد 13 الی 20 حقوق اشخاص را  از نظر انتخاب محل زندگی و تابعیت و تشکیل آزاد خانواده و همچنین حقوق مالکانه و انتخاب فکر و وجدان ومذهب و یا تغییر آنها و...

 

ماده 21 اساس و منشا قدرت وحکومت را اراده مردم می داند، و اصل را بر انتخاب آزاد می داند؛ به منظور دخالت در اداره امور عمومی کشور خود و هرکس حق دارد با تساوی شرایط بمشاغل عمومی نائل آید.

 

مواد22 الی30 حقوق اشخاص را از نظر داشتن امنیت و انتخاب شغل و رابطه بین کار کردن و مزد مناسب که زندگی اش را تامین نماید و اشخاص می توانند برای دفاع از منافع خودبا دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها شرکت نماید و به طور کل تکالیف حکومت ها را از جنبه تامین امنیت و کار و بهداشت و برقراری نظم اجتماعی جهت آزادیهای مقرر در این اعلامیه و آموزش و پرورش رایگان که مربوط به دوران ابتدائی واساسی است اعلام می نماید.

 

 

*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

 

برای استقامتت

Posted:



م. باران -

 

سال پیش همین روزها، شاید دقیقاً نمی دانستیم چرا سنگ تو را بر سینه می‌زنیم. شاید شور و هیجان آن روزها ما را هم که ادعای اندیشمندی داشتیم، جو زده کرده بود. و البته این بار هم نه لزوماً برای بدست آوردن ایده‌ای جدید که برای برچیده شدن تفکری بی بنیان و متحجر تلاش می کردیم و این یعنی همان بیماری همیشگی ملت ما که به آنچه رخ می دهد، به برنامه هایی که ارائه می شود، اعتنایی ندارد و تنها می خواهد کابوسی به پایان برسد، فارغ از اینکه شاید این ما و نظاماتی که وضع کرده ایم عامل این کابوس های مکرر است. آن روزها، چندان این سؤال مطرح نبود که چرا 20 سال سکوت کردی و بر ناملایمات چندان سخنی نگفتی یا اینکه چه شد با آن قهر و آشتی‌های تاریخی در زمان نخست وزیری‌ات با کسی که اکنون فرد اول مملکت است و همراه جریانی مرموز واضحاً حامی رقیب توست (همان طور که در اولین نمازجمعه پس از انتخابات مشخص شد) پای به این میدان نهادی. اما آمدن تو (و این تو نه تحقیقاً یک انسان معصوم بی‌خطاست) به این کلاس یکساله، درس ها برایمان داشت. حالا با نگاه به آنچه گذشت این چند خط را برایت می نویسم.

 

برای فهم و ادبت؛ که ما را امیدوار به حفظ کرامت انسان ها، رعایت ادب در رفتار و  محو ادبیات تهمت زنی و قلدرمآبی و التهاب آفرینی می کرد. آنچه در آن 4 سال رنگ باخته بود و عده‌ای شکاکِ تمامیت خواهِ جاه طلبِ بی‌فرهنگ آنها را از ما دریغ کردند.

 

برای مبارزه طلبی‌ات؛ که نه با داستان سازی و فرافکنی که با منطق و احترام، رخ در رخ، دروغ و بی ادبی را عریان کردی و بر قانون مداری، راستگویی و مردم داری پای فشردی و این شد جانمایه و روح راه سبز ما.

 

برای دعوتت؛ که بر خلاف چند انتخابات قبلی آمدم و آمدیم، یکپارچه شدیم، تا صبح ها بیدار ماندیم، اخبار را دنبال کردیم و از خواب زمستانی بیدار شدیم و باری دیگر نگاه های خسته و بی‌حوصله مان نگران آینده کشور شد، بیدار شد، تا هم‌بسته شدیم، شرکت کردیم و رأی خود را این بار نه سفید یا خط خطی که با یک نام و هدف به دست آرزوها سپردیم و همه آمدیم و دیدیم که همه آمدند و صف ها طولانی شد حتی از اولین ساعات روز ... و روز بعد، این حس غریبِ بازیچه شدن و فریب خوردن تا مغز استخوانمان رسوخ کرد که اگر نمی خواندیمان و نمی‌آمدیم شاید با خود می گفتیم من که رأی ندادم ما که رأی ندادیم، من که نبودم ما که نبودیم، من که ندیدم ما که ندیدیم و شاید تقلبی نشده باشد.  

 

برای استقامتت؛ که ماندی و تسلیم نشدی و ما را به تسلیم نشدن فراخواندی. همانطور که در نخستین بیانیه‌ات گفتی: "اينجانب ضمن اعتراض شديد به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان، هشدار می دهم که تسليم اين صحنه‌آرايی خطرناک نخواهم شد." کنار نرفتی و کنارمان ماندی و آماده ی شهادت شدی همانطور که در آخرین بیانیه ات گفتی: "بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست." و این شد سرمشق این راه سبز. شهدای این راه را تعظیم کردی و زندانیان را تکریم. به دیدار آنها که از بند رهایی می یافتند رفتی، دلداریشان دادی و انگار دلداریمان دادی.

 

برای روشنگری‌ات؛ که بیانیه ها فقط لفاظی نبود. امید می داد، فرامان می‌خواند هدایت می کرد، می آمدیم و روز قدس را متفاوت تر از همیشه کردیم، همین طور13 آبان، 16 آذر و عاشورا که واقعاً عاشورا شد. در این راه عزیزانمان را از دست دادیم و تو هم. و فهمیدیم و فهماندی که آنها که قدرت را بر دست دارند نه به یک حکومت رحمانی اسلامی که به یک حکومت تمامیت‌خواه رادیکال مذهب نما معتقدند. و این آنی نبود که تو 30 سال پیش فکرش را می‌کردی و ما الآن می‌خواهیم.

 

برای آزادگی‌ات؛ که پس از 30 سال، نه به عنوان اولین فرد که به عنوان اولین شخصیت از جنس نظام، از حقوق هم وطنان کُردت دفاع کردی و اعدام آنها را محکوم. که بدانیم و کردها هم بدانند که تنها نیستند، از همین ملتند و ایرانی‌اند و فارس و ترک و کرد یکی است. اگر آنها به زور طناب دار و ارعاب می خواهند مرزهای جغرافیایی را حفظ کنند تو با پیامت، مرزهای دل اقوام را به ایران پیوند دادی و این مهم ترین و هوشمندانه ترین پیامت بود.

 

و باز هم برای استقامتت؛ که از پا ننشستی و ما را به پا خواستن خواندی تا بیاییم و عظمتمان را رخ بنمایانیم تا روزی که ظلم و تحجر و دروغ از این سامان رخت بربندد.

 

 

*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.