جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


گزارش تصویری - مراسم تشییع پیکر مرحوم بروجردی

Posted: 27 Feb 2011 06:44 AM PST

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بی حرمتی  به فائزه هاشمی

Posted: 27 Feb 2011 06:34 AM PST

جنبش سبز برون مرز

Posted: 27 Feb 2011 06:00 AM PST

فاریا برلاس

 

 


جنبش آزادی خواهانه مردم که در پی انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، به نام جنبش سبز شکل گرفت، از همان ابتدا با خاصیت فراگیری وسیع خود و با مدنی بودن این خیزش، جنبش را در قیاس با دیگر حرکات اعتراضی مردم متمایز کرد.
جنبش سبز از این بحث ایدئولوژیک که هدف وسیله را توجیه می‌کند فاصله گرفت و نشان داد که راه رسیدن به هر هدفی‌ به اندازه رسیدن به آن هدف حایز اهمیت می‌باشد. انسان در مسیر هدف است که رشد می‌کند، اثر می‌پذیرد و اثر می‌گذرد، تا آنجا که دستاوردهای راه، برجسته تر از اهداف اولیه میشود.
بالا بردن سطح آگاهی‌ عمومی، در هر شکل نوعی نافرمانی مدنی از سیستمی‌ است که اساسش ارتجاع، خشونت و نا آگاهی‌ است.
آموختن و رشد کردن نوعی مبارزه مدنی است که در ذات جنبش سبز نهادینه شده و همواره حرکت را به سوی‌ تکامل سوق میدهد. از قضا نفس این مبارزه مدنی است که در بسیاری از موارد از مرزهای جغرافیایی عبور کرده و بسیاری از فعالین سبز برون مرز را نیز در بر می‌گیرد و بر روی میثاق‌های مشترک تاکید میشود.
در طی‌ یک سال و نیم گذشته شاهد حرکت اعتراضی بسیاری از خارج نشینان در حمایت از مردم داخل و با نام و هویت سبز بوده ایم. با گذشت زمان این حرکات متشکل تر و با پشت سر نهادن فراز و نشیب‌هایی‌ که لازمه پیش برد این نوع مبارزه است، منسجم تر و پخته تر عمل کرده است.
حال اینکه همین فعالیت گاه در معرض کم لطفی‌ از سوی منتقدان قرار گرفته و با زیر سوال بردن حجم تاثیر گذار حرکاتی از این قبیل از سوی فعالین سبز برون مرز بر روی روند جنبش در داخل ایران از اهمیت آن کاسته و گویایی این فعالیت را کم رنگ تر جلوه میدهند. این نوع نگرش ،که در قیاس پرداخت هزینه ، مبارزین برون مرز در رده پایین تری از عزیزان داخل ایران قرار میگیرند، دیدی است کاملا معقول و واقع بینانه که واضحا نیاز به استدلال و راست آزمایی نخواهد داشت. لیکن سوالی که در پی‌ آن در ذهن میاید این است که چرا همین منتقدین در جای دیگر در باب تاثیرات مخرب حرکات برخی‌ از این دوستان اظهار نگرانی میکنند. نگرانی که در صورت نادیده گرفتن بحث اولیه و با در نظر گرفتن نقش موثر سبز‌های خارج نشین کاملا مشروعیت می‌یابد.
تاثیر گذاری رفتارهای اعتراضی سبز‌های خارج از کشور در حمایت و منعکس کردن پیام عزیزان داخل در رسانه‌ها و دگر منابع خبری غیر قابل انکار است. این جستجو برای هویت بخشیدن و نیاز به همراه شدن در حرکتی که منشأ آن از داخل کشور است، از انگیزهای ریشه‌ای و روانی‌ بسیاری از این فعالین محسوب میشود. انگیزه‌ای که قابل احترام و در دراز مدت پتانسیل برای روشن نگاه داشتن مشعلی که جرقه‌های آن از خیزش داخلی‌ مردم نشأت می‌گیرد را خواهد داشت.
با این دیدگاه و در پی‌ پیامد‌های ۲۵ بهمن و ۱ اسفند، بار مسئولیت نظارت بر عملیات و حرکات اعتراضی فعالین سبز برون مرز به مراتب سنگین تر از پیش خواهد بود. و از آنجا که استراتژی جنبش از ابتدا متمرکز بر حرکات بدون خشونت بود، حذر از اعمال شیوه‌های معترضانه که به دور از اعتدال و در نتیجه طغیان احساسات کنترل نشده می‌باشد از مواردی است که شایسته تعمق بسیار است.
در پایان، با نگرش اختلاف در عقیده و اتّحاد در عمل، تاکید مجددی میشود بر روی به کار گیری تمامی‌ نیروهای سبز، خارج از مرز های جغرافیایی برای رسیدن به اهداف جنبش سبز و به ثمر رسیدن جنبشی که با عملکرد خود ،فراگیر خواسته‌های اقشار و طبقات گونانون مردم شده است.


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

موج اعتراضات مردمی به عمان رسید

Posted: 27 Feb 2011 04:52 AM PST

جرس: موج اعتراضات مردمی به  سلطان نشین عمان رسید و در جریان این ناآرامیها دو نفر کشته و پنج نفر زخمی شدند.

 


به گزارش خبرگزاریها، تيراندازي نيروهاي امنيتي به سوي معترضان در شهر صنعتي صحار در شمال غرب شهر مسقط، پايتخت عمان، دو کشته  و پنج زخمی برجاي گذاشته است.

به گفته شاهدان، نيروهاي امنيتي روز يکشنبه (8 اسفند) صدها معترض ضد دولتي را که در اين شهر تحصن کرده بودند، با گلوله پلاستيکي هدف قرار دادند.

صدها معترض عماني روز شنبه تظاهراتي در شهر صنعتي صحار، بزرگترين شهر صنعتي اين کشور برگزار کردند و خواستار برقراري دموکراسي و بهبود وضع زندگي عمومي شدند.


اخبار خبرگزاریها حاکی از آنست که در شهر صلاله در جنوب این کشور نیز تظاهرات مشابهی برگزار شده است.

به گزارش پرس تی وی، اين تظاهرات يک روز پس از آن برگزار شد که سلطان قابوس حاکم عمان به منظور مقابله با افزايش اعتراض‌هاي مردمي، شش تن از وزيران کابينه را تغيير و حقوق دانشجويان را افزايش داد.


 

گزارش شاهدان عینی از تخلیه منزل کروبی و انتقال به محل نامعلوم

Posted: 27 Feb 2011 04:38 AM PST

جرس: بنا به گزارش منابع جرس، از شامگاه جمعه (ششم اسفندماه) مقامات امنیتی جمهوری اسلامی، مهدی کروبی و همسرش را از منزلشان خارج کرده و به محل نامعلومی انتقال داده اند و از وضعیت آنها نیز خبری در دست نمی باشد.

 


به گزارش منابع خبری جرس، یکی از شاهدان عینی با مراجعۀ  به کوچه ای که منزل مهدی کروبی در آن است، متوجه شد که نه تنها چراغ های منزلشان بطور کل خاموش بوده و اثری از حضور فرد یا افرادی در آن نمی باشد، بلکه از استقرار خودروهای نیروی انتظامی و همچنین لباس شخصی های پرسه زننده نیز خبری نیست و کوچه و محله از آنان – همراه با عدم حضور کروبی ها- تخلیه شده است.


منابع خبری شامگاه دیروز از انتقال آنها به یک «خانه امن» در اطراف شهر تهران خبر داده بودند، که صحت این خبر هنوز مشخص نشده است.

 

همزمان از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نیز، روزهاست نه خبری در دسترس است و نه از وضعیت سلامتی آنان اطلاعاتی کسب شده است.
هنوز از وضعیت محل نگهداری و همچنین برخوردهای صورت گرفته با موسوی و همسرش، خبری منتشر نشده است و عدم تماس آنها با فرزندانشان و عدم ارتباط با جهان خارج، همچنان بر نگرانی ها افزوده است.



 

اسلامی کردن علوم انسانی یا انسانی کردن علوم اسلامی

Posted: 27 Feb 2011 02:42 AM PST

صفورا الیاسی

 

پس از پیروزی انقلاب، بسیاری از کسانی که پیش از آن، امکان اعمال نظرات اسلامی خود را در دانشگاه های کشور نیافته بودند، به فکر افتادند تا علوم اسلامی را در دانشگاه ها جایگزین علومی کنند که کاملاً غربی می پنداشتند. دانشگاه در نظر بسیاری از افراد مذهبی، یک پدیده ی وارداتی غربی بود و کسانی که برای براندازی تفکرات غربی و اندیشه های منتشره در رژیم شاهنشاهی، تلاش کرده و با پیروزی انقلاب به نتیجه رسیده بودند، نمی توانستند خیلی راحت وجود دانشگاه در ایران را نادیده بگیرند. تعداد زیادی از انقلابیون، دانشگاه های پیش از انقلاب و رفتار و ظاهر فارغ التخصیلان آن دوره را دیده بودند و تصور می کردند دانشگاه برای این در ایران به وجود آمده است که ریشه های اسلام را بخشکاند. به زعم آنها، دانشگاه های پیش از انقلاب همان کارکرد و نفوذی را داشتند که تلویزیون پیش از انقلاب داشت؛ همان طور که باید تلویزبون اصلاح می شد، دانشگاه ها نیز باید به اسلام نزدیک می شدند. البته متولیان امور کشور در چند سال ابتدایی پس از انقلاب، نمی توانستند خیلی هم بر دانشگاه ها سخت بگیرند.
چرا که یکی از مهم ترین نهادهایی که باعث شدند انقلاب به ثمر برسد، همین دانشگاه ها بودند، بارها و بارها دانشگاهیان دانشگاه تهران و سایر دانشگاه های کشور برای به ثمر رسیدن انقلاب تلاش کرده بودند و حالا نمی شد دانشگاه را از بین برد یا تعطیل کرد.
از سوی دیگر، سالها نیز از تأسیس دانشگاه در ایران گذشته بود و مردم دیده بودند که بسیاری از مشکلات آنها، از درمان گرفته تا لوله کشی آب و توزیع برق و احداث ساختمان، تنها با  تدبیر فارغ التحصیلان همین دانشگاه ها حل شده است.
دانشگاه در همان چند دهه شروع فعالیت، توانسته بود وجهه بسیار خوبی برای خود بسازد و تعطیلی دانشگاه و سپردن حل مشکلات جامعه به حوزه ها، - با اینکه حوزه قدمت بسیار بیشتری در کشور داشت- به نوعی عقبگرد جامعه ایران محسوب می شد. انقلابیون چاره ای نداشتند جز اینکه با وجود دانشگاه کنار بیایند اما نمی توانستند اهداف و آرمان های انقلابی خود را نیز نادیده بگیرند.
پس از انقلاب اسلامی ایران، جو سیاسی دانشگاه مانع از این شده بود تا تفکر اسلامی دولتمردان در دانشگاه حاکم شود. پس از تثبیت انقلاب اسلامی، انقلاب فرهنگی به مدت سه سال دانشگاه ها را تعطیل کرد تا دانشگاه ها اسلامی شوند. در این سه سال، تعدادی از استادان و دانشجویان از دانشگاه ها اخراج شدند و سیاستگذاران انقلاب فرهنگی، تلاش کردند تا رشته های دانشگاهی را اسلامی سازند. در این میان افرادی نیز کار را تا بدان جا سخت گرفتند که در پی اسلامی کردن رشته هایی چون ریاضی و فیزیک بودند. نهایتاً مسئولان تصمیم گرفتند در اسلامی کردن دانشگاه ها بر رشته های علوم انسانی متمرکز شوند. سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت) برای تدوین منابع درسی اسلامی در رشته های علوم انسانی به وجود آمد و تلاش های بسیازی صورت گرفت تا دانشگاه های کشور، دست کم در زمینه ی علوم انسانی به اسلامی شدن نزدیک شوند. آنچه به عنوان علوم انسانی در دانشگاه ها تدریس می شد، مبتنی بر روش شناسی غربی بود. تنها ظاهر دانشگاه ها با رعایت حجاب و مبانی اسلامی، مذهبی شدند و عناوین تحقیقات دانشگاهی نیز رنگ و بوی مذهبی بیشتر به خود گرفتند اما اصول تحقیق و روش تدریس همان بود.
در چنین شرایطی عده ای از انقلابیون تصور کردند با تأسیس دانشگاه های جدید که پسوند اسلامی را با خود دارند، خواهند توانست دانشگاهی اسلامی بنیان گذارند. بدین ترتیب دانشگاه امام صادق و سال ها بعد، دانشگاه مفید قم به وجود آمد. اکنون بعد از سالها می توان گفت که همان روش تحقیق غربی، در این دانشگاه ها نیز حاکم است. با اینکه فضای این دو دانشگاه بسیار مذهبی است و دروسی که در این دو دانشگاه تدریس می شوند نزدیکی زیادی با مباحث اسلامی دارند، اما هیچ کدام نتوانسته اند از روش های تحقیق آکادمیک دوری کنند.
در دولت اصلاحات با به روی کار آمدن دولت آقای خاتمی و باز شدن فضای سیاسی کشور، در دانشگاه ها نیز فضای بازی ایجاد شد که صاحب نظران علوم انسانی توانستند هم در عرصه ی فعالیت ها و هم در عرصه ی پژوهش ها فعالیت بیشتری انجام دهند. در این دوره با بازشدن فضای فرهنگی و ترجمه ی کتابهای مختلف در این زمینه، بحث های مدونی در این زمینه آغاز شد.
ناگفته نماند که باز شدن فضا به معنای آزادی فضای علوم انسانی در دانشگاه ها نبود. چرا که شورای انقلاب فرهنگی ناظر بر تمامی احوالات دانشگاه ها بوده است.
در پی روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد؛ برنامه ی پاکسازی دانشگاهها از وجود اسانید دگراندیش شتاب و شدت بیشتری گرفت.
برنامه عملیاتی ستاد فرماندهی پاک سازی دانشگاه ها که جهت اجرای مرحله ای به روسای دانشگاهها و دانشکده های مختلف ابلاغ شده بود؛ بر سه اولویت تکیه داشت :دانشکده های علوم انسانی؛ اساتیدی که سابقه زندان داشته و دارای پرونده در دادگاه انقلاب یا دادگاه ویژه روحانیت هستند؛ و در نهایت اساتیدی که از پشتوانه علمی، نفوذ در جامعه و اعتبار بیشتری در بین دانشجویان برخوردار بودند.
مسأله علوم انسانی و ضرورت بازنگری در آن طی سالهای اخیر به دغدغه اصلی مسئولان حکومتی برای کنترل جامعه دانشگاهی بدل شده است. حذف علوم انسانی، کاهش پذیرش دانشجویان در این رشته، اصلاح متون و کتب رشته های علوم انسانی، اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید این حوزه که منتقد سیاستهای مسئولین هستند، آغاز بازنگری در صلاحیت ‌اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها و بالاخره تربیت اساتیدی مطابق با معیارهای ایدئولوژیک حکومت با شدت بیشتری در دستور کار دولت قرار گرفته است. بطوریکه بسیاری از افراطیون، خواهان برخوردی شدید همچون سالهای آغازین انقلاب و تعطیلی دانشکده های علوم انسانی شده اند و شرط ادامه تدریس در این رشته را تأیید اساتید توسط حوزه علمیه دانسته اند.
در ادامه ی پروژه خانه نشین کردن اساتید مبرز و منتقد سیاستهای افراطی دستگاه حکومتی، آیین نامه جدیدی از سوی مسئولان دانشگاه تهران صادر شده به این مضمون که آن دسته از اساتیدی که سن آنها ۷۰ سال یا بیشتر است، باید بازنشسته شوند این در حالی است که روند بازنشستگی‌ها، اساتید کمتر از ۷۰ سال را نیز در بر گرفته است و این بار به "بهانه" رکود علمی بسیاری از اساتید در شرف بازنشستگی قرار دارند.
در همین ارتباط عبدالرضا سیف، مدیرکل دفتر ریاست دانشگاه تهران از صدور احکام بازنشستگی ۴۰ عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تا نیمه شهریور ماه خبر داد و گفت: "اسامی این اعضای هیئت علمی در آینده نزدیک در نشریات و سایت دانشگاه تهران اعلام می شود."
پیشتر آیت الله خامنه ای در شهریور سال ۸۸ سخنانی را گفت که بسیاری از کارشناسان معتقد هستند به یک باره سرنوشت دروس علوم انسانی را در دانشگاه های ایران عوض کرد.
"بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی است که مبانی آنها مادی گری وبی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی است و آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاه هامنجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد."
یک هفته پس از سخنان آقای خامنه ای، شورای عالی انقلاب فرهنگی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را مسئول بازنگری در رشته های علوم انسانی کرد.
حمید رضا آیت اللهی رئیس پژوهشگاه علوم اعلام کرد بسیاری از سرفصل های درسی علوم انسانی در جهت فرهنگ ایرانی - اسلامی نیستند.
یک ماه پس از آنکه دانشجویان سال تحصیلی را آغاز کردند محمود احمدی نژاد، مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را در حوزه علوم انسانی برای اجرا به دستگاه های ذیربط ابلاغ کرد.
بر اساس این مصوبه، شورایی تخصصی، زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تحول و ارتقای علوم انسانی تشکیل شد. بنای آموزش علوم انسانی بر مبنای نظری جمهوری اسلامی و ارتقای آموزش و پژوهش در علوم انسانی وانطباق آن با ارکان و نهادهای نظام از جمله دیگر اهداف تصویب آئین نامه این شورای تخصصی عنوان شد.
اما کار بازنگری در علوم انسانی به تشکیل این جلسات ختم نشد و در پایان سال ۱۳۸۸ خبر بازنگری در کتاب های علوم انسانی نیز منتشر شد.
احمد احمدی، رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتاب های علوم انسانی دانشگاه ها، در اسفند ماه خبر از بازنگری ۸۰ عنوان کتاب در رشته های علوم انسانی داد.
او اعلام کرد کتاب ها باید بررسی شود تا "ابتذال و سخنانی برخلاف فرهنگ کشور ما" در آنها وجود نداشته باشد.
این اظهارات با سخنان آقای خامنه ای مبنی بر ضرورت بازنگری در علوم انسانی در دانشگاهها با "پشتوانه" امنیتی به اجرا در آمد و موج جدیدی از اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید در حوزه علوم انسانی آغاز گردید و دهها تن از استادان دانشگاه‌های کشور با عناوین بازنشستگی اجباری، اخراج یا ممنوع التدریسی از حوزه های دانشگاهی بیرون رانده شدند.
آقای خامنه ای با تاکید براینکه استادان دانشگاه باید فرماندهان جنگ نرم باشند، گفته بود: "فرماندهان این جبهه باید با شناخت مسائل کلان، شناسایی دشمن و کشف اهداف او، طراحی کلان انجام دهند و براساس این طراحی حرکت کنند و استادی که بتواند، این نقش را ایفا کند، استادی شایسته برای حال و آینده نظام جمهوری اسلامی خواهد بود."
سعید پیوندی، جامعه شناس معتقد است که شواهد نشان مى دهد که اراده روشنى به دنبال حذف تدریجى و منزوى کردن دانشگاهیان "غیر خودى" است. این در حالی است که در همه دنیا، دانشگاه هایى که به کیفیت آموزش و پژوهش و اعتبار علمى توجه دارند همه تلاش خود را براى حفظ استادان با تجربه و صاحب نام خود به کار مى گیرند. استاد کارآمد و صاحب نام بخشى از اعتبار و سرمایه علمى هر دانشگاه است. ولى در ایران به نظر مى رسد دغدغه اصلى دست اندرکاران دانشگاه ها سیاسى، ایدئولوژیک و یا امنیتى است.
این جامعه شناس با "ناموفق" خواندن اینگونه برخوردها با اساتید برجسته کشور خاطر نشان می کند: " سیاست هاى امنیتى و ایدئولوژیک دولت، امروز به طور مستقیم جوهر وجودى دانشگاه یعنى استقلال این نهاد را نشانه رفته است. مصونیت دانشگاه براى پرسشگرى، نقد و مجادله فکرى آزادانه که ابزارهاى اولیه و اصلى کار دانشگاهى و پژوهش و آفرینش به شمار مى رود در فضاى امروز ایران معناى خود را از دست داده است. اما اگر در شرایط انقلاب فرهنگى سال هاى ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ دولت توانست در دانشگاه ها را ببندد و با کنار گذاشتن حدود ۴۰ درصد کادر علمى آن زمان (نزدیک به ۶ هزار دانشگاهى) طرح اسلامى کردن را پیاده کند، امروز روى آوردن به چنین شیوه هایى نه در توان این دولت است و نه امکان عملى کردن آن با شرایط حساس کنونى دانشگاه ها وجود دارد.
حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا، نظریه‌پرداز برتر جشنواره فارابی، در ارتباط با موضوع بومی‌سازی علوم انسانی و چالش‌‌های پیش روی آن، مهم‌ترین دغدغه و محصول عصر جدید را علم نوین در معنای عام آن معرفی کرده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) معتقد است اگر کسی بخواهد علم جدید انسانی پایه‌گذاری کند، این علم هم از لحاظ ساختار و هم از لحاظ محتوا شکل جدیدی به خود می‌گیرد چرا که باید هم از فرهنگ بومی، هم از علوم جدید، هم از کتاب و سنت سهمی داشته باشد بنابراین چنین فردی باید دو مرحله را طی کند که مرحله اول ارزیابی و انتقاد و مرحله دوم تلفیق است. وی این مراحل را پروژه‌ای می داند که بشر در فرایند اصلی تفکر به کمک تلفیق، حوزه‌های مجهول را به کمک مفاهیم و ساختار حوزه معلوم، حل می‌کند و نتیجه این فرایند، علم جدید است. او بر این باور است که جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر در حال طی کردن مرحله تئوریک علم بومی است،
دین به عنوان یک نظام اجتماعی- فرهنگی هم بعد تبیینی و هم بعد تفسیری دارد و برای همین است که با علوم جدید در مواردی دچار تعارض می‌شود، به طور مثال نمی‌توان با توجه به اعتقاد دینی تفسیرهای مارکسیستی از تاریخ داشت یا کسی که علوم بومی و دینی را قبول داشته باشد نمی‌تواند فرویدی و دورکیمی فکر کند. او با تأکید بر اینکه در بخشی از علوم انسانی ماهیت مسیحی، الحادی و تبیین‌های ضد دینی وجود دارد، گفت: فلاسفه علم تدریجاً به این نتیجه رسیده‌اند که تأثیر ایدئولوژی و اعتقاد دینی هم در علوم طبیعی و هم علوم انسانی است، تنها شکل تأثیر آن متفاوت است، مثلا در علوم طبیعی بسیار نهان و در علوم انسانی بسیار برجسته است بنابر این علوم انسانی فارغ از ایدئولوژی نداریم و قطعاً با ورود ایده‌های دینی دیگر، شکل علم تغییر پیدا می‌کند.
در این میان هرچند جامعه شناسان ایرانی و غیر ایرانی زیادی معتقدند که روند اسلامی کردن دانشگاه ها، نمی تواند مانند سالهای ابتدای انقلاب اسلامی ایران باشد، اما آمار منتشره از اخراج دانشجویان و بازنشستگی و اخراج اساتید دگراندیش دانشگاهی، نشان دهنده ی آغاز انقلاب فرهنگی دیگری است.

 

 

(صفورا الیاسی سخنگوی جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی )
 


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

اعضای خبرگان از شمول طرح رسیدگی به دارایی مسئولان خارج شدند

Posted: 27 Feb 2011 02:38 AM PST

 جرس: نمایندگان مجلس برای تامین نظر شورای نگهبان دامنه دایره مقامات و مسئولانی كه موظفند صورت دارایی های خود، همسر و فرزندان تحت تكلفشان را بعد و قبل از خدمت به رئیس قوه قضائیه اعلام كنند را كاهش دادند و بر این اساس اعضای مجلس خبرگان نیز دیگر نیازی به اعلام دارایی های خود ندارند.



به گزارش مهر، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز یكشنبه در بررسی طرح رسیدگی به دارایی ها مقامات و مسئولان و كارگزاران نظام كه پس از تصویب مورد ایراد شورای نگهبان قرار گرفته بود ماده 4 این طرح را تصویب كردند.

بر این اساس نمایندگان مجلس با 126 رای موافق، 28 رای مخالف و 22 رای ممتنع از مجموع 222 نماینده حاضر دایره تعداد مقامات و مسئولانی كه موظفند صورت دارایی های خود، همسر و فرزندان تحت تكلفشان قبل و بعد از خدمت به رئیس قوه قضائیه اعلام كنند از 27 مورد به 17 مورد كاهش دادند.

این اصلاحات مجلس به دلیل ایرادات شورای نگهبان و تامین نظر شورای نگهبان در این رابطه بود و بر این اساس مقرر شد مقامات و مسئولانی كه نام آنها در زیر ذكر شده است موظفند در اجرای ماده 2 این قانون، صورت دارایی های خود، همسر و فرزندان تحت تكفل خود را قبل و بعد از خدمت به رئیس قوه قضائیه اعلام كنند.

اسامی این مسئولان به این شرح است:

1- اعضای حقوقدان شورای نگهبان
2- نمایندگان مجلس شورای اسلامی
3- معاونان رئیس قوه قضائیه و روسای سازمان ها و دستگاه های وابسته به این قوه و معاونان آنان 
4- دادستان كل كشور، رئیس دیوان عالی كشور، رئیس دیوان عدالت اداری و تمامی دارندگان پایه قضایی
5- روسای دفاتر سران قوه
6- معاونان وزرا
7- دبیر شورای عالی امنیت ملی
8- رئیس و دادستان دیوان محاسبات كشور
9- رئیس، معاونان و دبیر كل بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران
10- روسا و معاونان سازمان ها و موسسات دولتی، نهادها و موسسات عمومی غیر دولتی
11- فرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح با جایگاه سرتیپ تمام و بالاتر
12- مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره بیمه ها، بانك ها و موسسات مالی و اعتبار دولتی و موسسات و شركت های وابسته به آنها
13- استانداران و معاونان آنان و فرمانداران و شهرداران مراكز شهرستانها و معاونان آنان
14- سفرا و كارداران سفارتخانه های جمهوری اسلامی
15- روسای سازمان ها و مدیران كل دستگاه های موضوع این قانون
16- اعضای مجامع عمومی، هیئت مدیره، هیئت امنا و مدیر عامل شركت ها و موسسات دولتی یا وابسته به دولت
17- اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل مناطق آزاد تجاری و معاونان آنان.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای تامین نظر شورای نگهبان 10 مورد از بندهای ماده 4 را كه مربوط به بخش دیگر از مسئولان كشور از جمله اعضای مجلس خبرگان، اعضای شورای موقت رهبری، سرپرستان وزارتخانه ها، روسای نهادها و حوزه های نمایندگی ولی فقیه و روسای عقیدتی سیاسی در دانشگاه ها و نیروهای نظامی و انتظامی، مشاورین روسای سران قوه و مشاوران و معاونان آنها، مشاوران وزرا بود را حذف كردند.

بر این اساس 10 مورد حذف شده كه شامل مسئولان فوق می شود نیازی نیست كه صورت دارایی های خود، همسر و فرزندان تحت تكفل خود را قبل و بعد از خدمت به رئیس قوه قضائیه تحویل دهند.

به گزارش خبرآنلاین ایرادات شورای نگهبان به مصوبه مجلس در سه بخش بود:  یکی اینکه در اصل 142 قانون اساسی تنها به بررسی دارایی​های‏ رهبر، رییس‏ جمهور، معاونان‏ رییس‏ جمهور، وزیران‏ و همسر و فرزندان‏ آنان‏ قبل‏ و بعد از خدمت‏، اشاره شده و مجلس نمی​تواند افراد دیگری را به آن بیافزاید. دوم اینکه مجلس نمی​تواند برای دستگاه​های تحت نظارت رهبری، قوانین الزام آور تصویب کند و در نهایت هم اینکه چون حدود اختیارات سازمان بازرسی کل کشور را قوه قضاییه باید تعیین کند، مجلس نمی​تواند بررسی اموال مسئولان را به این سازمان بسپرد.

بازگشت محمد نوری زاد به زندان اوین

Posted: 27 Feb 2011 02:38 AM PST

 جرس: محمد نوری زاد، مستند ساز و جهاد گر دوران دفاع مقدس در پی انتشار نامه تشکر اخیر وی به مردم و دوستانش بابت توجه به خانواده اش در دوران حبس و گلایه از ناجوانمردی های صورت گرفته از سوی اقتدارگرایان، بار دیگر به زندان بازگردانده شد.


به گزارش کلمه، نوری زاد که در پی نقض مکرر حقوق قانونی خود و سایر بازداشت شدگان و نحوه ی برخورد مقامات امنیتی و قضایی به اعتصاب غذاهای طولانی مبادرت ورزیده بود، دچار بیماری های شدید و متعاقبا عمل جراحی قرار گرفت و از  چند روز پیش از بیمارستان برای مرخصی درمانی به منزل اعزام شد. اما در پی انتشار نامه تشکر اخیر وی به مردم و دوستانش بابت توجه به خانواده اش در دوران حبس و گلایه از ناجوانمردی های صورت گرفته از سوی اقتدارگرایان، بار دیگر به زندان فراخوانده شد.
 

این روزنامه‌نگار فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۹ با پیوستن به گروه فیلم‌سازی جهاد سازندگی و برنامه روایت فتح مرتضی آوینی آغاز کرده بود. وی در یکسال گذشته  با نگارش نامه های دلسوزانه به  رهبری در دوران پس از انتخابات، مورد غضب اقتدارگرایان قرار گرفته و به سه سال و نیم حبس و تحمل ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده بود.

سه شنبه های سبز

Posted: 27 Feb 2011 02:25 AM PST

طالب مؤذنی

 

سال ها پیش که در یکی از شهرستان های جنوب به اتفاق تعدادی از فعالان محلی به فعالیت های اجتماعی و فرهنگی می پرداختیم و در برخی موقعیت ها مردم را به تجمع فرا می خواندیم، از طرف برخی دوستان و بستگان  کرارا با این سؤالات روبرو می شدیم که "اگر یکی از شما بازداشت شود آیا دیگر دوستانتان حاضر هستند از شما حمایت کنند و در عمل برای آزادی شما کاری کنند؟ مردمی که دارید برایشان کاری می کنید اگر مشکلی برایتان ایجاد شود آیا فکر می کنید به شما کمک می کنند؟" حتی یکی از دوستان همفکر و هم حزبی در همان سالهای بازداشت و زندانی اصلاح طلبان در دوره اصلاحات می گفت که این همه اصلاح طلب شجاع که به خاطر همین مردم قلم زدند و برای آزادی مبارزه کردند، حال که به زندان افتاده اند برای آزادی حتی یکی از آنها شده که چند نفر از همین مردم جلوی زندان جمع شوند؟


به عنوان کسی که در بسیاری از نشست و برخاست هایی که با گروه های مختلف مردم در شهر و روستای خود داشته ام احساس کرده ام که این دیدگاه در بین عامه ی مردم اهمیت زیادی دارد که اگر کسی حرکتی کند آیا هنگام گرفتاری، کسی از او عملاً حمایت می کند یا اینکه حمایت ها همگی ظاهری و زبانی است. به نظرم رسیده که علت بسیاری از خاموشی ها و بی تحرکی های مردم در شهرستان های کوچک همین مسأله است که فکر می شود اگر کسی حرکتی کند از طرف مردم تنها می ماند و از طرف دولت هم کسی به دادش نمی رسد ولو آنکه آن فرد، محبوب و مردمی باشد.


این روزها دقیقاً با مصداق عینی این مسأله مواجه هستیم. رهبران محبوب جنبش سبز و همسران مکرم آنها در حصر خانگی قرار داده اند. حال باید دید که ما به عنوان کسانی که وامدار حرکت های تاریخی این بزرگان هستیم تا چه حد در میدان حمایت هستیم. همه می دانند که ایستادگی آقایان موسوی و کروبی در مقابل استبداد حاکم نه برای منافع حزبی و گروهی خود بوده و نه برای منافع و مطامع شخصی خود. آنها اجازه داده اند که هر قوم و هر گروهی با هر عقیده و هر مرامی وارد کارزار استبدادستیزی و آزادی خواهی ملت ایران بشوند و برای رسیدن به این اهداف، خود را نیز همراه با همه آزادیخواهان برای هر هزینه ای آماده کرده اند. دیدیم که این 2 بزرگوار در اوج فضای خفقان سیاسی و امنیتی حاکم بر کشور با شجاعت تمام فراخوان راهپیمایی عمومی صادر کردند و آمادگی خود را هم برای شرکت در صفوف ملت اعلام کردند و از هیچ هشداری هم نهراسیدند.
حال نوبت ما است در این آزمون بزرگ پشتیبانی عملی از این 2 رهبر مردمی. به نظر نگارنده، پیدایش جنبش سبز و حضور پررنگ همه اقشار مردمی در آن بسیاری از تصورات و توهمات پیشینی را نقش بر آب کرد. خصوصاً تصوری که گمان می کرد در این مملکت اگر کسی برای مردمش کاری کند و گرفتار شود تنها می ماند و راهش ابتر می شود. همگان دیدند که همراهان جنبش در استقبال از دعوت رهبران خود چه شکوهی در 25 بهمن آفریدند. همگان شاهد بودیم که برای شهیدان سبز این روز در غیاب رهبران سبز چه جمع های سبزی در اول اسفند خلق شد.


این روزها که ارتباط رهبران پیشرو سبز را با فضای عمومی و حتی مجازی کاملاً قطع کرده اند، باز می بینیم که چه استقبال پرشوری از آمادگی خیابانی برای شکستن این محاصره در بین فعالان و هواداران مردمی به عمل آمده است. شورای راه سبز امید با هدایت مشاوران ارشد رهبران جنبش که از این به بعد به عنوان هماهنگ کنندگان اصلی حرکت های عمومی تا آزادی رهبران جنبش نقش رهبران سبز ما را ایفا می کند سه شنبه های متوالی را برای راهپیمایی عمومی اعلام کرده است. اگر می خواهیم جنبش سبز، همچنان سرسبز بماند بر یکایک ما است که در سراسر کشور در زمان های موعود از خانه هایمان بیرون آییم. چه در شهرستان ها که چگالی امنیتی بالاتر است و چه در شهرهای بزرگ که فضای فعالیت بازتر است حمایت خود را با حضورمان در بیرون از خانه نشان دهیم و تاریخ دیگری را در تقویم جنبش سبز ثبت کنیم.


باور کنیم که جنبش دیگر از مرحله ی سکوت به مرحله فریاد رسیده است. از انفعال به فعل رسیده است. از یأس به امید رسیده است. از ترس به چابکی رسیده است. و مهمتر از همه از کثرت مطالبات به وحدت مطالبات رسیده. ما تا رؤیت رهبران سبزمان فقط یک خواسته را صدا می زنیم و آن آزادی این عزیزان است. چه خواهان جمهوری اسلامی باشیم و چه جمهوری غیر اسلامی؛ چه خواهان برکناری آقای خامنه ای باشیم و چه خواهان برکناری آقای احمدی نژاد؛ چه شعارمان نه غزه نه لبنان، ... و چه هم غزه هم لبنان ...، در این سه شنبه ی سبز فقط یک خواسته داریم و آن آزادی رهبران سبزمان است. شعارمان هم یا حسین میرحسین و یا مهدی شیخ مهدی است. همانا شکست حصر سران سبز پیروزی بزرگی برای ما خواهد بود. با تمرکز بر این خواسته باید بتوانیم حاکمیت را وادار به اولین عقب نشینی کنیم. حاکمیتی که تاکنون به هیچ یک از خواسته های جنبش تن نداده این بار با اعلام این مطالبه ی کم هزینه - که خواست بسیاری از غیر سبزها هم است- می توانیم به اولین پیروزی خود در آخرین روزهای سال دست یابیم و روحی تازه به کالبد جنبش بدمیم. این فقط ماییم که می توانیم سال صبر و استقامت را با این پیروزی به پایان ببریم.


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست


 

بادامچیان: مهدوی کنی به احترام هاشمی رفسنجانی کاندیدا نمی شود

Posted: 27 Feb 2011 01:22 AM PST

ش

جرس: اسدالله بادامچیان پیش‌بینی کرد هاشمی رفسنجانی بار دیگر به عنوان رئیس مجلس خبرگان انتخاب خواهد شد. 

به گزارش خبر آنلاین، اسدالله بادامچیان، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی درباره پیش‌بینی‌اش از انتخابات مجلس خبرگان، گفت: به نظرم ریاست خبرگان بار دیگر با آقای هاشمی خواهد بود چرا که آیت‌الله مهدوی کنی به احترام آقای هاشمی در انتخابات حاضر نخواهند شد. 

این در حالی است که تلاش گسترده ای از سوی اصولگرایان افراطی برای برکنار کردن هاشمی رفسنجانی صورت گرفته است. 

روز گذشته از احتمال کاندیداتوری مصباح یزدی، یزدی و احمد جنتی خبر داده شده بود.