جنبش راه سبز - خبرنامه |
- یکی از نویسندگان کشور: خودسانسوری از سانسور مخربتر است
- هاشمی رفسنجانی: اولین مخالف احمدینژاد بودم و تا آخر ایستادم
- رهبر جمهوری اسلامی: باید کاریکرد که اسرائیل از طرف ساحل غربی احساس نگرانی کند
- محاکمه مدیران ۳ رسانه در دادگاه مطبوعات
- رضا معینی: روزنامه نگار نباید چوپان دروغگو شود
- کنسرت «کیتارو» در تهران
- هشدار رهبران پنج کشور: بیماری ابولا جدیترین مسئله بهداشتی جهان است
- داعش درحال عقب نشینی از بخش هایی از کوبانی
- ادامه مذاکرات هسته ای در وین
- بخش عمده جامعه کارگری از سبد کالایی دولت محروم میشوند
یکی از نویسندگان کشور: خودسانسوری از سانسور مخربتر است Posted: 16 Oct 2014 03:44 AM PDT جرس: احمد اکبرپور نویسنده و منتقد کشور، با بیان اینکه خودسانسوری مخربتر از سانسور بیرونی است؛ گفت: وقتی نویسنده دچار خودسانسوری میشود مجبور میشود آنقدر حذف کند و حذف کند تا چیزی از ماهیت داستان باقی نماند. ممیزیها به نویسنده اجازه رهایی و فراخی بال نمیدهند. دست نویسنده بسته است و برای اینکه دچار سانسور بیرونی نشود دست به خود سانسوری میزند و این موضوع بسیار مخرب است.
اکبرپور در گفتگو با ایلنا گفت: وضعیت ممیزیها و مجوز در وزارت ارشاد، نسبت به دولت قبل بسیار بهتر شده. البته دولت نباید به این مقدار کفایت کند و سعی در بهتر کردن شرایط داشته باشد. اما در این دوره میتوان در رابطه با مسائل و مشکلات با وزارت ارشاد صحبت کرد و جوابی دریافت کرد اما در دوره قبل امکانپذیر نبود. در دولت قبل تعامل یک طرفه بود و در این دوره برعکس آن را شاهد هستیم که این اتفاق جای امیدواری دارد.
اکبرپور با بیان اینکه نسل کتابخوان جامعه درحال منقرض شدن است؛ گفت: مردم خیلی کم کتاب میخوانند. جامعهای که کتابخوان باشد به همهی مسائلی که در فضایش اتفاق میافتد حساس است؛ در زمینه پیشرفتهای علمی سعی میکند خودش را با دنیا هماهنگ کند.
وی در رابطه با تأثیر رمان و داستان روی کودکان و نوجوانان گفت: به قول انیشتین«تخیل مهمتر از دانش است». به اعتقاد من؛ زیربنای تمام علوم تخیل هستند. کودک و نوجوان دارای تخیل فوقالعادهای است که این تخیل به وسیله داستان افزایش پیدا میکند و تقویت میشود. زمانی که کودک و نوجوان یک جامعه رمان نخواند پویایی و سرزندگی از آن نسل گرفته میشود. این کودکان به طور مثال اگر در آینده مهندس شوند یک مهندس تقلید کار میشوند نه مهندسی که جدیدترین کارها را با خلاقیت و نبوغ خود به انجام برساند. این افرد در آینده هر کاری که بکند یک کار تقلیدی است نه کار تولیدی چراکه تخیلشان را فعال نکرده و این تخیل فعال تنها با خواندن داستان و رمان است که در کودکان ایجاد میشود.
نویسنده «مادربزرگ جادویی» با اشاره به اینکه دولت نویسندگان را حمایت نمیکند؛ گفت: وزارت ارشاد حتی از کتابهای خودش هم حمایت نمیکند. حداقل باید کتابهایی که کتاب سال میشوند مورد حمایت قرار بگیرند. باید این کتابها به مدرسهها و کتابخانهها برود و توسط مردم خوانده شود. دولت باید از کتاب حمایت کند تا فرهنگ کتابخوانی در جامعه رشد کند. |
هاشمی رفسنجانی: اولین مخالف احمدینژاد بودم و تا آخر ایستادم Posted: 16 Oct 2014 03:44 AM PDT جرس: هاشمی رفسنجانی ناگفتههایی از دوران احمدینژاد را مطرح کرد و گفت: اولین نفری بودم که مخالفت کردم و تا آخر ایستادم. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار کرد: اخلاق دیپلماتیک ایجاب میکند به تعهداتمان پایبند باشیم، چرا که خلف وعدهها، ریشه اعتمادها را میسوزاند. به گزارش مهر، هاشمی رفسنجانی در دیدار جولیو هاس، سفیر کشور سوئیس در ایران، با یادآوری مذاکرات هستهای بین ایران و کشورهای 1+5 خاطر نشان کرد: افق روشنی در روابط ایران و غرب داریم که میتوانیم کارهای علمی، فنی و تکنولوژیک را در سایه مراودات سیاسی انجام دهیم. وی با اشاره به فراز و نشیبهای شرایط سیاسی، گفت: اخلاق دیپلماتیک ایجاب میکند که به تعهداتمان پایبند باشیم، چراکه خلف وعدهها، ریشه اعتمادها را میسوزاند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همکاری برای انتقال گاز به اروپا را ظرفیت آماده همکاری ایران و سوئیس خواند و اظهار کرد: اگر خط لوله انتقال گاز انجام شود، یک سرمایهگذاری همیشگی در جهت امنیت سیاسی اروپاست. وی انحصار تأمین منابع انرژی در جهان کنونی را نامناسب دانست و گفت: هم تولیدکننده و هم مصرفکننده باید با استفاده از اصل تنوع، از منافع آن برخوردار شوند. هاشمی رفسنجانی در ادامه با یادآوری برنامههای اقتصادی و سیاسی دولت یازدهم، تصریح کرد: اگر مسئولان غربی نتوانند مشکلات خود را در زمان دولتی که محصول تفکرات نیروهای فرهیخته کشور است، حل کنند، چه جوابی به افکار عمومی خود خواهند داد؟ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همه گفتار و رفتار ایران را در راستای اعتمادآفرینی خواند و ادامه داد: در چنین شرایط مغتنمی، بهانهتراشیهای سیاسی و توجه به کارشکنیهای لابیهای صهیونیستی، فرصت مناسبی را از دست غربیها میگیرد که به کمک ایران بتوانند بسیاری از مشکلات منطقهای و حتی جهانی را حل کنند. وی در پاسخ به اظهارات سفیر سوئیس در مورد اراده آمریکاییها برای حل مسائل نیز خاطر نشان کرد: با اینکه مشکلات داخلی آمریکا و فشار تندروهای آنها را میدانیم، ولی برای حل مسائل، تغییر گفتار کافی نیست و باید رفتارها هم مؤید گفتار باشد. هاشمی رفسنجانی، سوئیس را کشوری مستقل دانست و گفت: امیدواریم سوئیس تحت الشعاع قدرتهای غربی قرار نگیرد و تصمیمات سیاسی مستقلی را اتخاذ کند. وی با تأکید بر گسترش روابط دوجانبه، اظهار کرد: زمینههای همکاری تهران- ژنو کم نیست و تقریباً همه موضوعات همکاریهای بینالمللی را شامل میشود که باید براساس منافع ملی تعامل داشته باشیم. اولین مخالف احمدینژاد بودم و تا آخر ایستادم هاشمی رفسنجانی ناگفتههایی از دوران احمدینژاد را هم مطرح کرد و گفت: اولین نفری بودم که مخالفت کردم و تا آخر ایستادم. وی در مصاحبه با «اندیشهپویا» گفت: در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ثابت شد آنچه مردم اراده کنند، میشود. عضو مجلس خبرگان اظهار داشت: در 8سال دولتهای نهم و دهم شرایط نه برای من بلکه برای بسیاری سخت بود، چون دو دوره رئیسجمهوری و چند دوره در مجلس بودم و با جزییات مسائل و ساختار آشنا بودم، میدیدم بنایی که با زحمت، فداکاری و خون جوانان بنا شده چگونه دارد میریزد. کسانی آمده بودند که شاید با حسننیت ولی سوءمدیریت داشتند همه چیز را خراب میکردند. واقعا روزانه و خیلی روشن میدیدم که هر تصمیم آنها غیرکارشناسانه و به ضرر مردم و کشور است. هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: آیا تا به حال بررسی شده که چرا پس از انتخابات سال 1384 که به قول بعضیها مردم از حضور من در سیاست خسته شدند، در اولین انتخابات پس از آن (انتخابات دوره چهارم مجلس خبرگان) بین آیات و حججاسلام مردم رأی معنیداری به من دادند؟ پس از تقاضای آیات عظام و علمای اعلام و مسئولین نظام شرکتم در انتخابات را مشروط کرده بودم. وقتی آتش توپخانه تخریبگران خاموش شد، مردم براساس شناخت رأی دادند. آنها که به نفع من تبلیغ نمیکردند، فقط جلوی آنها گرفته شد. وی با بیان اینکه در هر انتخاباتی اگر اصرار مردم، نخبگان و حتی علما و مراجع قم و نجف نبود نمیآمدم، تاکید کرد: آقای خاتمی که آقای احمدینژاد را نیاورد. همان گونه که من آقای خاتمی را نیاوردم. کاری که من در آن مقطع (انتخابات سال 1376) کردم این بود که مانع نشاط سیاسی نشدم. تاکید من آنچنان تاثیر داشت که بعدها تندروهای جریان مخالف خاتمی در انتقادهایی از من صراحتا میگفتند که سخنرانیهای آقای هاشمی در خطبه نمازجمعه و حضور ایشان در ستاد انتخابات وزارت کشور دستاوردهای زیادی داشت. مصوبات زیاد استانی ظلم به مردم بود رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین گفت: در دولتهای نهم و دهم در یک جلسه دو ساعته در هر استانی که میرفتند بیش از 150 طرح و مصوبه داشتند. در ظاهر آن مصوبات لطف به مردم آن استانها بود ولی در حقیقت ظلم به آنها بود چون اولا امیدوار و سپس ناامید میشدند. ثانیا طرحهای بدون پشتوانههای کارشناسی دوامی ندارد، ثالثا اکثر قریب به اتفاق آن طرحها فقط روی کاغذ بودند یا کلنگ عملیات اجرایی آنها به زمین میخورد و به همان شکل باقی میماند. همین الان یکی از مشکلات دولت آقای روحانی هزاران طرح غیر توجیهی و نیمه تمام و وجود افراد غیرکارشناس در جایگاههای اجرایی است. وی اظهار داشت: اصلا رسما اعلام میکردند که مخالف تصمیمات مجمع تشخیص مصلحت هستند. کار به جایی رسیده بود که دروغ، تهمت توهین، غیبت و بالاتر از همه ریا برای دولت فراگیر شده بود. سیاست خارجی هم متکی به شعار بود که عواقب آن را دیدید. برخی در سیاست خارجی منافع شعاری را بر منافع ملی ترجیح میدادند. هاشمی رفسنجانی خاطرنشان کرد: در دوران دولت احمدینژاد من به دعوت ملک عبدا... برای شرکت در کنفرانس گفتوگوی ادیان به مکه رفتم و درخلال سفر تفاهمات خوبی برای کم کردن اختلافات داشتیم. وقتی برگشتیم ناگهان وزیر خارجه دولت احمدینژاد اعلام کرد که از آقای ریشهری که در سازمان حج بود در فرودگاه جده انگشتنگاری شد و به ایشان توهین کردند. من موضوع را از خود آقای ری شهری پرسیدم و گفت اصلا چنین چیزی نبود. خود ایشان به آقای متکی زنگ زد که چرا چنین خبری را پخش کردهاید؟ در جواب گفت که تحت فشار بودم که چنین خبری را بسازم و بگویم. وی افزود: برخی مصالح و منافع کشور را فدای اختلافات سیاسی خویش کردند و پس از آن دیدید که عربستان چه رویکردی با ایران داشت و چه ضررهایی که به خاطر این تخاصم ساختگی متوجه جهان اسلام مخصوصا کشورهای اسلامی در منطقه شد. وی با اشاره به اینکه در اولین دیدار با دکتر روحانی که رئیس جمهور شده بود، دو نکته را به ایشان گفتم، تصریح کرد: اول اینکه کسی را برای وزارت و مسئولیتهای دیگر به شما پیشنهاد نمیکنم و اگر در انتخاب اشخاص از من مشورت بخواهید، نظراتم را میگویم. دوم اینکه اگر در موردی انتقادی ببینم، میگویم. وی معتقد است: در انتخابات ریاست جمهوری اخیر بار دیگر ثابت شد که آنچه مردم اراده کنند، میشود. در انتخابات اخیر مقام معظم رهبری تعبیری درباره حقالناس بودن رأی مردم داشتند... از طرفی چون ولیفقیه گفتند یک حکم شرعی است از طرف دیگر یک اصل اسلامی و انسانی و منطبق با استانداردهای دموکراسی دنیاست که حق را به اکثریت میدهد. با توجه به این اصل کسی حق ندارد با هر توجیهی در مقدمات انتخابات دخالت کند. یعنی نباید کسی را بدون دلیل رد صلاحیت کنیم. هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه نمیتوان حقالناس را سلب کرد، افزود: در تبلیغات باید عادلانه رفتار شود. این شرطها، شرطهای رعایت حقالناس است و باید مراعاتشان کنیم. وی افزود: اخیرا رهبری دو جمله گفتند که هر دو میتواند خط آینده را ترسیم کند. یکی اینکه «رأی مردم حقالناس است» که معنایش سلامت همه انتخاباتها در جمهوری اسلامی است. جمله دیگر اینکه «عمیقا به اعتدال اعتقاد دارم» است که اگر حقالناس بودن رأی مردم پایه باشد و اعتدال روش کارهای ما باشد بهترین فضا برای سیاست داخلی به وجود میآید.
|
رهبر جمهوری اسلامی: باید کاریکرد که اسرائیل از طرف ساحل غربی احساس نگرانی کند Posted: 16 Oct 2014 03:44 AM PDT جرس: رهبر جمهوری اسلامی در دیدار یکی از رهبران گروههای مسلح فلسطینی مستقر در غزه، برنامهریزی برای همراه شدن بخش ساحل غربی فلسطین در رویارویی با اسرائیل را یک پروژه اساسی برشمرد و تأکید کرد: "جنگ با اسرائیل، یک جنگِ سرنوشت است که باید تکلیف را نهایی کند و باید کاری کرد که دشمن همان نگرانیهایی را که از ناحیه غزه دارد، از طرف ساحل غربی نیز احساس کند."
به گزارش سایت رهبری، آقای خامنه ای صبح امروز (پنجشنبه) در دیداررمضان عبد الله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و هیأت همراه، با اظهار خرسندی فراوان از پیروزی غزهی مقاوم در جنگ 51 روزه و اظهار عجز اسرائیل در برابر مردمی محاصره شده، این پیروزی بزرگ را مصداق «وعده نصرت الهی» و بشارت دهنده تحقق پیروزیهای بزرگتر خواندند و تأکید کردند: جمهوری اسلامی و مردم ایران به پیروزی و ایستادگی شما افتخار کردند و امیدواریم سلسله پیروزیهای مقاومت تا پیروزی نهایی ادامه یابد. |
محاکمه مدیران ۳ رسانه در دادگاه مطبوعات Posted: 16 Oct 2014 03:44 AM PDT جرس: مدیرعامل سابق خبرگزاری جمهوری اسلامی و مدیرمسوول سایت تحلیلی خبر آنلاین و سایت خبر ورزشی هفته آینده محاکمه می شوند.
به گزارش مهر، یکشنبه هفته آینده دادگاه مطبوعات در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران تشکیل جلسه می دهد.
در این جلسه که به ریاست قاضی مدیرخراسانی و با حضور اعضای هیات منصفه مطبوعات برگزار می شود، مدیرعامل سابق خبرگزاری جمهوری اسلامی و مدیرمسوول سایت تحلیلی خبر آنلاین و سایت خبر ورزشی محاکمه می شوند.
اتهام مدیران این رسانه ها نشر اکاذیب است. |
رضا معینی: روزنامه نگار نباید چوپان دروغگو شود Posted: 16 Oct 2014 02:39 AM PDT عبدالرضا تاجیک جرس: برخی رویدادها و اتفاقهای قضایی در زمانهای گذشته نشان از آن دارد که دمیدن بیتأمل و تعمق بر تنور هیجان گرایی، مسیر تظلم خواهی قربانیان و آسیب دیدگان را به بیراهه برده است. فضای ایجاد شده در خصوص دو پرونده قضایی مربوط به محسن امیر اصلانی و ریحانه جباری را میتوان در این مسیر دید. در این مسیر برخی با عنوان روزنامه نگار، برخی با عنوان فعال حقوق بشر و برخی هم با عنوان فعال مدنی وارد عرصه شدند. برخی این دو نفر را در حد قدیسان ارتقاء دادند و برخی آنان را مجرمانی خطرناک معرفی کردند. اما بودند و هستند کسانی که با این دو به عنوان قربانی برخورد کردند. سؤال: این روزها خبرهای مربوط به مرحوم محسن امیر اصلانی و خانم ریحانه جباری برجسته شده است. آقای اصلانی مدتی پیش اعدام شد و خانم جباری نیز با حکم اعدام مواجه است. البته موضوع پرونده این دو نفر و صدور حکمهای این چنینی، موضوع جدیدی نیست، یعنی در گذشته نیز شبیه این دو پرونده داشتهایم. برخی از آن پروندها شبیه این دو پرونده برجسته شده و برخی برجسته نشدهاند. از سوی دیگر ما شاهد این موضوع هستیم که در برخورد با این دو پرونده، فعالان سیاسی، حقوق بشری و رسانهای وارد عمل شدند اما در برخی موارد این ورودها با ورود به حوزه دیگر همراه بوده است؛ به گونهای که هر کدام از این فعالان تلاش داشتند تا با استفاده از حوزههای دیگر به اهداف خود برسند. حال با توجه به تخصصتان در حوزه حقوق بشر و روزنامه نگاری، اگر بخواهم سؤالم را بصورت مشخص از شما بپرسم این است که آیا میتوانیم مرزی میان فعالیتهای حقوق بشری با روزنامه نگاری مشخص کنیم؟ این پرسش برای خود من نیز با توجه به صحبتهایی که در سالهای اخیرگفته شده است، وجود دارد. اگر اصول حقوق بشری را به عنوان پایه در نظر بگیریم، این اساس را جدا از چارچوبهای اخلاقی روزنامهنگاری نمیبینم.
به بحث تعهد اخلاقی روزنامه نگار اشاره کردید. در صورت هم مسیر نبودن بازگویی حقیقت توسط روزنامه نگار با رعایت مسایل انسانی چه باید کرد؟ آیا احساس نمیکنید به روزنامه نگار متخصص در حوزه حقوق بشر نیاز داریم؟ همانطور که روزنامه نگار متخصص صلح داریم.
روزنامه نگاری مغایر با رعایت حقوق بشر نیست. به تازگی از روزنامهنگار حقوق بشر سخن میگویند. این نوع روزنامهنگاری میتواند یک تخصص باشد- درباره تاریخ حقوق بشر و به شکل مشخصتر و با توجه به انبوه اسناد و قطعنامهها و ارگانهای حقوق بشری، روزنامه نگاری متخصص در تاریخ و امر حقوق بشر، شاید تخصصی است که همه روزنامه نگاران ندارند.
در اینجا من سؤال دیگری میپرسم. با توجه به بحث اخلاق حرفهای، روزنامه نگاری در مسیر کشف حقیقت، اطلاعاتی به دست میآورد که ارائه و انتشار این اطلاعات میتواند به وخیمتر شدن وضعیت یک فرد منجر شود. در این صورت چگونه باید حقوق بشر را با روزنامه نگاری جمع کنیم؟
نخست باید این «فرد» را تعریف کرد؛ فرد مشخص یا نامشخص. مثالی میزنم. وزیر فرانسوی که در سوییس حساب خصوصی دارد و وزیر اقتصاد است یا وزیر مالیات که خودش مالیات نمیدهد. این موضوع دیگر مسأله خصوصی نیست، مسئله یک فرد عمومی است و موضوع هم مسأله منفعت عامه است. او مسئولیت دارد و بر اساس آن در برابر جامعه مسئول است. ولی اینکه دخترش یا همسرش- البته اگر در رابطه با مسایل مربوط به آقای وزیر و در چارچوب منافع عامه نباشد- با چه کسی رابطه داشته یا دارد، نمیتواند مسأله جامعه باشد. حوزه خصوصی زندگی است.
یک اصل حقوق بشری داریم و آن این است که اصول حقوق بشر تابعی از اصل اول حقوق بشر- حق حیات- هستند. نخستین وظیفه حفظ زندگی فرد است. دوم، نقشی که خانواده و ذینفع حقوقی درباره قربانی دارد. در حال حاضر در فهرست روزنامه نگاران ما، تعدادی هستند که ما میدانیم در زندان هستند اما خانواده و وکلایشان به هر دلیلی نمیخواهند که اسم آنها طرح شود. مسأله آنها نگرانی در خصوص جان آن فرد است. من همیشه با این کار خانوادهها موافق نیستم ولی به اجبار در بسیاری از مواقع باید این خواست را رعایت کرد. برای مثال، به دو روزنامه نگار امریکایی که توسط داعش سر بریده شدند، اشاره میکنم. در این موارد گزارشگران بدون مرز با آنکه از وضعیت آنها مطلع بود، اطلاعیهای منتشر نکرد وکمپین به راه نیانداخت، چون درخواست خانواده و وکلا بود. متأسفانه آنها سر بریده شدند. شاید راه انداختن کمپین میتوانست به آنها کمک کند. در شرایط امروز مسأله گروگانگیری مهم است و ما بیشتر در باره آن فکر میکنیم. گاهی یک حرکت غلط با نیت خوب میتواند به قیمت جان قربانی تمام شود. اینکه کمپینی راه بیفتد و گروگان گیران مقدار باج خواسته شده را افزایش دهند و فکر کنند که این افراد مهم هستند و نوعی دیگر رفتار کنند.
پس باید دید که ما با چه کسانی هم طرف هستیم، جوامع مختلف، قوانین مختلف دارند. در رابطه خاصی که شما گفتید، به نظرم باید مواضع جمهوری اسلامی را به شکل دیگری دید.
من دوباره به سؤال قبل و مثالی که در آن زدم برمی گردم. میخواهم بیشتر مصداقی صحبت کنم. شبیه پرونده خانم جباری، پروندههای مختلفی در ایران وجود داشته است. پس این پرونده، پرونده منحصر به فردی نیست. در اینجا طبق قوانین ایران، حکم اعدام صادر شده است. حالا خانواده مقتول یا رضایت میدهد یا نمیدهد. اما در این ماجرا برخی روزنامه نگاران یا رسانهها به سمتی حرکت کردهاند که جدای از خانواده مقتول، دولت را نیز درگیر کردهاند. حال اگر شرایط به گونهای شود که این دولت برای دفاع از قدرت و قوانین خودش- درست یا نادرست- وارد عمل شده و در کنار خانواده مقتول قرار بگیرد و از این طریق جان متهم به خطر بیافتد، آیا نقض غرض نخواهد بود؟
در این مورد، باید توجه کنیم که حکومت بیطرف نیست یا من آن را بیطرف نمیبینم. یعنی عامل اصلی، حکومت و در کل قدرت حاکم است. فرض کنیم که من و شما همین الان در ایران و در دفتر یکی از چندین روزنامههایی که شما در آن کار کردهاید و توقیف شدهاند، نشسته بودیم و درباره همین پرونده صحبت میکردیم تا در روز بعد در همان روزنامه منتشر شود. من فکر میکنم اصلاً نمیتوانستیم صحبت کنیم. اما فرض محال، محال نیست. اگر آنجا بودیم و آزادی بود، میگفتم که جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه خودش میکشد، عملاً بخش از شهروندان را هم به جلاد تبدیل کرده است. پسر کوچک یک مقتولی که واقعاً هم وحشیانه کشته شده است، میرود و چهارپایه را از زیر پای کسی که دادگاه حکم اعداماش را صادر کرده است، میکشد. این حکومت است که عامل اصلی این جنایت است. پس این موضوع وظیفه اول یک روزنامه نگار است تا آن را روشن کند نه اینکه گفتمان قدرت بر ما تحمیل شود که حالا برویم از خانواده مقتول بخواهیم تا از قصاص بگذرد. اصل مجازات اگر هم ناعادلانه باشد، حکومت باید مجازات کند نه خانواده قربانی. ما هر دو شاهدیم که یک جمله درباره قصاص، یک نشریه بسیار خوب ما را از فضای رسانهای حذف کرد. اگر آزادی میبود و میشد در این باره بحث کرد، به نظر من، همه میفهمیدند که این روند برای مجازات مجرمان، غیر انسانی است و نباید اجرا شود. بحثی که امروز توسط روشنفکران مذهبی و برخی علمای مذهبی در باره عدم اجرای قصاص طرح شده است. به این بحث هیچگاه در جامعه اجازه انتشار برای عموم داده نشده است.
اما در رابطه با ایران، مسالهای است که باید در صحبتها و تحلیلهایمان به آن توجه کنیم. در برخی مناطق به مسأله خونخواهی اشاره میشود. مثالهایی میتوان مطرح کرد که در صورت عدم ورود حکومت، خانوادهها خود برخورد کردهاند. این مثال را برای آن گفتم تا بگویم که در جامعه ما تنها حکومت مطرح نیست. من باور ندارم. این جامعه که بعد از جمهوری اسلامی شکل نگرفته است. من میتوانم از منطقهای که خود از آن هستم، سخن بگویم که عملاً خونخواهی در آن وجود داشته و دارد. البته با وجود دست بسته روشنفکران و هنرمندان، بازهم در این باره کلی کار شده است. درست میگویید که عرف بوده است ولی در زمان شاه همین عرف به این صورت نبود و به نوعی داشت تغییر میکرد. اگر این عرف هم وجود داشته باشد، وظیفه روزنامه نگار است که برای تغییرش تلاش کند، نه آنکه گفتمان حکومت را بپذیرد. باید به حکومت گفت که وظیفه پسر کوچک فردی که کشته شده نیست تا برود چهارپایه را از زیر پای اعدامی بکشد. طرح این موضوع، وظیفه روزنامه نگار در رابطه با کشف حقیقت است. من مخالف تلاشهای جامعه مدنی برای نجات جان در همین سیستم نیستم و آن را تلاشی ارزشمند میدانم. البته منظور جامعه مدنی است و نه سناریوی حکومتی که برای مجامع حقوق بشری آماده شده است تا دستگاه قضایی با مهربانی نشان دهند که حکم اعدام میدهد اما بعد میرود تا برای قربانی بخشش بگیرد. جامعه مدنی یعنی «لگام»- لغو گام به گام اعدام- و پیش از آنها، تلاشهای عمادالدین باقی در چارچوب «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» و «انجمن پاسداران حق حیات» که به آن اجازه تشکیل و فعالیت ندادند.
در اینجا موضوعی مطرح میشود. تلاش میکنم از موضوع روزنامه نگاری خارج نشوم. شما به لگام اشاره کردید. شما همچنین ایراداتی بر حکومت ایران وارد کردید اما قوانینی که این حکومت اجرا میکند همه منبعث از فقه است. من نمیگویم منبعث از اسلام بلکه تأکید دارم که بگویم از فقه است. این قوانین در مواردی اقداماتی را مجاز دانسته است که شما فکر میکنید ضربه میزند، مثل همان بحث چهارپایه کشیدن توسط یک نوجوان. بنابراین وظیفه روزنامه نگار بر اساس همان اصول پذیرفته شده یا جامعه مدنی برای تغییر وضع موجود این است که پنهان کاری نکند و مسائل و مشکلات را یک طرفه نبیند. انتقاد به یک طرفه دیدن است. یعنی اگر حکومت را میبیند، قاتل و مقتول را هم ببیند یا عکس این موضوع. همچنین منبع تنظیم و تصویب قوانین را ببیند که میتواند فقها باشند. الان در میان روحانیون، افرادی هستند که گفتهاند، برخی احکام دردنیای کنونی جوابگو نیستند. انتقاد من به لگام این است که باب گفتوگو با فقها را برای تغییر نگاهها باز نکرده است. حتی برخی از لگامیها در دیدگاههایشان چنین چیزی را مطرح نمیکنند. بنابراین به نظرم روزنامه نگاری که نخواهد- بر اساس اصول مطرح شده در سخنان قبل- این طرف قضیه را ببیند و فقط بخواهد بر روی حکومت و دولت تمرکز کند نمیتواند در این مسیر حرکت کند.
شما درست میگویید. من به خاطر همین هر دو را مثال زدم. هر دو جزء جامعه مدنی هستند و مغایر هم نیستند. این بحثها در جامعه ما ضروری است.
منظور من این است که در صورت گفتوگو نکردن و نادیده گرفتن، این ذهنیت را میان آنان ایجاد کند که عدهای میخواهند تا احکام اسلام را زیر سؤال ببرند؛ یعنی عملاً باعث تحریک آنها شود.
خب بشود. بالاخره موقعیت مهم است. من میگویم که حکومت با اعمال زور دارد احکام اعدامها را اجرا میکند و هیچ تلاش هم در رابطه با کم کردن آن نمیکند.
یعنی شما معتقد هستید که اگر حکم اعدام صادر نشود، واکنش خیلی حادی از طرف بخشهایی از جامعه به خصوص کسانی که اعتقاد شدید به اجرای احکام اسلامی دارند، رخ نمیدهد؟
اگر چنین باشد، باید الان بنشینیم و با داعش هم صحبت کنیم که شما به جای سر بریدن با طناب اعدام کنید. در رابطه با حقوق بشر و حقوق انسانی نمیشود بحث کرد. به شکل مشخص باید در این جامعه، دین از دولت جدا باشد؛ مثل بسیاری از جوامع دیگر. من عمیقاً اعتقاد دارم که اگر حوزه علمیه همان حوزه علمیه باشد و بدون فشار حکومتی و سانسور باشد و آقای تاجیک و دیگر دوستان بروند و با علما صحبت کنند- نه ملاهایی که به آنها پول میدهند تا خودشان را به خواب بزنند-، این علما پاسدار حق حیات میشوند؛ مثل همان کلیسایی که دیروز آدم میسوزاند و امروز جزء مخالفان مجازات اعدام است.
خب اگر یک روحانی نتواند این را بفهمد که در این جامعه، بچههایی که به دنیا آمدهاند، عملکرد حکومت معتادشان کرده است که دیگر روحانی نیست. من فکر میکنم که بخش عمدهای از روحانیون واقعی این موضوع را فهمیدهاند. باز هم فرض محال، امروز اگر تصمیم گرفته شود تا عرف جامعه این باشد که شیخ صادق آملی لاریجانی، رییس دستگاه قضایی بیاید و بگوید که ما فلان قاتل را به جای قصاص و اعدام به حبس ابد محکوم کردهایم، شما فکر میکنید اتفاقی میافتد؟ اگر ایشان به عنوان یک روحانی- روحانی و نه معمم سیاسی-، توضیح دهد که ما این «مجرم» را زندانی میکنیم و نمیکشیم، همین بخشی از جامعه که شما میگویید، متأثر از این موضع میتواند نظرش تغییر کند.
از اینکه چگونه میتوان تأثیر گذاشت و وضعیت را اصلاح کرد، سخن گفتید. اما در این مسیر هستند کسانی که در انتقال خبر سعی در برجسته کردن خبری دارند تا از این طریق، توجه افکار عمومی را به آن جلب کنند. حال من میخواهم این پرسش را مطرح کنم که چگونه میتوان توجه افکار عمومی را جلب کرد بدون آنکه اطلاعات غلو آمیز یا خبر غیر صحیحی را منتشر کرد؟
اینجا با هیجان گرایی تداخل پیدا نمیکند؟ کار روابط عمومی تهییج و برانگیختن است. ما از این برانگیختن استفاده میکنیم. به عنوان مثال، چرا یک اطلاعیه با ده مرکز اسلامی در محکوم کردن کارهای داعش منتشر میکنیم؟ هدف ما تهییج است. نوعی اطلاع رسانی و نوعی بسیج و در اصل تلاش برای وادار کردن دیگران به تأمل در باره مسأله است. اما ما بلافاصله در فردای اعدام روزنامهنگار امریکایی این کار را نکردیم. در آن روز بدون شک تهییج بیشتر میشد اما رعایت برخی موازین، لازم است. تنها هدف تهییج نیست؛ هدف این تهییج، تأثیر و تأمل هم است. برای همین در این اطلاعیه پیش از آنکه بگوییم گزارشگران بدون مرز این کار را انجام داد، میگوییم ده مرکز اسلامی این کار را انجام دادند و نه ما. بخشی از کار حقوق بشری تبلیغ و انتشار است و البته انتشار، بخشی از کار روزنامه نگاری است؛ یافتن اطلاعات، کشف حقیقت و انتشار آن هم. در این باره تأکید بر موازین حرفه اخلاقی مهم است. اگر در تبلیغ، تنها به قصد ضربه زدن به حکومت اغراق کنیم یا دروغ بگویم، پس از مدتی اینگونه تبلیغ، کارکردش را از دست میدهد. این رفتار، دشمن اطلاع رسانی است. روابط عمومی کارش توجیه است و در خدمت «قدرت» اما روزنامه نگاری، پاسخ گو کردن قدرت به شکل دموکراتیک است. معیارهای پروپاگاندای مثبت و منفی چیست؟ من البته از واژه تبلیغ استفاده کردم که کمی با پروپاگاند متفاوت است. دقیقا همان معیار روزنامه نگاری یعنی کشف حقیقت، تعهد به واقعیتهایی که وجود دارند، صحت و درستی اطلاعات انتشار یافته و محترم شمردن مخاطبان. سلب نکردن امنیت مخاطبان چطور؟
روزنامه نگارها نباید در دام قدرت بیافتند. البته منظورم از قدرت فقط حکومت نیست بلکه معنای عمومی آن است. وقتی که طالبان به هنگام گروگانگیری دو روزنامه نگار فرانسوی، در صحبتهایشان از این میگویند که ملاعمر دشمن آزادی اطلاع رسانی نیست و شما نام او را بردارید تا ما زمینه آزادی گروگانها را فراهم کنیم، از تغییر یک واژه صحبت میکنند. این واژه یک مفهوم است. اینجا یک دام است، بنابراین باید متوجه شد. همان موقع برخی به ما میگفتند که این کار را انجام دهید. من مصداقها را به داخل ایران ببرم. با طرح پرونده قضایی آقای محسن امیر اصلانی، شاهد انتشار خبر، گزارش یا گفتوگو در خصوص این پرونده بودیم. برخی برای او از واژههای مختلف استفاده کردند که در جاهایی میتوانست اشتراک نداشته باشد. برخی گفتند زندانی عقیدتی و برخی گفتند زندانی سیاسی و گاهی هردو نوشته شد. گاهی او را مفسر قرآن نامدیدند و گاهی او را روانشناس. حال که کمی از آن روزها فاصله گرفتهایم، اگر بخواهیم مروری بر آثار منتشر شده در رسانهها در این خصوص داشته باشیم، آیا شما نحوه مواجه رسانهها با پرونده قضایی محسن امیر اصلانی را حرفهای میدانید؟ من فکر میکنم که رسانهها به دو دلیل نمیتوانند در ایران حرفهای عمل کنند. یکی که پیشتر به آن اشاره شد، یعنی لزوم بودن دو معیار «شفافیت» و «اطلاع رسانی» در دستگاه قضایی است که نظام جمهوری اسلامی در کلیاتش و دستگاه قضایی بطور خاص، فاقد این دو معیار است. سپس شرایط کار رسانه است. در این شرایط، اطلاع رسانی در میان تاریکی و ظلمات انجام میشود. کار حرفهای نیاز به روشنی دارد. وقتی فردی مثل آقای آملی لاریجانی که همه میدانند توان اداره دستگاه قضایی را ندارد ولی در رأس دستگاه قضایی است، چون دست نشانده ولی فقیه است، چه کاری در این باره میتوان انجام داد. همینجا بگویم، از آنجا که سرنوشت ما در ایران گویی همیشه انتخاب میان بد و بدتر است، به نظر من، رئیس پیشین دستگاه قضایی، آقای شاهرودی دست کم از ایشان- ورای سواد و کارآیی-، بسیار بهتر بود.
با توجه به صحبتهایتان دو سؤال برای من پیش آمد. وقتی من گزارشها یا گفتوگوها در این خصوص را میخوانم به این نتیجه میرسم که اکثراً به یک طرف پرونده توجه شده است؛ حتی با همان اطلاعات و اخبار حداقلی. آیا بر روی حداقل اطلاعاتی که وجود داشته کار شده است؟ یکی مینویسد یا میگوید مفسر قرآن، دیگری میگوید یا مینویسد زندانی عقیدتی یا سیاسی. در اینجا شما میبینید که از واژههای مختلف برای معرفی یک شخص استفاده میشود. یعنی بیحساب از واژهها استفاده شده است. کسانی که از او به عنوان مفسر قرآن یاد کردند به دنبال کشف این موضوع نبودند که آیا او قبل از بازداشت نیز به عنوان مفسر قران شناخته میشده است یا نه؟ آیا واقعاً آثار به جا مانده از او تفسیر است یا نه؟ فقط به خانواده و دوستان این فرد رجوع و به روایتهای آنان توجه شده است. یا فیلمی منتسب به او پیش از اعدامش منتشر شد. چگونگی مراحل ساخت و انتخاب زمان انتشار فیلم، مورد پرسش قرار نگرفت. درست است که برخی تلاشها از جمله مصاحبه با مسئولان قضایی مشکل یا غیر ممکن است اما آیا برای این منظور تلاش شده است؟ من فکر میکنم در اینجا حداقلها نادیده گرفته شده است.
نمیدانم این حداقلها را ما چطور میتوانیم پیدا کنیم. بازهم همان فرض محال، فرض کنیم من و شما ایران بودیم و میخواستیم در مورد این پرونده تحقیق کنیم؛ من فکر میکنم در عمل نمیتوانستیم. دوباره تکرار میکنم، شفافیت و اطلاع رسانی نیاز است و این شفافیت و اطلاع رسانی در رابطه با یک نهاد دموکراتیک است که دستگاه قضایی فاقد آن است.
داشتن اطلاعات مهم است اما در جریان تنظیم خبر و گزارش یا انجام گفتوگو در مورد پروندههایی مانند خانم ریحانه جباری که به صدور حکم اعدام برای متهم انجامیده است، رسانهها برای پرداختن به این موضوع باید چگونه برخورد کنند تا شائبه دفاع از متهم به قتل پیش نیاید؟
توضیح همان است، بحث صحت خبر و تعهد به حقیقت. من نمیتوانم بگویم فلانی را که گرفتهاند، اتهامش این نبوده است. برخی از روزنامهنگاران در تظاهرات دستگیر شدند. ما هیچ جا پنهان نکردیم که این افراد در تظاهرات دستگیر شدهاند. ولی اتهامشان که منجر به محکومیت شده است، روزنامه نگاری بوده است. نهاد بازداشت کننده، بسیاری از بازداشت شدگان همان تظاهرات را آزاد کرده است ولی این فرد را نگه داشته است. سپس در باره مقالاتاش بازجویی کرده است. صحت و درستی خبر اصل است. اگر چه من به عنوان روزنامه نگار، همیشه در کنارقربانیام چون قربانی، قربانی این نظم است. من میان قاضی صلواتی و اصلانی، در کنار اصلانی میایستم. حق را آنجا میبینم. حق را در کنار صلواتی نمیبینم. ولی اگر بخواهم همه مسایل در رابطه با آقای اصلانی را پنهان کنم، به وظیفهام عمل نکردهام. بحث اینجا است، اعدام حق این انسان نبوده است. ولی اگر مواردی در پرونده بوده است که باید روشن و مشخص شود، بدون شک باید گفت. اگر این نظامی را که ما نقد میکنیم، وحشتش از دانستن و حقیقت است، خب چرا من باید حقیقت را پنهان کنم؟ چرا من باید مثل آن عمل کنم؟ من حقیقت را میگویم، اما میگویم که در مقابل صلواتی، این طرف ایستادهام. مشخص و معین از قربانی دفاع میکنم. مجازات اعدام «نه» ولی تشریح وضعیت این قربانی، تشریح حقیقت جامعه است، جامعهای که حکومت ساخته است. فارغ از وظیفه اطلاع رسانی و دانستن همه موازین روزنامه نگاری و حقوق بشری، به شکل منطقی هم پنهان کردن غلط است. خب در اینجا شاید یک روزنامه نگار، شانتاژ کند؛ همان پروپاگاندای منفی یا بزرگنمایی. شاهد بودهایم که درباره موضوعهای مختلف از این روش استفاده شده یا میشود. نگاه شما به چنین روزنامه نگارانی که با شانتاژ در انتشار یک خبر، ضریب خطای فعالان مدنی را بالا میبرند، چگونه است؟ فعالان مدنی بر مبنای اطلاعات در جامعه اقدام میکنند. اگر اطلاعاتی بدهد که اطلاعات واقعی نیست؛ یعنی اطلاعات کاذب یا همان هیجان گرایی. من در رابطه با پرسش شما به موردی اشاره کنم که شاید جالب باشد. اواخر تیرماه ۸۹، خبری به ما رسید که منبعش معلوم و صحتش درست بود. آن خبر این بود که آقای رضا تاجیک در ملاقاتش گفته است که در زندان هتک حرمت شده است. این خبر به دستم رسید. چه به عنوان روزنامه نگار و چه با مسئولیتی که در سازمان داشتم، در مورد این خبر چه میتوانستم بگویم؟ در این باره نمیتوانستم به دادگاه انقلاب اسلامی زنگ بزنم و بگویم که جریان چه بوده است؟ به دادستان زنگ بزنم که آقا جریان چه بوده که در حضور نماینده شما به آقای تاجیک توهین کردهاند؟ در آن لحظه، خبرم درست و تأیید شده بود. مسأله مهم است؛ مسأله زندان است؛ اوضاع کشور و زندانها عادی نیست؛ خبر را منتشر میکنم. مسئولیتش با من نیست. مسئولیتش با جمهوری اسلامی است که باید پاسخ دهد. ولی خبر را مشخص میکنم، یعنی این روزنامهنگار که در این تاریخ بازداشت شده است، فعال حقوق بشر هم بوده که دستگیری سومش است، به خانوادهاش اینگونه گفته است. این خبر میتواند به ضرر آقای تاجیک باشد و جامعه مدنی را به اشتباه بیاندازد؟ خبر درست است و غلط نیست؛ بدون شک جنبه تبلیغاتی هم دارد. مقابل پروپاگاند عظیمی که علیه روزنامه نگاران و وب نگاران و علیه آزادی اطلاع رسانی میشود، وظیفه من تبلیغ متقابل است. ولی این تبلیغ برای حفظ جان است، یعنی من میگویم که جمهوری اسلامی این پدیده است و عملکردش اینگونه است. برای اینکه حرفم را هم در آن اطلاعیه ثابت کنم، صحبتهای یکی از مسئولان سابق جمهوری اسلامی که حال خودش مغضوب است- یعنی آقای کروبی- را شاهد میآورم. همان فردی که روزنامهاش را به این دلیل بستند که میخواست گزارشی در خصوص بدرفتاری با زندانیان منتشر کند. من آن موقع در کنار رضا تاجیک بودم ولی هیچ چیزی را پنهان نکردم. من فقط آن واقعیت را بیان کردم. هدفم این بود که جامعه مدنی بسیج شود- چه جهانی و چه داخلی- تا جانش را حفظ کند و حکومت را به عقب براند. همان موقع یکی از دوستان ما انتقاد کرد که اگر این غلط بود، فردا چه میگویید؟ گفتم خبر من موثق است. یعنی من تصدیق خبرم را گرفتهام و فقط یک جمله بصورت عام استفاده کردهام و آن هتک حرمت است. اما اگر من میآمدم و برای این موضوع یک پرونده درست میکردم و در اطلاع رسانی اغراق میکردم کمکی به تاجیک نمیکرد. ممکن بود جامعه مدنی را بسیج کند و خیلیها را برآشوباند ولی بعدش مسئولیت من چه میشد؟
اما اگر در خصوص پروندهای افکار عمومی را تحریک کردیم اما همین افکار عمومی بعد متوجه شد که در خصوص آن پرونده، بزرگنمایی شده است. یا برخی برای اهدافی اطلاعات کاذبی ارائه دادهاند یا کمیت یک خبر بالا و پایین شده است. حال سؤال من این است که آیا این مسأله نمیتواند در آینده باعث کاهش میزان حساسیت افکار عمومی شود؟ اگر چنین است، کاهش میزان هستند و حکومت هم میگوید که مردم با او هستند. من چه باید بگویم؟ مسأله من قدرت نیست. من مسألهام بهتر شدن و رو به بهبود رفتن وضعیت است. مسأله من این است که قاضی صلواتی از کار قضاوت برداشته شود. مسأله من این است که دستگاه قضایی پایبندیاش را به موازین حقوق بشر- حتی موازین اعلامیه حقوق بشر اسلامی- اعلام کند. حالا اگر من بخواهم جامعه را بیاعتماد کنم به کدام سمت پیش رفتهام؟ یعنی وقتی من حقیقتی را بیان میکنم، برای امکان پذیر شدن تغییرات باید جامعه به من کمک کند. خب وقتی آنها را فریب بدهم، میشود فریب خبرسازی که این در اصل کار این نظام است، کار من نیست.
التهابی که همواره در جامعه وجود دارد نباید در کار اطلاع رسانی و موازین ما وارد شود. این کار پروپاگاند حزبی است. در آنجا یک تعریف مشخص وجود دارد و آن این است که من هر چه طرف مقابل بگوید، مخالفش را میگویم. ما یک طرفمان حکومت است و طرف دیگر اپوزیسیون. هر دوی آنها مشروعیتشان را از مردم میگیرند؛ یعنی اپوزیسیون میگوید که مردم با آنها کمک به شفافیت نیست که من موازین خودم را کنار بگذارم و به قول شما دوزش را با تیرهتر نشان دادن بیشتر کنم. با این کار مشکلی حل نمیشود. اوضاع به اندازه کافی تیره است.
اگر چه از سؤال دور شدیم اما هم زمان با طرح موضوع خانم آشتیانی، خانم شهلا جاهد که با حکم اعدام در زندان بود، اعدام شد. همین را دارم میگویم. در اوج کمپین برای روزنامه نگاران ایرانی، مسأله سکینه طرح شده بود. با اینکه اعتقاد دارم که باید برای همه قربانیان تلاش کرد ولی آن زمان احساس میکردم که نیت بخشی از کسانی که دارند این موضوع را طرح میکنند، درست نیست ولی در هر صورت کمپین است.
شما بحث فضای مجازی را مطرح کردید و اینکه حکومت نیز از آن استفاده میکند. ولی من فکر میکنم که بخشی از مردم و به خصوص برخی که خود را فعال مدنی مینامند- با فرض داشتن حسن نیت- نیز مقصر هستند. آنها با کارهایی که انجام میدهند، عملاً باعث بیتفاوتی جامعه میشوند. آنها عملاً به مسایل اصلی نمیپردازند بلکه به مسایل حاشیهای میپردازند یا یک موضوع اجتماعی را سیاسی میکنند؛ نمونهاش خانم شهلا جاهد است. بعد از مدتها که دیگر جامعه نسبت به او بیتفاوت و خسته شده بود، در زمانی که بحث خانم آشتیانی مطرح شده بود، دستگاه قضایی برای اینکه نشان دهد که کوتاه نمیآید، خانم جاهد را اعدام کرد. مسأله همین است؛ یعنی جمهوری اسلامی از این استفاده میکند و ما هم استفاده میکنیم. ولی یک نکته است و آن اینکه در یک جامعه آزاد، این خطاها پیش نمیآید؛ در جامعه آزاد، روابطی برقرار است که اجازه نمیدهد تا یک عده از هیجان مردم استفاده کنند. مثلاً در فرانسه برای حمایت از فلسطین تظاهرات میشود. حق طبیعی آنها است، چرا که بر انگیخته شدهاند. هر دو طرف میخواهند از این برانگیختگی سوء استفاده کنند اما شبکههای اجتماعی و رسانهها این اجازه را نمیدهند، اطلاع رسانی و نقد میکنند و به کسانی که میخواهند آتش بیار معرکه شوند اجازه نمیدهند. یکسری قوانین محدود کننده وجود دارد؛ نه تنها از سوی قدرت و حکومت، در شرایط آزادی هر کدام از ما امکان و مسئولیت نقد داریم. |
Posted: 16 Oct 2014 12:25 AM PDT جرس: کنسرت کیتارو، آهنگساز و نوازنده ی سرشناس ژاپنی چهارشنبه شب در تالار وزارت کشور برگزار شد و جمعی از نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران او را در این کنسرت همراهی کردند.
|
هشدار رهبران پنج کشور: بیماری ابولا جدیترین مسئله بهداشتی جهان است Posted: 16 Oct 2014 12:05 AM PDT جرس: رهبران آمریکا و چهار کشور اروپایی روز چهارشنبه ۲۳ مهر اعلام کردند که شیوع بیماری ابولا «جدیترین مسئله اضطراری بهداشتی بینالمللی در سالهای اخیر» است. همزمان شورای امنیت سازمان ملل خواستار سرعت بخشیدن به کمکها در زمینه مبارزه با این بیماری شد.
به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری فرانسه، رهبران آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا در یک کنفرانس ویدئویی ضمن اجماع بر سر تهدید بیماری ابولا، اظهار داشتند: «ضروری است که جامعه بینالمللی اقدامات بیشتر و سریعتری را برای توقف روند رو به افزایش این بیماری در منطقه در پیش بگیرند».
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، در این کنفرانس ویدئویی از رهبران اروپایی خواست تا تعهد «معنادارتری» را در زمینه تلاشهای جهانی برای توقف شیوع این بیماری عهدهدار شوند.
وی یک روز قبل نیز در تماس با رهبران این کشورها ناخرسندی خود را نسبت به اقدامات کند جامعه بینالمللی در مبارزه با ابولا ابراز کرده بود. آقای اوباما گفته بود: «جهان به عنوان یک مجموعه به اندازه لازم تلاش نکرده است. برخی از کشورها که ظرفیت کمک دارند هنوز وارد صحنه نشدهاند». رییس جمهوری آمریکا تاکید کرد که «همه ما باید کار بیشتری انجام دهیم».
جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید، گفته که آقای اوباما همچنین سهشنبه شب با شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن، درباره این بحران گفتوگو و از «مشارکت حائز اهمیت» این کشور در مبارزه با ابولا قدردانی کرده است. با این حال رییس جمهوری آمریکا از ژاپن خواسته است که قبول «تعهد بیشتر» در این زمینه را مورد توجه قرار دهد.
شورای امنیت سازمان ملل نیز روز چهارشنبه با اجماع آراء بیانیهای صادر کرد که در آن از جامعه بینالمللی و سازمانهای جهانی خواسته شده است تا کمکهای مالی و همکاریهای لازم برای مبارزه با ابولا را «به نحو وسیعی تشدید کنند». به گفته شورای امنیت، جهان نتوانسته است که در زمینه واکنش به موقع نسبت به شیوع و تاثیرات این بیماری فعال عمل کند.
این شورا خواستار آزمایشگاههای سیار، بیمارستانهای صحرایی، کارکنان آموزش دیده، متخصصان درمانی و تجهیزات حفاظتی برای مقابله با ابولا شده است. شورای امنیت در عین حال از کشورها، شرکتهای هواپیمایی و کمپانیهای حمل و نقل درخواست کرده تا راههای مسافرتی و تجاری با کشورهای غرب آفریقا که بیشترین صدمه را از این ناحیه متحمل شدهاند، باز نگهدارند. کشورهای سیرالئون، لیبریا و گینه در صف مقدم مبارزه با ابولا قرار دارند که بر اساس آمارهای منتشره، تاکنون نزدیک به ۴۵۰۰ نفر بر اثر ابتلا به این بیماری جان خود را در این کشورها از دست دادهاند. |
داعش درحال عقب نشینی از بخش هایی از کوبانی Posted: 16 Oct 2014 12:05 AM PDT ۳۰ عضو انگلیسی «داعش» در سوریه کشته شدند جرس: مقام های کرد در شهر کوبانی سوریه در نزدیکی مرز ترکیه می گویند که داعش درحال عقب نشینی از بخش هایی از این شهر است. همزمان جدیدترین برآوردها حاکی از آن است که ۳۰ انگلیسی از اعضای وابسته به گروه تروریستی «داعش» و دیگر گروههای تروریستی در داخل خاک سوریه کشته شدند.
مقام های کرد در شهر کوبانی سوریه در نزدیکی مرز ترکیه می گویند که داعش درحال عقب نشینی از بخش هایی از این شهر است. ادریس نسان به بی بی سی گفت که داعش در روزهای اخیر کنترل بیش از ۲۰ درصد از بخش هایی که تحت کنترل داشت را از دست داده است. مقام های وزارت دفاع آمریکا می گویند که با تشدید حملات هوایی آمریکا در کوبانی صدها داعشی این گروه کشته شده اند. این خبر درحالی منتشر می شود که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و رهبران اروپایی بر نیاز به تلاش بیشتر برای متوقف کردن پیشروی داعش در عراق و سوریه توافق کردند. در بیانیه دفتر نخست وزیری بریتانیا آمده است که اوباما و رهبران بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا در یک کنفرانس ویدئویی توافق کردند که حمایت از یک "رویکرد فراگیر سیاسی" در عراق و آموزش نیروهای محلی در عراق و سوریه را افزایش دهند. نسان گفت که نیروهای کرد در کوبانی درحال پیشروی علیه داعش هستند. او گفت: "شاید در چند روز گذشته داعش حدود ۴۰ درصد شهر کوبانی را کنترل می کرد اما حالا.... کمتر از ۲۰ درصد شهر را در کنترل دارد." جان کربی سخنگوی وزارت دفاع آمریکا گفت که "چندصد" پیکارجو در داخل و اطراف شهر تحت محاصره کوبانی کشته شده اند، هرچند هنوز "احتمال سقوط این شهر کاملا وجود دارد." او اضافه کرد: "داعش این واقعیت را پنهان نکرده که می خواهد این شهر را بگیرد... و بنابراین انتقال جنگجو به کوبانی را ادامه داده است." جان الن فرستاده ویژه آمریکا در نبرد علیه داعش گفت که حملات هوایی برای کاستن از فشار بر مدافعان شهر طراحی شده است. فرماندهی مرکزی آمریکا هم در بیانیه ای گفت که کشورهای ائتلاف ضدداعش روزهای سه شنبه و چهارشنبه ۱۸ حمله علیه اهداف داعش در نزدیکی کوبانی انجام دادند. براساس این بیانیه مواضع رزمی داعش و ۱۶ ساختمان مورد استفاده گروه در این حملات منهدم شد. نیروهای کرد برای تقریبا یک ماه در کوبانی در نزدیکی مرز ترکیه تحت محاصره بوده اند.
جدیدترین برآوردها حاکی از آن است که ۳۰ انگلیسی از اعضای وابسته به گروه تروریستی «داعش» و دیگر گروههای تروریستی در داخل خاک سوریه کشته شدند. به گزارش فارس، جدیدترین برآوردها حاکی از آن است که ۳۰ نفر از اعضای انگلیسی گروه تروریستی «داعش» و دیگر گروههای تروریستی که در سوریه فعالیت دارند، کشته شدند.
روزنامه انگلیسی «دیلیتلگراف» گزارش کرد که افزایش شمار این تلفات نمایانگر آن است که جوانان انگلیسی همچنان در ایدئولوژی داعش غرق شدهاند و شمار زیادی از آنها برای مبارزه در کنار داعش عازم سوریه میشوند.
طبق این گزارش، تنها در یک ماه گذشته، چهار فرد متعصب انگلیسی از جمله یک نوجوان از «برایتون» ظاهراً در یک حمله هوایی آمریکا علیه مواضع داعش، کشته شدند.
کارشناسان هشدار دادهاند که اعلام تلفات اعضای خارجی گروه تروریستی «داعش» ممکن است انگیزهای را برای آن دسته از افرادی که قصد پیوستن به داعش دارند، به وجود آورد تا عازم سوریه شوند.
طبق گزارش دیلیتلگراف، در میان این ۳۰ عضو انگلیسی گروه تروریستی داعش، جوانان کم سن و سالی بین بازه سنی ۱۸ تا ۲۵ سال به چشم میخورد.
گزارشهای منتشر شده حاکی از آن است که بیش از ۵۰۰ انگلیسی به سوریه سفر کردهاند که در کنار تروریستهای داعش مبارزه کنند که البته ظاهراً نیمی از آنها به کشور خود بازگشتهاند.
مأموران پلیس و سرویسهای امنیتی انگلیس نگران هستند که این افراد که هماکنون به انگلیس بازگشتهاند تهدیدی برای انگلیس به حساب آید و این تروریستها از تجارب و آموزشهای خود در سوریه برای طرحریزی حملات در داخل خاک انگلیس استفاده کنند. |
Posted: 15 Oct 2014 11:46 PM PDT مقام آمریکایی: به تمدید مذاکرات فکر نمی کنیم جرس: هشتمین دور مذاکرات ایران و 1+5، ساعت 11 صبح امروز - پنجشنبه - به وقت محلی در مقر سازمان ملل در وین برگزار میشود.همزمان یک مقام آمریکایی گفت: مذاکرات هسته ای با ایران شاهد پیشرفت هایی بوده، اما راه زیادی باقی مانده است و به تمدید مذاکرات فکر نمی کنیم.
به گزارش ایسنا، دور جدید مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 روز پنجشنبه به درخواست ایران و برای هماهنگی و اطلاع همه طرفها از نتایج مذاکرات روزهای سهشنبه و چهارشنبه میان هیاتهای مذاکرهکننده ایران، آمریکا و نماینده اتحادیه اروپا برگزار میشود. به گفته مقامات نزدیک به هیات مذاکرهکننده ایران تصمیم برای برگزاری مذاکرات در سطح ایران و 1+5 روز سهشنبه اتخاد شد و از قبل این تصمیم گرفته نشده بود. مذاکرات سه جانبه هیاتهای مذاکرهکننده ایران و آمریکا و اتحادیه اروپا به نمایندگی از گروه 1+5 طی دو روز گذشته در سطوح وزیران خارجه، معاونان و کارشناسی در هتل کوبورگ وین برگزار شد. جان کری و محمد جواد ظریف روز چهارشنبه باحضور کاترین اشتون به مدت شش ساعت مذاکره کردند. هنوز از نتایج این مذاکرات خبری منتشر نشده است، درعین حال محور این مذاکرات مسایل باقیمانده اختلافی از جمله ظرفیت غنیسازی و چگونگی لغو تحریمها بوده است.
همزمان یک مقام آمریکایی گفت: مذاکرات هسته ای با ایران شاهد پیشرفت هایی است. به گزارش عصرایران، یک مقام ارشد آمریکایی پس از انجام مذاکرات 6 ساعته جان کری - ظریف در وین به رویترز گفت: برخی پیشرفت ها محقق شده است اما همچنان باید کار زیادی انجام داد. هدف، همچنان دست یابی به توافق نهایی در موعد نهایی یعنی اواخر ماه نوامبر آینده (سوم آذر 1393) است. این مقام مسؤول در وزارت خارجه آمریکا این مطالب را پس از مذاکرات 6 ساعته روز چهارشنبه جان کری وزیر خارجه آمریکا، محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران و کاترین اشتون مسؤول عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا در وین مطرح کرد. وی افزود: در برخی موضوعات، با کُندی پیشرفت داریم. همه طرف ها ایده های خود را مطرح کردند تا ببینیم آیا می توانیم روبه جلو حرکت کنیم.
مقام آمریکایی: به تمدید مذاکرات فکر نمی کنیم این مقام آمریکایی قبل از آغاز مذاکرات 6 ساعته کری - ظریف هم در مصاحبه ای با رویترز گفته بود: به تمدید مذاکرات هسته ای با ایران فکر نمی کنیم. وی ادامه داد: دست یابی به توافق هسته ای تا پایان مهلت تعیین شده امکان پذیر است. تمدید این مهلت، هم اکنون مطرح نیست. همچنان برای دست یابی به توافق، زمان وجود دارد. زمان کافی برای امور فنی و دست یابی به توافق سیاسی وجود دارد دیدار مشترک محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران (سمت راست)، کاترین اشتون مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و جان کری وزیر خارجه آمریکا در وین مقام آمریکایی بعد از دیدار 6 ساعته جان کری - ظریف: پیشرفت هایی داشتیم اما کار زیادی باقی مانده ایران و گروه 1+5 قبل از این توافق کرده بودند در مهلت 4 ماهه که در 24 نوامبر آینده (3 آذرماه) به پایان می رسد برای دست یابی به توافق نهایی هسته ای مذاکره کنند. |
بخش عمده جامعه کارگری از سبد کالایی دولت محروم میشوند Posted: 15 Oct 2014 11:42 PM PDT جرس: عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور در واکنش به آغاز دوره جدید توزیع سبد کالا گفت: با توجه به جزئیات اعلام شده توسط دولت، تضمینی وجود ندارد که همه کارگران بتوانند از دریافت سبدکالایی بهرهمند شوند و عملا بسیاری از آنها از دریافت این سبد غذایی محروم خواهند شد.
علی خدایی با بیان این که کارگرانی که کمتر از ۶۰۰ هزار تومان حقوق میگیرند مشمول قانون کار نیستند و امکان شناسایی آنها وجود ندارد؛ به ایلنا گفت: اینکه دولت رقم ۶۰۰ هزار تومان را ملاک تقسیم گروههای درآمدی قرار داده است دارای ایرادات و ابهامات زیادی است. گفتنی است بر اساس ابلاغیهای که به امضای اسحاق جهانگیری، معاون رئیس جمهور رسیده بود قرار بود دو گروه درآمدی ماهیانه پایینتر از ۶۰۰ هزار تومان و بین ۶۰۰ هزار تا یک میلیون تومان تعیین شوند و به نوبت و با اولویت درآمدهای پایینتر سبد کالایی در اختیار آنها قرار گیرد. این در حالی است که حداقل حقوق سال ۹۳ برای کارگران ۶۰۹ هزار تومان تعیین شده است. خدایی با یادآوری میزان حداقل حقوق تصریج کرد: اینکه دولت رقم ۶۰۰ هزار تومان را به عنوان مرز دو گروه درآمدی تعیین کرده است نشان میدهد کسانی که مشمول قانون کار نیستند و حقوقشان کمتر از حداقل دستمزد است در اولویت دریافت سبدکالایی قرار دارند در حالی که عملا امکان شناسایی کارگران غیرمشمول قانون کار وجود ندارد. وی اضافه کرد: همچنین کارگرانی که دارای حداقل حقوق مصوب هستند درآمدشان به اضافه حق بن و سایر مزایا به ۸۰۰ و ۹۰۰ هزار تومان میرسد و در اولویت دریافت سبدغذایی قرار نمیگیرند و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که پس از شناسایی و دریافت سبدکالا توسط گروه اول، گروه درآمدی دوم نیز بتواند از این سبد بهرهمند شوند. این فعال کارگری با انتقاد از تصمیم دولت در تعیین رقم ۶۰۰ هزار تومان برای دریافت سبدکالایی خاطر نشان کرد: این امر حکایت از آن دارد که دولت حقوقهای زیر ۶۰۰ هزار تومان در ماه را به رسمیت میشناسد و به عبارت دیگر اصل متن این ابلاغیه با چالش جدی روبروست. خدایی با اشاره به وضعیت اقتصادی کشور و تعیین خط فقر یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومانی افزود: مسئولان دولت و وزارت کار باید توضیح دهند در حالی که خط فقر یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است، بر چه اساسی رقم ۶۰۰ هزار تومان را ملاک دریافت سبدکالایی اعلام میکنند؟ عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور ضمن بیان این مطلب که بسیاری از کارگران دستمزدی کمتر از آنچه به طور رسمی اعلام میشود دریافت میکنند اظهار داشت: در این زمینه کارفرمایان تخلفات زیادی دارند و نظارت مناسبی وجود ندارد. خدایی در خاتمه با اشاره به تجربههای دیگر مثل توزیع سهام عدالت خاطر نشان کرد: در نهایت اقشار وسیعی از کارگران قادر نخواهند بود از این گونه مزایا استفاده کنند. وی افزود: در دور اول توزیع سهام عدالت حتی بسیاری از مدیر کلها نیز از آن بهرهمند شدند اما کارگران از آن محروم ماندند. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |