جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سردار نائینی: بسیج سال آینده فضای مجازی را به تسخیر نیروهای حزب اللهی در می‌آورد

Posted:



جنبش راه سبز (جرس): معاون فرهنگی اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین خبر داد: بسیج به عنوان متولی مقابله با جنگ نرم راه کارهایی را در دست انجام دارد که در سال آینده فضای مجازی را به تسخیر نیرو های حزب اللهی در آورد.

سردارمحمد علی نائینی درباره برنامه های این سازمان در فضای مجازی و اینترنت نیز گفت: دشمن برای تصاحب فضای مجازی و بهره برداری از آن در جنگ نرم علیه ایران سرمایه گذاری بسیاری کرده است و بسیج نیز به عنوان متولی مقابله با جنگ نرم راه کارهایی را در دست انجام دارد که در سال آینده فضای مجازی را به تسخیر نیرو های حزب اللهی در آورد.

وی از برقراری ارتباط با سرشاخه های وبلاگ نویسان طرفدار انقلاب در سراسر کشور خبر داد و به خبرگزاری مهر گفت: روند تولید سوژه و محتوی در بسیج در حال پیگیری است و تلاش برای مهیا کردن زمینه حضور جدی حامیان انقلاب در محیط مجازی از سوی سازمان بسیج آغاز شده است.

تلاش‌های بی‌ثمر احمدی نژاد برای ارتباط با مراجع تقلید

Posted:



جنبش راه سبز (جرس): محمود احمدی‌نژاد با اشاره به سوء تفاهمات ایجاد شده بین برخی مراجع عظام با تعدادی از دولتمردان تصریح می دارد كه دولت دهم هیچ مشكلی با مراجع تقلید ندارد.

سایت پارلمان نیوز به نقل از جهان گزارش داده که در پی رد ملاقات تعدادی از دولتمردان توسط مراجع عظام تقلید، احمدی نژاد اخیراً در جلسه ای عنوان می‌دارد كه من مخلص مراجع هستم و هیچ مشكلی با ایشان ندارم!

بنابراین گزارش شنیده شده، تلاشهایی برای بهبود روابط و رفع سوء تفاهمات توسط شیخ محمد یزدی و تعدادی از روحانیون آغاز شده است.

به گزارش این سایت اصولگرا، همچنین انتخاب استاندار روحانی در قم (حجت‌الاسلام موسی پور) برای جلب رضایت مراجع عظام صورت گرفته كه وی تا كنون توفیق ملاقات با مراجع را پیدا نكرده است.

 

فیلم دیدار آقای موسوی و کروبی ۱۰ بهمن

Posted:

بازداشت یک فعال آذربایجانی و هواداران تیم تراکتورسازی در تبریز

Posted:



جنبش راه سبز (جرس): عبدالله صدوقی فعال مدنی آذربایجانی و از هواداران تیم تراکتورسازی توسط مامورین اداره اطلاعات تبریز بازداشت شد.

مامورین اداره اطلاعات روز دوشنبه ۲۸ دی ۸۸ هنگامی که عبدالله صدوقی به همراه برادرش حسین صدوقی در منطقه نصف راه تبریز بودند به آنها حمله کرده و پس از ضرب و شتم اقدام به بازداشت این افراد نموده اند. از این بین حسین صدوقی پس از چند ساعت بازداشت آزاد شده است اما عبدالله صدوقی پس از گذشت ۱۱روز همچنان در بازداشت به سر می برد.

اتهام این فعال آذربایجانی تبلیغ علیه نظام از طریق چاپ و تکثیر پوستر تبلیغاتی تیم تراکتورسازی تبریز عنوان شده است و پرونده در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به ریاست قاضی هاشم زاده در جریان است.

پیش از این نیز چاپخانه و لیتوگرافی نگار و عافیت و صوتی تصویری آذربایجان در رابطه با این پرونده از سوی ادارات اطلاعات و اماکن تبریز پلمپ و محمد علیمرادی، داود شیری و چندین تن دیگر در این ارتباط بازداشت شده بودند.
بازداشت فعالین فرهنگی آذربایجانی و پلمپ مراکز چاپ و انتشار پوسترهای تیم تراکتورسازی تبریز و آزار و اذیت صاحبان آنها در حالی صورت می پذیرد که این پوسترها پس از کسب مجوز نشر از باشگاه تراکتورسازی و با موافقت اصولی اداره ارشاد تبریز انتشار یافته بود.

مسابقات تیم تراکتورسازی تبریزدر ماههای اخیر به صحنه طرح مطالبات ملی و زبانی آذربایجانیها تبدیل گشته است و ماموران امنیتی ایران سعی در محدود کردن بروز احساسات ملی آذربایجانیها پس از مسابقات این تیم را دارند.

اختصاصی جرس / بازداشت بیش از 40 نفر در مراسم اربعین آیت الله العظمی منتظری

Posted:



8 نفر همچنان در بازداشت به سر می برند -

جنبش راه سبز (جرس):  روز گذشته بیش از 40 نفر از عزاداران در مراسم اربعین آیت الله العظمی منتظری دستگیر شدند.

به گفته مامورین امنیتی پس از 24 ساعت از این دستگیری ها به جر 8 نفر بقیه آزاد شده اند.

به گزارش خبرنگار جرس ، تاکنون فقط هویت سه نفر از کسانی که همچنان در بازداشت به سر می برند مشخص شده است که عبارت است از: علی‌ اشرف فتحی، نویسنده وبلاگ تورجان- محمدمهدی ربانی ، نوه مرجوم شهید آیت الله ربانی املشی و مجتبی بیگی ، برادر عروس شهید محمد منتظری

 بر اساس همین گزارش یکی دیگر از دستگیر شدگان فاطمه دردکشان بود که امروز حدود ساعت 16 آزاد شد.

بهشت زهرا و قبور بی نام؛میعادگاه سبزها

Posted:

بهشت زهرا و قبور بی نام؛میعادگاه سبزها

یاسمن تهرانی -

 

ندا آقا سلطان، سنگ قبرش همیشه شسته و پر از گل است، اماحتی بر روی چهر ه اش در روی سنگ قبرش ، زخم هایی وجود دارد، یکی روی چشمش، همان چشم هایی که که آخرین نگاهش دنیا را تکان داد، و چند تا روی گونه و پیشانی، عده ای می گویند قبل از سالروز تولدش عده ای آمده اند و از بغض روی سنگ قبرش شلیک کردند و این زخم ها جای شلیک گلوله است. زخم ها تقریبا یک اندازه است. هدیه آنان که حتی نمی توانند پیکر بی روح او را هم شاهد باشند و بر مزارش نیز تیر می افکنند.

سهراب اعرابی هم آن جا دفن است با عکسی که همه دیده ایم، با تی شرت راه راهش، شال سبز بر گردن و نوار سبز بر سر، اشکان سهرابی، علیرضا افتخاری و رامین رمضانی هم این جا منزل دارند. کسی قبر دیگری را نشان می دهد که هنوز سنگ قبر ندارد و می گوید، این را چند روز پس از بقیه بچه ها آورده اند، گلوله ای در قلبش شلیک شده بود. احتمالا از جنازه هایی بوده است که مخفیانه به خانواده ها تحویل داده اند و تهدیدشان کرده اند که حرفی نزنند. عکسی بالای قبر گذاشته شده است و اسمش را با رنگ قرمز به سبک اسم شهدا که خون از آن می چکد، بالای عکس نوشته اند،"فرشاد حسینی خامنه" ، 27 ساله است و روی سنگ قبر تاریخ مرگش 31 تیر ذکر شده است. تاریخ مرگ ها مخدوش است، تاریخ ها را برای آن عده از کشته شدگان که مخفیانه به خانواده ها تحویل داده اند، برای انکه معلوم نشود، همان روز خاکسپاری زده اند.

شهید مظلوم

دنبال امیر جوادی، محمد کامرانی و محسن روح الامینی، شهدای کهریزک و باقی کشته شده های 25 و 30 خرداد می گردم، حداقل آنهایی که اسم شان را می دانم، پیدایشان نمی کنم.

خانواده یکی از شهدا می گوید: محسن را در قطعه شهدا دفن کردند و نمی دانیم کدام قطعه. هنوز فرصت نکرده ایم برای محسن عزاداری کنیم و به خانواده اش تسلیت بگوئیم، او را به دلیل اینکه پدرش سردار سپاه بوده و وفادار به نظام از ما جدا کردند، ما به وفاداری پدرش احترام گذاشتیم اما آنها از نجابت و وفاداری اش سوءاستفاده کردند و مرد دروغگویی که در بی شرمی جهان را حیرت زده کرده است، محسن را در زمره حامیان دولت خواند! او مظلوم تر از دیگر شهدایمان است، هر چند مرگ مظلومانه اش پر برکت بود.

غم انگیزترین قطعه بهشت زهرا

به قطعه 302 می روم که غم انگیز ترین قطعه بهشت زهرا است. در گوشه جنوب شرقی این قطعه، قبرهایی هستند که نامی ندارند، این قبرها فقط شماره جواز دفن دارند و هیچ نامی روی سنگ قبرهای سیاه و کوچکی که روی این قبرها قرار دارد، به چشم نمی خورد. حنیف مزروعی در تابستان از دفن عده ای بدون اسم در این قطعه گزارش شجاعانه تهیه کرده بود و بعد هم ناگزیر از ترک ایران شده بود.

سنگ های بی اسم را می شمرم، 18 عدد قبر هستند. همه مردمی که در آن جا عزیزی دارند از این قبرها اطلاع دارند و به هم نشان می دهند. مردم می آیند و برایشان فاتحه می خوانند و زیر لب زمزمه می کنند که خدا رحمت شان کند اما بعد بی اختیار می گویند، این جوانان بی گناه که حتما آمرزیده هستند، خدا ما را بیامرزد. از یکی در باره قبر بچه هایی که در عاشورا شهید شده اند، می پرسم، می گوید، همه جنازه های عاشورا را به جز چند مورد هنوز تحویل نداده اند. نمی دانم این خبر صحیح است یا نه. جوان هر چه می داند به من و دیگران می گوید. می گوید، شاید می خواهند آنها را هم بی نام و نشان در گوشه ای دیگری از این قبرستان بزرگ دفن کنند اما چشمان مردم همه جا آنها را می بیند.

سبزها در قبر

دنبال قبر های بی نام که می گردم از تعداد جوانان مدفون در این قطعه حیرت می کنم، صاحبان قبور همه جوان هستند، از هر ده قبر، نیمی قبرهای جوانانی است که عکس شان با ژست های زیبا، زینت قبرشان است و قلبم را به درد می آورد، اینهمه جوان،غیر عادی به نظرم می آید، بخصوص که روی عکس و گاه یواشکی پشت عکس برخی از این جوانان، نواری سبز گره خورده است، نگاه شان و علامت سبز آشناست، مثل نگاه همه کسانی که در راهپیمایی ها می بینیم. از ما بوده اند و هستند، دیر یا زود اسرار هویدا می شود. عکس قبر ها و علامت های سبز را می گیرم.

شهیدان گمنام

از اینکه جای آنها نبوده ام، از خود خجالت می کشم، ساعتی می ایستم و نمی دانم چند فاتحه می خوانم، هر چه می خوانم به نظرم کافی نمی آید. با آنها حرف می زنم و کمک می خواهم تا بتوانیم اسم شان را پیدا کنیم؟ نمی دانم خانواده های این قبرهای بی نشان چه می کنند. می دانم که خانواده دختر 17 ساله ای که از روز 25 خرداد گم شده است، هنوز امید بازگشتش را دارند، به آنها گفته اند حتما دخترتان فرار کرده است و آنها از ترس آبرو و شاید به امید اینکه اگر چیزی نگویند، دخترشان را به آنها باز پس می دهند هیچ نمی گویند. شاید این دخترک صاحب یکی از این قبرها باشد. دختران دیگری هم هستند که گم شده اند، در روز عاشورا، دختری را از ماشینش بیرون کشیده اند و برده اند، اسمش در فهرست اوین است اما خودش نیست، همه چشم انتظارش هستند، او را در کدام گور بی نشانی دفن خواهند کرد؟

بهشت زهرا را با همه سبزیش وداع می کنم. با قبور عزیزانی که فقط به جرم یک پرسش " رای من کجاست؟ " امروز به جای اینکه قهقهه خنده شان خانه ها را پر کند، ساکت و بی روح در سرمای زمستان تنها و بی کس در بهشت زهرا غریبانه خفته اند. آنان که حتی خانواده هایشان نمی توانند برای تسلی دلشان هم های های بگریند و باید بغضهایشان را فرو خورند.

 

با بغضی در گلو و چشمانی پر آب از در اصلی بهشت زهرا خارج می شوم تا پنجشنبه دیگر و دیداری دیگر...

 

دهم بهمن؛ سالگرد پایان حصر ظالمانه آیت الله منتظری

Posted:

دهم بهمن؛ سالگرد پایان حصر ظالمانه آیت الله منتظری

آیت الله منتظری دوازده سال قبل گفت: "در وقت انتخابات یک افرادی قیم می ‎شوند و آقا بالاسر و یک گروه های خلق الساعه و آنی درست می‎کنند و به طور چماقی می‎ خواهند پیش ببرند، برای این که یک عده می ‎خواهند از ناآگاهی مردم و از اینکه مردم در صحنه نیستند سوء استفاده کنند; و این یک گرفتاری است".

دوازده سال پیش با انتقاد از وضعیت حاکمیت و انحرافی که از مسیر اصلی انقلاب حاصل شده بود، گفت: "حالا دیگر در دنیا با چماق نمی شود کار کرد; حکومت چماقی دیگر در دنیا پیش نمی رود. مردم روشن شده ‌اند".

اکنون با عبور از روزهای پس از انتخابات پر مساله دهم و آنچه رخ داد به راحتی می توان در مورد فحوای سخنان دوازده سال قبل او به قضاوت نشست.

متن کامل سخنرانی آیت الله منتظری در 23 آبان 76 که منجر به حصر خانگی ایشان شد در پی می آید:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

امروز روز ولادت با سعادت مولی امیرالمومنین (ع) است . افتخار ما شیعیان این است که از دوستان امیرالمومنین (ع) هستیم . این را من بارها عرض کرده ام که بعضیها خیال می‎کنند لفظ ” شیعه ” که به ما گفته می‎شود لفظ مستحدثی است ; در صورتی که این نام را پیغمبر اکرم (ص) بر شیعیان علی (ع) اطلاق فرموده اند. حال من حدیثش را از کتب اهل سنت می‎خوانم . “درالمنثور سیوطی ” تفسیری است که ” جلال الدین سیوطی ” نوشته، در جلد ششم چاپ سابق در تفسیر سوره بینه چند روایت نقل می‎کند; می‎گوید: “اخرج ابن عساکر عن جابربن عبدالله “; “ابن عساکر” که از علمای اهل سنت است، صاحب تاریخ دمشق، از “جابربن عبدالله ” با سند نقل می‎کند: “قال کنا عند النبی (ص)” می‎گوید ما نزد پیغمبر اکرم (ص) بودیم ; “فاقبل علی (ع)” امیرالمومنین (ع) وارد مجلس شد “فقال (ص)” پیغمبر فرمود:”والذی نفسی بیده ان هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامه ” این شخصی که علی بن ابیطالب (ع) باشد و شیعیانش، اینها هستند که روز قیامت رستگارند; تعبیر “شیعه ” کرده اند. بعد می‎گوید: “و نزلت ” این آیه نازل شد: (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه) یعنی آنهایی که ایمان آوردند و کارهای صالح کردند، آنها بهترین مخلوقاتند; “فکان اصحاب النبی (ص) اذا اقبل علی (ع) قالوا: جاء خیر البریه ” از آن وقت وقتی که امیرالمومنین (ع) وارد مجلس می‎شد اصحاب پیغمبر (ص) می‎گفتند: خیر البریه یعنی ” بهترین خلق ” وارد شد.

همچنین (در حدیث دیگر) : “و اخرج ابن عدی و ابن عساکر عن ابی سعید (که ابی سعید الخدری است) مرفوعا (خبرش را مرفوعا نقل کرده است) علی خیر البریه ” علی (ع) بهترین مخلوقات است . اینها همه را از “سیوطی ” نقل می‎کنم که از علمای اهل سنت است .

همچنین (در حدیث دیگر) ابن عدی از ابن عباس نقل کرده : قال لما نزلت : (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه) قال رسول الله (ص) لعلی (ع): “هم انت و شیعتک یوم القیامه راضین مرضیین “: وقتی که این آیه نازل شد پیغمبر(ص) به علی (ع) فرمود: آنان تو و شیعیان تو هستید; در روز قیامت خدا از دست شما راضی است، شما هم از دست خدا راضی هستید. این خیلی مقام است ; پیغمبر (ص) این اسم را گذاشته است .

همچنین (در حدیث دیگر) : “و اخرج ابن مردویه عن علی (ع) قال : قال لی رسول الله (ص)”; “ابن مردویه ” که از محدثین اهل سنت است از امیرالمومنین (ع) نقل می‎کند که پیغمبر (ص) به من فرمود: الم تسمع قول الله : (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه) علی (ع) می‎فرماید: پیغمبر (ص) به من فرمود: این آیه را نشنیدی ؟ “انت و شیعتک ” این آیه مصداقش تو و شیعیان تو هستید. “و موعدی و موعدکم الحوض ” پیغمبر (ص) می‎فرماید: وعده گاه من و شما حوض کوثر است ; “اذا جئت الامم للحساب ” وقتی که من می‎آیم سراغ امتها برای حساب، پیغمبر (ص) در حساب امتها دخالت دارد، “تدعون غرا محجلین ” شیعیان علی (ع) افراد بارز و مشخص هستند، البته این یک اصطلاح است ; عربها به اسب پیشانی سفید می‎گویند “اغر” که جمعش “غر” می‎شود، و به اسبی که دست و پایش هم سفید باشد می‎گویند “محجل ” یعنی اسبهای بارز برجسته ; می‎خواهد بفرماید در میان همه امتها شیعیان در روز قیامت یک درخشندگی دارند. اینها چند روایت از طرق اهل سنت است که راجع به امیرالمومنین (ع) وارد شده و پیغمبر (ص) پیروان علی (ع) را تعبیر به “شیعه ” کرده اند. پس این اسم اسمی نیست که بعدا گذاشته باشند. البته دشمنان برای اینکه با شیعه مخالف بودند می‎گفتند: “رافضی ” هستند; یعنی رفض کردند، ترک کردند سیره و سنت پیغمبر(ص) را، در صورتی که ما عقیده مان این است که سنت پیغمبر (ص) را ما اخذ کرده ایم، ولی این اخبار را دیگر نتوانسته اند کاری بکنند. خود علمای سنت این را نقل کردند که پیغمبر(ص) پیروان علی (ع) را تعبیر به “شیعه ” کرده اند. بسیار خوب ! روز ولادت امیرالمومنین (ع) را به شما برادران و خواهران شیعه و به همه شیعیان و به همه مسلمانهایی که علاقه مند به اسلام و دین هستند تبریک می‎گویم ; و اینکه اسم شیعه را پیغمبر اکرم (ص) بر شما اطلاق کرده، این را هم به شما تبریک می‎گویم .

اما می‎دانید که به اسم تنها نمی شود قناعت کرد; خوب ما شیعه علی بن ابیطالب (ع) هستیم، “شیعه ” یعنی پیرو; اگر من بگویم شیعه علی (ع) هستم، علی (ع) اهل دفاع از اسلام بود، اهل دفاع از حق بود، تمام عمرش را صرف اسلام کرد; در زمان پیغمبر(ص) در همه جنگها، مبارزه های علی (ع)، فداکاری های علی (ع) برای حق و حقیقت و دین ; و بعد هم در زمان حکومتش چقدر علی (ع) برای دین خدا زحمت کشید; علی (ع) دلسوز فقرا بود، علی (ع) اهل سخاوت بود، علی (ع) وقتی که مثلا زنی را دید که بچه های یتیم دارد به قدری ناراحت شد که خودش در زمان خلافت و حکومتش رفت در خانه آن زن و یتیم نوازی کرد; به فقرا و ضعفا و درماندگان رسیدگی می‎کرد; امیرالمومنین (ع) در نامه 45 نهج البلاغه که به ” عثمان بن حنیف ” می‎نویسد، می‎فرماید: “الاو ان لکل ماموم اماما یقتدی به و یستضئ بنور علمه ” هر ماموم یک امامی دارد که به او اقتدا می‎کند. بعد در ادامه می‎فرماید “… الاوانکم لا تقدرون علی ذلک ” شما قدرت ندارید که مثل علی عمل کنید; “و لکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد” و لکن کمک کنید علی را، اهل ورع باشید، اهل محکم کاری باشید، سراغ حرام نروید، سراغ شبهه ناک نروید.

حالا من آن نامه را نمی خواهم بخوانم ; آن نامه بسیار خوبی است و به عثمان بن حنیف نوشته اند، که ( عثمان بن حنیف) استاندار علی (ع) بوده است در بصره ; یک جوانی یک مجلس عروسی یا مهمانی داشته، سران و اعیان شهر را دعوت کرده، عثمان بن حنیف را هم دعوت کرده و در آن غذاهای رنگارنگ و سفره چرب و نرمی بوده است، به امیرالمومنین (ع) خبر می‎رسد. حالا ببینید آن وقت نه تلگراف بوده، نه تلفن و نه فاکس و نه تلکس، مع ذلک حضرت می‎فرماید: “به من خبر رسیده …” حتی یک مجلس مهمانی استاندار خبرش به علی (ع) می‎رسد و گزارش می‎شود; و چون مجلسی بوده است که اعیان و اشراف شرکت کرده اند و خلاصه ریخت و پاش در آن بوده و فقرا از آن محروم بوده اند، امیرالمومنین (ع) او را توبیخ می‎کند که تو نباید در یک چنین مجلسی شرکت می‎کردی ! مجلسی که “غنیهم مدعو و عائلهم مجفو” فقرا از آن محروم و ثروتمندان به آن دعوت شده اند، حتی یک مجلس شامی که استاندار رفته خبرش به علی (ع) می‎رسد با وسایل کم آن روز; و امیرالمومنین (ع) بی تفاوت نمی گذرد; خوب این استاندار است یک شب خوشش باشد ! نه، می‎گوید یک چنین مجلسی شان تو نیست، تا آخر نامه .

یکی از چیزهایی که امیرالمومنین (ع) در کلمات و خطب خود در نهج البلاغه زیاد روی آن عنایت دارد مساله ” امر به معروف و نهی از منکر ” است .‌‌‌

شاید بعضی از آقایان دیده باشند، یک عده از اساتید دانشگاه از من راجع به احزاب سئوال کرده اند; سئوال کتبی . اول اینجا آمدند گفتم سوالتان را بنویسید; سوالشان را نوشتند و من جواب دادم، جواب آن آقایان را راجع به تشکیل احزاب سیاسی از راه امر به معروف و نهی از منکر وارد شدم . در آن نامه اول من آیه شریفه قرآن را ذکر کردم که خداوند تبارک و تعالی در سوره توبه می‎فرماید: (والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر)، در این سوره آیه دیگری هم راجع به منافقین است که در آنجا تعبیر می‎کند: (والمنافقون والمنافقات بعضهم من بعض)، یعنی : منافقین و منافقات بعضیهایشان از بعضند; تعبیر به “اولیاء” نمی کند، در حالی که آنها هم دوست هم هستند; اما “ولی ” به معنای دوست نیست.

منافقون و منافقات بعضیهاشان از بعضند یعنی سرشان در یک آخور است . اما راجع به مومنین و مومنات می‎فرماید: (والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض)، “ولی ” در لسان قرآن و حدیث به معنای “صاحب اختیار” است ; “ولایت ” یعنی صاحب اختیاری ; منتها ولایت مراتب دارد; (الله ولی الذین آمنوا) خدا ولایت دارد، اما ولایتش مطلقه است . درباره پیغمبر (ص) هم خدا می‎فرماید: (النبی اولی بالمومنین من انفسهم); امام (ع) هم ولایت دارد; ولی فقیه هم اگر واجد شرایط باشد ولایت دارد. در این آیه خدا یک ولایت عمومی را می‎گوید; آقایان اهل ادب توجه دارند، الف و لام موصوله که بر سر اسم فاعل و اسم مفعول درآید مفید عموم و استغراق است . خدا می‎فرماید: همه مردان مومن و همه زنهای مومن -فقط منحصر به مردها نیست – (بعضهم اولیاء بعض) بعضیهایشان نسبت به بعضی دیگر ولایت دارند. این را اول خدا مقدمه چینی می‎کند; چرا؟ برای اینکه اگر از اول امر به معروف و نهی از منکر را بیان می‎کرد ممکن بود کسی به ذهنش بیاید من که امر به معروف و نهی از منکر می‎کنم دخالت در کار دیگران می‎کنم، طرف هم می‎گوید به توچه ؟! جهنم می‎روم خودم می‎روم به توچه ؟! برای اینکه نگوید به توچه، خدا از قبل جوابش را داده . می‎گوید خدایی که ولی همه مردم است این مومن را ولی قرار داده ; پس راجع به امر به معروف و نهی از منکر، همه مردان و زنان مومن نسبت به همه مومنین و مومنات ولایت دارند; همه، از آن بالا تا پایین ; نسبت به هر کس کج برود، ظلم بکند، خلاف شرع انجام بدهد; اینجا منحصر به یک عده خاصی نیست ; پس قبل از دستور امر به معروف و نهی از منکر به عنوان مقدمه ولایت عمومی را ذکر می‎کند که همه مردم ولایت دارند; کسی نمی تواند بگوید به توچه ؟! هیچ کس نمی تواند از امر به معروف و نهی از منکر جلوگیری کند. همه مردم مسئولند و هیچ کس نمی تواند بی تفاوت باشد. خوب گاهی امر به معروف و نهی از منکر موارد جزئی دارد; یک وقت هم معروف و منکر یک چیزی است که شخص نمی تواند وظیفه را به تنهایی انجام دهد; احتیاج به تجمع، تشکل و تشکیلات دارد. روزگار فرق می‎کند، در هر زمان بایستی معروف در جامعه بسط پیدا کند و جلوی منکرات گرفته شود. حالا یک فردی یک کار جزئی انجام می‎دهد که خلاف است، این را من می‎توانم نهی از منکر کنم ; اما مثلا یک منکری است در جامعه که این نهی را شخص نمی تواند انجام دهد، باید مردم متشکل شوند. حالا شما از لفظ “حزب ” نترسید، قرآن هم می‎گوید: (الاان حزب الله هم المفلحون). من در این نامه ام تذکر دادم که این دو آیه چقدر با هم تناسب دارند، یک جا می‎گوید: (ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون): از میان شما امتی باید باشند که امر به معروف و نهی از منکر کنند و اینها رستگارند. یک جا هم می‎گوید: (الاان حزب الله هم المفلحون): همانا حزب الله رستگارند.

حزب الله اینهایی نیستند که یک عده تحریکشان می‎کنند، یک شعار عوضی هم به آنها می‎دهند، می‎روند یک شعاری می‎دهند، جو را به هم می‎زنند، یک هیاهو راه می‎اندازند، بعد هم غیب می‎شوند; این که حزب الله نیست . ” حزب الله ” آن است که روی مبنا متشکل بشوند، مجتمع باشند، یکی باشند و جامعه را زیر نظر بگیرند. تا جامعه به طرف خیر برود; معروف را در جامعه بسط بدهند، جلوی منکر را بگیرند. و این وظیفه است ; این را خدا در سوره تو به و سوره های دیگر واجب کرده است .

علی (ع) وقتی که می‎خواهند از دنیا بروند در نامه 47 نهج البلاغه – که وصیتنامه امیرالمومنین هست – می‎فرمایند: حسن (ع) و حسین (ع) را و هر کسی را که نامه من به او برسد وصیت می‎کنم به “تقوی الله و نظم امرکم …” تا به اینجا می‎رسد: “لاتترکوا الامر بالمعروف والنهی عن المنکر”: امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید; خوب اگر ترک کنیم چه می‎شود؟ “فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلایستجاب لکم “، اگر ترک کنیم چه می‎شود ؟ اثر طبیعیش این است : ملت مسلمان، شیعه علاقه مند که متشتت شد، متفرق شد، هر کس رفت سراغ کار خودش و نسبت به اموری که در جامعه می‎گذرد بی تفاوت شد، طبعا نتیجه اش این می‎شود که از این صحنه خالی بدان سوء استفاده می‎کنند; پستها، مقامها، تشکیلات، امتیازات به دست بدان می‎افتد; آن وقت شما بنشین هر چه می‎خواهی دعا کن، دعا مستجاب نمی شود; برای اینکه راهش دست خودت است . چرا بی تفاوت ماندی نسبت به آنچه در جامعه می‎گذرد؟ تمام مردم مسئولند; به فرمایش پیغمبر اکرم (ص): “کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته “.

بنابر این بایستی این وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل شود. وقتی که مردم متجمع شدند، متشکل شدند، تشکیلات درست شد، آدمهای هماهنگ، آدمهای علاقه مند; حالا اسم این تجمع را می‎گذارند “حزب “; از لفظ حزب هم ناراحت نشوید; قرآن می‎گوید: (الاان حزب الله هم المفلحون)، (الاان حزب الله هم الغالبون).

آن وقت قهرا یک حزبی که متشکل از مردم علاقه مند و هماهنگ باشد اینها کاری که می‎توانند بکنند اولا کادرسازی کنند; یعنی افرادی را در حزب بسازند; در مسائل اقتصادی، در مسائل سیاسی، در نیازهای کشور، یک آدمهای متخصص را تربیت کنند که یک روزگاری اگر سفیر کم هست، اگر کاردار کم هست، اگر وزیر کم هست، اگر استاندار کم هست، آدم حسابی ندارند، اینها را بسازند; احزاب سیاسی که در دنیا هست دنیا را این طور اداره می‎کنند.

حالا دیگر در دنیا با چماق نمی شود کار کرد; حکومت چماقی دیگر در دنیا پیش نمی رود. مردم روشن شده‌اند، بیدار شده‌اند، هر کسی اهل مطالعه است، اهل کتاب خواندن است، بیدار است . در دنیا این گونه حکومت می‎کنند; حکومت دست ملت است ; ما هم که گفته ایم ” جمهوری اسلامی “. جمهور باید خودشان کشور را اداره کنند; مردم و جمهور بایستی متشکل بشوند، نیروهای خوب را بسازند و برنامه های خوب داشته باشند. این انتخابات که در کشور انجام می‎شود، یک روز انتخابات ریاست جمهوری است، یک روز انتخابات مجلس است، یک روز انتخابات خبرگان، شما آقایان دیده اید در وقت انتخابات یک افرادی قیم می‎شوند و آقا بالاسر و یک گروههای خلق الساعه و آنی درست می‎کنند و به طور چماقی می‎خواهند پیش ببرند، برای این که یک عده می‎خواهند از ناآگاهی مردم و از اینکه مردم در صحنه نیستند سوء استفاده کنند; و این یک گرفتاری است . باید مردم خودشان مجهز باشند، تشکیلات داشته باشند، نیرو و کادر ساخته باشند. یک حزب قوی حزبی است که اگر در انتخابات پیروز شد هم وزیر خوب داشته باشد، هم وکیل خوب داشته باشد، هم استاندار خوب داشته باشد; در همه قسمتها دارای نیروهای خوب باشد.

در دنیای امروز که بشر پیشرفته است و به مسائل اقتصادی و سیاسی توجه دارد و به مسائل دینی هم الحمدلله روی آورده است، این مردم باید تشکیلات داشته باشند; تشکیلات که داشته باشند قهرا باید روزنامه داشته باشند، رادیو و تلویزیون در اختیارشان باشد; روزنامه ها، جرائد، رادیو و تلویزیون اینها که فقط مال دولت نیست ; دولت را مردم روی کار می‎آورند; مردم نباید دستشان به رادیو و تلویزیون برسد؟ رادیو و تلویزیون فقط در اختیار چهار نفر که آن بالا می‎نشینند و یک دستوری می‎دهند باشد؟ مردم اگر حرفی داشته باشند باید حرفشان را رادیو و تلویزیون پخش کنند; روزنامه ها باید افکار و نظریات مردم را منتشر کنند. در دنیا این گونه است و اگر ما کوتاه بیاییم پس گردنی می‎خوریم و عقب می‎مانیم . آن طور که دوسه نفر بنشینند برای کشور تصمیم بگیرند این در دنیای فعلی پیش نمی رود; “جمهوری ” یعنی ” حکومت مردم “.

البته این راهم ذکر کنم : در عین حالی که مردم،باید حزب داشته باشند، تشکیلات داشته باشند، در وقت انتخابات بیدار باشند، با شعور و با بینش خودشان مستقلا افرادی را انتخاب کنند. با این همه در قانون اساسی ما یک ” ولایت فقیه ” ذکر شده است ; اما معنایش این نیست که ولی فقیه یعنی همه کاره ; آن وقت دیگر “جمهوری ” معنایی نخواهد داشت . ولی فقیه هم با آن شرایطی که در قانون اساسی دارد وظایفی در قانون اساسی برایش مشخص شده ; عمده وظیفه اش -که مهمتر است – اینکه نظارت کند بر جریان جامعه، مشی جامعه یک وقت از موازین اسلام و حق منحرف نشود; “فقیه ” به این مناسبت است . در حکومت کمونیستی شوروی وقتی که می‎خواستند حکومت را بر اساس مارکسیزم و کمو نیزم اداره کنند می‎آمدند ایدئولوگ حزب را راس کار می‎گذاشتند که او بتواند برنامه های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی کشور را بر اساس همان مرام کمونیسم تنظیم کند; خوب این یک چیز طبیعی است . حالا ما از باب اینکه می‎خواهیم بر اساس اسلام و شرع کشورمان اداره بشود با اینکه جمهوری است، همه مردم باید شرکت کنند، حزب باید باشد، تشکیلات باید باشد، با این همه در راس کشور باید فقیه جامع الشرایط باشد و نظارت کند.

البته مردم هستند که دولت را روی کار می‎آورند. “دولت ” یعنی رئیس حکومت، رئیس جمهور، نماینده ها را واقعا باید مردم بیاورند روی کار; هیچ کس حق ندارد دخالت کند; اگر بنشینند خاصه خرجی (رفاقت بازی) کنند یک افرادی -ولو شورای نگهبان – ظلم کرده اند به حقوق مردم .

کسی را که صالح باشد حق ندارند کنار بگذارند; از نظر دینی صالح باشد، در عین حال مسائل سیاسی و فرهنگی و اقتصادی را بلد باشد; متملق هم نباشد، مستقل باشد; مثل مرحوم مدرس باشد که به تنهایی در مقابل تمام حکومت رضاخان می‎ایستاد; نماینده مجلس باید یک چنین شخصی باشد; نه آدم متملق خودفروخته که

احیانا هزار دروغ و تملق بگوید برای اینکه بخواهد وکیل مردم باشد!

علاوه بر اینکه خود مردم باید دولت را بیاورند روی کار، رئیس جمهور را بیاورند روی کار، مع ذلک در راس باید یک کسی باشد که به اسلام و دستورات شرع از همه آگاه تر است ; این از باب این است که ما مذهبی هستیم، دینی هستیم . حال اگر در زمان پیغمبر(ص) بود، پیغمبر (ص) راس کار قرار می‎گرفت ; اگر در زمان علی (ع) بود، علی (ع) در راس کار بود. همین علی (ع) خودش می‎گوید امر به معروف و نهی از منکر بکنید، مردم وارد شوند در کارها; اما در راسش علی (ع) است . حالا اگر علی (ع) و امام معصوم (ع) حاضر نباشد، ولی فقیه در راس است . یعنی ” مجتهد عادل اعلم ناس “; این اعلمیت در روایات هست ; این شخص بیاید راس کار. راس کار به این معنا که علاوه بر وظایف و حقوق مقرره در قانون اساسی، نظارت داشته باشد بر کار دولت ; نه اینکه دارای یک تشکیلات جدای از مردم باشد; نمی دانم کدام یک از شما مشرف شده اید نجف، خانه امیرالمومنین (ع) در کوفه پشت مسجد کوفه نزدیک دارالاماره است ; من داخل آن خانه رفته ام ; حدود صد تا صد و پنجاه متر است، دوسه تا اطاق کوچک داشته، آن وقت علی (ع) حکومت مطلقه داشته، از همین خانه یک کشوری را که شاید ده برابر ایران شما بوده اداره می‎کرده .

حضرت با اینکه حاکم بودند می‎آمدند در بازار کوفه و صدا می‎کردند: “یا معشر التجار الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر” یک روز در این بازار، یک روز در آن بازار; در روایت داریم -من در کتاب ولایت فقیه این روایت را نوشته ام – نقل شده در این بازار کوفه یک عده ایرانیها هم بودند، یک ایرانی در آنجا بود تا دید علی (ع) می‎آید، گفت : “جاء المرد شکمبه !”، علی (ع) یک مقداری شکمش بزرگ بود، امیرالمومنین (ع) فهمید، یک خنده ای کرد; نگفت بگیریدش و… حضرت فرمودند: بالایش علم است و پایینش هم غذا! یعنی امیرالمومنین یک شوخی با او کردند، اینجور می‎روند در میان مردم ; مردم هم می‎رفتند حاجاتشان را به ایشان می‎گفتند. ولایت فقیه آن طور نیست که یک تشکیلات سلطنتی و مسافرتهای تشریفاتی میلیاردی و اینجور چیزها داشته باشد; اینها با ولایت فقیه سازگار نیست .

آقایان تا چیزی می‎شود به ما می‎گویند “ضد ولایت فقیه ” ضد ولایت فقیه ! خدا پدرت را بیامرزد، اصلا ولایت فقیه را ما گفتیم، ما علم کردیم، ما کتاب درباره اش نوشتیم، حالا ما شدیم ضد ولایت فقیه ؟! یک عده بچه که اصلا وقتی که ما بودیم و این کارها را می‎کردیم اصلا نطفه شان هم منعقد نشده بود، حالا راه می‎افتند: ضد ولایت فقیه ! خجالت بکشید; این چه کارهایی است ؟! !

ولایت فقیه مثل ولایت امیرالمومنین (ع) باید نظارت بر کشور داشته باشد، نظارت بر احزاب داشته باشد، نظارت بر دولت داشته باشد; اما نه اینکه در همه جا دخالت کند، در جمهوری اسلامی دولت باید مستقل باشد; یعنی دولتی که بتواند کار بکند. من یکی از اشکالاتم به آقای رئیس جمهور آقای خاتمی واقعا این است، من پیغام هم دادم نمی دانم به ایشان گفته اند یا نه، البته ایشان با من ارتباطی ندارند، اما من اول که انتخاب شدند برایشان پیام دادم، بعد هم به ایشان پیام (شفاهی) دادم که این طور که پیش می‎روید نمی توانید کار کنید; یک نفر رئیس دولت اگر وزرایش، استاندارهایش، با او هماهنگ نباشند یک قدم نمی تواند بردارد; من پیغام دادم که من اگر جای شما بودم می‎رفتم پیش رهبر می‎گفتم : شما مقامت محفوظ، احترامت محفوظ، ولی 22 میلیون مردم به من رای دادند، به من هم که رای دادند این 22 میلیون همه می‎دانستند که رهبر کشور به کسی دیگر نظر دارد. دفترشان و خودشان و همه شخص دیگری را تایید می‎کردند; 22 میلیون آمدند به ایشان رای دادند; معنایش این است که ما آن تشکیلات را قبول نداریم . رای این 22 میلیون معنایش این است که ما آن را که شما می‎گویید قبول نداریم، ایشان قاعده اش این بود می‎رفت پیش مقام رهبری می‎گفت شما احترامت محفوظ، 22 میلیون به من رای دادند، از من انتظارات دارند و اگر بنا بشود که بخواهید در وزرای من، در استاندارهای من دخالت بکنید، افرادی را به من تحمیل کنید من نمی توانم کار بکنم ; بنابر این من ضمن تشکر از مردم استعفا می‎دهم، به مردم می‎گویم : ایها الناس می‎خواهند در کار من دخالت کنند. قاعده این بود که به این صورت عمل نماید.

مردم از وزرا هم انتظارات دیگری داشتند. من برای آقای دری هم که وزیر اطلاعات شد، پیغام دادم که مشکل وزارت اطلاعات فقط وزیرش نبود، اصلا بافت وزارت اطلاعات خراب است . در عین حالی که در اطلاعات آدمهای خوب، آدمهای علاقه مند و متدین نیز وجود دارد. ما خودمان طرفدار تشکیل اطلاعاتیم ; شما مبانی فقهی من را مطالعه کنید، در جلد چهارم یک فصلش به طور مفصل راجع به “اطلاعات ” است -به طور جداگانه هم چاپ شده است ; آقای سراج (وقتی که رئیس کمیته بود) آن را چاپ کرد- اما اطلاعات باید روی اساس باشد نه این کارهایی که می‎کنند. به ایشان پیغام دادم که اطلاعات بافتش خراب است . اگر بناست همان معاونها و همان کادر باشند و جنابعالی فقط ماشین امضا باشی و در اطاق وزارتخانه بنشینی هر چه معاونها و مدیر کلها آوردند زرتی امضا کنی بدان کلاهت پس معرکه است . آنچه مردم از تو می‎خواهند این است که اصلا بافت آنجا را عوض کنی، اطلاعاتی که هماهنگ با مردم باشد; نه یک آدمهای ناجور، آدمهایی که می‎خواهند پرونده برای افراد درست کنند. من اطلاع دارم بعضی آدمهای عوضی آنجا هستند; البته آدم خوب هم در آنجا هست .

آقای رئیس جمهور به عقیده من قاعده اش این بود یک قدری محکمتر می‎آمد. مقام رهبری هم بایستی که همان رهبریش را می‎کرد. معنای رهبری این است که نظارت کند که در کشور کارهای خلاف شرع انجام نشود. اگر یک وقت رئیس جمهوری، وزیری خواست کار خلاف بکند، از مقررات شرع منحرف شود او جلویش را بگیرد; نه اینکه یک تشکیلات و یک گارد سلطنتی درست کند از پادشاهان دنیا زیادتر; و کسی هم دسترسی نداشته باشد و در وزارتخانه دخالت کنند، در استاندار دخالت کنند، در همه جا دخالت کنند; خود ایشان، اینهایی که اطراف ایشان هستند، این غلط است . این طور کشور پیش نمی رود; کشوری که چند ارگان حکمفرما داشته باشد، دولت جدا، مجمع تشخیص مصلحت جدا و دفتر رهبری جدا، هر کدام بخواهند اعمال قدرت کنند، اینجور کشور اداره نمی شود; و حکومت مطلقه به این صورت که تکلیف کشور را دوسه نفر معین کنند و مردم هیچ کاره باشند این در دنیای امروز مواجه با شکست می‎شود.

گاهی از اوقات هم می‎گویند این حرفهایی که می‎زنید تضعیف نظام است ; آقای هاشمی شنیدم گفته : می‎ترسیم ایران هم افغانستان شود; خوب اشتباه کرده، “نظام ” که شخص نیست، نظام یعنی نظام اسلامی ; والله همین مردم اگر ببینند نظام اسلامی -یعنی اسلام – بخواهد زیر پا برود قیام می‎کنند.

این مردم روی علاقه به اسلام آمدند قیام کردند; زورگویی های مامورین و مسئولین است که مردم را از آخوند زده می‎کند! اینجور مرتب ولایت فقیه گفتن، این بیشتر زدگی دارد. ما آنچه از آقای دری در این مدت که وزیر شده دیدیم هرجا رسیده -در خطبه جمعه شهر ری و هرجای دیگر- مرتب می‎گوید ولایت مطلقه، ولایت مطلقه ! باباجان یک چیز را اگر خیلی تعریف کردی، این بد تعریف کردن است . اصلا مردم می‎گویند ولایت فقیه چیست ؟ اما اگر به او بفهمانی که دولت را مردم انتخاب می‎کنند، حکومت حکومت مردم باید باشد، مردم خودشان کشور را اداره کنند.

” ولی فقیه ” هم به شرط اینکه اعلم باشد، مجتهد اعلم مدیر مدبر باید نظارت کند که بر خلاف شرع و قانون کاری انجام نشود.

آن وقتی که بازنگری قانون اساسی بود -مشروح مذاکراتش چاپ شده – در مشروح مذاکرات بازنگری قانون اساسی آقای امینی این روایاتی را که دلالت می‎کند کسی را که انتخاب می‎کنیم، باید اعلم باشد خوانده است ; آنجا آقای خامنه ای یک صحبتی کرده اند; من عین عبارت را یادداشت کردم برای برادران بخوانم . در جلد اول مذاکرات بازنگری قانون اساسی صفحه 194 وقتی آقای امینی روایات را می‎خوانند آقای خامنه ای می‎گویند -این عبارتی است که در بازنگری چاپ شده – : “منتها آن دوسه روایتی که آقای امینی اشاره کردند که در ذهن ما هم این روایات همواره بود واقعا باید این روایات علاج شود. این جوابی که جناب آقای یزدی فرمودند که اعلمیت یعنی اعلمیت به اداره امر، نه این انصافا خلاف ظاهر است ; علاوه بر اینکه افقهیت، و فیهم من هو افقه منه، و فیهم من هو اعلم منه ; این را حالا آقایان علما و فضلا فکر کنند و یا برایش علاجی بکنند.”

خوب جناب آقای خامنه ای علاجی ندارد، دوسه روایت نیست بلکه بر حسب ضبط من دوازده روایت است، صحیحه هم در آنها هست ; در روایت آمده : “هر ملتی که کسی را بیاورد روی کار در صورتی که اعلم از او در مردم وجود دارد، این مردم کارشان به سراشیب و سقوط می‎رود; مگر اینکه برگردند به آنچه ترک کردند”. در آن موقع من روایات را جمع آوری کردم و نوشتم لیکن بعضی از آقایان مانع از ارسال آنها شدند، ولی حالا بجاست آقایان آنها را ببینند. این روایات دوازده روایت است ; روایتهای خیلی محکم و متقن . نوشتم : “حضرات آیات و حجج اسلام و آقایان محترم اعضای شورای بازنگری قانون اساسی دامت برکاتهم (و در همان نامه روایاتش را ذکر کرده ام یکی از روایات این است): “انهم قد سمعوا رسول الله (ص) یقول عودا و بدء ا (یعنی پیغمبر همیشه می‎فرمود) : ماولت امه رجلا قط امرها و فیهم من هو اعلم منه الالم یزل امرهم یذهب سفالا حتی یرجعوا الی ما ترکوا”.

بنابر این رهبر باید اعلم باشد; شخص اعلم به کتاب خدا باید نظارت داشته باشد که مردم کج نروند. اما کشور را دولت باید اداره کند و منتخب مردم باشد; جمهوری است ; قانون اساسی ما این را می‎گوید. جمهوری است، مردمی است، مردم هم باید احزاب تشکیل بدهند، خودشان حکومت تشکیل بدهند و ولی فقیه -اگر واجد شرایط باشد- باید نظارت بکند، البته اختیاراتی هم دارد که در قانون اساسی ذکر شده است .

و این را هم به شما بگویم اینکه می‎گویند “خط قرمز” ! این خط قرمز که مرتب می‎گویند، خط قرمز خدا و پیغمبر(ص) و امام معصوم (ع) است، غیر از اینها خط قرمز نیست . کسی به خلیفه دوم گفت اگر کج بروی من با این شمشیر راستت می‎کنم . تازه مردم به پیغمبر(ص) هم می‎آمدند نظرشان را می‎گفتند.

این را هم به شما بگویم اینکه چهارتا روزنامه راوادارند به یکی حمله کنند، یک عده بچه در قم راه بیندازند، اینها دیگر فصلش گذشته است . فرضا ائمه جمعه را هم تحریک کنند یک چیزی بگویند، همه می‎دانند که امام جمعه ها بعضا حقوق بگیرند; اگر چهارتا بچه را راه بیندازند همه فهمیده اند اینها دیگر برد ندارد. اگر روزنامه ها را وادارند بنویسند روزنامه ها این همه چیز نوشتند، آبروی خودشان را می‎برند. اینها دیگر برد ندارد باید روش را عوض کرد، باید حق را شنید و عمل کرد.

اینجا باید به آقای خامنه ای گفت اینکه می‎گویید این دوسه روایت را باید علاج کرد اولا دوسه تا روایت نیست بلکه من تا دوازده روایت را اینجا جمع کرده ام، ثانیا باید عمل کرد، (اینکه می‎گویید) باید فکری کرد فکرش این است که به آنها عمل کنید.

حالا صرف نظر از مساله رهبری، مرجعیت را چرا دیگر؟ شما که در شان و حد مرجعیت نیستید. من قبلا به ایشان تذکر دادم، در شرف فوت مرحوم آیت الله اراکی بود، من به وسیله آیت الله مومن راجع به چند چیز برای ایشان پیام دادم . این صورت متن پیام است ; به دست ایشان هم رسیده است، بند هفتم آن را من می‎خوانم ; به ایشان پیام دادم : ” مرجعیت شیعه همواره قدرت معنوی مستقلی بوده ; بجاست این استقلال به دست شما شکسته نشود و حوزه های علمیه جیره خوار حکومت نشوند که برای آینده اسلام و تشیع مضر است ; و هرچند ایادی شما تلاش کنند جنابعالی اثباتا موقعیت علمی مرحوم امام (ره) را پیدا نمی کنید; نگذارید قداست و معنویت حوزه ها با کارهای دیپلماسی ارگانها مخلوط شود. -تیپ فلان چه حقی دارد بیاید در قم یک عده بچه راه بیندازد و حوزه را به هم بزند؟!- به مصلحت اسلام و حوزه ها و جنابعالی است که دفتر شما رسما اعلام کند: چون ایشان کارشان زیاد است و وظیفه اداره کشور را به دوش دارند از جواب دادن مسائل شرعی معذورند و از حال به بعد جواب مسائل شرعی داده نمی شود و رسما مراجعات علمی و دینی و حتی وجوه شرعیه جزئیه را کمافی السابق به حوزه ها ارجاع دهید”، این پیام تاریخش ‏73/8/12 است وقتی که تازه آقای اراکی را برده بودند بیمارستان ; و خود آیت الله مومن به من گفت یکی از این آقایان که می‎رود در دفتر ایشان در قم می‎نشیند و مسائل را مطابق نظر آقای خامنه ای جواب می‎دهد به ایشان گفتم که ایشان که رساله ندارد، شما چگونه فتاوا را بر طبق نظر ایشان جواب می‎دهید؟ گفت ما روی تحریر امام جواب می‎دهیم ! گفتم مردم آخر مساله ایشان را می‎خواهند، گفت : می‎گویند ایشان فتوایش مثل فتوای امام است، ما روی تحریر امام جواب می‎دهیم !

خوب این معنایش مبتذل کردن مرجعیت شیعه نیست ؟ اینکه آمدند در شب بعد از فوت آیت الله اراکی، عده ای بچه راه انداختند در خیابان جلوی جامعه مدرسین، مثل همین الان که راه می‎اندازند; بعد هم سه چهارنفر از تهران آمدند و اصلا (کسانی که ایشان را می‎گفتند) هفت هشت نفر بیشتر نبودند و به زور هفت نفر را به عنوان مرجع گفتند که ایشان را هم جزو کنند، در صورتی که ایشان در حد فتوا و مرجعیت نیست . بنابر این مرجعیت شیعه را مبتذل کردند، بچه گانه کردند، با یک عده بچه اطلاعاتی که راه انداختند! اینها مصیبتهایی است که ما در این کشور می‎بینیم .

خدایا به حق محمد و آل محمد(ص) استقلال این کشور امام زمان (عج) را حفظ فرما. (آمین حضار)

گرفتاریها برطرف بفرما.

مریضها شفای عاجل عنایت بفرما.

به حق محمد و آل محمد(ص) تعجیل در فرج امام زمان (عج) بفرما.

نام ما را در طومار طرفداران امیرالمومنین (ع) ثبت و ضبط بفرما.

از همه شما معذرت می‎خواهم .

والسلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته

 

 

ویدئو  کامل سخنرانی‌ ایشان در ۱۳ رجب را در لینک زیر مشاهده کنید

http://www.rahesabz.net/story/6210/

دکتر کاتوزیان از شرکت در سمینار سفارت ایران خودداری کرد

Posted:



جنبش راه سبز (جرس): دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان، آکادمیسین ایرانی و استاد دانشگاه آکسفورد انگلستان از شرکت در همایشی که در آن نماینده فرهنگی ایران در لندن سخنرانی داشت خودداری کرد.

سایت نوای سبز آزادی به نقل از وبلاگ موج سبز انگلستان در خبری نوشت: دکتر همایون کاتوزیان، استاد برجسته دانشگاه آکسفورد پس از آنکه مطلع شد سمینار سیاست و مذهب در ایران با همکاری رایزن فرهنگی سفارت ایران در بریتانیا در دانشگاه دورهام انگلستان برگزار می شود از حضور در این سمینار خووداری نموده است. سمینار مذهب و سیاست در ایران پس از انقلاب با همکاری مشترک رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی در بریتانیا و مرکز مطالعات ایران وابسته به دانشگاه دورهام روز پنجشنبه بیست و هشتم ژانویه در این دانشگاه برگزار شد. دکتر رضا مولوی از مرکز مطاللعات ایران دانشگاه دورهام و محمد علی حلمی، رایزن فرهنگی ایران سخنرانان افتتاحیه این سمینار بوده‌اند.

نامه‌انتقادی توکی به‌احمدی نژاد و افشاگری صریح‌علیه رامین و مشایی

Posted:



جنبش راه سبز (جرس): احمد توکلی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با ارسال نامه ای به احمدی نژاد، برخوردهای اخیر هیئت نظارت بر مطبوعات با رسانه ها را مغایر قانون خواند و با تشریح موارد اختلاف این برخوردها با مفاد قانون نوشت: مسئولیت این تنگ‌نظری‌ها و محدودیت‌های غیرقانونی برای مطبوعاتی که نسبت به شما و دولت‌تان انتقاد می‌کنند، با جنابعالی است. اگر به این مسئولیت به خوبی عمل بفرمایید، آنگاه انتقاد شما به قوه قضاییه حمل بر آزادی‌خواهی خواهد شد.

متن کامل نامه رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی به احمدی نژاد که در خبرگزاری مهر منتشر شده چنین است:

سلام علیکم

مستحضرید که اصل نهم قانون اساسی مقرر می‌دارد که «در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک‌ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروهی یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند، و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی‌های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات ، سلب کند.» ‌هم‌چنانکه در وقایع تاسف بار پس از انتخابات،‌ حاکمیت اجازه نداد برخی زیاده‌خواهان با پشتیبانی بیگانگان و منافقین و سو‌ء‌استفاده از عصبانیت جوانان معترض با دستاویز قرار دادن آزادی،‌ خطری برای استقلال و وحدت فراهم سازند، دولت هم نباید به نام دفاع از استقلال کشور برای آزادی‌های مشروع و قانونی شهروندان یا رسانه‌ها محدودیت فراهم کند.

از آنجا که مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه بر اساس اصل یکصدو سیزدهم بر عهده جنابعالی قرار دارد دو مورد مهم از نقض اصل نهم مذکور را در قوه مجریه ارایه می‌کنم تا بر اساس سوگندی که خورده‌اید و اعتمادی که مردم با رای ۲۵ میلیونی به شما ابراز داشته‌اند، ‌برای ترمیم موارد اقدام بفرمائید.

الف) تذکرات مکرر به رسانه‌ها

طی ماه گذشته هیات نظارت بر مطبوعات که به ریاست و مسئولیت وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل می‌شود در دو نوبت ، به ۲۱ روزنامه و یک هفته نامه تذکر داده و آنها را تهدید به برخورد کرده است که در اکثریت قریب به اتفاق موارد استنادات بسیار سست و به طرز باورنکردنی ناچسب است. در ادامه به نمونه‌هایی اشاره می‌کنم:

۱٫ به روزنامه جمهوری اسلامی و روزنامه دیگری تذکر داده شد که حق نداشته است خبری از متن بیانیه شماره ۱۷ آقای میر حسین موسوی درج کند.

این یک واقعیت است که آقای مهندس موسوی باید نزد خدا و خلق پاسخگو باشد، حتی در بیانیه شماره ۱۷، گرچه وی تغییر مسیر لطیفی را پیام می‌دهد، ولی هنوز تا جبران گذشته راه زیادی باقی مانده است. بسیار تعجب آور است که هیات نظارت بر مطبوعات به روزنامه جمهوری اسلامی برای چاپ گزیده‌هایی از متن بیانیه، که بیشتر روی نکات مثبت تکیه داشت، تذکر داده است! این تذکر با تشبث به تبصره ۸ ماده ۹ قانون مطبوعات داده شده است. تبصره مذکور می‌گوید: « تبصره ۸- اعضا و هواداران گروههای ضد انقلاب و یا گروههای غیر قانونی و محکومین دادگاههای انقلاب اسلامی که به جرم اعمال ضد انقلابی و یا علیه امنیت داخلی و خارجی محکومیت یافته‌اند و همچنین کسانی که علیه نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت و یا تبلیغ می‌کنند، حق هیچگونه فعالیت مطبوعاتی و قبول سمت در نشریه را ندارند.»

اینکه اعضا و هوادار گروههای ضد انقلاب محکوم شده حق فعالیت مطبوعاتی و داشتن سمت در نشریات را ندارند،‌ چه ربطی به درج خبر گزیده‌ای از بیانیه میر حسین موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی دارد؟

۲- به روزنامه تهران امروز و ۴ روزنامه دیگر به دلیل درج پاسخ اقای دکتر علی مطهری نماینده شجاع و محترم تهران به رئیس دفتر جنابعالی، تذکر داده اند. علت تذکر « تعریض و توهین به ریاست محترم جمهور» در پاسخ آقای مطهری و مستند آن، بند ۱۱ ماده ۶ و بند ج ماده ۲ قانون مطبوعات ذکر شده است.

بنده در مقام دفاع از جزئیات مواضع جناب آقای دکتر مطهری نیستم، ولی آقای دکتر مطهری تعریضی نسبت به شما نداشته بلکه با صراحت جنابعالی را یک عامل زمینه ساز فتنه خوانده است. اگر چه علت اصلی فتنه را شکست خوردگان انتخابات ارزیابی می‌کند ولی سهمی هم برای شما قائل است. اینکه آقای مطهری مانند کثیری از اصحاب سیاست معتقد باشد که آقای رئیس جمهور یکی از عوامل زمینه ساز فتنه بوده است و باید به خاطر نقش خویش عذرخواهی کند یا حتی ممکن است تحت تعقیب قضایی هم قرار گیرد چه اهانتی است ؟ حداکثر ممکن است گفته شود شواهد و دلایل وی قوی نیست که در این صورت باید جوابش را داد. یا اینکه دکتر مطهری قضاوتش این باشد که حرفهای ناصوابی که در این ایام به ناحق متوجه رهبری شده است، بخش عمده‌اش حاصل اقدامات رئیس جمهور بوده است،متضمن چه اهانتی است؟

این قبیل حرفها را نه من و امثال من،‌ بلکه قانون اهانت نمی‌داند که هیچ، از وظائف و اختیارات نمایندگان ملت و رسالت مطبوعات می‌شمارد( ماده ۲ قانون مطبوعات ) اصل هشتاد و چهارم قانون اساسی مقرر می‌دارد که «هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید». اصل هشتاد و ششم نیز نماینده را به خاطر این اظهارنظرها مصون از تعقیب و توقیف می‌شمارد.

قانون استفساریه نسبت به کلمه اهانت و توهین… مصوب سال ۱۳۷۹، تصریح کرده است:‌ ” اهانت و توهین عبارت است از به‌کاربردن الفاظی که صریح یا ظاهر باشد و … با عدم ظهورِ الفاظ، توهین تلقی نمی‌گردد.”

ملاحظه می‌فرمایید، آنچه ۵ روزنامه کشور به‌دلیل درج آن تذکر گرفته‌اند، به تعریف قانونی، متضمن هیچ اهانتی به جنابعالی نبوده است. عجیب‌تر آنکه هیئت نظارت به بند «۱۱» ماده (۶) استناد کرده است که درباره «پخش شایعات و مطالب خلاف واقع یا تخریب مطالب دیگران» است، در حالی که اگر توهینی در کار بود، که نبود، باید به بند «۸» ماده (۶) قانون مطبوعات تکیه می‌کرد.

اگر قرار باشد کسی را در آن گفت و جواب مؤاخذه کرد، آن فرد رئیس دفتر شماست که سخنان آقای مطهری را «سخیف» و فاقد ارزش نقد خوانده وی را متهم کرد، که «قصدش» از این اظهارات «سرپوش گذاشتن بر روی جرم سران فتنه» است.

نکته شگفت‌آور دیگر آنکه هیئت نظارت انتشار این اظهارنظر یک نماینده مجلس در ارزیابی اثر اقدامات رئیس‌جمهور در پیدایش فتنه را، مغایر رسالت مطبوعات در نفی مرزبندی‌های کاذب شمرده است! روزنامه‌های مذکور با انتشار حرف‌های آقای مطهری کدام مرزبندی کاذبی را اثبات کردند؟

۳٫ تذکر به ۱۱ روزنامه به دلیل انتشار حرف‌های آقای دکتر حسن روحانی. اگر انتشار سخنرانی نماینده رهبری در شورای‌عالی امنیت ملی، نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبری و یکی از منصوبین رهبری در مجمع تشخیص مصلحت، در یک همایش رسمی تخلف است واویلا. یعنی انتظار این است که روزنامه‌ها پیش از انتشار مواضع مقامات رسمی کشور ممیزی راه بیندازند؟ این مقبول است؟ لااقل مقدور است؟

ـ آقای روحانی در این سخنرانی به نقد جنبه‌هایی از وضع موجود در عرصه اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی که به نظر ایشان مانع تحقق چشم‌انداز است، پرداخته است و در مجموع، ۷ ماه پس از انتخابات هنوز فضای کشور را مطلوب نمی‌داند. ممکن است در مقام استدلال و استناد، بر سخن‌ آقای روحانی نقد داشته باشیم و حق هم با ما باشد، ولی کجای این سخنان مصداق بند «۱۱» ماده (۶) قانون مطبوعات است که «پخش شایعه و مطالب خلاف واقع و یا تحریف مطالب دیگران» را تخلف می‌داند؟ تبصره ماده (۳) انتقاد سازنده را «مشروط به دارا بودن منطق و استدلال و پرهیز از توهین، تحقیر و تخریب» می‌شمارد، وقتی یک مقام رسمی نقدی با ساختار منطقی و استدلال بدون هیچ توهین و تحقیر و تخریبی ارائه می‌کند، اعضای هیئت نظارت نمی‌توانند به سلیقه خود آن را غیرسازنده و ناشرش را مستحق بازخواست بخواند. البته بنده برخی از همین مواضع بیان شده آقای روحانی را در عرصه اقتصادی و سیاست خارجی قبول ندارم، ولی هیچکس حق ندارد عقیده خودش را وحی منزل بداند و علاوه‌بر آن، اظهارنظر مخالف را هم برنتابد.

۴٫ آخرین نمونه از این دست تذکرات، تذکر به روزنامه اعتماد است. علت تذکر، درج تحلیلی در نقد جامعه محترم مدرسین به جهت اعلان فقدان شرایط مرجعیت در آیت‌ا… صانعی است. بنده با روزنامه اعتماد اختلاف مبنایی دارم و سال‌هاست به آیت‌ا… صانعی نیز ارادتی ندارم. این را نیز باید تصریح کنم که برخلاف نظر تحلیلگر اعتماد، این اولین‌بار نیست که جامعه محترم مدرسین مواضع راهگشایی در معرفی علمای واجد شرایط مرجعیت یا اعلان از دست دادن شرایط یا فقدان آن در عالمی اظهارنظر می‌کند. اما این شأن و سابقه مانع نمی‌شود که روزنامه‌ای نسبت به این کار انتقاد کند و مدعی شود که مرجعیت سلب کردنی نیست و این امر به تشخیص مقلدین بستگی دارد. گرچه استدلالشان ناتمام و از نظر تاریخی، استنادشان نادرست باشد، ولی مقاله اعتماد نه «اختلاف‌افکنی بین اقشار جامعه» بود، نه «…تحریص به اعمالی علیه امنیت» صورت گرفته و نه «پخش شایعات» واقع شده که هیئت نظارت بتواند به بندهای ۴، ۵ و ۱۱ ماده (۶) قانون مطبوعات استناد کند.

البته تعجبی ندارد که چنین برخوردهایی صورت می‌گیرد، وقتی که معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد، حوزه نقد و نظارت رسانه‌ها را چنین تنگ تعریف می‌کند: « وظیفه نقد، نظارتی رسانه‌ها و مخالفان، باید نقد و مخالفت با سیاست‌های استکباری و کشورهای غربی‌باشد». (مصاحبه با نشریه کارون ۱۵/۱۰/۱۳۸۸). به‌زعم این معاون وزیر، تنها نقد و مخالفت با سیاست‌های بیگانگان وظیفه رسانه‌هاست و لابد حق ندارند به دولتی که با سیاست‌هایش مخالفند از گل نازک‌تر بگویند.

جنابعالی پس از توقیف دو نشریه همت و موج اندیشه که معروف است رئیس دفترتان از آنها پشتیبانی می‌کند، قوه قضائیه را به باد انتقاد گرفتید؛ و در قسمتی، به درستی فرمودید: «کسی که در کار فکری است باید فراغ بال داشته باشد. حال ممکن است چهار نفر سوءاستفاده کنند یا قدر این فضای آزاد را ندانند و اشتباه کنند؛ ولی نباید طوری عمل کنیم که کسی جرئت نکند یک نقد را در کشور منتشر کند» (سه‌شنبه ۶/۱۱/۱۳۸۸).

مسئولیت این تنگ‌نظری‌ها و محدودیت‌های غیرقانونی برای مطبوعاتی که نسبت به شما و دولت‌تان انتقاد می‌کنند، با جنابعالی است. اگر به این مسئولیت به خوبی عمل بفرمایید، آنگاه انتقاد شما به قوه قضاییه حمل بر آزادی‌خواهی خواهد شد.

ب) منع هرگونه ارتباط با ۶۰ مؤسسه فعال در جنگ نرم

در روزهای پایانی دی ماه معاون محترم وزارت اطلاعات طی مصاحبه‌ای نتایج زحمات ممتد در شناسایی نهادهای غربی فعال در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی را اعلام کرد و طی آن ۶۰ مؤسسه را نام برد و تصریح نمود: «هرگونه ارتباط، عقد قرارداد و اخذ امکانات از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی با این مؤسسات و بنیادهای جنگ نرم، غیرقانونی و ممنوع است».

بدون شک سال‌هاست که استکبار غربی تهاجم فرهنگی و جنگ نرمی را علیه نظام جمهوری اسلامی به راه انداخته است. به ویژه از سال جاری و ایام انتخابات و بالاخص در ایجاد حوادث فتنه‌انگیز پس از انتخابات نقش برخی از این ۶۰ مؤسسه گسترده‌تر و جدی‌تر بوده است؛ مانند تلویوزیون بی‌بی‌سی فارسی. بدیهی است مقابله مناسب ضرورت پیدا می‌کند. گرچه حرکت ایجابی یعنی گسترش فضای آزادی و عرضه هنرمندانه نقد و نظر در صدا و سیما و رسانه‌های داخلی و جلب رضایت مردم با خدمت مدبرانه، راه‌حل اصلی مقابله با تهاجم دشمن است، ولی جنبه سلبی کار نیز ضرورت دارد.

سخن در ضرورت منع نفوذ بیگانگان و هشیار ساختن مردم در نگاه به آنان نیست، سخن بر سر این است که منع یک حق معمولی شهروندی قانون می‌خواهد. معاون وزارت اطلاعات مستند غیرقانونی خواندن «هرگونه ارتباط با این ۶۰ مؤسسه» را ارائه نکرد. در میان این ۶۰ مؤسسه نام «شورای روابط خارجی آمریکا» نیز وجود دارد. جایی که جنابعالی در سفر سال ۱۳۸۵ به نیویورک برای سخنرانی به آنجا دعوت شدید و اجابت فرمودید. همچنین در مهر ۱۳۸۸ سایت اینترنتی شورای روابط خارجی آمریکا، متن مصاحبه یکی از کارکنان خویش با وزیر محترم خارجه را منتشر کرد. انجام این مصاحبه هیچ‌گاه صریحاً تکذیب نشد. بدیهی است که اگر قانون هر شخص حقیقی یا حقوقی را از هرگونه ارتباط منع کرده بود، مقامات بلندپایه کشور که در برابر قانون با همه آحاد ملت برابرند، چنین نمی‌کردند.

شاید منظور معاون محترم وزارت اطلاعات استناد به مواد (۵۰۰) و (۵۰۸) قانون مجازات اسلامی بوده باشد. این مواد مقرر می‌دارند:

«ماده (۵۰۰) – هرکس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروه‌ها و سازمان‌های مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد».

ماده (۵۰۸) – هرکس یا گروهی که با دول خارجی متخاصم به هر نحو علیه جمهوری اسلامی ایران همکاری نماید، در صورتی که محارب شناخته نشود به یک تا ده سال حبس محکوم می‌گردد».

چون فهم از قانون درباره شهروندان با توجه به اصل تفسیر مضیق صورت می‌گیرد، این مواد چنین حقی به وزارت اطلاعات نمی‌دهد که «هرگونه ارتباط» با مؤسسات یاد شده را ممنوع اعلام کند. البته این وظیفه وزارت مزبور است که برای رفع ابهام از مواد یاد شده، به طوری که نوع ارتباط و مرجع تعیین مصادیق موسسات فعال علیه جمهوری اسلامی روشن شود، لایحه‌ای به هیئت وزیران پیشنهاد کند و دولت لایحه تقدیم مجلس نماید. فکر می‌کنم مجلس از این لایحه استقبال خواهد کرد.بررسی این خلا قانونی در مرکز پژوهش‌های مجلس آغاز شده است.

نگاهی مجدد به اصل نهم قانون اساسی مترقی ما یادآور این حقیقت است که حال که بحمدا… با حضور میلیونی ۹ دی مردم در دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و نفی فتنه‌انگیزی و دخالت بیگانگان، امید دشمن به شکستن استقلال ملی به یأس گراییده است، وظیفه دولت در عرصه‌های رسانه‌ای و سیاسی تقویت آزادی و منع از محدودیت‌های غیرقانونی یا سخت‌گیری‌های تنگ‌نظرانه است. در این مسیر، به نظر بنده، رهبری، مجلس و مردم از شما حمایت خواهند کرد.

برادر شما

احمد توکلی

نماینده تهران، ری، شمیرانات و اسلام‌شهر در مجلس شورای اسلامی
 

علی‌ برخیز

Posted:



لینک برای دانلود

علی‌ برخیز