جنبش راه سبز - خبرنامه |
- سبز
- آقای دادستان! سریعا با سران فتنه برخورد کنید
- به نام قهاریّت تو، ظالمانه مظلوم کشی می کنند
- نامه ای سرگشاده به مجلسیان
- جنبش معترضان؛ بی تدبیری حاکمان
- حکم اخراج برای 4 فعال دانشجویی دانشگاه علم و صنعت
- لغو ملاقات های حضوری بند زنان اوین
- انتخابات عراق و امكان وقوعي تقلب
- تلاش های مجدد حامیان دولت برای بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی
- نقش حسین طائب در ماجرای ترانه موسوی قطعی است
Posted: ???? : علی عبداللهی |
آقای دادستان! سریعا با سران فتنه برخورد کنید Posted: یوسف مهرآیین - دادستان محترم تهران در سخنان شدیداللحنی که درباره اعدامهای اخیر و اعتراضهای صورتگرفته به آنها ایراد کرده اند میرحسین موسوی و مهدی کروبی را نیز خطاب قرار دادند و با اعلام جرم علیه آنها، وعده دادند که به زودی نوبت محاکمه سران فتنه نیز خواهد رسید و البته زمان آنرا به هنگامی که مصلحت اقتضا کند موکول نمودند. |
به نام قهاریّت تو، ظالمانه مظلوم کشی می کنند Posted: یک معلم بابلی - تو خداوندی، همسان خداوندی علی و محمد ؟ *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست |
Posted: نیما نوری - اگر در اندیشه مردم ، ذره ای اعتماد وجود داشت ، خود آنرا به خاک سپردید ...
بدانید صندلی که شما به آن تکیه زده اید و به واسطه آن اعتماد مردم را با فصل الخطاب ها معاوضه می کنید ، گویای دموکراسی ترین دیکتاتوری جهان است . شما با رای مردم قدم به مجلس گذاشته اید تا از ایشان در برابر ظلم و خودکامگی سیانت کنید ،اما افسوس که حال برای حفظ اعتماد همان خودکامگان ، شرف نداشته خود و اعتماد مردم را به حراج گذاشته اید.
26 اردیبهشت ماه 1389 *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست |
جنبش معترضان؛ بی تدبیری حاکمان Posted: پرویز فغفوری -
بعد از انتخابات عجیب و غریب، تاریخی و خونین خردادماه سال 1388، ایرانیان در کشورهای مختلف به سرعت با جنبش اعتراضی ایران (جنبش سبز) همصدا شدند. بالاخره پس از هشدارها، تحدیدها و تهدیدهای مختلف و حتی دادن القابی همچون «محارب» به میرحسین موسوی و «مرتد» به دکتر رهنورد، دادستان عمومی و انقلاب تهران نیز به این رهبر مخالفان دولت درمورد محکوم کردن اعدام پنج زندانی سیاسی در ایران هشداری شدید داد؛ هشداری که بیشتر «جنبه اجرایی» آن به شنونده رخ مینمایاند تا «جنبه شنیداری»اش.
این مقام ارشد قوه قضاییه با توصیف موسوی به عنوان یکی از «سران فتنه»، محکوم کردن اعدام فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، علی حيدريان، فرهاد وکيلی و مهدی اسلاميان از سوی او را رد کرد و این رهبر مخالف دولت را به حمایت از گروه های تروریستی و نشر اکاذیب متهم کرد. دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین گفت میرحسین موسوی حق ندارد احكام قطعی دادگاه ها را زير سوال ببرد و افزود: مدعیالعموم به طور حتم درباره حمايت او از افراد اعدام شده (در روزی که وقت محاکمه سران فتنه فرا برسد)، اقدام خواهد كرد.
پس از این که الهام در مقام یک مفتی به خود اجازه صدور فتوای محارب بودن موسوی را داد، کیهان و کیهانیان او را عامل سیا و موساد نامیدند و فاطمه رجبی (مطابق معمول) نقش آتشبیار معرکه را بازی کرد، شنونده شدیدترین هشدار از یک مقام رسمی به میرحسین موسوی درباره وقایع ایران بودیم که باوجود اصرار مسئولان دولتی به بیارتباط بودن این اعدامها با سالگرد انتخابات خونین دولت دهم، پرواضح است که این هشدار نیز جهت ارعاب سران جنبش اعتراض به سرقت رای مردم داده شده و بس.
اما این که با تمامی تهمتهای بلندگوهای رسانهای دولت، چرا تا به حال تلاشی جهت دستگیری میرحسین موسوی، سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی نشده و صرفاً در یک مورد شاهد ممانعت نظام از سفر خاتمی به همایشی در خارج از کشور بودهایم، سوالی است برای یافتن جواب آن باید به دنبال دلایل دیگری غیر از «ترس دولتیان از اسطورهسازی» بگردیم.
از بدو احداث سیستم قضایی در ایران توسط مرحوم داور، دستگاه قضايی و مسئولانش هميشه در معرض اين اتهام بودهاند که چارچوبهای حقوقی و قضايی را رعايت نمیکنند و از مراکز فکری سياسی - نظامی (خارج از قوه قضاییه) برای صدور احکام و طی روند پروندههای حقوقی، قضايی، جزایی و کیفری دستور میگيرند که جناب آقای دادستان تهران، با اظهارات ناشیانه خود، اين شبهه را تبدیل به یقین کرده و رسماً اعلام کرد در چارچوب حقوقی و روال طبیعی قوانین قضايی گام برنمیدارد.
معلوم نیست چرا دولتآبادی فحاشی حسین اللهکرم نسبت به شهردار تهران را کاملاً نشنیده گرفته و به راحتی به او و هممسلکانش چراغ سبز نشان میدهد تا هرچه را (بدون دستور گرفتن از مغزشان) بر زبانشان جاری میشود، به گوش دیگران برسانند؟ سوال اینجاست که اگر احمدینژاد، شهردار تهران بود نیز چنین تساهلی را در رسیدگی به توهینهای سازماندهی شده و مرتب به شخصی که (حداقل برخلاف انتخابات پرحرف و حدیث خرداد 88) با رای منتخبان مردم در شورای شهر تهران، به مقام شهرداری تهران منصوب شده، شاهد میبودیم؟ مفقود شدن میلیاردها تومان در زمان شهردار بودن احمدینژاد و ریاست جمهوری خاتمی (که سرنوشت پروندهاش همچون فساد مالی معاون رئیس جمهور معلوم نشد) و همچنین تصمیم غیرعقلانی وی به دست گرفتن اختیار مترو توسط دولت و نیز تقسیم تهران به 22 فرمانداری را فعلا کاری نداریم.
اين که دادستان تهران (به صراحت) موسوی (و در لفافه) کروبی را تهديد میکند به اين دليل است که آنها را به سکوت وادارد تا در آستانه اين واقعه مهم (سالگرد انتخابات خونین خرداد 1388) آتش همیشگی این جنبش اجتماعی، لهیبی دوباره نگرفته و به تبع آن، قاطبه مردم را به عرصه خيابانها نکشانند، به خصوص بعد از ریزش آن تعداد از نیروهای ارزشی که عطای قرار گرفتن در برابر مردم (و ریختن خون آنان) را به لقای مقامات اعطایی بخشیدند.
نیازی به اثبات نیست که سخنان دولتآبادی بيشتر رنگ و بوی به سیاسیگری دارد تا سخنان دادستانی مشرف بر قانون قضا که در چارچوب حقوق، قانون و مقررات موضوعه و مربوط به آن بحث کند. گفتن اين جمله که «کسی حق ندارد حکمی را زير سؤال ببرد، به اين خاطر که دل دشمنان نظام را خرسند کند»، گذشته از آن که ریشه دوانیدن شبهه «خویش خداپنداری» مقامات محترم دولت را در بین مردم تقویت میکند، جملهای است سياسی (و نه حقوقی) که از دهان یک دادستان بیرون میآید.
صحبتهای جناب دادستان تهران و تهديدی که نوک پیکان آن را به سمت مهندس موسوی گرفته، بیانگر آن است که دستگاه قضايی در کنار ديگر دستگاههای سرکوب با بيانيهها، شعارهای سياسی، ارعاب و تهديد و ... در تلاش است تا مخالفان و منتقدان دولت (و به دیگر سخن، نظام) را از مقابله با مواضع حاکمان و انتقاد از تصمیماتشان بازدارد.
البته این اولين بار نيست که به موسوی يا کروبی هشدار داده میشود. طی 11 ماه گذشته آنها، بارها «سران فتنه» ناميده شدند و به ایشان هشدار داده شد که محاکمه خواهند شد، تقاص پس خواهند داد و ... به نظر شما، شدت گرفتن اين هشدارها، با نزديک شدن سالگرد سرقت رای مردم، ریختن خون مردم و آغاز جنبش سبز همین مردم در ايران، بیارتباط است؟
نظام حاکم، تمام روشهای فشار را در طول چند ماه گذشته امتحان کرده؛ از سرکوبهای خيابانی گرفته تا اعترافگيریها، از زندانهای منتهی به اعترافاتی محیرالعقول تا ممنوعالملاقات کردن زندانیان، از برگزاری دادگاههای شش دقیقهای تا اعدامهای بیمقدمه، از فرستادن زندانیانی همچون زیدآبادی به رجاییشهر که به طور کلی سنخیتی با نوع حکم وی ندارد و .... اما به نظر می رسد هيچکدام از اين «روشهای کثیف ارعاب و جلوگیری از اعتراض» نتوانستند رهبران جنبش را به سکوت، خودسانسوری و محافظهکاری در برابر نظام مجبور کنند.
در مقوله اعتراضهای خيابانی (البته اگر از افتضاحی که درعاشورای 88 به بار آوردند، بگذریم) شاید به صورت موقت و ظاهری موفق شده باشند بخشی از توده مردم را ساکت کنند، اما برای آنها لزوماً اين بخش مهم نبود. اين که رهبران جنبش اعتراضی همچنان مصاحبه کرده، مواضعی تندتر اتخاذ میکنند، دامنه انتقادهای خود را گسترش داده، دایره موارد اعتراض را وسعت می بخشند و در کنار همه اینها، بعضی رسانههای داخلی در امان مانده از سونامی فیلتر، توقیف و لغو امتیاز شدن و تمامی رسانههای خارجی هم اين امر را پوشش میدهند، ضربه بزرگی به حاکميت است و نظام تلاش میکند اين بخش را (به هر شکل ممکن) سرکوب کند.
در پیش بودن موج صدور احکام جديد اعدام در آستانه سالگرد انتخابات و آغاز جنبش سبز در ايران نيز دارای تمامی این فاکتورهاست. با برگزاری اجلاس به اصطلاح «جی 15» و کشاندن مقامهای کشورهایی چون مصر (که هنوز بر سر نامگذاری دو خیابان با ایران رابطهاش دوستانه نشده) یا آوردن دیکتاتور زیمبابوه به ضرب و زور ریش گرو گذاشتن (و شاید اعطای امتیازاتی پنهان به هیئت 300 نفره همراهش، در حالی که هنوز «پشه» خطاب شدن احمدینژاد در زیمبابوه از سوی مخالفان موگابه از اذهان پاک نشده) و رئیس جمهور در حال اتمام دوره و عاشق اسم و رسم برزیل (آن هم به منظور میانجیگری در افتضاحی که به خاطر ندانمکاریهایشان در مباحثات هستهای به بار آوردهاند)، سعی در کمرنگتر کردن سرخی خونهای ریخته شده به خاطر موج جدید اعدامها دارند.
گاف بزرگ هیئت دولت در تعطیل اعلام کردن شنبه و یکشنبه تمامی ادارات نیز به دلیل ترس از موج جدید اعتراضها و ناتوانی در تامین امنیت مهمانان دعوت شدهشان بود که نشان داد در سال 1389 با همتی مضاعف، سعی در تثبیت کرسیهای خود در کابینه به هر قیمت ممکن (حتی رد شدن با ماشین از روی بدن مردم) دارند و مسلماً در این راه رسیدن به هدف، دست یازیدن به هرگونه وسیلهای را توجیه میکند. البته دستپاچگی مضحک مسئولان در جمع و جور کردن این افتضاح را که مسلماً بهتر از نگارنده شاهد بودید (بد نیست سری به سایت تابناک بزنید و خبر «11 روایت مختلف از تعطیلی شنبه و یکشنبه» را نظاره کنید).
اما سوال اصلی این است که آیا اين هشدارها و تهديدها کارساز خواهد بود؟
بدون شک اين فشارها و تهديدها اثری ندارد. موسوی و کروبی (و تاحدودی خاتمی) به راه خودشان که دفاع از حقوق مردم، دستیابی به آزادیهای مصرح در قانون اساسی و تلاش برای استيفای حقوق ملت در چارچوب نظام جمهوری اسلامی (با روشهای مسالمتآميز و قانونی) ادامه خواهند داد و از هدف خود دست برنمیدارند (حداقل به حرمت خونهای ریخته شده «باید» این راه را بروند).
میماند این که دادستان تهران برای مخدوش کردن چهره مهندس موسوی به حدی عنان اختیار از دست میدهد که ناخواسته دست به افشای اعدامهای سیاسی چند هزار نفری در سال 67 میزند؛ اعدامهایی که از سال 1367 تاکنون تمام تلاش حکومتیان در تکذیب آن بود و چه راحت این راز مگو به وسیله خود نظام از پرده برون افتاد.
مسلماً با وجود و ابقای اشخاصی همچون دولتآبادی در مناصب خود، جنبش سبز از رخوتی که در این مدت آن را فربه و تنبل کرده خارج خواهد شد، تکانی به خود خواهد داد، وارد فاز جديدی شده و خلاءهای مهرهای، حرکتی و تفکری آن به مرور (به کمک ناشیگری عوامل نظام حاکم) پر شده و قدرتمندتر میگردد.
روزی که جنبش سبز قدرتمندتر شود، حتماً رهبران آن هم محکمتر و از موضع قدرت با عوامل حاکميت روبرو خواهند شد. رسیدن به چنین روزی را جزو رویاهای خود ندانید، نزدیک است.
دیدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست |
حکم اخراج برای 4 فعال دانشجویی دانشگاه علم و صنعت Posted: جرس: احکام کمیته مرکزی وزارت علوم، برای چهار نفر از فعالان دانشجویی دانشگاه علم و صنعت، با گذشت 9 ماه از ارجاع پروندهشان به این کمیته صادر شد.
به گزارش جرس، بر اساس این احکام پويا شريفي مدیر مسئول نشریه دانشجویی "جمهوری" از دانشگاه اخراج شد و همچنین برای پنج سال از تحصیل در تمامی دانشگاه های كشور محروم شد. با صدور این حکم، او از ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه امیرکبیر بازماند.
همچنین حميد رضا صحرايي، علی اسداللهی و سجاد درویش 4 ترم محرومیت از تحصيل با احتساب در سنوات دریافت کردند که با توجه به اتمام سنوات تحصیلی، صدور این حکم منجر به اخراج آنها از دانشگاه می شود.
صحرايي دانشجوی رشته مهندسی مکانیک، دبير سابق شورای صنفي و مدير مسئول هفته نامه توقيف شده "پويش"، اسداللهي، دانشجوی رشته مهندسی راه آهن، دبير سابق كانون شعر دانشگاه و فعال مطبوعاتی و سجاد درويش، دانشجوی رشته مهندسی صنایع، مدير مسئول نشریه توقيف شده "تريا" و از فعالان دانشجویی دانشگاه علم و صنعت بودند.
پيشتر كميته انضباطي دانشگاه علم و صنعت، در شهريور ماه سال گذشته (1389) با صدور اشد احكام انضباطي براي اين فعالان دانشجويي پرونده آنها را جهت تشديد مجازات به وزارت علوم ارجاع داده بود و از آن تاريخ اين دانشجويان به دانشگاه و خوابگاه ممنوع الورود شده اند.
در روند رسيدگي به اين پرونده ها موراد غير قانوني فراوانی به چشم مي خورد. از جمله صدور حکم براي دانشجوی فارغ التّحصيل (آقای پویا شریفی)، عدم اجازۀ دفاع حضوری و حتّي در يکي از موارد عدم دعوت از دانشجو براي تفهيم اتهام و تأخير غير قانوني در صدور احکام که طبق آئين نامه حدّاکثر ظرف مدت يک ماه است.
اتّهام اين دانشجويان اقدام عليه امنيّت ملّي و تشويش اذهان عمومي و بر هم زدن نظم عمومي، تحريك و رهبری دانشجويان در تجمعات قبل و بعد از انتخابات از جمله اخراج عوامل برنامه منطقه آزاد صدا و سيما از دانشگاه، تظاهرات عليه هتاکي کوچک زاده نماينده مجلس، اعتراض در قبال حضور داوودی معاون احمدی نژاد، برگزاری ميتينگ های انتخاباتی، تجمعات مربوط به اعتراض به نتايج انتخابات و همچنين برگزاری مراسم سوگواری برای كيانوش آسا از جان باختگان حوادث بعد از انتخابات، ذكر شده است.
|
لغو ملاقات های حضوری بند زنان اوین Posted: جرس: ملاقات های حضوری بند زنان اوین به دلیل عزاداری زنان پس از اعدام شیرین علم هولی لغو شد.
به گزارش جرس، بند زنان زندان اوین، اعلام کرده است که ملاقات های حضوری زندانیان زن سیاسی بند زنان اوین، این هفته به دلیل عزاداری برای هم بندی اعدام شده شان، شیرین علم هولی لغو شده است. زندانیان زن سیاسی در هر ماه یک بار می توانند ملاقات حضوری داشته باشند. شیرین علم هولی هفته گذشته، بدون اعلام قبلی، همراه چهار تن دیگر اعدام شد.
|
انتخابات عراق و امكان وقوعي تقلب Posted: سعید رضوی فقیه -
انتخابات پارلماني عراق كه اخيرا در ماه مارس برگزارشد با چشم پوشي از برخي تفاوت ها، از جهاتي به انتخابات رياست جمهوري سال گذشته و از جهاتي ديگر به انتخابات رياست جمهوري سال هشتاد و چهار در ايران شباهت دارد. با مطالعه و بررسي اطلاعات و اخبار مربوط به اين سه رأي گيري مي توان فهرستي مطول و مفصل از شباهت ها و تفاوت ها فراهم آورد و سپس با در نظر گرفتن شرايط اجتماعي، سياسي، قومي، فرهنگي و امنيتي دو كشور همسايه يعني ايران و عراق به تحليل تطبيقي در اين باب پرداخت. حالا رسانه ها و مقامات نظام بايد مواضع خود را در مورد ادعاي تقلب در انتخابات ماه مارس عراق بيان كرده و توضيح دهند كه آيا آقايان نوري مالكي و سيد عمار حكيم يا جريان هاي شيعي و سني نزديك به جمهوري اسلامي نيز كه پس از اعلام نتايج نهايي انتخابات ادعاي تقلبات گسترده را مطرح ساخته اند از دستگاههاي اطلاعاتي غرب رهنمود گرفته و در پي اجراي منويات امثال جين شارپ و ديگران بوده اند يا آنكه وقوع تقلب در يك انتخابات امكان دارد و ادعاي وقوع آن هم لزوما توطئه نيست. اتفاقات عراق در واقع بهترين نمونه براي امكان وقوعي تقلبات گسترده در يك انتخابات حساس و سرنوشت ساز است به ويژه اگر يك ارادۀ مافوق در صدد حفظ موقعيت خود از طريق تأثيرگذاري بر سرنوشت انتخابات باشد.
*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست |
تلاش های مجدد حامیان دولت برای بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی Posted: جــرس: منابع آگاه خبری از فعالیت مجدد برخی محافل امنیتی برای بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی پیش از فرارسیدن مراسم سالگرد ۲۲ خرداد ماه، گزارش دادند.
به گزارش منابع خبریِ جرس، نامه ۱۷۵ امضاییِ روز گذشتۀ جمعی از نمایندگان حامیِ دولت در مجلس که خطاب به مسئولان ارشد قوه قضاییه نوشته شده نیز، در همین راستا و در واکنش به انتشار بیانیه میرحسین موسوی در اعتراض به اجرایِ ناگهانیِ حکم اعدام پنج تن از شهروندان، و سخنان اخیر وی و همچنین مواضع مهدی کروبی پیرامون اعدامها می باشد.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، ضمن محکوم کردن اعدام های پنج زندانی سیاسی و روند اجرای احکامِ ناعادلانه قضایی، خواستار توقف این مسئله شده بودند. موسوی خاطرنشان کرده بود "وقتی قوه قضائیه از طرفداری مظلومان به سمت طرفداری از صاحبان قدرت ومکنت بلغزد مشکل است که بتوان جلوی داوری مردم را در مورد ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت."
در واکنش به این مسئله و بعد از فراهم نمودن زمینه آن توسط بازوهای رسانه ایِ محافل امینتی، ۱۷۵ نفر از نمایندگان مجلس در نامهای به رئیس قوه قضاییه خواستار "محاکمه سریعتر سران فتنه و تا قبل از سالگرد فتنهانگیزی آنها شدند."
در اسفندماه گذشته نيز ۲۱۲ نماينده مجلس شورای اسلامی، همراه با گروهها و شخصيتهاى حامی دولت و رهبر جمهورى اسلامى، درخواست مشابهى را مطرح كرده بودند.
عباس جعفرى دولت آبادى، دادستان عمومى و انقلاب تهران، هفته گذشته در گفتوگو با نشريه اصولگرای «پنجره»، با اشاره به بیانیه ميرحسين موسوى گفته بود "بسيارى از مواضعى كه وى و كانديداى شكستخورده ديگر انتخابات اخير گرفتهاند، جرم است؛ اما چون نظام اسلامى براى تعقيب آنها بر اساس مصالحى عمل مىكند، آن را موكول به زمان مناسب كردهايم."
منبع خبری جرس خاطرنشان کرد بازداشت محسن آرمین، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب نیز، گامی جدید برای شکلگیری موج تازه بازداشتها و نیز اقدامی آزمایشی برای بازداشت احتمالی موسوی و کروبی ارزیابی می شود. |
نقش حسین طائب در ماجرای ترانه موسوی قطعی است Posted: حمیدرضا تکاپو -
همان زمان مهدی کروبی در جریان نامه تاریخی خود به هاشمی رفسنجانی و همچنین نامه هایی که در این زمینه به مراجع مختلف ارسال کرد، اشاره ای واضح به ترانه موسوی کرده بود.
به گزارش منابع خبری جرس، در جریان بالا گرفتن اختلافات اخیر میان سپاه و وزارت اطلاعات که یکی از نتایج فوریِ آن انتقال تمامی افرادِ تحت بازداشت سپاه به وزارت اطلاعات بوده، وزیر اطلاعات با پرونده بسیار محرمانه طائب مسئول فعلی اطلاعات سپاه و فرمانده اسبق بسیج مواجه گشت که برابر این پرونده، "در مقر طائب در خیابان سئول تهران، در جریان بازداشتهای معترضان خیابانی به چند دختر از جمله ترانه موسوی تجاوز شده است."
لازم به ذکر است همان زمان و در زمان افشای اولیه این قضیه، طائب به کمک دستگاههای امنیتیِ نزدیک به خود و عواملی در سپاه، مدعی شد که ترانه موسوی در کاناداست و این اتهام برای بدنام کردن سپاه توسط سبزها ساخته شده است.
منبع خبری جرس همچنین خاطرنشان کرد شاهدان عینی از میان کسانی که با ترانه موسوی در بازداشتگاه مقر طائب با وی بوده اند، حضور و زاری های وی در جریان بازجویی را به مسئولان ستاد تحقیق ستاد موسوی و کروبی شهادت داده بودند، که نکته جالب توجه این است که "تمام اعضای ستاد تحقیق که شنونده این شهادتها بوده اند، توسط سپاه بازداشت و تحت فشار قرار گرفتند."
این منبع خبری تصریح کرد به نظر برخی کارشناسان وزارت اطلاعات، وقوع چند فقره تجاوز در مقر سابق حسین طائب در خیابان سئول تهران حتمی بوده؛ اما نکته قابل توجه تر اینکه طائب پس از اطلاع از پرونده یادشده، به حیدر مصلحی هشدار می دهد که پرونده اخلاقیِ دهه شصت وی در اصفهان، هم اکنون در حفاظت اطلاعات سپاه در دست مطالعه می باشد.
گفتنی است طائب سالها با نام میثم، در بخش ضد جاسوسی وزارت اطلاعات مشغول به کار بوده است.
گزارش مذکور همچنین می افزاید در حالی که اختلاف بین این دو نهاد قدرتمند بسیار بالا گرفته و در مواردی کار به جاهای حساس و گروکشی کشیده، این موضوعات احتمالا با پا درمیانی آقای خامنه ای و صدور حکم حکومتی وی خاتمه یابد.
طائب پاییز سال گذشته بطور ناگهانی از فرماندهی بسیج عزل شد.
این سناریو در برنامه سیمای جمهوری اسلامی عملی می شود که طی برنامه ای، ضمن شایعه دانستن خبر تجاوز و قتل ترانه موسوی، ترانه را زنی چهل ساله، زنده و ساکن کانادا معرفی شد و در این خصوص با اشخاصی که خانواده ترانه موسوی معرفی شدند، مصاحبه گردید. پس از پخش این گزارش انتقاداتی در مورد صحت آن بیان گردید و ادعای صدا و سیما در خصوص تحقیق و هماهنگی با ثبت احوال و نیروی انتظامی و وجود تنها سه شخص به نام «ترانه موسوی» با پیدا شدن افراد دیگری با همین نام به چالش کشیده شد.
گفتنی است صدا و سیما در آن برنامه ابتدا فردی که به بنا به شهادت منابع موثق از پرسنل نیروی انتظامی بود را، بعنوان کارشناس ثبت احوال معرفی می کند که وی بطور قاطع می گوید که فقط سه ترانه موسوی وجود دارد؛ بجز یکی که دو ساله است، دو نفر دیگر یکی در فرانسه متولد و همانجا زندگی می کند و ترانه موسوی سوم نیز از کشور خارج و دیگر بازنگشته است. بلافاصله گزارشگر، برنامه را با مصاحبه با مادر یکی از ترانه موسوی ها ادامه می دهد و وی می گوید که دخترش در کانادا زندگی می کند و آخرین بار نیز سال گذشته به ایران سفر داشته است .
کروبی بلافاصله نامه ای به حجت الاسلام شاهمرادی برادر شوهر ترانه همان ترانه موسوی که مقيم کانادا معرفی شده بود، از نقش طائب در پرده پوشی قتل ترانه پرده برداشت و افشا کرد که وی باجناق حسین طائب است و در جهت سناریو سازی گام برداشته است. کروبی خاطرنشان کرده بود " آقای شاهمرادی برادر عزیز من! ما نمی توانیم جنایتی که در حق این مردم شده است را نادیده بگیریم و این خواست پروردگار بوده که این جنایات برملا شود."
و در نهایت مرتضی الویری عضو «کمیته پیگیری حقوق بازداشتشدگان و آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات»، اعلام کرد که ترانه موسوی یکی از جان باختگان است و نیز از صدا و سیما به دلیل انتشار اخبار کذب انتقاد کرد.
بنا به گزارش منابع خبری، روز هفتم تیرماه سال گذشته، ترانه موسوی که در تقاطع میرداماد و شریعتی کلاس آرایشگری داشت، ماشین خود را در یکی از خیابانهای فرعی بین حسینیه ارشاد و میرداماد پارک کرده بود و در تماسی تلفنی با یکی از دوستان خود قرار گذاشته بود. قبل از رفتن به آموزشگاه به مسجد قبا که مراسم هفتم تیر توسط سبزها برگزار شده بود سر بزند و آنجا یکدیگر را ببینند. هنگامی که دوست ترانه به محل قرارشان رسید دید ترانه دستگیر شده و سوار یک ون شد. ترانه موسوی در محل بازداشت موقتش که ساختمانی در نزدیکی پاسداران بود، شماره تلفن خود را به دستگیر شدگان دیگر داده و از آنان میخواهد در صورتی که آزاد شدند با خانوادهاش تماس بگیرند و دستگیری او را به خانوادهاش اطلاع دهند.
پس از حدود سه هفته که خانواده ترانه از وی بیخبر بودند، فردی ناشناس در تماس تلفنی به مادر ترانه گفت دخترش در بیمارستان امام خمینی کرج بستری است. آنها دلیل بستری بودن وی در بیمارستان را تصادف و خونریزی عنوان کردند. در پی این تماس تلفنی، خانواده ترانه موسوی به آن بیمارستان مراجعه کردند اما نتوانستند او را بیابند. مسئولان بیمارستان گفتند شخصی با این نام در این بیمارستان بستری نیست. اما یکی از کارکنان بیمارستان به آنها گفت لباس شخصیها خانمی با مشخصات ظاهری ترانه را در حالی که بیهوش بود به بیمارستان آوردند و در همان حالت بیهوش او را برگرداندند. بعدها خبر کشف جسد سوزانده شده ترانه در بیابانهای اطراف کرج انتشار یافت .
چندی پیش محمد مطهری، از فرزندان آیت الله شهید مطهری در این زمینه نوشته بود: "شربینی که توسط یک «شهروند» آلمانی در یک کشور سکولار کشته شد و در بیش از دویست بخش خبری در کشورمان از او یاد شد بسیار مظلوم بود، اما آیا یک جوان ایرانی که در یک اعتراض آرام خیابانی دستگیر شده و بعد جنازه اش در سانسور کامل خبری ـ آن هم در کشوری که خود را پرچمدار استقرار عدالت در جهان میداند ـ از بازداشتگاه بیرون میآید صدها بار مظلومتر از شربینی نیست؟... به سبب سیاست خبری موجود، کسی نمیداند آیا مثلا آنچه در مورد افراد بیکسی مانند «ترانه موسوی» دهان به دهان میگردد راست است؟ خانواده وی که ظاهرا در اطراف مسجد قبا دستگیر شده به کجا باید مراجعه کنند؟ متأسفانه سیاست خبری رسانه ملی هر خبری را باورپذیر کردهاست. آیا رسانه ملی در مورد آنچه بر او گذشتهاست خبر موثقی خواهد داد و در صورت اثبات جرم، مجرمین را معرفی خواهد کرد؟ اگر چنین باشد امیدی به عدم تکرار اینگونه فجایع هست اما به نظر میرسد این رسانه، فعلا موظف به رصد کردن ظلم در جهان به جز ایران است آنهم در مورد کشورهایی که با ایران مشکل سیاسی دارند."
و علی مطهری نماینده مجلس و فرزند دیگر شهید مطهری نظری گفت "بحران بعد از انتخابات به علت مدیریت و رفتار غلط افرادی چون حسن طائب است که به جای عقل و تدبیر بیشتر با باتوم مأنوس است."
امسال و در آستانه روز معلم، بهاره مقامی که معلم مدرسه ای در تهران بود و در جریان اعتراضات بعد از انتخابات، دستگیر و در مقر بسیج مورد تجاوز قرار گرفت، شرحی از اتفاقاتی که در زمان دستگیری بر او گذشته بود را نوشت و بر ماجرای ترانه موسوی صحه گذاشت. او نوشته بود "...گویا در زندان خیابان سئول در قرارگاه ثارالله بودیم، این را از روی شرح حال های دیگرانی که آنجا بوده اند می گویم، چون همه ما را وقتی گرفتند چشم بند زدند و با ماشین های ون سیاه رنگی بردند. همین را می دانم که در زیر زمین بودیم. بعد از حدود یک شبانه روز سرگردانی و بی خبری به بندمان آمد. آمد و یکی از ما را که دختری زیبا و مهربان بود، همراه برد..."
سرکوب تظاهرات مسجد قبا (هفتم تیر ماه ۸۸) توسط قرارگاه ثارالله که زیر نظر طائب فعالیت می کرد، صورت گرفت. بنا به گزارش های موثق، دستگیرشدگان آنروز با ون های سیاه رنگی از صحنه منتقل شدند که این ون های سیاه انحصاراً متعلق به قرارگاه ثارالله می باشد. بازداشتی ها از محل دستگیری به مرکز قرارگاه ثارالله در خیابان سئول انتقال داده شدند.
گزارش های متعدد تاکید داشتند که طائب شخصاً بازجویی برخی از این افراد را بر عهده داشته و بقول خودشان دنبال رهبران و سر خط های تظاهرات بودند تا از طریق آنها شبکه سازماندهی کننده پشت تظاهرات را کشف کنند. در بین بازداشتی ها ترانه موسوی بدلیل تشابه اسمی با میرحسین موسوی مورد توجه طائب قرار گرفته و از نیروهایش می خواهد که وی را برای بازجویی به اطاق خاصی ببرند.
این گزارش ها خاطرنشان ساخته بودند "محوطه بازداشتگاه از اطاقهای شکنجه و بازجویی جدا بوده و زندانی ها در درب ورودی ساختمان بازجویی به بازجویان تحویل داده می شدند و بجز بازجویان، هیچ یک از زندانبانان و پرسنل بازداشتگاه اجازه ورود به این ساختمان را نداشته و اساساً نمی دانستند که در آنجا چه می گذرد و برای شکنجه از چه تجهیزاتی استفاده می شود." و ترانه موسوی توسط افرادی که در این مجموعه کار می کردند، برای آخرین بار به هنگام تحویل به ساختمان بازجویی دیده شده و بر خلاف سایر زندانیان که بعد از شکنجه و بازجویی دوباره به بازداشتگاه عودت داده می شوند، هرگز به بازداشتگاه بازگردانده نشد. روز بعد نام وی بدستور طائب از لیست بازداشتی ها حذف می گردد.
هنوز از سرنوشت این ماجرا، همچون پرونده هایی مانندکهریزک، حمله به کوی دانشگاه، مجتمع سبحان و ...، خبری در دست نیست.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |