جنبش راه سبز - خبرنامه |
- از مصر بیاموزیم
- زوجی ایستاده بر قله شرافت وایثار
- فـردا که بهـــــار آیـد، آزاد و رهـا هستیــم
- درخواست صلوات برای کناره گیری هاشمی رفسنجانی از ریاست خبرگان
- جمعیت دانشجویان حزب الله پیرو امام خامنهای خواستار اعطای مجوز به تظاهرات ٢۵ بهمن شدند
- از اعتراض قانونی تا نافرمانی مدنی ٢۵ بهمن
- دو روزنامه، دو دیکتاتور، یک منطق
- انتقال زندانی سیاسی منصور اسانلو از بیمارستان به زندان
- هر روز شاهد فاصله ای ژرف تر با ارزش ها و آرمان های انقلاب هستیم
- محمد حسین مهیمنی دستگیر شد
Posted: 12 Feb 2011 05:53 AM PST سیدعطاالله مهاجرانی دیکتاتور های مادام العمر چشم افق بین ندارند، چشم افق بین همان بصیرت است.
گمان نمی کنم در تاریخ معاصر میدانی به اعتبار و شهرت و سربلندی میدان تحریر قاهره یافت شود. از طریق شبکه های تلویزیونی، به ویژه الجزیره عربی و انگلیسی که در انقلاب مصر نقش شایسته ای را ایفا کرد، چشمان جهان به میدان تحریر دوخته شده بود. نه یک ساعت و نه ده ساعت و نه یک روز و دو روز. هیجده شبانه روز قلب جهان با نبض ضربان میدان تحریر می تپید و زندگی می کرد. سینماگران ببینند که چگونه یک لوکیشن می تواند برای بیش از ۴۰۰ ساعت نگاه ها را میخ کوب کند و نفس ها را در سینه حبس نماید. ملتی مقاومت کردند و از سختی راه و هیبت رژیم نترسیدند و گام اول را بسیار پر قدرت و سرشار از عزت بر داشتند. امام جمعه اسکندریه در نماز جمعه میلیونی اسکندریه می گفت: اگر همه دنیا را هم علیه ما جمع کنند ما از راهمان باز نمی گردیم. ملت مصر، جوانان مصر استقامت کردند از ارعاب رژیم مبارک نترسیدند. و به تعبیر قرآن مجید: و ان لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماء غدقا ، به سرچشمه گوارای آب رسیدند و شادمانه لب تر کردند. ملتی که نزدیک به شصت سال حکومت سه دیکتاتور نظامی را -البته با تفاوت هایی که داشتند تجربه کرده بود- آزادی را در میدان تحریر جشن گرفت. خندید و از شوق گریست امروز صبح شنبه، برنامه صبح به خیر مصر! را از شبکه ی تلویزیونی نیل مصر می دیدم. گفتگویی داشت بسیار پر نکته و عبرت آموز با دکتر ممدوح عطیه از امیران سابق ارتش مصر، می گفت: این ۱۸ روز مصر که به تغییر نظام انجامید می تواند به عنوان یک موضوع مهم مورد توجه قرار گیرد. او که در دهه هفتاد عمر خود به نظر می رسید گفت: امروز همان روزی است که در تمام عمر منتظرش بوده است. روزی سرشار از افتخار به مصری بودن. داشتن چنین جوانانی و چنین ارتشی که به عنوان پشتوانه امنیت مردم در صحنه حاضر شد. اکنون نیز ارتش در بیانیه اش اعلام کرده است که: ارتش جایگزین مشروعیت نیست. مشروعیت از آن ملت است.ارتش پشتوانه امنیت مصر است به گمانم از مردم مصر، از جوانان ، از نیروهای مسلح مصر، از مبارک، از همان لباس شخصی های شتر سوار می توان درس های بسیاری آموخت: میدان التحریر مصری ها می گویند: مصر پیشانی دنیا و پایتخت تاریخ است.( ناصیة الدنيا و عاصمة التاريخ) میدان تحریر نشانه ای است که می توان در آینه این میدان به خویش و سرنوشت خود و مردم و منطقه نگریست. سال های طولانی- حدود بیست سال نام این میدان، میدان محمد انور السادات بود. مثل میدان شهیاد! اکنون میدان آزادی است. تاپیش از استقلال مصر، تا انقلاب ۱۹۱۹ نام این میدان، میدان اسماعیلیه بود. به اعتبار نام خدیو اسماعیل. پس از استقلال نامش میدان آزادی شد. در انقلاب ۱۹۵۲ علیه نظام سلطنتی همین نام باقی ماند. سادات نام میدان را تغییر داد و رسما شد میدان انور سادات... اکنون این میدان از اهرام مصر هم بزرگتر ست. تماشایی ترین نقطه قاهره و مصر است. بزرگترین میدان قاهره و البته مصر... چشمم به برنامه صبح به خیر مصر است! مرد میان سالی با کف دست دارد کناره جدول میدان تحریر را تمیز می کند. گزارشگر می گوید: مردم دارند میدان را تمیز می کنند. از میدان تحریر می توان درس آموخت. وقتی مردم به هم می پیوندند و در میدان بزرگی امواج صدا ها و دست ها و قلب ها در هم گره می خورد، هر محالی ممکن می شود انرژی بی پایانی که شاهد تبلور آن در میدان تحریر و سراسر مصر بودیم. رنج ها و درد و اندوه یک ملت بود که در طی سالیان انباشته شده بود. مبارک با موج های درد و اندوه مردم به خواب می رفت. آن موج ها بر هم برآمدند و انبوه شدند و توفانی شکل گرفت که مبارک و خاندان او را از صحنه سیاست و حکومت مصر زدود. هیچکاک یک وقتی گفته بود: هنرپیشه خوب همانی است که می داند زمان ترک صحنه چه هنگامی است. مهاتیر محمد که البته جنس او چیز دیگری است، درست در زمانی که در قله احترام و اعتبار بود قدرت را ترک کرد و مثل مشاوری در خدمت دولت های پس از خود قرار گرفت... نخست وزیرانی که همه تربیت شدگان او بودند. در منطقه خاورمیانه،دیکتاتور ها همین سرنوشت را دارند. یا مرگ و یا انقلاب... روزی با اخضر ابراهیمی در دفتر مهاتیر محمد در طبقه هشتاد و چندم برج پتروناس بودیم. دیوار پشت سر مهاتیر یک سره شیشه بود. شیشه ای با انحنای آرام و افقی روشن آسمانی آبی به اخضر ابراهیمی گفتم: این دفتر کسی است که همیشه به افق نگاه می کند.
دیکتاتور های مادام العمر چشم افق بین ندارند. چشم افق بین همان بصیرت است. اگر مبارک و صدام و محمد رضا شاه و بن علی بصیرت داشتند به چنان سرنوشتی دچار نمی شدند.
|
زوجی ایستاده بر قله شرافت وایثار Posted: 12 Feb 2011 05:34 AM PST محمد برقعی تقی رحمانی و همسرش نرگش محمدی آن بلند پروازانند که با توانائیهاشان به لغت "همسر" معنی داده اند.
انسانهایی هستند که با شیوه زندگیشان به دیگر انسان های پای در بند روزمرگی نشان میدهند که چرا انسان را اشرف مخلوقات میخوانند. عقابهای بلند پروازی که به ما غرقه شدگان در مسایل حقیر زندگی نشان میدهند که می توانیم عقاب هایی باشیم که در پهنه آبی اسمانها پرواز کنیم نه چون کلاغان در مرداب سر گرم به نیازهای حقیر حیوانی .انسانهایی که نشان میدهند که بجای زیست مرده وار وبی حاصل حیوانی میتوانیم به اوج هایی برویم که بالاتر از توان فرشتگان است کسانی که به ما مینمایند که هر ماهی مرده ای هم در بستر رودخانه زمان میتواند سفرکنند اما این ماهی قزل آلا است که بر خلاف جریان آب می تواند شنا کند و حتیآبشارها هم نمی توانند که حرکت آن رابسوی بسترهای بلند رودخانه سدکنند .تقی رحمانی وهمسرش نرگس محمدی آن بلند پروازانند. زن ومردی که با توانائیهایشان به لغت "همسر " معنی داده اند. دو همراه، دو هم سنگر ،دومبارز مسئول که به حق همسر یکدیگرند. خاطره مبازات واستقامت دلیرانه چند ماه پیش نرگس محمدی در زندانش هنوز در اذهان زنده است. ایستادگی و استواری ای که نه تنها باعث سربلندی زنان ایران که مایه مباهات و غرور هر ایرانی بود و به جهان نشان داد که ایرانی نه این حاکمان بیرحم بی اخلاق، نادان وستمگر که شیر زنانی چون او هستند که شلاق هیچ بیداگری گرده اشان را خم نمی کند حتی خشونت حاکمانی که به امید در هم شکستن مبازان به هر وسیله ای متوسل میشوند حتی شکنجه ها وآزارهایی که بی رحمترین حکومت ها هم به ان دست نمیزنند .کافیست فقط نگاهی بیندازیم به شکواییه اخیر نرگس محمدی خطاب به دادستان تهران که در آن شیوه هجوم شبانه ماموران حکومتی برای دستگیری شوهرش تقی رحمانی را شرح داده است. بیرحمی و بی اخلاقی و قساوت این جلادان هر خوانند ه ای را لبریز از خشم ونفرت میکند ومی بیند که چگونه این مدعیان اسلام ودین از آزار وتحقیرپدر و مادر در برابر دو کودک 4 ساله اشان نه تنها شرم ندارند بلکه گویی از آین اعمال سادیستی خود لذت هم می یرند. اولین بار تقی رحمانی را ازمقالاتش در نشریه "ایران فردا " شناختم . بانثری که روان نبود و مطالبی که گاه از نظم وانسجام کافی برخوردار نبودند اما همیشه نکته بلکه نکته های تازه ای در آنها بود. استقلالی در اندیشه که نشان میداد نویسنده به مطالبش بسیار اندیشیده و سخنی برای گفتن دارد ، وبا وجودآشنایی نسبتا خوبش با کارهای صاحب نظران در جهان و بویژه درزمینه مسایل فلسفی استقلال رای خود را دارد و بی هراس از آنان یا از جو فکری روز بدنبال یافتن راه حلهای بومی برای مسایل مبتلا به جامعه اش در قرن بیست ویکم است .سنت را میشناسد و از قوت وضعف آن آگاه است و با آنکه بدنبال راه حل ها ی نو ومناسب این زمان است اما کاملا آگاه است که راه حل مشکلات هر جامعه باید در چهار چوب فرهنگی همان جامعه باشد، نه نسخه های پیچیده شده در فرهنگ و تمدنی دیگر. در مسایل چون سکولاریزم حرف های نو ومتفاوتی از گفتمان غالب روشنفکران دارد. به علی شریعتی ارادتی خاص دارد و متخصص کارهای او است. هر چه بیشتر که از او دانستم بیشتر در شگفت شدم که چگونه میتواند اینهمه تولید فکری داشته باشد. در نشریات متفاوت پیوسته نوشته تازه ای از او باشد. مصاحبه های پر بار در مباحث متنوع دینی، فلسفی و تاریخی داشته باشد .هر جا که ممکن شود سخنرانی های کند و در تمام این موارد به آثار متفکران ایرانی و غیر ایرانی مراجعه دهد واین غیر ایرانی نه تنها غربی که عرب و ترک وهندی و مالزیایی و اندونزی وآمریکای لاتینی باشد .نکند شبانه روز او نه 24 ساعت که دوصد ساعت است. چگونه کسی که بیش از نیمی از سالهای پس از نوجوانیش را در زندان بوده ،از سه سال تا یازده سال ، چنین پر کار وپربار می نویسد که حسرتی است برای نویسندگانی که باوجود فراغ بال و داشتن زمان نیمی از تولید فرهنگی او را ندارند.. او چگونه فرصت اینهمه مطالعه و تولید را داشته است. اوکه 16 سال از سی سال زمان تولید فکریش را در زندان بوده ودر زمان آزادی هم بارها احضار ودستگیرشده است. و اگر خود زیر شلاق نبوده درگیر زندان همسرش بوده، که چند بار بخاطر تسلیم نشدنش در برابر ظالمانی که قصد خرد کردن او را داشتند تا پای مرگ رفت .. بخش اصلی درگیری او در این ایام سخت نگهداری دو کودک خردسالی که بود که نمی فهمیدند چرا دیو صفتان آدم نما و به ظاهر دیندار حتی اجازه نمیدهند که مادرشان را ببینند. وی روزها بدنبال نجات همسر یا در پشت دیوار زندان ایستاده بود یا سرگردان راه مراجعه به این مقام یا آن مقام بود،و شبها دلمشغول فرزندان بی تاب دیدار مادر. ومن به شگفت که او با کدامین نیرو هنوز هم اینهمه تولید فکری داشته است. اما نوشتن و گفتن تنها کار او نیست که اهل عمل هم ودویدن هم هست، و در مدیریت و گردانندگی چند نشریه معتبر سهم اساسی داشته است .و بااین همه در سیاست عملی هم سخت کوشا است ومتفکر حاشیه نشین نیست از فعالیت وسیع در جمع ملی-مذهبی ها درکنار یارانش از جمله هدی صابر و رضا علیجانی ،تاسمت مشاور آقای کروبی در دوران مبارزات انتخابا تیش در دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری و جنبش سبز. رودکی چنین فخر آفرینانی را شاهد بوده که سروده اندر بلای سخت پدید آید فضل و بزرگمردی و سالاری
|
فـردا که بهـــــار آیـد، آزاد و رهـا هستیــم Posted: 12 Feb 2011 05:12 AM PST مریم شربتدار قدس باسمه تعالی یک بار مناجات تو در وصل شنیدم بار دگــر امیـــد منـــاجـات تو دارم امام عزیز، دلم برایت تنگ است و دیگر بهمن ماه نیز دلتنگیم را پاسخگو نیست . با شنیدن آهنگ های انقلابی آن روزهای شیرین که هر ساله در این ایام از همه جا به گوش می رسد، خاطرات بهمن 57 هر لحظه برایم پررنگ تر شده و غم هجرانت در دلم عمیق تر می شود. ایران، ایران، ایران، خون و مرگ و عصیان بنگر که همه فریاد، بنگر گه همه طوفان چه آرمان هایی داشتی و داشتیم آنگاه که در برابر اختناق ، دستگیری ها و شکنجه های نظام سلطه جو و ستمشاهی ، به فرمان تو بپاخاستیم تا مدینه ای سازیم فاضله که هر اندیشه ای با احترام به افکار و عقاید دیگران، تنها برای اصلاح و سازندگی بکوشد. فـردا که بهـــــار آیـد، آزاد و رهـا هستیــم نه ظلم و نه زنجیری، در اوج خدا هستیم به تو اقتدا کردیم تا خواسته ات و خواسته همۀ ما که برقراری عدالت بود تحقق یافته و آرزو می کردیم که همۀ دنیا با خدا و دینی که سرچشمۀ همۀ لطف ها و مهربانی هاست آشنا شود و گمان نمی بردیم روزی فرا رسد که خدا و کلامش نیز اینچنین مظلومانه، مهجور واقع شده و بسیاری از خشونت ها و سرسختی ها به اسلام پر از رحمت ، منتسب شود. پدر پیر ما! فرموده بودی خون دلی که از دستۀ متحجران خورده ای هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده ای و امروز نیستی تا خواب و خوراکت ، کابوس و خون دل باشد از نادیده گرفتن اهداف و آرمانهایی که داشتی و داشتیم . اکنون یاران صدیقت نیز خون دل ها می خورند از آنهائی که بر پرچم مخالفتشان با اسلام و انقلاب ، لایه ای دروغین از اسلام و انقلاب کشیده و با تمام قوا می تازند تا جوان 32 سالۀ انقلاب اسلامی را که برای شکوفائیش زحمت ها کشیدی و کشیدیم، به خاک و خون کشند. امروز اگر بودی تاب نمی آوردی که همفکران و پیروان راستینت با افتراءها و اتهاماتی بی اساس و دور از تقوی، در حبس و حصر و فشار بسر برند . امام عزیز! چه دعایی خواندی که نباشی و نبینی خشن ترین شیوه ها را در دستگیری ها و بازجوئی های مردم سرزمین و یاران در گهواره ات با یورش های غیر انسانی و مخالف اسلام به منازل؟ و امروز اگر بودی خون می گریستی از بی حرمتی های برخی مأموران معذور به مردان و زنان و کودکان، آنگاه که بی محابا حریم خصوصی زنی بیمار و کودکانی هراسان را در هم می شکنند تا بدون ارائۀ حکمی قانونی و بی توجه به شیون های اطفال وحشت زده ، مرد خانواده را با خود به ناکجاآباد برند وهمسر جوانی را که از شدت بیماری و شوک ناگهانی ابن فاجعه و آسیب های فراوان گذشته، زمینگیر شده است رهسپار بیمارستان سازند. هنوز از همه جا نوای خوش آن سرودها به گوش می رسد : ایران، ایران، ایران، خون و مرگ و عصیان بنگر که همه فریاد، بنگر گه همه طوفان و هنوز می خوانند : فـردا که بهـــــار آیـد، آزاد و رهـا هستیــم نه ظلم و نه زنجیری، در اوج خدا هستیم |
درخواست صلوات برای کناره گیری هاشمی رفسنجانی از ریاست خبرگان Posted: 12 Feb 2011 04:46 AM PST جرس: درحالیکه حامیان دولت برای برکناری هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان - در جریان اجلاس ماه آینده- عزم خود را جزم کرده و به فعالیت های گسترده ای دست زده اند، در جریان نشست اخیر جامعه وعاظ ولایی نیز، حضار جهت کناره گیری هاشمی از این سِمَت، صلوات و دعا ایراد کردند.
به گزارش اکو نیوز، در این نشست که با حضور بیش از دویست نفر از اعضای آن تشکلِ حامی دولت برگزار شده بود، عباس امیری فر (از مسئولان آن تشکل) گفت: "قصد دارم پیرامون ادامه حضور آقای هاشمی رفسنجانی بر مسند ریاست خبرگان رهبری مطالبی رابیان کنم که اگر حضار با مطالب مطرح شده اینجانب موافق هستند اجماعا تکبیر و صلوات بدهند."
|
جمعیت دانشجویان حزب الله پیرو امام خامنهای خواستار اعطای مجوز به تظاهرات ٢۵ بهمن شدند Posted: 12 Feb 2011 04:32 AM PST جرس: در واکنشی دیگر نسبت به درخواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری تظاهراتی در حمایت از قیام های مردم منطقه، گروهی از لباس شخصی ها در جریان تجمع ٢٢ بهمن در روز جمعه، خواستار آن شدند که دولت به جنبش سبز و معترضان مجوز تظاهرات بدهد تا نشان دهد "نظام اسلامی از تجمع چند صد نفره فتنه گران ترسی ندارد و دوره فتنه گری آنها سر آمده است."
متن بیانیۀ تشکل مزبور که تحت عنوان «جمعیت دانشجویان حزب الله پیرو امام خامنهای» اعلام حضور کرده اند، به شرح زیر است:
گفتنی است ادعای تظاهرات "چند صد نفرۀ سبزها" توسط لباس شخصی ها درحالیست که طی بیست ماه اخیر، حتی یک مورد مجوز نیز برای برگزاری تجمعات، تظاهرات، میتینگ ها و نشست های حامیان و فعالان جنبش سبز و منتقدان دولت صادر نشده و تمامی تجمعات و تظاهرات سبزها، از قبل از انتخابات تا ٢۵ خرداد ٨٨ و همچنین طی ماههای اعتراضات پس از انتخابات، بالغ برچند صد هزار نفر و در ٢۵ خرداد ٨٨ با چندین میلیون جمعیت، شاهد نمونه ای کم نظیر طی سی سال گذشته بودیم و نکته قابل ذکر اینکه تعداد "چند صد نفر" دقیقا کسانی بودند که سواره و پیاده و مسلح به سلاحهای گرم و سرد - و پشتیبانی ماموران امنیتی و نیروهای گارد – مردم و تجمعات و تظاهرات مسالمت آمیز آنها را مورد حمله و خشونت قرار می دادند.
|
از اعتراض قانونی تا نافرمانی مدنی ٢۵ بهمن Posted: 12 Feb 2011 04:29 AM PST عمار ملکی حاکمیت در ایران نشان داده که تنها «اعتراض قانونی» قابل قبول، «عدم اعتراض» است.
فراخوان تظاهرات 25 بهمن که به ابتکار آقایان موسوی و کروبی شکل گرفته، شیوه مبارزه مدنی جنبش سبز و رهبران نمادین آنرا وارد فاز جدیدی کرده است. تا پیش از این، حضور خیابانی معترضان – بجز اعتراضات هفته اول پس از انتخابات (25 خرداد تا 30 خرداد 88) – همگی در مناسبتهای مشخصی شکل می گرفت که از طرف خود حکومت برگزار می شد (روز قدس، 13 آبان، عاشورا و 22 بهمن 88). در سال جاری نیز برای برگزاری تظاهرات سالگرد انتخابات (22 خرداد) درخواست مجوز راهپیمایی شد که با رد شدن این خواسته، آقایان موسوی و کروبی برگزاری تظاهرات را منتفی اعلام کردند. حال سوال اینجاست که تظاهرات 25 بهمن، چه شیوه ای از اعتراض مدنی خواهد بود؟ اعتراضات و مبارزات مدنی شیوه های مختلفی دارد: 1- «اعتراض قانونی» شیوه ایست که در آن اعتراض با حفظ مرز قانون و پذیرش تصمیم مجریان قانون صورت می پذیرد1. مثال بارز آن، ارائه درخواست قانونی برای تظاهرات و برگزاری آن درصورت دادن مجوز توسط مقامات مسئول است و در غیر اینصورت اعتراض انجام نمیشود. مثال این شیوه همان درخواست تظاهرات برای سالگرد انتخابات 22 خرداد بود که در بالا ذکر شد. 2- «بدفرمانی مدنی» شیوه ای از اعتراض مدنی است که در آن اعتراض به قاعده یا رویه نادرست، با استفاده از یک فرصت خاص و به شکل نیمه علنی و با کم ترین هزینه انجام میشود2. در این شیوه، افراد با شرکت در تظاهراتی که بمناسبت خاصی با مجوز خود حکومت برگزار میشود و حضور در آن هزینه ای ندارد، اعتراض خود را به رویه نادرست جاری نشان میدهند و در اصل معترضان با شعارها و نمادهای خود، آن مناسبت را استحاله میکنند. نمونه بارز این نوع بدفرمانی، حضور اعتراضی در مراسم روز قدس و 13 آبان 88 بود که طرفداران جنبش سبز بمنظور اعتراض به تقلب در انتخابات و کشتن و زندانی کردن معترضان، در آن شرکت کرده بودند. این شیوه اعتراض در بعضی موارد نمیتواند حضور معترضان را به رخ حاکمیت بکشاند و حتی تداخل معترضان با طرفداران حکومت در یک مراسم رسمی، ممکن است فقط تعداد شرکت کنندگان را زیاد نشان دهد و در حقیقت مصادره به مطلوب گردد (همانند 22 بهمن 88). 3- «نافرمانی مدنی» معروفترین شیوه اعتراض مسالمت آمیز است که در آن به قانون یا رویه ای که ناعادلانه و نادرست است به شکل علنی و با قبول هزینه احتمالی اعتراض میشود و از تن دادن به امر ناعادلانه نافرمانی میشود3. در این نوع اعتراض، در حقیقت به روح قانون احترام گذاشته میشود و از آنچه که ظاهرا قانون نام گرفته است - اما در اصل بقول راد بروخ «قانون بی قانون» است 4- سرپیچی میشود. حال با توجه به سه شیوه اعتراضی که در بالا از آنها سخن گفته شد، میتوان بررسی کرد که تظاهرات 25 بهمن در کدام یک از این دسته ها قرار میگیرد. اولین ویژگی متمایز فراخوان تظاهرات 25 بهمن این است که تاریخ آن با هیچ مناسبت رسمی تطابق ندارد. از اینرو این اعتراض نمیتواند به شکل «بدفرمانی مدنی» صورت پذیرد. اما تظاهرات 25 بهمن، اگر در صورت عدم صدور مجوز رسمی، توسط فراخوان دهندگان لغو شود، در زمره «اعتراضات قانونی» قرار میگیرد و مشخص میشود که هنوز رهبران نمادین جنبش سبز از فاز اعتراض قانونی پا فراتر نگذاشته اند. در عین حال عدم صدور مجوز تظاهرات، یکبار دیگر غیرعملی بودن و ناکارآمدی اعتراض قانونی را در ساختار جمهوری اسلامی آشکار میسازد. اما بر طبق آنچه از شواهد، تحرکات و اظهارات روزهای اخیر بنظر می آید، فراخوان دهندگان و همراهان جنبش سبز قصد ندارند که تظاهرات را لغو کنند و این راهپیمایی قرار است حتی درصورت عدم صدور مجوز هم برگزار شود. اگر اینگونه باشد، این تظاهرات نمونه ای از «نافرمانی مدنی» خواهد بود که با سرپیچی از امر به ظاهر قانونی (عدم صدور مجوز توسط مقامات اجرایی)، به روح قانون (که تظاهرات مسالمت آمیز را حق مردم میداند) پایبندی نشان میدهد تا اعتراض خود را بطور علنی ابراز دارد. در اینصورت، این از معدود دفعاتی است که جنبش سبز و رهبران نمادین آن به فراخوان تظاهرات اعتراضی به شیوه نافرمانی مدنی اقدام میکنند و از اینرو آنرا متفاوت از نمونه های دیگر میسازد. حاکمیت در ایران نشان داده که تنها «اعتراض قانونی» قابل قبول، «عدم اعتراض» است و از سوی دیگر جنبش مدنی ایران نیز حق خود میداند که حضورش را – همانند مردم مصر و تونس – بطور علنی ابراز دارد. وقتی حاکمیتی نمی خواهد حضور سیاسی معترضان را برسمیت بشناسد و درخواست تظاهرات قانونی آنها را بپذیرد، تغییر فاز مبارزه مدنی از اعتراض قانونی به نافرمانی مدنی اجتناب ناپذیر میشود. پی نوشت: 1- جهت توضیحات بیشتر درباره ویژگیهای اعتراض قانونی رجوع شود به از "نافرمانی مدنی" تا "بدفرمانی مدنی" (بخش نهم)، انواع ديگرِ اعتراضات مدنی http://news.gooya.com/politics/archives/2009/01/081738.php 2- جهت توضیحات بیشتر درباره ویژگیهای نافرمانی مدنی رجوع شود به از "نافرمانی مدنی" تا "بدفرمانی مدنی" (بخش يازدهم)، بدفرمانی مدنی، تعريف و ويژگی ها http://news.gooya.com/politics/archives/2009/01/083012.php 3- جهت توضیحات بیشتر درباره ویژگیهای نافرمانی مدنی رجوع شود به از "نافرمانی مدنی" تا "بدفرمانی مدنی" (بخش دوم) - نافرمانی مدنی http://news.gooya.com/politics/archives/2008/11/078697.php 4- از "نافرمانی مدنی" تا "بدفرمانی مدنی" (بخش نخست)، قانون خوب، قانون بد http://news.gooya.com/politics/archives/2008/11/078398.php نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
دو روزنامه، دو دیکتاتور، یک منطق Posted: 12 Feb 2011 04:18 AM PST محمد جواد اکبرین روز رسوایی کیهان زودتر از تصور رهبرش فرا میرسد
تیتر روزنامه کیهان در شماره امروز خود (شنبه 23 بهمن 89) این است: "حضور 50 ملیونی مردم در خیابانهای ایران؛ ملت سنگ تمام گذاشت" این همان روزنامهایست که با گذشت بیش از ششصد روز از آغاز جنبش سبز، روزی نیست که این جنبش را "مرده، کمشمار و نابود" توصیف نکند اما هر روز علیه این "مردهی نابود" ناسزایی ننویسد. همان روزنامهای که رهبرش، راهپیمایی 9 دی را حماسه تاریخی نامید و تعداد شرکتکنندگان در آن را "چند ده میلیون نفر" شمرد و گفت: "قويترين حكومتهای دنيا... اگر همه تلاششان را هم بكنند، نمیتوانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بياورند توی خيابانهای شهرشان يا كشورشان. اینکه چند ده ميليون انسان در سرتاسر كشور بيايند اگر به دستور حكومت هم آمده باشند، اين خيلی حكومت مقتدری است" کیهان 20/10/88 پس از راهپیمایی بیست و دوی بهمن سال گذشته نیز کیهان پیام رهبرش را منتشر کرد که میپرسید: "آيا حضور دهها ميليون انسان بصير و پر انگيزه در جشن سی و يك سالگی انقلاب كافي نيست كه معاندان و فريب خوردگان داخلی را كه گاه رياكارانه دم از “مردم” میزنند،به خود آورد؟" این اصلا عجیب نیست که همه احزاب منتقد را بستهاند و نمادهای سیاسی و مطبوعاتی را به زندان افکندهاند و راهپیمایان 25 خرداد 88 را خس و خاشاک خواندهاند اما هر تعداد که در راهپیماییهای حکومتی شرکت میکنند را نه تنها چند ده ملیون نفر بلکه رسما 50 میلیون نفر بشمارند و همه شان را بصیر و مخالفانشان را میکروب سیاسی بخوانند. عجیب نیست! زیرا تجربه مصر هم نشان داده است که دیکتاتورها و رسانههایشان هر دو یک منطق دارند؛ مروری بر روزنامه "الاهرام" (کیهان مصر) گواهی بر درستی این مدعاست: تیتر روزنامه حکومتی الاهرام مصر، روز سوم فوریه این بود: الملایین یخرجون تأییدا لمبارک ملیونها نفر از مردم برای حمایت از مبارک به خیابانها می آیند. و در پایین همان صفحه آن روز را روز اعلام وفا داری به مبارک در همه استان های مصر اعلام می کند: یوم الوفاء لمبارک فی کل محافظات مصر این روزنامه، همان روزی منتشر شده است که ملیونها نفر از مردم مصر یکصدا نخواستن مبارک را فریاد میزدند: ارحل یا مبارک اما تیتر و سرمقاله روزنامه دیروز الأهرام خواندنیتر است: 11 فوریه؛ همان روز که به غروب نرسیده، دیکتاتوری مبارک غروب کرد و این شماره الأهرام هنوز در کیوسک های مطبوعاتی بود؛ تیتر روزنامه به بهانه آخرین سخنرانی مبارک (که در آن اختیاراتش را واگذار کرد اما گفت که نخواهد رفت) این است "دوران جدید مصر" و در سرمقاله این تیتر را توضیح داده است که "دوران جدید مصر با شجاعت جوانان معترض و شجاعت حسنی مبارک در پذیرش تغییرات آغاز میشود". سرمقالهنویس اما گمان نمیکرد شاید که برای "اصلاح مصر با حضور مبارک" بسیار دیر شده است و نمیشود هم مردم را ستود و هم هوای دیکتاتور را داشت. حیف از قدمت و اصالت الاهرام که از 1876 تا کنون زنده است اما مردم را به قدرت فروخت و بیآبرو شد و حیف از کیهان که پا به پای مردم تا "شاه رفت" آمد اما آن همه اعتبار و اصالت و خاطره را در آستانه هفتاد سالگی به استبداد دینی میبازد. عبرت نمیگیرند دیکتاتورها و رسانههای شان باز هم "سعید الصحاف"ها یک روز قبل از سقوط صدام اعلام میکنند که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد... باز هم "الاهرام"ها همان روز سقوط هم از جاودانگی قدرت مینویسند... روز رسوایی کیهان هم زودتر از تصور رهبرش فرا میرسد.
|
انتقال زندانی سیاسی منصور اسانلو از بیمارستان به زندان Posted: 12 Feb 2011 04:02 AM PST جرس: بنا به گزارش منابع حقوق بشری، منصور اسانلو، رئیس هیات مدیرهٔ سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه، علی رغم وضعیت حاد جسمی به زندان رجایی شهر منتقل شده است.
|
هر روز شاهد فاصله ای ژرف تر با ارزش ها و آرمان های انقلاب هستیم Posted: 12 Feb 2011 03:42 AM PST سومین اطلاعیه فخرالسادات محتشمی پور جرس: فخرالسادات محتشمی پور با انتشار سومین اطلاعیه خود خطاب به ملت ایران، خاطرنشان و تاکید کرد "اینجانب همسر سید مصطفی تاجزاده ، شاکی ده ساله از احمد جنتی و نیز شاکی از کودتاگران انتخاباتی در آغاز هفتمین ماه بازداشت مجدد و نگه داری غیرقانونی او در شرایط قرنطینه، علاوه بر این اقدامات غیرقانونی به رفتار غیرانسانی و غیرشرعی و غیرقانونی دیگری توسط دستگاه قضائی معترضم."
به گزارش تحول سبز ، محتشمی پور در بخشی از این اطلاعیه آورده است: "افسوس که برخی طعم زندان کشیدگان رژیم ستم شاهی اینک زندان ها را را پر از مخالف می پسندند و انگار اینک که مست قدرتند، فراموش کرده اند که قرار بود به جای کینه و نفرت در جمهوری اسلامی بذر عشق و محبت کاشته شود. افسوس که هر روز که می گذرد ما فرزندان انقلاب و فرزندان ما و نسل های بعدی که قرار بود با انقلابمان برایشان عدالت و امنیت را ارمغان آوریم، شاهد فاصله ای ژرف تر و با ارزش ها و آرمان های انقلاب هستیم و و از آن فاجعه بارتر فاصله های عمیق با احکام اسلامی."
|
Posted: 12 Feb 2011 03:24 AM PST موج بازداشت ها ادامه دارد جرس: بنا به گزارش منابع حقوق بشری، در تداوم موج جدید بازداشتهای اخیر که در آستانۀ ٢۵ بهمن شدت یافته، ماموران امنیتی در گرگان، محمد حسین مهیمنی را بازداشت کردند.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |