جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


گفتگو با شاهدان کهریزک؛ کابوس‌ها هنوز با ما است

Posted: 17 Jul 2014 12:23 AM PDT

مژگان مدرس علوم
جرس: غلامحسین محسنى اژه‌ای، سخنگوى قوه قضائیه به نقل از رئیس دیوان عالی کشور مى گوید که رسیدگى به این پرونده هنوز پایان نیافته و نیاز به کار کار‌شناسی دقیق دارد.  

به گفته وی، بخش عمده‌ای از این پرونده رسیدگی شده و در مورد بخش دیگر آنکه مربوط به قضات بود، طی دو سه مرحله بررسی‌های لازم صورت گرفت که پس از صدور حکم و اعتراض متهمان٬ هم‌اکنون این پرونده در مرحله رسیدگی در دیوان عالی کشور است.
کهریزک نامی است که تا پیش از ورود بازداشتی‌های تیر سال ۸۸ کسی آن را نمی‌شناخت، بازداشتگاهی که در آن گروهی از معترضان به انتخابات ریاست جمهوری آن سال٬ تحت شکنجه‌های جسمی و روحی قرار گرفتند و۶ نفر جان خود را به خاطر شکنجه‌ها از دست دادند اما حاکمیت تنها مسئولیت جان سه تن از آن‌ها یعنی محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر و محمد کامرانی را بر عهده گرفت.
چهار سال بعد از فاش شدن ابعاد جنایات رخ داده در این بازداشتگاه، قضات شعبه ۷۶ دادگاه کیفری ، سه متهم پرونده را در رابطه با اتهام بازداشت غیرقانونی به انفصال دایم از خدمات قضائی و پنج سال سال انفصال از خدمات دولتی محکوم کردند و سعید مرتضوی متهم ردیف اول پرونده در خصوص اتهام گزارش خلاف واقع به دویست هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد!


در پنجمین سالگرد فجایع کهریزک به سراغ شاهدان آن جنایت رفتیم تا روایت خود را از آن روز‌ها بازگو کنند.


مسعود علیزاده یکی از شاهدان جنایات کهریزک است که می‌گوید تمام آنچه در کهریزک دیده و وقایع بعد از آن را بار‌ها روایت کرده، اما موضوعی که او را بعد از گذشت پنج سال از آن دوران وحشتناک رنج می‌دهد آزار و اذیت‌ها و ترس همیشگی خانواده‌هاست که مدام تحت کنترل هستند تا مبادا ابعاد دیگری از آن فجایع افشا شود. او اضافه می‌کند: «قربانیان و آسیب دیدگان ۱۸ تیر تنها ما نیستیم بلکه خانواده‌هایمان هستند که به اندازه ما حتی بیشتر از نظر روحی آسیب دیدند.»


علیزاده خاطرنشان می‌کند: «پنج سال از آن فجایع گذشت اما هیچ روند قانونی برای رسیدگی به پرونده کهریزک دنبال نشد و آمرین و آمران آن جنایات محاکمه نشدند و الان آزادانه می‌گردند. حتی خانواده‌های کشته شدگان کهریزک تمام تلاش خود را کردند اما متاسفانه به جایی نرسیدند و مقصرین اصلی حساب پس ندادند. تنها سعید مرتضوی به ۲۰۰ هزار تومان جریمه محکوم شد! موضوعی که جالب است این‌که آقای خامنه‌ای با افتخار گفتند به جنایات کهریزک رسیدگی می‌شود و مرتکبین به سزای اعمال خود خواهند رسید؛ اما دیدیم که چنین نشد زیرا دستگاه فاسد است. مقصر اصلی خود آقای خامنه‌ای است زیرا سیستم تحت نظر ایشان فاسد است و همین سیستم باعث شده که امثال مرتضوی‌ها هر کاری می‌خواهند انجام دهند و تنها خانواده‌ها و قربانیان بعد پنج سال باید هنوز تحت فشار و آزار و اذیت باشند. تنها کاری هم که از دست من بر می‌آید این است که نگذارم خاطره کهریزک خاموش و فراموش شود و شاهدان کهریزک را راضی کنم که سکوت خود را بشکنند. البته این تلاش هم برای من بی‌هزینه نبود و مادر و خواهرم تحت آزار و اذیت دستگاه اطلاعاتی و امنیتی قرار گرفتند که من سکوت کنم. واقعا شرمنده مادرم هستم که بخاطر من با تمام سختی‌هایی که در زندگی کشیده مجبور به ترک کشورش شد.»


از آقای علیزاده خواهش می‌کنم گفتگویی با مادرش داشته باشم اما خانم علیزاده حتی یادآوری آن سال‌ها برایش سخت است و دخترش این فرصت را در اختیارمان قرار می‌دهد تا آنچه در این سال‌ها بر آن‌ها گذشت را برایمان روایت کند.


منصوره علیزاده برایمان می‌گوید: «همه چیز از آن روزی شروع شد که همه با شادی رفتیم به میرحسین موسوی رای دادیم اما رای‌هایمان برای کس دیگری خوانده شد و مردم اعتراض کردند. برادر من هم در بنگاه املاک خود برای ستاد میرحسین موسوی فعال بود و بعد از شروع اعتراضات در همه تظاهرات شرکت کرد و شاهد بود که ماموران٬ مردم را از پیر و جوان چطور مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. شب قبل از ۱۸ تیر مادرم خواب دید و به مسعود گفت نرو، خواب دیده‌ام که ماموران تو را گرفته‌اند اما مسعود برای اینکه من و مادرم نگران نشویم گفت استخر می‌رود. در آخرین تماس تلفنی که من با مسعود داشتم او تعریف کرد که خیابان‌ها خیلی شلوغ و پر از نیروهای لباس شخصی و مامور است و مردم را می‌زنند... بعد موبایل‌ها قطع شد و هر چه سعی کردم با او تماس بگیرم گوشی‌اش جواب نمی‌داد و بعد هم خاموش شد.‌‌ همان موقع دلم شور افتاد و شروع به پرس و جو از دوستانش کردم تا ساعت چهار و پنج صبح جلوی پنجره ایستاده بودیم و منتظر آمدن مسعود بودیم اما خبری نشد. پدرمان هم سیزده سال پیش فوت کرده و من و مادرم تنها بودیم و نمی‌دانستیم چکار کنیم.


ساعت ۷ صبح دوستان مسعود آمدند ما را بردند ستاد پیشگیری میدان انقلاب و آنجا به غیر از ما خانواده‌های زیاد دیگری هم بودند که از عزیزان خود بی‌خبر و نگران بودند و وضعیت ما را داشتند. پدر و مادرهای پیر التماس می‌کردند که فقط به ما بگویید بچه‌هایمان زنده هستند یا مرده، اما دریغ از یک پاسخ! وقتی که دیدند ازدحام جمعیت زیاد است و خانواده‌ها زیاد‌تر می‌شوند چند سرباز با باتوم دنبال خانواده‌ها افتادند و خانواده‌ها پراکنده شدند. ما هم رفتیم داخل ماشین نشستیم اما نمی‌توانستیم بدون گرفتن خبری برگریدم خانه، تا ساعت چهار و پنج بعداز ظهر آنجا ماندیم اما بعد گفتند که باید برویم دادسرای انقلاب و فردای آن روز رفتم دادسرای انقلاب. آنجا یک لیستی از اسامی بازداشتی‌ها را به در زده بودند اما اسم مسعود بین آن‌ها نبود. هر روز کار ما و خانواده‌ها این بود که برویم دم دادسرای انقلاب و زندان اوین و بدون نتیجه برگردیم. هر چه بگویم که در آن شش روز چه کشیدیم نمی‌توانم درد و رنج خود و خانواده‌ها را بیان کنم. وقتی فکر می‌کنم که ما در آن شش روز آنقدر نگران و زجر کشیدیم پیش خودم می‌گویم مادر سعید زینالی که پانزده سال دنبال فرزندش می‌گردد چه کشیده و می‌کشد.


اگر درست خاطرم باشد روز سوم بود که گفتند چند تا از بچه‌ها را به محلی بنام کهریزک برده‌اند. فردای آن روز دوستان مسعود ما را بردند کهریزک که در یک محل پرت و بیابانی بود. یک سربازی دم در آنجا ایستاده بود و چند خانواده دیگر هم آنجا بودند، عکس مسعود را به سرباز نشان دادم و گفت بله او را دیده و چند شب پیش او را به همراه عده‌ای دیگر (حدود ۱۵۰ نفر) به آنجا آورده‌اند. من و مادرم خوشحال شدیم که مسعود را پیدا کرده‌ایم اما خبر نداشتیم که کهریزک چه جهنمی است!
شروع به پیگیری کردیم و روز ششم از دادسرا به سمت اوین رفتیم و حدود پنجاه نفر از خانواده‌ها هم بودند، وقتی خبری به ما ندادند بعضی از خانواده‌ها برگشتند اما یک فردی که گویا وکیل هم بود گفت تعدادی از بچه‌ها را سوار ماشین کرده‌اند و دارند از کهریزک به اوین می‌آورند. بعد ساعت یک و دو بود که یک ون که پرده‌هایش کشیده بود جلوی اوین ایستاد و یک پسری را پیاده کردند و روی زمین گذاشتند. همه شاکی بودند که چرا آمبولانس زنگ نمی‌زنند. بعد‌ها متوجه شدم محسن روح الامینی بوده و به خاطر شکنجه‌ها به این حال افتاده بود، همه خانواده‌ها نگران بودند و گریه می‌کردند. در یک لحظه پنجره ون باز شد و بچه‌ها گفتند فقط شماره خانواده‌هایمان را می‌دهیم و به آن‌ها بگویید زنده هستیم.


بعد یک اتوبوس دیگر آمد و چهره مسعود را دیدم و بعد از آن هر روز در دادسرا و زندان اوین پیگیری می‌کردیم که چه زمانی بچه‌ها را آزاد می‌کنند. دقیقا در‌‌ همان زمان که حال خانواده‌ها خراب بود و دنبال بچه‌هایشان بودند اطلاعات به خانه خانواده‌ها می‌رفتند و خانواده‌ها را بازجویی می‌کردند و مثلا می‌پرسیدند به چه کسی رای دادید؟ و... حتی از همسایه‌های ما پرسیده بودند این‌ها نماز می‌خوانند؟ نماز جمعه می‌روند؟ و... خلاصه خانواده‌ها هر روز می‌آمدند جلوی اوین و یک روز به یکی از مادر‌ها عکس فرزندش را نشان دادند که مرده بود، بعد‌ها فهمیدم که مادر سهراب اعرابی بوده است. من و مادرم نگران بودیم و می‌گفتیم نکند عکس مسعود هم نشان دهند و بگویند او هم مرد. روزهای خیلی سختی بود و هنوز آثار آن روز‌ها روی جسم و روح ما مانده است.


بعد از آزادی مسعود هم اینطور نبود که همه چیز تمام شود. او هر شب از خواب می‌پرید و تمام بدنش داغ و عرق کرده بود. مسعود برای من و مادرم هیچوقت تعریف نکرد که چه شکنجه‌هایی در کهریزک شده و فقط ما آثار شکنجه‌ها را روی جسم و روحش می‌دیدیم. بعد از آزادی هم یک ماشینی جلوی در خانه می‌ایستاد و یک لحظه آرامش نداشتیم. وقتی می‌شنیدیم که بعضی از بچه‌ها را هم که آزاد کرده بودند دوباره گرفتند و بردند٬ بر نگرانی‌هایمان اضافه می‌شد و می‌ترسیدیم دوباره مسعود را ببرند. تمام تلفن‌ها کنترل بود و تمام حرکاتمان زیر نظر بود.


با خانواده‌هایی که دم اوین آشنا شده بودیم و درد مشترک داشتیم رفت و آمد می‌کردیم. خلاصه سختی‌ها و فشار‌ها حتی بعد از آزادی مسعود ادامه داشت. مسعود دنبال شکایت از مامورین بازداشتگاه کهریزک و سعید مرتضوی بود و با خانواده‌ها در ارتباط بود؛ تا این که یکسال بعد او را در خیابان با برنامه ریزی چاقو زدند و رفتیم بیمارستان مدنی کرج و مسعود را اتاق عمل بردن.د طحال و پرده دیافراگمش پاره شده بود و از بدنش خارج کردند و آسیب زیادی دید. ترس و نگرانی‌مان بیشتر شد و هر لحظه منتظر اتفاق بدی برای او بودیم تا اینکه مجبور شد ایران را ترک کند. بعد از رفتن مسعود باز من و مادرم تحت فشار بودیم و ما را بازخواست می‌کردند و می‌خواستند رابطه امان را بعضی از خانواده‌ها قطع کنیم و با مسعود ارتباط نداشته باشیم. از پلیس امنیت عظیمیه کرج به ما زنگ زدند و ما را خواستند. با مادرم به آنجا رفتیم و مورد بازجویی قرار گرفتیم و سوالاتی مانند اینکه چرا درتجمعات بعد از انتخابات شرکت کرده، چرا از کشور خارج شده، چرا با رسانه‌های خارجی و ضد انقلاب در ارتباط است، چرا با بعضی از خانواده‌ها ارتباط داریم، چرا با مسعود ارتباط داریم و... می‌پرسیدند. من هم گفتم با خانواده‌ها ارتباط ندارم و بعد یک فیلمی از سالگرد امیر جوادی فر جلوی ما گذاشتند و گفتند وقتی در این مراسم حضور داری چرا می‌گویی با خانواده‌ها ارتباط نداری و از من تعهد گرفتند که دیگر با خانواده‌ها ارتباط نداشته باشم و با برادرم هم هیچ تماسی نداشته باشم. حتی تهدیدم کردند و گفتند اگر گوش نکنی پرونده‌ای برایت تشکیل می‌دهیم و تو را می‌فرستیم زندان، خیلی ترسیده بودم. در خیابان هم چند تا بسیجی جلوی مامانم را گرفته بودند و می‌گفتند مسعود با بی‌بی سی مصاحبه کرده و شما ضد نظام هستید و... به پسرت بگو خفه شود یا اینکه خودمان خفه‌اش می‌کنیم و از این تهدید‌ها.... وقتی مامانم خانه آمد٬ رنگ و رویش پریده بود. خلاصه بعد از انتخابات ۸۸ و فجایع کهریزک زندگی ما زیر و رو شد و رنگ آرامش را دیگر به خود ندیدیم. تهدید می‌کردند که چرا برادرت اینقدر در مورد کهریزک خبر می‌دهد؟ بعضی از خانواده‌ها بی‌خیال کهریزک شده‌اند اما برادرت ول کن نیست، اگر فعالیت‌اش را قطع نکند ما هر کاری که بخواهیم می‌توانیم انجام دهیم. می‌گفتند باید در یک فیلمی که تهیه می‌کنند بر ضد مسعود حرف بزنیم که بر ضد نظام است و... من و مادرم هم می‌گفتیم چنین کاری نمی‌کنیم. یکبار هم سه نفر مامور وارد خانه شدند و شروع به سوال و جواب کردند و خانه را بازرسی کردند و به من گفتند از اتاقم بیرون بروم و کامپیو‌تر من را جستجو کرد. بعد گفتند با شما تماس می‌گیریم تا به پلیس امنیت بیایید. هم ترسیده بودیم هم دیگر تحمل این فشار‌ها را نداشتیم. به خاطر همین آزار و اذیت‌ها و فشار‌ها هم بر خلاف میلمان کشور را ترک کردیم. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که پنج سال از فجایع کهریزک گذشت اما هنوز فشار‌ها و آزار و اذیت‌ها بر روی خانواده‌ها و خود آسیب دیدگان کهریزک ادامه دارد.»
حمید حجار‌ها یکی دیگر از شاهدان فجایع کهریزک است که کمتر حاضر به سخن گفتن شده است. به سراغ او رفتیم تا روایت او در پنجمین سالگرد کهریزک بپرسیم. او صحبتهای خود را اینگونه آغاز می‌کند:
«هیجده تیر آغاز کابوسی تلخ و فراموش نشدنی... ۱۸ تیر سال ۸۸ بعد از انتخابات ریاست جمهوری روزی بود که به دست نیروی انتظامی دستگیر شدم و شروع کابوسی به اسم کهریزک. کابوسی تلخ که ۵ سال است روح و جسم بازداشتی‌هایی همچون من را می‌آزارد. زخمی از آن روز‌ها بر روحمان مانده است که حتی با خوب‌ترین اتفاقاتی که بعد آن ۵روز برایمان افتاد٬ التیام نیافت.


من فعالیتم را از انتخابات سال ۸۴ و در حمایت از آقای هاشمی رفسنجانی شروع کردم اما بعد از اینکه آقای احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری رسیدند کلا از فعالیت کنار کشیدم؛ تا اینکه سال ۸۸ در حمایت از آقای میر حسین موسوی دوباره شروع به فعالیت کردم و در پایگاه ایشان به تبلیغات برای او پرداختم. البته کمی حدس می‌زدم که نمی‌گذارند آرا درست خوانده شود و خاطرم هست روز انتخابات به خانمی که بالای صندوق بود، گفتم نکند به آقای میر حسین رای بدهیم و بعد اسم آقای احمدی‌نژاد از صندوق در بیاید که گفتند نه، ما ناظر هستیم و حواسمان به رای شما هست!


در کمال ناباوری ساعت یازده شب خبردار شدم که آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور شده است و اصلا نمی‌توانستم باور کنم چطور ممکن است در حالی‌ که هنوز آراء خوانده نشده، اسم احمدی‌نژاد را اعلام می‌کنند؟ خلاصه فردای آن روز با بچه‌ها رفتیم جلوی وزارت کشور و در تمام تجمعات شرکت کردم زیرا دنبال رای خود بودم. تا اینکه روز هیجده تیر مسیر‌ها مشخص شد و نزدیکی‌ها میدان ولیعصر بودم که شلوغی‌ها شروع شد و ماموران یگان ویژه به هر کس می‌رسیدند شروع به ضرب و شتم او می‌کردند... خلاصه خودمان را به خیابان دانشگاه رساندیم و از آنجا خودمان را به روبروی درب اصلی دانشگاه تهران رساندیم. در آنجا لباس شخصی‌ها با ما درگیر شدند و توسط لباس شخصی‌ها دستگیر شدم اما با دخالت نیروی انتظامی از دست لباس شخصی‌ها خلاص شدم (که‌ای کاش‌‌ همان لباس شخصی‌ها من را برده بودند). نیروی انتظامی با چشم بند ما را به محلی بردند و از آنجا به پلیس پیشگیری میدان انقلاب منتقل کردند و شب را در بازداشتگاه آن‌ها گذراندیم. فردا آقای حیدری فر ما را تقسیم بندی کرد (عده‌ای به کهریزک و عده‌ای به اوین) و اتهاماتی را به ما زدند و به زور از ما امضاء گرفتند و من هم مانند برخی دیگر از بچه‌ها در زیر برگه تفهیم اتهام نوشتم این اتهامات را قبول ندارم.


نام کهریزک را شنیده بودم و می‌دانستم چه جای مخوفی است، اما آنچه در کهریزک بر سر ما آمد خیلی شدید‌تر از آنچه بود که شنیده بودم و فکر می‌کردم. تا مسیر رسیدن به کهریزک چند تا موتور و دو ماشین ما را اسکورت می‌کردند تا اینکه به در کهریزک رسیدیم و مدتی در اتوبوس در گرما و تشنگی بسر بردیم. دست‌هایمان را هم بسته بودند و خلاصه چهار و پنج ساعت طول کشید تا پذیرشمان کنند. بعد از اینکه وارد حیاط شدیم اسامی‌مان را تک تک صدا می‌کردند و لباس‌هایمان را در می‌آوردیم و بعد از پنج ساعت به آن طرف حیاط می‌رفتیم و ما را وارد قرنطینه‌ها می‌کردند. صدای داد و ناله کل قرنطینه را پر کرده و وضعیت خیلی بدی بود و هنوز در بهت بودیم.


وارد قرنطینه یک شدیم و یک مجرم با سابقه به نام عادل که به قول خودشان وکیل بند بود نعره می‌زد و می‌گفت قرقه، کنایه از در اختیار بودن اوضاع... اما هنوز در بهت بودیم و نمی‌توانستیم وخامت اوضاع را باور کنیم. وکیل بند و نوچه‌هاش سعی داشتند بازداشتی‌های تازه وارد را را اذیت کنند و یک درگیری هم پیش آمد... خلاصه شب اول خیلی بد گذشت، چهار شب و پنج روز بعد را هم با وضعیت بسیار سخت و وخیم گذراندیم. روزی دو بار برای آمارگیری ما را از قرنطینه بیرون می‌آوردند. در اوج گرما شکنجه می‌شدیم. شوخی نبود ۱۶۰ نفر متشکل از تازه وارد‌ها و مجرمین قدیمی در ۶۰ متر جا... واقعا وحشتناک بود. احساس خفگی می‌کردیم. دو نفر در چار چوب در با لوله‌هایی سفید رنگ و عصبانی در قاب در ایستاده بودند. فحش و ناسزا می‌دادند و ضربات لوله را‌‌ رها می‌کردند و به محض اصابت ۲ الی ۳ نفر را مضروب می‌کرد.... بیستم تیر گرمی بود. خیلی سوزان بود. تشنگی همه را بی‌حال کرده بود. مدت زیادی بود که زیر آفتاب سوزان در حال آمار گیری بودند. بالاخره آمارگیری تمام شد... اما انگار تازه اول شکنجه بود. آسفالت کف حیاط به قدری داغ بود که به حالت روان درآمده بود. افسر نگهبان دستور داد بدوید. بچه‌ها با لبان تشنه دویدند و از فرط تشنگی به زمین افتادند و افسر نگهبان دستور داد چهار دست و پا حرکت کنید و هر کس را سوار یکی دیگر می‌کرد... هر چند کسی که چهار دست و پا بود زجر می‌کشید اما کسی که بر پشت‌اش نشسته بود بیشتر زجر می‌کشید. وضعیت بدی بود... تخریب روح و جسم... کار تا جایی پیش رفت که از زانو و روی پنجه پای همه خون جاری بود. آفتاب هم هر لحظه داغ‌تر می‌شد. دوباره با ضربات لوله و کابل‌های برق فشار قوی به سمت سالن قرنطینه هدایت شدیم و وارد آن مکان کثیف شدیم از بوی تعفن بینی‌هایمان می‌سوخت. همهمه بچه‌ها و سوالات پی در پی جای خود را به آه و ناله داده بود زخم‌ها با آلودگی و عرق سوزش وحشتناکی داشت و همچنان تنگی جا و کمبود اکسیژن... خاطرم هست آقای کمیجانی٬ آقای امیر جوادی فر را به شدت کتک زد.


مدتی گذشت٬ دوباره بچه‌ها را دستبند زدند و دو به دو وارد ماشین کردند و ما را به سمت اوین بردند در وسط راه نزدیک بهشت زهرا ماشین را نگه داشتند و یکسری از اتوبوس پیاده شدند و امیر جوادی فر را گذاشتند داخل ون و یکی از بچه‌ها شروع کرد به تنفس مصنوعی دادن به او، اما بعد از بچه‌ها شنیدیم که امیر فوت کرد. مسیر تا اوین را در شوک و ناراحتی بودیم و گریه می‌کردیم تا اینکه به اوین رسیدیم و ما را وارد اوین کردند. در ابتدا به خاطر وضعیت خیلی بد ما از پذیرشمان اجتناب می‌کردند. محسن روح الامینی بیهوش شده بود و در حیاط زیر یک درخت توت که دو تا سطل آشغال آنجا بود او را روی زمین گذاشتند. بعد از انتقال به زندان اوین کمی خیالمان راحت شد که بالاخره اینجا اوین است و رسیدگی می‌کنند اما دیدیم که این اتفاق نیفتاد و محسن هم شهید شد. جالب است که ما هر چه درخواست آب می‌کردیم حتی هموطنان خودمان هم یک لیوان آب به ما نمی‌دادند و دو سه تا زندانی افغان آنجا بودند و به ما آب دادند که بعد هم بخاطر اینکار توبیخ‌شان کردند. خلاصه وارد ندامتگاه یک شدیم و دوش گرفتیم و شامپوی شپش دادند و لباس‌هایمان را عوض کردیم...


یک دفعه دیدیم سر و صدا شد و از مسعود پرسیدم چی شده؟ گفت محمد کامرانی سرش گیج خورده و افتاده زمین و بیرون بردنش، اول خوشحال شدم که باز محمد را به بیمارستان می‌برند و به او رسیدگی می‌کنند اما دیگر خبری از او نشد تا اینکه بعد از آزادی متوجه شدم محمد شهید شده است. چند روز بعد چند نفر از نماینده‌های مجلس آمدند و بعد آقای مرتضوی آمد و گفت بگویید چه اتفاقاتی برایتان افتاده؟ من هم او را نمی‌شناختم یعنی خودش را معرفی نکرد و من هم تمام فجایع آنجا را برایش تعریف کردم اما گفت اینقدر در اوین می‌مانی تا این اطلاعات از ذهنت پاک شود. یک قاضی دیگری هم بود که برای او هم تعریف کردم و گفت نگران نباش زود آزاد می‌شوی و بعد از چند روز آزاد شدم.


بچه‌ها یکی یکی آزاد شدند و با هم تماس گرفتیم و شروع به پیگیری و شکایت کردیم، پیش آقای کروبی هم رفتیم. بعد مسعود به من زنگ زد که می‌خواهیم برویم نیروی انتظامی و شکایت کنیم من هم با آن‌ها رفتم. فردی بنام حسینی بازپرس پرونده در شعبه یک دادسرا بود و گفت اگر شما تا آخر باشید من کار‌هایتان را پیگیری می‌کنم و انصافا هم تا آخر پرونده را دنبال کرد. بعد آقای حسینی به من زنگ زد که برای بازدید به کهریزک می‌آیی و من و یکی از بچه‌ها به اتفاق قاضی حسینی و چند نفر از نیروی انتظامی از جمله‌پور مختار به کهریزک رفتیم. اما دیدیم هیچ آدمی در کهریزک نبود و همه جا شسته و تمیز کرده بودند. بعد وارد سوله شدیم و آن دوستم تمام وضعیت آنجا را توضیح داد؛ بعد قاضی حسینی به من گفت تو کجا بودی و من گفتم در این سوله نبودم و‌پور مختاری از پشت قاضی حسینی به من اشاره می‌کرد که چیزی نگویم. در انتهای حیاط وارد زیرزمین و قرنطینه شدیم که اصلا باورم نمی‌شد وقتی آنجا را دیدم باورم نمی‌شد اینقدر آنجا را شسته و ضد عفونی کرده بودند و هواکش روشن کرده بودند و پنجره‌ها را تغییر داده بودند که همانجا به قاضی حسینی گفتم اینجا را تغییر داده‌اند و برایش توضیح دادم که چه جوری بوده است. چند هفته‌ای گذشته و فشارهای نیروی انتظامی شروع شد تا شکایت خود را دنبال نکنیم و رضایت دهیم. تحت فشار آن‌ها رضایت دادم که مورد سرزنش دوستان و حتی پدر محمد کامرانی قرار گرفتم. بعد وکیل گرفتم و یک لایحه پر کردم تا رضایتم را پس بگیرم اما بعد‌ها معلوم شد که آن وکیل هم از نیروهای خودشان بود و با وجود اینکه تا بیست روز می‌توانستم رضایت خودم را پس بگیرم اما اینکار را برایم نکرد و رضایت همانطور ماند. اما قاضی حسینی که نامش هم جایی برده نشده در پیگیری پرونده تمام تلاش خود را کرد و خیلی از واقعیت‌ها را مکتوب کرد از همین جا از او تشکر می‌کنم.


زمانی که جلسه‌ای با قاضی حسینی و متهمین کهریزک بود و کمیجانی و شمس آبادی و محمدی آنجا بودند با موبایل یواشکی فیلم آن جلسه را گرفتم بعد هم آن فیلم را به پدر محسن روح الامینی دادم اما هیچوقت آن را رو نکرد و آن فیلم را به خود من هم بازنگرداند اما نکته مهمی که در آن فیلم و جلسه بود این بود که کمیجانی و شمس آبادی و محمدی گفتند که دستور از جای دیگر داشتند و به آن‌ها می‌گفتند که کتکشان بزنیم و غذا به آن‌ها ندهیم و...


یکروز هم با چند تا از بچه‌ها و پدر محمد کامرانی رفتیم دادسرای قضات و آنجا از سعید مرتضوی شکایت کردیم، آنجا درگیری لفظی هم با حیدری فر پیدا کردیم. بعد از آن قضیه در دومین سالگرد امیر جوادی فر دوباره من را دستگیر کردند و مجبورم کردند که شکایت خود را از مرتضوی در دادسرای اوین پس بگیرم. مدتی گذشت و من فعالیت فیس بوکی داشتم اما بعد از اینکه ستار بهشتی وبلاگ نویس را کشتند و بخاطر انواع فشار‌ها از ایران خارج شدم.


در هر حال الان پنج سال از آن روزهای سخت می‌گذرد و حس می‌کنم پنج سال است که داریم این ظلم را بر دوش خود می‌کشیم و مجبورمان کردند که در مقابل ظلمی که به ما شده ساکت باشیم اما ظالم همچنان آزاد است و به کار خود ادامه می‌دهد. ما شاهد بودیم که حیدری فر با تلفن دستور می‌گرفت و مدام می‌گفت چشم حاجی، اما آن را کتمان کرد و اصرار داشت که همه ما دروغ می‌گویم و فقط او راست می‌گوید. خلاصه تمام آنچه بر سر ما آوردند بعد از پنج سال همچنان با روح و روان ماست، دوستانم می‌گویند تو شب‌ها بد می‌خوابی و از خواب می‌پری، خودت را به دکتر نشان بده. مخصوصا نزدیک تیرماه که می‌شود خوابهای آشفته می‌بینم و زخمهایی از آن روز‌ها بر روح و قلبم مانده است که با گذشت زمان هم درمان نمی‌شود....


در هر حال روز‌ها می‌گذرد و همچنان در این اندیشه که آیا آمرین و عاملین این فاجعه مشخص شدند؟ مجازات شدند؟ البته یکی از آمرین به پرداخت بهای نقدی ۲۰۰ هزار تومان محکوم شد.... فاجعه‌ای که شهادت تعدادی از بیگناه‌ترین جوانان وطن و تعداد زیادی آسیب دیده داشت تنها ۲۰۰ هزار تومان جریمه. اما حق طلبی فرزندان ایران که به نوعی صاحبان و ولی نعمتان دولت هستند محکوم به بازداشت غیر قانونی و شکنجه و مرگ شد. هنوز هم جوانان رعنای ایران در بازداشتگاه‌ها و زندانهای رسمی و غیر رسمی ایران در حال گذراندن دوران محکومیت خود هستند. اما به کدامین گناه؟ کهریزک تنها یکی از اتفاقات تلخ سالهای اخیر ایران زمین است... تا به کی ظلم دوام خواهد داشت. امروز ۵ سال از آن روز‌ها می‌گذرد و هیچ چیز عوض نشده جز جای خالی کسانی که پدرو مادر هاشون با چشمانی گریان یادشون رو زنده نگه می‌دارند... و جوانانی که در گوشه گوشه جهان درغربت به زندگی ادامه می‌دهند فقط به یک امید؛ امید به روزی که حق پایمال شده اشان را به آن‌ها بازگردانند. به امید روزی که ما هم در کشور خودمان آزاد زندگی کنیم و پاسخ هر سخن و ایده‌ای سردی زندان و تلخیه شکنجه نباشد. عدالت و مساوات سهم هر شهروند باشد.»


رضا ذوقی یکی دیگر از شکنجه شدگان بازداشتگاه کهریزک است که چند ماه پیش در گفتگوی تفصیلی با جرس سکوت خود را شکست و روایت خود را از روزهای وحشتناک کهریزک بیان کرد. اینک در پنجمین سالگرد فجایع کهریزک محاکمه طنزآمیز متهمان کهریزک اشاره کرده و می‌گوید:
«باز تیرماه دیگری رسید. تیرماه، ماه خون برای ماست که تلخ‌ترین خاطرات را برای ما زنده می‌کند. تیرماه، ما را به روزهایی می‌برد که یادآور کهریزک است. کهریزک جهنمی بود که سه نفر از دوستان خوب ما شهید شدند. آثار شکنجه‌ها و دیدن مرگ جوادی فر که جلوی من نشسته بود هیچوقت از ذهنم پاک نمی‌شود و هر چه زمان می‌گذرد این حس بیشتر بر روی قلب و روحم سنگینی می‌کند یعنی شاید درد کهریزک دو سال پیش کمتر از امسال برایم تداعی کننده حس بدی باشد و روز به روز که می‌گذرد آثار آن بیشتر در زندگیم نمایان می‌شود. بد‌تر از آن این است که شکایت کردیم اما با فشارهای امنیتی سعی کردند ما را از پیگیری منصرف کنند. واقعا حکم جریمه دویست هزار تومانی سعید مرتضوی بخاطر جنایاتش در کهریزک الان به طنز تبدیل شده است. بیشتر از شکنجه‌هایی که در کهریزک شدیم از این ناراحتیم که چرا باید آمران و عاملان اصلی کهریزک این گونه محاکمه شوند که به طنز تبدیل شود.


نمی‌دانم چرا در کشور من همیشه جواب بدی را با بدی می‌دهند، چرا بجای خشونت از راههای دیگری استفاده نمی‌شود، کسی تا بحال به این فکر نکرده است که دلیل اینکه اکثر مردم عصبی هستند چیست؟ فکر می‌کنم مشکل به سیستم ما بر می‌گردد که در فرهنگ جمهوری اسلامی تنها راه برای تربیت خشونت است. برای مثال از‌‌ همان دوران کودکی اگر کودکی خطایی مرتکب شود پدر یا مادر کودکشان را با خشونت و کتک ارشاد می‌کنند، سربازی یک امر واجب برای تمام پسران است که اهداف ایجاد آن با این سربازی که در کشور وجود دارد بسیار فرق دارد، ۲ ماه آموزشی تنها دورانی است که هیچ وقت از یاد هیچ سربازی پاک نمی‌شود، دلیل آن خشونت‌ها و بدرفتاری‌هایی است که فرماندهان با سربازان انجام می‌دهند که مثلا به دید خودشان از جوانان مرد می‌سازند ولی واقعا مردانگی یعنی شکستن غرور یک جوان است؟ جوانی که می‌تواند از سازندگان آینده کشورش باشد، برای مرد شدن باید خم شود و پوتین‌های فرمانده‌اش را واکس بزند؟ با این روش مرد ساخته می‌شود؟ در چنین فرهنگی بوجود آمدن کهریزک خیلی دور از تصور نیست؛ حالا برای هر مجرمی ساخته شده باشد، حقوق بشر شامل همه افراد می‌شود نه قشر خاصی از جامعه. آقای رادان در صحبتهای اخیرشان چنان با افتخار می‌گویند که ما برای شرورهای بزرگ تهران کهریزک را در نظر گرفتیم که توقع دارند جایزه نوبل هم دریافت کنند!! باید عرض کنم که من از کسانی بودم که در اعتراض به تقلب در انتخابات ۸۸ دستگیر و روانه بازداشتگاه کهریزک شدم و شاهد شکنجه‌ها و کشته شدن سه نفر به نامهای محسن روح الامینی، امیر جوادی فر و محمد کامرانی بودم. در کهریزک ۸۰ درصد از بازداشت شدگان افراد عادی بودند و بقیه هم کسانی بودند که با‌‌ همان طرز تفکر امثال آقای رادان پرورش یافته بودند که من معتقدم حتی برای افراد شرور هم نباید این مجازات را درنظر گرفت تا فرد جان خود را از دست بدهد. جالب است که آقای رادان آمار داده‌اند که ۹۸ درصد از افراد بازداشت شده در کهریزک که از افراد اراذل و اوباش بودند دور اعمال مجرمانه خود را خط کشیدند، باید بگویم که اولا ۸۰ درصد از بازداشتی‌ها افراد عادی بودند و از ابتدا اراذل نبودند و بعد هم اراذل نخواهند شد و اما ۲۰ درصد باقیمانده هم یا در کهریزک کشته می‌شدند و یا آنقدر شکنجه می‌شدند و بعد از آزادی تهدیداتی را به دنبال داشتند که زندگی آنان دیگر روند طبیعی خود را نداشت. درجواب صحبت‌های اخیر آقای رادان که گفته‌اند حتی حاضر بودند به زندان بروند باید عرض کنم آقای رادان! شما اصلا تحمل جهنم کهریزک و سایر زندان‌ها را ندارید و اگر فقط یک لحظه خودتان را جای خانواده بازداشت شدگان کهریزک می‌گذاشتید که چه روزهای سختی را گذراندند و بعضی‌ها دیگر فرزندان خود را ندیدند و فقط جسم بی‌جان عزیزانشان را برایشان فرستادید هیچوقت با این افتخار نمی‌گفتید که کهریزک را ما برای اصلاح جوانان در نظر گرفتیم. اگر به شما اطلاعات غلط داده‌اند، من که از بازمانده‌های کهریزک هستم به شما می‌گویم که در کهریزک فقط ۱۳ الی ۱۵ نفر مجرمان خطرناکی که مد نظر شماست بودند و دربین تمام بازداشتیان نوجوانانی هم بودند که سن قانونی نداشتند که یکی از آن‌ها محمد کامرانی بود که در آن زمان تنها ۱۷ سال داشت و در اثر ضرب وشتم مامورین شما کشته شد. برای این‌ها چه پاسخی دارید؟ واقعا جواب خون این عزیزان را چه جوری می‌توانید بدهید؟ آقای رادان همه می‌دانند که کهریزک شعبه‌های دیگری هم دارد (بازداشتگاه سروش) ولی با این برخورد‌ها و ایجاد کهریزک‌ها نمی‌توانید جنبش مردمی را از بین ببرید سعی کنید قبول کنید با رویش ناگزیر جوانه‌ها نمی‌شود برخورد کرد.


من سالهای پیش از سال ۸۸ در انتخابات شرکت نمی‌کردم و فقط بخاطر میر حسین موسوی به پای صندوق رای آمدم و بعد از آن هم در تظاهرات‌های مسالمت آمیز برای پس گرفتن رای خود حضور پیدا کردم و در این مسیر هم دستگیر و شکنجه شدم اما هیچگاه از سبز بودنم پشیمان نشدم و حالا که می‌بینم رهبران جنبش سبز همچنان ایستاده‌اند افتخار می‌کنم به اینکه جنبش سبزی هستم.»


مهرداد گنجی یکی دیگر از شکنجه شدگان کهریزک است که می‌گوید: «کهریزک همه چیز را از من گرفت و مسیر زندگی من را عوض کرد‌ای کاش مردم نسبت به این جنایت بی‌تفاوت نبودند و همه سبز بودیم.»


به گفته وی، میرحسین موسوی هم با وجود اینکه شهید داد و خواهر زاده‌اش را به شهادت رساندند همچنان ایستاده است. حاکمیت می‌داند اگر حصر رهبران جنبش سبز آتش زیر خاکس‌تر است که اگر حصر برداشته شود این آتش دوباره شعله ور می‌شود و کشور جان می‌گیرد. اگرچه از سیاست چیزی نمی‌دانم اما این را می‌فهمم که میر حسین موسوی یک خطر برای حاکمیت است اگر او را بکشند یک هزینه دارد و اگر آزادش کنند یک جور دیگر برای حاکمیت هزینه دارد و بخاطر همین نمی‌دانند با حصر چه کنند. در هر حال این وضعیت مانند آتش زیر خاکس‌تر است که دیر یا زود شعله ور می‌شود حالا چه با میر حسین موسوی و چه با میر حسین موسوی دیگری...

 

ظریف: امکان دست یابی به راه حل در چند روز آینده دشوار است

Posted: 16 Jul 2014 11:31 PM PDT

جرس: باراک اوباما، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، پس از دیدار با جان کری، وزیر خارجه آمریکا، از روند مذاکرات اتمی با تهران ابراز رضایت کرده و خبر از بررسی موضوع لزوم تمدید مهلت این گفت‌وگوها داده است.همزمان وزیر امور خارجه ایران گفت: در طی دو سه روز آینده بسیار دشوار است که تصور کنیم راه حلی با همه جزئیاتش در دسترس باشد ولی امکان تصمیم گیری درباره نحوه ادامه کار وجود دارد.

 

به گزارش رادیو فردا، رئیس‌جمهوری آمریکا گفته است واشیتنگتن در حال بررسی لزوم ادامه دادن به مذاکرات است؛ مهلتی که تا پایان تیر ماه (بیستم ژوئیه) به پایان می‌رسد.

 

به گفته اوباما «همچنان شکاف‌های چشم‌گیری بین ایران و جامعه جهانی» وجود دارد. او در عین حال گفته است «یک مسیر قابل اعتمال در پیش داریم».

گزارش‌ها حاکی‌ست که یکی از مسائل مهم مورد اختلاف میان ایران و کشورهای طرف گفت‌وگو در مورد ظرفیت غنی‌سازی است. از سوی دیگر ایران نیز خواستار لغو همه تحریم‌ها پس از رسیدن به توافق جامع است.

 

رئیس‌جمهوری آمریکا در جمع خبرنگاران گفته است که ایران از زمان آغاز توافق موقت ژنو در سوم آذر ماه، تاکنون به «تمامی تعهدات خود عمل کرده است».

 

باراک اوباما می‌گوید در روزهای آینده مشورت با کنگره و نیز مذاکرات تیمش با ایران و متحدان آمریکا، برای یافتن ضرورت تمدید گفت‌وگوها پی گرفته می‌شود.

پیش از سخنان اوباما، جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید به احتمال تمدید مذاکرات اتمی با تهران اشاره کرده و گفته بود بسیاری به ایران «مشکوک» بودند، اما شاهد «تعهدی سازنده و مذاکراتی مشروع» بودیم.

 

طی روزهای گذشته، جان کری، وزیر خارجه آمریکا نیز مذاکرات فشرده‌ای با محمدجواد ظریف، همتای ایرانی خود در شهر وین، اتریش، داشت که دو طرف آن را «خوب» توصیف کردند.

 

پیشتر آقای ظریف خود گفته بود «در حال حاضر پیشرفت‌ها آن ‌قدر بوده است که به رهبران سیاسی‌مان بگوییم این فرایند ارزش دارد که ادامه بیابد. توصیه من این است. مطمئنم وزیر خارجه آمریکا هم چنین پیشنهادی دارد».

 

پس از دیدارهای دو جانبه دو وزیر خارجه، آقای کری برای اطلاع دادن به رئیس‌جمهوری آمریکا، رهسپار واشینگتن شد.

در ساعت‌های گذاشته احتمال بررسی موضوع تمدید مهلت گفت‌وگوها مطرح شده بود.

 

تازه‌ترین مذاکرات وین که بنا بر گزارش رسانه‌های داخل ایران، ممکن است جمعه پیش‌رو متوقف شود، ششمین دور از گفت‌وگوها میان ایران و گروه ۵+۱ پس از رسیدن به توافق موقت است.

 

ظریف: مذاکرات ادامه دارد

همزمان وزیر امور خارجه ایران گفت: در طی دو سه روز آینده بسیار دشوار است که تصور کنیم راه حلی با همه جزئیاتش در دسترس باشد ولی امکان تصمیم گیری درباره نحوه ادامه کار وجود دارد.
 

به گزارش فارس، محمد جواد ظریف شامگاه چهارشنبه در جمع خبرنگاران در خصوص روند کنونی مذاکرات در وین با بیان اینکه مذاکرات ادامه دارد، گفت: الان بیشتر روی برخی موضوعات محتوایی مانند بحث تحریم‌ها و همچنین امکان تمدید و وضعیت تمدید، متمرکز است و هنوز درباره اینها بحث است و امیدواریم در چند روز آینده در این زمینه ها تصمیم گیری شود.

 

رئیس تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران اضافه کرد: وضعیت به نحوی است که نیاز به گفت‌وگو و تصمیم گیری جدی به خصوص توسط کشورهای 5+1 دارد و امیدواریم این کشورها تصمیمی برای حل موضوع بگیرند نه برای پیگیری اهداف سیاسی، اگر اینگونه باشد امکان رسیدن به راه حل وجود دارد.

 

وی یادآور شد: البته در طی دو سه روز آینده بسیار دشوار است که تصور کنیم راه حلی با همه جزئیاتش در دسترس باشد ولی امکان تصمیم گیری درباره نحوه ادامه کار وجود دارد.

 

ظریف تصریح کرد که هنوز هیچ تصمیمی گرفته نشده و هرچه گفته شده گمانه زنی است.

 

ظریف درباره اینکه گفته شده تا جمعه مذاکرات متوقف و دوباره از سر گرفته خواهد شد نیز گفت: هنوز تصمیمی گرفته نشده است، بحث‌های مختلفی بوده، اروپایی‌ها گرایش‌هایی‌ دارند درباره زمانی که نیاز دارند، آمریکایی‌ها حرف‌های دیگری دارند. ما گفته‌ایم تا 20 جولای آماده‌ایم مذاکره ‌کنیم و هر زمان احساس کنیم مذاکرات به حدی رسیده که باید متوقف شود یا به شکل دیگری ادامه یابد آماده تصمیم گیری هستیم اما هنوز چنین تصمیمی توسط هیچ کس گرفته نشده است.

ظریف با اشاره به امشب (شب قدر) گفت:از همه مردم تقاضای دعای خیر دارم و تقاضا دارم که کوتاهی‌هایی که ما داشتیم ببخشند و ما نیز همین کار را می‌کنیم.
 

حماس آتش بس را پذیرفت؛ ۲۲۷ شهید و ۱۶۷۰ زخمی تا نهمین روز تهاجم اسراییل به نوار غزه

Posted: 16 Jul 2014 11:31 PM PDT

جرس: وزارت بهداشت فلسطین اعلام کرد که شمار جانباختگان تهاجم اسرائیل به نوار غزه به ۲۲۷نفر و شمار زخمی‌ها به بیش از هزار و ۶۷۰ نفر رسیده است. همچنین منابع خبری اسرائیلی اعلام کردند که اسرائیل به دلیل مشکلات امنیتی دستور داد ۳ شهرک یهودی نشین را برای مدتی تعطیل کند. در آخرین گزارش اینکه حماس روز پنجشنبه پیشنهاد سازمان ملل را برای پیوستن به یک آتش بس موقت در غزه به دلایل بشردوستانه را پذیرفت.

 

به گزارش ایلنا به نقل از الجزیره٬ وزارت بهداشت فلسطین اعلام کرد که شمار شهدای تهاجم اسرائیل به نوار غزه به ۲۲۷نفر و شمار زخمی‌ها به بیش از هزار و ۶۷۰ نفر رسیده است.

 

بر اساس این گزارش، شمار قابل توجهی از قربانیان این حملات، زن و کودک هستند.

 

برخی گزارش‌ها نیز حاکی از آن است که اسرائیل در حملات خود به نوار غزه از تسلیحات ممنوعه استفاده می‌کند.

 

اسرائیل ۳ شهرک را تخلیه کرد
همزمان و در پی تداوم بحران، منابع خبری اسرائیلی اعلام کردند: اسرائیل به دلیل مشکلات امنیتی دستور داد ۳ شهرک یهودی نشین را برای مدتی تعطیل کند.
 

رسانه‌های خبری اسرائیلی اعلام کردند: ارتش اسرائیل به 3 شهرک کرم آیوسالم و حولیت و صوفا دستور داده تمام ساکنان این 3 شهرک آن را تخلیه کرده و از این پس تا اطلاع ثانونی تعطیل شوند.


این تصمیم بعد از آن صورت گرفت که منابع عبری اعلام کردند که در پی ورود یک گروه مسلح فلسطینی به شهرک یهودی­ نشین اشکول در جنوب غزه، این محل به صحنه درگیری شدید با سربازان اسرائیلی مستقر در آن تبدیل شد.


حماس درخواست آتش‌بس موقت را پذیرفت
در گزارشی دیگر اینکه حماس روز پنجشنبه پیشنهاد سازمان ملل را برای پیوستن به یک آتش بس موقت در غزه به دلایل بشردوستانه را پذیرفت.
 

به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری فرانسه از غزه، سامی ابوزهری سخنگوی حماس در بیانیه ای گفت: این گروه برقراری یک آتش بس پنج ساعته از ساعت ده صبح پنجشنبه را می پذیرد.

 

پیش از این، اسرائیل نیز اعلام کرده بود که درخواست سازمان ملل در مورد برقراری یک آتش بس موقت را به مورد اجرا خواهد گذاشت.

 

آخرین گزارش های لحظه ای از بحران در روز پنجشنبه

10:57 تل‌آویو برخی شروط حماس برای آتش‌بس را نپذیرفت

10:40 اولین عملیات تن‌به‌تن مقاومت فلسطین علیه ارتش رژیم صهیونیستی

10:21 معاون برکنار شده وزیر جنگ: آینده سیاسی نتانیاهو به پایان رسید

10:19 ۲۲۷ شهید تا صبح روز دهم تجاوز

04:23 شهادت سه نفر در حملات صهیونیست‌ها به مناطق مختلف غزه

04:15 شلیک 5 موشک گراد به سوی اسدود

04:08 رژیم صهیونیستی: 4 کودک را با نیروهای حماس اشتباه گرفتیم

04:02 زمینه سازی صهیونست‌ها برای آغاز عملیات زمینی علیه غزه/تخریب منازل فلسطینی در شرق غزه

03:21 حماس آتش بس 5 ساعته با رژیم صهیونیستی را پذیرفت

02:50 جنگنده‌های صهیونیستی بر فراز مناطق شرقی غزه اقدام به پخش اعلامیه کردند و از فلسطینی‌ها خواستند تا منازل خود را ترک کنند

01:52 رژیم صهیونیستی فردا از ساعت 10 صبح تا 3 بعد از ظهر آتش بس اعلام

01:16 مصری‌ها در حمایت از مردم غزه تظاهرات برگزار می‌کنند

01:06 تلاش مصر برای وادار کردن حماس به پذیرش آتش‌بس

00:51 رژیم صهیونیستی 1104 فلسطینی را دستگیر کرد/27 نماینده پارلمان فلسطین در میان دستگیر شدگان

0030 محمود عباس با معاون خالد مشعل در قاهره دیدار کرد/طرح آتش بس مصر محور رایزنی‌ها

23:37 سازمان ملل خواستار آتش بس در غزه شد

21:59 6 شهید در حمله هوایی جدید صهیونیست‌ها به نوار غزه
 


 

افشای متن توافق میان «عبدالله» و «احمدزی»

Posted: 16 Jul 2014 11:13 PM PDT

جرس: رسانه‌های افغانستان ساعاتی پیش متن کامل توافق میان نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان را منتشر کردند.


 

به گزارش تسنیم، رسانه‌های افغانستان ساعاتی پیش متن کامل توافق میان نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان را منتشر کردند.

 

در زیر متن منتشر شده این توافق در رسانه‌های افغانستان را مطالعه می‌کنید:

بند اول: برای توان‌مندی مردم و نیازهای تأمین صلح و ثبات، امنیت، رشد اقتصادی، حاکمیت ملی و عدالت حکومت «وحدت ملی» باید یک برنامۀ اصلاحات را توسعه دهد.

بند دوم: رییس‌جمهور باید لویه‌جرگه‌ای را برای تعدیل قانون اساسی فرا خوانده و تا دوسال آینده مقام نخست‌وزیری را ایجاد کند.

بند سوم: تا زمانی که مقام نخست‌وزیری بر بنیاد قانون اساسی ایجاد می‌شود تمامی وظایف مقام نخست‌وزیر را ریاست اجرایی انجام خواهد داد. این مقام به فرمان رییس‌جمهور ایجاد شده و رییس اجرایی هم به انتخاب نامزد دوم انتخاب خواهد شد.

بند چهارم: رییس‌جمهور در حالی مکلف به ایجاد رهبر اپوزیسیون شده‌ است که رهبری اپوزیسیون نیز از سوی نامزد دوم انتخاب خواهد شد.

بند پنجم: گزینش‌ها در مقام‌های کلیدی امنیت ملی، نهادهای مستقل و اقتصادی حکومت با در نظرداشت اصل برابری و تساوی از سوی رییس‌جمهور و رهبر اپوزیسیون صورت می‌گیرد و هم‌چنان مقام‌های وزارت‌ها، قضا و پست‌های کلیدی در سطح ولایت‌ها با در نظرداشت اصل نمایندگی عادلانه از سوی رییس‌جمهور و با مشورت رهبر اپوزیسیون صورت می‌گیرد.

بند ششم: رییس‌جمهور تعهد می‌کند که تداوم در مقام‌های کلیدی ارگان‌های امنیتی را حداقل برای سه ماه حفظ کند.

بند هفتم: حکومت وحدت ملی تعهد می‌کند که در یک سال اصلاحات بنیادی در نظام انتخاباتی برای بهبود نارسایی‌های انتخابات گذشته به میان می‌آورد که یک روند فراگیر و همه‌شمول باشد.

 

لازم به ذکر است که پیش از این این دو نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان بر سر تشکیل دولت وحدت ملی با یکدیگر به توافق رسیده بودند.

برگزاری مراسم شب قدر برخی از اعضای نهضت‌آزادی ایران و جمعی از فعالین سیاسی در زنجان

Posted: 16 Jul 2014 11:13 PM PDT

جرس: همزمان با شب نوزدهم ماه رمضان، مراسم شب قدر با حضور برخی از اعضای نهضت آزادی ایران و جمعی از فعالین سیاسی در شهر زنجان برپا شد. در این مراسم مهدی چهل‌تنی به ایراد سخنرانی پرداخت.

 

به گزارش ندای آزادی، وی در بخشی از سخنان خود دربارهء خودشناسی انسان، گفت: “حضرت علی می‌فرماید: تعجب می‌کنم از مردمی که چیزی را گم کرده‌اند و بدنبال آن می‌گردند، ولی خود را گم کرده و دنبال آن نمی‌گردند. گویی انسان امروزی خود را گم کرده است.”

 

وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: “مباحث و سخنانی که امام علی در نهج البلاغه مطرح می‌کند، در هیچ کجای دنیا امروز رعایت نمی‌شود، از جمله نحوه برخورد با مخالفان و ممانعت از مدح رهبر و نامه مالک اشتر و نحوه برخورد با مردم.”

 

مهدی چهل‌تنی در ابتدای سخنانش به اهمیت قرآن و معجزه پیامبر(ص) اشاره کرده و گفت: قرآن کتاب آسمانی مسلمانان است، این کتاب اعجاز پیامبر اکرم است، قرآن به کرات به مردم هشدار داده است که به سوی خدا بشتابند و همین که بگویند ایمان آوردیم کافی نیست. در جایی از قرآن آمده است، آیا مردم گمان می‌کنند، اگر گفتند ایمان آوردیم آنها را رها می‌کنیم؟ هر کس قران را محققا بخواند خواهد دید که این سخن بشر نیست.

 

وی افزود: مطلب اول این است که قران دعوت به تحدی کرده است و می‌گوید اگر شما تردید دارید همانند آن را بیاورید. این مطلب در اوج فصاحت عرب بیان شده است، قرآن دعوت می‌کند که اگر کسی می‌تواند نظیر این قرآن را بیاورد.‌

 

چهل تنی به این سخنان بسنده نکرده و از آمدن خاتم‌الانبیا در ادیان دیگر هم سخن گفت و ادامه داد: قرآن خطاب به اهل کتاب می‌فرماید که در تورات و انجیل که کتاب شماست از آمدن پیغمبری خبر داده نشده است؟ ای پیامبر اینها تو را می‌شناسند چنانچه فرزندان خود را می‌شناسند.

 

وی در ادامه سخنانش از لزوم خودشناسی سخن گفته و اظهار کرد: امام علی می‌فرماید، تعجب می‌کنم از مردمی که چیزی را گم کرده‌اند و دنبال آن می‌گردند، ولی خود را گم کرده و دنبال آن نمی‌گردند. گویی انسان امروزی خود را گم کرده است. انسان به دنیا آمده است که امتحان شود. یکی از نکات بسیار مهمی که قرآن تکرار می‌کند این است که آیا مردم گمان می‌کنند که صرف اینکه بگویند ایمان آوردیم رها می‌شوند و امتحان نمی‌شوند و این امتحان در تمام حالات انسان از کار و اخلاق و رفتارهای اجتماعی وجود دارد.

 

چهل تنی یادآور می‌شود: تاکید قرآن بر حضور و نظارت خداوند بر رفتار آدمی است. انسان هر عملی که انجام می‌دهد تحت نظارت خداوند است. ما همواره در حال امتحان هستیم ، قران در در آیات متعدد اشاره می‌کند که ما انسان را با فقر و فرزند و ترس مورد آزمایش قرار می‌‌دهیم.

 

وی در پایان سخنانش به امام علی (ع) اشاره کرد و گفت: مباحث و سخنانی که امام علی در نهج البلاغه مطرح می‌کند که در هیچ کجای دنیا امروز رعایت نمی‌شود، از جمله به نوع سرباز‌گیری امام و نحوه برخورد با مخالفان و زکات‌گیری و ممانعت از مدح رهبر و نامه مالک اشتر و نحوه برخورد با مردم …و این نشانه مظلومیت علی است.

مصباح یزدی: در مسائل فرهنگی، علمی و ارزشی، کم‌کاری صورت گرفته است

Posted: 16 Jul 2014 10:13 PM PDT

جرس: عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: مخالفان دین، ساده‌زیستی و صحبت از آن را بهانه‌ای برای کوبیدن اسلام قرار داده‌اند.

به گزارش فارس، محمد تقی مصباح یزدی چهارشنبه‌شب طی سخنانی ضمن دفاع از فقر گفت: "امام علی در روایتی می‌فرمایند که آنقدر به خودم گرسنگی می‌دهم که وقتی لقمه نان خشکی می‌خورم از آن لذت ببرم؛ امام شیعیان اینگونه است، اما امیرالمؤمنین می‌فرماید که نمی‌توانید مانند من باشید، اما سعی کنید به سیره من شباهت پیدا کنید."

 

وی ادامه داد: این موارد نشان می‌دهد سیره ائمه اطهار(ع) به ویژه امیرالمومنین(ع) بر زهد، پارسایی و ساده‌زیستی استوار بوده است؛ برخی افراد از روی کم‌اطلاعی و بعضی دیگر هم از روی اغراض دیگری تشکیک می‌کنند و اعتراض‌هایی به مکتب اسلامی به دلیل اهمیت دادن به اینگونه مسائل دارند.

 

عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه امروزه در همه کشورها آنچه مطلوب است و سران احزاب و سیاست‌مداران در تبلیغات انتخاباتی بر روی آن تکیه می‌کنند، توسعه اقتصادی و پیشرفت مادی است، خاطرنشان کرد: مخالفان دین، ساده‌زیستی و صحبت از آن را بهانه‌ای برای کوبیدن اسلام قرار داده‌اند و می‌گویند فرهنگ دینی با پیشرفت زندگی سازگار نیست و جمع میان این دو امکان‌پذیر نخواهد بود.

 

مصباح یزدی تصریح کرد: اوایل انقلاب بعضی از تئوریسین‌ها و کسانی که نوشته‌ها و گفته‌هایشان مطرح بود در سخنرانی‌ها و کتاب‌هایشان می‌گفتند که پیشرفت‌های اقتصادی غرب در همه ابعاد فرهنگ خاص خود را دارد که در کشورهای غربی ملاحظه می‌شود، بی‌بند و باری، اختلاط زن و مرد و از هم پاشیدگی خانواده‌ها را لوازم زندگی مدرن می‌دانستند که خواستن آنها در کنار پیشرفت مادی لازم است و انتظار پیشرفت را نمی‌توان از فرهنگ اسلامی داشت و این موضوعات بحث‌برانگیز بیش از 30 سال است که در قالب سخنرانی‌ها و مسائل مطبوعاتی مطرح است و تکرار می‌شود و می‌گویند آنقدر باید گفت تا این فرهنگ جا بیفتد.

 

وی با بیان اینکه این گروه‌ها آنقدر حرف‌های خود را تکرار می‌کنند تا مردم نسبت به آنها باورپذیری پیدا کنند، عنوان کرد: به هر حال کار شیطان است که برای پیشرفت اهداف خود این تجربه‌ها را آموخته و به شاگردان خود می‌آموزد تا آنها هم تکرار کنند و موفقیت‌هایی هم به دست می‌آورند.

 

عضو حوزه علمیه قم اضافه کرد: می‌گویند زندگی اینگونه امکان‌پذیر نیست و باید در مقابل کشورهای دیگر امکان رقابت داشته باشیم و حرف‌هایی که مبنی بر ساده‌زیستی عنوان می‌شود، مربوط به افراد بیکار است؛ این حرف‌ها را گاهی در لفافه و گاهی در عمل در سطح جامعه مطرح می‌کنند.

 

عضو مجلس خبرگان رهبری بیان کرد: در مسائل فرهنگی، علمی و ارزشی، کم‌کاری صورت گرفته است و با وجود اینکه انقلاب ما قیامی فرهنگی و اسلامی است و بر همین اساس شکل گرفته است؛ فرمایشات امام راحل از صدر تا ذیل در مورد فرهنگ اسلامی بوده است و کم‌کاری‌ها مشاهده می‌شود.

 

مصباح یزدی با بیان اینکه امروز سایت‌های کذایی فعالیت زیادی دارند، متذکر شد: محدودیت‌های مطبوعات را هم که امروز برمی‌دارند و معلوم نیست چه خواهد شد.

 

رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) یادآور شد: دریافتیم که باید با برخی اهل دنیا دشمنی کنیم، اما مومنانی هم هستند که بنا به شرایطی به دنیا آلوده شده‌اند که در اینجا باید ببینیم وظیفه ما چیست و چه رفتاری باید داشته باشیم.

 

وی با بیان اینکه گناه دارای مراتبی است، افزود: در مجموع افراد زیادی در طول تاریخ وجود نداشته‌اند که به هیچ وجه گناه نکرده باشند؛ وقتی از زهد صحبت می‌شود، مراتبی برای آن متصور است که عالی‌ترین درجه آن حضرت علی(ع) است.

 

عضو مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: یکی از مستحبات زندگی هر مومن آن است که تلاش کند خانواده‌اش از نظر مادی در آسایش و آرامش نسبی باشند.

 

مصباح یزدی با بیان اینکه امروزه برخی فرزندان روحانیون نظر خوبی نسبت به این قشر ندارند، گفت: این امر به دلیل مشاهده سختی‌هایی است که در زندگی خود دیده‌اند و بنا ندارند با شخصی روحانی ازدواج کنند، چراکه می‌خواهند در راحتی بیشتری قرار گیرند.

 

وی تأکید کرد: باید ظرفیت افراد را سنجید و توصیه‌های دینی هم بر مبنای ظرفیت آنها باشد؛ قله زهد و ساده‌زیستی امیرالمومنین(ع) بود، اما همه نمی‌توانند مانند ایشان رفتار کنند؛ باید ابتدا اصل دین افراد را محفوظ نگاه داشت و سپس مراتب تقوا و ساده‌زیستی را برایشان تبیین کرد.

 

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه بسیاری از انسان‌ها از ارزش‌های دینی به درستی و در جای خود استفاده نمی‌کنند، گفت: اینگونه نیست که شخص مومن هیچ اعتنایی به زندگی دنیایی نداشته باشد، چراکه بیشتر افراد نمی‌توانند به کلی از لذت‌های مادی چشم بپوشند.

 

استاد حوزه علمیه قم توضیح داد: اصل بر این است که انسان باید سعی کند در حدی که ظرفیت دارد، به لذات مادی دلبستگی پیدا نکند؛ انس با آیات و روایات، تحصیلات و ... از جمله عواملی هستند که ظرفیت انسان را در این زمینه توسعه می‌دهد.

 

مصباح یزدی، تلاش برای رسیدن به مواهب مادی را به ویژه در جایی که لازم است مسلمانان پیشرفته باشند تا در مقابل کفار احساس خواری نکنند، مهم ارزیابی کرد و عنوان داشت: در حقیقت گاهی عزت اسلامی اقتضا می‌کند کشور اسلامی پیشرفت مادی داشته باشد و در این صورت تلاش در این راستا کاری واجب و عبادی محسوب می‌شود.

 

عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: خدمت به اجتماع در شرایط عادی با وضعیتی که در مقابل کفار باید عزت اسلامی را به رخ کشید، وظایف متفاوتی را بر دوش افراد می‌گذارد.

 

این مسئول در پایان خاطرنشان کرد: وظیفه دولت اسلامی این است که تا حد توان به فقرا رسیدگی کند و مردم هم چنین وظیفه‌ای دارند.
 

احضار سعید مرتضوی بعد از ماه رمضان به دادسرا

Posted: 16 Jul 2014 04:15 PM PDT

جرس: وکیل مدافع تعدادی از کارگران در پرونده شکایت از سعید مرتضوی رییس سابق تامین اجتماعی گفت: تحقیقات دادسرای کارکنان دولت در خصوص این پرونده پایان یافته و بعد از ماه مبارک رمضان، تحقیقات مقدماتی از متهمان آغاز می شود.



مصطفی ترک همدانی در گفت و گو با ایرنا افزود: بعد از ماه مبارک رمضان رسیدگی به اتهامات سعید مرتضوی رییس سابق تامین اجتماعی و سایر متهمان این پرونده در دادسرا آغاز می شود.

آغاز تحقیق و تفحص مجلس از تامین اجتماعی


به دنبال درخواست 28 آذرماه سال 91 جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی شامل سید حسین دهدشتی، احمد توکلی، عبدالله سامری، نادر قاضی پور، سیدناصر صالحی نسب، حبیب آغاجری، نعمتی، سیدناصر موسوی لارگانی، محمدقسیم عثمانی، سیدسعید زمانیان و عوض حیدرپور، هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی دهم دی ماه سال 91 با ارسال نامه ای به کمیسیون اجتماعی نسبت به ضرورت بررسی تحقیق و تفحص در مهلت قانونی مطابق ماده 214 آئین نامه داخلی تأکید کرد و بعد از تصویب اصل موضوع تحقیق و تفحص در 18 /2/ 1392 مجدداً در23 /2/ 1392 آن را به کمیسیون جهت انجام سایر مراحل اعلام کرد.

در تاریخ دوم تیر ماه سال 92 کمیسیون اجتماعی با انتخاب اعضاء و معرفی آنها به رئیس مجلس شورای اسلامی نسبت به انتخاب هیات رئیسه اقدام و رییس مجلس نیز پانزدهم تیر ماه همان سال نسبت به ابلاغ احکام اعضاء اقدام کرد و تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از سازمان تأمین اجتماعی و شستا آغاز شد.

محورهای تحقیق و تفحص

بررسی نحوه مدیریت منابع و مصارف سازمان و مؤسسات تابعه، تحقیق در خصوص عدم مدیریت صحیح منابع سازمان متناسب با نرخ تورم که سازمان را در خطر ورشکستگی قرار داده است، نحوه و میزان حق جلسه و پاداش های غیرمتعارف پرداختی به مدیران عامل و اعضای هیأت مدیره و مشاوران سازمان و شرکت ها و مؤسسات تابعه بالاخص شستا، عدم رضایت جامعه تحت پوشش از خدمات ارائه شده بالاخص مناطق محروم کشور، عزل و نصب های خارج از اصول و غالباً سیاسی در مشاغل فنی و تخصصی بویژه در شستا و شرکت ها و مؤسسات تابعه سازمان و بررسی دقیق وضعیت شرکت ها و مؤسسات سازمان بویژه شستا از حیث اجرای قوانین از جمله قانون تجارت، آئین نامه های مالی و معاملاتی، مصوبات مجامع و نظایر آن از محورهای تحقیق و تفحص مجلس از تامین اجتماعی بود.

در نهایت 13 آذر ماه سال 1392 گزارش کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از سازمان تامین اجتماعی در صحن علنی مجلس قرائت شد.

در گزارش کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از سازمان تامین اجتماعی که در صحن علنی مجلس قرائت شد، نام افراد زیادی به عنوان متخلف آورده شده بود. معاون اول رییس جمهور سابق، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت دهم، مدیر عامل وقت سازمان تأمین اجتماعی و برخی معاونان این سازمان نیز در فهرست متخلفین منتشر شد.

براساس ماده 216 آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی در صورتی که در گزارش تحقیق و تفحص، تخلف احراز و درخواست تعقیب شود، متخلف توسط هیأت رئیسه مجلس حسب مورد به قوه قضاییه یا مرجع رسیدگی به تخلفات اداری معرفی می شود تا خارج از نوبت، تقاضای کمیسیون را مورد رسیدگی قرار دهد.

آغاز رسیدگی قضایی به پرونده تامین اجتماعی در دادستانی تهران

در نهایت 21 دی ماه سال گذشته دادستانی تهران از رسیدگی به گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از سازمان تأمین اجتماعی در دادسرای کارکنان دولت خبر داد.

پایگاه اطلاع رسانی دادستانی تهران اعلام کرد که گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از سازمان تأمین اجتماعی برای رسیدگی به یکی از شعب دادسرای کارکنان دولت ارجاع شد.

شکایت بیمه شده های تامین اجتماعی از متخلفان

اما این پایان کار نبود و بعد از ارسال گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از سازمان تامین اجتماعی به شعبه 15 دادسرای کارکنان دولت، شکایت های شکات خصوصی از مدیر عامل سابق تامین اجتماعی و متخلفین این پرونده آغاز شد به طوری که سه وکیل دادگستری، جمعی از کارگران یک شرکت تولیدی در چابهار و بیش از یک هزار نفر از کارگران شرکت ها و کارخانه های کشور به عنوان بیمه شده تامین اجتماعی، شکایت های خود را با اتهام اختلاس، خیانت در امانت، کلاهبرداری، ارتشا و رشاء، تحصیل مال نامشروع و اخلال در نظام اقتصادی علیه متخلفین این پرونده و حتی بابک زنجانی که هم اکنون در بازداشت به سر می برد، مطرح کردند.

رسیدگی به پرونده توسط قضات مجرب

 غلامحسین محسنی اژه ای دادستان کل کشور نیز پیشتر در نشست خبری هفتگی خود اعلام کرده بود که پرونده تامین اجتماعی توسط قضات مجربی در دادسرای کارکنان دولت در حال رسیدگی است.

دفاع صادق لاریجانی از عملکرد دستگاه قضایی در وقایع ۷۸ و ۸۸

Posted: 16 Jul 2014 03:06 PM PDT

جرس: رئیس قوه قضاییه با فرافکنی نسبت به وقایع سالهای 78 و 88، از عملکرد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی دفاع کرد و مدعی شد: "طبیعی است کشورهایی که در آن حوادث و عوامل وابسته به آنها، طمع به براندازی نظام داشتند، و آنها عوامل کشتار کودکان در غزه را نمی بینند، اما به قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران که می‌گویند در برابر قتل، باید حق قصاص وجود داشته باشد، هجمه حقوق بشری می کنند."

 

به گزارش ایسنا، صادق لاریجانی در جلسه روز چهارشنبه مسئولان عالی قضایی با بیان اینکه گاهی میان انتقاد و افترا و تهمت خلط می‌شود افزود: برخی انتقادها از روی جهل و ناآشنایی با امور حقوقی و قضایی مطرح می‌شود.

 

رئیس دستگاه قضا هجمه‌هایی که علیه قوه قضاییه صورت می‌گیرد را به دو دسته هجمه های ضدانقلاب و دلسوزان ناآگاه‌ تقسیم کرد و درباره گروه نخست تصریح کرد: هجمه های ضدانقلاب در داخل و خارج از کشور قابل اعتنا نیست، چون آنان با اصل نظام مخالفند و از آنجا که قوه قضاییه در پیشانی نظام قرار دارد و در صیانت از آن به وظایف خود در برابر فتنه‌گران عمل می‌کند، مورد حمله این عده واقع می‌شود.

 

آملی لاریجانی در این باره با یادآوری عملکرد قوه قضاییه در برخورد با فعالان آنچه وی "فتنه 18 تیر 78 و انتخابات ریاست جمهوری 88 " خواند، افزود: طبیعی است کشورهایی که در آن حوادث و عوامل وابسته به آن طمع به براندازی نظام داشتند، عوامل کشتار کودکان در غزه را نبینند اما به قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران که می‌گوید در برابر قتل، باید حق قصاص وجود داشته باشد، هجمه حقوق بشری می کنند.

 

رئیس قوه قضاییه در ادامه با بیان برخی مصادیق به پاره ای از این انتقادات پرداخت که «گاهی البته از سوی دلسوزان اما از روی جهالت» مطرح می‌شود و در این باره گفت: فهم اقدامات قضایی به اطلاع از موازین قانونی و دانش فقهی و حقوقی و ملاحظه محتویات پرونده نیاز دارد اما گاهی دیده می‌شود که تفاوت مختومه شدن یک پرونده بر اساس ایرادی شکلی مانند مشمول مرور زمان شدن و مختومه شدن بر اساس صدور حکم تبرئه را تشخیص نمی‌دهند و همین ناآگاهی سبب جوسازی علیه قوه قضاییه می‌شود.

 

آملی‌لاریجانی با تاکید مجدد بر اینکه میان نقد و تهمت و افترا تفاوت وجود دارد، ادعای برخی از افرادی که گفته اند قوه قضاییه برای منتقدان خود پرونده درست می‌کند را از مصادیق افترا به دستگاه قضایی دانست.

 

رئیس دستگاه قضا همچنین به برخی از اظهارنظرها درباره رسیدگی به پرونده فساد سه هزار میلیارد تومانی اشاره کرد و گفت: با وجود آنکه دستگاه قضایی با شجاعت و صلابت به این پرونده رسیدگی کرد، برخی از کسانی که نه از تمکن فقهی، حقوقی و قضایی برخوردارند و نه دسترسی به پرونده دارند، رسیدگی های قضایی را زیر سوال برده‌اند.

 

آملی لاریجانی چنین اظهارنظرهایی را که با برخی « عناوین مجرمانه » از جمله افترا و تهمت همراه است از مصادیق نقد سالم ندانست و افزود: این چه نوع قضاوت و نقدی است که حقوق دست اندرکاران یک قوه را تضییع می‌کند؟ این در حالی است که تضییع عامدانه حقوق دیگران خود جرم به شمار می‌رود.

 

رئیس قوه قضاییه خطاب به دلسوزان نظام و انقلاب که گاه به دلیل بی اطلاعی نسبت خلاف به قوه قضاییه می‌دهند گفت: توهین و تخریب دستگاه قضایی به نفع هیچ کس نیست و در هیچ جای دنیا نیز پذیرفته نمی‌شود، قوه قضاییه باید مقتدر باشد تا بتواند از حقوق مظلومان دفاع کند.

 

آملی لاریجانی با بیان اینکه « امنیت کشور مرهون تلاش قضات شریف و دست اندرکاران دستگاه قضایی کشور است»، از دلسوزان کشور و نظام خواست که با تشویق عملکرد قانونی مراجع قضایی، قضات را به ادامه فعالیت خود دلگرم کنند.

 

رئیس دستگاه قضا با تاکید بر اینکه قوه قضاییه با «نسبت‌های ناروا» رویکرد و مسیر «درست» خود را کنار نمی‌گذارد، گفت: برخی از دلسوزان نیز درباره تعدادی از پرونده ها توصیه‌هایی را مطرح می‌کنند اما باید دانست که قوه قضاییه موظف است فراجناحی، با متانت و بر اساس قانون عمل کند و در عین اذعان به پاره‌ای نقایص و کاستی‌ها در قوه قضاییه، باید اذعان هم کرد که روند کلی امور قابل قبول و متکی بر رعایت قانون است.

 

گزارش تصویری از وقایع غزه

Posted: 16 Jul 2014 03:06 PM PDT

حملات اسرائیل به غزه همچنان ادامه دارد...

حمایت قاطع انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران از فرجی‌دانا

Posted: 16 Jul 2014 02:40 PM PDT

جرس: در پی فشار اصولگرایان افراطی برای استیضاح و برکناری وزیر علوم، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در بیانیه ای اعلام کرد که "طبق تجربه، دانشجویان در برابر این رخدادها به فراخور شرایط زمان عکس‌العمل نشان خواهند داد. شاید راه پیشگیری از این التهابات واگذاری کار دانشگاه و آموزش عالی به‌دست وزارت علوم و اساتید و دانشجویان و جلوگیری از ورود نظرات و تصمیمات سیاسی به این حوزه باشد تا بهترین شرایط را برای کشور رقم زنند و در آینده شاهد فضای نامطلوب، ملتهب و سیاست زده در دانشگاه نباشیم."

 

به گزارش ایلنا، در این بیانیه آمده است: کسانی که امروز از تغییرات در سطح مدیریت دانشگاهها می نالند بهتر است به این سوال پاسخ دهند که چرا در دوران تصدی 8 ساله خود بر امور کشور، دانشگاه‌ها را به دست مدیرانی غیر متخصص و سیاست زده سپردند؟ کسانی که فعالیت علمی و آکادمیک را در حد یک جشنواره مقاله نویسی فروکاستند و نیز انسداد و اختناق را از گروهها و نهادهای سیاسی-نظامی-امنیتی متبوع خود برای دانشگاه به ارمغان آورند؟

 

متن این بیانیه به شرح زیر است: دانشگاه همواره پیشتاز عرصه علمی کشور و مامن عقلانیت و معنویت و خانه اول و همیشگی نو اندیشان دینی و روشنگران تحول خواه بوده و هست. از این رو همواره در معرض تعرض سیاستمدارانی بوده که پیشرفت و تحول را مانع کسب منافع کهنه خود دانسته‌اند. در باب آنچه که در این هشت سال بر دانشگاه و دانشگاهیان گذشت سخن بسیار است و رنج ها ناگفتنی، اما امروز رنج بزرگتر آن است که کوچکترین حرکاتی برای اصلاح رویه های غلط گذشته، با سدهایی سنگین از تحجر و واپسگرایی روبرو می شود. فشارها، تهدیدها و تذکرهای هر روزه در مورد کوچکترین تصمیمات وزیر علوم، تنها نشانه هایی هستند از این عداوت دیرین.

 

آنان که سال‌ها به نام عدالت گریبان از خویش دریدند و امان از خلق بریدند، گویی تمام مدت نعل وارونه می زدند.

 

اینان چرا امروز از بررسی قانونی سه هزار بورسیه اینگونه پریشان و بیمناک شده اند؟ بررسی دوباره این موضوع روشن خواهد کرد که از میان بورسیه شدگان چه کسانی واجد صلاحیت های علمی بوده اند و در چه مواردی خدای ناخواسته رابطه های سیاسی عامل اختصاص بورسیه ها بوده است. اگر بورسیه های پیشین بر مبنای صلاحیت‌های علمی بوده – که ان شاالله بوده - چه باک است که وضعیت تحصیلی آنان به محک قانون آزموده شود؟

 

کسانی که امروز از تغییرات در سطح مدیریت دانشگاهها می نالند بهتر است به این سوال پاسخ دهند که چرا در دوران تصدی 8 ساله خود بر امور کشور، دانشگاه‌ها را به دست مدیرانی غیر متخصص و سیاست زده سپردند؟ کسانی که فعالیت علمی و آکادمیک را در حد یک جشنواره مقاله نویسی فروکاستند و نیز انسداد و اختناق را از گروهها و نهادهای سیاسی-نظامی-امنیتی متبوع خود برای دانشگاه به ارمغان آورند؟

 

پیگیری درست و منطقی روند تغییرات در دانشگاه‌ها با نگاه به دغدغه های دانشگاهیانی که به فرج و گشایش امیدوار گشته اند، و فارغ از قیل و قال سیاسیونی که منافع خود را در خطر دیده اند، خرد پذیر و ناگزیر است.

 

جایگزینی این مدیران وابسته با افرادی این بار وابسته به گروه و جناح دیگر، تکرار همان اشتباهات پیشین خواهد بود. عملکرد وزیر علوم تا به اینجا و کارنامه وی در مدیریت دانشگاه تهران، دانشجویان و اساتید را به تغییراتی هدفمند در جهت استقلال دانشگاه امیدوار می کند.

 

از همه نهاد های مسئول در این حوزه، خصوصا اعضای محترم شوایعالی انقلاب فرهنگی نیز انتظار می رود که از وزارت علوم که حمایت قاطبه دانشگاهیان را بهمراه دارد در برابر فشارها و مانع تراشی هایی که استقلال آن را خدشه دار می کند حمایت کنند.

 

بی تردید دل سپردن به جنجال سازی‌های سیاسیون و مانع تراشی در برابر تصمیمات وزارت علوم که برآیند نظر اساتید برجسته دانشگاه است، جز آنکه رکود را بر فضای دانشگاه بازگرداند و امیدها و انگیزه ها را فرو نشاند ثمر دیگری نخواهد داشت.

 

آنچه باید مسولان و نمایندگان محترم مردم به آن توجه کنند پرهیز از رفتار و عملکردی است که دانشگاه و وزارت‌علوم را بعنوان بازیچه دست جریانات سیاسی نشان می‌دهد، جریاناتی که تا می‌توانستند در گذشته با انتصاب‌ها و تصمیمات گروه‌گرایانه خود در کار این نهاد آکادمیک دخالت می‌کردند و امروز نیز با اهرم‌تهدید به برکناری و استیضاح می‌خواهند منافعشان در این امور را تامین کنند. در این شرایط باید توجه داشت در صورتی که این حرکات به نتیجه رسد و منافع گروهی خاص بر منافع ملی که همان استقلال دانشگاه است ارجحیت یابد و به استقلال دانشگاه لطمه‌ای وارد شود، بی شک دانشگاه به مکانی برای نزاع‌های سیاسی تبدیل خواهد شد.

 

تجربه نشان می‌دهد که دانشجویان در برابر این رخدادها به فراخور شرایط زمان عکس‌العمل نشان خواهند داد. شاید راه پیشگیری از این التهابات واگذاری کار دانشگاه و آموزش عالی به‌دست وزارت علوم و اساتید و دانشجویان و جلوگیری از ورود نظرات و تصمیمات سیاسی به این حوزه باشد تا بهترین شرایط را برای کشور رقم زنند و در آینده شاهد فضای نامطلوب، ملتهب و سیاست زده در دانشگاه نباشیم.