جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


پادزهر نقش پول در انتخابات

Posted: 08 Mar 2015 10:34 AM PDT

خسروی
مردم باید نقش انتخاب‌های پیشین خود در رقم خوردن و پدید آمدن روزگاری که دارند و از آن خرسند نیستند را بپذیرند

 
چندی است نقش پول در انتخابات به میان آمده است و هر از گاهی از گوشه‌ای به آن پرداخته می شود تا نسبت به آن هشدار داده باشند یا از بکارگیری و پرداخت و دریافت آن کناره گرفته باشند و خود را پاک نشان دهند و سرپوشی هم بر ناکامی برخی از ادعاهای سی ساله بگذارند.

در اینکه این نقش در همه جای جهان بوده و هست نمی تواند تردید کرد، اما می توان از دریچه‌ای دیگر به آن نگریست و سنگینی این بارگناه را بر شانه هایی نشان داد که نخستین آسیب دیدگان از این نقش هستند: مردم.

نامزدهای هر انتخاباتی اگر از داشته‌های خود برای انتخابات هزینه کنند، شایسته سرزنش نیستند چرا که جستجوی جاه و جایگاه و انگیزه اثرگذاری بر روند قانونگذاری یا هر خواست دیگری مگر آنکه قانونی نباشد، ناپسند نیست، آنچه در این میان نگرانی می آفریند، درزهای قانون برای جبران آن هزینه، درآمدهایی که از چنان جایگاههایی می تواند به دست آید، و همچنین امکان دست درازی و اثرگذاری در زمینه‌های دیگر است.
در مردم سالاری چندان پسندیده نیست که برای هزینه تبلیغات انتخابات سقفی گذاشت، از سوی دیگر، دست و بال سیستم برای پیشگیری از ورود پولهای ناشناخته که اهداف نامناسب و ناشایستی را دنبال می کنند بسته نیست و تنها به اراده‌ای بستگی دارد که این هزینه‌ها را شفاف کند تا هم نهادهای قانونی و هم مردم از آن آگاهی یابند تا بتوانند آن را پیگیری کنند و یا با آگاهی از چند و چون و اندازه چنین پولهایی دست به گزینش بزنند.

برخی از نامزدهای انتخابات، به بدست آوردن پول پس از انتخاب شدن نمی اندیشند و چنان پولی هم ندارند که بخشی از آن را در چنین قماری به میدان بیاورند، این دست از کاندیداها، انتخاب شدن را پذیرش مسئولیت و نهادن بار سنگین آن بر شانه‌های خود برای خدمت به کشور و مردم می دانند و بیش از آنکه به پیروزی زیر سایه هزینه بیندیشند، به بلوغ و آگاهی مردمی چشم امید دارند که سرنوشت خود را برای چهار سال به دست نمایندگان یا رییس دولت یا برای چند سالی بیشتر به دیگرانی در نهادهای دیگری می دهند.

نگرانی از نقش پول‌های کثیف در انتخابات، اگر همه چیز شفاف باشد یا اگر نیست بتوان آن را شفاف کرد، نگرانی بجایی نیست چرا که این مردم هستند که برگه‌های سرنوشت ساز را در دست دارند و می توانند آن را به بهایی ناچیز و نقد با پیامدهای نسیه اما سنگین بفروشند، یا فریب زرق و برقی را بخورند که هزینه کننده‌اش در سبک و شیوه و چند و چون زندگی و نوع دغدغه‌ها و خوشایندها و سلیقه و باور نه تنها به آنها نزدیک نیست بلکه فرسنگ‌ها از آنها دور است و نمی تواند به قانونی که به سود آن باشد بیندیشد، یا آنکه آن را برای اکنون و آینده خود و فرزندانشان به صندوق بیندازند.

اگر میانگین شمار نمایندگان در هر نشست مجلس برای بررسی یک دستور کار پیشنهادی، ۲۳۰ نفر باشد که می تواند شمار کمتری هم باشد، آنگاه نقش انتخاب مردم در هر حوزه انتخابی آشکارتر می شود و این بر دوش همگان است که در این فرصت باقیمانده، کمی ازکوتاهی‌های دستکم ۱۵ ساله رسانه‌ها و سیستم آموزشی و گروههای سیاسی و اجتماعی و برخورداران از تریبون‌ها را جبران کنند و به مردم بگویند که برگه هایی که با هزینه‌های سنگینِ گاه جانی و در گذر سالهای دراز در دست آنها گذاشته شده است، به اندازه یک درصد یا نزدیک به این در تصویب یا رد یک پیشنهاد برای قانون شدن، در سرنوشت آنها اثر دارد و شایسته ی پاسداشت و نگاهبانی بیشتر و نیکوتر است.

نامزدی که دل در گرو خدمت به مردم دارد و به کاسبی در فردای پس از انتخاب شدن نمی اندیشد، چرا باید پای در راهی بگذراد و پولش را در راهی هزینه کند که در آن راه دست بالای دست بسیار است و پیدا است در رقابت هزینه‌ها شکست خواهد خورد؟ مگر کسانی که گفته شد شاید پول مازاد داشته باشند و با انگیزه‌های شخصی پای در انتخابات بگذارند در حالیکه نمی توانند غمخوار مردم باشند.

بر این باور هستم که تا رسیدن به شکل گیری و نقش آفرینی گروههای بزرگ و یکپارچه سیاسی که هزینه‌های انتخاباتی به دوش آنها باشد و شفافیت هزینه‌ها هم بخشی از کارکرد آنها (کاری که تا کنون از آن پیشگیری شده است تا روند ناخشنود کننده‌ای که از آن سخن در میان است پا بگیرد)، مردم ناچار هستند و می باید برای رسیدن به آرزوها و خواسته‌های خود، روند جاری که نشان دهنده ی اثرگذاری تبلیغات در انتخاب آنها است را دگرگون کنند و به دنبال کسی بگردند که از میان خودشان باشد و برای آنها و بخواهد و بتواند برای آنها کار کند و به قمار رقابت هزینه‌ها وارد نمی شود.

تا هنگامی که مردم از ارزش برگه‌ای که به دست دارند آگاه نشوند، تا هنگامی که چنین دارایی ارزشمندی را هزینه ی همایش و نمایش و باند سازی و مهره گماری دیگران در ادارات و پیشرفت و پولسازی کسانی دور از خود و باورها و چشمداشت‌های خود می کنند، نمی توانند از پیامدهای ویرانگر آن دور بمانند و زندگی بهتری داشته باشند و ناله‌ها و اعتراض‌هایشان هم به جایی نخواهد رسید، چرا که از دستاورد مردم سالاری به درستی بهره نگرفته اند و چوب چنان خام شدنی را می خورند. 

مردم باید نقش انتخاب‌های پیشین خود در رقم خوردن و پدید آمدن روزگاری که دارند و از آن خرسند نیستند را بپذیرند و با پند گرفتن از آنچه از سر گذرانده اند و با پوست و گوشت و استخوان لمس می کنند، برای پیدا کردن انتخابی شایسته بکوشند و تا جایی که می توانند برایش هزینه کنند، که اگر چنین نکنند، چشمداشت روزگاری بهتر، چشمداشت بی‌سرانجامی خواهد بود.

همچنین، نگرانی از بازگشت کسانی که در دو دوره سکانداری دولت چنین کارنامه‌ای از خود به جا گذاشتند و همه نمودارهای رشد و پیشرفت را به پایین کشیدند و تا توانستند داریی‌های همگانی را هدر دادند یا چپاول کردند و دو سوم از ارزش دارایی مردم را یک شبه از دستشان بیرون آوردند، از سویی نشان می دهد که در چنان کارنامه‌ای دست تنها نبوده اند و ساختارهای قانونی کشور کارکرد مناسب و شایسته‌ای ندارند چرا که نتوانسته اند آنها را برای پاسخگویی به دادگاه‌ها بکشانند و فرصت اندیشیدن به بازگشت برای پیگیری چنان روندی را به آنها داده اند، از سوی دیگر، ضرورت آگاهی و هشیاری همیشگی و بیشتری از سوی مردم را گوشزد می کند تا فراموش نکنند و از یاد نبرند که چرا گرفتار و پریشان شده اند و چیزهایی که از آن به ناله و فریاد آمده اند، از کدام سرچشمه برخاسته است.

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


روایتی از درون زندان قرچک ورامین

Posted: 08 Mar 2015 10:34 AM PDT

مریم ربیعی
من مریم، از زندان قرچک، هفده سال در زندان هستم... 

 

«خانمها توجه کنند: آرایشگاه رنگ مو آورده، کسانی که تمایل دارند به بند مشاوره بروند . هیچ کس رنگ رو با خودش داخل بند نبره» صدای ماموری که پشت سر هم این جمله را تکرار می کند از بلندگوهای زندان زنان قرچک ورامین یا همان ندامتگاه زنان شهر ری شنیده می شود. نمی دانم به جمله‌اش بخندم؟ افسوس بخورم؟ اشک بریزم؟ ... نمی دانم؟


چه فکری می کنند؟ فکر می کنند دغدغه ما رنگ مویمان است که اینگونه با صدای بلند فریاد میزنند؟ در زندان نشسته ام، زندان قرچک ورامین. آدرسش را نمی دانم، فقط میدانم اطراف شهر تهران است. ۴ سال پیش من و خیلی‌های دیگر را از زندان اوین به اینجا آوردند. گفتند میخواهند اوین را خراب کنند و زندان جدید بسازند. من وامثال من که حالا حالاها اینجا هستیم خوشحال بودیم میگفتیم زندان جدید حتما امکانات بهتری دارد، تمیزتر است و هم اینکه جای جدیدی است. اما نمیدانستیم ویرانه‌ای ساخته اند با دیوارهای بلند، نمیدانم اسم اینجا را چه بگذارم ؟سیاهچال؟ خرابه؟ گاوداری؟ مرغداری؟ اصلا میگویم جایی که همه اینها باهم یکجا جمع شده جای آدم نیست، اینجا دنیای زمینی نیست، جهنمی است برای خودش..


امروز ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ است و من در یک سوله بزرگ با سقفی بلند نشسته‌ام . تمام دیوارها ی سوله را تخت زندانیان پر کرده است . جز نزدیک در آهنی بند که روی آن با ماژیک نوشته اند «هیچ کس به یخچال دست نزند» و با فلش به یخچال کوچکی که ۱۱ ماه سال خراب است و متعلق به ۱۸۰ نفر زن زندانی بند است اشاره می کند .انتهای سالن ،زیرتنها پنجره که به جای شیشه طلق قهوه‌ای درآن بکار رفته، نشسته‌ام و مینویسم. چند روز پیش مادرم گفت که یکی از دوستانم از من خواسته تا برایش از اینجا بنویسم. از آن روز گیج شدم. با خودم راه میرفتم و حرف می زدم، و موضوع نوشتن را عوض می کردم . نمی دانستم از کجای این ۱۷ سال بنویسم. بالاخره می خوام هرچی که به ذهنم میاد بنویسم.


اسمم مریم است.۱۸ ساله بودم و یک سال از ازدواجم می گذشت که من وهمسرم به جرم نگهداری عتیقه روانه زندان شدیم. همسرم ۵ سال بعد وقتی به مرخصی رفته بود تصادف کرد و مرد. زنی هستم ۳۷ ساله! در زندان قرچک ورامین. با پدر و مادری پیر که در اراک زندگی میکنند و فقط سالی یک بار به ملاقاتم می آیند. ملاقاتی به فرصت ۱۵ دقیقه که یک مامور مرد و یک مامور زن دوره ات کرده اند.


روبرویم بچه‌های گروه نمایش برای اجرای نمایش در روز چهارشنبه سوری تمرین میکنند. نمایش کمدی است، میخواهند بقیه را بخندانند. اما هم بازیگران و هم کسانی که برای دیدن نمایش می آیند میدانند که نمیخندند. اگر هم بخندند شاد نمیشوند. اینجا زمانی شادیم که یکی آزاد شود .البته بعضی وقتها در ظاهر همه ماتم داریم اما در دل میخندیم و آن زمانی است که خدا به زندانی لطف کند وبمیرد! اینجا مرگ یک آرزوست، در گور زنده ماندن ،درد است، دردی که با گفتن درک نمی شود. دردی تا عمق وجود، که تا اینجا نباشی درکش نمیکنی. شنیده اید که:


آتش بگیر تا ببینی چه می کشم/ احساس سوختن به تماشا نمی شود


اینجا زندگی عذاب است. لحظه‌لحظه‌اش! باور کنید اینجا ، مرگ نعمت بزرگی است در تمام این سال‌هایی که به قرچک آوردنمان به یاد ندارم یک‌بار یک‌تکه ۱۰ گرمی گوشت خورده باشیم، یا یک قاشق برنج بدون کافور! نیمرو! یا چای تازه‌دم! جایی که آب آشامیدنی نیست. مگر بخری آن‌هم با پول! آخر من که پدر و مادر پیرم به‌زور خرج خودشان را می‌دهند ،پول آب از کجا بیاورم؟؟ آب‌شور بخورم؟ چه بگویم. به خدا جهنم است اینجا. میدانید چه‌کار می‌کنم که پول دربیاورم؟ دیپلم تجربی دارم. نمایشنامه می‌نویسم، مقاله می‌نویسم، شعر میگویم، نقاشی می‌کنم، نمایش اجرا می‌کنم و ... بالاخره از اعضای گروه فرهنگی هستم که امتیازم هرروز ۲۰ دقیقه تلفن اضافی دار که آن را می‌فروشم. هر ۲۰ دقیقه یک کارت تلفن یعنی ۲۰۰۰ تومان. خودم هم هفته‌ای یک‌بار به خانواده‌ام زنگ می‌زنم. درآمد ماهیانه‌ام می‌شود ۶۰ هزار تومان. حالا آب بخورم یا غذا؟ چون وضع آب را که گفتم .غذا هم که شام به‌جز سه‌شنبه‌ها که سیب‌زمینی و تخم‌مرغ می‌دهند، همیشه می‌توانی از تویش انواع حشره پیدا کنی.


اینجا نمازخانه دارد که هرروز ظهر یک روحانی در آن نماز جماعت به پا می‌کند. اما من هیچ‌وقت نماز نمی‌خوانم. چون برای وضو گرفتن فقط یکجا داریم . آن‌هم سرویس بهداشتی است که البته آبخوری، ظرف‌شویی و دستشویی آنجاست. کف سرویس همیشه چند میلی‌متری آب ایستاده که در ساعت‌های روز کم‌وزیادمی شود. آب از داخل توالت‌ها و دستشویی‌ها رو زمین می‌ریزد، وقتی وارد آنجا می‌شوی امکان ندارد که کف پاهایت خیس نشود، چون دمپایی‌ها پاره است مگر دمپایی شخصی‌ها که خانواده بعضی زندانی‌ها برایشان فرستاده اند ، پس هر چقدرم وضو بگیری باز نجسه!


همین‌الان یک دختر ۲۰_۲۱ ساله از جلوی من رد شد که نمی‌شناسمش اما میدانم تازه اومده. چون کچل است! اینجا اکثراً کسانی که تازه اومد ه اند کچل‌اند .برای همین شپش روی سرشان لانه می‌کند ازآنجایی‌که هیچ دارویی نیست باید کچل شو ند.


سرم را که بلند می‌کنم سیمین را می بینم که روبرویم نشسته ،۴۳ سال دارد و ۶ تا بچه. از ۱۴ سال پیش در زندان است. به او مرخصی نمی‌دهند چون امتیازش کم است! چشمانش از گریه دیشب هنوز قرمز و پف‌کرده است. دیشب حالش خیلی بد بود و با صدای بلند داد می‌زد و گریه می‌کرد. می‌گفت: منم نون سنگک و کره میخوام!!! دیروز که به خاطر به دست آوردن ۲۰ دقیقه تلفن، دفتر مأموران زندان را تمیز می‌کرده ،مأموران سنگک و کره میل می‌کردند و سیمین بیچاره هم دیده و ...


این فقط یک‌هزارم از حرف‌ها و دردهای زنان زندانی قرچک ورامین است. به نظرتون اینجا حرفی برای گفتن هست که من بگم؟ اینجا فقط درد است و درد ... هر ثانیه‌اش از هزار بار مرگ بدتر است ....اینجا برای من یک جهنم است... آن‌وقت مأمور زندان می‌گوید: «رنگ مو ...»


*تصویر، مریم ربیعی را در سن هفده سالگی نشان می دهد.


منبع: کانون زنان ایرانی

 

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

 

برای هشت مارس

Posted: 08 Mar 2015 10:04 AM PDT

لیلا پاپولی
من به عنوانِ یک زن بیش از هر چیز نگران سانتی مانتال شدنِ مطالبات زنانه هستم؛ نگران نرفتن سراغ ریشه ها...


به هشت مارس 

در دهه ۱۹۱۰ سرمایه‌ای که از کل سرمایه مادی (زمین، آب و...) در دست زنهای ایرانی بوده حدود ۴۴% کل سرمایه ی ایران قلمداد می شود. این در حالی است که در سال ۱۳۹۳ یعنی یک قرن بعد این سرمایه حدود ۲۳% است. 


در سال ۱۳۳۵ نرخ اشتغال زنان ایران در شهرها حدود ۱۳% بوده (جمعیت سی ملیون) در حالی که در سال ۱۳۹۳ با دو و نیم برابر شدن جمعیت نرخ اشتغال یک درصد هم کاهش داشته و در شهرها حدود ۱۲% است. این در حالی است که برآورد می شود حدود ۶۰ در صد زنهای فارغ التحصیل از دانشگاهها وارد بازار کار نمی شوند.


به نظر من درست است راه ندادن زنها به استادیوم، اسیدپاشی، گشت ارشاد،حجاب اجباری، تبعیض جنسیتی در اشتغال و امثالهم همه تبعیض است. درست که من هم در قسمت بزرگی از زندگی‌ام قربانی تبعیض جنسیتی بوده ام. درست که که رسما زنهای هیئت علمی (که تنها ۱۸% کل اعضای هیئت علمی هستند) به شدت تحت فشارند. اما بد نیست کمی به ریشه ی آن یعنی عدم توازن در قدرت نگاهی بیاندازیم. همه ی این تبعیضها "معلول" چیزی است. شاید معلولِ نبود حضور برابر در عرصه سرمایه‌های اجتماعی.


"قدرت"، عاملیت به دنبال دارد. زنانی که در اوایل دوره ی پهلوی نزدیک به نیم سرمایه ی ایران را در دست داشته اند مطمئنا عاملیت بیشتری داشته اند نسبت به زنانی مثل ما که تنها ۲۰ درصد سرمایه را در دست دارند. زنی که مهریه‌اش زمین بوده و رویش کار می کرده و دهقان استخدام می کرده مطمئنا عاملیت بیشتری دارد نسبت به زنی که مهریه‌اش سکه است و در صورتِ فوت همسر یا طلاق هم پولش را وارد عرصه ی تولید نمی کند. مطمئنا مادربزرگِ من که شعربافی می کرده، گیوه می دوخته، فرش بافی می کرده و در کشاورزی کمک می کرده و انواع هنرها را آموخته بوده بیش از نوه‌اش که تنها یک کار یاد دارد می توانسته از پس زندگی بربیاید و البته زیر یوغ هیچ زورگویی هم نرود. درست که این وضعیت تا حد زیادی حاصلِ اقتصاد نفتی است و زنان در جامعه ی روستایی سرمایه اجتماعی بیشتری داشته اند و دارند (نرخ اشتغال زنان در جامعه روستایی ایران حدود ۳۰ درصد است) اما عدم آموزش و شکلی از فرهنگ سازی بر ضدِ تلاش زنانه هم علتهایی بر آن هستند.


مسئله ی تبعیض جنسیتی در ایران تا حد زیادی حاصل جنگ قدرت معمول در هر جامعه‌ای است. جنگی که امروز اما با تقلیل زن به بدنِ ابژه شده هم به ضرر زنان پیش می رود. زنهایی که آستین بالا می زنند، خیاطی می کنند، برای فروش آشپزی می کنند، در دامداری‌ها کار می کنند، کارگری می کنند، در بسیاری موارد مورد ترحم قرار می گیرند. یادمان می رود که مساوات تنها در رفتن به استادیوم یا حجابِ اختیاری نیست، برابری در حضور اجتماعی شرط نخست برای برداشتن آن تبعیضهاست. قانون مدونی برای اینکه زنها رفتگر، کارگر، معدنچی یا پستچی نشوند وجود ندارد در بسیاری موارد این "ترجیح" است که سبب می شود عرصه‌های حضور زنان کم و کمرنگتر شود. حضور در تولید، کارِ اجتماعی و مبارزه ی مدنی به اندازه همه ی جنسیتهای دیگر. و البته وقتی سرمایه ی اقتصادی و اجتماعی زنان روز به روز رو به افول است به نظرم صحبت از مبارزه برای برابری کمی ایده آلیستی می نماید. مطمئنا وقتی می شود در جنگ قدرت به سمت پیروزی حرکت کرد که سهم همه ی ما در سرمایه‌های اجتماعی و در مقابلش عواقب اجتماعی حضور برابر باشد. شاید برای برابر شدن لازم است پژوهشهای گسترده‌ای در باب چرایی وجود این همه سلمانی زنانه، بوتیکهای مد و امثالهم انجام دهیم و شاید لازم باشد دختران را به سمت کار، کارِ مولد سوق دهیم.


نیک که بنگریم این همه تبعیض می تواند معلولِ عدم مشارکت در سرمایه اقتصادی و البته از دست دادن قدرت زنانه به معنی سنتی آن باشد...قدرتی که زن ایرانی در طول تاریخ درازِ این بوم به ویزه در عرصه ی کشاورزی و دامداری کسب کرده بوده و با چنگ و دندان از آن حفاظت می کرده است.


هشت مارس خوبی برایتان آرزو می کنم ،بر همه ی آدمها از همه ی جنسیتها مبارک....

پ.ن: برای صحت و سقم آمارها به سایت مرکز آمار ایران و وزارت علوم مراجعه بفرمایید.

***

برای هشت مارس

در ادامه ی پُست پیشین. زن ایرانی امروز مهارتهایش (در کل) نسبت به زنان دو یا سه نسل قبل کم شده است. هر کدام از مادربزرگهای ما فرش بافی، تولید خشکبار ، خیاطی و دهها مهارت دیگر را آموزش می دیده اند. دختران ایرانی امروز [اکثرا] راهکار متفاوتی جز ادامه ی تحصیل ندارند. دختر جوانی که بخواهد راننده، معدنچی، خیاط و...بشود چنان فضای اجتماعی‌اش کوچک است و مهارتش کم که در کل خود را مجبور می بیند به ادامه ی تحصیل.

بالا رفتن نرخِ تحصیل دخترانِ دانشجو فقط زمانی می تواند به پیشبرد حضور اجتماعی آنان کمک کند که این دختران بتوانند وارد بازار کار هم بشوند. اما عملا چنین چیزی جز برای حدود ۴۰% فارغ التحصیلان دختر روی نمی دهد. سایر دختران که مدرک می گیرند حتی آنها که پیشینه ی روستایی دارند عموما مهارتهای اندکی دارند. واژه ی "خانه دار" بیشتر برای زنان نسل من معنی می دهد تا مادران ما که عملا شاغل بودند حتی اگر نامشان به عنوان کارمند جایی ثبت نشده بود. این در حالی است که امروز حتی دخترانِ شهرهای کوچک [ این را به عینه مشاهده کرده ام] بلد نبودن "آشپزی" یا نداشتن مهارتِ "دوختن یک دکمه" یا خریدنِ "ترشی" را جزئی از وضعیت "مدرن بودگی" خود می پندارند.

شاید یکی از دلایل وحشتناک افزایش روسپی گری همین کم بودن مهارتها باشد. پیش از این تا دهه ۱۳۳۵ که میانگین سنی مردان کمتر از ۵۰ سال بوده زنان بسیاری به ناگاه سرپرست خانوار می شدند (همه ما در اقوام چنین زنهایی را می شناسیم)، مهارتهای مختلف این زنان آنجا به کارِ اقتصادی می آمده است. در حال حاضر اما در شرایط بحران زن ایرانی به شکل جدی دچار معضل کمبود مهارت و کم بودن شبکه‌های اجتماعی می شود. برای زنِ "ماهر"ِ یکی دو نسل پیش "بدن" این همه عرصه ی کشاکش نبوده است، او می توانسته در وقت لزوم روی پای خودش بیاستد و همین به او قدرت می داده...


من اگر کاره‌ای بودم که نیستم و نخواهم بود، تلاش می کردم با ایجاد مراکز فنی و حرفه‌ای آموزشهای گسترده ی مهارت به زنانِ جوان را شروع کنم. به آنها یاد بدهم که هیچ قانونی و هیچ عرفی وجود ندارد و نباید داشته باشد که یک دختر را از مهارت لوله کش شدن یا برقکار یا رفتگر شدن محروم کند. این حق اجتماعی هر انسان است که مهارت داشته باشد...که قدرت درآمدزایی داشته باشد. سعی می کردم در موردِ مهارتهای زنِ سنتی به طورِ منصفانه حرف بزنم. شاید سعی می کردم به همه جنسیتها آموزش بدهیم که زندگی موضوعی به شدت جدی است و برای اینکه از پسش بربیاییم لازم است "کار"های مختلف یادبگیریم.


من به عنوانِ یک زن بیش از هر چیز نگران سانتی مانتال شدنِ مطالبات زنانه هستم. نگران نرفتن سراغ ریشه ها...همان رویدادی که در دوره ی پهلوی رخ داد. مطمئنا آزادی پوشش و رفت و آمد حق هر انسانی است اما مسلما آن "معلولها" با شناسایی علت تغییر می کنند. به شدت نگران اینم که سوق دادن فمنیسم ایرانی به سمت فریاد زدن "معلول" راهکاری باشد که ساختارهای حاکمیتی ایجاد می کنند. اینجاست که محدود کردن هر روز بیشترِ زنان به ویژه در شهرها و اتفاقا جلوی دوربینها معنادارتر می شود.

 

منبع: فیس بووک نویسنده 
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

عراق: بی تفاوتی جامعه بین الملل به داعش موجب ویرانی شهر باستانی الحضر شد

Posted: 08 Mar 2015 04:02 AM PDT

جرس: وزارت گردشگری وآثار باستانی عراق ضمن انتقاد از بی تفاوتی جامعه بین الملل نسبت به جنایات داعش، این امر را مشوقی برای گروه تروریستی داعش جهت ویرانی وسرقت شهر باستانی الحضر دانست.

 

به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه خبری السومریه نیوز، وزارت گردشگری عراق دربیانیه ای تاکید کرد: شهر باستانی الحضر از دهه هشتم قرن گذشته جزء میراث جهانی می باشد.

 

این وزارتخانه با اشاره به بی تفاوتی شورای امنیت نسبت به جنایت های داعش اعلام کرد: عراق همچنان منتظر برگزاری جلسه فوق العاده شورای امنیت درباره تخریب آثار باستانی عراق توسط داعش است.

 

بیانیه وزارت گردشگری عراق حاکی است علی رغم فریادهای انسانهای آزاده وهشدارهای آنها به جهان، گروه تروریستی داعش همچنان به جنایت های خود و ویران کردن آثار باستانی عراق ادامه می دهد وهماهنگی ها در این زمینه در سطح مطلوبی نیست.

 

بیانیه مذکور افزود: بی تفاوتی جامعه بین الملل نسبت به حمایت از عراق، مشوقی برای تروریست های داعش در ارتکاب جنایتی دیگر اعم از سرقت وویران کردن آثار باستانی شهر الحضر که قدمت آن به قرن دوم قبل از میلاد باز می گردد شده است.

 

وزارت گردشگری عراق در این بیانیه تاکید کرد اقدام بزدلانه تروریست های داعش این بار آثار باستانی ثبت شده در میراث جهانی از سال 1987 را هدف قرار داده این درحالی است که جهان وسازمان های بین المللی باید با این تجاوز آشکار به میراث بشری برخورد قاطعانه کنند.

 

بیانیه این وزارتخانه افزود: عراق همچنان در انتظار برگزاری جلسه فوق العاده شورای امنیت وهمکاری کشورهای جهان برای توقف جنایت های تروریستی داعش است.

 

باسم محمد حبیب محقق ومورخ عراقی روز گذشته خواستار مداخله جامعه بین المللی برای حمایت وترمیم آثار باستانی تخریب شده عراق توسط داعش است و در این زمینه خواستار تشکیل نیروی داوطلب برای حفظ آثار باستانی شد.

 

گفتنی است، یک مقام محلی استان نینوا روز گذشته اعلام کرد داعش شهر باستانی الحضر در جنوب این استان را ویران وآثار باستانی آن را به مکان نامعلومی منتقل کرد.

 

گروه تروریستی داعش از تابستان گذشته بخش هایی از شمال عراق را به کنترل خود درآورده ومرتکب جنایات زیادی شده است.

 

تابناک و ستاره صبح مجرم شناخته نشدند/ مرتضوی شاکی بود

Posted: 08 Mar 2015 03:53 AM PDT

 جرس: دادگاه رسیدگی به اتهامات مدیران مسوول سایت خبری تابناک، هفته نامه ستاره صبح و خبرگزاری ناطقان برگزار شد که هیات منصفه مطبوعات، مدیران مسوول تابناک و ستاره صبح را مجرم نشناخت و شاکی خبرگزاری ناطقان نیز رضایت داد.  

 

به گزارش ایرنا، دادگاه رسیدگی به پرونده مدیران مسوول رسانه های یاد شده صبح یکشنبه در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی کشکولی و با حضور اعضای هیات منصفه مطبوعات برگزار شد.

 

بر اساس این گزارش، پرونده مدیر مسوول وقت سایت تابناک با شکایت سعید مرتضوی دادستان سابق تهران به اتهام انتشار غیر مجاز جریان رسیدگی و تحقیقات قضایی و شکایت روح الله شمقدری به اتهام نشر اکاذیب به قصد اضرار به غیر تشکیل شده بود که هیات منصفه مطبوعات متهم را در ارتباط با شکایت مرتضوی مجرم نشناخت و رسیدگی به شکایت شمقدری نیز به جلسه آتی موکول شد.

 

همچنین در دادگاه امروز به پرونده خبرگزاری ناطقان که با شکایت شاکی خصوصی تشکیل شده بود، رسیدگی شد و شاکی رضایت خود را اعلام کرد.

 

پرونده هفته نامه ستاره صبح نیز به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی تشکیل شده بود که هیات منصفه متهم را در عنوان اتهامی منتسبه، مجرم نشناخت. 

 

دولت روحانی و مطالبات زنان؛  وعده‌هایی که برآورده نشد

Posted: 08 Mar 2015 01:56 AM PST

نیلوفر زارع
جرس: پس از انتخاب حسن روحانی به سمت ریاست جمهوری جوی از امید و خوشبینی ایجاد شد و انتظار می‌رفت روی کار آمدن دولتی میانه‌رو در ایران به بازشدن مسیرهایی تازه برای زنان منجر شود اما حالا بعد از از گذشت نزدیک به دو سال آیا دلیلی برای تداوم امید و خوشبینی‌ وجود دارد؟  


وضعیت بلاتکلیفی

دولت در عرصه سیاست داخلی نتوانسته دل حامیان خود را به دست بیاورد. اصلاحاتی که روحانی برای گشایش فضای سیاسی و اجتماعی وعده‌اش را داده بود معلق مانده و اصولگرایان به طور واضحی دست بالا را دارند. انها هستند که هنوز قواعد زمین بازی را تعیین می‌کنند. گشت‌های ارشاد را به خیابان‌ها می‌فرستند٬ از انتشار آلبومی با همخوانی یک زن فریاد وا اسلام‌شان به هوا بلند می‌شود٬ طرح تفکیک جنسیتی را در ادارات زیر نظر خودشان اجرا می‌کنند و با دنبال کردن قوانینی در راستای افزایش جمعیت برای خانه‌نشین کردن زنان تلاش می‌کنند. روش‌هایی که البته تازگی ندارد و در عمر ۳۶ ساله جمهوری اسلامی با کمی فراز و نشیب تجربه شده است. دولت روحانی در قبال این روش‌ها چه کاری از دست‌اش ساخته است؟ چه انتظاری از این دولت می‌توان داشت؟ آیا باید از توقع داشت که رییس جمهور در مقابل مراجع سنتی بایستد و آرای تبعیض آمیز آنان در قبال زنان را به چالش بکشد؟ آیا او خود به عنوان یک تحصیلکرده فقه دیدگاه انتقادی نسبت به این قوانین تبعیض آمیز دارد؟ سوالات از این دست زیاد است و فعالان زن در تلاش خود برای ایجاد تغییر و برابری جنسیتی در ایران خود را ناگزیر به پاسخگویی آن می‌بینند.


امیدها در حال رنگ باختن

فشارهای امنیتی به قوت خود باقی است. فعالیت‌های جمعی و شبکه‌ای ناامن است و ریسک فعالیت‌های علنی بالاست. بنابراین امکان و فرصت سازمان‌یابی برای کسانی که خود را متعلق به جنبش زنان ایران می‌دانند وجود ندارد. فعالیت‌ها عمدتا زیرپوست جامعه جریان دارد و بروز علنی نمی‌یابد. درست در همین نقطه‌ است که نوعی بلاتکلیفی میان فعالان زنان در برخورد با دولت روحانی شکل گرفته است. آنها انتظار داشتند که فعالیت‌های به محاق رفته‌ ناشی از سرکوب‌های دوران احمدی‌نژاد را در دوره جدید احیا کنند٬ سازمان‌های غیردولتی زنان ولو با وجود محدودیت‌ها دوباره شکل بگیرد٬ و در تعامل با نهادهای قدرت امکان تغییر برخی قوانین فراهم شود یا دستکم اجازه بحث درباره آن داده شود اما این انتظار‌ها برآورده نشده و به مرور زمان آن امید اولیه در حال تبدیل به نارضایتی است. شاید این بلاتکلیفی یک وضع قابل فهم باشد. بسیاری دیگر از طرفداران تغییر در دیگر حوزه‌ها هم حالا همین وضعی مشابه تجربه می‌کنند. آنها می‌خواهند به دولت روحانی فرصت دهند و زود از امیدهای خود دست نکشند. به نظر می‌رسد تجربه تلخ دوران احمدی‌نژاد آنها را متقاعد کرده که صبر بیشتری در قبال روحانی به خرج دهند. موضوع از این جهت دارای اهمیت است که گویی در اتمسفر سیاسی ایران میان طرفداران تغییر یک تفاهم کلی به وجود آمده است. زنان طرفدار برابری جنسیتی هم خود را در این فضا می‌بینند. مطالباتشان از دولت برآورده نشده ولی امیدشان هم هنوز ناامید نشده است.

 

ضرر دوجانبه

نقشی که نهادهای غیردولتی و شبکه‌های انسانی باید در جامعه ایران بازی کنند حالا به واسطه فشارهای امنیتی به شبکه‌های اجتماعی مجازی محول شده است. کمپین‌ها با هر محور و موضوعیتی عمدتا در فضای اینترنتی شکل می‌گیرند و در بسیاری موارد محدود به همین فضاها می‌مانند. کمپین‌هایی که مطالبات زنان را بازگو می‌کنند هم در این فضا رشد چشمگیری داشته‌اند. گسترش شبکه اینترنت در ایران این فرصت را فراهم کرده که افراد بیشتری در معرض آگاهی بخشی قرار بگیرند و خود را همدل و همگام با کمپین‌‌های برابری خواهانه حس کنند اما حتی پدید‌اورندگان این کمپین‌ها هم اذعان دارند که فعالیت مجازی می‌تواند کارکردی خلاف انتظار داشته باشد و به بی عملی دامن بزند چرا که این شبکه‌سازی‌ها عمدتا به فضای واقعی جامعه منتقل نمی‌شود. با این حال چاره چیست؟ دستکم تا زمانی که نهادهای اطلاعاتی به شیوه کنونی به تعقیف و تهدید فعالان زنان ادامه دهند و فضای فعالیت آنان را ناکام نگه دارند انتظاری برای فعالیت‌های واقعی نباید داشت. پایان دادن به این وضعیت طبعا تنها در اختیار دولت نیست اما تداوم این وضعیت هم به ضرر طرفداران تغییر هم به ضرر دولت خواهد بود.

در چشم بسیاری از تحلیلگران مسائل ایران اکنون اولویت برای دولت٬ پایان دادن به بحران بر سر برنامه‌ هسته‌ای و رسیدن به توافق با قدرت‌های جهانی است. سایر وعده‌ها و ماموریت‌های دولت تاکنون تحت الشعاع مذاکرات اتمی قرار گرفته است اما بهرحال تکلیف مذاکرات در چند هفته آینده مشخص خواهد شد و بعد از آن مسایل داخلی اهمیت دو چندان خواهد یافت. دولت در سال آینده به نیمه راه خود می‌رسد و باید به حامیانش نشان دهد که تا چه حد در برآورده کردن وعده‌های خود موفق بوده است. در هر حال حاضر اگر روحانی بخواهد از دستاوردهایش برای زنان سخن بگوید دستی نسبتا خالی خواهد داشت.
 

تلفات چشمگیر داعش در اطراف تکریت/ جنگ در الانبار نیز شدت گرفت

Posted: 08 Mar 2015 01:02 AM PST

 جرس: در ادامه عملیات ارتش و نیروهای مردمی عراق برای بازپس گیری استان صلاح الدین، شهر العلم واقع در شرق تکریت نیز محاصره شد و درگیری‌های شدید در اطراف تکریت باعث وارد آمدن تلفات بسیار به تروریست‌ها و درنتیجه تغییر تاکتیک از سوی آنها شده است.  

 

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه اسکای نیوز عربی، محاصره شهر العلم دو روز پس از آزادسازی شهر الدور در جنوب شرق تکریت محقق شده و گفته می‌شود تروریست‌های داعش که شکست سختی را در الدور تجربه کرده بودند، با تمام توان خود از شهر العلم دفاع می‌کنند.

 

بنابر این گزارش، عملیات ارتش عراق و پیشروی به سوی تکریت، مرکز استان صلاح الدین ادامه دارد و نیروهای دولتی در 24 ساعت گذشته توانسته‌اند ده‌ها داعشی را از پای درآورند و تنها در درگیری‌های شهر العلم 21 داعشی کشته و ده‌ها تن از آنها زخمی شدند.

 

در درگیری‌های روز گذشته ارتش و نیروهای مردمی با تروریست‌های داعش مناطق مختلفی از جمله چند روستا آزاد شده است. بنابه گفته یک منبع نظامی یگان‌های زرهی ارتش با کمک عشایر محلی و نیروهای مردمی وارد بخش‌هایی از شهر العلم شده‌اند.

 

خالد العبیدی، وزیر دفاع عراق نیز که برای اشراف بر عملیات آزاد سازی استان صلاح الدین به سامرا رفته است با تقدیر از تلاش‌های شبه نظامیان حامی دولت و نیروهای مردمی تاکید کرد که اقدامات آنها در حافظه تاریخ خواهد ماند و از آنها خواست تا با اسرا و کسانی که شکست می‌خورند به نیکی رفتار کند.

 

وی پس از رسیدن به سامرا به زیارت حرمین عسگرین رفت و پس از آن در جمع نیروهای نظامی مستقر در این شهر حاضر شد و تاکید کرد که عملیات پاکسازی صلاح‌الدین خیلی زود به نتیجه می‌رسد و این عملیات کلید آزادسازی بقیه مناطق خواهد بود.

 

رائد الجبوری، استاندار صلاح الدین نیز با اعلام اینکه براساس اطلاعات به دست آمده از داعش تنها چندصد نیروی فعال این گروه در استان صلاح الدین باقیمانده تاکید کرد که از ابتدای عملیات صده‌ها تن از داعشی‌ها کشته شده‌اند و آنها به کاشت مین و ساخت تله‌های انفجاری روی آوردند تا کمبود نیروی خود را جبران کنند.

 

استاندار صلاح الدین تاکید کرد که ظرف چند هفته آتی استان صلاح الدین به طور کامل آزاد خواهد شد و و ورود نیروهای دولتی به تکریت فقط مساله وقت است. وی از عشایر منطقه خواست تا مناطق آزاد شده را در برابر بازگشت تروریست‌ها به آن محافظت کنند.

 

در همین حال ارتش آمریکا اعلام کرد که 11 حمله هوایی در شمال و غرب عراق انجام داده است که عمده آنها تاسیسات نظامی و خودروهای زرهی داعش را هدف قرار داده است.

 

بنابر بیانیه صادر شده از سوی پنتاگون، نیروی هوایی ائتلاف شش حمله را در سوریه نیز انجام داده‌ که سه مورد در اطراف کوبانی بوده و سه مورد آن نیز مواضع داعش در دیگر نقاط این کشور را هدف قرار داده است.

 

اما حملات ائتلاف در عراق که 11 مورد بوده در نزدیکی موصل و تلعفر در استان نینوا، فلوجه در الانبار و کرکوک بوده و توانسته علاوه بر خودروهای زرهی یک انبار مهم تسلیحات داعش را نیز منهدم کند.

 

ائتلاف بین‌المللی ضد داعش اعلام کرده که دولت عراق از آنها برای مشارکت در آزادسازی تکریت دعوت نکرده و آنها هیچ گونه مشارکتی در این عملیات ندارند.

 

درگیری‌ها میان نیروهای عراقی و بسیج مردمی با تروریست‌های داعش در استان صلاح‌الدین تشدید شده است. در همین حال به موازات عملیات در صلاح الدین درگیری‌ها در استان الانبار نیز جدیت بیشتری پیدا کرده است.

 

جاسم جباره، رئیس کمیسیون امنیتی استان صلاح‌الدین نیز در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی گفت که در اطراف شهر الدور در 20 کیلومتری جنوب تکریت درگیری‌های شدیدی میان نیروهای عراقی و تروریست‌های داعش آغاز شده است.

 

یک افسر عراقی نیز اعلام کرد که از جنگنده‌ برای مقابله با خطر استفاده از خودروهای بمب‌گذاری شده داعش استفاده می‌شود. داعش خودروهای بمب‌گذاری شده خود را به گونه‌ای مستحکم می‌کند که موشک‌های دوش پرتاب و حتی سیسم‌های ضد زره زمینی قادر به انهدام آنها نیستند.

 

در همین حال خالد العبیدی اعلام کرد که جنگنده‌های ائتلاف برخی پشتیبانی‌های هوایی از عملیات صلاح‌الدین ارائه می‌دهند اما این حمایت‌ها همچنان در مرحله مقدماتی قرار دارد.

 

در استان الانبار نیز درگیری‌ها در اطراف شهر فلوجه تشدید شده است و این تشدید حملات در راستای تلاش نیروهای عراقی برای بازپس‌گیری مناطقی از جمله الکرمه صورت می‌گیرد.

 

یک افسر در ارتش عراق در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی مدعی شد که تروریست‌های داعش روز گذشته یک جنگنده را در شهرستان الکرمه سرنگون کردند.

 

همزمان فرماندهی عملیات بغداد اعلام کرد که 73 تن از تروریست‌های داعش در درگیری‌های اطراف منطقه الکرمه به هلاکت رسیده‌اند و نیروهای عراقی نیز در آستانه آزادسازی این منطقه قرار دارند.

 

از سوی دیگر گروه تروریستی داعش با یک خودرو بمب‌گذاری شده به یکی از ایست‌های ارتش عراق در مرز با اردن حمله کرد و سپس وارد ساختمان این مرکز شد که نیروهای مرزی در آن حضور داشتند. منابع وابسته به داعش اعلام کردند که نیروهای این گروه پس از این انفجار به ساختمان مذکور حمله برده و نیروهای مستقر در آن را به قتل رسانده‌اند و سپس تسلیحات و مهماتی را که در این ساختمان بود خارج کردند.

 

این در حالی است که خبرگزاری آناتولی به نقل از یک منبع امنیتی عراقی از فرماندهی گارد مرزی گزارش داد که نیروهای گارد مرزی با حمله داعش به ایست البستانه در مرزهای عراق و اردن (350 کیلومتری غرب الرمادی) مقابله کردند و 5 تن از تروریست‌های داعش از جمله یک عامل انتحاری در این عملیات کشته شدند.

 

همزمان جنگنده‌های F16 امارات دست به حملات هوایی به مواضع نفتی اشغال شده توسط داعش زدند.

 

از سوی دیگر نیروهای عراقی و نیروهای بسیج مردمی توانستند منطقه مرقد شیخ محمد را در شرق سامراء از دست تروریست‌های داعش آزاد کنند.

 

در همین حال وزارت کشور عراق اعلام کرد که تروریست‌های داعش هشت حلقه چاه نفت را در روستاهای حمرین از توابع استان دیالی به آتش کشیدند که این اقدام نشانگر شکست تروریست‌های داعش و عدم توانایی‌ آنها برای ادامه کنترل بر مناطق اشغال شده است. 

 

خاطره استاد محمد رضا حکیمی: شهید مطهری هم مخالف حجاب اجباری بود

Posted: 07 Mar 2015 11:45 PM PST

جرس: مقوله حجاب اجبار ی بحثی است که در سال‌های بعد از انقلاب پیش آمد و با وجود مخالفت‌های بسیار در آن زمان اجرایی شد.  

 

به گزارش پارسینه؛ استاد محمد رضا حکیمی که خود از پیشگامان انقلاب است و رابطه دوستی نزدیکی با سابقون انقلاب از دکتر شریعتی گرفته تا شهید بهشتی و استاد مطهری و... داشته است، مدتی پیش در یک جمع دانشجویی به ذکر خاطره‌ای درباره اجباری شدن حجاب پرداخت که بیانگر نظر مخالف ایشان و استاد مطهری درخصوص نحوه حجاب در آن برهه از زمان می باشد.

 

وی می گوید: «در منزلم در تهران بودم که به وسیله یکی از دوستان متوجه سخن امام در خصوص اجباری شدن حجاب شدم و از آنجا که این اقدام را در آن زمان خیلی به صلاح نمی دانستم، به شهید مطهری که ایشان را بسیار نزدیک به امام می دانستیم، تماس گرفتم و گفتم: این اقدام در این زمان و قبل از اینکه شعارهای اصلی انقلاب محقق شود، صلاح نیست و نکند حجاب اجباری نسبت به عدالت و مسائل اصلی انقلاب پیشی بگیرد و...

 

شهید مطهری با تعجب گفتند: حکیمی تو هم مخالفی؟ اتفاقاً من هم نسبت به این دستورالعمل در این موقعیت زمانی انتقاداتی دارم و اگر تو هم مخالفی، بیا فردا به قم پیش امام برویم و اگر هر دو نظراتمان را به امام بگوییم و استدلال کنیم، بهتر است.

 

حکیمی می گوید: ...صبح روز بعد قبل از اینکه به منزل امام برویم، برای من کاری پیش آمد که نتوانستم به همراه شهید مطهری به منزل امام بروم و به تهران بازگشتم و شهید مطهری خودشان به تنهایی نزد امام رفتند و موضوع را مطرح کردند و بعد به من گفتند، وقتی موضوع را خدمت ایشان شرح دادم و استدلال کردم و گفتم برخی مانند شما هم مخالف بودید، امام فرمودند: اینها آمدند از من نظر اسلام را پرسیدند و من هم نظر اسلام را گفتم که حجاب در اسلام واجب است. حالا می خواهند اجرا کنند، نمی خواهند اجرا نکنند.

 

اخیرا نیز علی مطهری فرزند شهید مطهری در پاسخ به سوالی درباره نظر شهید مطهری با اجباری شدن حجاب گفت: وقتی ایشان شهید شدند، کاغذی از جیبشان بیرون آوردند که در آن، کارهایی را که با امام داشتند نوشته بودند از جمله اینکه نوشته بودند: «موقوف شدن مساله حجاب به استقرار نظامات اسلامی» که این جمله که ایشان روی کاغذی نوشته و قصد مطرح کردن آن را نزد امام داشت، مصداق همین خاطره استاد حکیمی می‌باشد.

احتمال اعلام اسامی دریافت‌کنندگان پول از رحیمی

Posted: 07 Mar 2015 11:45 PM PST

سخنگوی کمیسیون اصل نود خبر داد
 جرس: سخنگوی کمیسیون اصل نود قانون اساسی، از احتمال اعلام اسامی نمایندگان دریافت کننده پول از محمد رضا رحیمی در آینده‌ نزدیک خبر داد.  

 

مصطفی افضلی‌فرد در گفت‌وگو با ایلنا، در مورد اعلام اسامی کاندیداهای پول گرفته از محمدرضا رحیمی در مجلس هشتم، تصریح کرد: در صورت تصویب هیئت رئیسه٬ کمیسیون اصل نودم قانون اساسی بزودی اسامی واقعی کاندیداهای مجلس هشتم که از محمدرضا رحیمی پول گرفته‌اند، اعلام خواهد شد.

 

نماینده مردم اردبیل، نمین، نیر و سرعین در مجلس شورای اسلامی، در توضیح چگونگی اعلام اسامی یاد شده، افزود: در صورت تصویب، کمیسیون اصل نود با استعلام از قوه قضاییه و سایر مراجع ذیصلاح، اسامی واقعی را اعلام خواهد و هیچ مانعی برای این مسئله وجود نخواهد داشت.

 

وی با تأکید بر تشکیل جلسه کمیسیون اصل نود برای رسیدگی به شکایت برخی نمایندگان در مورد دریافت‌کنندگان پول از محمدرضا رحیمی، گفت: نمایندگان امضا کننده مُصر هستند اسامی واقعی اعلام شود و آن‌طور که شنیده‌ام در نامه‌ای به رییس قوه قضاییه نیز بر لزوم اعلام اسامی یاد شده٬ تأکید کرده‌اند و اشاره داشته‌اند که حتی اگر نام خود آنها نیز در اسامی باشد٬ این اسامی باید اعلام شود.

 

افضلی فرد همچنین درباره برخی اظهار نظر‌ها در مورد اینکه رسیدگی به دریافت‌کنندگان پول از رحیمی در اختیارات کمیسیون اصل نود نیست، یادآور شد: وظایف کمیسیون اصل نود روشن است و کمیسیون در صورت صلاحدید به این مسئله رسیدگی خواهد کرد. 

 

تظاهرات ده‌ها هزار مخالف نتانیاهو در اسرائیل

Posted: 07 Mar 2015 11:45 PM PST

جرس: ده‌ها هزار نفر از شهروندان اسرائیلی شنبه شب در تل آویو علیه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این کشور دست به تظاهرات زدند و خواهان تغییر او شدند.

 

به گزارش بی‌بی‌سی، تظاهرکنندگان در این مراسم فریاد می‌زدند "بی‌بی‌ به خانه‌ات برگرد."


بی‌بی‌ نامی است که بنیامین نتانیاهو در اسرائیل با آن شناخته می‌شود.

 

این بزرگترین تظاهرات برگزار شده در کارزار انتخاباتی اخیر در پایتخت اسراییل است که ده‌ها هزار اسرائیلی را در میدان رابین در تل آویو گردآورد تا برای نخست وزیر این کشور پیغام تغییر بفرستند.

 

هفدهم مارس (۲۶ اسفند) ده روز دیگر انتخابات پارلمانی در اسرائیل برگزار می‌شود و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که برخلاف انتخابات سال ۲۰۱۳ میلادی، بنیامین نتانیاهو این بار نامزد پیشتاز نیست.

 

چهره کلیدی در تجمع مخالفان آقای نتانیاهو، مئیر داگان رئیس پیشین موساد سازمان جاسوسی اسرائیل بود.

 

آقای داگان در فاصله سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ ریاست سازمان جاسوسی اسرائیل را به عهده داشته و دوره فعالیتش در این سازمان با نخست وزیری آریل شارون، ایهود اولمرت و بنیامین نتانیاهو همزمان بوده است.

 

او در سخنرانی‌اش که با تشویق مخالفان نتانیاهو همراه بود گفت که اسرائیل دشمنانی دارد اما من از آنها نمی‌ترسم. چیزی که مرا می‌ترساند کسی است که اکنون رهبری اسرائیل را بر عهده دارد.

 

داگان گفت: "شش سال است آقای نتانیاهو نخست وزیر است و در این شش سال دولت اسرائیل بیش از همیشه دچار بحران بوده است. او برای تغییر در منطقه و ساختن آینده‌ای بهتر هیچ تلاشی نکرده است. در دوره نخست وزیری او ما با بزرگ‌ترین متحد و حامی خود به طرز بی‌سابقه‌ای درگیر شده‌ایم. ما رهبری داریم که در یک میدان آن هم برای بقای سیاسی خودش می‌جنگد."

 

اشاره مئیر داگان به تنش اخیر در روابط میان اسرائیل و آمریکا به خاطر مذاکرات بر سر برنامه هسته‌ای ایران بود.

 

بنیامین نتانیاهو هفته قبل برخلاف میل کاخ سفید و به دعوت رئیس کنگره آمریکا به واشنگتن سفر کرد تا در مورد نگرانی‌هایش از برنامه هسته‌ای ایران و احتمال توافق غرب و ایران صحبت کند.

 

مخالفان بنیامین نتانیاهو در این تظاهرات‌ پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود اسرائیل خواهان تغییر است.

 

این تظاهرات را یک نهاد مردمی برگزار کرده که بیشتر چپ‌گرا و میانه‌رو حامی آن هستند.

 

این سازمان می‌خواهد رهبران این کشور به جای تمرکز بر روی مسائل سیاسی بر موضوع سلامت، آموزش، مسکن و هزینه‌های زندگی در اسرائیل تمرکز کنند.

 

این سازمان همچنین حامی توافقنامه صلح میان اسرائیل و فلسطین و تشکیل دولت مستقل فلسطین است.

 

درور بن آمی یکی از سازمان دهندگان این تجمع اعتراضی گفته این تظاهرات شهروندان اسرائیلی است که خواهان تغییر سیاسی و توافق صلح هستند.

 

سیاست داخلی اسرائیل هم‌پای سیاست خارجی این کشور در ماه های اخیر دستخوش تنش‌های بسیاری بوده است.

 

آقای نتانیاهو اوایل دسامبر (آذرماه) پارلمان اسرائیل را منحل کرد و خواهان برگزاری انتخابات زودرس پارلمانی شد.

 

او به دنبال تنش‌های سیاسی در دولت ائتلافی، زیپی لیونی، وزیر دادگستری، و یائیر لپید، وزیر دارایی را از دولت اخراج کرد و گفت که بیش از این مخالفت اعضای کابینه را با سیاست‌های دولت تحمل نمی‌کند.

 

حالا خانم لیونی به یکی از مهم‌ترین رقبای انتخاباتی نتانیاهو تبدیل شده است.

 

نتایج یک نظرسنجی که هاآرتص روزنامه چاپ اسرائیل از هفته پیش منتشر کرده نشان می‌دهد که حزب لیکود مطمئن نیست بتواند ۲۲ یا ۲۳ کرسی در پارلمان به دست بیاورد و احتمالا سهم این حزب از پارلمان ۱۸ کرسی خواهد بود.