جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


چمران هرگز از نهضت آزادی جدا نشد

Posted: 01 Oct 2014 12:12 PM PDT

گفتگو با ابراهیم یزدی
احمد آقا و هاشمی، که دو نفر از نزدیکان امام بودند، نمی‌گذاشتند که من با آقا صحبت کنم


ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران در بخش چهارم و پایانی گفت‌وگوی تفصیلی خود با «تاریخ ایرانی»، ماجرای آخرین دیدارش با امام خمینی را شرح داده که طی آن نظرش را درباره ورود نیروهای ایرانی به خاک عراق و تصرف بصره به رهبر انقلاب گفته بود. یزدی به اظهاراتی که درباره جدایی مصطفی چمران از نهضت آزادی می‌شود نیز پاسخ داده و برای اولین بار گفته که آیت‌الله طالقانی پس از آزادی از زندان در آبان ۵۷، عضویتش را در نهضت ادامه نداد.

***

در دو سه سال اخیر مصاحبه‌هایی درباره مخالفت اولیه امام با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر منتشر شده است که نشان می‌دهد در این باره در ابتدای امر بین نظر نهضت آزادی و رهبری نظام مخالفتی وجود ندارد. یکی گفت‌وگوی تازه منتشر شده با سید احمد خمینی که شرح داده است: «در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولان جنگ گفتند که ما باید تا کنار شط‌العرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلاً با این کار موافق نبودند و می‌گفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه بدهید بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید دیگر این جنگ تمام شدنی نیست و ما باید این جنگ را تا نقطه‌ای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است.» علی‌اکبر محتشمی‌پور هم گفته: «بعد از فتح خرمشهر دشمن شکست خورده بود و تنها کسی که مخالف ادامه جنگ بود امام بودند. آقایان نزد امام آمدند و گفتند ما باید یک قسمت از خاک عراق را بگیریم و از موضع قدرت پشت میز مذاکره با عراق بنشینیم تا خسارت بگیریم. حضرت امام گفتند این را بدانید ما وقتی ما داخل عراق برویم معادله تغییر می‌کند و نیروهای عراقی با رویکرد جدیدی وارد می‌شوند. اما سران قوا اصرار داشتند که نیروهای ما با اخلاص جنگ را ادامه خواهند داد. امام گفتند نظر من این است، اما شما بروید با کار‌شناسان صحبت کنید و اگر آن‌ها همین حرف شما را می‌زدند، جنگ را ادامه دهید. پس نظر امام روی کار‌شناسان دانا بود که آن کار‌شناسان سران سه قوه نبودند؛ بلکه کار‌شناسان نظامی ارتش و سپاه بودند.» آقای حسن روحانی هم در گفت‌وگویی که اخیراً از ایشان منتشر شده، تاکید کرده است: «بعد از خرمشهر و مخصوصاً بعد از رمضان و والفجر مقدماتی و والفجر یک تقریباً در ارتش نظر عمده این بود که ادامه جنگ عمدتاً ما را به ثمر نمی‌رساند. البته یک افرادی هم مثل مرحوم صیاد شیرازی بودند که موافق بودند جنگ ادامه پیدا کند؛ کلیت ارتش را من می‌گویم وگرنه یک عده در سپاه موافق بودند، البته بیشتر فرماندهان نظامی سپاه دنبال ادامه جنگ بودند.»

آن نوار اظهارات سید احمد خمینی بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است که متن آن در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ شد. البته نامه محرمانه‌ای هم هست که من هنوز ندیده‌ام. شنیدم در رمضان آن سالی که قطعنامه پذیرفته شد، آقای خمینی نامه‌ای نوشته و شدیداً از مسئولانی مثل آقای هاشمی‌ انتقاد کرده است که شما من را گمراه کردید. شما به من گفتید که اگر جنگ ۲۰ سال طول بکشد، ادامه می‌دهیم، ولی بعد آمده‌اید و می‌گویید که نمی‌توانید. شما به من اطلاعات غلط داده‌اید. آن نامه را من ندیده‌ام، اما شنیدم چنین نامه‌ای وجود دارد. غیر از آن ۶۳ سندی که نهضت آزادی منتشر کرده و شامل نامه‌های محرمانه است، نامه‌ای سرگشاده هم نوشتیم که در آن مواضعمان را درباره جنگ بیان کردیم. ما می‌خواستیم برویم و خود آقا را ببینیم. اما هر کاری کردیم، راه ندادند. حتی من یک یادداشت خصوصی هم برای آقای خمینی نوشتم، باز هم احمد آقا ممانعت کرد. در نتیجه ما آن نامه سرگشاده را نوشتیم. بعد از انتشار آن نامه رفتم دیدن آقای منتظری، آنجا بودم که آقای کروبی هم آمد. آقای منتظری به آقای کروبی گفت، چرا نگذاشتند که آقا این‌ها (نهضتی‌ها) را ببینند که این نامه سرگشاده را منتشر کردند. در آن نامه گفتیم که چرا با ادامه جنگ مخالف هستیم. طی این مدت درباره این مواضع سخت‌ترین فشار‌ها را به ما وارد کرده‌اند. در همین رادیو و تلویزیونی که آقای موسوی خوئینی‌ها و محمدعلی هادی مسئولش بودند، حاضر نشدند که سخنرانی من در سازمان ملل را منتشر کنند. حاضر نشدند که متن صحبت‌های من در جنبش غیرمتعهد‌ها را پخش کند. همین روزنامه جمهوری اسلامی که سردبیرش آقای میرحسین موسوی بود، مصاحبه من با خانم باربارا والترز را منتشر کرد که در آن وقتی خبرنگار پرسید آمریکا باید در قبال ایران چه کار کند، من گفته بودم باید دست از این قیمومت بردارد. واژه مصطلح عامیانه برای قیمومت «نگاه برادر بزرگتر» است. گفتم باید این نگاه را کنار بگذارد. آقای میرحسین موسوی هم در مقاله مفصلی با امضای ابوزینب نوشت دکتر یزدی گفته است که آمریکا برادر بزرگتر ماست. بنابراین این‌ها دنبال بهانه می‌گشتند، بالاخره همه‌ حرف‌ها را با صراحت زده‌ایم. همین حرف‌هایی که الان به نقل از امام مطرح می‌شود،‌‌ همان حرف‌هایی است که من در نوروز سال ۶۴ در آخرین دیدارم با آقا مطرح کرده بودم.


با امام دیدار خصوصی داشتید؟

بله. نوروز ۶۳ یا ۶۴ من تهران نبودم، رفته بودم شمال. آمدم گفتند که احمد آقا در به در دنبال من می‌گردد. حتی به مهندس بازرگان زنگ زده بودند که من را پیدا کند. هنگامی که برگشتم احمد آقا به من تلفن زد و گفت که آقا می‌خواهند شما را ببینند، می‌گویند که فلانی چرا با ما قهر کرده است. گفتم نه، من با کسی قهر نکرده‌ام. اگر شما بگذارید ایشان را می‌بینم. وقتی به جماران رفتم، اولین حرفی که احمد آقا قبل از دیدار با امام به من گفت این بود که به آقا نگویید من نمی‌گذاشتم تو بیایی ایشان را ببینی؟! رفتم و آقا خیلی محبت کردند و نشستیم و احمد آقا هم نشست و بعد هم آقا به او گفتند که بیرون برود. ۹۰ دقیقه، دو نفری صحبت کردیم. دو تا موضوع بود، یکی خیلی مختصر راجع به انتخابات و یکی هم طولانی درباره جنگ. در مورد انتخابات پیشنهاد کردم که زندانیان سیاسی را آزاد کنید تا در آستانه انتخابات فضای سیاسی تلطیف شود. ایشان نپذیرفتند و گفتند نمی‌توانیم، این‌ها متنبه نیستند، بیرون می‌آیند و دوباره شلوغ می‌کنند.

موضوع دوم راجع به جنگ بود. گفتم این چه سیاستی است که می‌گویند جنگ، جنگ تا پیروزی. اسرائیل که بزرگترین جنگ‌افروز منطقه است به نام حفظ صلح به لبنان حمله می‌کند. ما که صلح می‌خواهیم، چرا این شعار را می‌دهیم؟ ایشان گفتند ما هم صلح می‌خواهیم. اگر بصره را بگیریم، در عراق کودتا می‌شود و صدام را برکنار می‌کنند و بعد ما صلح می‌کنیم. من مفصل برای ایشان توضیح دادم که شما نمی‌توانید بصره را بگیرید، دلایلش را هم شرح دادم و گفتم وقتی شما آن سوی مرز می‌روید، معادله جنگ عوض می‌شود. در ایران ما با ارتش کلاسیک جنگ چریکی می‌کردیم. آن سوی مرز جنگ چریکی با ارتش کلاسیک معنا ندارد. آن زمان هواداران صدام همین بعثی‌ها به صورت نبرد چریکی نیروهای ایرانی را می‌زنند. اگر هم بصره را بگیرید نمی‌توانید نگه دارید. صدام آب و برق و راه انتقال مواد غذایی به بصره را قطع می‌کند. شما هم موظف هستید که برای مردم بصره، آب و غذا تهیه کنید. اگر هم به فرض بصره را گرفتید و نگه‌ داشتید، در بغداد کودتا نمی‌‌شود. اگر هم بشود، صدام را مومیایی می‌کنند و روی صندلی می‌گذارند تا کسی نفهمد که مرده‌ است. با شیوه‌های جنگ چریکی گروه‌های ضربت ایران می‌توانند مثلا تا عمق ۱۰۰ کیلومتر به داخل عراق نفوذ کنند و تاسیسات عراقی را خراب کنند و برگردند، ولی نمی‌توانند بروند و یک جا مستقر شوند، مثل بصره. پرسیدند پس چه باید کرد؟ گفتم، آقا ما چندین بار پیروزی نظامی به دست آورده‌ایم، اما نتوانستیم آن را حفظ کنیم. باید پیروزی نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کنیم. برای ایشان مثال زدم. گفتم رزمندگان رفتند جاده بغداد - بصره را در کنار رودخانه دجله گرفته‌اند، اما نمی‌توانند آنجا بمانند. برای اینکه ارتش کلاسیک عراق آمد و با تانک‌هایش آن‌ها را محاصره و نابود کرد. به محض اینکه به پیروزی نظامی رسیدید، کشورهایی که می‌گویند دوست ما هستند مثل سوریه و الجزایر، در سازمان ملل پیشنهاد آتش‌بس بدهند. در آن شرایط آتش‌بس فوری تصویب خواهد شد. عراق نمی‌تواند بپذیرد، چون شما رفته‌اید و وارد خاک عراق شده‌اید. اما ایران می‌پذیرد. بنابراین شما پیروزی نظامی را به پیروزی سیاسی تبدیل می‌کنید.

آقای خمینی گفت یعنی می‌گویید رئیس‌جمهور ما بنشیند با صدام صحبت کند؟ گفتم اولاً آتش‌بس به معنای مذاکره نیست. آتش‌بس این است که هر کس هر کجا هست، بایستد و توپخانه خاموش شود. بعد آن زمان مذاکره می‌کنند. اول آتش‌بس است، بعد مذاکره. مذاکره ممکن است به صلح بیانجامد یا به نتیجه نرسد. ثانیاً نه مقام رئیس‌جمهور ایران از امام علی(ع) بالا‌تر است و نه صدام از معاویه بد‌تر. پس از آن، گزارش این ملاقات را به دفتر سیاسی نهضت دادم، یک بیانیه هم نوشتم که نهضت منتشر کرد، تحت عنوان «آتش‌بس، مذاکره، صلح» که در آن آمده بود: «مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم، میان دو طرف متخاصم ممکن است به نتایجی از قبیل آتش‌بس، عقب‌نشینی نیروهای متجاوز و بازگشت به مرزهای بین‌المللی، ترک تخاصم، تعهدات مرضی‌الطرفین و یا یک صلح همه‌جانبه منجر شود و یا ممکن است به هیچ نتیجه‌ای هم نرسد ولی در هر حال قبول اصل مذاکره به عنوان یک ابزار سیاسی می‌تواند در جهت پیشبرد هدف‌ها مورد استفاده قرار گیرد. در طول دوران مذاکره هماهنگی عملیات رزمی، تبلیغات بین‌المللی حساب شده، دیپلماسی آرام ولی بسیار فعال، از عناصر تعیین‌کننده در موفقیت مذاکرات می‌باشد.» آقای خمینی به من اعتماد زیادی داشت، به حرف‌های من گوش می‌کرد. تجربه‌ام با آقای خمینی این بود که گاهی چیزهایی به ایشان می‌گفتم، ایشان در آن لحظه ممکن بود که با من احتجاج کنند، ولی می‌دیدم که بعداً آقای خمینی‌‌ همان مطلب را می‌رود عنوان یا پیگیری می‌کند. احمد آقا و هاشمی، که دو نفر از نزدیکان امام بودند، نمی‌گذاشتند که من با آقا صحبت کنم. کمااینکه آن صحبتی هم که کردم، تاثیر داشت.


اظهار نظر دیگری که اغلب مطرح می‌شود درباره ارتباط دکتر چمران با نهضت آزادی است. آقای ولایتی اخیرا گفته: «شهید چمران عضو نهضت آزادی بود اما بعدا از این‌ها جدا شد. شهید چمران جزو حکومتی‌ها بود و وقتی دید این‌ها منتقد حکومت و حضرت امام و نظام شدند، از این‌ها جدا شد و در سمت امام ماند. مثل دکتر شیبانی که قبل از انقلاب، جزو نهضت آزادی بود و بابت همین هم به زندان افتاد، ولی بعد از انقلاب با توجه به رویه نهضت آزادی که مقابل امام ایستاد، از این‌ها جدا شد و الان هم جزو نظام است. نهضت آزادی مقابل نظام است، پس چرا ایشان را مثال نمی‌زنند؟ مرحوم شهید چمران هم همین‌طور.» چمران تا اواخر عمر و حتی وقتی به مناطق جنگی رفت، رابطه‌اش را با نهضت آزادی حفظ کرده بود؟

اختلاف عقیده بین گروه‌های سیاسی – اجتماعی امری طبیعی است، اما بی‌انصاف بودن دور از تقواست. افراد باید در حق مخالفان خودشان هم رعایت تقوا را بکنند. چمران عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و عضو هیات امنای روزنامه میزان به نام محک بود. چمران تمام صورتجلسات محک را امضا کرده است. ایشان به عنوان عضو شورای عالی دفاع به جبهه رفت. طبق قانون اساسی رهبر باید دو نفر نماینده در شورای عالی دفاع انتخاب کند، ایشان به آقای خامنه‌ای و چمران حکم دادند. چمران هر وقت از جبهه به تهران می‌آمد با ما دیدار می‌کرد. مگر نهضت آزادی شرکت سهامی است که کسی سهامش را بفروشد؟ یا اگر افراد نهضت آزادی را بگیرند و به زندان بیاندازند نهضت تمام می‌شود؟ نهضت آزادی یک فکر است. آیا چمران از لحاظ فکری هم از نهضت بریده بود؟ نه. کسی دیده چمران حرفی خلاف بازرگان و نهضت آزادی بگوید یا انتقاد کند؟ چمران به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع به جبهه می‌رفت و طبیعی است که در این باره باید به رهبر انقلاب گزارش بدهد. در یادنامه چمران آورده‌ام که چمران در اسفند ۱۳۵۹ به تهران آمد. وقتی همدیگر را دیدیم گله کرد که غرضی به ماشین‌های ما بنزین نمی‌دهد. حاضر نشد به دیدن امام برود و شکایت کند. من رفتم پیش آقای خمینی و گفتم آقا، ما در مجلس گرفتار بازی‌های سیاسی شده‌ایم. چمران به عنوان نماینده شما در جبهه است. برای چه او را اذیت می‌کنند؟ امام گفت که به او بگویید به دیدن من بیاید. پاسخ دادم که چمران گفته است دیگر تهران نخواهد آمد، یا آنجا می‌مانم و کشته می‌شوم یا اگر صدام شکست خورد، از همانجا به لبنان خواهم رفت. آقای خمینی، احمد آقا را صدا کرد و گفت به دکتر مصطفی بگو بیاید، من کارش دارم. در فروردین ۶۰ دکتر چمران به دیدار آقا رفت. آقا استمالت کرد. او هم حرف‌هایش را گفت. چمران به جبهه رفت. اردیبهشت برگشت، خواست که برود و به امام گزارش بدهد، گفتند که آقا وقت ندارد. نگذاشتند. به من زنگ زد، گفت من به جبهه می‌روم، به آن‌ها هم گفته‌ام اگر برگشتم، دوباره می‌آیم آقا را ببینم.‌‌ این آخرین دیدار و تماس ما بود.

اما در مورد دکتر شیبانی که گفته‌اند بعد از انقلاب از نهضت آزادی جدا شد، درحالی که شیبانی پیش از انقلاب وقتی از زندان آزاد شد، اعلام کرد که دیگر عضو نهضت نیست. نه اینکه چون روش مهندس بازرگان را نپسندید، جدا شده باشد. مرحوم طالقانی هم وقتی از زندان آزاد شد، به من گفت به دلیل موقعیتم دیگر نمی‌خواهم وابستگی حزبی داشته باشم. خب آقای طالقانی در کنار مهندس بازرگان و نهضت آزادی، طالقانی شد. این درست نیست که افراد از طریق یک جریانی بیایند و قدرت و معروفیتی پیدا کنند و بعد به آن جریان پشت کنند.


یعنی آقای طالقانی آبان ۵۷ که از زندان آزاد شد، گفت نمی‌خواهد عضو نهضت آزادی باشد؟

بله از زندان که آزاد شد، دیگر عضو نهضت آزادی نبود. در یک گفت‌وگوی تلفنی از پاریس ایشان گفت من می‌خواهم فراگروهی عمل کنم. این را از نظر سیاسی یک تفکر غلط می‌دانم. یعنی چه فراگروهی عمل کنیم؟ فعالیت حزبی چه ایرادی دارد؟ این درست نیست که با یک جریانی بالا بیایند و بعد که به آن بالا رسیدند، بگویند ما به راه خود، شما به راه خود. اما ایشان با وجودی که عضویت در نهضت آزادی را ادامه ندادند هرگز سخنی علیه نهضت یا رهبران و فعالان آن در هیچ کجا اظهار نکردند.

منبع: تاریخ ایرانی

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

اینک انبوه درختانی تنها

Posted: 01 Oct 2014 11:43 AM PDT

داریوش محمد پور
 گرفتم کیارستمی ضد ارزش. ضد دفاع. ضد ایثار. اين دعوت به سرکوب، اين دعوت به آزار اوج فاجعه است. انتهای سقوط است. 


چند روز است خیال گفتن چیزی که می‌خواهم بگويم مدام در ذهن‌ام رفت و آمد می‌کند. هر بار به دلیلی و بهانه‌ای از نوشتن‌اش پرهيز کرده‌ام. گاهی احساس می‌کنم با نگفتن‌اش دارم زهر به جان خودم می‌ريزم و خودم را تلخ‌تر می‌کنم. قصه ساده است: گویی چاراسبه رو به سقوط می‌رويم. همه چيز ویران است؛ زمين زیر پای‌مان خالی می‌شود. جایی نيست که آويزان‌اش شويم. چيزی نيست که تکيه‌گاه باشد. جایی چيزی ویران شده که دیگر ترميم‌پذير نیست.


شاهد و نمونه نمی‌خواهد واقعاً. همه نمونه‌های‌اش را دارند. يک نمونه از نمونه‌های بسیارش همين نزاع ميان حاتمی کیا و کیارستمی است. نزاع هم نيست. نزاع ماجرايی دو طرفه است. يک چیزی رخ داده است که تلخ است. بگذاريد الان اسم روی‌اش نگذارم و توصیف کنم ماجرا را.


من چندان اهل فیلم دیدن و دنبال کردن سینما نيستم. هم از حاتمی کیا فیلم دیده‌ام هم از کیارستمی. با فیلم حاتمی کیا (دست کم همان قدیمی‌ترها) راحت‌تر ارتباط برقرار کرده‌ام و از شما چه پنهان همان‌ها را بهتر از فيلم‌های کیارستمی دوست داشته‌ام (و شايد هنوز هم دارم). ولی این حاتمی کیا یک آدم دیگری است. چه کرده؟ چه اتفاقی افتاده؟ از بیرون که بنگریم این است ماجرا. یک آقای الف در این قصه هست و يک آقای ب. اين دو با هم سنخیت ندارند. از جنس هم نیستند. شاید هم اصلاً با هم دشمن‌اند. آقای الف از آقای ب خوش‌اش نمی‌آید. از حرف‌های‌اش. از گفتار و رفتارش. شايد آقای ب هم همین حس را به آقای الف داشته باشد. اتفاق هول‌ناکی ولی این‌جا – همین اواخر – رخ می‌دهد: آقای الف به دولت/حکومت/نظام می‌‌گويد که آقای ب فلان و بهمان است، بیا گوش‌اش را بتابان. بيا او را بيازار. بیا با او برخورد کن. بيا ادب‌اش کن. اول و آخرش همين است. من چيز دیگری از این رفتار حاتمی کيا نمی‌فهمم. و این صورت‌بندی، اين قصه، اين داستان، اين ماجرا دل‌آزار است. تلخ است. هول‌ناک است. ويران‌گر است. رذیلانه است. از حاتمی‌کيا رذيلانه‌تر است. اصلاً گرفتم کيارستمی بد. گرفتم کیارستمی خبيث. گرفتم کیارستمی ضد ارزش. ضد دفاع. ضد ایثار. اين دعوت به سرکوب، اين دعوت به آزار (يعنی صاحب قدرت را دعوت کنی به تنبيه یک فرد که قدرتی ندارد و کلید هيچ زندانی را به دست ندارد) اوج فاجعه است. انتهای سقوط است.


هيچ کدام از روایت‌های موجود که فلانی و بهمانی فلان جایزه را می‌خواسته يا از بهمان جایزه ناراضی است ربطی به اصل ماجرایی که من می‌بينم ندارد. اصل ماجرا – فارغ از سينما یا هر چیز دیگری – همین دعوت خبيثانه به آزار یک فرد است به دست قدرت. فرض کنيد بقال محله برود پيش محتسب و عسس و به او بگويد بيا سيلی بزن به نانوای ما که فلان است و بهمان. قصه برای من همين است. این قسمت ماجراست که دردناک است. بقيه واقعاً حاشیه است و اختلاف نظرها و دعواهای درون صنفی (که برای من هيچ هيجانی ندارد).


یعنی اين‌قدر بیکار شده‌ايم؟ حاتمی کیا اين‌قدر بيکار است؟ شرم‌آور نیست واقعاً؟ من اگر رزمنده بودم، اگر ايثار کرده بودم برای کشورم، اگر با کيارستمی از بنيان مخالف بودم (و تازه من کسی هستم که تقريباً هيچ وقت با کيارستمی ارتباطی برقرار نکرده‌ام)، از اين سخنان حاتمی کیا منزجر می‌شدم. تلخ است. دردناک است. آدم احساس می‌کند به او تجاوز کرده‌اند. و طرفه آن است که از شواهد بر می‌آيد که حاتمی کيا از کاری که کرده، از حرفی که زده راضی است و خوشحال. تشويق می‌شود و تعظيم و ستایش می‌بيند. این یعنی تار و پود سلامت اخلاقی جامعه از هم گسسته است. یعنی همه جا دشمن ما را احاطه کرده است و ما مشغول دريدن خويشتن‌ايم. یعنی از در و ديوار برای کشور ما بلا می‌بارد و ايرانی،‌ ایرانی را در بند می‌کند و به حبس و زجر می‌‌اندازد. يعنی تباهی. يعنی درد. يعنی سقوط. اين‌که آقای قدرت! بيا و پدر فلانی را که مثل من فکر نمی‌کند در بیاور، یعنی ذلت. ذلتی که شاخ و دم ندارد. سقوطی که هیچ جوری نمی‌شود درست‌اش کرد.


آقای ابراهیم حاتمی کیا! من فکر می‌کنم اگر سازنده‌ی آن فيلم‌ها امروز می‌تواند اين حرف‌ها را بزند، حتماً يک جای کار می‌لنگد که طرف نتوانسته حريف نفس خودش بشود. یک جای کار می‌لنگد که از آن همه روايت ایثار و درد، سازنده و راوی‌اش هيچ بويی از ایثار و هیچ نشانی از درد نبرده است. يعنی بعد از آن هم راه رفتن، حالا دل به دنيا داده است. يعنی آخر خط. يعنی «زاهد غرور داشت، سلامت نبرد راه». يعنی رخنه در مسلمانی. يعنی هیچ در هیچ:


جنگلی بوديم

شاخه در شاخه همه آغوش

ريشه در ريشه همه پیوند

اینک انبوه درختانی تنهاییم!


حيف! آقای ابراهيم خان! خواستم بگويم «به احتیاط رو اکنون که آبگينه شکستی» ولی یک لحظه به خودم نهيب زدم که چه بسا مدت‌های مدیدی است ايشان مشغول آبگينه شکستن بوده! و الله اعلم. شما بهتر می‌دانی و خدای خودت، اما حیف! دريغ!


پ. ن. شما می‌خواهی دل‌ات خوش باشد که به تو گفته‌اند «سردار»؟ با اين لقب‌ها و عنوان‌ها می‌توان دل به دست آورد؟ می‌شود سلامت نفس حاصل کرد؟ با این لقب‌ها آدم می‌شود حريف نفس‌اش شود؟ لابد می‌دانی که همین لقب‌ها، همين ستايش‌ها باعث می‌شود آدم‌ها بر خطای خود اصرار بيشتری کنند و هرگز حاضر نشوند يک بار در آينه خودشان را تماشا کنند و گریبان خودشان را سخت بچسبند. بله. حریف خود شدن سخت‌تر است از حريف ديگری شدن. چيره شدن بر خود دشوارتر است تا چيره شدن بر ديگری (و ارباب قدرت را دعوت کردن به چيرگی بر ديگری ضعیف).

منبع: وبلاگ نویسنده 
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

زندان در کوبا یعنی تحقیر و بردگی

Posted: 01 Oct 2014 11:10 AM PDT

گفتگو با آنتونیو بلانکو؛
جرس- مهدی تاجیک:  حالا ۲۷ ساله است٬ ظاهرش آرم است٬ می‌تواند راحت بخندد و ارتباط برقرار کند. بعد از گذراندن یک دوره تحصیلی در پورتریکو امیدش به آینده بیشتر شده است اما هنوز وقتی به یاد روزهای زندان‌اش در کوبا می‌افتد بی‌اختیار عصبی و متشنج می‌شود٬ صدایش می‌گیرد. کلماتش شمره شمرده می‌شود و مقاومت درونی‌اش برای به یادنیاوردن آن روزها خود را آشکار می‌کند. 


« آینر آنتونیو بلانکو رودریگز » اکنون عضو گروه « یونیون پاتریوتیکا دی کوبا » است که بزرگترین اپوزسیون دولت کاسترو به شمار می‌رود. می‌گوید که خرداد سال آینده به کوبا برمی‌گردد هر چند که می‌داند ممکن است باز زندانی شود و این بار تاوان سنگین‌تری بپردازد. او را در پراگ ملاقات کردم .

آنتونیو! به چه جرمی ۶ سال در زندان بودی؟

من در ۱۸سالگی از خدمت سربازی فرار کردم و قصد داشتم از کوبا هم فرار کنم ولی بعد از چند روز توسط پلیس بازداشت شدم و به زندان افتادم. دوران حبس بابت این جرم یکسال و نیم بود اما در همین دوران در زندان با بسیاری از زندانیان سیاسی آشنا شدم و برخی‌هایشان آنقدر روی من تاثیر گذاشتند که مسیر فکری‌ام را عوض کردند. تا پیش آن تمام چیزی که به ما گفته بودند این بود که رژیم کمونیستی بهترین رژیم است و هر کس علیه این رژیم اقدامی کند عامل امپریالیسم و خائن به کشور است. در زندان بود که به واسطه حضور زندانیان سیاسی با دنیای جدیدی آشنا شدم. از جمله «لوییس انریکه فرر» که در سال ۲۰۰۳ به دلیل تلاش برای اصلاحات دموکراتیک در کوبا بازداشت شد و حکم ۲۸ سال زندان برایش در نظر گرفتند.

بعد از یکسال و نیم حبس به چه اتهامی در زندان  نگه‌ات داشتند؟

دلیل اش ارتباط با زندانیان سیاسی بود. در طول آن دوره‌اولیه بارها از سوی پلیس مخفی تهدید شدم که اگر ارتباط با زندانیان سیاسی را حفظ کنی حکم به مراتب سنگین‌تری در انتظارم خواهد بود. من قصد نداشتم تغییر عقیده بدهم و نمی‌خواستم از ایده‌هایم عقب‌نشینی کنم. آنها هم بعد از پایان دوران حکم اولیه ۴ سال و نیم دیگر بر زندان من اضافه کردند.

در تمام طول دوران حبس در یک زندان نگهداری می‌شدی؟

من سه زندان مختلف را در دوران حبس تجربه کردم. زندان اول زندانی برای جرایم معمولی بود هر چند که چون زندانی‌ها در کوبا از هم تفکیک نمی‌شود در این زندان هم زندانیان با جرایم متفاوت کنار هم نگهداری می‌شوند. زندان بعدی برای کسانی بود که به لحاظ امنیتی دارای جرایم سنگین‌تری هستند و زندان سومی هم وجود دارد که مخصوص زندانیان با بالاترین درجه امنیتی هستند. من سابقه‌ی حبس در هر ۳ این زندانها را دارم.

آیا در دوران حبس به عنوان یک زندانی سیاسی امکان تماس و ارتباط با خانواده‌ات را داشتی؟

بعد از بازداشت تا ۱۱ ماه هیچ گونه تماس و ارتباطی با خانواده نداشتم و آنها نمی‌دانستند چه بلایی بر سر من آمده است. در کوبا اغلب وقت‌ها خانواده‌ها برای زندانیانشان لباس می‌اورند و من به دلیل عدم ارتباط با خانواده‌ام دیگر لباسی هم برای پوشیدن نداشتم. بعد از تحمل فشارهای شدید در این مدت نسبت به وضعیت‌ام اعتراض کردم اما نتیجه این بود که نگهبان‌ها با باتوم حمله کردند و ضربه‌ای که به دستم وارد شد هنوز هم عوارض‌‌اش را دارد. علاوه بر این برای ۴ ماه در سلول تنبیهی نگه‌داری شدم. نگهبان‌ها برخی زندانیان شرور را تشویق کرده بودند که در این سلول من را آزار دهند و اذیت کنند. کاری که آنها خوب از عهده‌اش برمی‌آمدند. هدف آنها به تحقیر و بردگی کشاندن زندانی بود.

 

فضای زندان‌هایی که تجربه کردی به لحاظ تعداد زندانیان و امکانات برای زندانیان چگونه بود؟

دو مدل زندان در کوبا وجود دارد. یک مدل مانند زندانهای آلمان نازی است که در یک سالن بزرگ تعداد زیادی تخت کنار هم قرار دارد و بسیار بیش از حد گنجایش سالن در آن زندانی نگه می‌دارند و بسیاری از زندانی‌ها ناگزیرند روی زمین بخوابند. برای این سالن تنها ۲ توالت و ۴ دوش وجود دارد. زندانیان فقط از ساعت ۵ تا ۸ شب امکان دوش گرفتن دارند. در این زندان روزی ۲ لیتر آب به هر زندانی می‌دهند که باید تصمیم‌ بگیرد این آب را می‌خواهد بخورد یا این که با آن دوش بگیرد.

مدل دیگری زندان به لحاظ شکل ساختمان٬ زندانی است که دارای سلول‌های مجزاست و سلول‌های کوچک و بزرگ دارد. سلول‌های بزرگ یعنی یک فضای ۵ متر در ۵ متر که معمولا بین ۱۵ تا ۱۸ زندانی در آن حضور دارند و به ازای هر سلول یک توالت و یک حمام وجود دارد.


اوضاغ غذا در زندان چگونه بود؟

غذا در یک کلام افتضاح بود. روزانه برای صبحانه یک نان کوچک به همراه یک لیوان چای یا یک نوشیدنی دیگر که از گندم تهیه می‌شود به هر زندانی می‌دادند. هیچ وقت خبری از گوشت نبود و تنها هر ۱۴ روز یکبار تکه‌آی مرغ در یک وعده غذای زندانی وجود داشت. معمولا غذاها شامل حبوبات٬ سویا٬ سوپ بدون هیچ گونه افزودنی مانند نمک و فلفل بود. همین میزان غذا هم به میزان بسیار کمی به زندانیها تعلق می‌گرفت و برای مثال روزهایی که وعده غذایی تخم مرغ بود تنها یک تخم مرغ آب‌پز به هر زندانی می‌دادند.

آیا زندان فروشگاهی نداشت که از آن وسایل مورد نیازتان را تهیه کنید؟

در زندان‌های کوبا خبری از این امکانات نیست.

این امکان وجود نداشت که خانواده‌ها برای زندانی‌هایشان غذا و آذوقه بیاورند؟

معمولا خانواده‌ها این کار را می‌کردند ولی این امکان هر ۳ ماه یکبار فراهم می‌شد و در نتیجه باید آذوقه‌ها را ذخیره می‌کردیم. مثال وقتی از طرف خانواده برایم شیرینی می‌اورند یک شیرینی را در یک روز نمی‌خوردم و مجبور به جیره بندی بودم هر چند در آن فضای ناسالم و مرطوب زندان٬ نگهداری‌ این آذوقه‌ها هم خطر مسمومیت داشت. من در دومین زندان که یک زندان امنیتی بود یک بار به وضع غذا اعتراض کردم و دست به اعتصاب غذا زدم. نتیجه این شد که من را به سلول تنبیهی انداختند. در طی مدت اعتصاب غذا٬ هر روز نگهبان با یک سینی پر از مواد غذایی برای صحبانه وارد می‌شد تا اراده من را برای اعتصاب بکشند و به شیوه خود من را شکنجه بدهد.

امکان هواخوری به چه شکل بود؟

هواخوری فقط از روزهای دوشنبه تا پنجشنبه هر روز به مدت یکساعت وجود داشت و در این زمان محدود کمی تحرک داشتیم وگرنه در روزهای عادی فضای سلول به اندازه‌ای تنگ بود که اصلا امکان تحرک باقی نمی‌گذاشت.


در دوران زندان روزهایت را چطور می‌گذراندی؟

بیشتر روزهایم به خواندن کتابهایی گذشت که از دیگر زندانیان سیاسی می‌گرفتم.

نگهداری کتاب در زندان مشکلی نداشت؟

آوردن و نگهداری کتاب غیرقانونی بود و اگر زندانبانها متوجه می‌شدند نتیجه‌اش ضرب و شتم زندانی و سلول تنبهی بود ولی زندانیها چاره‌ای نداشتند که دست به این ریسک بزنند تا دوران زندان را تا حدی برای خود تحمل پذیر کنند.


تو بعد از آزادی در سال ۲۰۱۲ در پورتوریکو مشغول گذراندن یک فرصت تحصیلی هستی. ایا قصد داری به کوبا برگردی؟

من در تابستان سال آینده حتما به کوبا برمی‌گردم و به فعالیت‌هایم در آنجا ادامه می‌دهم

نگران نیستی که دوباره به زندان بیفتی؟

خطر زندان کاملا محتمل است. پلیس مخفی کوبا بارها من را تهدید کرده که در صورت ادامه فعالیت‌هایم دوباره به زندان خواهم افتاد ولی این یک مبارزه است و باید برایش تاوان داد.


آیا فکر می‌کنی مردم کوبا تا چه حد خواهان تغییر هستند؟

اغلب مردمی که من می‌شناسم دل خوشی از سیاست‌های حکومت ندارند و علیه رژیم کاسترو هستند اما آنها گرفتار یک رفتار دوگانه‌اند. در محافل عمومی یا سکوت می‌کنند یا تظاهر به جانبداری از حکومت دارند ولی در فضاهای خصوصی به شدت از حکومت انتقاد می‌کنند. من می‌توانم تا حدی این مردم را بفهمم. دولت در کوبا کارفرمای بزرگ است و بر همه زندگی و مقدرات شهروندان تسلط دارد. موضوع فقط این نیست که آنها با اعتراض به حکومت فقط با خطر زندان روبرو شوند بلکه کار و منبع درآمد خود را از دست خواهند داد. پلیس مخفی کوبا هر کسی که اعتراضی بکند را بلافاصله مورد تهدید قرار می‌دهد. تهدیدهایی از این جنس که « ممکن است به صورت اتفاقی گم شوی» ٬ « ممکن است بلایی سر همسر یا فرزندت بیاید» و خلاصه تمام آن چه یک فرد را نسبت به مبارزه مردد کند.


با این شرایط چرا به تغییر در کوبا امیدواری؟

چون خواست تغییر در کوبا وجود دارد و مردم از وضعیت کنونی به شدت ناراضی‌اند. حکومت نمی‌گذارد این نارضایتی‌ها علنی شود ولی این وضعیت به اندازه‌ای ملتهب است که نمی‌تواند تا ابد پایدار بماند. من امیدوار به یک شورش غیر خشونت آمیز هستم. شورشی شبیه آنچه در اروپای شرقی اتفاق افتاد و بساط کمونیسم را از آن مناطق برچید.

 

آیا به نظرت با جانشینی رائول کاسترو به جای فیدل کاسترو تفاوتی در سبک حکومت‌داری کوبا به وجود آمده؟

فیدل کاسترو مردی سرد و اهل محاسبه است و من گرچه امیدی ندارم که رائول کاسترو بتواند اصلاحی واقعی در کوبا ایجاد کند اما او بهرحال گام‌های بسیار محدودی برداشته است. یک فرضیه این است که شاید رائول بخواهد بعد از مرگ فیدل کاسترو دست به اصلاحات وسیع‌تری بزند اما اینها در حد حدس و گمان است.


آیا در حال حاضر اپوزسیون سازمان یافته‌ای که با حکومت مقابله کند وجود دارد؟

حزب « پاتروتیک یونیون» که من در آن عضو هستم مهم‌ترین جنبش مخالف حکومت است. البته اغلب رهبران آن در زندان هستند و این جنبش بیش از ۵۰ زندانی سیاسی دارد ولی ما امیدوار به نسل جوانی هستیم که بیشتر از همیشه خواهان تغییر در کوباست.

لاریجانی: دغدغه ما مسدودسازی یا محدودسازی یک شبکه اجتماعی نیست

Posted: 01 Oct 2014 10:22 AM PDT

جرس: رئیس قوه قضاییه از مواضع رئیس جمهوری در سفر اخیر به نیویورک و حضور در مجمع عمومی سازمان ملل‌ متحد قدردانی کرد و این مواضع را «منطقی، معقول و عزتمندانه» ارزیابی کرد.

 

به گزارش فارس به نقل از اداره کل روابط عمومی قوه قضاییه، صادق آملی لاریجانی در جلسه امروز مسئولان عالی قضایی گفت: همان طور که از رئیس جمهوری محترم انتظار می‌رفت، ایشان در مجمع عمومی سازمان ملل و مصاحبه‌های خود توانستند از عزت ملت ایران دفاع کنند، تحریم‌های ظالمانه را تشریح کردند، موارد نقض حقوق بشر مدعیان حقوق بشر را به رخ کشیدند و صدای مظلومان جهان از جمله ملت فلسطین را به گوش جهانیان رساندند.

 

رئیس دستگاه قضا اظهار امیدواری کرد که مذاکره کنندگان هسته‌ای نیز همین مسیر را طی کنند، مرزهای عزت ملت ایران را پاس بدارند و صلابت این مردم را به رخ جهانیان بکشانند.

 آملی لاریجانی سپس نکته‌ای را به دیپلماتهای حاضر در مذاکرات هسته‌ای گوشزد کرد و خطاب به آنان تذکر داد: نباید در گفتگوها به طرف مقابل آدرس غلط داده شود و قرار نیست که مذاکرات هسته‌ای با تحریم‌ها و موضوعات سیاسی داخلی پیوند بخورد.

 

رئیس قوه قضاییه تصریح کرد: درست است که تحریم‌ها به کشور فشار وارد می‌کند و کسی منکر آن نیست؛ اما این فشارها نمی‌تواند صلابت و عزت مردم ایران را خدشه‌دار کند.

 

آملی لاریجانی با تأکید بر اینکه مذاکرات هسته‌ای ارتباطی با مسائل سیاسی داخلی کشور ندارد، اظهار کرد: جناح‌های سیاسی کشور ممکن است با یکدیگر اختلاف‌نظر و سلیقه داشته باشند اما بر سر مصالح کشور معامله نمی‌کنند.

 

رئیس دستگاه قضا یادآورشد: کشور تحت نظارت رهبری و سیاست‌هایی که ایشان ترسیم کرده‌اند، پیش می‌رود و همه باید در چارچوب سیاست های ترسیم شده عمل کنند.

 

 آملی لاریجانی اظهار امیدواری کرد: مواضع منطقی و عزتمندانه رئیس جمهوری در همه پیکره دولت پیگیری و متجلی شود.

 

رئیس قوه قضاییه در بخش دیگری ازسخنانش، مواضعی را که نخست وزیر انگلیس در مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره کشورمان بیان کرد، «موهن» توصیف کرد و گفت: مایه تأسف است که نخست وزیر انگلیس از دیدار با رئیس جمهوری کشورمان سوءاستفاده می‌کند و چند ساعت بعد با الفاظ موهن درباره جمهوری اسلامی ایران سخن می‌گوید و با تکرار سخنان واهی و کذب، ایران را متهم به نقض حقوق بشر می‌کند.

 

آملی لاریجانی با یادآوری «کارنامه سیاه» انگلیس در تضییع حقوق ملت‌ها افزود: انگلیس با آن سابقه استعماری ننگین چنان در سایر کشورها منفور است که بعید به نظر می‌رسد هیچ کشوری در دنیا تا این اندازه مورد نفرت جهانیان باشد؛ چنین دولتی چه حقی دارد درباره رعایت حقوق بشر در کشوری دیگر ادعایی داشته باشد؟

 

رئیس دستگاه قضا اظهار کرد: دخالت‌های پنهان و پیدای انگلیس و سابقه استعماری این کشور در هندوستان، خاورمیانه از جمله ایران و سایر نقاط دنیا، چنان نفرتی ایجاد کرده است که تا قرن‌ها فراموش نمی‌شود.

 

 لاریجانی با بیان اینکه انگلیس از همه توانایی‌هایش از جمله ایجاد کارخانه «فرقه‌سازی» برای استعمار ملت‌ها در طی قرون گذشته استفاده کرده است اظهار کرد: امروز هم کشورهایی که بویی از حقوق بشر نبرده‌اند از حمایت انگلیس برخوردارند و این دو گانگی در رفتار به اندازه‌ای آشکار است که هیچ کسی در دنیا نمی‌پذیرد که چنین کشوری مدافع حقوق بشر باشد.

 

رئیس قوه قضاییه با ابراز تأسف مجدد از سخنان نخست وزیر انگلیس، این مواضع را نشان دهنده صحت توصیه‌های مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه این کشورها در هر حال آماده ضربه زدن هستند و در هیچ کاری نباید به آنها اعتماد کرد، دانست وگفت: البته رئیس جمهوری درباره دلیل پذیرفتن این ملاقات توضیح دادند و بیان کردند که هدف ابراز حسن نیت ملت و دولت ایران به جهانیان بود.

 

دغدغه دلسوزان کشور و نظام درباره نحوه به‌کارگیری فن‌آوری‌های ارتباطی از جمله شبکه‌های اجتماعی موضوع دیگری بود که در سخنان امروز آیت الله آملی لاریجانی مورد توجه قرار گرفت. رئیس دستگاه قضا با بیان اینکه امکان استفاده درست از هر ابزاری وجود دارد، افزود از منظر دینی، نفس استفاده از این ابزارهای ارتباطی اشکالی ندارد؛ همچنین نظام و به تبع آن قوه قضاییه با به کارگیری آنها مخالفتی ندارد اما باید آگاه بود که امکان سوءاستفاده از چنین ابزارهایی وجود دارد.

 

رئیس قوه قضاییه با اعلام اینکه اکنون نشانه‌های روشنی از سوءاستفاده از فناوری‌های ارتباطی به چشم می‌خورد اظهار کرد: همه می‌دانند اگر چند میلیون کاربر در یک شبکه اجتماعی فعال باشند و از یک نرم‌افزار خاص و نیز بانک‌های اطلاعاتی خاص استفاده کنند که در اختیار کشورهای دیگر خصوصاً کشورهای معاند قرار دارد، مخاطرات امنیتی زیادی وجود خواهد داشت.

 

آملی لاریجانی در تشریح این مخاطرات گفت: اطلاعات شخصی کاربران در شبکه‌های اجتماعی در قالب (ارسال و دریافت) به بیرون از کشور می‌رود و بر می‌گردد که در این رفت و برگشت امکان رصد اطلاعات و جاسوسی وجود دارد. این وضع درست مانند گردش اطلاعات در فضای اینترنت است که به تصریح کارشناسان، موتورهای جستجو در آن، به عنوان ابزارهای جاسوسی مورد استفاده غرب بویژه دولت آمریکا قرار می‌گیرد.

 

رئیس دستگاه قضا با تأکید بر اینکه انتظار قوه قضاییه از دستگاههای اجرایی مرتبط، آن است که جلوی سوءاستفاده از اطلاعات مردم و نقض حریم شخصی آنان گرفته شود، افزود: دستگاه قضا به لحاظ وظیفه ذاتی خود باید با جرایم برخورد کند و جرم سایبری نیز یک نوع از جرایم است و فرقی نمی‌کند که وقوع جرم مانند توهین آشکار یا استهزاء در فضای واقعی(زمانی – مکانی) یا در فضای مجازی صورت بگیرد؛ در هر صورت قوه قضاییه موظف به برخورد است.

 

 آملی لاریجانی با بیان اینکه این روزها مطالب مجرمانه به طور وسیع در شبکه‌های اجتماعی منتشر می شود تأکید کرد: نباید در این شبکه‌ها به بزرگان کشور از جمله بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران توهین شود. علاوه بر اینکه به هر کس توهین شود، جرم واقع شده است و سخن دستگاه قضا این است که اجازه شکسته شدن حریم خصوصی اشخاص داده نشود، در غیر این صورت قوه قضاییه موظف به برخورد است.

 

لاریجانی با تاکید بر اینکه «قوه قضاییه هیچ علاقه‌ای به مسدود سازی شبکه‌های اجتماعی ندارد» گفت: توصیه مشفقانه دستگاه قضا این است که دستگاههای اجرایی مرتبط به پالایش این فضا کمک کند تا همه کسانی که می خواهند از فناوری‌های ارتباطی به طور صحیح استفاده کنند، امکان فعالیت در فضای سالم را داشته باشند.

 

رئیس دستگاه قضا افزود: همان طور که دغدغه دسترسی به اینترنت برای اهالی یک روستا که ممکن است حتی با کمبود آب آشامیدنی روبرو باشند، وجود دارد، باید دغدغه دسترسی به فضایی سالم و پاک مجازی نیز وجود داشته باشد. سخن قوه قضاییه این است که حتی اگر نمی توان به طور کامل این شبکه ها را پالایش کرد، حداقل عوارض ناصحیح آن تقلیل پیدا کند، نه اینکه این فضا به حال خود رها شود.

 

لاریجانی تأکید کرد: دغدغه قوه قضاییه به هیچ وجه مسدود سازی یا محدود سازی یک شبکه اجتماعی یا نرم افزار نیست، مگر اینکه مجبور شود برای جلوگیری از فضای پرآشوب و آلوده چنین اقدامی صورت گیرد که امیدواریم با تلاش دست اندرکاران به این نقطه منتهی نشود.

 

رئیس دستگاه قضا اظهار کرد: دعا برای انس گرفتن است و در بعضی روایات است که دعا خواندن گاهی بر تلاوت قرآن مرجح است چون انس انسان را بیشتر می‌کند. تلاوت قرآن جهاتی و آثاری دارد و دعا جهت دیگری دارد؛ انسی که با دعا پیدا می شود شاید در تلاوت برخی آیات پیدا نشود.

 

 آملی لاریجانی با توصیه به اینکه « نباید فرصت ها را از دست بدهیم» اظهار کرد: اگر انسان سوال و درخواست حقیقی از حق متعال بکند و اگر رجوع حقیقی به او داشته باشد هیچ گاه سوالش رد نمی‌شود زیرا او به تعبیر ائمه اطهار «ااکرم من اعتذر الیه المسیئون» است.

 

رئیس دستگاه قضا افزود: مگر می شود انسان گرفتاری های خودش را پیش حق تعالی در کف دست بگذارد، انابه به حق تعالی کند و از او درخواست گذشت بکند، حق متعال از این خواسته عبدش عبور کند؟ «یا منْ إذا سئله عبد أعطاه» یعنی ای کسی که اگر بنده از او خواست، به او عطا می‌کنی. حق متعال نعوذ بالله مثل عباد نیست که بگوید حالا بنده ای آمده است و من دلم نمی‌خواهد به او بدهم؛ خداوند محض اکرام، اعطا و هبه است.مشکل این هبه حقیقی و این عوایدی که از ناحیه حق تعالی می‌آید ما هستیم که خودمان حجاب هایی درست کردیم. آن وقت اگر انسان قدمی به طرف حق بردارد حجابی را دریده و وقتی حجاب کنار رفت مواهب الهی خواهد آمد.

آهنگ «علی برخیز» آریا آرام‌نژاد در نمایشگاه آثار هنری زندان آلکاتراز

Posted: 01 Oct 2014 10:22 AM PDT

جرس: مثل اکثر جنبش ها و پویش های اجتماعی، همپای جنبش سبز هم آثار هنری متعددی خلق شد که حاوی ضرب آهنگ حرکت مردمی و راوی وقایع، حامی آن و مبین محتویات و منویات و چرایی این جنبش و نیز آیینه ای از امیدها و دردهای جامعه و روح حاکم بر این جنبش است.

 

به گزارش کلمه، هنر و ادبیات سبز در شعر، رمان و دل نوشته ها، در نقاشی، موسیقی، گرافیک، کاریکاتور، مجسمه، فیلم و کلیپ و سایر قالب ها خودش را نشان داد. همانند موارد مشابه دیگر در سراسر جهان، برخی هنرمندان خالق این آثار تحت تعقیب، محاکمه، زندان یا انواع دیگری از ممنوعیت ها و محدودیت ها قرار گرفتند؛ و آثار آنها در پشت ممیزی ها و سانسورها باقی ماند.

 

با توجه به تحولات سریع این سالها هنرمندان گمنام و شناخته شده زیادی در این شرایط با استفاده از توانایی های خود به خلق آثار ارزشمندی پرداختند که حتی جدا از موضوع سیاسی، از نظر کیفیت هنری شایسته تقدیر و توجه اند. غالب این آثار با استفاده از قابلیت های اینترنت به سرعت در جامعه پخش شدند و مورد توجه مردم قرار گرفتند.

 

از این میان آثار موسیقایی جنبش سبز جایگاه بزرگی را به خود اختصاص داده است. در این بین، اساتید و هنرمندانی چون شجریان، شهرام ناظری، حسین زمان، آریا آرام نژاد، پژمان ظفرمند، سروش هیچکس و … جلوه ای بارزتر دارند. یکی از آنها، آریا آرام نژاد، هنرمند سبزی است که که همدل و همراه مردم آثار به یاد ماندنی خلق کرد، که مورد استقبال عموم قرار گرفت. آثاری همچون ۱۰۰ سال دیگه، علی برخیز، قاصدک، لمس آزادی، و دلتنگی سروده ای برای میرحسین و سال های بی تحویل، شاکیم ازت خدا از جمله ترانه های سیاسی و اجتماعی هستد که از این هنرمند سبز منتشر شده اند.

 

این هنرمند سبز، “علی برخیز” را پس از وقایع خونین عاشورای سال ۸۸ خواند و به همین دلیل هم به زندان افتاد و در دادگاه محاکمه شد و دفاعیه پرشوری نیز در همین دادگاه قرائت کرد. او دربخشی از دفاعیه خود چنین گفت: بنده در روز عاشورا فریاد الله اکبر سر دادم و به خاطر فریاد زدن نام خدای بزرگ به خود می بالم. قطعا کافر و لا مذهب خواهد بود کسی که مرا به جرم فریاد زدن نام خدا به زندان بیندازد!

 

هنر او با وجود سن کم، نه تنها در داخل ایران بلکه در کشورهای دیگر نیز بارها به عنوان هنری اعتراضی و قوی مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است. در اخرین این موارد، آی وی وی هنرمند کره ای در یکی از آثار نمایشگاه جدیدش که در زندان آلکاتراز برپا شده، به آریا ارام نژاد اشاره کرده است.

 

زندان آلکاتراز که زمانی از بدنام‌ترین و مخوف‌ترین زندان‌های جهان بود، حالا میزبان نمایشگاهی از تابلوهای ۱۷۶ چهره‌ی سیاسی است که با استفاده از ۱٫۲ میلیون قطعه لگو توسط “آی وی‌وی” خلق شده‌اند. در میان چهره‌هایی که تصویر آن‌ها با استفاده از قطعات لگو در زندان آلکاتراز به‌نمایش درآمده، می‌توان به «نلسون ماندلا» رهبر فقید آفریقای جنوبی اشاره کرد.

آی وی وی هنرمند معاصر چینی است که در سال ۲۰۱۱ به علت گرایش سیاسی و رسوا کردن فساد در دولت چین، مدتی دستگیر و زندانی شد در همین سال توسط مجله آرت ریویو به عنوان یکی از صد چهره قدرتمند هنر دنیا معرفی شد.

انتقال ناگهانی گروهی دیگر از زندانیان بند ۳۵۰ اوین به زندان رجایی شهر

Posted: 01 Oct 2014 10:21 AM PDT

جرس: هفت تن از زندانیان عقیدتی و سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان رجایی شهر در کرج منتقل شدند.

 

به گزارش کلمه، صبح روز چهارشنبه مسئولان زندان اوین با فراخوانی هفت نفر از زندانیان عقیدتی و سیاسی بند ۳۵۰ اوین به نام های رسول عبداللهی، علیرضا سیدیان، ابراهیم فیروزی (نوکیشان مسیحی)، سهیل بابادی، علی کاظم زاده، علی لویمی و آرش مقدم که هیچ کدام از آنها محل اقامتشان در استان البرز نیست، برخلاف قانون و به اجبار به زندان رجایی شهر اوین منتقل شدند.

بر اساس این گزارش، این اقدام در راستای پروژه امنیتی انحلال بند ۳۵۰ است که طی چند ماهه گذشته و پس از تهاجم خونین ۲۸ فروردین شروع شده است.

تعداد زندانیان سیاسی حاضر در بند ۳۵۰ اوین پس از این انتقال به ۴۷ نفر رسیده است.

مقام ارشد انصارحزب الله: به تذکر زبانی اکتفا نمی‌کنیم/ برای امر به معروف سراغ مسئولان هم می‌رویم

Posted: 01 Oct 2014 09:27 AM PDT

جرس: دبیرکل انصار حزب‌الله برنامه‌های این تشکل برای امر به معروف و نهی از منکر را تشریح کرد و گفت: در این راستا تنها به تذکر زبانی اکتفا نمی‌کنیم و کارهای دیگری هم اگر لازم باشد برای مهار این قضیه انجام می‌دهیم تا تغییر روشی صورت گیرد.

 

به گزارش ایلنا، عبدالحمید محتشم دبیرکل انصارحزب الله در همایش توجیهی امر به معروف و نهی از منکر که عصر امروز در مسجد امام صادق (ع) میدان فلسطین برگزار شد، گفت: باید در این جلسه به چند موضوع در حوزه امر به معروف و نهی از منکر اشاره و ابهامات مطروحه را برطرف کنیم.

 

وی با بیان اینکه درباره امر به معروف و نهی از منکر باید آموزش‌های لازم صورت گیرد،‌ اظهار کرد: در این راستا قرار شده است از نظرکمیت 6 ساعت در یک روز به این امر اختصاص داده شود. البته از جمع خواهران حاضر، اکثرا این‌ آموزش را دیده‌اند. برخی از برادران نیز که اخیرا فرم پر کرده‌اند و پیوسته‌اند باید این مراحل را طی کنند که وقت آن اعلام خواهد شد.

 

دبیرکل انصارحزب الله بیان کرد: هماهنگی‌های لازم برای انجام این موضوع به نحو احسن انجام شده است و ما اولین و آخرین گروهی نیستیم که می‌خواهیم در این راه گام برداریم. قبل از ما افرادی در شهرستان‌ها این کار را کرده‌اند ولی سعی ما این است که وجه تمایز با دفعات قبل این باشد که بتوانیم همزمان که دوستان در میدان تذکر می‌دهند ما بتوانیم در کار ستادی که انجام خواهیم داد نتیجه کار را جمع‌بندی کنیم و به‌ آنها چیزی که باید حالی کنیم را حالی کنیم و بگوییم که این بساط را جمع کنید.

 

محتشم با تاکید براینکه باید با معلول هم برخورد همگانی کرد، گفت: علت‌هایی در این مملکت و جهان اسلام وجود دارد که به دنبال دامن زدن به این مسائل هستند. از یک طرف حضرت آقا بحث تمدن اسلامی را مطرح می‌کنند اما از طرف دیگر افرادی هستند که آموزه‌های یک تمدن پوسیده را می‌خواهند به خورد ملت دهند. باید به اشکال مختلف با این مسئله برخورد کرد که البته در دستور کار نیز هست.

 

دبیر کل انصارحزب الله در تشریح برنامه‌های امر به معروف و نهی از منکر این تشکل گفت: ما سه برنامه داریم که در سه بخش انجام خواهد شد. بخش اول آن شامل امر به معروف و نهی ازمنکر مسوولان می‌شود که گروهی معین به سراغ مسوولان مربوطه می‌روند و آنچه که بر گردن مسئولان است را به او امر می‌کنند و چنانچه کج‌روی کند نهی موکد می‌کنند که نباید اینگونه باشد چراکه شما کارگزار حکومت اسلامی هستید.

 

وی اضافه کرد: بخش دوم شامل اماکن است که هماهنگی‌های لازم آن انجام شده است که قرار است با همکاری و هماهنگی با ماموران انتظامی صورت گیرد که آنها نیز از این موضوع استقبال کرده‌اند.

 

محتشم یادآور شد: بحث آموزش در یک روز است که سه تا دو ساعت برگزار خواهد شد و اساتید آن مشخص و برنامه‌های آموزشی آن نیز مدون شده است.

 

وی سومین بخش فعالیت این تشکل را حوزه میدانی عنوان کرد و گفت: باید سعی کنیم هرچه بیشتر در این عرصه حضور داشته باشیم و قبل از آن کلاس های آموزشی و سازمان دهی لازم انجام شده باشد. البته خواهران در حال حاضر مشغول هستند و انجام وظیفه می‌کنند و ان شالله ما هم بتوانیم با توان بیشتری کار را به پیش بریم.

 

محتشم با تاکید براینکه ما تنها به تذکر زبانی اکتفا نمی‌کنیم گفت: کارهای دیگری هم اگر لازم باشد برای مهار این قضیه انجام می‌دهیم تا تغییر روشی صورت گیرد.

 

وی در پایان درباره امر به معروف و نهی ازمنکر در سطح دانشگاه‌ها نیز گفت: در دانشگاه‌ها فضای سیاسی پررنگ‌تر است و در داخل خود آن یعنی وزارت علوم نیز مشکلاتی وجود دارد ولی باید همزمان تمام این‌ها را با هم حل کنیم. اما ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر و بازوی اجرایی‌اش هم برنامه‌هایی برای این حوزه دارند که اگر مراجعه شود در جریان آن قرار خواهند گرفت. ولی اجمالا بحثی که ما مطرح می‌کنیم این است که این کار مختص این مکان یا آن مکان نیست و شامل همه جا می‌شود ولی بحث دانشگاه نیاز به دقت بیشتری دارد.

مذاکرات هسته ای تبدیل به مذاکره دو جانبه شده است

Posted: 01 Oct 2014 05:21 AM PDT

در ابتدا سه کشور با ایران بر سر برنامه هسته‌ای مذاکره می‌کردند، سپس به شش کشور رسید و در حال حاضر در اکثر اوقات به یک کشور رسیده و آن ایالات متحده است.  

 واشینگتن تاکید دارد که مذاکرات ایران و شش قدرت به خوبی پیش می‌رود. اما در حالی که تنها هشت هفته به پایان مهلت مذاکرات باقی است، ایالات متحده به طور فزاینده‌ای به دنبال تغییر شکل مذاکرات از آن چیزی که در این پنج سال وجود داشته، به یک سری جلسات دو جانبه است. این مسئله نشان دهندهٔ این است که دو کشوری که به دنبال تقویت روابط از دست داده‌شان در بیش از سه دههٔ گذشته هستند، بیشترین تمایل را به حصول توافق دارند.


این تغییر از سال ۲۰۰۹ آغاز شد. زمانی که ایالات متحده بعد از ۳۰ سال- بعد از تسخیر سفارت ایالات متحده در تهران- به همراه دیگر کشور‌ها بر سر میز مذاکرات هسته‌ای حاضر شد. این اقدامات با یک سری جلسات مخفی با موضوع هسته‌ای میان ایران و ایالات متحده در سال ۲۰۱۲ ادامه یافت و سال گذشته به تماس تلفنی ۱۵ دقیقه‌ای باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا با حسن روحانی رئیس جمهور جدید ایران منجر شد.


مقامات آمریکایی به طور منظم از طریق تلفن و ایمیل با همتایان ایرانی خود در حال مذاکره هستند. جان کری وزیر خارجه آمریکا و محمد جواد ظریف، از سال گذشته تاکنون چندین دیدار دربارهٔ موضوع هسته‌ای داشته‌اند، که آخرین آن‌ها جمعه‌ی گذشته به پایان رسید. درحالی که این ارتباطات بیشتر می‌شود، دو طرف به دنبال بحث درباره دیگر مسائل هستند. یکی از مقامات آمریکایی می‌گوید همهٔ جلسات میان ایالات متحده و ایران شامل صحبت دربارهٔ رابرت لوینسون، مامور سابق اف بی‌آی، جیسون رضائیان، رونامه نگار و دیگر آمریکایی‌های گم شده و زندانی در ایران می‌شود.


این مقام که خواسته نامش منتشر نشود، همچنین می‌گوید درباره تهدید مشترک داعش هم بین دو طرف صحبت شده است. این تحولات نوید دهندهٔ افزایش گفت‌و‌گو‌ها میان ایران و آمریکا است که با پایان مهلت توافق هسته‌ای در ۲۴ نوامبر روبه رو هستند.‌گری سیمور، مذاکره کننده سابق ایالات متحده در این رابطه می‌گوید حتی زمانی که گفتگو‌ها محدود به مسئله هسته‌ای است، باز هم امر خوبی است چون مذاکرات ساده میان دو بازیگر اصلی اجازه می‌دهد تا مذاکرات پیشرفت سریع تری داشته باشد.


براساس گفتهٔ سه دیپلمات که خواستار عدم افشای نامشان شده‌اند، همهٔ طرفین این حس را ندارند و بعضی از نمایندگان کشورهای غربی احساس می‌کنند با افزایش نقش ایالات متحده، آن‌ها در حاشیه قرار گرفته‌اند. اما سیمور که به مرکز بلفر در دانشگاه هاروارد رفته است، و هنوز از جزئیات مذاکرات باخبر می‌شود، می‌گوید با اینکه ایالات متحده رهبری مذاکرات را بر عهده دارد ولی چیزی را از متحدینش مخفی نمی‌کند و بین آن‌ها رایرنی وجود دارد.


یک مقام آمریکایی اذعان می‌کند که «در زمان فعلی ایران خواستار مذاکره با ما است، چون ما سهم بیشتری در تحریم‌ها داریم» در‌‌ همان زمان مقامات ادعا می‌کردند که تمام کشور‌ها درگیر مذاکرات هستند و با مذاکره کنندگان تهران ملاقات‌های دو جانبه دارند. اگر از مایکلمان، سخنگوی هیئت اتحادیه اروپا بپرسید که آیا آمریکا مذاکرات را دزدیده است، وی در پاسخ خواهد گفت که رهبری مذاکرات بر عهدهٔ کا‌ترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا است. حداقل به طور رسمی وی و دیگران هنوز در بازی قرار دارند.


در آخرین دور مذاکرات هسته‌ای که در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک برگزار شد، وزرای خارجهٔ روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان با ظریف درباره مسئله هسته‌ای گفتگو کردند. اشتون هم که به عنوان هماهنگ کننده مذاکرات منصوب شده است، ریاست یک جلسهٔ کامل شش کشور با ایران را بر عهده داشت. وی همچنین سه جلسه با ظریف و سه جلسه مشترک با ظریف و کری در این هشت روز مذاکرات داشت. اما سیمور با اشاره به مذاکرات هسته‌ای کره شمالی و پنج کشور این گونه استدلال می‌کند که نقش قدرتمند ایالات متحده در مذاکره با ایران ضروری است. وی می‌گوید در آن مذاکرات، ابتدا مذاکره دو جانبه‌مان پیونگ یانگ واشینگتن انجام می‌شد و بعد به اطلاع دیگر کشورهای می‌رسید، به زعم وی مذاکرات چند جانبه بیش از اندازه ضعیف و ناآزموده است. 

منبع: دیپلماسی ایرانی 

منبع اصلی: ‌آسوشیتدپرس

اعتراض عفو بین‌الملل به عدم صدور مجوز برای درمان امید کوکبی

Posted: 01 Oct 2014 04:59 AM PDT

جرس: سازمان عفو بین‌الملل با اظهار این‌ که امید کوکبی زندانی عقیدتی است از مقامات ایران خواسته تا او را فوراً و بدون قید و شرط آزاد کرده و همان‌ طور که پزشکان تجویز کرده‌اند شرایط درمان آقای کوکبی در بیرون از زندان را فراهم کنند.

 

به گزارش رادیو فردا، این سازمان در اعلامیه جدید خود که روز سه‌شنبه، هشتم مهر، منتشر شد می‌نویسد: «کارزار ما برای آزادی امید کوکبی هم‌اینک فوریت بیشتری پیدا کرده، زیرا وضعیت سلامت او با وخامت شدیدی روبه‌رو شده به‌ طوری‌ که وی نیاز فوری به دارو دارد.»

عفو بین‌الملل در ادامه می‌نویسد با این‌ که امید کوکبی نیازمند دارو است، مسئولان از تحویل دارو به او خودداری می‌کنند.

او از چند بیماری رنج می‌برد، از جمله سنگ کلیه و تپش قلب و این بیماری‌ها به خاطر شرایطی که وی در زندان دارد وخیم‌تر شده‌اند.

 

امید کوکبی، فیزیکدان ایرانی و دانشجوی دکترا در دانشگاه تگزاس آمریکا، پس از ۱۵ ماه بازداشت موقت در ایران، به اتهام «ارتباط با دولت‌های متخاصم» و «کسب درآمد نامشروع» به ۱۰ سال زندان محکوم شد.

 

سازمان عفو بین‌الملل این اتهام‌ها را بی‌اساس دانسته و وی را زندانی عقیدتی می‌نامد.

 

به نوشته عفو بین‌الملل، امید کوکبی، ۳۲ ساله، از سوی پزشکان زندان معاینه شده و این پزشکان به او گفته‌اند که وی باید بیرون از زندان معالجه شود، اما مسئولان یا این درخواست را رد می‌کنند یا پاسخی به آنها نمی‌دهند.

 

وضعیت جسمانی آقای کوکبی از ماه اوت رو به وخامت بیشتر گذاشت یعنی زمانی که از بند ۳۵۰ اوین به قرنطینه بند هفت که زیرزمین است منتقل شد.

 

امید کوکبی از ژانویه ۲۰۱۱ که به زندان برده شده چهار دندان خود را از دست داده و چهار دندان دیگر او نیاز به ترمیم دارد.

 

او همچنین پنج بار در زندان سنگ کلیه دفع کرده ولی وضعیت این بیماری هم‌اینک بدتر شده‌ است.

 

آقای کوکبی اخیراً همچنین دچار تپش قلب، تنگی نفس، فشار و درد در سمت چپ سینه، و درد مفاصل و درد معده شده‌ است.

 

بیماری‌های مربوط به کلیه و قلب او نیاز به آزمایش‌های تشخیصی دارند که تنها در خارج از زندان میسر است.

 

عفو بین‌الملل در روزهای اخیر نیز به همراه هجده تن از برندگان جایزه نوبل در نامه سرگشاده‌ای خطاب به آقای خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، خواستار آزادی امید کوکبی شد.

این نامه سرگشاده تلاش مشترکی از سوی عفو بین‌الملل و دو سازمان علمی و حقوق بشری دیگر در نیویورک و در ایالت مریلند برای آزادی امید کوکبی است.

وزیر ارتباطات: مسدود شدن شبکه‌های اجتماعی راه‌حل مناسب نیست

Posted: 01 Oct 2014 04:50 AM PDT

جرس: وزیر ارتباطات درباره وضعیت شبکه‌های اجتماعی و فیلترینگ آن‌ها گفت: ما معتقدیم تا جایی که از همه ابزارهای موجود استفاده مفید بشود و اعضای آن شبکه‌ها به محتوای مجرمانه توجه کنند دولت از این نحوه‌ی استفاده حمایت می‌کند.

 

به گزارش ایسنا، محمود واعظی با بیان اینکه شبکه‌های اجتماعی ابزارهای جدیدی هستند که ارزان قیمت در اختیار مردم قرار می‌گیرد خاطر نشان کرد: در بسیاری از کشورها وزارت ارتباطات مانع اصلی استفاده از این ابزارهاست چون درآمد وزارت ارتباطات را به شدت پایین می‌آورند. اما از نظر دولت چون این ابزار از نظر اقتصادی مورد استفاده مردم است تنها از مردم خواهش داریم تلاش کنند فرهنگ استفاده از این شبکه‌های اجتماعی رعایت شود.

 

واعظی با بیان اینکه در استفاده از شکه‌های اجتماعی مسائلی مورد مخدوش شدن اخلاق اجتماعی می‌شود باید مورد توجه مردم باشد گفت: مردم باید خودشان به یکدیگر تذکر دهند تا یک شبکه‌ی سالم داشته باشیم چون یک طرف قضیه استفاده کنندگان از این ابزار هستند و طرف دیگر دسته‌ای هستند که از این موضوع رضایت ندارند.

 

وی با بیان اینکه مسدود شدن شبکه‌های اجتماعی از نظر فنی و تکنولوژیکی با توجه به اینکه تعداد آنها زیاد است، راه حل مناسب نیست و گفت: ما همواره از دانشگاهیان فارغ‌التحصیلان پژوهشگران و بخش‌های خصوصی خواسته‌ایم با حمایت ما شبکه‌های اجتماعی داخلی را به وجود آورند.

 

محمود واعظی که در حاشیه جلسه امروز هیات دولت سخن می‌گفت، در مورد نتایج مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 اظهار کرد: در طول سالیان گذشته از سوی طرفین مذاکرات موضع‌گیری‌هایی مطرح شده‌اند و هر کدام از این هفت کشور عقب‌نشینی از آن را حیثیتی می‌دانند و این موضوع باعث پیچیده شدن مذاکرات هسته‌ای شده است.

 

وزیر ارتباطات با بیان این که مذاکرات هسته‌ای ایران یکی از پیچیده‌ترین و سخت‌ترین پروژه‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است، گفت: انتظار نداشته باشیم پروژه‌ای مثل مذاکرات هسته‌ای با یک مذاکره و رفت و برگشت قابل حل باشد.

 

وی افزود: براساس سیاست‌های مشخص شده از سوی رهبری باید بگویم که قدم‌های خوبی در این مذاکرات برداشته شده است و به عنوان شخصی که سالها در این حوزه فعالیت داشته‌ام نسبت به آینده مذاکرات خوشبین هستم. چرا که معتقدم با روند یک سال گذشته بر آینده با حفظ حقوق مردم ایران در مذاکرات به نتیجه خواهیم رسید.

 

او همچنین در مورد عصبانیت نخست وزیر اسرائیل و صحبت‌هایش در مورد ایران گفت: می‌بینیم که مذاکرات ایران با 1+5 به خوبی پیش می‌رود و رویکرد رئیس جمهورمان در سخنرانی‌ها و مذاکرات و ملاقات‌ها به نحوی بوده است که مورد استقبال بسیاری از رسانه‌های دنیا قرار گرفته‌اند و جمهوری اسلامی ایران جایگاه جدیدی در دنیا و منطقه پیدا کرده‌اند. پس آنها که تلاش دارند تصویر جمهوری اسلامی ایران را در دنیا مخدوش کنند امروز به نتیجه دلخواه خود دست نیافتند و شاهدیم که برای ثبات منطقه و ایجاد صلح و آرامش و همینطور مبارزه با رادیکالیسم و تروریسم دست به دامان ایران شدند.