جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


آیین‌ها و جشن‌های ملی را پاس بداریم: نوروز

Posted: 17 Mar 2015 11:12 AM PDT

جشن نوروز بزرگترین و مهمترین جشن ایرانی است. این جشن ریشه‌های ژرف در تاریخ دیرینه مردم ما دارد. 


نوروز یکی از جشن‌های سنتی و دیرپای ماست. هر ساله همه ما ایرانیان و برخی از کشورهای همسایه‌ی ما، نوروز باستانی، بهار و رستاخیز طبیعت را جشن می‌گیریم. خانه و دل را از گرد و غبار کهنه می‌روبیم و با طبیعت جوان‌شده پیمان شادی و دوستی می‌بندیم.
این جشن خجسته بر همه فرخنده باد!

به جشن نوروز و شیوه‌ها و جوانب گوناگون آن، جشن سده، چهارشنبه‌سوری، هفت ‌سین و سیزده‌بدر نظری گذرا بیفکنیم:

جشن سده
در ایران باستان ۱۰ بهمن را به عنوان سده جشن می‌گرفتند. با جشن‌گرفتن سده، ۵۰ شب و ۵۰ روز به پیشواز جشن نوروز می‌رفتند و بر پایدار نبودن و ماندنی نبودن زمستان پافشاری می‌کردند و امید فرارسیدن بهار را زنده نگه‌می‌داشتند. بنا بر داستان‌های شاهنامه، این جشن را هوشنگ پس از دست‌یافتن به آتش بنیان نهاد:
یکی روز شاه جهان سوی کوه
گذر کرد با چند کس همگروه
پدید آمد از دور چیزی دراز
سیه رنگ و تیره‌تن و تیزتاز
دوچشم از بر سر دو چشمه خون
ز دود دهانش جهان تیره‌گون
نگه کرد هوشنگ باهوش و سنگ
گرفتش یکی سنگ و شد پیش‌جنگ
به زور کیانی رهانید دست
جهانسوز مار از جهانجو بجست
برآمد به سنگ گران سنگ خرد
همان و همین سنگ بشکست گرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
نشد مار کشته ولیکن ز راز
پدید آمد آتش از آن سنگ فراز
هر آنکس که بر سنگ‌آهن زدی
ازو روشنایی پدید آمدی
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد
بگفتا فروغیست این ایزدی
پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی ازو یاد کرد

چهارشنبه‌سوری
در شب آخرین چهارشنبه اسفند ماه، با برافروختن آتش، پایان زمستان را جشن می‌گیریم. آتش برمی‌افروزیم و از روی آن می‌پریم و می‌گوئیم: «زردی ما از تو، سرخی تو از ما». زردی نماد و نشان بیماری و ترس است، آنرا از انسان دور می‌خواهیم و در آتش می‌اندازیم، سرخی نماد و نشان تندرستی، شادی، دلاوری و گستاخی را برای انسان آرزو می‌کنیم.
جشن بهاری و مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که با اشکال دیگر در میان همه اقوام آریائی رواج دارد و “سور” در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش‌های ایرانی به معنای “جشن” ، ”مهمانی“ و “سرخ” است. جشن و سرور با آتش‌افروزی همراه با ترانه و آوازخوانی در تاریخ اقوام هند و ایرانی بسیار قدیمی است. تازیان با یورش بر ایران در سده‌های نخست به شدت و خشونت حیوانی از برگزاری جشن‌های آتش‌افروزی و ترانه‌خوانی جلوگیری کردند. اما بتدریج ایرانیان این جشن را دوباره زنده کردند. نخسین یاددآوری که از جشن آتش‌افروزی پس از یورش تازیان در تاریخ شده است، برگزاری چهارشنبه‌سوری در دوران سامانیان است. در كتاب «تاریخ بخارا» می‌خوانیم:
«..... و چون امیر سدید [راست و درست و محکم و استوار] منصور بن نوح به ملك بنشست اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای‌ها را دیگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل كردند. آن گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود كه چون شب سوری چنانكه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پاره‌ای آتش به جست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت .....»
آنچه از این نوشته ابوبکر نرشخی برداشت می شود این است از آنجایی كه نگارنده به «عادت قدیم است» اشاره میكند مشخص میشود كه این جشن از سالها و بلكه سده‌های پیش در ایران رایج بوده است. از آنجایی كه نگارنده به «هنوز سال تمام نشده بود» اشاره میكند روشن می شود که پیش از سال نو جشن گرفته می‌شد.
نوشته دیگری که نام جشن چارشنبه ‌سوری را می آورد، شاهنامه فردوسی در سرگذشت سردار دلیر ایران، بهرام چوبینه است.
ستاره‌شمر گفت بهرام را
که در «چارشنبه» مزن گام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت
همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بُـد در میان سپاه
از این روی و زان روی بُـد رزم‌گاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد
بدان باغ که امروز باشیم شاد
ببردند پر مایه گستردنی
می و رود و رامشگر و خوردنی
. . .
ز جیحون همی آتش افروختند
زمین و هوا را همی سوختند
جشن سور از زمان های بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از یورش تازیان به ایران هر سال ۱۲ ماه، و هر ماه به ۳۰ روز بوده که هر کدام از این ۳۰ روز اسمی مشخص داشته است. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای کوبی با نام سور مرسوم بوده است. بعد چیرگی تازیان بر ایران جشن سور در ایران کم رنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم اصیل ایرانی است و آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته های بسیار کهن تاکنون این آداب مرسوم بوده است.


آیین‌های چهارشنبه‌سوری
چهارشنبه‌سوری آیین‌های گوناگونی دارد که برخی از آنها در سراسر ایران اجرا می شود و برخی رنگ و بوی بومی دارد.


آتش‌افروزی:
مشهورترین رسم چهارشنبه سوری، آتش‌افروزی است که در تمام ایران و حتی ممالک همجوار رایج و گسترده بود. هر کس به فراخور توان خود خرمنی از آتش تهیه کرده و از روی آن می جهد تا به سرور و شادی دست یابد.
پیش از فروشد آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت “گله” کپه می کنند. با فرورفتن آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. همگان هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی را به هستی خود ببخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش آوازها و ترانه‌های گوانگون می خوانند :
زردی من از تو ، سرخی تو از من
غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه ، ای گه سوزنده ، بده مراد بنده


قاشق‌زنی:
کودکان و جوانان دسته‌جمعی قاشقی با کاسه‌ای مسین برمی دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند به در منازل همسایگان می روند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی با قاشق روی کاسه ضرب می گیرند. صاحب خانه آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.

فال‌گوش:
افراد در چهارراه‌ها و سر گذر مردم می ایستند و کلیدی زیر پا قرار می دهند و گوش هایشان را تیز و نیت می کنند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران فال می گیرند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجت و آرزوی خود را ممکن، ولی اگر سخنان تلخ و اندوه‌زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ناممکن می یابند. آرزوی خوشبختی، یافتن همسر، بهبود یافتن از مریضی، رفتن به مسافرت و جهانگردی و از جمله آرمانها فردی است که فالگوش می ایستد.


فال کوزه:
بیشتر در میان زرتشتیان رایج است که براساس آن می کوشند از آینده خویش خبردار شوند.


شال اندازی:
شال‌اندازی یا کجاوه اندازی رسمی است که در آذربایجان برگزار می شود به این ترتیب که فرد جوانی که تازه ازدواج کرده شالی را از پشت بام خانه به نحوی که دیده نشود به خانه نامزدش می اندازد. صاحبخانه هدیه یی که غالباً شامل پیراهن است به شال می بندد و جوان آن را بالا می کشد. آجیل هفت مغز هم از جمله هدایای این رسم است.


سفره حضرت خضر:
سفره خضرت خضر در شیراز پهن می شود و محتوای آن فرنی؛ شیر؛ گلاب؛ کلوچه؛ مسقطی؛ قوتک؛ سوهان؛ شیرین پلو؛ شمع؛ سبزی؛ گندم؛ نمک؛ سکه و لولهنگ پر از آب است.


مراسم کوزه شکنی:
مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به علامت شور چشمی، و یکی سکه به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: “درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه” و یا “درد و بلام توکوزه راه بیفته بره تو کوچه” و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند.


آش چهارشنبه سوری:
خانواده هایی که بیمار در خانه دارند یا اینکه حاجتی دارند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کنند و در شب چهارشنبه آخر سال “آش ابودردا” یا “آش بیمار” می پزند و آن را اندکی به بیمار می خورانند و بقیه را هم در میان مستمندان پخش می کنند.


پخش آجیل مشکل‌گشا:
کسانی که مشکلی را آرزویی دارند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام “آجیل چهارشنبه سوری” می خرند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کنند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. آجیل چهارشنبه سوری از عمده‌ترین تنقلات شب چهارشنبه سوری است.
زرتشتیان ما، آجیل مشکل گشا به نام «لرک» پخش می کنند که از مغز هفت نوع میوه خشک شده خوردنی از جمله مغز پسته؛ بادام؛ کشمش؛ گردو؛ برگ هلو؛ انجیر؛ خرما و سنجد فراهم شده است.
سایر رسوم چهارشنبه سوری عبارتند از «نقاره زدن»، «عبور از زیر توپ مروارید»، «نمک دادن» و «شکستن کوزه و ظروف کهنه» و…
چهارشنبه سوری غروبی نشاط انگیز است که شادی و پایکوبی تا شب در کوچه و برزن؛ شهر و روستا و حتی کاخ پادشاه ادامه دارد و با این اعمال نشاط انگیز خستگی و ملال سال کهنه از تن بیرون می رود و طراوت و شادابی برای ورود به سال نو جایگزین می شود.


خانه‌تکانی:
خانه تکانی ، از مدتها قبل از رسیدن نوروز شروع می شود. علاوه بر کار نظافت، کارهای دیگری هم هست که باید قبل از نوروز انجام شوند: تهیه هدیه، نوشتن و ارسال کارت تبریک، شیرینی پزی خرید خوراکیها و در کل “خرید شب عید” و پذیرایی از مهمانها.
در چهارشنبه سوری خانه تکانی ها به پایان رسیده است. هم خانه مسکونی و هم خانه دل پاک می شوند و فرد ایرانی آماده ورود به سال نو می شود. او می خواهد با اندیشه و گفتار و پندار نیک زندگی نوین را آغاز کند. اسباب و اثاثیه کهنه و فرسوده دور ریخته می شود و لوازم نو جایگزین می شود. همه چیز رنگ نو به خود می گیرد و در و دیوار کاشانه و دل و محیط تمیز و غبارروبی می شود.
نگاهی به اجرای چهارشنبه سوری در بخش‌های مختلف ایران:

استان آذربایجان شرقی
تبریزی ها در شب چهارشنبه سوری به روی هم آب یا گلاب می پاشند و معتقدند آب پاشیدن، زندگی را با سعادت همراه می کند. از دیگر رسوم ضروری این شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است. در این خنچه معمولاً میوه، شیرینی، گلدانهای پرگل، ماهی و خلعت (پارچه) برای خانواده ی عروس و خود عروس گذارده می شود. دختران دم بخت تبریزی هنگام پریدن از روی آتش می خوانند:
“بختم آچیل چهارشنبه” یعنی: چهارشنبه! بختم را بازکن.


استان آذربایجان غربی
خانواده های ارومیّه ای در این شب به خانه ی مسن ترین فرد فامیل می روند و به خوردن آجیل سرگرم می شوند. آجیل حتماً باید از هفت نوع خوراکی تهیه شود. این هفت نوع خوراکی می تواند از بین خوراکیهای زیر باشد:
انجیر، کشمش، مویز، خرما، توت خشک، فندق، بادام، گردو، سنجد، نخودچی، آب نبات، تخمه بدون نمک، باسلق، برنجک (برنج بوداده) برگه هلو، برگه زردآلو و گندم برشته. کسی که مرادی و حاجتی دارد، باید تقسیم آجیل را به عهده بگیرد تا مرادش برآورده شود.


استان اردبیل
در مغان، مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی به کنار رودخانه می  روند، آتشی بر می افروزند و جوانان در آنجا به سوارکاری می پردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرف هایشان را از آب رودخانه پر می کنند و به خانه می آورند و آب آن را به دور و برخانه می پاشند که با این کار، سال جدید، سالی سرشار از روشنی و زلالی و پاکی خواهد بود.


استان بوشهر
بوشهری ها پس از آتش افروزی در خانه هایشان و پریدن از روی آن، با قایق از روی آب می گذرند و معتقدند با این کار نحسی این شب از بین می رود. در ضمن کوزه ی نویی را که تا آن زمان استفاده نکرده اند، به دیوار می زنند تا شکسته شود تا بلا و بدبختی، مثل کوزه شکسته شود.


استان خراسان
در خراسان در این شب به جای آش، چهار نوع پلو می پزند. این پلوها عبارتند از: رشته پلو، عدس پلو، زرشک پلو و ماش پلو که معمولاً به فقرا، نزدیکان و همسایگان می دهند. در آجیل خراسانی ها مطلقاً نمک وجود ندارد، چون نمک را علامت شوربختی می دانند.


استان خوزستان
در اهواز، پس از پریدن از روی آتش، مراسم قاشق زنی انجام می گیرد که خانواده ها، خوراکی یا آجیل شور و شیرین در ظرف قاشقزنان می ریزند.


استان سیستان و بلوچستان
در سیستان مردم گونی، پتو و نمد کهنه را به صورت گلوله در می آورند و آن را در غروب آخرین چهارشنبه سال، آتش می زنند و معتقدند که نحوست این شب با این عمل از بین می رود.


استان فارس
در شیراز برای گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه سوری به سعدیه می روند و از آب استخر سعدیه بر سر وروی دختران می  ریزند. زنان نیز با ریختن این آب به روی خود، معتقدند که مهرشان در دل شوهر بیشتر می شود.


استان کردستان
مردم کردستان به‌ویژه روستائیان، دسته جمعی به صحرا و کنار چشمه سارها می روند و پس از مدتی که به شادی و پایکوبی و کشتی گرفتن گذراندند، هنگام مراجعت به خانه، هرکسی مقداری سنگریزه جمع می کند و بدون آنکه به پشت سرخود نگاه کند، سنگریزه را از روی شانه به عقب پرتاب می کند و بدین ترتیب بلا و آفت را از خود دور می سازد.
از دیگر مراسم این شب، شال اندازی است که عده ای از جوانان بالای پشت بام خانه ها و کنار درها و پنجره های همسایگان و ثروتمندان می روند و ضمن خواندن سرود و تصنیف، از دریچه ای، شال را آویزان می کنند. اهل خانه هدیه ای را به شال می بندند که معمولاً سکه، تخم مرغ، شاخه نبات، کله قند، جوراب یا نخودچی و کشمش است.
برخی از رسوم مانند آتش افروزی در کردستان باشکوه تر از نقاط دیگر برگزار می شود که شعله های آتش تا صبح روشن است. پختن و خوردن شیربرنج و شیرین پلو نیز در چهارشنبه سوری در کردستان رایج است.


استان کرمان
در کرمان مقداری ذغال، نمک، سکه ی کم ارزش پول و کمی نان درکوزه خالی می ریزند و شب چهار شنبه سوری آن را از بالای بام به کوچه پرتاب می کنند تا بلا و کمبود از همه چیز مخصوصاً از آنچه در کوزه است دور شود.


استان گیلان
در روستاهای اطراف رشت، غروب شب چهارشنبه سوری، در پنج منطقه پوشال برنج را با فاصله کنار هم می چینند، سپس آنها را آتش می زنند و برای دفع چشم زخم، اسپند در آتش می ریزند و افراد هر خانواده از بزرگ به کوچک، سه مرتبه از روی آن می پرند و این ترانه را به گویش گیلکی می خوانند:
“گل گل چهارشنبه، به حق پنجشنبه، نکبت بی شه، دولت بی یه، زردی بی شه، سرخی بی یه”
یعنی: آتش سرخ چهار شنبه! به حق پنجشنبه نکبت برود، دولت بیاید. زردی برود، سرخی بیاید.
در این شب خورشت”ترشه تره” می پزند و آن را با کته، ماست و دوغ می خورند. صبح فردا (روز چهارشنبه) خاکستر برجای مانده از آتش شبانه را جمع می کنند و پای درختان میوه می ریزند به این نیّت که درختان بارورشوند و میوه ی بیشتری بدهند.


استان لرستان
در این شب در خرم آباد هیزم را به هفت دسته تقسیم می کنند و با فاصله های معینی در یک ردیف می چینند و آتش می زنند و با خواندن :
“زردی مه د تو، سرخی تو د مه”
یعنی: زردی من از تو و سرخی تو از من و از روی آن می پرند.


استان مازندران
در روستاهای مازندران در شب چهار شنبه سوری، علاوه بر کشتی گرفتن و اسپند دودکردن، انواع آشها پخته می شود از جمله “آش هفت ترشی” که از هفت نوع سبزی و هفت نوع ترشی و هفت نوع حبوبات در آن استفاده می شود و نیز “گزنه آش ” که گزنه نو رسته پخته می شود. اعتقاد براین است که خوردن این آش بسیاری از بیماریها و کسالتها را از بین می برد.


استان مرکزی
در استان مرکزی، علاوه بر مراسم آتش بازی، رسوم سایر استانها که مردم از آنجا به تهران کوچیده‌اند، دیده می شود.


جشن نوروز
جشن نوروز بزرگترین و مهمترین جشن ایرانی است. این جشن ریشه‌های ژرف در تاریخ دیرینه مردم ما دارد. ایرانیان از اولین ملت‌هایی بودند که سالنامه داشتند و از حدود ۴۰۰۰ سال پیش تا کنون این جشن را با شکوه تمام برگزار می‌کنند.
در باره پیدایش نوروز روایت‌های گوناگون وجود دارد. آنچه مسلم است کسی قادر به پیداکردن چگونگی آغاز عید نوروز نیست. بهار به قدمت زمین است و انسان اندیش‌ورز، هر ساله پیروزی بر تاریکی، سرما، زمستان و سکون رااز سوی نور، گرما، بهار و پویایی جشن گرفته است.
جشن نوروز را به نخستین پادشاهان تاریخ استوره‌ای ایران نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و استوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.
لازم به یادآوری است كه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه : «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».
در روایتی تاجگذاری جمشید پیشدادی را سرآغاز نوروز و جشن باستانی ایرانیان می دانند و می گویند شن باستانی را وی بنیاد نهاد و رسوم و آین‌هایی برقرار ساخت. فردوسی درباره جمشید می‌گوید:
همه کردنی‌ها چوآمد پدید
به گیتی جز از خویشتن ندید
چو آن کارهای وی آمد به جای
ز جای مهین برتر آورد پای
به فرّ کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نساخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمان‌روا
جهان انجمن شد بر تخت او
فرو مانده از فرّهٔ بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج تن دل زکین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین روز فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار
روایتی دیگر کشف آتش از سوی ایرانیان را آغاز بهار و نوروز می‌داند. در افسانه‌های باستانی، نوروز و آتش پیوند تنگاتنگی باهم دارند.
روایتی دیگر دست‌یافتن ایرانیان به آهن را سرآغاز بنیانگذاری نوروز می داند. یعنی دستیابی ایرانیان و انقلابی که با این کشف صورت گذفت ، سرآغاز زندگی نوین شد و نوروز نام گرفت.
روایت دیگر، روایت دین زردشت است. در این روایت اهورامزدا به کمک دوازده فرشته‌ی نگهبان امشاسپندان روزی شروع به خلق جهان کرد که بعدها نوروز نام گرفت. اهورامزدا هر روز به کمک یکی از فرشتگان نگهبان از خواب برمی‌خاست و به کمک او بخشی از جهان را می‌ساخت. سرانجام گیتی در دوازده روز ساخته شد. بامداد روز سیزدهمین همه نگران از دام‌گستری اهریمن، چشم‌براه برخاستن اهورامزدا بودند، هیچ فرشته‌ای نبود تا او را از خواب بیدار کند. یزدان تا غروب از خواب برنخاست. مردم روز سیزدهم را که بیم برنخاستن اهورامزدا از خواب می رفت و اگر چنین می شد جهان به پایان می‌رسید، نامیمون خواندند و برای گریز از بلاها و مصیبت‌ها راهی دشت‌ها شدند و سر به نیایش برداشتند. به باور زردشتیان نوروز (دازده روز آغاز سال نو) را باید به پاس اهورامزدا جشن گرفت. روز سیزدهم روزی منحوس است باید بیرون از خانه و شهر و در نیایش گذراند.
روایت دیگر می‌گوید که اهریمن همه برکت‌ها را از زمین زایل کرد و باد را از وزش انداخت. همه درختان خشک شدند. بعد از آن روزی مردم شاهد طلوع آفتاب شدند. از برکت خورشید تمام چوب خشک سبز شدند. مردم این روز را نوروز نامیدند.
ابوریحان بیرونی در باره نوروز می نویسد: در صبح نوروز، فجر سپید (آفتاب) به منتهای نزدیکی خود به زمین می‌رسد و مردم به نظر کردن بر آن تبرک می‌جویند.
روایات فراوان دیگر نیز در باره پیدایش نوروز وجود دارد. با بررسی روایات گوناگون می توان نتیچه گرفت، جشن نوروز سنتی دیرینه دارد. این سنت به پیش از تاریخ مدون و پیدایش دولت‌ها در ایران بر می گردد. در نتیجه نسبن دادن آن به شاهان نمی تواند صحت داشته باشد. ایرانیان از سالها دور آغاز بهار را با شادی و سرور جشن می گرفتند، خانه تکانی می کردند و غبار اندوه و کینه را از سینه ها پاک می نمودند. لباس های روشن می پوشیدند و با دید و بازدید دوستی ها را ژرفتر و محمکتر می کردند. ما نیز چنین خواهیم کرد.
جشن نوروز دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یك ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: ۵ روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، ۵ روز دوم را به اشراف، ۵ روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، ۵ روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، ۵ روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران.
پنجه (خمسه مسترقه):
پنجه (خمسه مسترقه) بنابر سالنمای كهن ایران هر یك از ۱۲ ماه سال ۳۰ روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجك، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت كه در هیچ یك از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال ۱۳۰۴، كه تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یك روز قرارداد، برگزار می شد.
میر نوروزی:
از جمله آیین های این جشن ۵ روزه، كه در شمار روزهای سال و ماه و كار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاكم و امیری انتخاب می كردند كه رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می كرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می كند كه با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می كرد و چیزی می گرفت. و هم اوست كه حافظ به عنوان «میرنوروزی» دوران حكومتش را «بیش از ۵ روز» نمی داند.
سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل ۸۰ سال پیش آگاهی داریم. بی گمان آنها به حاجی فیروز تغییر شکل دادند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه».
داستان عاشقانه به نام عمـو نوروز و ننه سرما وجود دارد. عمـو نوروز منتظر زنی است. آنها می خواهند با هم ازدواج کنند. این داستان می تواند به آن ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط باشد. ننه سرما عاشق عمـو نوروز است و عمـو نوروز نماد با نزدیک شدن خورشید هم هم هویت و نماد برکت است ننه سرما با زمین هم هویت و نماد آفرینش. دیدار زن و عمـو نوروز اتفاق نمی افتد. زن هیچوقت در زمان عمـو نوروز بیدار نیست، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده. زن صاحب خانه است و مرد مسافر، و این سفر همیشه ادامه دارد.

نوروزخوانی:
نوروز خوانی یا بهار خوانی یا نوروزی، گونه‌ای از آواز خوانی است که در گذشته در ایران رواج داشته‌است. در حال حاضر رواج این گونه آواز خوانی بیشتر در استان‌های مازندران، گیلان، خراسان و کردستان است. در نوروز خوانی افرادی که به آن‌ها نوروزخوان گفته می‌شود پیش از آغاز فصل بهار به صورت دوره‌گردی به شهرها و روستاهای مختلف می‌روند و اشعاری در توصیف بهار و مدح صاحبخانه و یا ترانه های محلی، طلیعه سال نو را به صاحبخانه یا مغازه مژده داده و تبریک می گویند. این اشعار اکثرأ به زبان‌های طبری و گیلکی و بیشتر فی البداهه و مناسب زندگی و خانواده صاحبخانه است و بصورت ترجیع بند بوده و توسط یک یا چند شخص همزمان خوانده می‌شود. صاحبخانه به نوروزخوان انعام می دهد.
تلاش قشریون از دو سو علیه نوروزخوانی ادامه دارد. از یک سو تلاش مذبوحانه در جهت محو آن دارند. از سوی دیگر سعی می کنند محتوای شاد و بهارانه نوروزخوانی با نوحه‌خوانی و غم عوض کنند و آنرا تبدیل به تریبونی برای افکار ارتجاعی شیعی خود کنند.
ملودی نوروزخوانی را معمولا در دستگاه سه گاه می خوانند و گاهی در حصار چهارگاه هم قابل اجرا می باشد.این ملودی در ریتم ۴/۲ و ۸/۶ خوانده شده،وسعت ملودی تقریبا یک فاصله پنجم است.
نوروز خوانی معمولا" ده تا پانزده روز قبل از فرا رسیدن ایام عید نوروز شروع می شود.
نوروز خوانی توسط یک تیم چند نفره اجرا می شود. یك نفر آنها اشعار را می خواند، یك نفر ساز می زند و با خواننده اشعار را همخوانی می کند و یا جواب میدهد و بالاخره نفر دیگر كه به آن كوله كش (باركش) می گویند، هدایا را حمل میکند و همه باهم به در خانه های اهالی روستا می روند و می خوانند.
حسینعلی ملاح در مجله دنیای سخن (اسفند ۱۳۶۹) درباره‌ی زمان آغاز این سنت می نویسد: «یکی از مراسم جشن نوروز، نوروزخوانی است. اگر بپذیریم که ایرانیان این سنت باستانی را همچنان نگهبانی کرده اند، باید گفته شود، نوروزخوان هایی که در این روزگار در پاره ای از نقاط کشورمان به ویژه در صفحات شمال ایران معمول است یادگاری است از ترانه های متداول در روزگاران پیش از اسلام».
وی در ادامه می نویسد: «رسم چنین است که چند روز پیش از فرا رسیدن نوروز، سه یا چهار تن خواننده و نوازنده درِ خانه ها می روند و اشعاری متضمن فرارسیدن بهار و استقبال از نوروز و دعای خیر برای ساکنان خانه، همراه با نواهایی ساده و بی پیرایه می خوانند. ترانه های نوروزخوانان اغلب به صورت ترجیع بند است. خواننده اصلی متناسب با شان صاحبخانه ابیاتی بدیهه می سراید و چون به ترجیع می رسد، دسته جمعی می خوانند. گاه نیز تمام ترانه بطور گروهی خوانده می شود. شعر یکی از ترانه ها چنین است:
گل در گلستان آمد بلبل به بستان آمد
ای امت محمد نوروز سلطان آمد».
نمونه ابیات رایج:
بهار‌ آمد، بهار آمد، خوش آمد
بادبهارون بیمو
نوروز سلطون بیمو
مژده هادین دوستان
گل به گلستون بیمو
عید مردمون بیمو
بلبل در افغون بیمو

بهار آمد،بهار آمد،خوش آمد
نوروزتان نوروز دیگر
شما را سال نو باشد مبارك.
صد سلام و سی علیک
مشتی (خاله) سلام علیک

محله به محله مجمی
شمسه پیغوم یارمی
مشت تتی بیه مازرون
بموبموئه نوروزخون
دهید مژده که آمد عید نـــــــوروز
بهار آمد همه جا شد گلستان
خدایا صاحبخانه را خوشحال گردان
جوانان ورا داماد گردان
عروسش صاحب اولاد گردان
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نـــــــوروز
هوا سرد است و بگرفته صدایم
که چند تا مرغنه باشد دوایم
ایا همشیره ی فرخ لقایم
بکش زحمت بیار عیدی برایم
جوانت خیر ببینه از دعایم
صاحب خانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ، برنج و یا نخود، و كشمش به گرمی از آنان پذیرایی می كند.

سفره هفت‌سین
یکی از مقدمات اصلی نوروز ایرانیان "سفره هفت سین" است سفره ای که هنگام تحویل سال نو گسترده می شود، این سفره از سابقه تاریخی برخوردار بوده است. بر آن هفت خوراکی که حرف اول آن سین باشد می گذارند. هر یک از اجزای آن نماد و نشانه ویژه‌ای بر سفره نوروزی است. به آن به سلامتی، سعادت و سرسبزی فال نیک می زنند.
اما عاملی که "نوروز" را از دیگر جشن های ایران باستان جدا کرد و باعث ماندگاری آن تا امروز شد، "فلسفه وجودی نوروز" یعنی زایش و نوشدنی است که همزمان با سال جدید در طبیعت نیز دیده می شود.
یکی از نمودهای زندگی جمعی، برگزاری جشن ها و آیین های گروهی است، گردهم آمدن هایی که برای سرور و شادمانی شکل می گیرند. همه ملت ها این گونه جشن و سرور دارند که نشان از حیاتی بودن و انسانی بودن آن است.
جامعه ایران در گذشته به شادی به عنوان عنصر نیرو دهنده به روان انسان توجه ویژه ای داشت. آنها بر اساس آیین زرتشتی خود چهار جشن بزرگ و ویژه تیرگان، مهرگان، سده و اسپندگان را همراه با شادی و سرور و نیایش برگزار می کردند. در این بین نوروز بنا به اصل تازگی بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند.
به هرحال در آیین های باستانی ایران برای هر جشن "خوانی" گسترده می شد که دارای انواع خوراکی ها بود. خوان نوروزی "هفت سین" نام داشت و می بایست از بقیه خوان ها رنگین تر باشد. این سفره معمولاً چند ساعت مانده به زمان تحویل سال نو آماده بود و بر صفحه ای بلندتر از سطح زمین چیده می شد.
به احتمال بسیار زیاد "هفت سین" نخست "هفت شین" بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است. شراب، شمع، شیرینی، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق، شایه [میوه] و شاخه نبات، اجزای تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. با یورش و چیرگی اعراب بر ایران، چیدن سفره "هفت شین" ممنوع شد. ایرانیان برای حفظ آیین خود شراب را به سرکه و شمشاد را به سبزه، بقیه شین‌ها را با سین جایگزین کردند و با افزودن قرآن به سفره هفت سین، این سنت دیرپای را از خطر نابودی نجات دادند. بعدها دیوان حافظ و تفال به آن نیز جزء جدایی ناپذیر مراسم جشن نوروز شد. در یک دوبیتی معاصر است ریشه این سنت را از زمان کیانیان که در اصل به صورت هفت شین بوده است، این گونه به نظم می کشد:
روز نوروز در زمان کیان
می‌نهادند مردم ایران
شهد و شیر و شراب و شکر ناب
شمع و شمشاد و شایه اندر خوان
آنچه امروز بر سفره هفت سین می چینیم، عبارت اند از: سیب، سرکه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزی (سبزه). هریک نشانه ویژه‌ای هستند و فلسفه قرار گرفتن آنها بر سفره هفت سین، به قرار زیر است:
سمنو:
نماد زایش و باروری گیاهان است و از جوانه های تازه رسیده گندم تهیه می شود.
سیب:
نماد باروری است و زایش است. در گذشته سیب را در خم های ویژه ای نگهداری می کردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه می دادند. می گویند که سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت که اغلب درویشی سیبی را از وسط نصف می کرد و نیمی از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر می داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایی رها می شد.
سنجد:
نماد عشق و دلباختگی است و از مقدمات اصلی آفرینش و زایندگی.
سبزه:
نماد شادابی و سرسبزی و نشانگر زندگی بشر و پیوند او با طبیعت و محیط زیست است.
سماق و سیر:
نماد چاشنی و محرک شادی در زندگی به شمار می روند.
تخم مرغ:
تخم مرغ نماد زایش و آفرینش است.
آینه:
نماد روشنایی است و حتماً باید در بالای سفره جای بگیرد.
شمع:
شمع مظهر روشنایی و دشمنی با تاریکی است.
آب و ماهی:
نشانه برکت در زندگی هستند.
سکه:
با آرزوی برکت و درآمد بیشتر انتخاب شده است.
شاخه های سرو، دانه های انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم می توان جزو اجزای دیگر سفره هفت سین دانست. بر سر سفره زرتشتیان در کنار اسپند و سنجد، " آویشن" هم دیده می شود. یک کتاب هم یکی از پایه های اصلی خوان نوروزی است که دیوان حافظ رایجترین آن است.

سیزده‌بدر
مردم سیزدهمین روز بهار را در دامن زیبای طبیعت جشن می گیرند. به سیر و سیاحت و دیدار رستاخیز طبیعت می روند. سبزه های سفره هفت سین را دور می اندازند و تا غروب آفتاب در دامن طبیعت می مانند.
سیزده‌بدر دارای آیین‌های ویژه‌ای است، از آن میان:
گره زدن سبزه
سبزه به رود سپردن
خوردن کاهو و سکنجبین
پختن خوراک‌های گوناگون به ویژه آش رشته
یکی از آیین‌های این روز سبزه گره زدن است که بیش‌تر جوانان در این روز این کار را انجام می‌دهند. گره زدن سبزه به معنای گره زدن زندگی با طبیعت و محیط زیست است که هیمشه سبز و شاداب باقی بمانیم.
قلب جشن نوروز، خانه تکانی کاشانه و دل، زدودن غبار غم و کینه از سینه و دیدار خانواده و دوستان و ژرفش و تحکیم مهر و دوستی است. در این ایام خانواده شهدای جنبش بزرگ ضد جمهوری اسلامی، زندانیان بی‌شمار سیاسی و خانواده‌ها و فرزندان آنها را از یاد نبریم!
دوست عزیز! اگر مراسم رایجی در محل زندگی و در خانواده شما در رابطه با سده، چهارشنبه‌سوری، نوروز و سیزه‌بدر و سایر آیینهای نوروزی رایج است و در این نوشته مطرح نشده، بسیار سپاسگزار خواهم شد، اگر برایم بنویسید.

۲۲ اسفند ۱۳۹۳
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد
ahad.ghorbani@gmail.com
http://ahad-ghorbani.com/
http://www.facebook.com/ahad.ghorbani.dehari

Abstract
Nowruz marks the first day of spring or Equinox and the beginning of the year in the Persian calendar. It is celebrated on the day of the astronomical Northward equinox, which usually occurs on March 21 or the previous/following day depending on where it is observed. The moment the sun crosses the celestial equator and equalizes night and day is calculated exactly every year and families gather together to observe the rituals.
Nowruz is celebrated by people from diverse ethnic communities and religious backgrounds for thousands of years. It is a secular holiday that is enjoyed by people of several different faiths. It originated in Persia in one of the capitals of the Achaemenid empire in Persis (Fars) in Iran and is also celebrated by the cultural region that came under Iranian influence or had migrations by Persians including Azerbaijan, the North Caucasus, Kurdish inhabited regions of eastern Turkey and Northern Iraq, Afghanistan, Pakistan, Tajikistan, Turkmenistan, Uzbekistan, Kyrgyzstan, Kazakhstan and other scattered populations in Central and South Asia.
The term Nowruz in writing first appeared in historical Persian records in the 2nd century AD, but it was also an important day during the time of the Achaemenids (c. 550–330 BCE), where kings from different nations under the Persian Empire used to bring gifts to the Emperor, also called King of Kings (Shahanshah), of Persia on Nowruz. The significance of Nowruz in the Achaemenid Empire was such that the great Persian king Cambyses II's appointment as the king of Babylon was legitimized only after his participation in the New Year festival (Nowruz).
The UN's General Assembly in 2010 recognized the International Day of Nowruz, describing it as a spring festival of Persian origin which has been celebrated for over 3,000 years. During the meeting of The Inter-governmental Committee for the Safeguarding of the Intangible Heritage of the United Nations, held 2009, Nowrūz was officially registered on the UNESCO List of the Intangible Cultural Heritage of Humanity.
Ahad Ghorbani Dehnari
15 March 2015
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


ایران کهن سرزمین جشن ها و شادی ها

Posted: 17 Mar 2015 11:12 AM PDT

حسن یوسفی اشکوری
در ارتباط با نوروز و مراسم و آداب آن، سنت «چهارشنبه سوری» است که در عین استقلال موضوعی و تاریخی، به شکلی مقدمه و پیش درآمد تحویل سال و جشن نوروز شمرده می شود 

 

 ایرانیان از گذشته‌های دور دارای جشنهای بسیاری بوده اند و به مناسبتهای مختلف مراسم جشن و شادی همراه با آئینها و آداب بسیار متکثر و متنوع ترتیب می دادند. عمده‌ترین مناسبتها، رخدادهای طبیعی و سنتهای دینی بودند که البته هر کدام از آنها به شکلی به هم وابسته و در واقع آمیخته بودند. جشنهای سالیانه عهد ساسانیان عموما دارای صورت دهقانی و روستایی بوده و در اصل با امور کشاورزی بستگی داشت. اکثر این جشنها را مردمان با یکی از حوادث تاریخ داستانی ایران مربوط می کردند. مهم‌ترین جشنهای سال را هفت جشن دانسته اند که در منابع مربوط قدیم و جدید در بارة آنها به تفصیل سخن گفته و نوشته اند. در این میان شاید گزارش مری بویس جامع تر و مفید تر باشد. او می نویسد:


دیگر وظفة مؤکد که زرتشت بر دوش پیروانش نهاد، برگزاری هفت جشن بزرگ سال بود که به اهورمزدا، امشاسپندان و هفت آفریدة آنان اختصاص داشت. (این جشنها به روایت کریستن سن پنج روز ادامه داشته است). شش تای این جشنها، که بعدها به نام گاهانبار شناخته شده اند، زنجیره‌ای یکپارچه می سازند. سنت زرتشتی بنیاد این جشنها را به خود پیامبر نسبت می دهد، ولی به نظر می رسد در اصل جشنهایی شبانی و دهقانی بوده اند که زرتشت آنها را به خود اختاصاص داد. این جشنها در طول سال و به طور نا منظم پراکنده اند و نام آنها (که صورت اوستایی متأخرشان باقی مانده) بدین قرار است: مَیذِیوی زَرِمَیَه (میان بهار)، مَیذِیویِ شمَه (میان تابستان)، پَیتی شَهیَه ([جشن] دانه آوری)، آیاثَریَمه ([جشن] بازگشت به خانه) یعنی بازگشت گله‌ها از چرا[ی تابستانی]، مَیذیَه ئیریَه (= میان تابستان) و هَمَسُپثُمَئِدیه، نامی خاص، معنایی نامعلوم که به جشن فَرَوشی‌ها داده شده است. این جشن، در آخرین شب سال و پیش از اعتدال بهاری برگزار می شد.[۱]

 

همة جماعات زرتشتی این جشنها را برگزار می کردند. آنان نخست در آئینهای عبادی آن روز، که همواره از آنِ اهورامزدا بود، حضور می یافتند و سپس در اجتماعاتی نشاط آمیز گرد می آمدند که در آنها به همة کسانی که در عبادت شرکت کرده بودند، طعام می دادند. نیز گوسفندی قربانی می کردند. در این مناسبتها، که اوقات حسن تفاهم همگانی بود، توانگر و تهیدست، با هم حضور داشتند. در این هنگام شهرها آشتی می کردند و دوستی‌ها تجدید و تحکیم می شدند. نخستین جشن، یعنی میذیوی زرمیه را به افتخار خشثره وئیریه و آفرینش مربوط به وی، یعنی آسمان، بر پا می داشتند و آخرین آنها، یعنی همسپثمئدیه را برای اهورامزدا و آفرینش مربوط، یعنی انسان، و همراه با احترام خاص به فروشی‌های پارسایانی برگزار می کردند که «برای پارسایی پیروز شده» بودند.


هفتمین جشن، که از مهم‌ترین جشن هاست، جشن نوروزاست.[۲]بویس در این باره توضیح می دهد که هفتمین آفریده، یعنی آتش، پیوسته جدا از دیگران می ماند و نیروی حیاتی فراگیرشان است. به همین سان، هفتمین جشن اندکی از بقیه جدا می شود. این جشن را به فارسی نوروز (که صورت اوستایی‌اش به جا نمانده) می نامیدند. و چنین می نماید که زرتشت آن را در اعتدال بهاری قرار داد و احتمالا جشنی باستانی برای وهیشته و آتش بود که زرتشت آن را در دین خود آورد. گویی همراه با پیروزی فرجامین پارسایی، این آخرین جشنهای هفتگانه به پیشواز آخرین روزی می رود که نوروز زندگانی جاوید خواهد بود. از آنجا که از پی این جشن، فصل اهورایی تابستان می آید، بنابراین نشان از شکست سالانه مینوی تباهکار است و برگزاری آن در سنت زرتشتی (که از اواسط سده‌های میانه مسیحی وجودش تأیید شده) در نیمروزِ روز نو بوده است، یعنی هنگامی که ریثو به زمین باز می گردد و فصل گرما و نور را می آورد. زین پس، روزانه به جای هاونی دوم و به گاه نیمروز، که اینک ریثونیه نام دارد، برای وی نماز می گزارند و در سراسر ماههای تابستان، اشه وهیشته را فرا می خوانند.


وی در جای دیگر دربارة نوروز و مراسم و آداب آن می نویسد: معنای نوسازی، در این زمان خاص، برگزاری جشنهای نوروز رخت نو پوشیدن بدان گاه و خوراک از فصل تازه بُوَد. گفته اند که کشتن اژدها در نوروز از باورهای آئینی ایرانیان بود چرا که او بود که آبها را زندانی و خشکسالی را فرمانروا کرده بود. از دیگر چیزها که تصور می رفت نیک است، این که با جرعه‌ای شیر خالص تازه و لقمه‌ای نان و پنیر بیاغازند، همة شاهان ایران این جشن را فرخنده می داشتند. شاهان در بامداد آن روز شکر سفید با مغز جوز هندی هم می خوردند؛ و رسم بود که برای هفت جشن، هفت نوع بذر می کاشتند تا در آن روز مقدس، سبز و با طراوت باشد. برای شاه به خصوص دیدار جوی در حال رشد را فرخنده می دانستند. و خرمن (جوانه‌های سبز) را گرد نمی آوردند، مگر با ساز و آوز و سرود. از رابطة نوروز با موسیقی هم بسیار یاد شده و گفته اند که اگر چه مهمانی شاه با شکوه بود، ولی مهمانی دیگران هم کم از آن نبود . . . همه از خانه‌های خویش به صحرا زده بودند . . . از هر باغ و کشتزار و رودخانه، گونه‌ای نوای موسیقی گوش را سحر می کرد. به طور کلی این ایام بیش از هر زمان دیگر ایام خوشی و پایکوبی و شادخواری بود که ایرانیان به طور کلی در آن شهره بودند. [۳]


به گفتة کریستن سن به موجب روایت دینکرد، هر پادشاهی در این روز فرخنده مردمان خویش را قرین شادی و خرمی می کرد و در این عید کسانی که کار می کرده اند دست از کار کشیده به استراحت و شادمانی می پرداختند. در دو عید بزرگ سال، نوروز و مهرگان، بزرگان هدایایی به شاه تقدیم می کردند.


اما گویا زمان برگزاری جشن نوروز در زمانهای تاریخی متفاوت متغیر بوده است. در روزگار هخامنشیان و پس از آن در آغاز فصل بهار بوده ولی در اوایل ساسانیان با اصلاح گاهشماری دینی این جشن به تیرماه و دور از اعتدال بهاری افتاد. به روایت بویس، نیز به اقدامی در این زمینه، به تشکیل شورایی بزرگ متشکل از فرهیختگان این سرزمین (و در زمانی نامعین) منجر شد. ظاهرا این شورا تصمیم گرفت در اقدامی اساسی، برگزاری نوروز را به موقع آن در عهد هخامنشی، یعنی بهار، باز گرداند. تغییرات دیگری نیز در این ارتباط رخ داد و از جمله جشن سده نیز جا به جا شد. یکی از تغییرات در ارتباط با جشن نوروز این بود که پس از آن مردم ایران دو نوع جشن نوروز داشتند که یکی از آنها نوروز دینی بود که در اول آذر ماه برگزار می شد و آن را «نوروز موبدان» می گفتند[۴]و جشن دوم در اول بهار بود که جشنی سنتی بود و در اول فروردین انجام می شد و مبداء سال غیر دینی بود و به عنوان روز تاجگذاری شاهان باقی ماند. حتی با توضیحاتی که بویس می دهد، به گفتة ایشان نوروز را با جشن هایی کوچک و بزرگ، در اول و ششم آذر و اول و ششم فروردین و در مجموع چهار بار در سال برگزار می کردند. به روایت بیکرمان از جهت تاریخی نوروز احتمالا جشن بهاری همة ایرانیان بود که زرتشت آن را تثبیت و تقدیس کرد. به هرحال به نظر همین محقق نوروز شادترین و زیبا‌ترین جشن‌های زرتشتی است. در ادبیات زرتشتی متأخر، برگزاری هر هفت جشن بر هر معتقد به این دین واجب شمرده شده است.


جشن مهرگان نیز از مهم‌ترین جشن‌های ایرانیان بوده است و نامی و سنتی آشنا در تاریخ و فرهنگ ایران باستان است. مسعودی گوید که در تشرین اول، که ۳۱ روزاست، مهرگان در آن واقع شده است. بین نوروز و مهرگان ۱۹۶ روز فاصله است. وی در وجه تسمیه آن سخنی می گوید که به احتمال قریب به یقین افسانه است.[۵]او می گوید این واژه پهلوی و فارسی نخستین است. مردم عراق و دیگر سرزمین‌های ایران آن روز را اول زمستان نامیدند و در آن روز فرشها و وسایل زندگی و لباسهای خود را تغییر داده و نو کردند (احتمالا به دلیل مرگ مهرشاه ستمگر که مسعودی روایت می کند).[۶]اما کلمان هوار می گوید جشن مهرگان باید نشانه هایی از مهرپرستی عهد باستان باشد. به روایت دیگر در دوره هایی و در بخش هایی از ایران مهرگان آغاز سال نو و جشن تجدید سال با آئین اژدها کشی توأم بود.


بویس می گوید زرتشت با تکلیف کردن این دو وظیفه بر پیروانش (یکی وظیفة فردی به جا آوردن نمازهای پنجگانه و دیگر وظیفة همگانی برگزاری هفت جشن) نظامی پدید آورد که دینش را نیرویی شگرف داد و بقای آن در طول هزاره‌ها را تضمین کرد.[۷]بیکران نیز براین گمان است که جشنها بخش ممیز آئین زرتشتی است؛ آئینی که وظیفة پسندیدة نیک بخت بودن را به انسان تکلیف می کند. به گفتة او پرستش بخش ضروری هر جشن بود.


به هرحال دربارة این جشنها (از جمله جشن نوروز و مهرگان و سده) و جشنهای دیگر[۸]مطالب مختلف و متنوعی در منابع اسلامی آمده است. فقط درباره نوروز باید به اشاره گفت که برخی آن را «نوگ روز» گفته اند و این که این جشن و مراسم و سنت برگرفته و یا حداقل تحت تأثیر جشن بابلیان بوده است.[۹]نیز در مورد وجه تسمیه و مناسبت آن نیز اختلاف است. برخی آن را به یاد پیروزی فریدون بر ضحاک دانسته اند و نوروز را هم به معنای امروزین آن یعنی «روز نو» گفته اند. البته نوروز را به گونه‌ای با جمشید نیز مرتبط می دانند.


در ارتباط با نوروز و مراسم و آداب آن، سنت «چهارشنبه سوری» است که در عین استقلال موضوعی و تاریخی، به شکلی مقدمه و پیش درآمد تحویل سال و جشن نوروز شمرده می شود.  این سنت در دوران پس از اسلام به گونه‌ای متحول شده و در واقع مضمون نو یافته و حتی به روایتی کلمه «چهارشنبه» در این زمان بر «سوری» کهن افزوده شده است[۱۰].
 

قابل ذکر است که جشنهای ایرانیان منحصر به موارد یاد شده نبوده است. در منابع به جشنهای دیگر نیز (مانند جشن کوسج و جشن آبریزگان) اشاره شده است.

 

 

 

 

 

 

 


---------------------
[۱] . کریستن سن (ایران در زمان ساسانیان، ص ۲۷۴) توضیحات مفیدتری داده است. او میدیوی زرمیه را در ماه اردبیهشت، و میدیوی شمه را در ماه تیر و پیتی شهیه را در ماه شهریور، آیا ثریمه را در ماه مهر و میذیا یری را در ماه دی می داند. وی می افزاید: گاهانبار ششم یا همسپت میدی، که در پنج روز اندرگاه (خمسه مسترقه) واقع می شد، در آغاز عید اموات بوده و ده شبانه رور ادامه داشت. در یشت سیزدهم اوستا (فروردین یشت، بند ۴۹ – ۵۲) آمده است که در موقع همپست میدی، فروشی‌ها یا ارواح مؤمنین در مدت ده شب به مسکن مردم نزدیک می شوند و تقاضای صدقه و قربانی دارند.

قابل ذکر است که سنت رفتن به مزار مردگان و گورستان در پنجشنبه آخر سال، که اکنون به عنوان یک سنت اسلامی شمرده می شود، یادگار همین سنت زرتشتی ایرانی است و در اسلام وجود نداشته است.

[۲] . بیرونی در آثار الباقیه (ص ۲۱۵ – ۲۱۹) شرح مفصل و جامعی درباره معنای نوروز و چگونگی پیدایش این سنت و جشن بزرگ ایرانیان و آداب و اعمال ایرانیان در این ایام و به این مناسبت داده است. اما چنین می نماید که بخش بزرگ آن برساخته‌های اساطیری باشد

[۳] . به روایت کورتس (تاریخ ایران (کمبریج)، جلد ۳، قسمت اول، ص ۶۷۸ – ۶۹۰) یونانیان و رومیان ایران را خداوندان بی‌بدیل هنر زندگی پاک و پیراسته و بویژه خوراک شناسان بی‌مانند می شناسند. گزنفون که در تماس با زندگی ایرانیان تجربه دست اول داشته ظرافت هایی را که ایرانیان در آشپزی به کار می بردند یادآور می شود. یونانیان و بویژه رومیان عصر ساسانی (بیزانس) شماری از خوراکی‌ها و طبخ غذا‌ها را از ایرانیان آموختند. نیز برخی از گیاهان دارویی (از جمله آنقوره و ریواس) از ایران به غرب رفت. او به عنوان نمونه می افزاید: پسته ایرانی در دوره یونانی مآبی بر یونانیان شناخته شد، اما کشت آن در ایتالیا نخستین بار در سده اول میلادی انجام گرفت. زردآلو و هلو، که خاستگاه چینی داشتند، از طریق ایران به جهان غرب معرفی شدند و در آنجا اثر دیرپایی گذاشتند. در آغاز زردآلو در ایتالیا گرانترین میوه بود.

[۴] . مسعودی در مروج الذهب (جلد ۲، ص ۱۷۶) آورده است: در اول آذر ماه مردم ایران جشن می گیرند و غذاهای گرم می خورند و نوشیدنی‌های رفع کننده گرما می نوشند و پارسیان آن روز را «گرما گرما» گویند. این از اعیاد پارسیان است و البته آنان در اکثر اوقات سال چنین جشن هایی دارند.

[۵] . او (مروج، جد ۲، ص ۱۸۱) در مقام توضیح وجه تسمیه مهرگان گوید: در قدیم پارسیان اسامی ماهها را به نام پادشاهانشان می نامدیدند. شاهی داشتند که نام او «مهر» بود و لذا ماه مهر را به نام او خواندند. آن پادشاه ستمگر بود و عمر طولانی داشت. او در وسط ماه مهر درگذشت و از این رو همان روز را «مهرگان» گفتند یعنی روزی که مهر رفت.

[۶] . قابل تأمل این که مسعودی در صفحه ۱۷۶ همان جلد مهرگان را در وسط تیرماه می داند.

[۷] . یکی از پژوهشگران (رضا مرادی غیاث آبادی، روزنامه شرق، ۱۷ آذر ۸۴) می گوید: آیا می خواهیم جشن‌های تیرگان، مهرگان، آبانگان، سده و بسیاری از آئین‌های دیگر را، که متعلق به پیروان ادیانی بوده است که توسط زرتشتیان ساسانی قتل عام شده و معبدشان به ویرانی کشیده بود، را در کمال نا جوانمردی آئین‌های زرتشتی بدانیم ؟ باید روشن شود که پیروان ادیانی که بوسیله زرتشتیان ساسانی قتل عام شده و معابدشان به ویرانی کشیده شده بود، چه کسانی بودند، اما روشن است که نوروز و شماری دیگر از جشن‌ها از آغاز (حداقل از زمان هخامنشیان) وجود داشته و اختصاص به عصر ساسانی ندارد. وانگهی، وقتی آداب و سنت هایی، به هردلیل، بوسیله دینی پذیرفته می شود و در آن سنت دینی پایدار می ماند، در نهایت، به نام همان دین شهرت خواهد یافت، چنان که در اسلامم یا مسیحیت و هر دینی دیگر نیز چنین است.

[۸] . آگاثیاس می گوید: در ایران عیدی است به نام «جشن هلاکت موجودات موذی». به گفته وی در این روز، که به گفته او بزرگترین اعیاد ایرانیان است، مردمان خزندگان و حشرات موذی و مضر را می کشند و کشته آنها را برای اثبات ثوابکاری خود به موبدان نشان می دهند. کریستن سن در پی این نقل قول (ایران در زمان ساسانیان، ص ۲۵۷) می افزاید: ما در منابع دیگر از این جشن اثری نیافتیم، اما روشن است که هلاک کردن حیوانات موذی، که در تصور دینی زرتشتی از مخلوقات اهریمن هستند، ثوابی عظیمب بوده است و طبق حکم شرعی وندیداد (فرگرد ۱۴، بند ۵ – ۶) یک نفر توبه کار بایستی شمار معینی از این جانوران موذی را به قتل آورد.

[۹] . طاهر فتاحی (روزنامه اعتماد ملی، ۲۴ اسفند ۸۴) می گوید: ایرانیان باستان جشن نوروز را از آئینی در بین­النهرین گرفتند و با سنت‌های خود آمیختند. وی می افزاید: اولین اشاره به نوروز را می توان به سال ۲۳۰۰ پیش از میلاد در بابل یافت. در این جشن که به خاطر مردوک خدای بابل برگزار می شد، ابتدا برای او عزاداری می کردند و بلافاصله با تحویل سال به خاطر زنده شدن او جشن می گرفتند که تمثیلی از زنده شدن طبیعت و اسطوره آدونیس در میان سومریان بوده است.

[۱۰] . فتاحی (در همان منبع پیش گفته) می گوید: چهارشنبه سوری در ایران پیش از اسلام سوری خوانده می شد چون در آن زمان روزهای هفته نام نداشتند و هریک از روزهای ماه به نامی خوانده می شده است لفظ چهارشنبه پس از اسلام به سوری اضافه شده است و هدف از آن گند زدایی و طلب پاکی از آتش بوده است.

اخبار ضد و نقیض از احضار یونسی به دادسرای ویژه روحانیت

Posted: 17 Mar 2015 09:55 AM PDT

جرس:  در حالی که خبرگزاری‌های وابسته به سپاه پاسداران از احضار علی یونسی، دستیار ویژه رییس جمهوری ایران، به دادسری ویژه روحانیت و «بازپرسی» از او خبر داده‌اند، معاون آقای یونسی این خبر را تکذیب کرده است.  

 

به گفته خبرگزاری‌های تسنیم و فارس، آقای یونسی پس از سخنان اخیرش درباره عراق به دادسری ویژه روحانیت احضار و روز سه‌شنبه ۲۶ اسفند در این دادسرا «بازپرسی» شده است.

 

این دو خبرگزاری جزئیات بیشتری در این زمینه منتشر نکرده‌اند.

 

ساعاتی پس از انتشار این خبر‌ها، معاون آقای یونسی اعلام کرد که دستیار ویژه رییس جمهوری ایران در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی، «به مراجع قضایی احضار نشده است».

 

به گزارش خبرگزاری کار ایران، ایلنا، سعید زارع انتشار چنین اخباری را «ادامه فشار به دولت» خواند و افزود: «برخی گروه‌ها به دنبال حاشیه‌سازی برای دولت هستند و می‌خواهند در روند کاری دولت اخلال ایجاد کنند.»

 

وی اضافه کرد: «کار صحیح و حرفه‌ای نیست که برخی رسانه‌ها اخبار خود را بدون منبع و تنها برای حاشیه سازی منتشر کنند».

 

انتشار خبر احضار آقای یونسی در حالی است که وی ظرف ده روز گذشته از سوی رسانه‌ها و شخصیت‌های سیاسی نزدیک به اصولگرایان شدیدا مورد انتقاد قرار گرفته بود.

 

روز ۲۳ اسفند نیز ۲۱ نماینده مجلس از حسن روحانی، رییس جمهوری ایران، خواسته بودند تا دستیار ویژه خود در امور اقوام و اقلیت‌ها را برکنار کند.

 

علی یونسی روز ۱۷ اسفند در همایش «ایران؛ نام، مردم، سرزمین» گفته بود: «در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی ما است بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ما است».

 

این در حالی است که مقام‌های دولتی معتقدند که اظهارات آقای یونسی «تحریف شده» است.

 

مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، ‌روز ۲۳ اسفند در مصاحبه‌ای با خبرگزاری الرای عراق، برخی برداشت‌ها از سخنان علی یونسی را «غیردقیق و جهت دار» خواند که به گفته وی با هدف ایجاد اختلاف میان کشورهای منطقه منتشر شده ‌است.

 

آقای یونسی نیز روز ۱۹ اسفند ضمن ارائه توضیحی درباره سخنان پیشین خود اعلام کرد که ایران به هیچ وجه در صدد مخدوش شدن تمامیت ارضی و استقلال کشور‌ها به ویژه عراق نیست.

 

وی در مصاحبه‌ با شبکه العالم گفت: «آنچه که من گفتم دقیقا این است که در گذشته در فلات ایران امپراتوری‌های بزرگی به نام ایران در زمان هخامنشیان، ساسانیان و اشکانیان بودند که کشورهای منطقه عضو آن امپراتوری بودند؛ ولی امروز نه بار دیگر دولت عثمانی باز می‌گردد، و نه امپراتوری عربی؛ و نه اینکه بنا است امپراتوری ایرانی بازگردد؛ امروز آنچه که می‌تواند جایگزین امپراتوری‌های گذشته باشد هماهنگی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشورهای عضو فلات ایران است».

 

سخنان دستیار ویژه رییس جمهوری ایران در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی، پیش از این نیز بار‌ها اعتراض اصولگرایان ایران و مقامات قوه قضائیه را سبب شده بود.

 

غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضائیه ایران روز ۱۱ اسفند در واکنش به سخنان آقای یونسی مبنی بر نقض حقوق بشر در زندان‌های ایران گفته بود: «اینکه یک مقام رسمی بخواهد حرف بدون ارائه اسناد و مدارک بزند، حتما خلاف و در پاره‌ای از موارد قابل پیگیری است».

 

آقای یونسی روز ششم اسفندماه، نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی را به «عناصر تندرو» و «خودسر» نسبت داده و گفته بود: «عناصر تندرویی هستند که در برخی مراکز قدرت نفوذ کرده و با اعمال خودسرانه و نقض حقوق شهروندی، برای جمهوری اسلامی ایران مسئله‌سازی می‌کنند».

 

در اردیبهشت ماه نیز اظهارات آقای یونسی در مورد پیشنهاد بازگرداندن نماد شیر و خورشید به جای هلال احمر جنجال ‌برانگیز شده بود.

 

دستیار ویژه رییس جمهوری ایران در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی، روز ۱۴ اردیبهشت در شیراز با بیان اینکه شیر و خورشید در پرچم سابق ایران «نماد حضرت علی و حضرت محمد» است، پیشنهاد کرده بود که این نماد جایگزین نماد هلال احمر شود. 

 

آتش سوزی در مسجد نور، همزمان با مراسم ختم برادر مهدی کروبی

Posted: 17 Mar 2015 05:59 AM PDT

 جرس: «مسجد نور» واقع در میدان فاطمی تهران که امروز محل برگزاری مراسم حسن کروبی، برادر مهدی کروبی بود، دچار حریق شد.

 

به گزارش فارس، آتش نشانان در محل مذکور حضور یافتند و دود سیاه غلیظی از مسجد نور تهران ساطع می‌شود؛ متولیان مسجد علت حریق در این مسجد را اختلالات پیش‌آمده در سیستم تهویه عنوان کردند.

 

همچنین به گزارش سحام٬ در دقایق ابتدایی این مراسم که در مسجد نور تهران٬ چهره هایی همچون آقایان عارف، صباغیان، کرباسچی، دعایی، محمد توسلی٬ هادی قابل، عبدالله نوری، ابطحی، بابک احمدی، هادی غفاری و نیز نماینده آیت الله وحید خراسانی حضور یافتند.

 

محمد حسین و علی کروبی٬ فرزندان مهدی کروبی در مقابل سالن از شرکت کنندگان استقبال می کنند.

 


همچنین پارچه نوشته هایی با مضمون تسلیت به این رهبر محصور جنبش سبز٬ از سوی کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و جمعی از خانواده شاهد و دیگر گروه ها در داخل مسجد نصب شده است.

 

نگاهی به موقعیت رییس مجمع تشخیص مصلحت؛ سال بد هاشمی

Posted: 17 Mar 2015 05:08 AM PDT

نیلوفر زارع
جرس: سال برای علی اکبر هاشمی رفسنجانی به خوشی تمام نشد. او یک شکست انتخاباتی دیگر را در کارنامه‌اش ثبت کرد و پسرش مهدی نیز از سوی دادگاه به تحمل حبسی طویل المدت محکوم شد. 

 

هاشمی ۸۰ ساله مهم‌ترین حامی حسن روحانی رییس‌جمهور ایران است که هنوز در قدرت حضور دارد هر چند که درباره قدرت واقعی او تردیدها جدی‌تر از همیشه شده است.

کرسی دور از دسترس

شکست هاشمی در انتخابات برای کسب کرسی ریاست خبرگان را می‌توان به معنای تضعیف موقعیت روحانی نیز تلقی کرد. انتظار می‌رود که هاشمی در انتخابات سال آینده این نهاد نیز کاندیدا شود و بار دیگر بخت خود را برای ریاست بیازماید. او یک روز پیش از شکست در انتخابات هیات رییسه خبرگان به روزنامه شرق گفته بود که حتی اگر رییس خبرگان هم نباشد برای آن مقطع حساس یعنی انتخاب جانشین آقای خامنه‌ای می‌تواند تاثیر گذار باشد. اهمیت خبرگان در دور آینده هم بیش از همه معطوف به این تحلیل است که احتمال دارد آنها انتخاب کننده جانشین رهبر کنونی جمهوری اسلامی باشند. آقای خامنه‌ای اکنون ۷۵ ساله است و در پایان دور آینده خبرگان اگر در قید حیات باشد ۸۴ ساله خواهد بود. با توجه به شایعاتی که درباره وخامت وضع جسمانی وی وجود دارد نگاه‌ها نسبت به خبرگان به عنوان مرجع‌ تعیین‌کننده جانشین آینده جدی‌تر از همیشه است.

هاشمی رفسنجانی که خود در تعیین آقای خامنه‌ای به عنوان جانشین آیت‌الله خمینی نقشی تعیین کننده ایفا کرد نسبت به اهمیت تعیین رهبر آینده آگاه است اما او حالا در خبرگان در محاصره حلقه‌ای از تندروهاست که چندان اعتباری برایش قائل نیستند. رییس کنونی خبرگان یعنی محمد یزدی هم از جمله مهم‌ترین مخالفان هاشمی است و انتخاب او اساسا به معنای نمایش قدرت جبهه ضد هاشمی در خبرگان بود. بنابراین مشخص نیست که هاشمی بر اساس کدام ارزیابی گفته بود در شرایط انتخاب جانشین رهبری می‌تواند تاثیر گذار باشد. تنها اتکای او به این است که ترکیب خبرگان در انتخابات سال آینده تغییر کند و کسانی به این مجلس راه یابند که با خط فکری او همسویی داشته باشند و در نتیجه شانس برکشیدن وی به سمت ریاست بار دیگر به وجود بیاید. او در آن صورت با ۸۲ سال سن٬ سمت ریاست را از آن خود خواهد کرد اما کهولت سن خللی برای این جایگاه نخواهد بود. رییس کنونی یعنی محمد یزدی هم ۸۳ ساله است و سالهاست که از بیماری رنج می‌برد و در جلسات خبرگان هم با ویلچر حاضر می‌شود.


فرصتی برای دوباره برخواستن باقی است؟

مجمع تشخیص مصلحت نظام تنها نهادی است که هاشمی سالهاست با فراغ بال بر آن تکیه زده است. نهادی که به مرور زمان جنبه تشریفاتی بیشتری پیدا کرده است. هاشمی اگر در جریان اعتراض‌های پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ در مسیر دلخواه اصولگرایان حرکت می‌کرد امروز بدون هیچ دردسری دوباره کرسی ریاست خبرگان را از آن خود کرده بود. او اما قدم‌هایی در حمایت از معترضان برداشت که عوارض‌اش نه فقط متوجه خودش بود بلکه خانواده‌اش را هم در معرض فشارهای امنیتی و قضایی قرار داد. فائزه هاشمی دختر وی از سوی قوه قضاییه به دلیل حمایت از جنبش سبز به زندان رفت و حالا گزارشها حکایت از حکم زندان ۱۵ ساله برای مهدی هاشمی دارد. حکمی که هنوز به طور رسمی از سوی مراجع قضایی اعلام نشده اما رسانه‌های نزدیک به حکومت آن را فاش کرده‌اند. مهدی هاشمی ۲۰ روز پس از ابلاغ حکم فرصت دارد که به آن اعتراض کند و بنابراین تا زمان برگزاری دادگاه تجدیدنظر و صدور حکم نهایی وی احتمالا آزاد خواهد بود اما زندان رفتن او را باید قطعی تلقی کرد.

هاشمی رفسنجانی ۵ روز قبل از صدور حکم پسرش گفته بود که اگر وی جرمی انجام داده٬ مشکلی با مجازات‌ او ندارد اما در عین حال خطاب به قوه قضاییه هم یادآور شده بود: « همه حرف من با همه اینها این است که از بالا دستور ندهید و اگر از بالا دستور دادید، خلاف موازین قضایی و شرع است.» زندانی شدن مهدی هاشمی طبعا تردیدها درباره قدرت واقعی هاشمی رفسنجانی را دو چندان خواهد کرد. او که زمانی تصور می‌شد قدرتمند‌ترین فرد در جمهوری اسلامی است و درباره ثروت‌ خانوادگی‌اش داستان‌هایی گاه شبیه افسانه‌ رواج داشت اکنون در حاشیه قدرت قرار گرفته است. برخی تحلیل‌گران هنوز برای هاشمی این قدرت را قائل هستند که بر مصائب کنونی فائق شود و با کسب جایگاه ریاست خبرگان در سال آینده به مخالفانش درس سیاست بدهد. او بعد از ۸ سال تحمل فشارهای بی‌امان در دوره محمود احمدی‌نژاد در جلب حمایت‌ها به نفع حسن روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ موفق بود و انتظارها برای قدرت‌یابی دوباره وی ناشی از سابقه عملکرد اوست. با این حال نباید این را هم نادیده گرفت که اصولگرایان هم پس از تجربه انتخابات سال ۹۲ هوشیار از گذشته شده‌اند و بازی پیچیده‌ای که در انتخابات هیات رییسه مجلس خبرگان برای به کرسی نشاندن محمد یزدی انجام دادند نشانه‌ای از این هوشیاری است.

صدور دستور جلب عاملان حمله به مطهری در شیراز

Posted: 17 Mar 2015 03:16 AM PDT

جرس: وکیل علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: دادستان شیراز دستور جلب عاملان حمله به این نماینده مجلس را صادر کرده است.

 

مصطفی ترک همدانی سه شنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: در مقطع کنونی، منتظر هستیم تا اقدامات قضایی لازم برای رسیدگی به این پرونده صورت گیرد.

 

وکیل علی مطهری که پس از حمله 18 اسفند 93 معترضان به این نماینده مجلس در شیراز با دستور کار اقامه دعوا و پیگیری حقوقی شکایت در این رابطه در شیراز حضور دارد گفت:غروب دوشنبه 25 اسفند در دیدار با سردار ذوالفقاری معاون وزیر کشور و رییس هیات تحقیق این وزارتخانه درباره وقایع شیراز، نکاتی را به صورت مکتوب از طرف موکلم اعلام کردم.

 

ترک همدانی گفت:این نکات شامل شرح ماوقع، میزان قصور و تقصیر مقصران و محرکین حمله کنندگان به آقای دکتر مطهری و همچنین پشتیبان ها و مباشرین حمله کنندگان بود.

 

وی افزود: گفت و گوها و مطالب این جلسه محرمانه است و نمی توان گزارشی از آنها ارایه داد.

 

وکیل علی مطهری گفت: با توجه به پیگیری های خوب استاندار فارس گمان می کنم که بزودی نتیجه بررسی هیات تحقیق وزارت کشور مشخص شود.

 

ترک همدانی گفت:به صورت روزانه درتماس با آقای مطهری گزارشی از روند پیگیری های حقوقی این پرونده را ارایه می کنم.

 

وی درپاسخ به سووالی درباره میزان رضایت ازروندرسیدگی به این پرونده گفت:نتیجه حاصله برای موکل اینجانب و رضایتمندی وی زمانی است که مقصرین و مجرمین این حادثه پس از شناسایی محاکمه و مجازات شوند.

 

وکیل مطهری در پاسخ به پرسشی درباره جبران شدن خسارت های وارده به خودرو حامل علی مطهری در سفر به شیراز گفت: استانداری تعمیرات خودرو را برعهده گرفته و هزینه ها را پرداخت کرده است و همچنین حامیان دکتر مطهری مبالغی را به این راننده به عنوان خسارت پرداخت کرده اند.

 

ترک همدانی در پاسخ به این پرسش که آیا در ارتباط با شعارنویسی بر روی خودروی خودش در شیراز با مضمون 'اخطار اول' شکایتی را در دستگاه قضایی طرح کرده است گفت: به خاطر فشردگی روند رسیدگی به پرونده آقای مطهری هنوز فرصت اقامه دعوا برای پرونده خودم را نداشته ام.

 

وی ادامه داد: قصد دارم شکایتی را نیز درباره شعارنویسی بر روی خودروی خودم که عصر شنبه بیست و سوم اسفند هنگام زیارت مرقد سیدعلاالدین حسین(ع) در شیراز رخ داد به مراجع قضایی ارایه کنم.

 

علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی دوشنبه 18 اسفند93 در فرودگاه شیراز و در مسیر رهسپاری به محل سخنرانی اش در دانشگاه شیراز، مورد حمله برخی افراد قرار گرفت.

 

پس از آن که معترضان شیشه های خودرو حامل مطهری را با سنگ و چوب شکستند، راننده خودرو با سرعت به حرکت درآمد اما تعدادی موتور سوار به تعقیب او پرداختند.

 

راننده خودرو پس از این تعقیب، وارد کلانتری میدان گل سرخ شیراز شد و بیش از سه ساعت را در محاصره معترضان در این حوزه انتظامی گذراند.

 

در حالی که مطهری تاکید داشت که برای سخنرانی و دعوت دانشگاه به شیراز آمده است و باید مقدمات فراهم می شد مسوولان استانی و شهرستانی شیراز وی را متقاعد به برگشت به تهران کردند.

 

وزیر کشور، پنجشنبه 21 اسفند 93 دستور رسیدگی و تحقیق در باره این حادثه داد.

 

سیدمحمد احمدی استاندار فارس شنبه 23 اسفندماه گفت:مقدمات شناسایی مهاجمان و معرفی آنان به مقامات قضایی استان فارس فراهم شده است. 

 

پیام تسلیت عبدالله نوری به مهدی کروبی

Posted: 17 Mar 2015 12:34 AM PDT

استخلاص هرچه سریعتر آن گرامی مرد صحنه جهاد و اعتقاد و پایمردی را مسألت دارم
 جرس: عبدالله نوری در پی درگذشت برادر مهدی کروبی پیام تسلیتی خطاب به وی منتشر کرد.  

 

به گزارش جرس، پیام تسلیت عبدالله نوری خطاب به مهدی کروبی در پی درگذشت برادر ایشان به شرح زیر است:

برادر ارجمند، مجاهد صبور و مقاوم
حضرت حجة الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ مهدی کروبی زید عزه العالی
رحلت فقید سعید حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسن کروبی را به جنابعالی و سایر بازماندگان معزز تسلیت عرض می نمایم.
اینجانب، خویش را در غم و اندوه فقدان برادر گرامی تان شریک می دانم و از درگاه ایزد متعال دوام و بقاء وجود جنابعالی که از مصادیق بارز صابرین و از بندگان لایق خداوندی در عرصه ابتلاء و امتحان بوده و هستید را برای خدمت به اسلام و ایران آرزومندم و استخلاص هرچه سریع تر آن گرامی مرد صحنه جهاد و اعتقاد و پایمردی را مسألت دارم.
امید که خداوند منان رحمت واسعه ی خویش را به روح و روان فقید سعید برادر ارجمندتان فرو فرستد و جنابعالی و تمامی بازماندگان محترم و گرانقدر را در کنف حمایت خود، از همه آفات مصون و محفوظ بدارد.

عبدالله نوری
بیست و پنجم اسفندماه 1393
 

ارکستر سمفونیک تهران دوباره جان گرفت

Posted: 17 Mar 2015 12:34 AM PDT

 جرس: ارکستر سمفونیک تهران با مدیریت علی رهبری بعد از مدت ها تعطیلی با اجرای رسمی خود در تالار وحدت آغاز بکار کرد.  

 

به گزارش ایرنا، ارکستر سمفونیک تهران دوشنبه شب با حضور چهره های سیاسی کشور از جمله اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد رضا عارف، کمال خرازی، احمد مسجد جامعی و علی مراد خانی معاون امور هنری وزیر ارشاد در میان مخاطبان علاقه مند در تالار وحدت به روی صحنه رفت.

 

در ابتدای این برنامه کیلیپی به مناسبت کار دوباره ارکستر سمفونیک تهران برای مخاطبان در سالن پخش شد که در آن علی مراد خانی معاون امور هنری وزیر ارشاد در خصوص فعالیت های این معاونت در بخش موسیقی و راه اندازی دوباره ارکستر سمفونیک توضیحاتی را ارائه می کرد .

 

در ادامه این ویژه برنامه عباس سجادی به عنوان مجری به روی سن آمد و ضمن خوشامدگویی به حاضران کار دوباره ارکستر سمفونیک تهران را اتقافی فرخنده در عرصه موسیقی کشور برشمرد .

 

وی ادامه داد : همانطور که دولت تدبیر و امید به هنرمندان عرصه موسیقی وعده کرده بود ارکستر سمفونیک تهران بعد از حدود 25 ماه تعطیلی فعالیت خود را از سر گرفت .

 

در بخش بعدی برنامه ارکستر سمفونیک تهران با اجرای 4 موومان سمفونی 9 بتهوون کار خود را آغاز کرد. اجرای مطلوب ارکستر نشان داد این گروه پتانسیل اجرایی بالایی دارد و تنها باید مورد توجه قرار بگیرد.

 

علی رهبری در خاتمه اجرای قطعه گفت: امشب یکی از بهترین شب های زندگی من است چرا که دوباره ارکستر سمفونیک تهران را روی صحنه می بینم.

 

وی ادامه داد: اعضای این ارکستر سرمایه های بزرگ فرهنگ وهنر کشور هستند و از مسئولان می خواهم با حمایت خود از این ارکستر راه را برای فعالیت هرچه بهتر این هنرمندان مستعد هموار کنند.

 

علی رهبری با اشاره به فعالیت دوباره ارکستر سمفونیک تهران بعد از ماه ها افزود: بنده از رییس جمهوری، وزیر ارشاد و تمام کسانی که برای راه اندازی دوباره این ارکستر تلاش کردند سپاسگزارم.

 

وی خاطرنشان کرد: کیفیت اجرایی سمفونیک تهران دست کمی از ارکستر های بزرگ دنیا ندارد و با تمرینات مداوم می تواند به استانداردهای جهانی برسد.

اوباما: بی سابقه است سناتورها به رهبر عالی ایران نامه بنویسند و بگویند با رئیس جمهور ما توافق نکنید

Posted: 17 Mar 2015 12:34 AM PDT

جرس: باراک اوباما گفت: به جای سناتورها شرمنده‌ام. رئیس‌جمهور آمریکا در گفتگو با پایگاه"وایس" گفت: داعش حاصل مستقیم بزرگ‌تر شدن القاعده در عراق است که به دلیل حمله ما بوجود آمد. دیپلماسی بهترین راه حل برای ایران است.  

 

به گزارش نسیم آنلاین، پایگاه خبری "وایس" ویدئوی کامل مصاحبه با باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا را که بخش‌هایی از آن روز شنبه منتشر شده بود روی وب‌سایت خود قرار داد.

 

پیش از این بخش‌هایی از این مصاحبه منتشر شده بود که در آن آقای اوباما خطاب به 47 سناتوری که با امضای نامه‌ای به ایران درباره توافق هسته‌ای هشدار داده بودند، گفته بود: «به جای آنها شرمنده‌ام.»

 

اوباما در ادامه گفت: «چون این روشی نیست که آمریکا با آن وارد داد و ستد می‌شود.»

 

رئیس‌جمهور آمریکا گفت این کاملاً قانونی است که نمایندگان امضاکننده آن نامه در سنا سخت‌ترین سوالات را درباره نحوه تضمین عدم دست‌یابی ایران به بمب بپرسند یا درباره روشهای مذاکراه با ایران و یا تحریم‌ها بپرسند.

 

اوباما گفت: او برای هر یک از این سوالات پاسخ دارد چون متعهد شده که ایران سلاح هسته‌ای نخواهد داشت و او آماده به کارگیری تمامی گزینه‌ها برای اطمینان از عدم دست‌یابی ایران به این سلاح‌ها است، اما بهترین گزینه، گزینه دیپلماتیک برای نیل به این هدف است.

 

رئیس‌جمهور آمریکا گفت که اگر دو طرف به توافقی دست یابند به این دلیل است که او می‌تواند موضوع عدم دست‌یابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای را مورد راستی‌آزمایی قرار دهد و جامعه بین‌الملل به این فرایند راستی‌آزمایی کمک خواهد کرد.

 

باراک اوباما گفت: «ما می‌توانیم این مباحثات را داشته باشیم»؛ و در ادامه با لحنی تمسخرآمیز گفت اما اینکه آنها مستقیماً رهبر عالی ایران را خطاب قرار دهند و «بحث اساسی آنها با او این باشد که با رئیس‌جمهور ما توافق نکنید، چون شما نمی‌توانید به او اعتماد کنید که به آن پایدار بماند، اتفاقی تقریباً بی‌سابقه است. اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم تا نمونه‌ای برای آن پیدا کنیم، نمی‌توانیم مورد مشابهی پیدا کنیم.»

 

رئیس‌جمهوری آمریکا در ادامه ادعاهای پیشین خود را تکرار کرد و گفت نمایندگان جمهوری‌خواه با کسانی که به گفته وی «تندروها در ایران» هستند در صف مشترکی قرار گرفته‌اند، چون آنها هم به دنبال حل و فصل دیپلماتیک این موضوع نیستند.

 

او رویکرد جمهوری‌خواهان را برای کشور آمریکا مضر خواند و گفت این موضوع برای کشور سازنده نیست.

 

باراک اوباما در ادامه به موضوع گروه تروریستی داعش پرداخت و در پاسخ به این سوال که این گروه چگونه به این سرعت توانست «محبوبیت» به دست بیاورد و پیکارجویان غربی را جذب کند، گفت: «داعش حاصل مستقیم بزرگ‌تر شدن القاعده در عراق است که به دلیل حمله ما (به عراق در سال 2003) رشد پیدا کرد؛ این یکی از نمونه‌های تبعات ناخواسته (جنگ) است و به همین خاطر است که ما باید به طور کلی قبل از شلیک کردن، ابتدا نشانه بگیریم.» 

 

تشریح وظایف ستاد حقوق بشر توسط محمدجواد لاریجانی

Posted: 17 Mar 2015 12:00 AM PDT

جرس: آخرین مواضع دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه درباره تدوین منشور حقوق شهروندی از سوی دولت یازدهم، گزارش UPR ایران در سازمان ملل، عملکرد احمد شهید و شیوه گزارشگری وی،مذاکرات هسته‌ای و چگونگی فعالیت ستاد حقوق بشرو...مطرح شد.  

 

به گزارش ایسنا، محمدجواد لاریجانی با تشریح وظایف ستاد حقوق بشر مبنی بر اینکه «ستاد حقوق بشر قوه قضاییه مسئولیت‌های مختلفی دارد. اولین مسئولیتش که مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده، این است که ما در مقابل تهاجماتی که به جمهوری اسلامی و تجربه مدنی‌مان می‌شود دفاع معقولی داشته باشیم. اگر اشکالی وجود دارد به آن پاسخ دهیم و اگر هم اشکالی است آن را قبول کنیم و اگر هم تهمتی باشد، مقابلش بایستیم. یکی دیگر از مسوولیت‌های‌مان در این ستاد تلاش برای تعمیق حقوق بشر بر اساس تفکر اسلامی است. ما حقوق بشر را بارومتر مدنیت می‌دانیم.

 

حقوق بشری که در آن انسان‌ها مدعی کرامت خدادادی هستند، کرامتی که کسی آن را به عنوان صدقه به ما نداده لذا ما یک علاقه اثباتی نسبت به مسائل حقوق بشر داریم؛ بنابراین باید در کشور ما مردم با این حقوق آشنا شوند و متقاضی آن باشند؛ البته باید مکانیزم‌های پایش آن را نیز داشته باشیم.»، پاسخگوی دیگر سئوالات خبرنگاران حقوقی بود که بخش هایی آن را در زیر می‌خوانید:

 

-یکی از وظایف ستاد حقوق بشر، توجه به انحرافات یا خطاهایی است که در داخل صورت می‌گیرد، البته ما یک مکانیزم حقوق شهروندی داریم که در زمان آیت‌الله هاشمی شاهرودی تصویب شد. یک شبکه استانی هم داریم که به این مسایل توجه می‌کند.

 

-پرونده جنجالی سکینه محمدی‌آشتیانی که مورد سوءاستفاده عظیم رسانه‌های غربی قرار گرفت یک نمونه است، البته وقتی سیستم قضایی با بی اعتنایی به این جوسازی ها کار خود را تمام کرد و معلوم شد چه میزان دروغ و جو سازی و شانتاژ شده دیگر راجع به نتیجه سخنی به میان نمی آید. واقعا جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی مظلوم هستند.ما به کسانی که در جریان فتنه سال 88 نقش عمده نداشتند، اما اتهاماتی متوجه آنهاست، کمک می‌کنیم تا در چارچوب قانون با آن‌ها با تسامح برخورد شود.


-به دلیل این که این امر تصمیم حکومتی است و در شورای عالی امنیت ملی که قوای سه گانه حضور دارند، اتخاذ شده و مبنای قانونی خود را دارد، به مصلحت نمی‌دانم که در این مورد اظهارنظر بیشتری داشته باشم، البته ما امیدواریم شرایط اجتماعی و سیاسی کشورمان در چارچوب قانون به یک فضای بسیار صمیمی و دوستانه برای فعالیت و تعامل کسانی که در فتنه 88 آلوده شدند و سپس متوجه شدند و به تجربه مهم جمهوری اسلامی پایبند هستند بازگردد. شخصا روابط بسیار صمیمی با آقای خاتمی داشته و دارم. دوست قدیمی با هم هستیم ولی در مشی سیاسی اختلاف نظر بسیار سنگینی با وی دارم.

-فتنه 88 یک خطای بسیار بزرگی بود که اتفاق افتاد و افرادی که در این خطا وارد شدند شاید نمی دانستند این خطا چقدر خطرناک است و اگر این باب باز می‌شد از دموکراسی جوان ما چیزی باقی نمی ماند. قاطعانه به مشی دموکراتیک در زندگی قائل هستم و معتقدم هرچه دموکراسی دردسر داشته باشد بازهم می ارزد و علاقه‌ای که به دموکراسی دارم علاقه کاملا مبنایی و از موضع توجه به کارآمدی است.

-فکر می‌کنم فضای سیاسی کشورمان هرچقدر قانون محور و با تحمل جلو برود، بدنه مدنی‌مان قوی‌تر می‌شود. ما یک تجربه مدنی داریم و این موضوع جا افتاده است که باید با رای و مشارکت مردم در فضای عقلانیت اسلامی کارها پیش برود و جا افتاده که رای مردم به تعبیر مقام معظم رهبری حق الناس است. حق‌الناس مثل بیت‌المال است و تجاوز به حق‌الناس می‌تواند مجازات بسیار سنگین داشته باشد. خیلی مهم است که یاد بگیریم چگونه با هم زندگی کنیم. به نظرم این بزرگترین تجربه‌ای است که ما باید بدست آوریم. اکنون در کشور گاهی عدم تسامح عجیبی در رفتارهای معمولی داریم مثلا یا صد درصد موافقیم یا می‌خواهیم دل و روده همدیگر را بیرون بریزیم. اصلا نمی‌توانیم همدیگر را تحمل کنیم و با همدیگر تعامل داشته باشیم. در واقع استبدادزدگی در رفتار فردی و اجتماعی ما وجود دارد. مثلا ما می گوییم که مدیر بلدوزری خوب است ولی ما مدیر مینیاتوریست هم می خواهیم. ما ایرانیان بیشتر مینیاتوریست بوده ایم تا بلدوزرچی.

-اشکالی که من به روسای جمهور وارد می‌دانم این است که وقتی عزیزان ما رای می‌آورند یادشان می رود که این رای برای یک مسئولیت خوب و مهم اجرایی و در چارچوب قانون تعریف شده است. یک دفعه احساس می‌کنند که باید منجی کشور و بشریت باشند. ادبیات ما یکدفعه از یک مسئول اجرایی با برنامه به یک آدمی که بحث های فلسفی بزرگی می‌کند تبدیل می‌شود و گاهی هم این بحث‌های فلسفی به جایی می رود که فقط به ایران محدود نیست بلکه به کل بشریت می رسد.

-یکی از اشکالاتی که همیشه به آقای احمدی نژاد می‌گرفتم، این بود که ایشان تصمیم غلط یا درست می گرفتند، ولی تصمیم را نمی‌ساختند. تصمیم گرفتن خیلی راحت است ولی تصمیم ساختن مهم است. ما باید با هم تصمیم بسازیم. ساختن فوت و فن دارد و باید بلد باشیم و تحمل کنیم. بدانیم که تصمیمی که ساخته می‌شود بهتر است. به نظرم یک نهضتی نیاز است تا ما این دستاورد بزرگ ملی را که بنای یک نظام مدنی-سیاسی جامع بر اساس عقلانیت اسلامی است نگهداری کنیم، البته غربی ها دوست ندارند دموکراسی پا بگیرد؛ زیرا آنها دیکتاتور می‌خواهند. منافع غرب با دیکتاتورهای سکولار تامین می‌شود.

-اینکه گفته می‌شود اسلام دین کهنه‌ای است و قوانینش هم مندرس است، یک موضوع تحریک کننده‌ای است که غربی‌ها بیان می کنند تا ما اصلا به سمت دموکراسی نرویم، در حالی که اساس دین اسلام بر پایه بصیرت است.

-خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر می‌فرماید:" قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی‏ بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ". بگو راه من اینست که من و پیروانم، همه مردم را با بصیرت کامل بسوی خدا دعوت می کنیم، خدای یکتا منزه است و من از مشرکان نیستم. بصیرت زیباترین و کارآمدترین کلید واژه در زندگی مدنی است. بصیرت و حق مداری ، تفقه در دین و ثقلین، اینها علامت و نشانه های راه هستند.

-در صحنه بین‌المللی به طور علنی از طرح این منشور و ابتکار آقای روحانی استقبال کردیم. خانم امین زاده که از همکاران ما در ستاد بودند، پس از مسئولیت جدیدشان در معاونت حقوقی ریاست جمهوری منشور را برای ما فرستادند و ما نظرات خود را اعلام کردیم. اکنون این منشور در حال رفت و برگشت برای اعمال نظر و بررسی است، البته به نظرم این منشور نیاز به مصوبه‌ای از سوی مجلس دارد. اگر این لایحه بار قضایی داشته باشد باید به عنوان یک لایحه قضایی باشد، در غیر این صورت باید از سوی دولت ارسال شود. به نظرم یکی از ابتکارات خوب آقای روحانی طرح ایده و تدوین منشور حقوق شهروندی است و ما از آن پشتیبانی می کنیم.

-مساله قصاص در اسلام وجود دارد، ولی تاکید شارع بر عفو و صفح است. ما در جمهوری اسلامی مکانیزم وسیعی را در این زمینه درست کردیم؛ چرا که نظام قضایی مامور اجرای حکم نیست، بلکه مامور صدور حکم است. ما با این مبنی تعلل می‌ورزیم و با خانواده‌ها صحبت می‌کنیم و توانسته‌ایم برای 60 درصد پرونده‌های مربوط به قصاص رضایت اخذ کنیم.

-در سازمان ملل چند نوع گزارشگری وجود دارد. یکی از این گزارشگری‌ها، گزارشگری‌های موضوعی است که در ایران 7 نفر آمدند. در آینده نزدیک گزارشگر مسئول حق تغذیه به ایران می‌آید. گزارشگران موضوعی قرار نیست از کشوری تمجید کنند، بلکه به کشورهای مختلف می‌روند و نقاط ضعف آنها را نشان می‌دهند.

-مکانیزم دوم، تعیین گزارشگر رویه ویژه‌ای است که سوالاتی را مطرح می‌کنند و کمیته شورای حقوق بشر این سوالات را به ما منعکس کرده و ما کتبا به آنها پاسخ می‌دهیم. مکانیزم سوم، UPR است که همه کشورها باید پاسخگو باشند. گزارش UPR ایران از لحاظ شیوه و محتوا جزو بهترین گزارش‌ها بوده است. زمانی که کشورها دور هم نشستند، ایران رکورد حقوق بشر را توضیح داد و این اولین باری بود که کشور مدعی مثل آمریکا که با گردن کلفتی همه را متهم می کرد، مجبور بود بنشیند و بقیه راجع به آن صحبت کنند.

-ما نه تنها با مکانیزم گزارشگری مخالف نیستیم، بلکه آن را قبول داریم، ولی تعیین گزارشگر ویژه کشوری باید قابل توجیه باشد. اولین اشکال ما نسبت تعیین گزارشگر ویژه کشوری این است که تعیین گزارشگر موجه نیست و کشورهای غربی دست به یکی کرده‌اند تا علیه کشور ما فشار سیاسی وارد کنند و از حقوق بشر برای مقاصد سیاسی استفاده ابزاری کنند.

-اشکال دیگرمان نسبت به گزارش احمد شهید این است که گزارشگرها به طور کلی و گزارشگر ویژه یک چارچوب کاری مصوب دارند که باید در آن چارچوب کار کنند. به عنوان مثال گزارشگر نباید وارد تبلیغات علیه کشور موضوع‌اش شود ولی هنوز مرکب حکم احمد شهید هنوز خشک نشده بود که از یک تلویزیون به تلویزیون دیگر می رفت و علیه ما مصاحبه می کرد و تبدیل به یک هنرپیشه رسانه ای شده بود. ما در دنیا هم جاذبه و هم دافعه داریم و خیلی این مسایل برای ما مهم نبود، ولی کسی که مسئولیت گزارشگری ما را می گیرد باید برای مدتی دهانش را در چارچوب قانون ببندد.

-یکی دیگر از اشکالات وارده به گزارش احمد شهید این است که در چارچوب سازمان ملل قواعدی برای غربال گزارش ها وجود دارد. گزارشگر نباید صرفا ادعا جمع کند، بلکه باید روش غربالگری داشته باشد و بگوید که روش کارم این است. حال آنکه ممکن است ما این روش را دوست نداشته باشیم، ولی باید در چارچوب بین‌المللی باشد. یکبار شمارش کردم و دریافتم که احمد شهید بالغ بر 1300 اتهام را متوجه ما کرده بود. حال ما باید چه می‌کردیم؛ تک تک جواب می‌دادیم؟ در این صورت 15 سال طول می‌کشید تا این اتهامات جواب داده شود. به او گفتیم 5 مورد را انتخاب کرده و به ما بگو تا بدانیم تکلیفمان چیست.

-اشکال بعدی ما به احمد شهید رابطه وی با تروریسم است. او مسوول بین المللی است و همه کشورها مسوولیت بین المللی دارند که با تروریسم در هر شکلی مخالفت کنند. اگرچه کسانی که این حرف ها را زده اند خود خطرناک ترین تروریست های دنیا را تولید کرده‌اند. داعش، طالبان و القاعده محصول سیاست های غرب است و خودشان آنها را درست کرده اند. تروریست هایی که غرب درست می‌کند خیلی وحشتناک ترند.

-احمد شهید با تروریست ها همکاری وسیعی دارد و به طور رسمی با آنها ارتباط دارد. وی این افراد را به عنوان مدافعان حقوق بشر مطرح می کند. به عنوان مثال منافقین حدود 17 هزار نفر را ترور کردند و ما با اسناد و اسامی به او گزارش دادیم. وی توجهی به این موضوع نکرد و کسانی را که دستشان به خون این افراد آغشته شده را به عنوان مدافعان حقوق بشر معرفی کرد. به عنوان مثال فردی که حداقل 4 نفر اعم از معلم، نانوا، عابر پیاده و کودک را ترور کرده و به اعدام محکوم شده است را به عنوان یک فرد فرهنگی معرفی می کند.

-دعوای ما با احمد شهید، شخصی نیست، ما این موضوعات را در صحنه بین المللی توضیح می دهیم. ایشان به خودش حق می دهد که تا دین اسلام را ارزیابی کند. بنا نیست که مرجع تقلید باشد و فتوا صادر کند. به عنوان مثال احمد شهید می گوید که ناسزا به پیامبران مهم نیست و مجازات ندارد. اینکه فحش و ناسزا به پیامبر مهم است یا خیر را این فرد نباید بگوید. وی باید بگوید که مجازات توهین به انبیا با کدام تعهدات بین‌المللی ما مغایر است.

-مسئولان ما در سطوح مختلف اعم از قضایی و دیپلماتیک و ... با احمد شهید ملاقات داشته اند. وی می گوید که می خواهد به ایران بیاید، ما با آمدنش به ایران مشکلی نداریم. هر سوالی هم که داشته باشد پاسخ می دهیم. سوال من این است که شما ایران می آیید چه کار می کنید؟ می‌گوید من اتهامات کشور شما را بررسی می کنم. 1300 اتهام! به او می گوییم که برای هر اتهام چه قدر زمان نیاز دارید؟ مثلا سه ساعت که اگر در 1300 ضرب شود، چند روز می خواهی ایران باشی. مشخص است که این موضوع نمایش است. ما می گوییم دو موضوع انتخاب کن که شما چه کار می خواهید انجام دهید زیرا طبق منطق سازمان ملل گزارشگر که جایی می رود می گوید که من این کارها را می خواهم انجام دهم که ما با آن مشکلی نداریم. همکاری ما با احمد شهید بیش از حد لیاقتش است.

-این اشکالات سبب می‌شود که آمدنش به ایران یک نمایش تجاری باشد. ناگفته نماند که یک سال دیگر از زمان گزارشگری احمد شهید درباره ایران باقی مانده است.

-ما برای خانم ناوی پیلای کمیسیونر عالی سابق حقوق بشر سازمان ملل این اشکالات را نوشتیم و در یک جلسه‌ای بسیار صریح با او صحبت کردیم. وی شجاعانه گفت که من فکر می‌کنم اشکالات ایران درباره گزارش احمد شهید جدی است و حتی گفت من او را برای این کار انتخاب نکردم. همکاران ما در جلسه‌ای در ژنو با او 5 ساعت صحبت کردند. ما سیستم دربسته نداریم و نگران نیستیم از اینکه اتهامی در مورد ما بررسی شود.

-درباره تعویض گزارشگر ویژه باید بگویم که نباید اساسا چنین گزارشگری برای کشور ما بگذارند؛ زیرا ما نهایت همکاری را داریم و راجع به هر موضوعی می‌تواند گزارشگر موضوعی به کشورمان بیاید.

-آبان ماه امسال گزارش جامع UPR ایران را ارایه دادیم، البته قبل از آن گزارش کتبی ارایه کردیم. این گزارش حدود 25 صفحه بود و بیش از 100 صفحه ضمایم داشت. این گزارش شامل اقدامات و نظرات ما در مورد توصیه‌های سایر کشورها بود. دبیرخانه مربوطه در شورای حقوق بشر گزارش ایران را از لحاظ ساختاری بهترین گزارش UPR دانست و ما در جلسه UPR بالغ بر سه ساعت راجع به این گزارش صحبت کردیم. همه کشورها راجع ما صحبت کردند و ما هم پاسخ آنهایی را که انتقاداتی داشتند، دادیم. به اتفاق آرا گزارش ما در قسمت اول تصویب شد و کشورهای مختلف به ما پیشنهاداتی ارائه دادند که این پیشنهادات را دسته‌بندی کرده و طبق آیین نامه باید نظرات‌مان را با این پیشنهادات ارائه دهیم.

-اینکه «حق مسلم ما انرژی هسته ای است» درست است و من یکی از طرفداران سرسخت توسعه اتمی هستم، البته حق مسلم دیگر حق انتخاب مبنای سبک زندگی است که نباید بگذاریم که این حق از بشریت گرفته شود. البته توفیق دولت ما توفیق ملی است و ان شاالله موفق می شوند؛ چرا که دیپلمات های ورزیده ای داریم که این کار را پیش می برند و من سال‌ها با آنها کار کرده‌ام.

-اکنون زمان خوبی برای پیش‌بینی نتیجه مذاکرات نیست؛ زیرا ممکن است من سلیقه دیگری در نحوه پیشبرد این مذاکرات داشته باشم و سلیقه در این زمینه خیلی مهم نیست. اکنون ما باید آقای روحانی را کمک کنیم. مذاکرات هسته ای مذاکرات سختی است و غربی ها خیلی بد عمل می کنند و ایران با خویشتنداری و متانت پیش می رود. اگر غربی ها این فرصت را از دست بدهند، ضرر عمده را آنها کرده‌اند. اگر غربی ها فکر می‌کنند که ما می‌خواهیم توانمندی هسته‌ای را رها کنیم اشتباه کرده اند. من طرفدار سرمایه گذاری وسیعی در دانش و تکنولوژی هسته‌ای هستم و فکر می‌کنم این بخش در ایران خیلی مظلوم است و مدیریت این بخش از دانش در کشورمان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. ما باید در مقابل تحمیل غرب برای اینکه قدمان کوتوله باشد محکم بایستیم. فکر می کنم آقای روحانی هم در این امور با من هم عقیده هستند.

-ان شاءلله تیم مذاکره کننده‌مان موفق باشند، البته معتقدم که اگر موفق شویم که می شویم باید متدهای کارمان را ارزیابی کنیم؛ زیرا کارآمدی مهم است. اکنون به صلاح نمی‌دانم که راجع به نتیجه مذاکرات اظهارنظری کنم چرا که ممکن است طرف مقابل سوء استفاده کند.

-اگر تیم ما در این مذاکرات موفق هم نشود، جمهوری اسلامی زمین نمی‌خورد و من قویا به نیروهای داخلی مان اعتقاد دارم و معتقدم موضوعی که مقام معظم رهبری به نام "اقتصاد مقاومتی" مطرح کرده‌اند هنوز در کشور باز نشده است. اقتصاد مقاومتی یک تز باسابقه است و ما می‌توانیم یک تجربه بسیار جالبی در پیشرفت اقتصادی در کشور داشته باشیم.

-طرفدار مذاکره هستم و مذاکره با آمریکا تابو نیست، ولی مذاکره برای ما وسیله است. من آمریکا را کشور جالبی برای بسط روابط نمی دانم، آنها سیاست‌هایشان را نسبت به ما و منطقه خاورمیانه بد تعریف کرده اند که قطعا سرشان به سنگ می‌خورد.

-امید کوکبی دانشجوی یکی از دانشگاه های آمریکا بود که به ایران برگشت. نیروهای امنیتی ما به او مظنون شدند و او را به اتهام جاسوسی دستگیر کردند. به این ترتیب پرونده ای تشکیل و وی محکوم شد. البته ما در این زمینه با مسوولان امنیتی و قضایی صحبت های مختلفی داشته و داریم. طبیعتا تبلیغات بین المللی روی این موضوع تاثیر گذاشته است. مثلا جایزه ساخاروف به وی دادند در صورتی که جایزه ساخاروف برای کسانی است که در امر حقوق بشر کار می کنند نه متهمین به جاسوسی!

-ناگفته نماند که ساخاروف دانشمند بزرگ روسی و پدر بمب هیدروژنی بود و دادن این جایزه به کسی که در کشور ما یک دانشجو بوده و اتهامی پیدا کرده از باب علاقه نبوده بلکه برای اینکه او را به یک سوژه تبلیغاتی علیه ما تبدیل کنند، بوده است. ما نمی توانیم با این سوژه ها کار کنیم ما باید مسیر قانونی مان را با تسامح پیش ببریم. سیستم قوانین ما تسامحات خوبی نسبت به دانشجو و اهل علم دارد. ستاد حقوق بشر هم کارش این است که ببیند این تسامح چقدر خوب اعمال شده است. طبیعتا این موضوع را پیگیری می کنیم. ما دوست داریم که این فرد مورد عفو قرار گیرد ولی فراموش نکنیم که وی محاکمه و محکوم شده است. به هر حال هر انسان خطا می کند این ربطی به آمدن دانشمندان ایرانی به کشور خود ندارد.

-عنوان حقوق بشر یکی از موضوعات مهم بین‌المللی است. در سازمان ملل وسیع ترین تشکیلات از لحاظ اسناد، سیستم‌های پایش و مکانیزم های پیگیری و پیگرد تحت عنوان حقوق بشر مطرح و درست شده‌اند. شورای حقوق بشر اخیرا از کمیسیون به شورا تبدیل شد و سطح مسائل حقوق بشر را بالا برده است. می‌توان گفت سطح شورای حقوق بشر اندکی کمتر از سطح شورای امنیت سازمان ملل است.

-کشورها در مورد حقوق بشر در سه لایه فعالیت می‌کنند. اولین لایه، حکومتی است و افرادی همانند وزیر، معاون وزیر و ... در آن حضور دارند. لایه دوم، NGO ها هستند که اصطلاح سمن‌ها را در مورد آن‌ها به کار می برند. لایه سوم، بین این دو لایه است که عنوان نهاد ملی را دارد و طبق کنوانسیون مصوب پاریس، ساختار تشکیل این نهاد به تصویب رسید که ما نیز آن را امضا کردیم. ترکیب این نهاد متشکل از نیروهای حکومتی و مردمی است و مسئولان دولتی، اساتید حقوق، وکلا و ... در آن حضور دارند.

-در این سه لایه، سمن‌های جمهوری اسلامی (سازمان‌های مردم نهاد) خوب عمل کرده‌اند و ما به این سمن ها که می خواهند در زمینه حقوق بشر کار کنند، کمک می کنیم. اکنون حدود 800 سمن داریم که بالای 80 درصد این سمن‌ها در زمینه حقوق بشر فعالیت می‌کنند.

-ناگفته نماند که اگر نظام مدنی ما را در منطقه با سایر کشورها با بارومتر دموکراسی بسنجیم از همه دموکرات تر است. به عنوان مثال برای مقایسه با ترکیه باید یادآور شوم زمانی که آقای خاتمی در ایران رئیس جمهور شدند، اربکان نیز در ترکیه رئیس جمهور شد که پس از دو سال توسط تانک های ارتش ترکیه از قدرت به زیر کشیده شد. در جمهوری اسلامی نیز آقای خاتمی با همه مخالفت‌های سیاسی که داشت دور اول ریاست جمهوری خود را تمام کرد و در دور دوم با آرای بهتری به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، یعنی مکانیزم دموکراسی در ایران کاملا جا افتاده تر از ترکیه و تمامی منطقه است؛ بنابراین کشوری با این کارنامه درخشان، بسیار بد است که مورد هجوم وسیع حقوق بشری قرار گیرد و کشورهای منطقه ما که کمترین رکورد دموکراسی و مشارکت عمومی را دارند، مورد تمجید قرار گیرند.

-زمانی که مسائل حقوق بشر در مورد ایران از حساسیت ماهوی اش خارج شد و نوعی سوءاستفاده وسیع بین‌المللی پیدا کرد و انعکاسات بد داخلی را به همراه داشت «ستاد حقوق بشر قوه قضاییه» تشکیل شد. زمانی یکی از مسئولان شورای حقوق بشر سازمان ملل، حدود 5 میلیون دلار از عربستان کمک گرفت و پس از آن اعلام کرد که رکورد حقوق بشر عربستان مثال زدنی است، به هر حال نظام تصمیم گرفت ستادی را به نام ستاد حقوق بشر تاسیس کند که تشکیل این ستاد در سال 84 در شورای عالی امنیت ملی به تصویب رسید. ریاست این ستاد با رئیس قوه قضاییه است، اما ستادی فراقوه‌ای محسوب می‌شود و اعضای آن متشکل از پنج وزیر شامل وزرای کشور، امور خارجه، اطلاعات، دادگستری و فرهنگ است. همچنین روسای نیروی انتظامی، سازمان زندان‌ها، دیوان عالی و دادستان کل کشور در این ستاد حضور دارند و بنده نیز افتخار دبیری این ستاد را از روز تاسیس تا به امروز دارم.

-ناگفته نماند همکاری بنده با قوه قضاییه در امر حقوق بشر از زمان آیت الله یزدی بود. در آن زمان در مجلس بودم و به همراه آقای ظریف و چند نفر دیگر کمیسیونی را در قوه قضاییه تشکیل دادیم تا درباره مسائل حقوق بشر به بحث و گفت‌و‌گو بپردازیم و مسائل حقوق بشر را ساماندهی دهیم. حجت الاسلام و المسلمین کریمی که اکنون رئیس دیوان عالی کشور هستند در آن زمان معاون قضایی قوه قضاییه بودند و در اولین ماموریت حقوق بشری قوه قضاییه، وی به ژنو رفت و در آنجا اعلام کرد که سیاست درهای باز نسبت به گزارشگرهای موضوعی داریم. پس از آن زمان حدود هفت گزارشگر موضوعی به کشورمان سفر کرده‌اند.

-ستاد حقوق بشر قوه قضاییه مسئولیت‌های مختلفی دارد که اولین مسئولیتش که مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده، این است که ما در مقابل تهاجماتی که به جمهوری اسلامی و تجربه مدنی‌مان می‌شود دفاع معقولی داشته باشیم و اگر اشکالی وجود دارد به آن پاسخ دهیم و اگر هم اشکالی است آن را قبول کنیم و اگر هم تهمتی باشد، مقابلش بایستیم. یکی دیگر از مسوولیت‌های‌مان در این ستاد تلاش برای تعمیق حقوق بشر بر اساس تفکر اسلامی است. ما حقوق بشر را بارومتر مدنیت می‌دانیم. حقوق بشری که در آن انسان‌ها مدعی کرامت خدادادی هستند، کرامتی که کسی آن را به عنوان صدقه به ما نداده لذا ما یک علاقه اثباتی نسبت به مسائل حقوق بشر داریم؛ بنابراین باید در کشور ما مردم با این حقوق آشنا شوند و متقاضی آن باشند؛ البته باید مکانیزم‌های پایش آن را داشته باشیم.

-یکی دیگر از مسوولیت‌های‌مان در این ستاد تعهدات بین المللی است، یعنی حتی اگر قبول نداشته باشیم، جایی که تعهد کرده باشیم پای آن می ایستیم. اسناد حقوق بشری هفتاد سال پیش نوشته شده‌اند. یعنی زمانی که مسلمانان در خواب بودند، متفکران سکولار لیبرال غربی بر اساس تلقی خودشان از مفهوم زندگی، ارزش ها، صلح و جنگ این اسناد را نوشته اند که این اسناد با ادبیاتی بسیار فرهیخته هستند. با ادبیات بین المللی تقریبا آشنا هستم و 36 سال است که مرتبا این ادبیات را مطالعه می کنم، بگونه ای که با آن اُخت شده ام. در واقع ادبیات حقوق بشری به مراتب از ادبیات دیگر محتوایی تر، زیرکانه تر و خواندنی تر است. این ادبیات بدون در نظر گرفتن سایرین نوشته شد، یعنی تجربه غربی در زندگی مبنا قرار گرفت و بقیه فراموش شدند.

-ادبیات حقوق بشری سه نسل دارد. نسل اول منشور و سپس میثاقین است، نسل دوم مکانیزم های پایش و نسل سوم تفسیر و توسعه است. ما در اولین نسل حضور نداشتیم، البته در دومین نسل نیز حضورمان هرچند کم ولی بی خاصیت نبوده و مثلا مکانیزم UPR را داشتیم که ایران در آن نقش داشت و بهترین مکانیزم پایش حقوق بشری است. نسل سوم از همه مهمتر است و به عنوان مثال توسعه مفهوم ازدواج است و ویژگی جدید تحولات جامعه غربی را دارد و به شکل شدیدتر اعمال می‌شود. به عنوان مثال در منشور حقوق بشر آمده که هر کسی باید بتواند همسر خود را آزادانه انتخاب کند و در این زمینه نباید فشاری وجود داشته باشد که ما نیز به آن معتقدیم. در اسناد دیگر مکانیزم هایی در زمینه رفع خشونت علیه زنان آمده که ما با آن موافقیم. من در ایران به خانم رابینسون دبیر کل سابق کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل به شوخی گفتم که ما همه زن ذلیل هستیم. پس ما در قسمت پایش هم دخالت کردیم و اعلام کردیم که خشونت علیه زنان در محیط کار و خانواده باید متوقف شود؛ البته علیه ما در این زمینه مطالبی مطرح شد.

-به عنوان مثال ما استنباط مان را در بحث نشوز و زمانی که زن ناشزه می‌شود و مرد چه حقی دارد به او فشار آورد، بر اساس مکتب اهل بیت (ع) بیان کردیم. مکتب ما بسیار با اسلام آمریکایی متفاوت است. آن‌ها تعجب می کردند که ما در کتب فقهی مان خشونت را به این شدت مورد انتقاد قرار داده‌ایم.

-در آمریکا زنان به حسب طول عمر ازدواجشان حداقل یک بار از همسرشان کتک خورده‌اند. این خشونت در مورد کشوری مثل آمریکا که این قدر مدعی است، بسیار زشت است. ریگان قبل از اینکه رییس جمهور شود هنرپیشه بود. وی فیلم‌هایش را برای تبلیغات انتخاباتی خود به نمایش گذاشت که در تمامی فیلم‌ها کتک زدن زنان را نشان می‌داد. البته از سوی دیگر مشارکت ما هم برای رفع خلاء حضور بسیار ضعیف است؛ زیرا در صحنه جهانی مقداری تنبل هستیم و برای این امور وقت نمی‌گذاریم.

-ناگفته نماند تا 50 سال پیش در آمریکا مساله هم جنس بازی ممنوع بود. به عنوان مثال زمانی آلن تورین دانشمند رایانه به دلیل هم جنس باز بودنش در لس آنجلس دستگیر شد تا با هورمون درمان شود. با این توصیف ظاهرا حقوق بشر آمریکا مشکلی ندارد، اما حالا یک دفعه به ما حمله می‌کند که چرا شما تعهدات بین المللی را قبول ندارید، در حالی که ما این تعهدات را قبول داریم. آنها تعهدات بین المللی را تغییر می دهند و جای ما در این پروسه خالی است؛ البته ما تلاش های خوبی در این زمینه انجام داده ایم.

-بیانات مقام معظم رهبری پیرامون سبک زندگی، درست سر بزنگاه بود؛ چرا که اکنون غرب به مردم دنیا می گوید شما برای مبنای سبک زندگی‌تان انتخابی غیر از نظام سکولار لیبرال ندارید. ما به آنها می گوییم شما می خواهید یک آزادی بزرگ را از ما بگیرید و آزادی های شکلاتی به ما بدهید. ما باید آزاد باشیم تا مبنای سبک زندگیمان را خودمان انتخاب کنیم.

-آرنولد توین بی - پدر تمدن‌شناسی - معتقد است در طول زندگی بشری تا به امروز، 25 تمدن بیشتر ظهور نکرده و تمدن های بشری اعم از یهودی، مسیحی، مصری و سریانی عمدتا فسیل شده‌اند. وی معتقد است که غیر از تمدن غربی که در حال جوشش است، تنها تمدن موجود تمدن اسلامی است البته او این تمدن را مریض می داند.

-در آن زمان تعبیر آرنولد توین بی این بود که تمدن اسلامی مانند شیر گر گرفته است و اگر گری‌اش خوب شود، همه ما باید از او بترسیم. حقوق بشر تجربه ای است که ایران را از یک کشور حاشیه ای به یک کشور بسیار موثر منطقه ای تبدیل کرده است و ما از لحاظ علمی در این زمینه پیشرفت داریم.