جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


برقراری جو امنیتی - پادگانی در تهران

Posted: 24 Feb 2011 05:00 AM PST

آرایش مشکوک نیروهای نظامی و امنیتی در نقاط مختلف پایتخت در بعد از ظهر پنجشنبه

جرس: به گزارش منابع خبری جرس و شاهدان عینی، از بعد از ظهر امروز (پنجشنبه پنجم اسفندماه) گاردهای یگان ویژه پاسداران و ماموران امنیتی و لباس شخصی ها، در مناطق مختلف تهران مستقر شده و به برقراری حکومت نظامی اعلام نشده دست زدند.


همچنین شاهدان عینی از حضور نیروهای جدید ضد شورش که تا کنون در این بیست ماه با این ادوات و شمایل ظاهر نشده بودند، خبر دادند.


بر اساس گزارش فوق، تقاطع چهارراه ولیعصر- انقلاب و خیابان ولیعصر و میدان انقلاب از ظهر امروز جو کاملا امنیتی داشت.


خبرنگار جرس خاطرنشان کرد نیروهای لباس شخصی و گروهی با لباس سازمانی جدید بسیج نیز، در محل های تردد مردم، رفت و آمدهای و تجمعات بیش از سه نفر را زیر نظر دارند و به هر فردی که مشکوک شوند، فی الفور او را دوره کرده و سوار بر ماشین های ون مستقر در محل می کنند.


بر اساس این گزارش، تمامی منطقه تئاتر شهر و حوالی آن منطقه از ماموران امنیتی مملو شده و نیروهای امنیتی اجازه هیچ گونه ایستادن به مردم را نمی دهند و در صورت توقف مردم، آنها را با باتوم وادار به حرکت و عدم تجمع می کنند.


همچنین بطور ناگهانی از تمام مغازه داران این منطقه خواسته شده که هر چه سریعتر مغازه های خود را تعطیل و محل کسب خود را ترک کنند.


آرایش نیروهای گارد در اطراف صدا و سیما، ونک و میدان ولی عصر نیز، در حال شدت گرفتن است و هنوز دلیل ناامن نشان دادن چهره پایتخت مشخص نشده است.
 

فرزندان کروبی: دامنه این حکم ابداعی را اعلام نمایید

Posted: 24 Feb 2011 04:19 AM PST

آیا مقام ذی صلاح قانونی به انشای حکم حصر مبادرت کرده و یا مبنای آن حکم حکومتی است؟
جرس: در پی تداوم حصر مهدی کروبی و همسرش، فرزندان آنها در نامه ای به مقامات ارشد نظام، عواقب اعمال فشار بر فعالان و راهبران جنبش را گوشزد کرده و افزوده اند “ضمن اخطار نسبت به سلامتی پدر و مادرمان از مقامات ارشد کشور می خواهیم دامنه این حکم ابداعی را اعلام نمایند” .

 


محمد حسین، محمد تقی و یاسر كروبی همچنین با ابراز نگرانی از وضعیت نامعلوم برادرشان (علی)؛ اتهام انتسابی به وی را "مضحک" دانسته و افزوده اند: "به جای توسل به سناریوهای نخ نما شده بهتر است کمی هم به سخن مردم توجه شود."


به گزارش سحام نیوز، متن كامل این نامه بدین شرح است:
باسمه تعالی
الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم
مقامات ارشد نظام
همانطور که می دانید از 14 روز پیش منزل والدین گرامی مان از سوی ماموران امنیتی محاصره و متعاقب آن امکان هرگونه تماس در جهت جویا شدن از وضعیت سلامت آن ها از همه اعضای خانواده سلب گردید. در خلال این مدت از طریق پاسداران مستقر در منزل وضعیت جسمی آنان را جویا بودیم و مطلع بودیم که خرید روزانه منزل توسط راننده مادرمان انجام و بعد از عبور از گیت امنیتی بدستشان می رسید. اما بعد از یورش و استقرار نیروهای امنیتی در منزل دیگر خبری از وضعیت آنان در دست نیست. همه امور از جمله تهیه مواد غذایی توسط امنیتی ها صورت می گیرد. فرزندان مهدی کروبی و نوادگان مرحوم آیت الله شیخ احمد با فرهنگ مبارزه و مقابله با ظلم به خوبی آشنائی دارند  و بعد از انقلاب دوشادوش مردم بی ادعا در جبهه های جنگ برای تمامیت ارضی این کشور جنگیده اند. پدرمان در آخرین پیام با صراحت فرمودند که تا آخرین قطره خون در کنار مردم باقی خواهند ماند و از حاکمیت خواستند با برپایی یک دادگاه علنی ایشان را محاکمه کند و صرف نظر از حکم صادره، مردم این وارثان اصلی و ابدی این سرزمین به قضاوت در باب اینکه چه کسی به این کشور، نظام و انقلاب خدمت و یا خیانت کرده بپردازند. پدر در دوران مبارزه از سال 1341 تا 1357 نه بار زندان و تبعید را تجربه کردند و مادر این همراه مقاوم و صبور یار همیشگی او بوده و هست . فرزند اول و دوم مهدی کروبی بخوبی یورش ماموران ساواک را در ساعت 10 شب بداخل منزل در خیابان حکمت شمیران درسال 1352را بیاد دارند که در قبال تندی مادر به یورش برق آسا ماموران بداخل حیاط منزل، آنان بدون توهین و جسارت از پدرم خواستند ایشان را آرام کند. حال در نظامی که خود از قدمای اصلی آن به شمار می روند باید بشنویم که ماموران دستگاه امنیتی در اجرای فرمان مقامات بعد از ورود به داخل منزل و در قبال اعتراض مادر نسبت به نحوه بازرسی، برخوردی غیر انسانی با ایشان داشته اند.


حسب تقدیر الهی مبارزه با ظلم سنت دیرینه این خاندان قرار گرفته فلذا در تحمل هزینه های آن باکی نداریم اما عدم پذیرش بار آن از سوی حاکمیت قابل پذیرش نیست. کیست که در انقلاب اسلامی نقشی ایفا کرده باشد و نداند شیخ احمد و فرزندش مهدی چه مصائبی در این راه تحمل کردند. در تحمل هزینه های آتی هم باکی نیست اما لازم است مقامات ارشد کشور معین کنند که اولا مبنای حقوقی حصر خانگی بدین نحو چیست؟ ثانیا آیا حکمی قضایی در این باب صادر گردیده، اگر آری، چه مقامی آن را صادر کرده است؟ قلمرو محدودیت حکم حصر تا کجاست؟ آیا مقام ذی صلاح قانونی به انشای آن مبادرت کرده و یا مبنای آن حکم حکومتی است؟ اگر چنین است دامنه آن چه کسانی از اهل خانواده را که در بند نیستند در بر می گیرد؟


ضمن اخطار نسبت به سلامتی پدر و مادرمان از مقامات ارشد کشور می خواهیم دامنه این حکم ابداعی را اعلام نمایند.
برادرمان علی فرزند سوم خانواده سال گذشته دستگیر و در مسجد، این خانه امن الهی به شدت مورد شکنجه قرار گرفت. او اینبار و همزمان با یورش ماموران به منزل پدر، بعنوان گروگانی برای تحت فشار قراردادن پدرمان، مجددا دستگیر و همسر محترمه وی خانم پناهی خواهر سه شهید بسیجی واقعی، ساعاتی مورد بازجویی قرار گرفت. اتهام انتسابی که همزمان با دستگیری وی از سوی سایت های وابسته به دستگاه امنیتی ( جاسوسی برای دول خلیج فارس) مطرح شده آنقدر مسخره و مضحک است که فکر نمی کنیم هیچ فرد عاقلی حتی در اردوگاه حاکمیت هم حاضر به پذیرش آن باشد. به جای توسل به سناریوهای نخ نما شده برای ندیدن واقعیت جامعه مناسب است کمی هم به حرف و سخن مردم این وارثان اصلی کشور توجه شود.


والسلام
محمد حسین، محمد تقی و یاسر کروبی
 

هشدار شورای هماهنگی راه سبز امید به تداوم رافتار حکومت در سرکوب جنبش

Posted: 24 Feb 2011 04:02 AM PST

بیانیه شماره ٣ شورای هماهنگی راه سبز امید
جرس: شورای هماهنگی راه سبز امید در سومین بیانیه خود با ابراز نگرانی از ادامه حصر رهبران جنبش سبز آورده است: موسوی و کروبی در هیچ دادگاهی محاکمه و محکوم نشده اند و سلب آزادی آنها نقض آشکار حقوق شهروندی ایشان است. این شورا به اقتدار گرایان هشدار می دهد که نتیجه این گونه رفتارهای غیر قانونی و غیر شرعی چیزی جز تشدید بحران حاکم بر کشور نیست.

 

 


 

این شورا با انتشار سومین بیانیه خود، ضمن محکوم کردن اقدامات غیر قانونی دستگاه قضایی و امنیتی کشور و حصر خلاف اصول و قانون راهبران جنبش مردمی سبز و همچنین با اشاره به تجربه تاریخی ملت و تجربه امروز ملت های منطقه که اقتدار گرایان با تکیه بر سازمان های امنیتی و نظامی نمی توانند مانع از شکست وسقوط جباران شوند، هشدار می دهد: موسوی و کروبی در هیچ دادگاهی محاکمه و محکوم نشده اند و سلب آزادی آنها نقض آشکار حقوق شهروندی ایشان است.


در این بیانیه به حاکمیت توصیه شده آمده است که بجای سخن گفتن به زبان زور و زر و تزویر و سرکوب معترضان مسالمت جو، با تحقق مطالبات فوق حق حاکمیت مردم را به رسمیت شناخته و با فراهم آوردن فضای نقد، رحمت و مدار در جامعه با ملت به گفتگو بنشیند. بدیهی است که مبارزه این جنبش تا آن هنگام ادامه خواهد داشت.


شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین  همه راهیان سبز را به تقویت شبکه های اجتماعی بویژه “شبکه های محلی” برای حضور فعال در اعتراضات مدنی دعوت کرده و تشکیل و گسترش شبکه های سبز در شرائط دشوار فعلی یک فریضه ملی دانسته است. 



شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین به اقتدارگرایان هشدار داد که نتیجه این گونه رفتارهای غیر قانونی و غیر شرعی چیزی جز تشدید بحران حاکم بر کشور نیست.

 


هم چنین این شورا ایمیلی را برای ارتباط مستقیم هموطنان و بهره مندی از نظرات آنان به ترتیب زیر اعلام کرد:
dabirkhaneh.rso@gmail.com


متن کامل سومین بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید  که نسخه ای از آن به جرس رسیده، به شرح زیر است:

هموطنان عزیز، شهروندان آزاده و همراهان راه سبز امید
اعتراضات روزهای ۲۵ بهمن و اول اسفند، نشان داد جنبش سبز با اتکا به روش های مسالمت آمیز بر دستیابی به حقوق پایمال شده مصرّح در قانون اساسی اصرار دارد و ضمن پیگیری حقوق مسلّم و مطالبات قانونی خود، در مقابل خشونت طلبی اقتدارگرایان ایستادگی کرده و راه مبارزه مدنی را ادامه خواهد داد.


حوادث بیست ماهه اخیر نشان داده است اقتدارگرایان در سوق دادن فضای سیاسی کشور به سمت خشونت و ارعاب مصمّم هستند و به همین دلیل خویشتنداری و التزام راهیان جنبش سبز به ارزش های اخلاقی، مدنی و ضد خشونت را به ناتوانی و خاموشی آن تعبیرمی کنند. در این مدت حربه های زنگ زده اقتدارگرایان برای مقابله با خواسته های قانونی و مدنی مردم آنقدر رسوا و نخ نما بود که دیگر نیازی به افشای آنها نیست. اتهاماتی همچون وابسته خواندن جنبش به قدرت های خارجی و همدلی جنبش با ساکنان خانه عنکبوتی خشونت و نفاق از یک سو و انکار وقیحانه ضرب و شتم، شکنجه و کشتار معترضان بی دفاع و نسبت دادن آن به مردم، مصادره شتاب زده شهیدان جنبش، ادامه ی بازداشت های غیرقانونی و گسترده، رواج و بلکه مسابقه در هتاکی، تهمت و افترا نسبت به چهره های پیشرو در مبارزات انقلاب و بالاخره حصر خانگی رهبران جنبش از سوی دیگر نمونه هایی از سیاست های سراپا خطای اقتدارگرایان برای نشنیده گرفتن صدای مردم است. دولت کودتا و صاحبان قدرت غافل تر از آن هستند که امواج سهمگین آگاهی اقشار گوناگون مردمی که دیگر برای فهم و تجزیه و تحلیل شرایط سیاسی حاکم بر کشور، در انتظار خطابه ها، خطبه ها و دروغ پردازی های رسانه های حکومتی نمی نشینند را فهم کنند. جلوه های گوناگون دروغ دولت نامشروع کودتا چنان بر پیر و جوان، زن و مرد، روستایی و شهرنشین، کارگر و کشاورز، دانشجو و طلبه، استاد دانشگاه و عالم دینی و حتی بخش قابل توجهی از نظامیان، آشکار شده که بسیاری از افراد کم اطلاع که تا دیروز نسبت به ماهیت غیردینی و غیراخلاقی دولت در شک و تردید بودند، از همراهی و همسازی با آن سرباز می زنند.


هموطنان گرامی!
حوادث روزهای اخیر نشان داد جنبش سبز کوشا، با نشاط و سرزنده است، چیزی جز احقاق حق حاکمیت مردم نمی خواهد. بر این اساس همچنان که همراهان پایدار و مقاوم این جنبش بارها گفته اند، سرانجام محتوم راه سبز امید، پیروزی است. تجربه ی تاریخی ملت ما و تجربه امروز ملت های منطقه نشان می دهد اقتدارگرایان با تکیه برسازمان های امنیتی و نظامی نمی توانند مانع از شکست و سقوط جباران شوند. از این رو جنبش سبز با اتکا به مبانی و راهکارهای مندرج در منشور جنبش راه خود را به سوی ایران آباد و آزاد می گشاید. بر این اساس همراهان جنبش سبز علاوه بر اینکه از هر مناسبت ملی و دینی و آئینی برای نمایش حضور و طرح مطالبات خود شجاعانه و مدبرانه استفاده خواهند کرد، از راهکارهای دیگر مانند تحصن، اعتصاب، تحریم و مقاومت مدنی برای تثبیت حاکمیت قانون به معنای واقعی، شناسایی و تضمین حقوق بنیادین شهروندان نیز بهره خواهند برد.
اهم این مطالبات عبارت اند از:
- رفع حصر خانگی رهبران جنبش سبز
- تضمین حق شهروندان بر تجمعات و راهپیمایی
- آزادی زندانیان سیاسی
- آزادی مطبوعات و رفع سانسور
- خاتمه دادن به شرایط امنیتی حاکم بر کشور
- برگزاری انتخابات آزاد، غیرگزینشی و سالم از طریق لغو نظارت استصوابی

به حاکمیت و دولت کودتا توصیه می گردد بجای سخن گفتن به زبان زور و زر و تزویر و سرکوب معترضان مسالمت جو، با تحقق مطالبات فوق حق حاکمیت مردم را به رسمیت شناخته و با فراهم آوردن فضای نقد، رحمت و مدار در جامعه با ملت به گفتگو بنشیند. بدیهی است که مبارزه این جنبش تا آن هنگام ادامه خواهد داشت.

شورای هماهنگی راه سبز امید همه راهیان سبز را به تقویت شبکه های اجتماعی بویژه “شبکه های محلی” برای حضور فعال در اعتراضات مدنی دعوت می کند. تشکیل و گسترش شبکه های سبز در شرائط دشوار فعلی یک فریضه ملی است.


این شورا با اعتقاد به خرد جمعی ملت رشید ایران، و به اتکای مشاوره و مشارکت شبکه های سبز برنامه راه سبز امید را ترسیم می کند.


شورای هماهنگی راه سبز امید نگرانی شدید خود را از حصر خانگی رهبران جنبش سبز و رفتار غیر قانونی و کینه توزانه با آنها ابراز می دارد. از تاریخ ۲۵ بهمن هیچ اطلاعی از سلامتی میر حسین موسوی و زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی در دست نیست. این اعمال خلاف قانون اساسی و موازین حقوق بشر پذیرفته شده توسط جمهوری اسلامی ایران است. موسوی و کروبی در هیچ دادگاهی محاکمه و محکوم نشده اند و سلب آزادی آنها نقض آشکار حقوق شهروندی ایشان است. این شورا به اقتدار گرایان هشدار می دهد که نتیجه این گونه رفتارهای غیر قانونی و غیر شرعی چیزی جز تشدید بحران حاکم بر کشور نیست.


شورای هماهنگی راه سبز امید، مردم شریف و پایدار را به توجه ویژه به اصول و موازین منشور جنبش (ویرایش جدید) فرا می خواند و در اطلاعیه ها و بیانیه های بعدی، گام های آتی جنبش را به اطلاع همگان خواهد رساند.


شورای هماهنگی راه سبز امید
پنج اسفند هزار و سیصد و هشتاد و نه
 

تظاهرات دانشگاه شیراز 4 اسفند

Posted: 24 Feb 2011 03:58 AM PST

بازداشت مهدی تحققی و احمد هاشمی دوعضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

Posted: 24 Feb 2011 03:58 AM PST

 جرس:صبح امروز مهدی تحققی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بازداشت و به مکان نامعلومی برده شد. پیش از این نیز احمد هاشمی دیگر عضو سازمان و از مدیران کل وزارت کشور در دوران اصلاحات را بازداشت شده بود.


به گزارش امروز، با بازداشت این دو نفر و در پی بازداشت دو عضو دیگر شورای مرکزی سازمان، دکتر عبدالله ناصری و علی باقری، در سه هفته اخیر چهار عضو فعال این تشکل سیاسی بدون ارائه هرگونه حکم و دلیلی بازداشت و روانه زندان شده اند.


این در حالی است که اعضای شورای مرکزی این سازمان نیز  یکی پس از دیگری از فردای انتخابات سال گذشته بازداشت شدند. 

 

واکنش تند جمهوری اسلامی به تصمیم سنگال پیرامون قطع کامل روابط

Posted: 24 Feb 2011 03:01 AM PST

جرس: در واکنش به قطع رابطه کامل جمهوری سنگال با ایران، وزارت خارجه جمهوری اسلامی طی بیانیه ای، اقدام این کشور آفریقایی را "غیر منطقی، بی دلیل و تعجب برانگیز" ذکر کرد .


به گزارش مهر، در این بیانیه که روز پنجشنبه پنجم اسفند ماه منتشر شده آمده است که در پی سفر علی اکبر صالحی، سرپرست وقت وزارت خارجه ایران به سنگال و دیدار او با رئیس جمهوری این کشور، سنگال اعلام کرده بود که ابهامات بین طرفین رفع شده و برعزم دو طرف برای ارتقای سطح مناسبات در تمامی زمینه‌ها، تاکید شده بود، اما مشخص نیست به چه دلیل تصمیم اخیر (قطع رابطه) اتخاذ شده است.


بنا به گزارش خبرگزاری ها، دولت سنگال گفته است که جدایی طلبان سنگالی ِ مستقر در گامبیا، از جمهوری اسلامی برای ایجاد آشوب و جدایی بخش مسلمان نشین سلاح دریافت کرده اند. این درحالی بود که در پی کشف یک محموله سلاح در نیجریه، جمهوری اسلامی - بعد از ماهها ادعای خصوصی بودن محموله و بی اطلاعی دولت - سرانجام تایید کرد که این سلاح ها از ایران ارسال شده و مقصد آنها گامبیا بوده است.


پیش از این نیز کشور گامبیا تمامی روابط خود با جمهوری اسلامی را قطع و دیپلمات های ایرانی را ظرف دو روز اخراج کرده بود.


به گزارش خبرگزاری فرانسه، مقامات سنگالی روز سه شنبه ٢٢ فوریه- سوم اسفندماه طی بیانیه ای در تلویزیون آن کشور اعلام کردند که شورشیان در جنوب سنگال با استفاده از "تسلیحات پیشرفته" ساخت ایران، طی حملاتی مکرر و برنامه ریزی شده، سربازان ارتش را کشته اند.
 

راه سبز امید، راهی برای فردا

Posted: 24 Feb 2011 03:01 AM PST

;کامیار بهرنگ

 

بررسی جنبش سبز نه به معنی نفی مبارزات تحول خواهانه ی پیش از انتخابات 88 است که در واقع بررسی بازتعریفی است از مبارزاتی که قدمت آن به بیش از یکصد سال می رسد، درست با آغاز مشروطیت. جنبش سبز با تعریفی که از خود ارائه داد و با عملکرد خود فضایی را به وجود آورد که بخش ها و طبقات گوناگون اجتماع را به خود درگیر کرد، که این خود نوید دهنده ی شکل گیری یک فرایند دموکراتیک بود چرا که تا پیش از حرکت های اجتماعی – سیاسی در خود تعریفی منحصر به فرد داشتند و ارتباط انها با هم بسیار محدود و اندک بود که این موضوع اینگونه حرکت ها را به صورتی منجمد و در مرور زمان میرا می کرد، ولی این جنبش با یک فراگیری وسیع توانست خواسته های بخش وسیعی از جامعه را در بر گیرد. پر واضح است که هیچ حرکت اجتماعی نمی تواند "همه" نیروها را جذب و خواسته هایشان را برآورده سازد ولی این هنر یک جریان سیاسی – اجتماعی است که بتواند خواسته های اکثریت را به خوبی در تعاریف خود به نمایش درآورد، توجه داشته باشیم جنبشی که بخواهد " همه " را راضی کند، " همه " را از خود ناراضی می کند، درست همین جا است که تعقل و واقع بینی به کمک جنبش می آید تا آن را از افراط و تفریط در تعریف خواسته های اقلیت و اکثریت در برنامه های خود جلوگیری کند، ادامه ی این راه و این دید ما را از آفت "مطلق گرایی " که متاسفانه بسیاری از نیروهای سیاسی ایرانی دچار آن هستند را نیز به دور می دارد. جنبش سبز به خوبی نشان داده است که ساز و کار مبارزه را بر اساس وضع موجود تعریف می کند و از تمام فرصت ها به نفع پیشبرد آن استفاده می کند، توجه به این نکته را ضروری می دانم که در این مسیر هستند کسانی که با طرح مطالباتی غیر واقعی و خواسته های فردی (گروهی) جنبش را به نقدی غیر منصافانه می گیرند و جنبش را به بی عملی متهم می کنند، که به باور من ریشه در مطلق گرایی آنان دارد، تفکری که باورهایش در چهارچوب های مبارزه های بدون خشونت تعریفی ندارد. اما در میان نقد های منصفانه این موضوع قابل پذیرش خواهد بود که تجربه ی جنبش در استفاده از شیوه های این نوع مبارزه نیز در سطح عمومی جوان بود و از پختگی لازم برخوردار نبود، اما این موضوع و رشد جنبش را می توان در تظاهرات های 25 بهمن و 1 اسفند دید. این پختگی جنبش البته می بایست در فاکتورهای اساسی دیگری نیز دیده شود که مهمترین آنها اوضاع واقعی طبقات اجتماعی ، گسترش جنبش در سطح جامعه ( نه فقط تهران و شهرهای بزرگ) و سیاست های خارجی و اقبال نیروهای خاص داخلی می تواند باشد. این فاکتورها را اگر در کنار تعاریفی که پیشتر از جنبش بر شمردم قرار دهیم، باز به آنجایی می رسیم که این جنبش با به روز نگاه داشتن خود، زنده و سبز، هر روز بیشتر از دیروز در حال حرکت است.
به صورت خلاصه می توان چنین نگاهی را در بحث تاکتیک و استراتژی جست که برداشت غلط و یا تلفیق نادرست این دو می تواند به دگماتیسم بیانجامد. اینجا است که جنبش سبز برای خود تعریفی روشن ارائه می دهد " ما برای اشاره به جنبشی که آغاز کرده این از عنوان "راه" استفاده می کنیم تا توفیق هایی که در هر مرحله به دست می آوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی برتر بدوزیم". مضمون یک استراتژی ثابت است اما تاکتیک های آن همواره می تواند تغییر و به منظور کسب پیروزی های بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. اما این نکته را اگر در هم آمیزیم و تاکتیک مبارزه را ثابت کنیم، به تجربه ی تاریخ به جایی نخواهیم رسید.
این تمام بحثی بود که در تحلیل موفقیت تجمعات 25 بهمن و 1 اسفند و همچنین چاپ نسخه ی تکمیلی منشور جنبش سبز در نظر داشتم. تجمعاتی که نشان داد راه های مبارزه دچار انسداد نشده و با تمام سرکوب ها و سانسور ها، جنبش داخل کشور در جستجوی کوچکترین گریز راه ها برای نمایش نارضایتی و مبارزه برای کسب مطالبات به حق خود می باشد و همچنین نشان داد هنوز با همه ی دروغ پراکنی ها و محدودیت ها نقش پیشروان جنبش سبز هنوز نقشی پویا و زنده در میان جنبش سبز می باشد. در این میان با وجود زندان ( مخالف کامل با واژه حصر خانگی هستم ) کردن پیشروان جنبش سبز، انتشار به موقع نسخه ی پیشنهادی جنبش سبز که حاصل کار ساعت ها بحث و تبادل نظر پیرامون منشور پیشنهادی بود، راه کاری را پیش روی فعالین جنبش قرار داد که با آن بتواند به روشنی راه راه تا رسیدن به بهاری دوباره طی کند

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

نامه هشدارآمیز گروهی از پزشکان ایران به سازمان ملل پیرامون استفاده حکومت از سلاح های غیر متعارف

Posted: 24 Feb 2011 03:00 AM PST

جرس: پایگاه اطلاع رسانی پزشکان ایران طی نامه ای به بان کی مون دبیرکل سازمان ملل خواستار اقدامات فوری آن سازمان جهت جلوگیری از استفاده گازهای شیمیایی مخرب علیه تظاهرکنندگان در ایران توسط نیروهای گارد ضد شورش حکومت گردید.


به گزارش خبرگزاری پزشکی ایران، «ایرمنا»، این نامه خاطرنشان می سازد که "مشاهدات همکاران ما در کلینیک ها و مراکز اورژانس و مطب ها حاکی از آنست که علی رغم گذشت چندین روز از تظاهرات خیابانی ٢۵ بهمن هنوز در برخی موارد علائم مصدومیتهای افرادی که در جریان تظاهرات این روز آسیب دیده اند برطرف نشده و ما نگران عوارض دیررس این گازهای شیمیایی نیز هستیم."


در این نامه همچنین ضمن برشمردن خطرات آنی و درازمدت استفاده از این نوع گازها بر تظاهرکنندگان و حتی مردم عادی ساکن در شهرهای محل تظاهرات و خطرات زیست محیطی اینگونه گازها, خواستار اعزام گروه کارشناسی به ایران , برای بررسی ابعاد استفاده از این گازهای شیمیایی خطرناک گردید که در قالب گازهای اشک آور جدید به سمت معترضین خیابانی شلیک می گردد. گازهای شیمیایی جدید بدلیل ایجاد ترس و وحشت در مصدوم به "گاز ترس" نیز شهرت یافته اند.


متن کامل نامه به این شرح است:
دبیر کل محترم سازمان ملل
آقای بان کی مون
همانطور که شاید در اخبار این روزها شنیده باشید چندی است که نیروهای امنیتی ایران برای مقابله با مردم در تظاهرات خیابانی شهرهای ایران از نوعی گاز شیمیایی جدید استفاده می کنند که بدلیل آثار زیانبار بر انسانها و محیط زیست , نگرانی های زیادی را برای اینجانب و همکاران من در سرتاسر ایران بوجود آورده است.


این گازها که حاصل تجربیات واحد پدافند شیمیایی , میکروبی سپاه پاسداران در طی جنگ هشت ساله ایران و عراق می باشد , اولین بار بطور آزمایشی در اعتراضات خیابانی سال 2009 بصورت محدود مورد استفاده قرار گرفت اما در طی روزهای جاری و بخصوص در جریان تظاهرات مردم ایران در روزهای 25 بهمن و اول اسفند امسال بصورت گسترده علیه مردم ایران مورد استفاده قرار گرفته است .


هرچند استفاده از گازهای اشک آور معمولی که عموما حاوی ترکیبات گوگرد بوده و پس از آزاد شدن , تولید اسید سولفوریک می کند و باعث ایجاد سوزش در چشم و بینی می گردد نیز عملی غیر انسانی و ناپسند است اما بدلیل نیمه عمر کوتاه این مواد و اندک سازگاری با محیط زیست, خیلی نگران کننده نیست. اما گازهای شیمیایی جدید که بدلیل ایجاد ترس و وحشت در مصدوم به گاز ترس نیز شهرت یافته است, علاوه بر ترکیبات فوق حاوی CHLOROBENZALDOXIM NITRIL و باران زرد و مقادیر کمی از گازهای اعصاب مانند سارین، تابون و یا سومان نیز هست که اینها تركیبات آلی فسفردار و جزو سموم ارگانو فسفره هستند و در برخی موارد سبب بروز علائم شدیدی در بین مصدومان این گازها مانند سرگیجه، درد قفسه ی سینه ، سردرد شدید ، دو بینی و تاری دید ، خستگی تهوع، استفراغ، استفراغ خونی ، دردهای شكمی و افزایش ترشحات دهان، بینی، چشم و سیستم تنفسی و دردهای شدید عضلانی می گردد.


در موارد متعدد در آزمایش خونی که از مصدومان توسط همکاران ما گرفته شده است در خون آنها مقادیری فنیل انالین؛ نیتریت و گوگرد دیده شده و سطح اوره خون آنها نیز بالا بوده است . همچنین بدلیل تاثیر بر DNA می تواند سبب عوارض دیررس و تغییرات کارسینوژنیک و سرطانزایی در انسان نیز شود. و بعلاوه بدلیل نیمه عمر طولانی با شسته شدن توسط آب باران در خیابانها و سرازیر شدن به مزارع پایین دست که از آبهای سطحی استفاده می کنند سبب بروز عوارض زیست محیطی دهشتناکی می گردد.


مشاهدات همکاران ما در کلینیک ها و مراکز اورژانس و مطب ها حاکی از آنست که علی رغم گذشت چندین روز از تظاهرات خیابانی ٢۵ بهمن هنوز در برخی موارد علائم مصدومیتهای افرادی که در جریان تظاهرات این روز آسیب دیده اند برطرف نشده و ما نگران عوارض دیررس این گازهای شیمیایی نیز هستیم. و این در حالی است که مصدومان این روزها به میزان بسیار زیادی در شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و تویتر از بروز علائم جدید مانند استفراغ خونی و دردهای عضلانی شدید و تهوع در خود خبر می دهند که تاییدی بر استفاده از این گونه گازها در سطح وسیع در جریان تظاهرات روزهای اخیر ایران است.


بر اساس پروتكل منع كاربرد جنگ افزارهای شیمیایی و بیولوژیك سال 1925 ژنو که کشور ایران نیز یکی از امضا کنندگان این پروتکل است , استفاده از این گازها غیرمجاز است و از طرفی این سلاحها در سطح خیابانها و معابر عمومی استفاده می گردد که محل رفت و آمد هزاران کودک و زن و مردی است که در این مناطق سکونت دارند و ممکن است در جریان این اعتراضات، شرکت نداشته باشند.
لذا بر اساس مسئولیتی که جنابعالی دارید از شما بعنوان دبیر کل سازمان ملل متحد در آستانه سالروز استفاده حکومت عراق از این گونه سلاحهای شیمیایی علیه مردم حلبچه در سال ۱٩٨٨ , تقاضا دارم در سریعترین زمان ممکن برای توقف استفاده از گازهای شیمیایی که این روزهاعلیه مردم ایران استفاده می شود اقدام کنید و در صورت لزوم گروه کارشناسی برای بررسی اثرات مخرب این گازها بر انسانها و محیط زیست به ایران اعزام نمایید.

مدیر پایگاه اطلاع رسانی پزشکان ایران
 

25 بهمن 89 مهم تر از 25 خرداد 88

Posted: 24 Feb 2011 02:33 AM PST

بینالود

قبل از شروع سخن بر خود فرض می دانم که تشکر خالصانه خودم را تقدیم دو همراه سبز میر حسین موسوی با تدبیر و مهدی کروبی شجاع نمایم که چه اندیشمندانه با تصمیمی به موقع و سبز موجب شدند که 25 بهمن 89 روزی ماندگار در تاریخ ایران زمین شود. راستش را بخواهید روزی که نامه تقاضای مجوز راهپیمایی برای 25 بهمن را دیدم خوشحال شدم اما کمی مردد بودم که آیا مردم خواهند آمد؟ در واقع بعد از گذشت یک سال و دو ماه از آخرین رویارویی مردم ایران با حاکمیت استبداد دینی برایم قابل تصور نبود که در روز 25 بهمن با توجه به موج سرکوب وحشیانه 14 ماه گذشته و تبلیغات وسیع حاکمیت و صدا و سیما مردم بتوانند همدیگر را در خیابان ها ببینند. البته اعتراضات گسترده در زیر پوست شهر برای هر ناظر بی طرفی کاملا قابل لمس است اما تصور آوردن مجدد معترضین به خیابان ها با توجه به گذشت حدود دو سال از انتخابات کودتایی کمی سخت بود.
در روز 25 بهمن شکوهی را در خیابان ها دیدم که برایم یادآور روز خوب با هم بودن یعنی 25 خرداد بود. جمعیتی زیاد و انبوه در کنار انبوهی نیروهای سرکوب گر که البته آن روز بسیار هم رنگ به رنگ و متنوع بودند، نوید یک روز به یاد ماندنی دیگر را می داد. نکته مهمی که توجه مرا جلب کرد ¬گل های لبخندی بود که بر لبان پسران و دختران ایران شکوفه می داد و انگار نه انگار که نیروهای سرکوب ولایت هر لحظه مترصدند که به جمعیت حمله ای کنند و شکاری برای ولایت پیش کش نمایند. این بدین معناست که شمشیر تهدید حاکمیت نیز کند شده است و به تدریج ترس از سرکوب، باتوم، گلوله، شوکر و گاز اشک آور از میان ایرانیان قهرمان رخت برخواهد بست.
البته جمعیتی که روز 25 بهمن به خیابان ها آمده بودند، به دلیل وجود نیروهای سرکوب گر نتوانستند به هم بپیوندند و تصویری زیبا مانند 25 خرداد را ارایه نمایند اما جمعیتی که در روز 25 بهمن به خیابان ها آمده بود با جمعیت 30 خرداد 88 که روز بعد از فرمان آتش آقای خامنه ای در نماز جمعه 29 خرداد به خیابان های آزادی و انقلاب آمدند قابل مقایسه بود. خیلی ها اعتقاد دارند که اگر سرکوب وحشیانه روز 30 خرداد 88 نبود جمعیتی به مراتب بیشتر از 25 خرداد گرد هم جمع می شدند.
نگارنده بر این اعتقاد است که 25 بهمن روزی سرنوشت ساز برای ایرانیان است که اهمیت آن به مراتب از 25 خرداد بیشتر است. در ادامه به ذکر دلایلی برای تایید این ادعا خواهم پرداخت.
25 بهمن نوید بخش واقعیتی مهم است و آن اینکه جنبشی که توانسته است بعد از 14 ماه دوباره با اقتدار روی پاهای خود بایستد، بعد از این نیز می تواند ادامه حیات دهد و با اعتماد به نفس بیشتری به راه خود ادامه دهد. این واقعیتی مهم است که خواب را از چشمان حاکمان ظلم و جور در ایران ربوده است. نکته ظریفی نیز در این بین وجود دارد و آن این است که بعد از گذشت 10 روز از 25 بهمن دیگر صحبت های 20 ماه اخیر مبنی بر تمام شدن اعتراضات و جنبش سبز که مکرر از صدا و سیما و تریبون های مختلف مانند نماز جمعه گفته می شد، دیگر نمی شنویم!
25 بهمن در زمانی به وجود آمد که 14 ماه رهبری و اذنابش بر از بین رفتن جنبش سبز تاکیدهای مکرر کرده اند و آن را یک جنبش مرده می پنداشتند. آنها می گفتند که موسوی و کروبی پیش وجدان مردم محاکمه شده اند و آنها حتی از ترس مردم جرات بیرون رفتن از خانه هایشان را ندارند. حال خودتان را جای آقای خامنه ای و حاکمیت بگذارید، با فراخوان همراهان جنبش سبز و دعوت مردم به خیابان ها در فضایی که اینترنت به شدت فیلتر است و تلاش شده است که راه های اطلاع رسانی و آگاهی بخشی مسدود گردد، جمعیتی بزرگ به خیابان ها می آید و جنبش مرده زنده می شود و شاداب تر از قبل خودنمایی می کند، چه حالی به شما دست خواهد داد؟
25 بهمن موجب شد که آقای خامنه ای و تئورسین های اصولگرایان ترس از سقوط را بیش از پیش حس کنند. شاید ایشان 25 خرداد را با توجیه وجود طبیعی التهاب بعد از تقلب در انتخابات توجیه نمایند اما چگونه خواهند توانست 25 بهمن را حتی برای خودشان توجیه نمایند. ترس از سقوطی ذلت بار بعد از حوادث 25 بهمن به مراتب بیشتر و بیشتر از 25 خرداد حاکمیت را می رنجاند.
25 بهمن روزی است که به رهبران و همراهان جنبش سبز این اعتماد به نفس را می دهد که هر وقت اراده کنند، خیابان ها در تسخیر مردم خواهد بود و این به معنای تثبیت قدرت و موقعیت برتر در مقابل حاکمیت است.
25 بهمن روزی است که انحصار اعتراضات در تهران شکسته شد و شهرهای بسیاری در ایران صحنه اعتراضات مردمی گردید. شهرهای شیراز، اصفهان، رشت، بابل، کرکانشاه و شهرهایی دیگر. این موضوعی بسیار نگران کننده برای حاکمان است که یکی دیگر از ادعای پوشالیشان یعنی اینکه فقط تهرانی ها معترض هستند را نقش بر آب می کند. از حالا به بعد حاکمیت باید نگران کل کشور باشد و این یعنی اینکه نیروهای سرکوب گر مجبورند در سطح کشور پخش شوند و این فرصت تحرک بیشتر را برای تهرانی ها به وجود خواهد آورد.
25 بهمن فرصت تمرینی دیگر را برای جنبش سبز به وجود آورد و آن تمرین ادامه جنبش با وجود حصر خانگی میر حسین و مهدی کروبی بود. شورای هماهنگی راه سبز امید با فراخوان 1 اسفند نشان داد که می تواند جنبش را هدایت کند و نکته بسیار مهم این است که دیگر این شورا قابل دستگیری و حبس و حصر توسط حاکمیت نیست. مشاوران و همراهان نزدیک میرحسین موسوی و مهدی کروبی در چارچوب شورای هماهنگی راه سبز امید اتحاد و هماهنگی قابل توجهی را از خود نشان داده و جنبش را به آینده ای بهتر نوید دادند. 1 اسفند، تهران از یک پادگان نظامی چیزی کم نداشت و کل شهر لبریز از نیروهای امنیتی و لباس شخصی بود و این خود نشان ترس حاکمیت از جنبش سبز و دستاورد دیگری برای این جنبش است. با وجود این شرایط مردم در 1 اسفند دوباره همدیگر را دیدند و همه نقاط شهر تهران شاهد جمعیتی بود که خواهان آزادی و شرافت انسانی بودند. در این روز نیز شهرهای دیگر به ویژه شیراز دوشادوش هموطنان تهرانی یابود شهیدان سبز 25 بهمن را گرامی داشتند.
25 بهمن موجب سقوط اخلاقی دیگری برای حاکمیت ولایت فقیه شد. همه شاهد بودند که نمایندگان ظاهری مردم و در واقع نمایندگان منصوب رهبری در مجلس شورای اسلامی چگونه شعار اعدام باید گردد را با احساساتی غلیظ برای دو عزیز جنبش سبز سر می دادند و مرگ بر خاتمی و هاشمی چه به آسانی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید. یک شنونده بی اطلاع اگر این شعارها را بشنود و مطلع گردد که کل دوران جمهوری اسلامی به جز 6 سال اخیر عمدتا توسط همین 4 نفر اداره می شده است، در مورد جمهوری اسلامی چه فکری خواهد کرد. نگارنده بر این اعتقاد است که این صحنه های عجیب و غریبی که پس از 25 بهمن از صدا و سیما پخش گردید موجب رویش بیشتر در جنبش سبز شد و عزم این جنبش را بر ادامه مسیر استوارتر کرد.
25 بهمن باعث خلوص بیشتر جنبش اعتراضی مردم ایران شد و افرادی مانند ناطق نوری، حسن روحانی، محمد باقر قالیباف و محسن رضایی با اتخاذ موضع یکجانبه راه خود را از اکثریت مردم ایران جدا کردند و وارد یک بازی دو سر باخت شدند. از یک طرف نزد مردم حقیر شدند و از طرفی امتیازی نیز از اقتدارگرایان دریافت نکردند، حتی یک تشکر خشک و خالی.

 عضوی از جنبش سبز ایران
 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 
 

واکنش تند وزیر ارشاد به اعتراض مردم و هنرمندان به فیلم “پایان نامه”

Posted: 24 Feb 2011 02:30 AM PST

اغتشاشگران با برنامه قبلی به سالن سینما آورده شده بودند

جرس: در پی واکنش مردم و اهالی سینما و هنرمندان نسبت به نمایش فیلمی تحت عنوان «پایان نامه»، که با هزینه وزارت ارشاد و تهیه کنندگی جواد شمقدری (معاونت سینمایی) ساخته و جنبش سبز و بویژه شهادت ندا آقاسلطان را مورد اسائه ادب و قلب واقعیت قرار داده بود، وزیر ارشاد مدعی شد "برخی با برنامه قبلی و برای به وجود آوردن اغتشاش در سالن نمایش فیلم پایان‌نامه حضور یافته بودند."


به گزارش فارس، سیدمحمد حسینی، در نشست رؤسای بانوان حزب مؤتلفه اسلامی كه صبح پنج‏شنبه) در دفتر این حزب برگزار شد، به بیست ‌و نهمین جشنواره فیلم فجر اشاره كرد و اظهار داشت: برخی كسانی كه در برج میلاد برای تماشای فیلم‌های دهه فجر حضور پیدا می‌كنند، پایبندی كافی نداشته و یا آن‏گونه كه انتظار می‌رود، نیروهای علاقه‌مند به فرهنگ و سینما نیستند.


این مقام نزدیک به رئیس دولت با ادعای اینكه "فیلم پایان‌نامه یك فیلم ارزشی و سیاسی است"، مدعی شد : "برخی تماشاگرنماها با طرح و برنامه قبلی در سالن نمایش فیلم حضور پیدا كرده و از همان ابتدا شروع به هو كردن می‌كردند كه در واقع این نشان می‌دهد برخی افراد برای اعمال دیدگاه‌های شخصی خود در جشنواره حضور می‌یافتند."


وزیر ارشاد با ادعای دیگری مبنی بر اینكه "اقدام برخی افراد در لحظات ابتدایی فیلم تنها به این دلیل بود كه كسانی كه برای دیدن فیلم آمدند آن را نگاه نكنند"، بدون رویکرد به توهین های وارده از سوی دست اندرکاران فیلم به مردم ایران، اظهار عقیده کرد "چنین افرادی در ایجاد اغتشاش و جنجال آفرینی ید طولایی دارند."


گفتنی است هفته گذشته نویسندگان، منتقدان و کارشناسان سینمای کشور، فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی را به عنوان بهترین فیلم بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برگزیدند و همزمان اعلام شد که طی نظرسنجی های صورت گرفته در طول جشنواره، شرکت کنندگان در این نظرسنجی نشان بدترین فیلم سال را به فیلم «پایان نامه» با کارگردانی حامد کلاهداری داده اند.

پایان نامه همان فیلمی است که بعنوان پروژه دولتی قتل ندا آقاسلطان شناخته می شود و مسئولان ارشاد آن را در راستای "جنگ نرم" ذکر کرده بودند.

موضوع فیلم درباره استاد دانشگاهی است که دارای فعالیتهای جاسوسی و ارتباط با بیگانه است و چهار دانشجویی که با این استاد پایان نامه دارند. این پایان نامه بهانه ای می شود برای ورود این دانشجویان به دنیای سیاست و ...


فیلم «پایان نامه» که با حمله به جنبش سبز، اعتراضات خیابانی جنبش به نتایج انتخابات ریاست جمهوری را مورد بی حرمتی قرار می دهد، رسما اعلام شده بود که در راستای جنگ نرم، و به هزینه وزارت ارشاد ساخته شده و  همان زمان منابع خبری نیز گزارش داده بودند که "تیم فرهنگی وزارت اطلاعات مشاوران سازندگان آن بوده اند."


گفتنی است در طول جشنواره و همچنین در زمان نمایش آن برای دست اندرکاران سینما که وزیر ارشاد و مقامات دولتی حضور داشتند، شرکت کنندگان به "هو" کردن فیلم پرداختند و یک دوستدار سینما گفته بود "فیلم پایان نامه و حامد کلاهداری در سینمای مطبوعات هو شدند. از لحظه شروع فیلم تا پایان آن، حاضران در سالن به تمسخر و هوکردن فیلم و صحنه های مضحکش کردند. این تمسخر با نمایش تصویر شریفی نیا، احمد نجفی - که در تیتراژ فیلم سید خوانده شده بود!- و خود حامد کلاهداری به اوج رسید.


لازم به ذکر است لیلا اوتادی و امیر آقایی، از ایفای نقش در این فیلم خودداری کرده بودند.