جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


نتایج یک نظرسنجی؛ ترس ملل مسلمان جهان از گسترش افراط‌گرایی اسلامی

Posted: 02 Jul 2014 03:52 AM PDT

جرس: در حالی که خلیفه خودخوانده دولت اسلامی عراق و شام، داعش، مردم مسلمان جهان را به جهاد فراخوانده است، یک نظرسنجی تازه از افزایش نگرانی مسلمانان از گسترش افراط‌گرایی اسلامی خبر می‌دهد. همچنین روز چهارشنبه داعش از شبه‌نظامیان دیگر خواسته سلاح‌هایشان را تحویل دهند و به نشانه پیروی از این گروه، سوگند وفاداری بخورند. یک روزنامه انگلیسی نیز ساعتی پیش در گزارشی اعلام کرد: موشکهای بالستیکی که اخیرا گروه تروریستی داعش مدعی شده به آنها دست پیدا کرده است، از کار افتاده اند و تهدیدی محسوب نمی شوند.  

 بر اساس گزارش ها، ابوبکر البغدادی، خلیفه خودخوانده داعش، در پیامی صوتی که روز سه‌شنبه، ۱۰ تیرماه، در یک وب‌سایت منتسب به این گروه منتشر شد از تمام مسلمانان جهان خواست تا سلاح به دست بگیرند و به مرکز این خلافت در عراق مهاجرت کنند.

آقای البغدادی مهاجرت مسلمانان را «وظیفه» آنان توصیف کرده است. البغدادی از مسلمانان خواسته است که قیام کنند و انتقام بلایایی را که در سراسر جهان بر مذهب‌شان رفته است بگیرند.

 

شورای داعش، دولت اسلامی عراق و شام، که در یک ماه گذشته بخش‌هایی از خاک عراق را به تصرفات خود از خاک سوریه افزوده است بعد از آن که تصمیم به تاسیس خلافت اسلامی گرفت روز یک‌شنبه ابوبکر البغدادی را به عنوان خلیفه دولت اسلامی خود منصوب کرد.

 

به گزارش رادیو فردا، در همین حال موسسه نظرسنجی معتبر «پیو» بر اساس تحقیقی تازه از افزایش نگرانی و ترس در کشورهایی که بیشترین جمعیت مسلمان را دارند از افراط‌گرایی اسلامی خبر داده است.

 

این موسسه بر اساس مصاحبه و نظرسنجی از بیش از ۱۴ هزار نفر در ۱۴ کشور جهان می‌گوید که نگرانی از افراط‌گرایی اسلامی در یک سال گذشته و به دنبال جنگ داخلی سوریه و افزایش حملات بوکوحرام در نیجریه افزایش یافته است.

 این نظرسنجی از ۱۰ آوریل تا ۲۵ ماه مه گذشته یعنی زمانی انجام شده است که هنوز گروه داعش شهر موصل در عراق را به تصرف خود درنیاورده بود.

 

تحقیق تازه موسسه پیو حاکی از آن است که گروه‌هایی چون القاعده، حزب‌الله، بوکوحرام و حتی حماس که با انتخابات در نوار غزه به سر کار آمده است در حال از دست دادن حمایت مردمی خود هستند.

 

در لبنان، ۹۲ درصد از مردم از گروه‌های شیعه، سنی و مسیحی از گسترش افراط‌گرایی اسلامی ابراز نگرانی کرده‌اند.

 

این نگرانی و بیم در کشورهای ترکیه، اردن، بنگلادش و پاکستان نیز افزایش یافته است.


داعش از شبه‌نظامیان عراق خواست سلاح‌ها را تحویل دهند
روز چهارشنبه داعش از شبه‌نظامیان دیگر خواسته سلاح‌هایشان را تحویل دهند و به نشانه پیروی از این گروه، سوگند وفاداری بخورند.

 

به گزارش بی بی سی، درخواست کنار گذاشتن سلاح، وضعیت را برای سایر شبه‌نظامیان سنی از جمله حامیان سابق صدام حسین، ارتشی‌های ناراضی و قبیله‌های سنی که حامی داعش هستند، دشوار خواهد کرد.

 

موشکهای بالستیک داعش از کار افتاده و بی‌خطر هستند
امروز ظهر یک روزنامه انگلیسی در گزارشی اعلام کرد: موشکهای بالستیکی که اخیرا گروه تروریستی داعش مدعی شده به آنها دست پیدا کرده است، از کار افتاده اند و تهدیدی محسوب نمی شوند.

 

روزنامه انگلیسی دیلی میل در گزارشی به موشکهای بالستیک به نمایش درآمده توسط داعش در مناطق تحت کنترل آنها اشاره کرده است.

در این گزارش با اشاره به اعلام خلافت اسلامی توسط این گروه تروریستی و خلیفه شدن "ابوبکر البغدادی"، آمده است: اخیرا یک فیلم ویدیویی توسط داعش منتشر شده که در آن افرادی نقابدار در کنار یک خودروی سنگین حامل یک موشک بزرگ در شهر الرقه سوری (به عنوان پایتخت خلافت اسلامی داعش) دیده می شوند.

در ادامه این گزارش آمده است: کاشناسان نظامی با بررسی تصاویر منتشر شده از این موشک متوجه شده اند که از کار افتاده بوده و کاملا بی خطر است.

برخی منابع اخیرا از رژه نظامی اعضای داعش در کنار این موشک بزرگ خبر داده بودند.

امیرارجمند: آقای خامنه ای با سخنان اخیرش، مسئولیت حصر رهبران جنبش سبز را بر عهده گرفت

Posted: 02 Jul 2014 02:33 AM PDT

جرس: در پی انتقاد مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در خصوص ادامه حصر رهبران جنبش سبز، اردشیر امیر ارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی خاطرنشان کرد: "چون قوه قضاییه توان اقدامی را ندارد و تا به امروز کسی نیامده به صورت صریح و قانونی، مسوولیت حبس را به عهده بگیرد، به نظرم آقای خامنه ای در صحبت های اخیرشان، مسوولیت را برعهده گرفتند و به هر حال هراتفاقی که می افتد، می بایست که قوه قضاییه در این رابطه موضع معین و مشخصی داشته باشد، اما متاسفانه اینگونه نبوده و ترس و خوف از اینکه اینها در هنگام محاکمه بتوانند از خودشان دفاع بکنند و حقایق آشکار می‌شود، باعث شده تا قوه قضاییه از این کار، دوری کند."

 

مسیح مهاجری با انتقاد از برخی اظهار نظرها - به طور تلویحی اظهارات رهبری- پیرامون حصر خاطرنشان کرده: همین آقایان می‌گویند «اگر دستگاه قضایی آنها را درحصر نگه نمی‌داشت، مردم آنها را می‌کشتند». او افزوده: «اولا که این حرف صحیح نیست و ثانیا باید دید آیا خود ایشان راضی هستند که به این بهانه نگه داشته شوند».

در همین زمینه رادیو فردا در گفت‌وگویی با اردشیر امیر ارجمند، مشاور پیشین میرحسین موسوی، که اکنون در پاریس به سر می‌برد، ابتدا ارزیابی او را از گفته‌های مسیح مهاجری در حمایت از میرحسین موسوی، از رهبران معترض به انتخابات سال ۸۸ پرسیده‌ است.

 

اردشیر امیر ارجمند می گوید: آقای مسیح مهاجری فردی است که از ابتدای انقلاب آقای موسوی را می‌شناخته و در جریان بسیاری از امور به ویژه مسایل مربوط به حزب جمهوری اسلامی قرار داشته است. آنچه را که امروز بر آقای مهندس موسوی می‌رود را غیرعادلانه و غیرمنصفانه تشخیص می‌دهد و لذا نسبت به آن اعتراض کرده است؛ از این حبس و حصری که ایشان گرفتار آن هستند و همچنین تهمت‌های ناروایی که در رابطه با مسایل اول انقلاب و غیره نسبت به ایشان گفته می‌شود، آن هم از جانب افرادی که به هر حال منافع خاصی دارند و رفتار سیاسی آنها در گذشته، کاملا مشخص است.

به هر حال ایشان به دستگاه قضایی اشاره می‌کنند و می‌گویند که اینها مربوط به  دستگاه قضایی است و قوه قضاییه باید پاسخگو باشد و این دستگاه هم به گفته ایشان تاکنون ، جواب نداده است. به نظر شما چرا قوه قضاییه اصولا به این مسئله ، پاسخی نمی‌دهد؟

چون پاسخی ندارند. به هر حال اگر قرار باشد که کسی را محاکمه کنند، باید که حداقل فرآیندهای قانونی در رابطه با آن فرد، اعمال بشود، مخصوصا در مورد افرادی مانند آقای مهندس موسوی، آقای کروبی و خانم رهنورد.

و چون  قوه قضاییه توان این کار را ندارد از آن استنکاف می کند، تا به امروز کسی نیامده به صورت صریح و قانونی، مسوولیت حبس را به عهده بگیرد، به نظرم آقای خامنه ای در صحبت های اخیرشان، مسوولیت را برعهده گرفتند و به هر حال هراتفاقی که می افتد، می بایست که قوه قضاییه در این رابطه موضع معین و مشخصی داشته باشد، اما متاسفانه اینگونه نبوده و ترس و خوف از اینکه اینها در هنگام محاکمه بتوانند از خودشان دفاع بکنند و حقایق آشکار می‌شود، باعث شده تا قوه قضاییه از این کار، دوری کند.

آقای اردشیر امیرارجمند، با توجه به حرف‌های آقای مطهری که گفته بود رهبر جمهوری اسلامی موافق حصر رهبران معترض به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است، آیا این گفته‌های مسیح مهاجری در حمایت از آقای موسوی را می‌شود به گونه‌ای مخالفت با نظر آیت‌الله خامنه‌ای، تعبیر کرد؟

من نمی توانم قضاوتی  در مورد نیت و قصد آقای مهاجری بکنم، نکته حایز اهمیت این است که باید ببینیم که چرا واقعا آقای خامنه‌ای در این شرایط، رضایت به پایان حبس و حصر نمی‌دهند.

من فکر می‌کنم که به سود ایشان این هم نیست. ایشان هم خودشان می دانند که در یک بن‌بستی قرار گرفته و خروج از این بن‌بست این خواهد بود که به صورت کاملا شرافتمندانه اجازه بدهند که قای مهندس موسوی از حصر خارج بشوند و نه برنده و نه بازنده‌ای باشد. چون آقای مهندس موسوی به دنبال این نیست.

اما چرا این کار را نمی‌کنند، به نظرم می‌رسد، بیشتر به این دلیل باشد که عده ای در هسته مرکزی قدرت وجود دارند که خروج آقای مهندس موسوی و کروبی را زمینه ساز انتخاباتی می دانند که در آن قطعا جناح  اصولگرا اکثریتی نخواهند داشت و جریان  اصلاح‌طلب و جریان سبز، اکثریت مجلس را در دست خواهد گرفت و به همین خاطر است که نمی‌خواهند بگذراند این اتفاق بیفتد. در واقع بیشتر ترس از انتخابات است.

اهمیت این اظهارات که توسط  مسیح مهاجری، در حمایت از آقای موسوی، مطرح شده، به گمان شما در چه چیزی است؟

به نظرم دارای اهمیت بسیار زیادی است. به هر حال آقای مسیح مهاجری فردی بوده که از همان ابتدا در جریان بسیاری از امور در رابطه با انقلاب قرار داشته، فردی است شناخته شده و مورد اعتماد جریان اصولگرا و بخش مهمی از هسته سخت قدرت و وقتی افرادی به مانند ایشان، به حبس و حصر آقای مهندس موسوی و آن چه که به ایشان روا رفته در این مدت، عتراض می‌کنند، نشان دهنده این است که به هر حال در این رابطه، یک تفاوت دیدگاه عمده در مرکز اصلی قدرت وجود دارد و این مساله بسیار حایز اهمیتی در توازن قوا در ایران است و اینکه باید امیدوار بود، هنوز افرادی در ایران وجود دارند که به دنبال عدالت و حق هستند و ساکت نمی‌نشینند.   

ظرفیت مباحث مجلس ششم در بخشی از بدنه حاکمیت وجود نداشت

Posted: 02 Jul 2014 02:16 AM PDT

جرس: نماینده اصلاح طلب مجلس ششم با بیان اینکه "ظرفیت مباحث مجلس ششم در بخشی از بدنه حاکمیت وجود نداشت"، در خصوص حمایت بخشی از جریان اصلاحات از حسن روحانی نیز گفت: "اصلاح‌طلبان باید پاسخگوی عملکرد آقای روحانی و دولتش باشند."


ایلنا نوشت: «جریان اصلاحات در مجموعه نظام و قانون اساسی می‌خواهد فعالیت سیاسی خود را انجام بدهد و تلاش دارد فضای جامعه، فضای با نشاطی باشد. تا حدودی نیز سعی کرده از اشتباهات خود در گذشته درس بگیرد و نگاهش نیز به آینده، نگاه توام به اتحاد و تفوق است. اصلاح‌طلبان استراتژی سیاست‌ورزی را سرلوحه کار خود قرار داده و می‌خواهند براساس واقع‌گرایی عمل می‌کند.» شاید این جملات، شاه‌بیت مصاحبه تفصیلی ایلنا با علی تاجرنیا باشد. علی تاجرنیا نماینده مجلس ششم و فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با ایلنا به بیان چگونگی شروع روند ورود اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرداخت و در ادامه نسبت دولت تدبیر و امید و اصلاح‌طلبان را مورد بررسی قرار داد. تاجرنیا ابایی ندارد که بگوید روحانی اصلاح‌طلب نیست اما این را نیز می‌گوید که روحانی عملکردی اصلاح‌طلبانه داشته است و می‌توان به وی نمره قابل قبولی داد. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب البته می‌گوید که اصلاح‌طلبان همان‌طور که دفاع و حمایت از روحانی را وظیفه خود می‌دانند، از بیان نقد نیز ترسی ندارند و در همین راستا از برخی اولویت‌بندی‌های دولت انتقاد می‌کند. در پایان نیز مهم‌ترین عرصه کار اصلاح‌طلبانه را رویکرد اجتماعی دانسته و می‌گوید امیدوار است تا رویکردی اصلاح‌طلبانه در کشور حاکم شود تا دیگر کسانی نیایند که قصدشان، خط بطلان کشیدن به گذشته و تجربه کردن آنچه در هشت سال گذشته رخ داد، باشد.

مشروح ایلنا با علی تاجرنیا در پی می‌آید:
 
علی تاجرنیا در روز 24 خرداد 92، انتظار و توقع پیروزی یک مرحله‌ای حسن روحانی را داشت؟

من فکر نمی‌کردم آقای روحانی در یک مرحله، پیروز نهایی انتخابات بشود اما قطعا فکر می‌کردم آقای روحانی چیزی در حدود نیمی از آراء را خواهد آورد و کاندیدای اول خواهد بود چون این حس را داشتم که مجموع رای آقای روحانی پس از کناره‌گیری آقای دکتر عارف، از مجموع رای اصولگرایان بیشتر خواهد شد. کناره‌گیری آقای عارف نه تنها موجب هم‌افزایی در رای آقای روحانی بلکه یک اثر بیشتر در فضای افکار عمومی ایجاد کرد و در واقع، یک نوع اعتمادسازی به وجود آورد که منجر به تغییر در روزهای آخر شد؛ بنابراین وقتی آقای روحانی در دور اول پیروز انتخابات شدند برای من خیلی تعجب‌آور نبود.

ولی انتظار اینکه یک مرحله‌ای پیروز انتخابات شوند را نیز نداشتید...

بله، فکر می‌کردم ایشان یک رای خوبی می‌آورند که رای اول هم خواهد بود و به 50 درصد آرا نزدیک خواهد بود اما پیش‌بینی پیروزی در مرحله اول را نداشتیم.
در سال 91، با توجه به فضایی که در 4 سال گذشته در جامعه حضور داشت، برخی از تحلیل‌گران انتظار حضور اصلاح‌طلبان در صحنه انتخابات ریاست جمهوری را نداشتند، درست مانند انتخابات مجلس نهم که اصلاح‌طلبان حضور رسمی و جدی‌ای در آن انتخابات نداشتند. چه شد که اصلاح‌طلبان تصمیم به حضور در انتخابات را گرفتند؟

من اول می‌خواهم نکته‌ای را متذکر شوم و آن، این است که برخلاف آنچه مطرح می‌شود مبنی بر اینکه فضای افکار عمومی، یک فضای تحریمی است؛ معتقدم که بنای مردم با وجود همه انتقاداتی که دارند، بنای حضور در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی و تصمیم‌گیری است که انتخابات از جمله آنهاست، هرچند که ممکن بخش عمده‌ای هم حضورشان با انگیزه نباشد ولی نگاه غالب در مردم، نگاه حضور در انتخابات است. بحث دوم، تفاوتی است که انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس، شوراهای شهر و روستا و مجلس خبرگان دارد و آن، این است که در انتخابات ریاست جمهوری، فقط یک فرد انتخاب می‌شود و بنابراین مسائل منطقه‌ای به شکل خاص برای مردم زیاد مطرح نیست و مباحث ملی مطرح‌تر است. با این نگاه، اصلاح‌طلبان با عنوان افرادی که معتقدند که باید در چارچوب قانون اساسی فعالیت داشت و معتقد به سیاست‌ورزی هستند و از سوی دیگر، مجموعه حاکمیت نیز به دنبال ایجاد فضای مشارکتی در انتخابات بود، اصلاح‌طلبان از این فضا استفاده کردند هرچند عده‌ای تا قبل از انتخابات و تا هنگام ثبت‌نام‌ها و اعلام صلاحیت‌ها، سعی کردند تا یک فضای اطمینان‌بخشی با جلوگیری از ثبت‌نام برخی از افراد و بعد با ردصلاحیت آیت‌الله هاشمی ایجاد کنند. در انتخابات 88 نیز هرچند یک فضایی ایجاد شد و مسائلی شکل گرفت اما اصرار بر روش‌های گذشته و بی‌توجهی بر امر انتخابات و عدم حضور سیاسی، مشکلی از مشکلات کشور حل نمی‌کرد و به نظرم، این دریافت مشترکی بود که هم اصلاح‌طلبان به عنوان مجموعه‌ای خارج از حاکمیت و افراد درون قدرت و حاکمیت به آن رسیده‌ بودند و اینکه مقام رهبری در آستانه انتخابات می‌گویند حتی کسانی که به نظام اعتقاد ندارند اما شهروند این کشور هستند، باید در انتخابات حضور پیدا کنند نشات گرفته از همین مسئله است و یک امر بی‌سابقه محسوب می‌شود که متاثر از فضای جامعه است. با توجه به این مسائل، اصلاح‌طلبان به عنوان یک جریان موثر باید در عرصه سیاست و انتخابات حضور داشته باشند و از آن، استفاده بکنند. مجموعه این عوامل موجب شد تا اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور پیدا کنند و عقلانیت و پختگی در میان اصلاح‌طلبان به گونه‌ای بود که بیش از آنکه بر محوریت افراد و کاندیداها باشد، بر محوریت حضور در عرصه انتخابات و سیاست‌ورزی شکل گرفت و علی‌رغم فشاری که بر آقای خاتمی برای عدم حضورشان در انتخابات و سپس ردصلاحیت آقای هاشمی، اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور داشتند.

 

اصل حضور در انتخابات از سوی اصلاح‌طلبان در شورای مشورتی آقای خاتمی شکل گرفت

 

عزم جدی برای حضور انتخابات ریاست جمهوری از چه زمانی کلید خورد و با چه مکانیزمی این کار صورت گرفت؟

برای هر اتفاقی که در مجموعه اصلاح‌طلبان صورت می‌گیرد، نمی‌توان وجود شخصیت آقای خاتمی را نادیده گرفت، بالاخص پس از انتخابات سال 88 و تنگناهایی که برای فعالیت‌های حزبی وجود داشت، شخص ایشان و مجموعه شورای مشورتی، یک مجموعه و نقش موثری را ایفا کرد. اصل حضور در انتخابات، ماحصل مباحث بسیار زیادی بود که در شورای مشورتی آقای خاتمی شکل گرفت که تقریبا جامع همه گروه‌های اصلاح‌طلب است. در این مباحث، در خصوص لزوم حضور در انتخابات و اعتمادسازی هم با مردم و هم با حاکمیت مطرح شد و کلید خورد و این مجموعه، هم در حضور و هم اتفاقات بعدی نقش مهمی را ایفا کرد.

در مباحثی که در آنجا مطرح شد، پس از آنکه تصمیم بر حضور در انتخابات شد، به چه کاندیداهایی رسید؟
پیشنهاد بر حضور کاندیداهای حداکثری بود...
یعنی آقایان خاتمی و هاشمی؟
بله.

سوالی که پیش می‌آید، این است که چرا در انتخابات‌های ریاست جمهوری ما به دنبال چهره‌های قبلی می‌رویم و فرد جدیدی را مطرح نمی‌کنیم. چرا شورای مشورتی به سراغ فرد جدیدی نرفت؟ به عبارتی، چرا شورای مشورتی اصلاح‌طلبان از خاتمی و هاشمی درخواست حضور در انتخابات کرد؟

واقعیتی در انتخابات ما وجود دارد و آن، این است که علی‌رغم تاکید قانون اساسی بر احزاب، در جامعه ما محوریت اشخاص بیشتر از احزاب و گروه‌هاست. من بالشخصه معتقدم که این شخصیت‌ها باید از اعتبار خودشان استفاده بکنند و نقش احزاب و گروه‌های سیاسی را تقویت کنند اما تا رسیدن به این مسئله، باید واقعیت مهم بودن چهره‌ها را پذیرفت. بحث دیگر، وفاق کردن به چهره‌هاست. ما تجربه تلخی از گذشته در انتخابات 84 داشتیم و هرچند در آن انتخابات، سرجمع رای اصلاح‌طلبان از رای اصولگرایان بیشتر بود اما در آن انتخابات پیروز انتخابات، نبودیم. این تجربه موجب شد تا به سراغ کسانی نرویم که وفاق کامل در آنها در میان اصلاح‌طلبان وجود ندارد. هرچند در آن روزها، بحث کاندیداهای اصلاح‌طلب، محدود به آقایان خاتمی و هاشمی نمی‌شد و قرار بود از میان سه چهره‌ای که آقایان مهرعلیزاده، جهانگیری و عارف اعلام آمادگی برای حضور در انتخابات کرده بودند و بعدا نیز آقای محمد شریعتمداری به آن سه نفر پیوستند، یک نفر براساس مکانیزمی انتخاب شود که برای این منظور، هیاتی هم با حضور نمایندگانی از کاندیداها و شورای مشورتی شکل گرفته بود.

تا اینجا آقای روحانی مطرح نبودند؟

تا این مرحله، خیر. بهرحال اگر کاندیدای اصلاح‌طلبی در انتخابات حضور پیدا می‌کرد و پیروز نمی‌شد، ضربه مهلکی به کشور وارد می‌شد و برای همین تصمیم گرفته شد اگر قرار است اصلاح‌طلبی در انتخابات حضور داشته باشد، فردی باشد که حضورش منجر به پیروزی صد در صدی می‌شد.

 

کسی باور نمی‌کرد که آقای هاشمی توسط شورای نگهبان ردصلاحیت بشود

 

به وجود آوردن فضایی مبنی بر ممانعت از حضور آقای خاتمی در انتخابات و سپس ردصلاحیت آقای هاشمی موجب دلسردی اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات نشد؟

یکی از اعترضاتی که ما داریم، آن است که می‌گوئیم انتخابات عادلانه نیست به این معنا که هر جریان فکری غیراصلاح‌طلب از حضور کاندیدایش و تائید صلاحیتش خبر دارد اما ما نمی‌دانیم که کاندیدایمان در دقیقه 90 تائید می‌شود یا نه که در انتخابات مجلس نیز همین مشکل را خواهیم داشت. در انتخابات ریاست جمهوری هم یکی از مشکلات ما همین مسئله بود. کسی باور نمی‌کرد که آقای هاشمی رفسنجانی با آن همه سابقه توسط شورای نگهبان ردصلاحیت بشود. تصمیم‌گیری برای حضور مجدد در انتخابات پس از ردصلاحیت ایشان بسیار سخت بود. خیلی‌ها از قبل حضورشان را منوط به حضور کاندیداهای حداکثری کرده بودند اما بلوغ و پختگی‌ای صورت گرفت که از پتانسیلی که پس از حضور آقای هاشمی شکل گرفت، بهره‌برداری شد و حتی مکانیزم انتخاب میان آقایان عارف و روحانی، یکی از کارهای بسیاری دشواری بود که اصلاح‌طلبان با عقلانیت معطوف به نتیجه به خوبی از پس آن برآمدند. با این حرکت عقلانی، افکارعمومی یک جواب مثبت به این نگاه داد و شاید جمعی که قصد حضور در انتخابات را نداشتند احساس کردند باید به این عقلانیت کمک بکنند.

آقای تاجرنیا! پس از اینکه آقای عارف به نفع آقای روحانی از ادامه حضور در انتخابات انصراف داد و آقای روحانی نیز با حمایت اصلاح‌طلبان در انتخابات پیروز شدند. شاید یکی از انتظارات که در آن زمان هم مطرح بود، این بود که آقای روحانی، آقای عارف را به عنوان معاون اول خویش منصوب کنند یا از اصلاح‌طلبان بیشتری در کابینه استفاده بکند. چرا این مسائل شکل نگرفت؟

واقعیت این است که باید در سیاست‌ورزی یکسری از مقتضیات رعایت شود. وقتی فردی وارد یک انتخابات یا ائتلاف می‌شود نباید الزاما خواسته‌هایش، خواسته‌های حداکثری باشد. انتخابات ریاست جمهوری می‌توانست به گونه‌ای دیگر رغم بخورد که نه عارف و نه روحانی پیروز نشوند. در کشور، یک زمان بحث اصلاح‌طلبان مطرح است و زمانی هم بحث منافع ملی مطرح است. اگر وفاق در میان اصلاح‌طلبان شکل نمی‌گرفت، چه بسا ممکن بود که شکاف‌هایی جدی در میان اصلاح‌طلبان شکل بگیرد که حتی اگر کاندیدایی از ما به مرحله دوم انتخابات برود، باز پیروز انتخابات نشویم؛ همانند آنچه در سال 84 روی داد. بهرحال پس از انصراف آقای عارف که کار برزگی بود و بخش از پیروزی در انتخابات 92، مرهون ایثار و از خودگذشتگی ایشان است، من فکر می‌کنم رویه و روند برای این بحث شکل نگرفت یعنی انتظار بود که وقتی عارف آن کار بزرگ را کرد، بایستی در اعلامیه انصرافش از ادامه انتخابات، به شکل شفاف از آقای روحانی اعلام می‌کرد و به نظرم عدم انجام این کار، یک خطای بزرگ تاکتیکی سیاسی بود. بهرحال ایشان باید می‌توانست از آن اقدام بزرگ، بهره‌برداری کند. متاسفانه فرهنگی در کشور ما وجود دارد که فکر می‌کنیم برخی از عبارات را نمی‌توانیم استفاده کرد و آنها را خیلی بد می‌دانیم و موجب خودسانسوری در ما شده است. مثلا کسب مشروع قدرت لزوما کاری بد نیست و حتی آنهایی که مدام شعار می‌دهند که ما به دنبال قدرت نیستیم از قضا بیشترین استقاده غیرعرفی و غیراخلاقی را از قدرت داشته‌اند. حال فکر می‌کنیم چانه‌زنی شفاف برای کسب کرسی کار بدی است در حالی که این کار، کار معمولی است و این در حالی است که چانه‌زنی در کشور هم صورت می‌گیرد اما به شکل پشت پرده و غیررسمی.

 

اصلاح‌طلبان باید پاسخگوی عملکرد آقای روحانی و دولتش باشند/به عملکرد روحانی، نمره قابل قبولی می‌دهم

 

حمایت از آقای روحانی رو پس از گذشت یکسال درست ارزیابی می‌کنید؟

اینکه چرا اصلاح‌طلبان از آقای روحانی حمایت کردند به خاطر این است که ما خطر استمرار تفکر دولت نهم و دهم را به گونه‌ای می‌دیدیم که حاضر بودیم از فردی که بتواند مقداری گشایش بکند و عقلانیت بر فضای مدیریت جامعه برگرداند، دفاع کنیم. بدون شک پیروزی آقای روحانی نیز مرهون تلاش اصلاح‌طلبان است و به نظرم اصلاح‌طلبان بایستی در هنگام تشکیل دولت، برخورد فعالی را انجام می‌دادند. بهرحال اصلاح‌طلبان باید پاسخگوی عملکرد آقای روحانی و دولتش باشند و من به عملکرد آقای روحانی با توجه به شرایط کشور و تنگناهایی که وجود دارد و البته سوابق ایشان، نمره قابل قبولی می‌دهم و قابل قبول است. دولت در عرصه‌های مختلف در حال پی گرفتن مبانی‌اش است هرچند ممکن است اولویت‌بندی‌های اصلاح‌طلبان با اولویت‌بندی‌هایی که دولت دارد، متفاوت باشد اما احساس می‌کنم بی‌توجه به شعار و وعده‌هایش نبوده و به آرمان‌های اصلاح‌طلبی بی‌توجهی نکرده است.

 

آقای روحانی برای سایر قوا و مجموعه‌ای که در حاکمیت وجود دارد، کاندیدای دلبخواهی نبوده است

 

اشاره داشتید که ممکن است برخی از اولویت‌بندی اصلاح‌طلبان با اولویت‌بندی دولت متفاوت باشد. اولویت‌بندی‌های اصلاح‌طلبان در پیشبرد امور چه چیزهایی هستند؟

مهمترین مسئله‌ای که باید آقای روحانی به آن توجه داشت باشد، این است که بزرگترین پشتوانه دولت، افکار عمومی و بدنه اجتماعی است. آقای روحانی برای سایر قوا و مجموعه‌ای که در حاکمیت وجود دارد، کاندیدای دلبخواهی نبوده است و دوست هم نداشتند که ایشان رئیس جمهور شود و این حمایت مردم و اصلاح‌طلبان بود که موجب پیروزی‌شان شد و بنابراین باید به خواست این بخش توجه ویژه داشته باشد که این خواست سر و سامان دادن به حوزه سیاست داخلی است. آقای روحانی تاکیدات زیادی به نقش نهادهای مدنی، تشکلات صنفی، احزاب و گروه‌ها داشته‌اند اما اینها باید جلوه و بروزی هم پیدا کند. اعتقاد دارم که تیمی در دولت بخواهد این اهداف را پیاده و اجرایی کند، متناسب با شعارها و خواست‌ها نیست کما اینکه روند یکساله گذشته نشاندهنده این مسئله است.

از سوی دیگر، هرچند بحث هسته‌ای بحث مهمی برای کشور و دنیاست اما دولت نباید تمامی تخم‌مرغ‌های خود را در سبد توافقات هسته‌ای قرار دهد و حتی استفاده از افکارعمومی و بدنه اجتماعی داخل کشور می‌تواند موضع دولت در حل مسئله هسته‌ای را چه در داخل و چه در خارج تقویت بکند. بنابراین اگر نگاه دولت وسیع‌تر شود و سعی کند همه مسائل را باهم به جلو ببرد، به دلیل اثر هم‌افزایی کمک کند تا دولت موفق‌تر باشد. آنچه در سیاست داخلی در حوزه احزاب، نهادهای مدنی و تشکلات صنفی به هیچ عنوان متناسب با خواست دولت نیست و حتی به جای آنکه فضای مناسب‌تری شکل گیرد، بعضا فضا دشوارتر و سخت‌تر شده است به طور مثال، برای تشکیلات صنفی ما در حوزه دندانپزشکی، اساسنامه تیپی پیشنهاد کردند که این اساسنامه تیپ پیشنهادی دخالت دولت را در امور انجمن‌ها و تشکلات بیشتر می‌کند و استقلال آنها را مخدوش می‌کند که این مسئله با نگاه عمومی که آقای روحانی مطرح می‌کند، در تعارض است. آن تفکری که در حوزه فرهنگ شاهدش هستیم در عرصه سیاست داخلی مشاهده نمی‌شود و به نظرم دولت برای دولت برای آن، فکری اساسی کند و معتقدم مجریان این مسئله فاقد توان لازم برای اجرایی کند خواست و نظر رئیس جمهور هستند و دولت باید به آن بشدت متوجه باشد. یکی از اتفاقاتی که برای اولین بار در این دولت اتفاق افتاده، این است که امور و مسائلی که مورد نظر دولت است و بخشی از آنها جنبه ملی دارد، شاهد هستیم که نسبت به آنها انتقاداتی از سوی بخش‌هایی از حاکمیت هستیم، مثلا یک نماینده مجلس می‌آید و سیاست‌های هسته‌ای دولت را براحتی نه تنها نقد می‌کند بلکه آن را با قرارداد ترکمنچای مقایسه می‌کند. پس قوه مجریه وقتی با این مشکل روبه‌روست که سایر قوای کشور نه تنها همراهی نمی‌کنند بلکه بعضا در تقابل با وی حرکت می‌کنند بیش از همه نیازمند حمایت افکار عمومی است و من فکر می‌کنم دولت باید برای این مسئله فکری جدی کند.

 

عملکرد اطلاع‌رسانی دولت مناسب نیست

 

دوم جایی که به نظر دولت برای آن فکری اساسی کند، حوزه اطلاع‌رسانی دولت است که متاسفانه مناسب نیست. شاید کسانی که در کنار آقای روحانی هستند، به این باور جدی نرسیده‌اند که مجموعه جریانات و انفعالاتی موجب رئیس جمهور شدن ایشان شد و اساس تفکرشان این است که براساس قابلیت‌های فردی، نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته رقم خورد و به همین نسبت، فکر می‌کنند که با همین رویه می‌توانند مسائل را دنبال بکنند. اعتقاد دارم که باید بهره‌مندی‌های بیشتری از ظرفیت‌های کشور صورت گیرد، خصوصا با توجه به عدم همراهی بی‌سابقه صداوسیما با دولت آن هم در سال نخست را شاهدیم که رویکردهای مثبت دولت را نشانه گرفته است و آقای روحانی بشدت تحت فشار است، پس برای خروج از بحران نیاز به یک تیم تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی جدی است که تیم دولت باید بداند که جریان‌ها و گروه‌های بسیاری در فعل و انفعالات به پیروزی رسیدن دولت فعلی در انتخابات سابق موثر بوده و بدون آنها نمی‌توان از کاری بخصوصی هم انجام داد.

این هشدارها و تذکرات از سوی اصلاح‌طلبان به آقای روحانی هم منتقل شده است؟
نیازی به پیغام و پسغام نیست. اصلاح‌طلبان همانطور که از دولت حمایت می‌کنند، نقدهایشان را هم بیان می‌کنند.
 

مجلس ششم در راستای حقوق مردم گام برمی‌داشت

 

واکنشی هم از سوی آقای روحانی دیده شده...

آقای روحانی به این مسائل توجه دارد. بهرحال رئیس جمهور، آقای روحانی است و آقای روحانی یک چهره اصلاح‌طلب تشکیلاتی نیست و دارای سابقه، رویکرد و مشی خاص خود است و ما هم، آقای روحانی را با همین نگاه و تفکرات قبول کردیم و اینک از وی حمایت می‌کنیم اما جهت‌گیری‌های دولت، جهت‌گیری‌های صحیحی است. ولی متاسفانه شاهد یک خودسانسوری در دولت هستیم به طور مثال یک فشاری آورده‌اند که هر کسی که دولت اصلاحات بوده و فعال اصلاح‌طلب محسوب می‌شود، یک فرد افراطی است و نباید از آنها استفاده بشود و به همین دلیل، دولت خود را از یک بخش کارشناسی قابل توجهی محروم کرده است. این روزها برخی‌ها می‌گویند افراطی‌گیری از مجلس ششم شروع شد. من به هیچ وجه قبول ندارم البته به معنای نقد نداشتن به مجلس ششم نیست اما مجلس ششم، به هیچ وجه مجلس افراطی‌ای نبود و در راستای حقوق مردم گام برمی‌داشت و حال اگر در بخشی از بدنه حاکمیت ظرفیت لازم برای بحث‌های آنها نداشته، نباید تمام مشکلات را بر سر مجلس ششم آوار کرد.

 

اصلاح‌طلبان استراتژی سیاست‌ورزی را سرلوحه کار خود قرارداده‌اند

 

اصلاح‌طلبان چه برنامه‌ای برای حضور جدی‌تر و فعال‌تر در صحنه سیاست کشور دارند؟

جریان اصلاحات در مجموعه نظام و قانون اساسی می‌خواهد فعالیت سیاسی خود را انجام بدهد و تلاش دارد فضای جامعه، فضای با نشاطی باشد. تا حدودی نیز سعی کرده از اشتباهات خود در گذشته درس بگیرد و نگاهش نیز به آینده، نگاه توام به اتحاد و تفوق است. اصلاح‌طلبان استراتژی سیاست‌ورزی را سرلوحه کار خود قرار داده و می‌خواهند براساس واقع‌گرایی عمل می‌کند و رویکرد اجماعی داشته باشند. فکر کنم روزها و سال‌های آینده، روزها و سال‌هایی است که اگر چهره‌ههای شاخص اصلاخ‌طلب بر سرکار نیایند اما نگاه اصلاح‌طلبانه حاکم خواهد شد و امیدواریم شاهد تغییرات بنیادینی که به سرمایه‌های اجتماعی، نمادین و انسانی لطمه وارد می‌کند، نباشیم و کسانی نیایند که قصدشان، خط بطلان کشیدن به گذشته و تجربه کردن آنچه در هشت سال گذشته رخ داد، باشد.

ابراهیم یزدی:عراق منطقه سبز ایران وآمریکاست/نسبت به آینده دولت روحانی امیدوارم

Posted: 02 Jul 2014 12:26 AM PDT

جرس: ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی ایران و عضو ارشد دولت موقت با حمایت از دولت حسن روحانی و اقدامات آن طی یکسال اخیر، نسبت به آینده آن اظهار امیدواری کرد.

 

روزنامه آرمان نوشت: سال گذشته این روز‌ها بود که از او پرسیدیم دولت یازدهم و پیروزی روحانی را چطور می‌بینید، در پاسخ گفت بگذارید نوزاد اصلاحات راه برود آن وقت عملکردش را بررسی کنیم. یک سال است که نوزاد اصلاحات شروع به حرکت کرده و حال فرصت آن فراهم شده است تا در کنار دکتر ابراهیم یزدی، به تحلیل وضع موجود بپردازیم؛

یادم می‌آید شما دولت را یک سال پیش به نوزادی تشبیه کردید که هنوز راه نرفته است. اکنون که در آستانه یک سالگی دولت قرار داریم؛ عملکرد دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
در ارزیابی عملکرد و کارنامه دولت آقای روحانی در یک سال گذشته، نظیر هر شخص یا نهادی باید تناسب شرایط و امکانات را لحاظ کرد. دولت آقای روحانی درشرایطی که نه فقط ایده آل بلکه، شرایط مطلوبی هم نبوده است، روی کارآمد و در یک وضعیت مطلوبی هم فعالیت نمی‌کند بنابراین با توجه به مجموعه پارامترهای موجود ما باید آن را ارزیابی کنیم. برای ارزیابی باید ببینیم که: ۱-مردم چه می‌خواستند و چه به دست آوردند. ۲-باید ببینیم که در کجا بوده‌ایم و الان کجا هستیم. ۳-باید ببینیم کجا می‌خواستیم برویم و الان به کجا رسیده‌ایم. ما این ۳ عامل را در ارزیابی در نظر می‌گیریم. اما اینکه مردم چه می‌خواسته‌اند، مطالبات مردم به ۲ بخش تقسیم می‌شود. یکی مطالبات سطح بالا و همه یا هیچ است و دیگری مطالبات نسبی است. به نظر بنده در مطالبات ناشی از نگرش مطلق‌بینی و مطلق خواهی، آقای روحانی کارنامه برنده‌ای ندارد. اما در عالم سیاست همه‌چیز نسبی است. مطالبات و توقعات مردم از دولت آقای روحانی بطور نسبی در قلمرو یا زمینه‌های متفاوت و خاص تامین شده است. در برخی از مشکلات، نظیر قانون‌گریزی هنوز توفیق چندان به دست نیامده است. در اجرای قانون اساسی هنوز کمیت‌ها دارای مشکل است. اکنون باید ببینیم آقای روحانی تا چه حد موفق شده است که خودش در چارچوب قانون عمل کند. من نمی‌توانم نمونه‌ای را بیان کنم. اگر منصفانه قضاوت کنیم آقای روحانی کاری نکرده است که قانون به او اجازه نمی‌داده است. بلکه برعکس کار‌هایی را قانون به رئیس‌جمهور اجازه می‌دهد اما ایشان از تمام اختیارات قانونی خود استفاده نکرده‌اند. اما درباره روی دیگر سکه باید بگویم تخلفات قانونی همچنان رایج است. الان وارد مصادیق و نمونه‌ها نمی‌شوم و کلی عرض می‌کنم. اما درباره اینکه کجا بودیم و کجا هستیم باید بدانیم که آقای روحانی وارث چه وضعیتی بود. من معتقدم که یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌ها در ۸ سال به رغم درآمدهای بالای نفتی به کشور وارد آمده است. قانون اساسی صراحت دارد که رئیس‌جمهور از میان رجال سیاسی و دینی باید انتخاب شود. آقای احمدی‌نژاد قبل از سال ۸۴ خیلی معروف نبود. ایشان در طی ۸ سال آنچنان وضعیت اجرایی در مبحث مدیریت کلان را به هم ریخت که ترمیم آن و بازگشت به گذشته سخت و زمان بر است. کارهایی که شده، وضع اقتصاد را با مشکلات جدی مواجه کرده است. پنجاه و چند تن از اقتصاددانان ایران که از همه گرایش‌ها در آن حضور داشتند، از اقتصاددانان متمایل به عدالت خواه، اقتصاددانان لیبرال و... در ۳ نامه به آقای احمدی‌نژاد هشدار دادند، اما توجهی نشد و نظراتشان مورد توجه قرار نگرفت. انتظار و توقع این بود که آقای روحانی آنان را به رایزنی برای اصلاح اقتصاد دعوت می‌کردند. اگر چنانچه وضعیت سیاسی ما در حد مورد انتظار نیست، باید به وعده‌های رئیس جمهور در زمان انتخابات رنگ اجرایی داد. اما اقتصاد اینچنین نیست و بهبود اقتصاد به این سادگی‌ها می‌سر نخواهد شد. هنگامی که آقای احمدی‌نژاد بدون توجه به اینکه همه اقتصاددانان با این سیستم یارانه دادن مخالف بودند، اقدام به پخش یارانه‌ها کرد، طبیعی است که در میان طبقات مختلف مردم، توقعاتی به وجود ‌آید که دولت بعدی نمی‌تواند متوقف کند و مجبور به اجرای آن است و از طرف دیگر به صلاح اقتصاد نیست. یک اتفاق دیگری هم که رخ داده که شاید در هیچ دوره‌ای تا دوران احمدی‌نژاد سابقه نداشته، گستردگی دامنه، حجم و ابعاد فساد است که ارقام آن، نجومی و سرسام‌آور است. کسانی که این اختلاس‌ها را کردند گویی درکی از رقم و عدد نداشتند و شاید ندانند یک میلیارد چند صفر دارد. شما می‌بینید که یک نفر را در تامین اجتماعی می‌گذارند و مسائل حاشیه‌ای در مجلس ایجاد می‌شود. همانطور که عرض کردم ارقام بسیار بالا است. این‌ها وضع اقتصاد را به هم ریخته است. در اثر این رفتار‌ها بخش خصوصی با مشکل مواجه و پنچر شده است. طبیعی است که این بخش خصوصی به این سادگی آن شتاب قبلی‌اش را پیدا نکند. آقای روحانی وارث چنین وضعی است. 
شما دلیل بی‌اعتمادی مردم نسبت به برخی عملکردهای دولت را چه می‌دانید؟ 
هنوز اعتماد به مجموعه به وجود نیامده است. این مربوط به این نیست که آیا بخش خصوصی به برنامه‌های رئیس‌جمهور اعتماد دارد یا ندارد. بخش خصوصی به مجموعه نیروهای موثر در تصمیم‌گیری در دولت‌ها این اعتماد را ندارد که دوباره سرمایه‌گذاری کند و دوباره کارخانجات را راه بیندازند. بنابراین آقای روحانی با چنین مشکلاتی رو به روست. حتی اگر بخواهیم بطور نسبی سخن بگوییم هنوز آثاری از بخش خصوصی نمی‌بینیم هنوز اقتصاد حال و روز خوشی ندارد. وقتی می‌گویم اقتصاد منظورم فقط یک پارام‌تر نیست که بگویند تورم را مهار کردیم. اگر تورم را هم مهار کرده باشند شما می‌دانید که رکود و تورم دو بعد از بحران‌های اقتصادی است. دولت می‌گوید تورم را مهار کرده است اما رکود چطور؟ این کارخانجات کار نمی‌کنند و کارخانجاتی که ما اخبارشان را مرتب می‌شنویم که حتی نمی‌توانند حقوق کارگرانشان را بپردازند. بعضی از موسسات ماه‌هاست حقوق کارگران و کارمندانشان را نداده‌اند. اما در زمینه سیاست خارجی گام‌های موثری برداشته شده است. در گذشته مشکلی که وجود داشت و هنوز هم در برخی از مراکز و نهاد‌ها وجود دارد این است که تصور می‌کنند که هنوز در دوران جنگ سرد هستیم. بنابراین می‌شود از رقابت میان روسیه و چین با دولت‌های غربی استفاده کرد. در حالی که بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد رقابت‌های آن دوره میان ابر قدرت‌ها در صحنه جهانی وجود ندارد. بعد از فروپاشی به دلیل انقلاب الکترونیک، جامعه جهانی و زمین ما کوچک شده است و ما تبدیل به یک دهکده جهانی شده‌ایم. در دهکده جهانی اقتصاد جهانی شکل گرفته است. در این اقتصاد جهانی هیچ دولتی، نه فقط ایران حتی آمریکا یا روسیه یا چین هم نمی‌توانند بیرون از این روابط اقتصاد جهانی حرکت کنند. بنابراین تصور اینکه بشود سیاست خارجی مبتنی بر این باشد که از رقابت بین روس‌ها و آمریکایی‌ها استفاده شود، این تصور نادرستی است برای اینکه در تحلیل نهایی چینی‌ها به‌شدت وابسته به همکاری اقتصادی با آمریکا هستند،‌‌ همان اندازه که آمریکایی‌ها وابسته‌اند روس‌ها نیز همین طور هستند. اگر دقت کرده باشید در وقایع اوکراین درگیری نظامی با روس‌ها نیست درگیری و مجازات اقتصادی است. گروه کشورهای سرمایه داری بزرگ جهان روس‌ها را به نشستشان دعوت نکردند. ایران هم مستثنی نیست. سخن بر سر این است که تعریف ما از منافع، مصالح و امنیت ملی کشورمان چیست؟ آیا مناسبات جهانی به گونه‌ای شکل گرفته است که یک دولت ملی مستقل بتواند در چهارچوب مناسبات جهانی مصالح و منافع ملی ایران را تامین کند؟ ما می‌گوییم بله. بیرون از این چارچوب نمی‌توانیم. یعنی به عبارت دیگر اگر چنانچه امروز یک دولت ملی مثل دکتر مصدق در ایران روی کار بیاید موازنه منفی دیگر معنا ندارد. جنبش غیر متعهد‌ها دیگر معنای خود را از دست داده است. یک دولت مستقل ملی روی کار بیاید و بخواهد اقتصاد کشور را درست کند و بخواهد منافع و امنیت ملی را تامین کند واقع بینی حکم می‌کند در چارچوب مناسبات کنونی جهان حرکت کند. 
معنای سخن شما این است که دیگر رقابت جهانی وجود ندارد؟ 
معنای سخن من این نیست که رقابت‌های جهانی نیست. معنای سخن من این نیست که برخی از دشمنی‌ها با جمهوری اسلامی وجود ندارد، این دشمنی‌ها هست اما اینچنین نیست که تمام راه‌ها به روی ایران بسته شده باشد. مناسبات جهانی به گونه‌ای است که بسیاری از امکانات برای ایران فراهم است که بتواند در این چارچوب حرکت کند. به عنوان مثال ما می‌دانیم که اروپایی‌ها با آمریکا در زمینه‌هایی رقابت نیز دارند. اما ایران می‌تواند از این رقابت نیزبه نفع خود استفاده کند. درباره روابط شوروی وچین با دنیای غرب هم قابل استفاده است. اما بستگی دارد که ایران در کجا می‌خواهد با این‌ها سرمایه‌گذاری کند. وقتی ایران می‌بیند که سال‌های سال است که دولت روسیه به تعهدات خودش در نیروگاه اتمی بوشهر عمل نکرده و هر بار به بهانه‌ای آن را نقض می‌کند و عقب می‌اندازد و میلیارد‌ها دلار از ایران گرفته است، این نشانه این است که ما در جای خوبی سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم. بنابراین باید آن را عوض کنیم. اگر ایران به جای روسیه قرار داد نیروگاه هسته‌ای را به یک کشور اروپایی واگذار می‌کرد تاکنون شاید راه هم افتاده بود، ولی روس‌ها اینگونه نیستند. روس‌ها در تمام طول تاریخ گذشته همیشه به ضرر ایران بازی کرده‌اند. نکته مثبت دیگری که در این دولت در روابط خارجی مشاهده می‌شود این است که این تابو یا منع مذاکرات با آمریکا شکسته شد. هر نسبت یا هرمشخصاتی را که شما می‌خواهید برای آمریکا تعریف کنید بالاخره آمریکا یک کشور یا قدرتی است مثل بقیه... 
چرا گفت‌وگو کنیم؟ ما چه احتیاجی به آمریکا داریم؟ 
امتناع از گفت‌وگو با کشوری مثل آمریکا به معنای این است که ما می‌خواهیم از منافعمان صرف نظر کنیم، معنا ندارد. آن چیزی که تعیین‌کننده است داشتن رابطه یا گفت‌وگو نیست. بلکه این است که ما در گفت‌وگو‌ها چه چیزی را مطرح کنیم. اگر به توافق می‌رسیم در مورد چه چیزی به توافق می‌رسیم؟ چه چیزی می‌دهیم و چه چیزی می‌گیریم؟ دنیای دیپلماسی دنیای بده و بستان است. آن چیزی که تعیین‌کننده خدمت و خیانت است بده بستان نیست بلکه معیار برای تعیین خدمت و خیانت این است که چه می‌دهید و چه می‌گیرید؟ ما هنوز نمی‌دانیم که مذاکرات ۱+۵ با ایران خروجی نهایی‌اش چیست؟ هنوز باید صبر کنیم. اما قرائن نشان می‌دهد که ایران در این قسمت در حال موفق شدن است و به علاوه ما مسائلی با آمریکا داریم که باید بنشینیم حل و فصل کنیم. بدون مذاکره مستقیم با آمریکا نمی‌شود همه مسائل را حل کرد. تجربه دیپلماسی جهان به ما می‌گوید که هر‌گاه بین دو کشور اختلاف ایجاد شود، منافع هر دو کشور ایجاب می‌کند که بدون واسطه با هم سخن بگویند. برای اینکه وقتی می‌خواهند به وسیله واسطه‌ای مسائلشان را حل و فصل کنند همیشه اینگونه اتفاق افتاده است که کشور ثالث به نفع منافع خود پیغام می‌برد و پیغام می‌آورد و خودش مانعی می‌شود برای توافق مطلوب میان دو کشور. بنابراین همیشه در اختلافات جهانی می‌گویند بهترین راه برخورد مستقیم میان دو کشور است. ما با آمریکایی‌ها اختلافاتی داریم باید اختلافاتمان را حل کنیم و این اختلافات نیز چیزی نیست که غیر قابل حل باشند. برای اینکه به‌‌ همان اندازه که ایران احتیاج دارد که با آمریکایی‌ها در سطح جهانی به توافق برسد آمریکا نیز به ایران نیاز دارد. به عنوان نمونه الان در وقایع عراق یک فرصت مناسب تاریخی به وجود آمده است که ایران و آمریکا مسائلشان را با هم حل کنند یعنی الان حادثه‌ای در عراق رخ داده است که یک همسویی میان ایران و آمریکا به وجود آمده است کم و بیش شبیه به افغانستان در زمان حکومت طالبان. در افغانستان دولت ایران نقش کلیدی در سقوط طالبان داشت. بدون کمک ایران به احمد شاه مسعود، طالبان در کابل سقوط نمی‌کردند. بدون کمک ایران در بن آلمان گروه‌های جهادی به توافق بر سر حامد کرزای نمی‌رسیدند و توافق نمی‌کردند. ایران نقش کلیدی داشت. اما در برابر این همکاری ایران با آمریکا در افغانستان ایران چه چیزی گرفت؟ هیچ چیزی نگرفت. بر عکس بوش پسر، رئیس‌جمهور وقت، ایران را جزو محور شرارت خواند. آیا در عراق هم‌چنین وضعی را داریم؟ نه. دولت بوش با دولت اوباما فرق دارد. بوش از ابتدا نمی‌خواست با ایران مشکلاتش را حل کند. من همین جا یک داستانی را بیان کنم. من چند سال پیش به آمریکا رفته بودم، موسسه مطالعات خاورمیانه از من برای سخنرانی دعوت کرد. قبل از سخنرانی، رئیس موسسه از من خواست تا با هم قهوه‌ای بخوریم تا جلسه شروع شود. ضمن اینکه قهوه می‌خوردیم از من پرسید: به نظر شما مناسبات ایران و آمریکا چگونه باید حل شود؟ من گفتم مشکل این است که شما نمی‌خواهید مسائلتان با ایران حل شود. تعجب کرد و پرسید چرا این حرف را می‌زنید؟ همین مثال افغانستان را زدم. گفتم ایران در افغانستان با آمریکا همکاری کرد، یک فرصت تاریخی بود که آمریکایی‌ها با ایران مسائلشان را حل کنند. ولی به جای آن رئیس‌جمهور آمریکا به ایران چه داد؟ گفت محور شرارت. او سپس پرسید به نظر شما ما باید چه کار می‌کردیم؟ گفتم من در مقامی نیستم که به شما بگویم چه کار باید می‌کردید ولی حالا چون می‌پرسید می‌گویم. کافی بود که دولت آمریکا به ایران بگوید خیلی ممنونیم. شما همکاری کردید، می‌خواهیم سرمایه‌های بلوکه شده ایران را آزاد کنیم. هیاتی را تعیین کنید بیایند و مذاکره کنیم، ببینیم سرمایه‌های بلوکه شده شما چیست. این زمانی است که آقای هاشمی هم گفته بودند که اگر آمریکایی‌ها سرمایه‌های بلوکه شده ایران را آزاد کنند ما با آمریکایی‌ها مسائلمان را حل و فصل می‌کنیم. خوب وقتی چنین چیزی است چرا دولت آمریکا این را نخواست؟ اگر دولت آمریکا این را از ایران می‌خواست، دولت ایران نمی‌توانست بگوید که نه ما پول‌هایمان را نمی‌خواهیم. یک هیات را مامور می‌کرد. همین که هیاتی معرفی می‌شد، مذاکره آغاز می‌شد وازطریق آن تماس‌ها و مذاکرات به جایی می‌رسیدیم. بنابراین می‌خواهم بگویم که دولت بوش نمی‌خواست با ایران آشتی کند. نیوکان‌ها و صهیونیست‌ها در آمریکا آنقدر قوی هستند که نمی‌گذاشتند. بوش پسر هم آنقدر به صهیونیست‌ها بدهکار بود که او هم نمی‌خواست. ولی الان چنین نیست. آقای اوباما می‌خواهد که مساله را حل کند. 
برخی معتقدند که وجود اوبامایک فرصت طلایی است؟ 
بله، اما اینکه اوباما می‌خواهد بدین معنا نیست که اوباما برخلاف منافع آمریکا عمل کند. این سخن که گفته شده آمریکا فقط به فکر منافع خود است، سخن بی‌ربطی است. 
چرا؟ 
همه کشور‌ها به دنبال منافع ملی خود هستند. باید هم باشند. سخن بر سر این است که آیا در روابط ایران و آمریکا مناطقی وجود دارد که ما بتوانیم با هم همکاری کنیم که متضمن منافع هر دو کشور باشد یا نه؟ جواب مثبت است. بار‌ها این حرف را زده‌ام، تکرارش ایرادی ندارد. ما معتقدیم در روابط بین هر دو کشوری، ایران و آمریکا، ایران و انگلیس یا ایران وآلمان سه منطقه وجود دارد. یکی موضوعات و مقولاتی که ربطی به دو کشور ندارد. می‌گوییم منطقه سفید. مسائلی که به ما ربطی ندارد، منطقه خنثی است. به آمریکا ربطی ندارد به ما نیز ربطی ندارد. یک منطقه قرمز است که مواضع و منافع آنتاگونیستی وتضاد وجود دارد. یک منطقه سبز وجود دارد که متضمن منافع مشترک است. وظیفه نهاد دیپلماسی هر کشوری علی الاطلاق این است که مناطق قرمز را تشخیص دهد ودر آنجا پا نگذارد. مناطق سبز را تشخیص دهد و وارد این مناطق سبز شود. الان به عنوان نمونه در عراق یک منطقه سبز برای ایران و آمریکا پیدا شده است. ایران می‌تواند به این منطقه بچسبد. اما این بستگی دارد که ایران چه‌کار می‌خواهد بکند؟ وقتی که مرجع تقلید آیت ا... سیستانی می‌گویند که دولت مالکی باید برود دولت مالکی خوب عمل نکرده است، ما نباید تمام تخم مرغ‌هایمان را در یک سبد بگذاریم. جمعیت ایران ۹۷درصد مسلمان و ۹۳درصد شیعه است. یعنی یک اکثریت کامل. در عراق ۶۵درصد جمعیت شیعه است. اما اقلیت سنی۷۰-۸۰سال، از ۱۹۳۰ در عراق حاکم بوده و قدرت و ریشه دارد. دولت عراق نمی‌تواند مطلق گرا و مطلق خواه باشد. لاجرم باید رهبران سنی را به بازی می‌گرفت. اما نکرد و برعکس عمل کرد. این یک اشتباه راهبردی بزرگی بود. درست است که در یک بازی دموکراسی رای اکثریت معتبر است اما رهبران شیعه درعراق باید بدانند که کشور‌های عربی همسایه عراق اکثراً سنی مذهب هستند. با توجه به سوابق تاریخی میان دو مذهب و مواضع تندافراطیون، این دولت‌ها تحمل یک دولت شیعه دیگری را در منطقه ندارند. کما اینکه حاضر نیستند به هیچ قیمتی یک نظام دموکراتیک در بحرین، که اکثریت جمعیت آن شیعه است پیروز شود و یک دولت شیعه سومی در منطقه به وجود ‌آید. بنابراین رهبران شیعه عراق بایددرمحاسبات خوداین نکته را در نظر می‌گرفتندو به گونه‌ای رفتار نمی‌کردندکه اقلیت اعراب سنی را از امکان زندگی مسالمت آمیز با اکثریت شیعه حاکم ناامید سازند. حالا بسیار مهم است که دولت ایران از کدام خط مشی می‌خواهد درعراق حمایت کند. از خط و مشی اینکه یک دولت فراگیر به وجود بیاید یا نه. در لبنان مسلمانان اکثریت را دارند. در بین گروه‌های جمعیتی شیعه اول است، سنی دوم است و مسیحیان سوم‌اند. اما هیچ کدام اکثریت نیستند در چنان شرایطی آقای موسی صدر می‌گفتند ما حکومت دموکراتیک می‌خواهیم، غیر طائفی می‌خواهیم. بعضی از دوستان حزب اللهی ایراد می‌گرفتند که چرا آقای صدر می‌گوید که حکومت دموکراتیک نمی‌گوید حکومت اسلامی. در لبنان هر چند مسلمانان اکثریت هستند ولی شیعیان و سنی‌ها آنجا بایکدیگر ضمن اشتراک‌هایی که دارند اختلافاتی نیز دارند. بنابراین آنجا وضعیت چینش نیرو‌ها، گروه‌های مذهبی و دینی به گونه‌ای است که تصور اینکه دولت اسلامی روی کار بیاید خیلی واقع بینانه نیست. منظور از حکومت دموکراتیک در لبنان این است که، غیر طائفی باشد. منظور از غیر طائفی این است که براساس سنتی که فرانسوی‌ها در لبنان گذاشته‌اند رئیس‌جمهورو رئیس ستاد باید مسیحی باشند. ر ئیس مجلس شیعه ونخست‌وزیر سنی. نظر آقای صدر این بود که باید دموکراتیک باشد. از میان لبنانی‌ها، چه مسلمان، مسیحی، ارمنی هر کس می‌خواهد کاندیدای ریاست جمهوری بشود و رئیس‌جمهور با رای عمومی مردم انتخاب شود. این یعنی غیر طائفی و دموکراتیک. در عراق هم نمی‌توانندتمامیت‌خواه باشند. سیاست ایران الان در عراق چیست؟ آیا ایران می‌خواهد از دولت مالکی حمایت کند؟ این مساله تعیین‌کننده است. آیت‌ا... سیستانی می‌گوید این دولت فراگیر نبوده است. منتقدان آقای مالکی در اروپا و آمریکا می‌گویند آقای مالکی سیاست تمامیت خواه داشته است و این شکست خورده است. برای حل مشکل باید اول این‌ها حل شوند. 
به عنوان آخرین سوال بعضی‌ها احتمال بازگشت احمدی‌نژاد را تذکر می‌دهند احمدی‌نژاد بر‌می‌گردد؟ 
ببینید، تجربه ۸ سال دولت احمدی‌نژاد حتی اصولگرایان را هم نادم کرده است. فهمیده‌اند که خطا کرده‌اند. از جریانی حمایت کردند که به قول معروف صلی علی نبوده است و آن‌ها هم آرام آرام در حال پذیرش بازی دموکراسی‌اند. ببینید ما می‌گوییم دموکراسی یاد گرفتنی است. اما اگر فقط اصلاح‌طلبان یاد بگیرند مشکل حل نمی‌شود. اصولگرایان هم باید یاد بگیرند که منافعشان در این است که دموکراسی را بیشتر یاد بگیرند. در یک جامعه در حال انتقال مثل ایران محافظه‌کاران نقش بهداشتی دارند. برای اینکه در جامعه انتقالی همه هنجار‌ها در حال دگرگونی و دگردیسی است، حتی بسیاری از خانواده‌های مسلمان روشنفکر هم نگران رفتارهای نسل جدید هستند. محافظ کاران می‌خواهند ترمزی باشند برای تغییرات. اما محافظ کاران هنگامی می‌توانند بطور بهداشتی بر فرایند تغییرات اثر بگذارند که به زبان روز سخن بگویند. بر اساس مبانی دموکراتیک با نسل کنونی رو به رو شوند. اگر بتوانند یاد بگیرند که اینگونه سخن بگویند موثر‌تر هستند. من معتقدم پیامد ۸ سال دولت احمدی‌نژاد و تاثیری هم که بر مواضع و جمع‌بندی جریان اصولگرا گذاشته این است که جمهوری پنجم می‌تواند موفق شود. 
خیلی امیدوارانه گفتید؟ 
بله من نسبت به آینده دولت روحانی امیدوارم.

بیانیه اعتراضی اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت در خصوص تداوم بازداشت سراج الدین میردامادی

Posted: 02 Jul 2014 12:16 AM PDT

جرس: اعضای سابق شورای عمومی و شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در بیانیه ای به ادامه بازداشت سراج الدین میردامادی در بند دو الف زندان اوین اعتراض کرده و نوشته اند: در هنگامه ای که همه دلسوزان از ضرورت بازگشت سرمایه ها به کشور و جذب حداکثری سخن می گویند انسان متعجب می ماند که چگونه می توانند با جوانان معتقد و متدین کشور این چنین رفتار شود.

 

به گزارش کلمه، سراج الدین میردامادی تابستان سال گذشته از فرانسه به کشور بازگشت و پاسپورت وی به محض ورود به کشور توسط نیروهای امنیتی ضبط و خود او نیز ممنوع الخروج شد. از سال پیش تا اردیبهشت ماه گذشته، او بارها برای بازجویی رفته بود تا اینکه ١٠ اردیبهشت در حالی که به شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین احضار شده بود، بازداشت شد.

 

میردامادی در رشته فقه و احکام اسلامی در مشهد تحصیل کرده و پس از آن به عنوان روزنامه نگار، در روزنامه جهان اسلام مشغول به کار شده است. وی عضو کمیته مرکزی دفتر تحکیم وحدت بود و مدتی نیز در سمت معاون اداره انتخابات وزارت کشور فعالیت کرد. میردامادی چندی بعد برای تحصیل در رشته کارشناسی ارشد ارتباطات به فرانسه رفت و سال گذشته به کشور بازگشت.

 

متن این بیانیه به شرح زیر است:

بیش از پنجاه روز از بازداشت سید سراج الدین میردامادی عضو اسبق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت می گذرد. روزنامه‌نگار مظلومی که پس ازدعوت مسئولان به بازگشت ایرانیانی که دل در گرو وطنشان دارند و با اعتماد به فضای مثبت و عقلانی دولت جدید که خود از حامیان رسانه ای آن به شمار می رفت به کشور بازگشت. اما بلافاصله در مرداد ماه ۹۲ تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و سرانجام در دی ماه ۹۲ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب متهم به فعالیت تبلیغی علیه نظام گردید و نهایتا بیستم اردیبهشت ۹۳ بر اساس کیفرخواست صادره بازداشت گردید.

اسف انگیزتر آنکه پس از بازداشت، هرچند اتهام اولیه میردامادی طبق کیفرخواست، فعالیت تبلیغی علیه نظام ذکر شده بود لیکن با ارجاع پرونده از دادگاه به دادسرا، اتهام جدید “اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور” نیز به کیفرخواست قبلی او اضافه گردید!

با بررسی اتفاقات حادث شده قبل و بعد از بازداشت وی این سوال به اذهان متبادر می شود که آیا نحوه برخورد با یک روزنامه نگار و فعال سیاسی که همگان بر اعتدال و مشی اخلاقی و اعتقاد راسخ وی به حرکت در چارچوب مسیرقانونی گواهی می دهند باید تا این حد افراطی و سختگیرانه باشد که قریب شصت روز دیوارهای بلند سلول های کوچک بند امنیتی اوین میزبان وی باشند بگونه ای که حتی دیدار و تماس با کودک خردسالش از وی دریغ گردد!

در هنگامه ای که همه دلسوزان از ضرورت بازگشت سرمایه ها به کشور و جذب حداکثری سخن می گویند انسان متعجب می ماند که چگونه می توانند با جوانان معتقد و متدین کشور این چنین رفتار شود.

اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت با اعتقاد راسخ به این که کشور و نظام و انقلاب متعلق به همه دلسوزانی است که قلبشان برای سربلندی ایران زمین می تپد با تقبیح قانون شکنی، ظلم و تعدی علیه مردم و فرزندان این مرز و بوم، ضمن محکوم کردن اعمالی که به نقض ابتدایی ترین حقوق قانونی زندانیان می انجامد، دستگاههای امنیتی حاکم را به تجدید نظر در رفتار خود فراخوانده و خواهان آزادی فوری و بی قید شرط همة بازداشت شدگان و زندانیان عقیدتی- سیاسی و از جمله برادرمان سراج الدین میردامادی است. به امید آبادی و آزادی ایران.

اعضای سابق شورای عمومی و شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت

تداوم  خشکی در زاینده رود، سبب شکستگی پل های تاریخی شد

Posted: 02 Jul 2014 12:01 AM PDT

جرس: مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان از بروز شکستگی در زیر پل های تاریخی اصفهان به سبب تداوم خشکی زاینده رود و نشست زمین خبر داد و گفت: مجموعه ای از بناهای دیگر نیز به این علت با تهدید نشست و شکستگی مواجه است.

 

به گزارش ایلنا ،محسن مصلحی اظهارداشت: در استان اصفهان پنج نقطه با ارزش تاریخی معادل ارگ بم وجود دارد که بیش از ۸۰ درصد آنان تخریب شده است.

وی با بیان اینکه ۵۰۰ اثر تاریخی ثبت شده ملی در شهر اصفهان وجود دارد که ثبت سه اثر این شهر در یونسکو، این شهر را به یک شهر شناخته شده در دنیا تبدیل کرده است بیان داشت: یکی از تهدیدهای جدی بناهای تاریخی آلودگی هوا و بارش باران های اسیدی است که میزان تخریب بناهای تاریخی در اثر باران های اسیدی بسیار بالاست.

وی همچنین به بارگذاری بیش از حد جمعیت در بناهای تاریخی هشدار داد و گفت: برگزاری مراسم در میدان امام (ره) اشکالی ندارد اما باید میزان تحمل بنا نیز سنجیده شود.

وی با بیان اینکه در هر گوشه از میدان نقش جهان که بایستید یک تصویر بی نقص از زیبایی های این میدان مشاهده خواهید کرد، گفت: اما این تمام واقعیت ها نیست.

مصلحی با اشاره به خطر ریزش کاشی های سقف گنبد مسجد امام(ره) افزود: تنها یک دقیقه پرواز هلی کوپتر بر فراز مسجد امام، موجب ریزش کاشی‌های گنبد این مسجد می شود.اکنون سه ترک از ۱۶ ترک (قاچ) گنبد مسجد امام مرمت شده است و دیگر قسمت ها نیز به مرور مرمت خواهد شد.

وی با اشاره به نمایش تصاویر آسیب دیدگی در شورای تامین استان گفت: نمایش این تصاویر باعث تصویب ممنوعیت پروازها در منطقه تاریخی اصفهان شد.

وی همچنین در بخش دیگری از سخنانش از انجام رایزنی هایی برای دریافت بودجه ای برای حفظ و نگهداری آثار ثبت شده جهانی از سازمان یونسکو خبر داد.و تاکید کرد: تاکنون هیچ کمکی از سوی این نهاد بین المللی برای حفظ و نگهداری این بناها نشده است.

گفتنی است؛ مجموعه میدان امام، مسجد جامع عتیق و باغ موزه چهلستون آثار ثبت شده اصفهان در فهرست جهانی یونسکو است.

احتمال خروج «وازکتومی» از فهرست جرایم

Posted: 01 Jul 2014 11:27 PM PDT

جرس: با گذشت بیش از یک هفته از تصویب قانون جنجالی مجازات حبس برای استفاده کنندگان از عمل های جلوگیری از بارداری، که واکنش تند جامعه مدنی را در پی داشت، کمیسیون بهداشت و درمان از بازگشت این طرح به کمیسیون بهداشت خبر داد و قرار است اعضای این کمیسیون با مشورت اعضای سایر کمیسیون‌ها بازنگری جدی نسبت به این طرح داشته باشند؛ بازنگری‌ای که به احتمال زیاد منجر به لغو مجازات ۲ تا ۵‌سال مجازات برای انجام عمل‌های وازکتومی و توبکتومی می‌شود.

هنوز بازخوردهای تصویب کلیات طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش رشد جمعیت شنیده می‌شود. هنوز هم خیلی‌ها نسبت به مجازات ۲ تا ۵‌ سال برای انجام وازکتومی و توبکتومی انتقاد دارند و صدای اعتراض خود را در هفته‌ای که گذشت بلند کرده و آن را مخالف حقوق شهروندی خواندند. تصمیم اخیر مجلس با تصویب کلیات این طرح و واکنش‌های وسیع رسانه‌ای، انتقادهای فراوانی را متوجه نمایندگان مجلس کرد. نمایندگانی که در چندین نوبت در مقام دفاع از این طرح درآمده بودند.

به گزارش شهروند، از یک‌سو وزارت بهداشت آن را مغایر حقوق شهروندی و سلامت مادر و فرزند دانست، از دیگر سو هم فعالان حقوق زنان و جامعه‌شناسان مجازات‌ها را غیرمنطقی توصیف کردند که می‌تواند نتیجه معکوسی داشته باشد. همه بر این نکته هم نظر بودند که با زور و اجبار نمی‌توان افراد را به انجام کاری ترغیب کرد. نمایندگان مجلس، در نظر دارند تا فرهنگی را که طی ۲۵‌سال در جامعه ایرانی نهادینه شده بود با یک طرح و مجازات ۲ تا ۵ساله برای جلوگیری از بارداری از میان بردارند. طرحی که نتیجه دو‌سال نگرانی مسئولان از سونامی پیری در کشور بود که متعاقب آن تدوین سیاست‌های تنظیم خانواده و حذف سیاست‌های جدید جمعیتی را دنبال داشت.

مجازات لغو می‌شود

حالا با گذشت ۸ روز از اعلام مجلس، کمیسیون بهداشت و درمان از بازگشت این طرح به کمیسیون بهداشت خبر می‌دهد. قرار است اعضای این کمیسیون با مشورت اعضای سایر کمیسیون‌ها بازنگری جدی نسبت به این طرح داشته باشند؛ بازنگری‌ای که به احتمال زیاد منجر به لغو مجازات ۲ تا ۵‌سال مجازات برای انجام عمل‌های وازکتومی و توبکتومی می‌شود.

محمدحسین قربانی، سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس است. او می‌گوید: «متاسفانه تناقض‌گویی‌های زیادی پس از تصویب کلیات طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش رشد جمعیت صورت گرفت و باعث شد تا خیلی‌ها تصور کنند این مجازات‌ها از همان روز عملی می‌شود، درحالی‌که هنوز این طرح تصویب نهایی نشده است.» او روند ارایه و تصویب کلیات این طرح را توضیح می‌دهد. «این طرح با دو فوریت با امضای ۸۲ نماینده مجلس ارایه شد، اما آن موقع در صحن علنی مجلس رأی نیاورد، پس از آن در بیست و دوم فروردین‌ماه امسال، یک فوریت آن رأی آورد و به کمیسیون بهداشت و درمان ارجاع شد. این طرح شامل ۴ ماده و ۲ تبصره بود که در آن بخشنامه‌ها، قوانین و دستورالعمل‌هایی که موجب جلوگیری از بارداری و کاهش جمعیت می‌شد حذف شدند.»

قربانی ادامه می‌دهد: «در کمیسیون بهداشت بحث‌های خوبی درباره این طرح شد اما متاسفانه تعیین مجازات‌ها از نگاه اعضای کمیسیون دور ماند، زمانی‌که این طرح دوباره به صحن علنی مجلس بازگشت و مطرح شد، متوجه شدیم که با تعیین مجازات ۲ تا ۵ ‌سال حبس برای وازکتومی و توبکتومی اتفاق ناخوشایندی افتاده است. البته در این طرح به صراحت آمده که وزارت بهداشت موظف است مواردی که نیاز به وازکتومی و توبکتومی یا سقط جنین دارند یا کسانی که مبتلا به اچ‌آی‌وی هستند، مشکل متابولیکی یا بیماری‌های قلبی و... دارند، را به صورت بخشنامه اعلام کند.» به گفته سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، کلیات این طرح در مجلس تصویب شد، اما به‌دلیل ایراداتی که به مجازات تعیین‌شده وارد شد، درنهایت پیشنهاد کردند تا مجددا به کمیسیون بهداشت و درمان بازگردانده شود.

قربانی تاکید می‌کند که اعضای کمیسیون قضایی و سایر کمیسیون‌ها قرار است برای رفع ایرادهای این طرح، با کمیسیون بهداشت همکاری کنند. بنابراین تا این لحظه هیچ طرحی در این رابطه تصویب و ابلاغ نشده است. چرا که طرح نیاز به اصلاحات دارد، باید چیزهایی به آن اضافه یا کم شود یا حتی ممکن است پیشنهادات جدیدتری ارایه شود.

سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، بزرگترین ایراد این طرح را همان مجازات دو تا ۵‌ سال می‌داند. «کمیسیون فرهنگی مجلس پیشنهاداتی درباره این طرح داده، اما به احتمال زیاد مجازات تعیین‌شده لغو می‌شود.»

۱۴۰ نماینده خواستار بررسی مجدد طرح شدند

رسول خضری، دیگر عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، نیز در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید: « این طرح در اساس از سوی کمیسیون بهداشت مطرح نشده بود، حالا هم بالای ۱۴۰ نماینده رأی دادند تا به کمسیون بهداشت برگردد تا بازنگری شود.» او تاکید می‌کند تا زمانی‌که این طرح اصلاح نشود، به تصویب نمی‌رسد، چرا که کمیسیون اصلی بررسی‌کننده آن کمیسیون بهداشت است و اعضای این کمیسیون هستند که باید آن را تایید کنند.

خضری می‌گوید: «تعیین مجازات برای انجام وازکتومی و توبکتومی، صددرصد لغو می‌شود، اکنون هر آنچه اتفاق می‌افتد براساس قانون است و ما نمی‌خواهیم که بار دیگری به قانون اضافه کنیم. موضوع افزایش جمعیت، بحث وسیع و جامعی است که باید در جامعه مدنظر قرار گرفته شود. باید اقداماتی شود تا امید به زندگی بالا رود، اشتغال و معیشت افراد فراهم شود.» او ادامه می‌دهد: «هنوز دستوری به بیمارستان‌ها برای ممانعت از انجام وازکتومی و توبکتومی داده نشده، اما دیده شده که مردم خودشان تمایلی به این کار ندارند.»

به گفته این عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، درحال حاضر وام ازدواج با مشکلات فراوانی مواجه شده و مدت‌ها طول می‌کشد تا به متقاضی پرداخت شود. باید این مسائل بررسی شود نه این‌که با قانون، افراد را مجبور به باروری کرد. او ادامه می‌دهد: «بیش از ۱۵ سازمان، نهاد و وزارتخانه در این زمینه فعال هستند، اما وزارت ورزش و جوانان، به‌عنوان متولی رسیدگی به امور جوانان، در کار ورزش مانده چه رسد به جوانان.»

خضری با تاکید بر این‌که هنوز این طرح تصویب و ابلاغ نشده، اضافه می‌کند: «یک‌شبه نمی‌توان فرهنگ فرزند کمتر را تغییر داد، این کار نیاز به فرهنگسازی فراوانی دارد و یک تا دو نسل زمان می‌برد.»

وازکتومی و توبکتومی منعی ندارد

به اعتقاد بسیاری از نمایندگان مجلس، طرح افزایش نرخ باروری، به درستی در جامعه تفهیم نشد. یکی از این افراد، عباس صلاحی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس است. او با انتقاد از نحوه اطلاع‌رسانی درباره این طرح به ایسنا می‌گوید: «این طرح، طرح بسیار خوبی است، اما افرادی هستند که درصدد به غلط جا انداختن این طرح در کشور برآمده‌اند.» او توضیح بیشتری می‌دهد. «رویکرد این طرح اینگونه نیست که احیانا اگر شخصی تمایل به انجام عمل وازکتومی یا توبکتومی داشته باشد مجازاتی برایش در نظر گرفته شود.» با این همه او تاکید می‌کند که قانون مجازات سقط غیرقانونی همچنان به قوت خود باقی است و اجرایی می‌شود.

به گفته این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، در صورتی که زوجین با تفاهم بخواهند عمل وازکتومی یا توبکتومی را انجام دهند، برای اجرای این تصمیم ممانعتی وجود ندارد. صلاحی هدف از این طرح را تشویق افراد به افزایش موالید عنوان می‌کند. «به هیچ عنوان در این طرح بحث تهدید و مجازات مطرح نیست بلکه صرفا ترغیب افراد به افزایش فرزندآوری مطرح است و اجبار و همچنین تهدید به حبس و زندان برای جامعه وجود ندارد.»

مروری بر اعمال محدودیت ها و قصه پُرغصه «دانشجویان ستاره دار»

Posted: 01 Jul 2014 11:27 PM PDT

جرس: کارشناسان معتقدند افزایش چشمگیر شمار دانشجویان ستاره دار طی سال های گذشته که بیش از هر چیز نمود روشنی از دخالت سلیقه های سیاسی- جناحی در اداره ی نهادهای علمی بود، بسیاری از دانشجویان را از حق طبیعی و قانونی خود یعنی ادامه ی تحصیل محروم کرد.

 

ایرنا در همین زمینه نوشت: از دید بسیاری از کارشناسان، رخنه ی نگاه سیاسی و دستوری به مدیریت کلان علمی، بلایی بود که در سال های گذشته به جان دانشگاه ها افتاد و آسیب های زیادی را متوجه این مهمترین پایگاه و نهاد علمی-آموزشی کشورمان کرد.

به دنبال تغییر هدفمند و جهت دار رییسان دانشگاه ها، اخراج یا بازنشسته کردن پیش از موعد برخی استادان ناهمسو با تفکری خاص، استخدام هیات علمی مورد تایید تفکر حاکم و گزینش های خاص طی سال های پیشین، آرامش و امنیت و تخصص محوری از محیط های علمی رخت بربست و سیاست زدگی جای آن را گرفت.

به گفته ی «صادق زیباکلام» استاد دانشگاه تهران در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا هرگاه ایدیولوژی و مسایل سیاسی برای مسایل علمی اولویت تعیین کرده اند، علم زیر دست و پای ایدیولوژی مانده است؛ همانطور که در دوره ی هشت ساله ی مدیریت احمدی نژاد، شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری استقلال دانشگاه ها را از میان بردند و علم را قربانی ایدیولوژی کردند.

در سال های گذشته بسیاری از دانشجویان زیر تاثیر دخالت سلیقه های سیاسی-جناحی بر مدیریت وزارت علوم و دانشگاه ها به بهانه هایی از حق ادامه ی تحصیل محروم شدند؛ حقی که با روی کار آمدن دولت یازدهم امیدها برای احیای آن تقویت شد. اتخاذ مشی اعتدال در دولت یازدهم و تغییر دستورکار مسوولان جدید وزارت علوم بر مبنای عقلانیت و قانون محوری، انتظار افکار عمومی برای اصلاح رویه های پیشین بویژه در مورد دانشجویان ستاره دار را افزیش داد.

وزارت علوم تازه نفس نیز در پاسخ به این مطالبه ی عمومی، تاکنون برای شفاف سازی و حل مشکل دانشجویان ستاره دار اقدام های مهمی انجام داده و موفق به حل مشکل تعدادی از این دانشجوها شده است. با این حال به قوت خود باقی ماندن مشکل تعدادی دیگر از دانشجویانی که از ستاره های حک شده ی کنار نامشان در کارنامه ی سازمان سنجش رنج می برند، نشان از این واقعیت دارد که این وزارتخانه برای احیای حق دانشجویان با چالش های بسیاری رو به رو است؛ چالش هایی که غلبه بر آن ها عزمی جدی، همتی بلند و البته همکاری سایر قوا و نهادها را می طلبد.



***افزایش کمی و تغییر کیفی پدیده ی دانشجوی ستاره دار و

رشد قارچ گونه ی ستاره دارها در دولت های نهم و دهم بر کسی پوشیده نیست. در این دوره به دنبال بسته شدن فضا، پایین آمدن آستانه ی تحمل مسوولان دانشگاه ها و محدود شدن فعالیت های دانشجویی، تعداد دانشجویان ستاره دار به خصوص ستاره دارهای محروم از تحصیل به سرعت افزایش پیدا کرد.

«مهدیه گلرو» یکی از دانشجویانی که در سال 1386 ستاره دار و از تحصیل معلق و در سال 1390 از دانشگاه اخراج شد، در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا گفت: بسته شدن فضای دانشگاه ها در دوره ی احمدی نژاد موجب افزایش شمار دانشجویان ستاره دار شد، به طوری که همان کاری که دانشجویان 6 یا 7 ماه پیش از روی کار آمدن احمدی نژاد انجام می دادند، با روی کار آمدن وی انجام دادند و ستاره دار شدند.

پدیده ی دانشجویان ستاره دار در دوره ی مدیریت دولت های نهم و دهم افزون بر افزایش کمی، از نظر ماهوی نیز تغییراتی را تجربه کرد.

اگرچه دانشجوی ستاره دار پدیده یی بود که برای نخستین بار به دنبال برخی فشارهای خاص در سال های پایانی دولت اصلاحات به وزارت علوم تحمیل شد، اما به گفته ی «غلامرضا ظریفیان» معاون وزیر علوم دولت اصلاحات در گفت و گو با روزنامه ی «اعتماد» در 18 مهر 91 ، در آن زمان این حکم ها فقط یک حکم انضباطی بود که به دلیل نگرانی نهادهای امنیتی از نیت براندازی در مورد تعداد اندکی از دانشجویان صادر شد و تلاش ها و گفت و گوهای دولت در همان زمان موجب رفع اتهام و حل مشکل بسیاری از آن دانشجویان شد.

گلرو در ادامه ی گفت و گوی خود با ایرنا گفت: در سال های پایانی دولت اصلاحات، وضعیت تعداد اندکی از دانشجویان به حالت تعلیق درآمد؛ مثلا دانشجویان برای یک یا دو ترم تعلیق می شدند و در صورت نبود مشکلی در پرونده می توانستند پس از طی این دوره به تحصیلات خود ادامه دهند. حتی حکم تعداد زیادی از این افراد با میانجیگری وزارت علوم به حالت تعلیق درآمد. به همین دلیل به یاد ندارم در آن دوره کسی از حق ادامه ی تحصیل محروم شده باشد، اما در دوره ی احمدی نژاد به صورت کاملا شفاف و رسمی دانشجویان را از تحصیل محروم می کردند.

«وحید عابدینی» دانشجویی که هر دو وضعیت ستاره دار تعلیقی و محروم از تحصیل را در سال های 1384 و 1390 تجربه کرده و سرانجام در سال تحصیلی گذشته موفق به ادامه ی تحصیل در دانشگاه در مقطع دکتری شده است، در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا با تفکیک دو نوع دانشجویان ستاره دار تعلیقی و دانشجویان ستاره دار محروم از تحصیل گفت: من که از مهر 1385 درگیر مشکل ستاره داری بودم و مرتب به وزارت علوم مراجعه می کردم، نشنیدم تا پیش از دوره ی احمدی نژاد دانشجویی از تحصیل محروم شده باشد، اما در دوره ی احمدی نژاد، برخی به همین واسطه از تحصیل محروم شدند.

این در حالی است که رییس دولت نهم و دهم هرچند در بیشتر موارد همچون مناظره های انتخاباتی تشدید مشکل دانشجویان ستاره دار در دولت خود را انکار می کرد، اما گاهی در پاسخ به اعتراض های دانشجویان عبارت هایی کنایه آمیز به کار می برد. از جمله سخنان احمدی نژاد درباره ی دانشجویان ستاره دار این بود: دانشجویانی که ستاره گرفته اند برایشان بهتر شده است، چون تا حالا ستوان دوم بوده اند و حالا به ستوان یکمی ارتقا پیدا کرده اند.

اما آنچه مهم است این است که دانشجویان بدون طی شدن روندهای قانونی و بدون ارجاع به دادگاه یا نهاد قضایی به صورت یک طرفه و دستوری ستاره دار شدند.

عابدینی در ادامه ی گفت و گوی خود با پژوهشگر ایرنا «ستاره دار کردن دانشجویان طی سال های گذشته در نتیجه ی اظهار نظر کارشناس امنیتی و اطلاعاتی و نه کارشناس قضایی را نافی قانون اساسی و مسوولیت دولت پیشین در کم کاری و حمایت نکردن از این دانشجویان را مسلم دانست» و گفت: درحالی که باید کمیته انضباطی، وزارت علوم یا نهادهای قضایی مرجع تصمیم گیری در این مورد باشند، اما در سال های گذشته دانشجویان با نظر کارشناسان نهادهای اطلاعاتی ستاره دار شدند و دولت در برابر این روند هیچ مقاومتی نکرد.



***اقدام ها و چالش های وزارت علوم دولت تدبیر و امید در بی فروغ کردن ستاره های دانشجویی

حل مشکل دانشجویان ستاره دار وعده یی بود که «حسن روحانی» رییس جمهوری در شعارهای انتخاباتی خود مطرح کرد و پس از پیروزی در انتخابات سال 1392 در مسیر عملیاتی کردن آن گام های مهمی برداشت.

در شرایطی که برخی از بهارستان نشینان با سختگیری در مورد دادن رای اعتماد به وزیران علوم پیشنهادی دولت نشان دادند که روی عملکرد این وزارت خانه حساسیت دوچندانی دارند و تغییر جدی در رویکردهای کلان این وزارت خانه را نمی پسندند، روحانی، پس از رای عدم اعتماد به «جعفر میلی منفرد»، «جعفر توفیقی» را به سرپرستی این وزارتخانه منصوب کرد.

اعلام تشکیل کمیته یی برای بررسی وضعیت دانشجوهای ستاره دار در این وزارت خانه از طرف توفیقی نخستین اقدام عملی دولت در این زمینه بود که بیم را در دل مخالفان و امید را در دل دانشجویانی که از مشکل ستاره داری رنج می بردند زنده کرد.

به دنبال اعلام این خبر صدها دانشجو خواستار بررسی وضعیت خود در وزارت علوم شدند و پرونده ی آنها در مسیر رسیدگی و بازبینی قرار گرفت.

پس از انتخاب «رضا فرجی دانا» به سمت وزیر علوم، تلاش های جدی تری برای تغییر وضعیت دانشجویان ستاره دار صورت گرفت؛ تلاش هایی که موجبات نگرانی و عکس العمل برخی جناح های سیاسی را بیش از پیش فراهم کرد.

پس از اعلام موافقت وزارت علوم با بازگشت 125 تن از دانشجویان ستاره دار به دانشگاه ها، «زهره طبیب زاده»، سیدمحمود نبویان و جبار کوچکی نژاد» 3 تن از نمایندگان جبهه ی پایداری در کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی خواستار بررسی پرونده ی این دانشجویان شدند و به دنبال مخالفت وزارت علوم، از فرجی دانا به دلیل آنچه «ممانعت از اعمال حق نظارت وکلای ملت» خواندند به کمیسیون اصل 90 مجلس شکایت کردند.

چالش میان کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی با وزارت علوم بر سر بازبینی پرونده ی دانشجویان ستاره دار در اسفند 92 نمونه ی کوچکی از مانع های بزرگی است که در این مسیر بر سر راه دولت قرار داشته و دارد.

یکی از اعضای کمیسیون آموزش مجلس که خواست نامش فاش نشود در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا مدعی شد برخی از دانشجویان ستاره دار، پرونده ی قضایی و مشکل اخلاقی دارند و اقدام وزارت علوم در بازگرداندن آن ها به دانشگاه ها قانونی نیست.

این نماینده ی مجلس ضمن اظهار بی اطلاعی از قانونی که بر مبنای آن این دانشجویان ستاره دار شده اند، گفت: خواسته ی کمیسیون آموزش از وزارت علوم این است که به صورت روشن و شفاف توضیح دهد بر اساس چه قانونی می خواهد دانشجویان ستاره دار را به دانشگاه ها برگرداند.

این در حالی است که عابدینی در ادامه ی گفت و گوی خود با ایرنا نسبت به ادعای برخی مخالفان در مورد وارد کردن اتهام اخلاقی به دانشجویان ستاره دار به شدت اظهار تاسف کرد و گفت: وارد کردن اتهام اخلاقی به این دانشجویان بدون ارایه هیچ سند و مدرکی توهین محسوب می شود و در قوانین اسلامی باید حد بر آن جاری شود.

همچنین به نظر می رسد دخالت برخی نهادهای خاص در مورد پرونده ی تعدادی از دانشجویان ستاره دار، وزارت علوم را در انجام تعهد خود با چالش هایی رو به رو می کند.

گلرو در ادامه ی گفت و گوی خود با ایرنا با تایید این نظر که دخالت برخی نهادهای خاص مانع از حل مشکل برخی دانشجویان می شود، اظهار امیدواری کرد که با گذشت زمان، آرام تر شدن فضا و تلاش های وزارت علوم مشکل این دانشجویان نیز برطرف شود.

مخالفان بازگشت دانشجویان ستاره دار به دانشگاه ها، با این استدلال که بازگشت این عده فضای دانشگاه ها را متشنج خواهد کرد بر سر راه وزارت علوم سنگ اندازی می کنند.

این در حالی است که به گفته ی گلرو، فضای متشنج دانشگاه ها در سال های پیشین ناشی از نحوه ی مدیریت این نهادها بود؛ طی سال های گذشته دانشجویان کنشی نداشتند و تنها در واکنش به عملکرد رییسان دانشگاه ها و وزارت علوم بود که اعتراض می کردند؛ در حالی که با بازگشت فضای آرامش و امید به دانشگاه ها این نگرانی موضوعیت ندارد. در چنین فضایی دانشجویان می توانند با کنش خود به وزارت علوم و رییسان دانشگاه ها در بهبود فضای دانشگاه ها و خارج شدن از فضای خفقان، سکوت، سکون و سیاست زدگی کمک کنند.



***میزان موفقیت و ارزیابی عملکرد وزارت علوم

باوجود موانع متعددی که بر سر راه دولت قرار دارد، مسوولان وزارت علوم عزم خود را برای احقاق حقوق دانشجویان جزم کرده اند و خوشبختانه در این مسیر تا اندازه یی موفق بوده اند.

وزارت علوم در وهله ی نخست بررسی وضعیت دانشجویانی را که از سال 1390 به بعد ستاره دار شده اند در اولویت قرار داده است و در این میان به گفته ی گلرو، مشکل 50 درصد از دانشجویان ستاره داری که برای رفع مشکل خود تلاش و مرتب وضعیت خود را در وزارت علوم پیگیری کرده اند حل شده است.

به گفته ی این دانشجو، بدون طرح مطالبه و پیگیری های مکرر از طرف دانشجویان نمی توان انتظار داشت پرونده ی آنها مورد رسیدگی قرار گیرد و دولت به صورت خودکار حق پایمال شده ی آن ها را احیا کند؛ بنابراین حل نشدن مشکل تعدادی از دانشجویان ناشی از کم کاری خود آن هاست نه وزارت علوم.

وحید عابدینی نیز در ادامه ی گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا تایید کرد که مشکل تعداد زیادی از دانشجویان ستاره دار (ستاره دارهای بعد از سال 1390) حل شده است.



***چه باید کرد؟

وزارت علوم در مورد مساله ی دانشجویان ستاره دار سه مسوولیت مهم بر عهده دارد: نخست بازبینی پرونده ها و حل مشکل دانشجویان ستاره دار کنونی، دوم توقف روند غیرقانونی و غیرشفاف ستاره دار کردن دانشجویان و سوم تعریف ساز و کار شفاف و روشن قانونی برای تصمیم گیری در مورد وضعیت دانشجویانی که در آینده دچار مشکل انضباطی یا اخلاقی یا آموزشی می شوند (مثلا واگذاری مسوولیت امور دانشجویان به کمیته های انضباطی)؛ مسوولیت هایی که به گفته ی گلرو تا کنون دولت روحانی در دو مورد نخست آن به خوبی عمل کرده است.

این دانشجوی ستاره دار در ادامه ی گفت و گوی خود با پژوهشگر ایرنا محروم نشدن هیچ یک از دانشجویان از تحصیل و همچنین صدور کارنامه را برای همه ی کسانی که در آزمون دکتری و کارشناسی ارشد درسال تحصیلی گذشته شرکت کرده اند، نشانه یی از تغییر مثبت در رویکردها و عملکرد وزارت علوم در این ارتباط دانست.

عابدینی نیز اقدام دولت برای شفاف سازی قانونی در این ارتباط را لازم و ضروری دانست و گفت: ارایه ی لایحه به مجلس و ایجاد ساز و کارهای قانونی یکی از راه هایی است که می تواند موجب توقف این روندهای غیر قانونی شود. اگر جرمی اتفاق افتاده است باید دادگاه تشخیص دهد و تعیین مجازات هم باید در دادگاه صورت پذیرد؛ دولت باید روی این مساله اصرار داشته باشد و با تعامل با مجلس قانون هایی در این زمینه تصویب کند.

اگرچه دولت برای احیای شاخص های علمی به عنوان ملاکی برای ارزیابی عملکرد دانشجویان و زدودن سیاست زدگی از فضای دانشگاه ها با مشکلات و مانع های متعددی رو به روست، اما به نظر می رسد تکیه بر قانون و قانون مداری بتواند مسوولان وزارت علوم را در مسیر توقف روندهای غیرقانونی پیشین یاری کند.

البته گلرو با اظهار امیدواری نسبت به تغییر اساسی ترکیب نمایندگان مجلس در انتخابات آتی، بر این باور است که «تا زمانی که ترکیب مجلس به شکل کنونی است، دولت به سختی می تواند در مسیر اصلاح روندهای پیشین در وزارت علوم گام بردارد».

به گفته ی وی «اصلاح رویکرد نهادهای امنیتی به مساله ی دانشجویان ستاره دار از جمله راهکارهایی است که می تواند به روند حل مشکل دانشجویان ستاره دار سرعت بخشد».

عابدینی با این استدلال که مساله ی دانشجویان ستاره دار به طور اساسی یک مساله ی انسانی است و نه سیاسی، حل شدن مساله ی دانشجویان ستاره دار را برای روحانی نه یک پیروزی سیاسی بلکه یک پیروزی اخلاقی و تعهد به وعده های انتخاباتی او می داند و بر این باور است که سایر نهادها هم باید رویکرد سیاسی خود به این مساله را اصلاح کنند؛ زیرا حق ادامه ی تحصیل یک حق انسانی و طبیعی است و کسی نمی تواند انسانی را از حق طبیعی خود محروم کند.

همچنین به گفته ی زیباکلام استاد دانشگاه تهران راهکار مدیریت کلان و اصولی دانشگاه ها این است که «به جای نهادهای سیاسی و ایدیولوژیک، یک نهاد علمی متشکل از استادان دانشگاه ها و گروه های آموزشی در مورد مسایل آموزشی و راهبردی دانشگاه ها و به دور از رویکردهای سیاسی و با رویکردی علمی و تخصصی تصمیم گیری کنند».

به هرحال امید است تلاش های دولت در این زمینه با همکاری مجلس و حتی قوه ی قضاییه همراه و به نتیجه ی مطلوب منجر شود.

از دید خود دانشجویان نتیجه ی مطلوب زمانی حاصل می شود که هیچ یک از آنها از حق طبیعی خود برای ادامه ی تحصیل محروم نباشند.

به گفته ی گلرو پرونده ی دانشجویان ستاره دار زمانی بسته خواهد شد که نه 90 درصد بلکه 100 درصد این دانشجویان از جمله «ضیاء نبوی» که تنها به خاطر عضویت در شورای دفاع از حق تحصیل محکوم و زندانی شده اند به دانشگاه ها بازگردند و در رشته هایی که دوست دارند تحصیل کنند.

سخن آخر اینکه رویکرد تازه ی وزارت علوم مبنی بر احیای فضای اعتدال، تضارب آرا،تخصص محوری و امید در دانشگاه ها، بازبینی رویه ها و عملکرد پیشین این وزارتخانه بویژه در مورد دانشجویان ستاره دار را اجتناب ناپذیر می کند؛ مسیر پرچالشی که تنها با مدیریت غیر سیاسی دانشگاه ها امکان پذیر است.

ارتش اسرائیل چهل نفر از رهبران حماس را در کرانه باختری دستگیر کرد

Posted: 01 Jul 2014 11:27 PM PDT

جرس: شاهدان عینی گفته اند ارتش اسرائیل صبح امروز (چهارشنبه)، چهل نفر از رهبران و فعالان حماس را در کرانه باختری، دستگیر کرد. این اقدام در پی واکنش به قتل سه نوجوان اسرائیلی ربوده شده صورت گرفت، که جنازه آنها طی روزهای اخیر پس از سه هفته بی خبری کشف شد.

 

به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه خبریˈ الیوم السابعˈ،  رزق الرجوب، احمد القیق، جمال حسین عواوه از شهرک دورا در نزدیکی شهر الخلیل و فتحی الجولانی، منذر الجعبه، رائد الکرکی و بلال المحتسب از شهر الخلیل بازداشت شدند.

 

ارتش اسرائیل در نابلس نیز اقدام به بازداشت احمد دوله یکی از رهبران جنبش حماس، عبدالله العکر، عنان بوشکار، ایهاب ابوزید، عمر خاطر، عمر ابوخمیس و عمر میادمه کرد.

 

فواد الخفش مدیر مرکز آزادگان در امور اسیران و حقوق بشر که نهادی غیر دولتی است، در این باره گفت: ارتش رژیم صهیونیستی دختر ˈجمال الطویلˈ یکی از رهبران جنبش حماس را در شهر بیره دستگیر کرد.

 

الخفش افزود: جمال الطویل از رهبران جنبش حماس که شهردار شهر بیره بود، ماه هاست که در زندان به سر می برد، همچنین ارتش رژیم صهیونیستی در استان رام الله مسلم برغوثی و ناهض برغوثی، خالد غیطان، یوسف موسی، خلیل عامرصابر شفیق اسید قدح را دستگیر کرد.

 

بنا به گفته شاهدان عینی، ارتش صهیونیستی عزیز الفتاش و شادی شاهین دو رهبر حماس در شهر سلفیت را نیز دستگیر و به منزل ˈاحمد الحاج علیˈ نماینده جنبش حماس در مجلس قانونگذاری فلسطین حمله و ضمن تخریب لوازم، از خانواده وی خواستند خود را به ارتش رژیم صهیونیستی تسلیم کند.

 

الحاج چندین روز است که از تسلیم شدن خودداری می کند و نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی با حمله به منزل وی قصد دستگیری او را داشتند.

 

از سوی دیگر شاهدان عینی با اشاره به درگیری های متفرقه در چند موضع کرانه باختری میان فلسطینی ها و نیروهای ارتش اسرائیل گفتند: نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی اقدام به شلیک گاز اشک آور و گلوله به سوی فلسطینیان کردند.

 

شاهدان عینی افزودند: فلسطینی ها با پرتاب سنگ به سمت خودروهای نظامی اسرائیلی ها در شهر بیره در کرانه باختری از خود دفاع می کردند و چندین فلسطینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور دچار خفگی و راهی بیمارستان شدند.

 

بنا بر این گزارش، در شهر نابلس در شمال کرانه باختری هم بر اثر یورش ارتش اسرائیل به خانه های فلسطینیان درگیری میان آن ها رخ داد، هم چنین در اردوگاه شعفاط در شرق قدس اشغالی نیز درگیری میان ارتش صهیونیستی و فلسطینی ها در گرفت.

 

به گفته شاهدان عینی، نیروهای ارتش اسرائیل به منازل فلسطینیان در شهر دورا در جنوب الخلیل، جنوبی ترین نقطه کرانه باختری حمله و درگیری شدیدی میان دو طرف رخ داد.

رهبر داعش از مسلمانان خواست به عراق و سوریه مهاجرت کنند

Posted: 01 Jul 2014 11:27 PM PDT

جرس: در بیست و سومین روز از بحران عراق، رهبر داعش از تمامی مسلمانان خواست تا دست به مهاجرت "واجب" به "خلافت اسلامی" بزنند که وی اخیرا آن را در عراق و سوریه اعلام کرده است! منابع عراقی اعلام کردند که درگیری‌هایی میان حامیان یک شخصیت دینی با نیروهای امنیتی در کربلا و دیوانیه رخ داده است که بر اثر آن چندین تن کشته و زخمی شدند.یک مقام ارشد وزارت خارجه جمهوری اسلامی نیز می‌گوید "در صورتی که حکومت عراق درخواست کند سلاح به این کشور خواهیم فرستاد ولی برنامه‌ای برای اعزام نیروی نظامی به عراق نداریم."

 

رهبر داعش از تمامی مسلمانان خواست تا دست به مهاجرت "واجب" به "خلافت اسلامی" بزنند که وی اخیرا آن را در عراق و سوریه اعلام کرده است.

 

به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اینترنتی الجزیره، ابوبکر بغدادی، که اخیرا خود را "خلیفه" اعلام کرده است در فایلی صوتی که در اینترنت منتشر شده است، اعلام کرد: هرکس از مسلمانان که می‌تواند به خلافت اسلامی مهاجرت کند باید این کار را انجام دهد. مسلمانان امروز خلافت دارند!

 

وی عنوان داشت، مهاجرت به "دولت خلافت" یک "امر واجب" برای هر مسلمانی است که می‌تواند.

 

بغدادی اعلام کرد که "قیام دولت خلافت" یک "واجب الوجوب" برای مسلمانان است.

 

وی مدعی شد که این دولت برای رد مظالم مسلمانان در جهان که در معرض ظلم قرار دارند عمل خواهد کرد.

 

وی هم‌چنین به کشتار و ظلم علیه مسلمانان در برخی از مناطق جهان از جمله فلسطین، آفریقای مرکزی و میانمار اشاره کرد و گفت: این اقدامات تروریسم واقعی است و تروریسم آن چیزی نیست که گروه‌هایی همچون دولت اسلامی با آن توصیف می‌شوند.

 

بغدادی هم‌چنین از تروریست‌های داعش خواست تا با "پیروزی‌ها" در عراق و سوریه فریفته نشوند. وی همچنین از تروریست‌ها خواست تا با یکدیگر دچار اختلاف نشده و دشمنانشان را کوچک نشمارند.

 

وی خطاب به تروریست‌ها گفت: اگر به این سفارش‌ها پایبند باشید یقینا رم را نیز فتح خواهید کرد.

 

بغدادی با درخواست از اعضای خود برای اینکه جنگ را بدون ملالت در عراق و سوریه ادامه دهند، اظهار کرد که برخی از اعضای این گروه از تابعیت‌های مختلف و برخی از غرب آمده‌اند.

 

پیش‌تر سخنگوی دولت اسلامی در فایلی تصویری اعلام کرد که دولت اسلامی با بغدادی بیعت کرده است.

 

دولت اسلامی در حال حاضر شهر رقه در شمال شرق سوریه و مناطقی در حلب از جمله شهر الباب را تحت تصرف خود دارد و روز گذشته شهر البوکمال را که در نزدیکی مرزهای سوریه و عراق قرار دارد نیز تحت تصرف خود درآورد.

 

وی همچنین از پزشکان، مهندسان، قضات و  متخصصان در امور نظامی و اداری خواست به دولت نوپای او در برخی از مناطق عراق و سوریه کمک کنند.

داعش 3 روز پیش با اعلام تشکیل خلافت اسلامی ، ابوبکر بغدادی را به عنوان خلیفه مسلمین معرفی کرده است . این گروه حتی به نام خلافت جدید خود سکه ضرب کرده است.

گروه تکفیری داعش به همراه هم پیمانان بعثی خود از کمتر از 4 هفته پیش با تصرف موصل و حمله به برخی دیگر از مناطق عراق، تبدیل به چالشی جدی برای دولت مرکزی بغداد شده است.

همزمان دکتر " حیدر العبادی" عضو پارلمان عراق و سخنگوی حزب الدعوه (حزب تحت رهبری نوری مالکی نخست وزیر عراق) در گفت و گویی اختصاصی با روزنامه هافینگتون پست آمریکا خواستار مداخله نظامی آمریکا در بحران عراق شد و گفت اگر آمریکا به مواضع داعش در عراق حمله هوایی نکند، بغداد مجبور است از ایران یا ترکیه درخواست کند که این کار را انجام دهد.

این سیاستمدارعراقی که رییس کمیته مالی مجلس و نامزد نخست وزیری عراق در سال های 2006 و 2010 بوده ،  با اشاره به اینکه : ما منتظر دریافت حمایت و کمک از آمریکا هستیم ، افزود: عراق قادر است با یک حمایت و پشتیبانی کوچک انسجام خود را حفظ کند و نیروهای عراقی قادرند در صورت کسب پشتیبانی هوایی، از بغداد در برابر حملات گروه داعش حفاظت کنند.

العبادی اعلام کرد داعش نه تنها تهدیدی برای عراق بلکه تهدیدی برای همه کشورهای غربی و همه کشورهای جهان است چون به گفته او داعش با هر گروه و کشوری که عملکرد این گروه تروریستی را قبول نداشته باشد، دشمنی می ورزد.

درخواست رهبر داعش برای هجرت مسلمانان به عراق و سوریه/ سخنگوی حزب مالکی: آمریکا بمباران نکند از ایران درخواست می کنیم
 

همزمان با اظهارات العبادی مبنی بر احتمال درخواست عراق از ایران برای حملات هوایی مواضع داعش در صورت عدم حمله آمریکا، امیر عبداللهیان معاون وزارت خارجه ایران که به مسکو سفر کرده است با متهم کردن آمریکا به ایجاد فتنه گروه داعش در عراق، اعلام کرد در صورت درخواست دولت عراق ایران قادر است به این کشور سلاح بفرستد، اما تهران برنامه ای برای اعزام نیروی نظامی به عراق ندارد.

معاون وزیر خارجه کشورمان با اشاره به اینکه عراق دارای  نیروهای مردمی قوی برای حفاظت از این کشور در برابر تهدیدات است، گفت تا کنون دولتمردان بغداد از ایران درخواست کمک تسلیحاتی نکرده اند.
 
عبداللهیان افزود: "در صورت درخواست بغداد در چارچوب قراردادهای بین المللی سلاح لازم به این کشور برای مبارزه با تروریسم خواهیم داد."

 

به گزارش رادیو فردا، اواخر خردادماه، روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» به نقل از منابع امنیتی آمریکایی خبر داد که ایران «دو گردان از نیروهای سپاه» را «برای حمایت از بغداد و شهرهای کربلا و نجف، از مرزهای غربی به خاک عراق گسیل کرده است».

روزنامه نیویورک تایمز نیز چهارم تیر ماه به نقل از یک مقام آمریکایی خبر داد که ایران هواپیماهای بدون سرنشین شناسایی را بر فراز عراق به پرواز در آورده، ده‌ها تن تجهیزات نظامی و سایر کمک‌ها را به این کشور ارسال و یک تیم جاسوسی نیز برای جمع آوری اطلاعات از عراق به این کشور اعزام کرده است.

این روزنامه همچنین از دو بار سفر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، به عراق برای انجام هماهنگی در مورد نحوه برخورد با شورشیان دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش خبر داد.

جمهوری اسلامی ایران و سفیر بغداد در تهران حضور قاسم سلیمانی در عراق را تکذیب کرده‌اند.

 

پیوستن 150 زن به ارتش عراق/ درگیری‌ها در کربلا/کشته شدن 480 زندانی به دست داعش
منابع عراقی اعلام کردند که درگیری‌هایی میان حامیان یک شخصیت دینی با نیروهای امنیتی در کربلا و دیوانیه رخ داده است که بر اثر آن چندین تن کشته و زخمی شدند.

 

به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اینترنتی شبکه خبری الجزیره، منابع عراقی با بیان اینکه درگیری‌هایی میان حامیان الصرخی الحسنی، یک شخصیت دینی با نیروهای عراقی در کربلا و دیوانیه رخ داده است، اعلام کردند که در این درگیری‌ها چهار تن کشته و ده‌ها تن دیگر زخمی شدند.

 

در همین حال، منابع در مصاحبه با الجزیره اعلام کردند که درگیری‌های شدیدی میان نیروهای عراقی با افراد مسلح در تکریت در جریان است.

 

از سوی دیگر، سازمان‌های زنان در استان المثنی اعلام کردند که 150 زن برای پیوستن به ارتش عراق برای مبارزه با تروریسم داوطلب شده‌اند.

 

حیدر العبادی، مسئول انجمن این سازمان‌های غیردولتی در استان المثنی تصریح کرد، 150 زن به صورت داوطلبانه به ارتش عراق پیوسته‌اند و تعداد آن‌ها در حال افزایش است.

 

وزارت دفاع عراق نیز اعلام کرد که جنگنده‌های سوخو که وارد عراق شده‌اند، توسط خلبانان عراقی هدایت می‌شوند و این جنگنده‌ها آماده هستند تا حمایت‌های لازم را از نیروهای امنیتی عراقی به عمل آورند.

 

سفیر روسیه در عراق نیز با بیان اینکه خلبان‌های روس در عملیات عراق علیه داعش مشارکت نخواهند کرد، اظهار کرد که احتمالا به عراقی‌ها برای استفاده از این جنگنده‌های روسی آموزش داده شود.

 

یک منبع دیپلمات روس نیز در مصاحبه با خبرگزاری نووستی روسیه عنوان داشت، روسیه چهار بالگرد به عراق تحویل داده است.

 

آمریکا سلاح می فرستد

از سوی دیگر، مقاماتی در پنتاگون اعلام کردند که سربازان آمریکایی که تعداد آن‌ها به 500 تن می‌رسد و به بغداد اعزام شده‌اند به هلی‌کوپترهای آپاچی و هواپیماهای شناسایی کوچک مجهز هستند.

 

از سوی دیگر یک منبع امنیتی در پلیس استان صلاح‌الدین خاطرنشان کرد که شش تن از سرکرده‌های گروه‌های تروریستی داعش در جنوب تکریت به هلاکت رسیده و 18 تن دیگر در عملیات امنیتی بازداشت شده‌اند.

 

همزمان، یک منبع امنیتی عراقی اعلام کرد: نیروهای ارتش شرکت پالایشگاه شمال در استان صلاح الدین را پس از یک هفته درگیری‌ شدید تحت کنترل خود در آوردند.

 

دفتر حقوق بشر در بصره نیز تاکید کرد: اعضای داعش حدود 480 زندانی در زندان بادوش در نینوا را به قتل رساندند که این زندانیان از اهل تشیع بوده و بنا به حکم‌های کیفری در حبس به سر می‌بردند.

 

این نهاد با اعلام اینکه بر اساس قانون قربانیان تروریسم باید به خانواده‌های این افراد غرامت پرداخت شود، از جامعه بین الملل خواست تا این جنایت را کشتار دسته جمعی علیه بشریت به شمار آورد.

 

در همین حال، یک منبع امنیتی اظهار کرد که نیروی هوایی ارتش توانسته‌ است بخش‌هایی را که از آنجا به سمت مرقد دو امام عسکری (علیهما السلام) در سامرا خمپاره شلیک شده بود، منهدم کنند.

 

از سوی دیگر، اعضای گروه تروریستی داعش به یک دختر بچه شش ساله به دلیل آنکه این گروه را با نام "داعش" خطاب کرده بود، 60 ضربه شلاق زدند.

 

پدر این کودک اظهار کرد که دخترش در مقابل خانه در روستای عین حیاوی در شمال استان صلاح الدین بازی می‌کرد و زمانی که خودروی اعضای این گروه تروریستی عبور کرد،‌ این دختر بچه به خودروی آن‌ها اشاره کرد و گفت:" داعش، داعش". پس از آن، اعضای این گروه از خودروی خود پیاده شده و 60 ضربه شلاق به این کودک زدند و این دختر بچه در حال حاضر در بیمارستان است تا جای شلاق‌ها روی کمرش بهبود یابد.