جنبش راه سبز - خبرنامه |
- مشایی به مجلس فراخوانده شد
- در پی پخش گزینشی سخنان امام و اعتراض سید حسن خمینی؛ نامه تشکر180 نماینده مجلس از صدا وسیما
- موج جدیدی از بازداشت روزنامه نگاران در آستانه 22 بهمن
- مژده کتاب
- مراجع تقلید شیعه وچالش جدید ولایت مطلقه فقیه
- پروتستانتيسم هنوز هم ممكن است
- 22 بهمن به بیمارستان ها نروید
- عده ای به نام طرفداری از ولایت فقیه، جلوی هر نقدی را می گیرند
- محمدرضا خاتمی: به ما می گویند اول توبه کنید
- دادگاه عرب سرخی صبح امروز برگزار شد
Posted: شبکه جنبش راه سبز(جرس): مجمع نمایندگان روحانی مجلس پس از انتقادات متعدد به مواضع مسئول دفتر رئیس جمهور، نهایتا مشائی را فراخواند تا درباره اظهاراتش به او تذکر بدهد.
مشایی از جمله خبرسازترین مردان احمدی نژاد است که حتی حامیان احمدی نژاد نیز نسبت به عملکرد و اظهارا ت او معترضند. |
در پی پخش گزینشی سخنان امام و اعتراض سید حسن خمینی؛ نامه تشکر180 نماینده مجلس از صدا وسیما Posted: شبکه جنبش راه سبز(جرس): همزمان با ارسال نامه اعتراضی حجت الاسلام سید حسن خمینی نوه امام خمینی (ره) به ضرغامی نسبت به انتخاب سخنان گزینشی امام راحل در ایام دهه فجرو پخش آن از صدا و سیما، با تلاش حامیان دولت در مجلس بیانیه ای با ۱۸۰ امضا منتشر و از عملکرد صدا و سیما و تولید برنامه “شاخص ” حمایت و تشکر کردند.
به گزارش کلمه این نمایندگان در بیانیه خود تاکید کردند:مسئولین صدا و سیما جمهوری اسلامی باید به راه خویش مطمئن باشند که امامخمینی (ره) نه وابسته به بیت خاصی است و نه در حصار زمان و مکان خاصی قرار میگیرد و نه در انحصار حزب و گروه خاص میباشد.
این در حالیست که دست اندرکاران این رسانه، در ایام دهه فجر با انتخاب گزینشی و جهت دار سخنان امام راحل تلاش کردند با تخریب یک جریان سیاسی در راستای منافع و مقاصد جناح سیاسی معلوم الحال حرکت کنند. مسوولان صدا و سیما همچنان که در گذشته نشان داده اند امام راحل را نیز هزینه اهداف سیاسی و مقاصد جناحی خود کردند.
متن بیانیه نمایندگان به بدین شرح است: انقلاب اسلامی ایران بزرگترین تحولی بود که به رهبری امام خمینی(ره)، ایران را از یک کشور وابسته به یک قدرت بیبدلیل مستقل تبدیل کرد. از ابتدای انقلاب اسلامی قدرتهایی که منافع آنها به خطر افتاد، با عناصر ضد انقلاب داخلی و نفوذیهایی که از لحاظ اندیشه به بیگانگان غرب یا شرق وابسته بودند یک لحظه از کارشکنی، توطئه و معارضه علیه انقلاب خمینی دست برنداشتند. رهبریهای مدبرانه بینظیر امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی را با سرافرازی تمام و با حمایت مردم و الطاف خداوند از همه پیچ و خمها و فراز و نشیبها عبور داد. امروز نیز فتنهگران با همان ماهیت، شیوهها و وابستگیها به مقابله با ارکان نظام جمهوری اسلامی برخاستهاند. امروز نیز بیش از هر زمان جامعه انقلابی ما به رهنمودهای حضرت امامخمینی(ره) و تعیین ملاک حق و باطل نیازمند است. بدین وسیله ما نمایندگان مجلس شورای اسلامی از صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران که در ایام پیروزی انقلاب اسلامی با برنامههای مناسب و پر جاذبه بار دیگر اندیشه افکار امامخمینی(ره) را به عنوان شاخص حق در معرض دید ملت ایران خصوصاً نسلهای جدید قرار داده است و به تبیین رهبریهای خودمندانه، فرزانه و قاطعانه امامخمینی (ره) پرداخته است، صمیمانه تشکر میکنیم. مسئولین صدا و سیما جمهوری اسلامی باید به راه خویش مطمئن باشند که امامخمینی (ره) نه وابسته به بیت خاصی است و نه در حصار زمان و مکان خاصی قرار میگیرد و نه در انحصار حزب و گروه خاص میباشد. امامخمینی (ره) روح بیدار و زنده تاریخ در کالبد همه نسلها و امتهاست و کلام و راهش گشاینده همه بن بستها و افشاگر همه فتنههایی است که اصل نظام آرمانی و الهی امامخمینی (ره) را هدف قرار داده است. مجدداً از برنامههای دهه فجر صدا و سیما خصوصاً برنامهای شاخص سپاسگزاری مینماییم و خواستار ادامه بیوقفه این راه روشن و روشنگر میباشیم.
اعتراض نماینده مجلس روز جمعه قدرت الله علیخانی عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس با اشاره به پخش گزینشی سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در صدا و سیما از نگارش نامهای اعتراض آمیز و شدیداللحن از سوی یادگار امام(ره) خطاب به عزتالله ضرغامی خبر داده بود.
حجت الاسلام قدرت الله علیخانی در گفتگو با «پارلماننیوز»، گفت:«در آستانه ۲۲ بهمن، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، وظیفه همگان به ویژه رسانه ملی این است که همه را به وحدت و رحمت و رافت که همان آرمانهای امام و منویات رهبری است دعوت کنیم و همگان را در این مراسم سرنوشتساز همه ساله دعوت نمائیم.» وی تاکید کرد:« میبایست شعار اصلی نظام و انقلاب که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است را فراموش نکنیم و خدایی ناکرده باعث آرزردگی روح امام عزیز و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نشویم.» نماینده اصلاحطلب قزوین ادامه داد:«لیکن متاسفانه در این ایام به صورت گزینشی مطالبی از امام بزرگوار از طریق صدا و سیما پخش شده که مقدمه و مؤاخره آن برای بینندگان و شنودگان چندان مشخص نیست.» علیخانی تصریح کرد:«این عمل باعث نگرانی پیروان آرمانهای امام(ره) بخصوص بیت شریف امام و بویژه حضرت حجت الاسلام والمسلین حاج سید حسن آقای خمینی گردید.» وی افزود:«به طوری که مطلع شدم، یادگار امام راحل، حضرت حجتالاسلام و المسلین حاج سید حسن آقای خمینی، نامهای اعتراض آمیز و شدید اللحنی خطاب به ریاست محترم صدا و سیما نوشتهاند.» این عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس خاطر نشان کرد:«انتظار میرود ریاست محترم صدا و سیما با اشراف بیشتر نسبت به زیرمجموعه خود و مراقبت بیشتر، هر چه سریعتر نسبت به این موارد گزینشی عکس العمل لازم را نشان داده و جلوی این موارد را بگیرند و کار به جایی نرسد که نامه اعتراضآمیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی برای آگاهی افکار عمومی منتشر شود.»
|
موج جدیدی از بازداشت روزنامه نگاران در آستانه 22 بهمن Posted: جنبش راه سبز(جرس): با نزدیک شدن به 22 بهمن موج جدیدی از بازداشت روزنامه نگاران ، هنرمندان و دانشجویان آغاز شده است.
از سوی دیگر بنا به گزارش های رسیده بسیاری از روزنامه نگارانی که پیش از این بازداشت شده بودند اما بعد از چند ماهی آزاد شده اند دوباره به وزارت اطلاعات احضار شده اند.
بازداشت احمد جلالی فراهانی توسط نیروهای امنیتی
اکبر منتجبی دبیر سیاسی روزنامه اعتماد ملی بازداشت شد
بازداشت روزنامه نگاران زن سمیه مومنی روزنامه نگار نشریه نسیم بیداری و از همکاران کمپین یک میلیون امضا نیز در لیست بازداشتی های امروز قرار داشته است. همچنین از اصفهان خبر رسیده است ساعاتی پیش مهسا جزینی از همکاران روزنامه ایران (بخش اصفهان) و از فعالان حقوق زنان نیز بازداشت شده است.
|
Posted: حسین کمالی -
بنا دارم درباره بعضی کتابهای تازه که به دستم می رسد، و پاره ای از انتشارات نوی که وصفشان را از کسی می شنوم يا جايی می خوانم، به اختصار سخنی بگويم و آنها را به دوستدران فرهنگ معرفی کنم. پنج-شش سال پيش از اين نيز، زمانی که در کتابخانه دانشگاه کلمبيا کار می کردم، وب-نوشتی به نام مژده کتاب داشتم و گهگاه يادداشتهای کوتاهی در آن می گذاشتم، بيشتر به قصد نگه داشتن ردّی از کتابهای جديد برای پيگيريهای شخصی در آينده. خوشنود بودم که آن تلاش فروتنانه از ديد کتابدوستان پنهان نمانده، و گاه می شنيدم که ديگران نيز در آن فايده ای يافته اند. مدّتی است که باز در انديشه تازه کردن عهد خويش با مژده کتاب بوده ام، و اينکه بکوشم از جهان فکر و فرهنگ خبری بگيرم و مژده ای بياورم، و هر هفته دو سه کتاب را معرفی کنم. اين بار گردانندگان بزرگوار سايت جرس تشويق کردند و پذيرفتند تا محصول کار را در معرض ديد و در دستـرس خوانندگان پرشمارشان قرار دهند، و من از اين لطف و حسن توجه سپاسگزارم. کس ندانست که پايان ره سبز کجاست/اين قدر هست که بانگ جرسی می شنويم. مژده کتاب برگ سبزی است پيشکش به اهل کتاب و طائفه کتابخوانان که شمارشان فزونتر باد: با آروزی رويش و به بار کامل نشستن جنبش سبز مردم ايران که هر روز مثل گياه اندکی بيشترک قـد می کشد. |
مراجع تقلید شیعه وچالش جدید ولایت مطلقه فقیه Posted: اسدالله جعفری -
انتخابات اخیر جمهوری اسلامی ایران،از دو منظر ودیدگاه مهم وقابل تأمل است:1 – از نگاه مسائل داخلی وجنگ قدرت در ایران2 – دیدگاه سیاسی فقه شیعه. از آنجای که من یک فرد افغانی هستم،وقانونا حق اظهار نظر پیرامون مسائل داخلی( مسائل جاری بین حکومت ومردم وتظاهرات خیابانی ومحاکمات وزندانی کردن ها) ایران ندارم،نمی توانم ونباید در این مورد سخن بگویم وسخن گفتن در این باره پیامد های قانونی دارد. اما ازدیدگاه سیاسی فقه شیعه،این حق طبیعی ومذهبی من است که به عنوان یک فرد شیعه ازآن سخن بگویم وبه بررسی وتحلیل آن بپردازم. مشروعیت ومقبولیت حکومت ها ازدیدگاه فقه شیعه در فلسفه سیاست جهان معاصر،مشروعیت ومقبولیت حکومت ها،دوچیز است1 – قانونی اساسی کشور2 – رأی اکثریت شهروندان شرکت کننده در انتخابات. اما مشروعیت حکومت ها ازنگاه فقه شیعه وکلام شیعه،رأی اکثریت نیست بلکه طبق قرائت فقه شیعه وکلام شیعه از حکومت، حق حکومت وتشریع قانون تکلیفی- حکومتی،از آن خدا ورسول وجانشینان منصوص رسول خدا می باشد. طبق این قرائت از حکومت،مشروعیت حکومت وحاکم،تابع تأیید خدا ورسول خدا وجانشینان منصوص رسول است.اما بعد از غیبت آخرین جانشین منصوص رسول خدا امام زمان(عج) این مقام مشروعیت بخشی به جانشین های عام آن امام منصوص که عبارت باشداز علمای ربانی با صفت مرجعیت جامع الشرایط،منتقل شد. اماتا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری علما ومرجعیت با پیشوایی امام خمینی به عنوان یک مرجع جامع الشرایط وافقه الفقهای عصر خود واتقی واعدل از متقین وعدول زعمای حوزه های علمیه، مسئله مقبولیت حکومت وحاکم، مطرح نبود.مشروعیت، مقبولیت را نیز به همراه داشت چنان که تاریخ شکل گیری حکومت های شیعه در طول تاریخ(از حکومت فاطمیون تاحکومت جمهوری اسلامی ایران)همین مسیر را پیموده اند که حکومت های صفویه وقاجار وپهلوی در ایران چنین بوده ومشروعیت خود را از طریق علمای در دربار خود مشروعیت می بخشید. حکومت های صفویه وقاجار درایران با اینکه شاهی وحکومت های خانوادگی وارثی بودند اما تاج گذاری شاهان در محضر علما ( که ملقب به شیخ الشریعه وشیخ الاسلام بودند)صورت می گرفت وعلمای درجه اول حوزه های علمیه با حضور خود در مراسم تاج گذاری شاهان به شاه وحکومت شاه مشروعیت می بخشیدند وشاه می شد سایه خدا ونماینده نماینده امام. حکومت شاه ایران نیز سیره حکومتی شاهان سابق را پی می گرفت چنان که شاه برای مشروعیت بخشی خود، مرجع بزرگ زمان خود مرحوم آیت الله العظمی بروجردی را حرمت می نهاد وشخصیت فقهی وحقوقی چون امامی را به عنوان امام جمعه داشت. لذا این تاریخمند بودن مشروعیت حکومت ها در قلمرو فقه شیعه بود که امام خمینی برای مشروعیت نهضت خود تأیید مراجع زمان را داشت وحوزه های علمیه وعلمای شهرستان های ایران، نیز همین همراه بودن مراجع را با امام خمینی وهمراه نبودن با شاه را فلسفه نامشروع بودن شاه وحکومت شاه تبلیغ می کردند ومردم رابه نام مرجعیت علیه شاه وحکومت شاه فرامی خواندند. اما با ورود امام خمینی در ایران وسخنرانی ایشان در بهشت زهرا،اصل دیگر به اصل مشروعیت حکومت از دیدگاه فقه شیعه افزوده شد که اصل «مقبولیت حکومت از طریق رأی امت بود». امام خمینی در هنگام ورود به ایران در بهشت زهرا چنین گفت: اصل رژيم سلطنتي، خلاف قانون، قواعد عقلي و حقوق بشر
امام خمینی حکم حکومتی خود برای نخست وزیری آقای بازرگان را به پشتبانی همین اصل مشروعیت دینی ومقبولیت خود از طرف مردم مستند نمود وتنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای بنی صدر را نیز با استناد به رأی مردم تنفیذ نمود وحتی برکناری آقای بنی صدر را به مجلس منتخب مردم واگذار نمود تا اصل عدم مقبولیت آقای بنی صدر از ناحیه نمایندگان منتخب مردم محقق شود وبا عدم مقبولیت ازناحیه مردم، عدم مشروعیت ایشان را امام صحه گذارد. براساس همین سیره امام خمینی بود که بعد از انتخابات، خاتمی ،موسوی و کروبی در نامه ای سرگشاده به مراجع خواستار دخالت آنها در این امر شدند. در این نامه که در 3 مرداد ماه منشر شد ضمن تشریح اتفاقات این نامه آوردند : تنها راه برون رفت از این وضعیت، اقدام قاطع و شفاف نسبت به توقف فرایند امنیتی ساختن فضای پس از انتخابات، کوتاه کردن دست عوامل غیرمسئول، آزادی تمامی بازداشتشدگان و بازگرداندن روند رسیدگی به اتهامات به مجاری قانونی است. از شما مراجع عظام تقلید به عنوان مرجع و ملجأ ملت شریف ایران میخواهیم که پیامدهای زیانبار اتخاذ شیوههای قانونگریزانه را به دستگاههای ذیربط خاطرنشان ساخته و آنان را نسبت به اشاعة بیدادگری در نظام جمهوری اسلامی برحذر دارید. » اما به این نامه سران جنبش سبز،تنها مرجع عالیقدر جهان تشیع وتئوریسن ولایت فقیه آیت الله العظمی منتظری(ره) ومرجع نواندیش ومقرر تحریرالوسیله امام خمینی آیت الله العظمی صانعی،پاسخ دادند چنانکه فقیه آزاده وپارسا آیت الله العظمی منتظری در پاسخ نامه سرگشاده سران جنبش سبز نوشت: « عزیزانى که اکنون در زندان ها اسیر هستند و از آنان با زور و شکنجه اعتراف و مصاحبه مىگیرند و هر روز جنازه یکى از آن عزیزان را به خانواده ها تحویل مىدهند چه گناهى کرده اند؟ جز این که به تخلفات عدیده و تقلب در انتخابات به طور مسالمت آمیز و آرام اعتراض داشتند و خواستار احقاق حقوق از دست رفته خود بودند؟"وی همچنین به شیوه اعتراف گیر ی دولت انتقاد کرد و گفت :" این گونه اعترافات هیچ مبناى شرعى و قانونى ندارد» اما آیت الله صانعی که دردوران حصر آقای منتظری درکنار مرجع تقلید سنت اندیش اما معتقد به فقه حکومتی ولایت فقیه، آیت الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی،مرجع مورد قبول حکومت وملجأ ومرجع پیروان خط امام وروشنفکران دینی بودند، این بار بیش از بیش درکنار فقیه عالیقدر منتظری ماند وبه نامه های معترضان پاسخ می داد : «: ً آیا سزاوار بود که پاسخ انتقاد و اعتراض آنها را چنین بدهیم و ناخواسته ایجاد بحران نماییم و تمام آن اعتراض ها را به دول خارجی نسبت داده و بی اعتنا به سرنوشت محتوم تمام مستبدان و ظالمان، آنها را وابسته به دنیای غرب بدانیم؟" اما نکته مهم اینجا بود که آیت الله صانعی برای این برخوردها حکم شرعی داد وآنها را معصیت کبیره دانست .» این پاسخ دادن های ایشان از جایگاه مرجعیت ورویکرد جامعه معترض وروشنفکران دینی وملی مذهبی به ایشان، بزرگ ترین نهاد دینی حکومتی «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» را بر آن داشت که مرجعیت آیت الله صانعی را غیر شرعی اعلام کند تا از این طریق مشروعیت دینی پاسخ های ایشان به معترضان ومشروعیت دینی اعتراض معترضان را عقیم گذارد. ولی غیر ازاین سه مرجع، دیگر مراجع مستقر در قم ونجف یا سکوت کردند ویا هردو طرف را به وحدت ورفع اختلافات دعوت نمودند. روحانیون حکومتی نیمه مرجع چون آیت الله محمد یزدی ومحمد تقی مصباح یزدی علیه سران جنبش سبز ویا به اصطلاح خود شان سران فتنه موضع روشن وآشکار گرفتند واز آموزه های دینی «محارب»،«مفسد فی الارض»و«مرتد» استفاده نمودند تا اینکه آیت الله منتظری به رحمت خدا پیوست وصف بندی جدید در میان مراجع قم پدید آمد ومراجع به سه دسته تقسیم شدند1 مراجع همراه 2مراجع مخالف 3 – ومراجع خانه نشین. که آیت الله العظمی وحید خراسانی از مراجع خانه نشین ومراجع چون صانعی وبیات ودستغیب موافق جنبش سبز ومراجع چون آیت الله العظمی نوری همدانی وناصر مکارم شیرازی از موافقان دولت ومخالفان جنبش سبز هستند. آخرین نامه آقای کروبی وبخشی آن که خطاب به مرجعیت است،در همین راستا می باشد وحکایت از جایگاه رفیع مرجعیت در مذهب شیعه دارد. حال با این توضیح کوتاه وگویا به بررسی نامه آقای کروبی وچالش های قرائت ولایت مطلقه فقیه می پردازیم. ابتدا بخشی از نامه آقای کروبی راکه خطاب به مراجع است،می خوانیم: «من از مراجع بزرگ تقلید و علمای اعلام و حوزه های علمیه و تمام رجال و شخصیت های معتبر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و نیز از عقلای بزرگ قوم از سر دلسوزی درخواست می کنم تا دیر نشده بدور از مشاجرات لفظی بی حاصل، با ارائه طرح های واقع بینانه به داد اسلام و مردم برسند. مراجع معزز میدانند که آنچه امروز بر این کشور و مردم می گذرد، چه بخواهیم و چه نخواهیم، بنام اسلام و تشیع و روحانیت است. بنابراین هر کس به اندازه توانش باید از آبروی اسلام و حقوق مردم دفاع کند.» در این نامه آقای کروبی از مراجع استمداد یاری نموده واین یاری طلبیدن خود از مراجع را برای آن برجسته نموده که مسائل جاری ایران بنام اسلام وروحانیت رقم می خورد ودر فردای تاریخ بنام حکومت دینی وروحانی به باز خوانی گرفته می شود. همین نکته در نامه این روحانی پیر است که فقه شیعه ومرجعیت شیعه را به آزمون بزرگ تاریخ فرامی خواند وهمین مسئله فقهی واسلامی مذهبی است که برای من افغانی این اجازه را می دهد که به عنوان یک شیعه نه شهر وند ایرانی،درباره فقه شیعه ومرجعیت شیعه سخن بگویم وچالش های ولایت فقیه را برشمارم. آنچه در نامه شیخ مهدی کروبی آمده است درست است. این نظام موجود ایران از روز اول مشروعیت خود را از اسلام وروحانیت گرفته وبر همین اساس بزرگان این نظام، این نظام را الگوی برای استقرار حکومت اسلامی دردیگر ملل اسلامی می خواند وحتی ولی فقیه منتخب در ایران را ولی امر مسلمین می نامد وشخص آیت الله خامنه ای خود را مرجع بیرون از مرز های ایران نامید.درکشور های چون افغانستان،پاکستان،سوریه... نمایندگی دارد وبرای حوزه های علمیه شهریه می دهد. اما چالش جدید ی که تئوری ولایت فقیه با آن رو برو است در همین نامه شیخ مهدی کروبی نهفته است وآن عبارت از مقبولیت حکومت است. چالش بین مشروعیت ومقبولیت در این است که آیت الله خامنه ای این دولت را تنفیذ نموده وقاعدتا طبق تئوری ولایت فقیه این دولت مشروعیت دارد ولی آنچه در خیابان های تهران می گذرد وبزرگان دینی وسیاسی درنامه ها وبیانیه های خود به آن اشاره می کند حکایت از عدم مقبولیت دولت است. حال حوزه های علمیه ومراجع اگر به تنفیذ ولی فقیه صحه گذارند واین دولت را دولت مشروع بنامند،مشروعیت دولت محقق می شود ولی سه چالش دیگر چهره می نمایند :1 – ولایت فقیه رنگ استبداد دینی ودیکتاتوری می گیرد.2 – استقلال مرجعیت وحوزه های دینی از بین می رودوحکومتی شدن نهاد های فقهی تحقق می یابد.3 – ولایت ولی فقیه با حد اقل درجه فقاهت بر افقه الفقها پیش میاید. چالش اول ولایت فقیه،حکومت دینی با رضایت مردم است وضمیمه شدن رضایت مردم است که حکومت ولایت فقیه را از حکومت های شاهی واستبدادی ودیکتاتوری، متمایز می کند. چنان که در سخنرانی امام خمینی در هنگام ورودش در ایران دربهشت زهرا دیدیم که امام خمینی به عدم رضایت مردم از حکومت وشاه استناد نمود وحق انتخاب مردم را برای تعیین نوع حکومت وشخص حاکم، به رسمیت شناخت. اکنون این حکومت مورد قبول ولی فقیه اما غیر قابل قبول از طرف مردم، مرجعیت شیعه وحوزه های علمیه را با چالش بزرگ ماندن درکنار دولت مشروع غیر مقبول امت وپشت کردن به امت، روبرو نموده است. اگر مراجع دولت را به رسمیت بشناسند، مردم راکه رکن اصلی دین وحوزه ومرجعیت است ازدست می دهند ومردم ازمرجعیت وحوزه های علمیه رو برمی تابند. اما اگر در کنار مردم بایستند واز به رسمیت شناختن دولت دست بردارند وحق انتخاب واعتراض امت را به رسمیت بشناسند،تئوری ولایت فقیه خدشه بر می دارد وتنفیذ ولی فقیه چه می شود؟ چالش دوم استقلال مرجعیت وحوزه های علمیه شیعه تاریخی به بلندای خود مذهب شیعه دارد.همین استقلال مرجعیت شیعه وحوزه های شیعه بوده که حکومت های استبدادی ودیکتاتوری راکه لباس دین واسلام بر تن داشتند، از سریر اقتدار به اسفل السافلین ذلت فرود آورد. استقلال مرجعیت شیعه از حکومت ها بود که مذهب شیعه را یک مذهب معترض ومبارز وضد ستم ودیکتاتوری، تکامل بخشید وتاریخ بیاد ندارد که مرجعیت شیعه پشت به ملت کرده باشد ودر کنار حکومت وبر سرسفره حکومت باشند. اکنون مرجعیت با حکومتی روبرو هستند که مشروعیت ولایت فقیه را دارد ومقبولیت امت را ندارد.اگر مراجع بر این مشروعیت صحه گذارند ومقبولیت را نادیده بگیرند اصل جمهوریت زیر سوال می رود وحکومتی شدن مرجعیت ووابستگی دولتی حوزه های علمیه ومراجع به عنوان یک بدعت نوظهور در مذهب شیعه محقق می شود.اگر مقبولیت را اصل قرار دهند، مشروعیت ولایت فقیه خدشه داد می گردد. چالش سوم چالش دیگر در مسئله ولایت فقیه،درجه فقاهت ولی فقیه است.طبق عقل وشرع ولی فقیه کسی هست که افقه واعدل فقها ی عصر خود باشد وچنانچه فردی شاخص به عنوان افقه واعدل نبود شورای فقاهت وشورای رهبری مطرح است. اکنون پیروان هریک از مراجع، مرجع خود را افقه واعدل می نامند واگر افقه واعدل ندانند که تقلید جایز نیست.لذا از نظر فردی باید به این علم ویقین خلل ناپذیر دست یابد که مرجع تقلیدش افقه واعدل از دیگر فقهای عصراست تا تقلید از آن مرجع حجت شرعی یابد وعقلا وشرعا معذور ومأجور در پیشگاه خدا باشند.چنانکه تا نیم قرن قبل، مرجعیت شیعه متمرکز بود ومرجعیت با انتخاب شورای از فقها وزعمای حوزه مخصوصا حوزه کهن نجف اشرف برگزیده می شد وبه سراسر جهان شیعه واسلام اعلام می شد ودیگر افراد نوعا نماینده منصوص آن مرجع وارجاع اعلم فالاعلم مطرح بود حال سوال این است که ولی فقیه اگر افقه واعدل از همه است دیگر مراجع چرا علم مرجعیت می افرازند.اگر ولی فقیه افقه واعدل از دیگر فقهای عصر نیست پس طبق عقل وشرع باید شورای فقاهت وشورای رهبری دررأس باشد. این در حالی است که در بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل مرجعیت از شرایط رهبری حذف شده واین حذف شرط مرجعیت از ولی فقیه در تضاد آشکار با اصل ولایت مطلقه فقیه می باشد چون اصل ولایت مطلقه فقیه اصل عقلی افقه واعدل بودن ولی فقیه را متبادر می سازند وتا ولی فقیه افقه واعدل از همه ی فقهای عصر نباشد ولایت مطلقه ی او عقلا وشرعا محقق نمی شود. این چالش از بزرگ ترین چالش های تئوری ولایت فقیه ومخصوصا ولایت مطلقه فقیه است. اکنون مرجعیت وحوزه های علمیه شیعه با این سه چالش رو برو شده اند تا کدام را برگزینند وفردای تاریخ را چگونه رقم زنند. |
Posted: مقصود فراستخواه -
488 سال پس از دادگاه مارتين لوتر و اقامه دعوي كليساي كاتوليك عليه او پروتستانتيسم چه جايگاهي در تاريخ انديشه غرب دارد؟ به بيان بهتر تفاوت و تفارق اثراتي که پروتستانتيسم، رفرماسيون و سکولاريزاسيون بر تاريخ اروپا گذاشته اند را چگونه مي توان تبيين کرد؟
منبع: اعتماد ملی |
Posted: جنبش راه سبز (جرس ): خبر های رسیده حاکی از آن است که ممکن است در روز 22 بهمن عده ای نفوذی در میان مردم شروع به توزیع مواد خوراکی و نوشیدنی مسموم کنند .
گفته می شود که ستاد کودتا به منظور شناسایی و دستگیری تظاهر کنندگان در صدد این هستند تا با توزیع مواد خوراکی مسموم ، مردم را راهی بیمارستان ها کنند. لذا از دریافت هر گونه مواد خوراکی و یا نوشیدنی از افراد ناشناس جدا خودداری کنید.
پیش از این خبر نگار جرس به نقل از پزشکان سبز، هشدار داده بود که در صورت هر گونه جراحت به بیمارستان ها و مراکز درمانی مراجعه نکنید وتنها به دکترهای مورد اعتماد خود بروید. . این هشدارها به دنبال موج عظیمی از دستگیری مجروحان در بیمارستان ها و مراکز درمانی توسط افراد ناشناس در تجمعات قبل است |
عده ای به نام طرفداری از ولایت فقیه، جلوی هر نقدی را می گیرند Posted: عماد افروغ -
وبلاگ مهمان > افروغ، عماد - گفت وگو با دکتر عماد افروغ هم آسان است و هم سخت. آسان است از آن جهت که او مدون و دسته بندی شده سخن می گوید ونیز دشوار است از آن رو که پرسش ها بایستی حساب شده و پی در پی نگاه جامعه شناختی او را دنبال کنند. در این گفت گو با دکتر افروغ به بررسی تحلیلی از وجهه انتقادی انقلاب اسلامی پرداخته ایم. تعریف و تحلیل اجمالی از انتقاد و گفتمان انتقادی چیست و چهارچوب یک گفتمان انتقادی مطلوب، سازنده و فراگیر چگونه شکل می گیرد؟
یک سری مبانی شناخت شناسی دیگری هم برای گفتمان انتقادی وجود دارد. اینکه ما در روش شناسی به گونه ای اصلاح گرایانه پیش برویم یک وجه عرضی نیست بلکه جزء ذاتی یک روش است. ما سه نوع روش شناسی داریم: 1)پوزیتیویسم 2) هرمنوتیک 3) رئالیسم انتقادی. در روش پوزیتیویسم شما بیشتر به دنبال مهندسی اجتماعی هستید، در هرمنوتیک بیشتر به دنبال فهم و در رئالیسم انتقادی به دنبال اصلاح هستید. نوع نگاه شما به این عالم انتقاد را بر می تابد و بالطبع اصلاح را در بر دارد. ما معتقدیم بین ایده و واقعیت رابطه است. نباید واقعیت عالم را مفروض گرفت، ممکن است که در پس این واقعیت یک ایده ی غلطی بوده باشد بنابراین ما به عالم نگاه محافظه کارانه نداریم، نگاه انتقادی داریم. چون بین ایده و واقعیت رابطه است ممکن است ایده غلط به واقعیت غلط انجامیده باشد و بالطبع ایده درست به واقعیت دست بیانجامد.
در خصوص گفتمان انتقادی مطلوب جامعه معتقدم که انقلاب اسلامی با عنایت به وجهه فلسفی خود و لایه های تو در توی چهارگانه آن و با توجه به نسبت آن با هویت تاریخی و ایرانی از جامعیتی برخوردار است که معیار های کافی برای نقد در جامعه را در اختیار منتقدین قرار می دهد. یکی از اشکالات روز افزون ما خلط انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی است. انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی و سیاست ها و رفتار های دولتمردان تقلیل یافته است و هر اتفاقی که در جمهوری اسلامی رخ می دهد را توجیه می کنیم. از باب اینکه مبادا انقلاب اسلامی تضعیف شود. انقلاب اسلامی را باید به عنوان یک گفتمان انتقادی تلقی کرد، یک گفتمان جامعی که معیار هایی را برای نقد سیاست ها و رفتارها در اختیار شما قرار می دهد. هر جا که این سیاست ها و رفتار های موجود در جمهوری اسلامی با این معیار ها و این گفتمان و با جامعیت انقلاب اسلامی سازگار بود ،مورد تاییدما است و هر جا نبود مورد نقد ما است. هیچ فردی در نظام جمهوری اسلامی مقدس نیست، اگر تقدسی هم هست مربوط به جایگاه است و هیچ فردی هم مصون از نقد نیست. در نظام ولایی هم رهبر حق دارد هم امت. در نظام ولایت فقیه اگر فرمان رهبری شرعی است، نظارت مردم هم شرعی است و اگر فرمان رهبری با سه واسطه ی خدا، پیامبر و امام زمان(عج)شرعی می شود، نظارت مردم یا واسطه نمی خواهد یا تنها واسطه اش خداست. اما در وضع کنونی جامعه ما عده ای از باب طرفداری از ولایت فقیه جلوی هر نقدی را می گیرند و به هر منتقدی انگ ضدیت با ولایت فقیه می زنند و این یک واقعیت است که باید به آن توجه کرد. نه انقلاب را به خوبی درک کرده ایم نه رابطه ی امت و رهبری را و به ما لطمه خواهد زد و به تدریج نظام جمهوری اسلامی را از درون پوک می کند و تنها فرم و شکلی از آن را باقی می گذارد. مادامی می توان به این انقلاب اسلامی دل بست که افراد بتوانند ذیل جمهوری اسلامی برخاسته و فریاد بزنند. فکر نکنید که در پس این اطاعت کورکورانه حیاتی خوابیده، بلکه یک خمودگی و انزوا نهفته است. آقای دکتر؛ اگر بازار نقد گسترده شود، در این میان افراد غیر خبره و یا حتی مغرض وارد جریان نقد و تخریب شوند چه تبعاتی خواهد داشت؟ این ها ترس هایی است که نوعاً القا می شود؛ اگر جامعه خودش به استقبال نقد درون گفتمانی برود و به ملزومات نقد درون گفتمانی پایبند باشد ، این خود به تقویت عرصه مدنی می انجامد و عرصه نقد خواه نا خواه اصلاحات خودش را در بر خواهد داشت. بترسید از زمانی که نقد درون گفتمانی جای خودش را به نقد برون گفتمانی بدهد، یعنی به جای اینکه انقلاب اسلامی لیبرالیسم و سکولاریسم را نقد کند، آن ها انقلاب اسلامی را به نقد بکشند و این چیزی است که در گذشته اتفاق افتاده است. اگر نقد برون گفتمانی آمد یعنی فضا از اختیار مباحث نظری و انتقادی انقلاب خارج شده است و دست رقیب افتاده است، یعنی این رقبا هستند که عرصه مدنی را اشغال کرداند و قدرت نرم در اختیار رقیب قرار گرفته است. با توجه به فضیلت نقد آن کسی که قدرت نقد را دارد قدرت رسمی را هم در اختیار دارد. چون عرصه نقد عرصه شکل گیری بدیل ها، آرزوها و انتظارات است و وقتی نقد برون گفتمانی را حاکم ببینید این بدیل ها، انتظار ها و آرزوها توسط گفتمان دیگری در جامعه شکل می گیرد. اما اگر نقد درون گفتمانی باشد و انقلاب اسلامی معیار نقد قرار بگیرد، این بدیل ها، انتظار ها، آرزوها انجم می شود .امیال و غایات همه در دل این گفتمان در حال شکل گیری است. یعنی با توجه به معیار های انقلاب اسلامی نقد سیاست ها و رفتار ها انجام می شود. البته ما مخالف نقد برون گفتمانی نیستیم و شرط حضور آن را نقد درون گفتمانی می دانیم. نقد درون گفتمانی باید بتواند با دکترین ها و ایدئولوژی ها ی رقیب مواجهه داشته باشد. در حال حاضر وجه انتقادی انقلاب اسلامی خوب تئوریزه نشده و حتی در برخی جاها هم تضعیف هم شده است .یکی از علائم این تضعیف بر می گردد به حوزه های علمیه به عنوان یکی از منابع نظریه پردازی انقلاب اسلامی که امروزه قدرت اول انقلاب خودشان را هم ندارند و به شدت تضعیف شده اند و البته به دست خودشان تضعیف شده اند و علت آن خلاصه کردن قدرت در قدرت رسمی است. آنها از قدرت نقد و قدرت نظارت غافل شده اند. در گذشته مراجع تقلید ما جایگاه ویژهای داشتند، اما امروزه مراجع تقلید توسط برخی آقایان در جمهوری اسلامی مورد بیحرمتی قرار میگیرند، حالا یک وقت است که یک مواجهه انتقادی است و به صورت سوال مطرح میشود و زمانی در دفاع از یک فرد دولتی حرفهای بیمایهای زده میشود که متأسفانه هیچ کس هم حساسیتی نشان نمیدهد. قدرت در جمهوری اسلامی متأسفانه به وجه رسمیاش تقلیل پیدا کرده است و در برخی جهات حتی هدف شده است. وجود گفتمان انتقادی و یا عدم وجود گفتمان انتقادی در جامعه و یا حاکمیت، چه آثار و پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت؟ (با نگاه ویژه به جامعه و نظام اسلامی ما) اگر نقد درون گفتمانی نباشد جای خود را به نقد برون گفتمانی میدهد و اگر نقد نباشد جای حقیقت و مصلحت عوض میشود و به تدریج با یک شکلگرایی روبرو میشوید و به مسیری میرویم که در واقع فقط شکل و ظاهری از آرمانهای انقلاب اسلامی باقی می ماندو از محتوا دیگر خبری نخواهد بود. همان اتفاقی که بر سر نظامهای اسلامی افتاد سراغ ما هم میآید و به تدریج انحراف شکل میگیرد، همانطور که یک شبه نظام علوی به اموی تبدیل نشده است. اگر اصحاب نقد حضور داشتند هیچگاه مصلحت جای حقیقت را نمیگرفت. صلح امام حسن علیه السلام یک صلح حقیقی واولا بالذات نبود و یک صلح عرض بود. به لحاظ اجتماعی این صلح پذیرفته میشود اما چه نسبتی بین معاویه و امام حسن علیه السلام است.به هر حال، بنا به دلایلی بنام مصلحت و بعضاً امنیت اتفاقاتی رخ میدهد ،انحراف ایجاد میکند. هر چیزی که بخواهد نقد بشود باید یک چهار چوب و حدود و ثغوری داشته باشد. بیشتر مفاهیمی که داریم بر اساس قرآن و سنت بنا شده ولی هیچ چهار چوب مدونی از آن ها ندارد و هر کس برای خود یک حدود و ثغوری مشخص می کند و بر اساس آن عمل می کند به عقید ی شما چاره ی این مساله چیست؟ من که ندیده ایم کسی اینگونه نقد کند، من نقدی اصلاً در کشور نمی بینم یعنی می خواهم بگویم ما آنقدر به لحاظ نقد عقب مانده شده ایم که این ها بحث های بعدی است. ای کاش ما در همین حد هم نقد داشتیم. من نه در جهت تئوریزه شدن انقلاب اهتمام ویژه ای می بینم و نه در جهت بکارگیری انقلاب به عنوان ملاک نقد .آنجا که توقع نقد بیشتری داریم شاهد سکوت هستیم. البته نقد زمین نمی ماند و عده ی دیگری می آیند .و ان را ناشیانه به دست می گیرند. هم اکنون کسانی در حال پر کردن خلأ نقد هستند. حوزه های علمیه در نظریه پردازی انقلاب اسلامی نقش داشته اند. امام به عنوان نظریه پرداز جمهوری اسلامی یک روحانی است که وابسته به حوزه است اما متاسفانه حوزه ی علمیه سکوت می کند، توجیه و تطهیر می کند و از نقش نظارتی خود غافل شده است. اگر پوشش جمهوری اسلامی نبود و اگر اعتماد مردم به اصحاب قدرت وصبغه ی دینی شان نبود، خدا می داند که این مردم چه میکردند.استاد شهید مرتضی مطهری (ره)در اخرین سخنرانی ها و گفتگو ها یخود به کرات نسبت به پر رنگ شدن تصدی گری روحانیت و غفلت از نقش نظارت هشدار دادند. حکما و بزرگان مورد و تایید امام از جمله خواجه نصیر، نظر امام می گفتند که یکی از ویژگی های مدینه ی فاضله را صداقت میدانند، البته ما نمی گوییم در مقابل بیگانگان صادقانه عمل کنید و اسرار نظامی تان را افشا کنید،اما آیا مدرک جعلی اسرار محرمانه است که مصلحت نبوده است که با او برخورد شود.وقتی عالم و روشنفکر متعهد و حقیقت گرا نمی آید ،مردم قطع امید می کنند و به سراغ کانون ها و منابع دیگر می روند. این چند سال که شاهد نقدبرون گفتمانی بوده ایم به خاطر این بوده است که در بعد از جنگ شاهد عدم نقد بوده ایم . اگر در زمان جنگ نقد ها رواج داشت و دچار سکوت و توجیه نشده بودیم و در مقابل پراگماتیسم و ابزار گرایی سکوت نمی کردیم هیچ وقت نوبت به اباحه گرایی دولتی نمیرسید و هم اکنون ترس از این است که این اتفاق دوباره تکرار شود. لزوماً انتقاد از ایدئولوژی، مکتب، گفتمان و عملکرد، نشاندهنده عدم کارایی ایدئولوژی، مکتب، گفتمان و عملکرد است؟ ایدئولوژیهایی باقی می مانند که مکانیزمی برای خود انتقادی خودشان تعبیه کرده باشند و اسلام به عنوان ایدئولوژی جامع این ساز و کارهای درونی را تعبیه کرده است و آن اصل امر به معروف و نهی از منکر است. این اصل اساسی است که مکانیزم های خود انتقادی جامعهی اسلامی را تضمین میکند و بر اساس حق متقابل بین رهبر و مردم تعریف شده است که شامل لایههای دولت با دولت، دولت با مردم، مردم با مردم و مردم با دولت است. متاسفانه این اصل در جامعهی ما به دو سطح مردم با مردم ودولت با مردم تقلیل یافته است . در کجا میتوانید مشاهده کنید که مردم بتوانند مقابل دولتمردان بایستند ،حتی در دولت با دولتنیز یکدیگر توصیه میشود که به عیب جویی یکدیگر نپردازید و عیب های همدیگر را بر ملا نسازید .سطح دولت با مردم بسیار قدرتمند است و در صورت بروز کوچکترین خطا از سوی مردم با نان برخورد می شود اما نسبت به خطای بزرگان لا پوشانی صورت میگیرد. انقلاب اسلامی 4لایه دارد: 1) لایهی کل گرای توحیدی یا نگرش صدرایی 2) لایهی اسلام خواهی ، آموزه های اسلامی و شیعی 3) شعارهایی که در انقلاب داده شده: استقلال، آزادی،جمهوری اسلامی و4) قانون اساسی وقتی میگوییم فلسفهی صدرایی یعنی باید مکانیزمهایی باشد که تحجر در این کشور راه پیدا نکند و اخباری گری در این کشور جا نیفتد. در مورد لایههای اسلامی به نظر میرسد که مکانیزمهای آن خوب عمل نمی کند. اینکه مجلس خبرگان قانونی وضع کند که خبرگان توسط شورای نگهبان امتحان بشوند شبهه ی دوری ایجاد کرده است و این شبههی دور مغایر با روح نظارت خبرگان بر رهبری است. ممکن است که مکانیزم هایی به لحاظ ساختاری تعریف شده باشند اما به لحاظ محتوایی عمل نکنند که بر میگردد به نظارت عمومی و نظارت روشنفکران و نظارت حوزه های علمیه که کوتاه می آیند. بفرمانید راهکارهای ترویج گفتمان انتقادی و انتقاد سازنده از نظر شما چیست؟ با توجه به ویژگیها و اختصاصات نظام جمهوری اسلامی راهکارهای ویژه در این خصوص چیست؟ از مهمترین راهکارهاتقویت عرصه ی نقد و تقویت عرصه ی مدنی است که این عرصه را ما تضعیف کرده ایم. یکی از کانون های قدرت مدنی حوزه های علمیه هستند، حوزه های علمیه ی ما امروزه قدرت گذشته ی خودشان را ندارند و در مقوله ی وحدت حوزه و دانشگاه به جای آن که دانشگاه حوزوی بشود ما شاهد آن هستیم که حوزه دانشگاهی شده و حتی اگر حوزه بخواهد فعالیت های علمی انجام دهد،در برخی موارد باید از مراکز دانشگاهی اجازه بگیرد و این مایه ی تاسف است. نکته ی دوم این است که جمهوری اسلامی خوب فهم بشود، فلسفه ی سیاسی جمهوری اسلامی یک تعریف جدیدی برای مشروعیت را بدست می دهد، مشروعیت یا قانونیت حاوی دو مؤلفه ی شرعیت و مقبولیت است؛ یعنی نظام ما در صورتی مشروع و قانونی می شود که هم محتوای حکومت شرعی و اشخاص حاکم ویژگی خاص داشته باشند وهم حکومت مورد قبول و رضایت عامه ی مردم باشد. اگر این فلسفه ی سیاسی دو بعدی است نقد هم باید دو بعدی باشد. عده ای بایستی منتقد وجه شرعیت و همان عده یا عده ی دیگری منتقد وجه مقبولیت باشند. سیر تاریخی نقد و انتقاد در بعد از انقلاب اسلامی ارایه بفرمایید و مقایسه اجمالی با قبل ار انقلاب داشته باشید؟ قبل از انقلاب فضای امنیتی خاصی حاکم بود. نظام سلطنتی رژیم ستم شاهی پهلوی به پشتوانه و حمایت بیگانگان چندان توجهی به حقوق مردم و آزادی های قانونی نداشت که دراین هیچ تردیدی نیست و در واکنش به استبداد حاکم است که این انقلاب شکل می گیرد. بعد از انقلاب نیز دارای فراز و فرودهایی بودیم که به 4 دوره نظام جمهوری اسلامی ایران تقسیم می شود:1)10 سال اول 2) از بعد از جنگ تادوران توسعه ی سیاسی 3) از توسعه ی سیاسی تا اصولگرایی 4)از اصولگرایی تا هم اکنون. معتقدم مهمترین دورانی که ما به گفتمان انقلاب اسلامی نزدیک بودیم همان دورن اول است، یعنی همان 10 سال اول که با وجود شرایط جنگی و تمرکز گرایی که حاکم است ما شاهد برگزاری انتخابات هستیم و همچنین شاهد تجلی تفکیک و افتراق به عنوان یکی از نشانه های توسعه ی سیاسی هستیم. بعد از جنگ اتفاقانی رخ می دهد و یک شرایطی حاکم می شود که از آن دوره به عنوان پراگماتیسم یا دوره ی توجیه و سکوت میتوان یاد کرد و به تدریج نیز زمینه یکسری اتفاقات ناگوار فراهم می شود که عمدتاً بر می گردد به ابزار گرایی و سیاست های پراگماتیستی که زمینه را برای یک اباحه گرایی دولتی فراهم میکند که مشخصات و ویژگی های خاص خودش را دارد. ما در انتظار یک اصولگرایی خلاق و انتقادی بودیم که سر از یک اصولگرایی توده وار و عوام گرایانه در آورده ایم . ما هم اکنون در انتظار اصولگرایی خلاق و انتقادی هستیم که توجه جامعه را به عدالت جلب کند و آزادی را در این راستا ذبح نکند، عدالت را جامع ببینید و وجوه اقتصادی سیاسی و فرهنگی اش را ببیند و توجه کند. نقش و رسالت دانشگاهیان، استادان و نخبگان کشور در ترویج و بسط گفتمانهای انتقادی چیست؟ ما معتقدیم روشنفکر روحانی و غیر روحانی ندارد، روشنفکران حقیقت گرایانی هستند که به نقد قدرت می پردازند و فاصله گیری ها از آرمان ها را مورد نقد قرار می دهند. نقد قدرت الزاماً منفی نیست می تواند مثبت هم باشد. در شرایط کنونی وضعیت ما تمرکزگرایی است و از طرفی فرمالیزم بر سیاست های علمی حاکم است، با فرمالیزم و تمرکز گرایی نمی شود کشور را به آن اهداف مطلوبش رساند . باید ضمن سیاست گذاری و نظارت بر دانشگاه ها استقلال عمل نیز برای این نهاد قائل شد . و اگر دانشگاه ها استقلال و آزادی عمل پیدا کردند یک رقابت بین دانشگاه ها شکل می گیرد، دانشجویان بومی گزینش می شوند و علم نیز متناسب با شرایط محیطی رشد پیدا می کند. نظام آموزشی بدون توجه به ساختار شغلی و پتانسیل های محیطی مدام به توسعه ی رشته اقدام می کند، بدون این که این رشته نیازی را برآورده و آبی را گرم کند. آقایانی که حاکم بر نظام آموزشی ما بوده و هستند فهمی از فلسفه ی علم و معرفت شناسی علمی و جامعه شناسی علم متناسب با جامعه ما را ندارند، شاید در رشته ی خودشان تخصص داشته بودند اما درباره ی رشته ی خودشان تخصص نداشتند. متاسفانه کمیت گرایی، عدد و رقم گرایی و اینکه ما به هر قیمتی شده عظمت جمهوری اسلامی را به رخ بکشیم، همه از عوامل عقب رفت ما محسوب میشود . منتها قدرت به علت ابزار هایی که در ختیار دارد منتقدین این سیاست ها را ضد علم و خود را طرفدار علم روز القاء میکند. به عنوان آخرین سؤال نقش و رسالت رسانهها و مطبوعات در ترویج و گسترش گفتمانهای انتقادی را چگونه ارزیابی می کنید؟ مطبوعات و رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی نقششان را خوب ایفا می کنند. اگر اصحاب رده ی اول روشنفکری خوب نقد کنند رسانه ها و مطبوعات از آن ها خط می گیرند ولی وقتی آنها در صحنه حضور نداشته باشند ، رسانه ها که مروج یک اندیشه هستند مجبور به دریافت اندیشه از جای دیگر هستند. منبع: خبرآنلاین |
محمدرضا خاتمی: به ما می گویند اول توبه کنید Posted: آنها شرطی می گذارند که اصلا گفت و گویی صورت نگیرد - شبکه جنبش راه سبز(جرس): برادر رییس دولت اصلاحات درباره نامه سید محمد خاتمی به رهبر معظم انقلاب گفت : ما هیچ کدام اصلا در جریان این نامه نبودیم تا اینکه تبلیغی روی این موضوع صورت گرفت و حساسیت هایی را برانگیخت و آقای خاتمی هم اظهاراتی را بیان کردند .این باعث شد تا در این باره با ایشان صحبت کنم.
محمد رضا خاتمی در گفت و گو با هفته نامه ایراندخت درباره توضیحات رییس جمهوری سابق افزود : آقای خاتمی به من گفتند که چندین ماه پیش شاید در تابستان نامه ای را نوشته اند که دیدگاههای مختلفی را به صورت روشن اعلام کردند و از محتوای نامه کسی جز ایشان و مقام معظم رهبری خبر ندارد .
وی تاکید کرد که آقای خاتمی هیچ گاه اصل نامه را تکذیب نکرد بلکه محتوای نامه و انچه در این باره مطرح شد را تکذیب کرده است. خاتمی همچنین اظهار داشت که برادرش از طرف کسی نمایندگی ندارد که بخواهد نمایندگی یا میانجیگری کند .
وی راهکار های خروج از بحران را استفاده از عقل و منطق و قانون دانست و خاطر نشان کرد: مشکل اینجاست که طرف مقابل به ما می گوید که در ابتدا شما بیایید و توبه کنید. آنها شرطی می گذارند که اصلا گفت و گویی صورت نگیرد.
وی با تصریح بر اینکه در عرصه سیاست اعتراف به شکست معنا ندار،د گفت :ما نمی خواهیم طرف مقابل را خرد کنیم و او را خوار و ذلیل کنیم همین اینکه پذیرفته می شود راههای دیگری را بیازماییم ،کافی است .
وی به مساله اختلافات میان اصلاح طلبان پرداخت و گفت : در همان زمانی که بحث امدن آقای خاتمی یا موسوی بود ،داشت اختلافی بین اصلاح طلبان شکل می گرفت اما بر اثر آسیب شناسی که بعد از انتخابات مجلس هشتم کرده بودیم، بلافاصله بر این اختلاف غلبه کردیم.
وی معترف شد که در انتخابات ریاست جمهوری نهم؛ تحلیل ها و تاکتیک هایمان اشتباه بود .
خاتمی همچنین خاطر نشان کرد که هیچ وقت در هیچ دوره ای همه اصلاح طلبان نمی توانند یک حرفی بزنند.
|
دادگاه عرب سرخی صبح امروز برگزار شد Posted: جنبش راه سبز(جرس ): امروز دادگاه فیض الله عرب سرخی ،عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی برگزار شد .
به گزارش کلمه صبح امروز محاکمه فیض الله عرب سرخی در دادگاه انقلاب برگزار و اعلام شده حکم وی تا مدتی دیگر اعلام خواهد شد .
عرب سرخی پس از جریانات بعد از انتخابات در 16 تیرماه ، بدون ارائه حکم قضائی در منزلش بازداشت شد . چندی پیش نیز به دلیل مقاومت در برابر ماموران امنیتی در زندان اوین، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به بیمارستانی متعلق به یکی از نهادهای نظامی در شمال غربی تهران منتقل شد.
گفتنی است امروز محسن امین زاده که در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی معاون وزیر امور خارجه ایران بود، پس از اعلام نتیجه انتخابات همراه با تعدادی دیگری از سران جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دستگیر شد ، ،محمدرضا مقیسه عضو کمیته منتخب موسوی-کروبی برای پیگیری امور بازداشت شدگان و آسیبدیدگان که در منزلش بازداشت شده بود و حمزه کرمی نیز در دادگاه برای پیگیری امور مربوط به پرونده خود حاضر بوده اند که به گفته یکی از حاضران در دادگاه همگی از روحیه خوب برخوردار بوده اند. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |