جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سود شرکت های هواپیمایی ترک از ممنوعیت ها در ایران

Posted: 02 Aug 2011 09:04 AM PDT

جرس: شش سال پس از لغو پرواز شركت‌های هواپیمایی ایرانی به شهر توریستی آنتالیا در تركیه، شركت‌های هواپیمایی ترك سودبرندگان اصلی ممنوعیت مزبور شده‌اند.

 

 

به گزارش شرق، بر اساس آمارهای اعلام شده از سوی برخی آژانس‌های مسافربری هم‌اكنون هواپیماهای این شركت‌ها در هر بار رفت و برگشت به آنتالیا هر هفته پنج هزار ایرانی را جابه‌جا می‌كنند.

علاوه بر این، بر اساس خبری كه روزنامه تودیز زمان چاپ تركیه منتشر كرده: «تركیه اولین مقصد گردشگران ایرانی برای سفر به خارج از كشور است و فقط در ماه ژوئن امسال بیش از 14 هزار نفر از ایران به آنتالیا سفر كرده‌اند. بر این اساس ایرانیان در حال حاضر پس از روس‌ها و آلمانی‌ها سومین ملیتی هستند كه بیشترین سفر را به تركیه داشته‌اند.»

 

با آغاز فصل تعطیلات تابستانی سیل سفر ایرانیان به تركیه و به خصوص بندر آنتالیا شدت بیشتری پیدا می‌كند، به‌گونه‌ای كه بخش عمده‌ای از تبلیغات رسانه‌های مكتوب كشور هم به همین تبلیغات اختصاص پیدا می‌كند، كافی‌ است به بخش آگهی روزنامه‌ها نگاهی كرد. با این حال حمل و نقل این همه مسافر مشتاق ایرانی برای رسیدن به سواحل و پارك‌های آبی آنتالیا را فقط شركت‌های هواپیمایی خارجی بر عهده دارند و شركت‌های داخلی با همه حال و روز بدشان از این بازار پر رونق و پر سود هیچ سهمی ندارند.

 

اواسط سال 84 به یك‌باره و بدون پیش زمینه قبلی خبری منتشر شد مبنی بر ممنوعیت مسافرت ایرانیان به آنتالیا و برای این كار هم پرواز شركت‌های داخلی به این بندر لغو شد. ابتدا این شركت‌ها كه نمی‌توانستند از سود قابل توجه این سفرها چشم‌پوشی كنند برای دور زدن این ممنوعیت قانونی پروازهای خود را به شهرهای نزدیك آنتالیا منتقل كردند، اما در این میان شركت‌های خارجی از خلأ به وجود آمده بهترین استفاده را كرده و این بازار بزرگ را تمام و كمال در اختیار گرفتند، شركت‌های ایرانی نیز از صحنه رقابت خارج شدند.

 

بر اساس ادعاهای تایید نشده‌ای كه رسانه‌های ترك از جمله آژانس «خبرترك» و روزنامه «اكشام» در آن زمان منتشر كردند محمود احمدی‌نژاد پس از پخش تصاویر تفریح ایرانی‌ها در كنار دریای مدیترانه در تلویزیون‌های تركیه، پرواز هوایی تهران- آنتالیا را لغو كرده است، همین موضوع حتی با واكنش منفی رجب طیب اردوغان مواجه شد و او در دیداری با پرویز داوودی، معاون اول وقت رییس‌جمهور ایران خواستار برداشتن این ممنوعیت شد چرا كه درآمد تركیه از گردشگران ایرانی رقم قابل توجهی بود و او نمی‌خواست كشورش از این سود چشم‌پوشی كند.

 

مطمئنا اردوغان آن روز نمی‌دانست این قانون نه تنها از تعداد گردشگران ایرانی مشتاق سفر به تركیه كم نمی‌كند بلكه سود سفر آنها تمام و كمال به جیب هموطنانش خواهد رفت، اگر نه مخالفتی نمی‌كرد. همین هم شد و حالا شش سال پس از آن تاریخ نه ترك‌ها پی آن مخالفت را گرفتند و نه در ایران ممنوعیت پرواز هواپیماهای داخلی به آنتالیا لغو شد.

اسكای، تایل ویند، اطلس جت، پگاسوس، فری بیرد، اونور ایر، تركیش ایر و فلای ایر اصلی‌ترین شركت‌های هواپیمایی هستند كه هر هفته 30پرواز از ایران به آنتالیا انجام می‌دهند و با این پروازها بیش از پنج‌هزار نفر را در هر روز به این بندر می‌برند، طبیعتا تعداد پروازهای برگشت نیز به همین نسبت است. این در حالی است كه پیش از این قانون ممنوعیت، بخش عمده‌ای از بازار جابه‌جایی مسافران به آنتالیا در اختیار شركت‌های ایرانی بود اما پس از آن اغلب شركت‌های هوایی ترك چندین هواپیما به این خط اختصاص داده‌اند.

بر اساس آخرین قیمت‌های موجود در بازار آژانس‌های مسافرتی تهران هم‌اكنون قیمت واقعی بلیت رفت و برگشت به آنتالیا 700هزار تومان است كه خرید آن به شكل «چارتر» و در قالب «تور» قیمت آن را از 500 تا 750هزار نوسان می‌دهد. سود اصلی این قیمت نیز در نهایت به جیب شركت‌های هواپیمایی خارجی می‌رود.

البته آنتالیا تنها شهر محبوب ایرانیان برای مسافرت نیست چراكه تعداد قابل توجهی از آنها نیز هر ساله به استانبول، بدروم، كوشی آدسی و آنكارا پایتخت این همسایه شرقی می‌روند اما پرواز هواپیماهای شركت‌های داخلی به این شهرها ممنوع نیست.

اتحادیه اروپا وزیر دفاع و چهار مقام دیگر سوریه را تحریم کرد

Posted: 02 Aug 2011 08:34 AM PDT

جرس: اتحادیه اروپا در واکنش به  خشونت‌های دولتی در سوریه، نام وزیر دفاع این کشور و چهار مقام دیگر سوری را به فهرست تحریم‌های خود افزود.

 

 هم‌اینک فهرست تحریمی اتحادیه اروپا علیه دولت سوریه شامل ۳۵ نفر از مقام های این کشور از جمله بشار اسد، رئیس‌جمهور، و سه تن از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است.

 

ابه گزارش رادیو فردا، افراد تحریم‌شده از سوی اتحادیه اروپا در روز دوشنبه علی حبیب محبوب، وزیر دفاع؛ ژنرال توفیق یونس، رئیس امنیت داخلی سوریه؛ محمد مخلوف، دایی بشار اسد؛ ایمن جابر از فرماندهان نیروهای لباس شخصی؛ و محمد مفلح رئیس اطلاعات شهر حماه هستند که با مسدود شدن دارایی‌ها و ممنوعیت سفر در اتحادیه اروپا مواجه خواهند شد.

 

در گزارش‌ی دیگر،  نیروهای دولتی سوریه بامداد سه‌شنبه- در اولین روز از ماه رمضان - در مواضع جدیدی از شهر حماه مستقر شدند.

شهر حماه از روز یکشنبه هدف عملیات سنگین نظامی دولت علیه معترضان این شهر بوده و به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، بیشتر ۲۴ کشته سرکوب‌های روز دوشنبه این کشور نیز مربوط به این شهر است.

گزارش‌ها حاکی است ۱۰ تن از کشته‌شدگان دوشنبه در سوریه در جریان سرکوب راهپیمایی‌های پس از مراسم ویژه آغاز ماه رمضان جان باخته‌اند و نیروهای امنیتی، شامگاه دوشنبه بیش از ۱۵۰ نفر را نیز بازداشت کردند.

 

 بی بی سی نیز عصر سه شنبه خبر داد، در حالی که نیروهای دولتی سوریه به سوی مرکزشهر حماة پیشروی می کنند، گزارش ها از فرار مردم این شهر و پناه بردن آنان به دهکده های مجاور حکایت دارد.

براساس این گزارش ها، تانک های ارتش در طول ساعات شب گذشته مناطق مسکونی شهر را گلوله باران کردند.

گفته می شود اعتراضات پراکنده در بعضی از خیابان های شهر همچنان ادامه دارد.

حماه که شاهد راهپیمایی‌های چند صد هزار نفری علیه حکومت بوده‌است پیش از این نیز به مدت یک ماه در محاصره ارتش قرار داشت و در روزهای اخیر در شهرهای مختلف سوریه تظاهرات گسترده‌ای در حمایت از مردم این شهر برگزار شده‌است که برجسته‌ترین تظاهرات در دمشق بود.

 

ایتالیا در روز سه شنبه به نشانه اعتراض به سرکوب‌ها در سوریه سفیر خود را از دمشق فراخواند و از دیگر کشورهای اتحادیه اروپا نیز خواست تا اقدام مشابهی را انجام دهند.

روسیه نیز که تاکنون از اعمال فشار بر دمشق خودداری کرده، روز دوشنبه از ادامه سرکوب‌های خشونت‌بار در سوریه انتقاد کرده و خواستار توقف بی‌درنگ سرکوب و خشونت علیه غیرنظامیان در این کشور شد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، پس از کشته شدن حدود ۱۴۰ نفر توسط نیروهای امنیتی در سوریه طی روز یکشنبه، وزارت خارجه روسیه با انتشار بیانیه‌ای نسبت به این روند ابراز «نگرانی جدی» کرد و آن را «غیر قابل قبول» خواند.

 

در همین رابطه، شورای امنیت سازمان ملل متحد روز دوشنبه نشستی برای بررسی موضوع سوریه تشکیل داد ولی به نتیجه‌ای نرسید. قرار است که این شورا روز سه‌شنبه نشست تازه ای در این زمینه برگزار کند.

بریتانیا، فرانسه، آلمان و پرتغال خواهان تصویب یک قطعنامه رسمی با موضوع محکوم کردن حکومت بشار اسد به خاطر سرکوب‌ها هستند ولی روسیه و چین تهدیدکرده اند که این قطعنامه را وتو خواهند کرد.

برزیل، هند و آفریقای جنوبی نیز مخالف صدور قطعنامه علیه رژیم بشار اسد هستند.

 

فعالان حقوق بشر می‌گویند از اواسط ماه مارس که اعتراض‌ها علیه حکومت بشار اسد در سوریه آغاز شده بیش از ۱۴۰۰ نفر کشته شده‌اند و یکی از مقام‌های ارشد سازمان ملل در نشست روز دوشنبه، شمار ناپدیدشدگان در سوریه طی این مدت را سه هزار تن و شمار بازداشت‌شدگان را ۱۲ هزار نفر ذکر کرد.

نگاه تو

Posted: 02 Aug 2011 06:13 AM PDT

ماهی جان

دستی که... گره شد به دستِ تو
نگاهی که، آب شد از نگاه تو
...
...
نگاه من که پر شد از نگاه تو
نگاه تو تهی شد از تلاش تو

نگاه من، گم گشته در نگاه تو
نگاه تو آرامش تسلیم تو

نگاه من که غرق در نگاه تو
نگاه تو خیره به آسمان تو
نگاه من...نگاه آسمان تو
نگاه من، نگاه تو

نگاهی که لرزان رد خون تو
نگاه تو...نگاه تو
نگاهی که نگاه تو..نگاه تو
...
...
دستی که نگاشت نگاه تو
 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

نمان در سرد ِ خاکستر

Posted: 02 Aug 2011 06:09 AM PDT

مهران رفیعی

تویی کز هر چه گل بهتر

ز دانش بحر پر گوهر

روانت سوسن و عنبر

بخوان آن نغمه خوشتر

مگو از یاس ِ ویرانگر

نمان در زیر خاکستر

درآ چون هاله ِ اختر

ز پیوندی بهم دیگر

نمانَد این ستم بر سر

شود ایران رها از شر

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

رسیده رمضان وقت اذان شد

Posted: 02 Aug 2011 06:07 AM PDT

سید رسول

رسیده رمضان وقت اذان شد
قنوت میرحق برآسمان شد
دعای سبزاودرکنج زندان
تسلی بخش هرپیروجوان شد
***
رمضان دیده هاپرآب گردد
عطش برلب ولی دل ناب گردد
به جلادان بگو درماه احسان
درزندان به باید باز گردد
***
رمضان ماه رب ذوالجلال است
مه ساختن مه کسب کمال است
بگوبرحاکم بی فضل ونادان
رهایی اسیران هم حلال است

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

قدردانی آمنه بهرامی از پیام خاتمی: بعد از شما مرا فراموش کردند

Posted: 02 Aug 2011 05:58 AM PDT

پیشنهاد در شورای شهر برای نامگذاری خیابانی بنام آمنه

جــرس:معصومه ابتکار، رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران  خواستار قدردانی رسمی از آمنه بهرامی، قربانی اسیدپاشی، تجلیل از وی به خاطر گذشت از قصاص و نامگذاریِ یک خیابان در تهران به نام وی شد.


همزمان آمنه بهرامی در واکنش به پیام سیدمحمد خاتمی تاکید کرد که این اقدام رئیس جمهور سابق کشور وی را "بسیار خوشحال" کرده است.


به گزارش ایلنا، معصومه ابتکار، رئیس کمیته محیط زیست شورای شهرتهران، در جلسه سه شنبه ۱۱ مرداد ماه شورای شهر تهران گفت شورای شهر می تواند خیابانی را به نام آمنه بهرامی نامگذاری کند.


این فعال اصلاح طلب در این جلسه ضمن اشاره به گذشت آمنه بهرامی از حق قصاص، گفت:" این اقدام قابل ستایش است و پیشنهاد می کنم شورای شهر از این اقدام بزرگمنشانه این زن قدردانی کند."


گفتنی است بعد از اقدامِ انسانیِ آمنه بهرامی و چشم پوشی وی از قصاص ضارب و اسیدپاشی که شش سال پیش طی حمله ای، وی را از ناحیه صورت دچار سوختگی و نابینایی کرده بود، سیدمحمد خاتمی با ارسال پیامی به آمنه بهرامی، که با دست خط خود در وب سایت شخصی اش منتشر کرد، از این دختر جوان ایرانی به عنوان “آموزگار مهربانی، شرافت، احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ منشی” نام برده و با اشاره به گذشت وی از قصاص چشمان مرد اسید پاش پرسیده بود: "آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمی توان از آمنه آموخت و بحران را با آرامش و تنش را با احترام به یکدیگر و پاس داشت حق و حرمت انسان و دوری از غرور – بخصوص آنان که قدرت بیشتری دارند – سودا کرد؟"


در واکنش به این نامۀ محمد خاتمی، آمنه بهرامی در گفتگو با تارنمای «روز» خطاب به رئیس جمهور سابق گفت: “وعده ای که شما به من داده بودید بعد از پایان ریاست جمهوری شما، به فراموشی سپرده شد. شما به من قول داده بودید که رئیس جمهور ایران، همیشه پشت من خواهد بود اما بعد از شما به فراموشی سپرده شد و رئیس جمهوری سراغ از من نگرفت”.


آمنه ادامه داد: "به آقای خاتمی سلام برسانید و بگویید نامه ایشان مرا بسیار خوشحال کرد و من از ایشان ممنون ام که همچنان به یاد من هستند..."


او همچنین خبر داد: "دوشنبه احمدی نژاد پزشکی فرستاده و گفته بود که این پزشک، جراحی های مرا در ایران و رایگان انجام دهد. پاسخ دادم که من نیازی به دکترشما ندارم. من بهترین دکترها را دارم و حاضر نیستم پزشکان خودم را عوض کنم. من نیاز به کمک و پول دارم که در تمام این سالها از من دریغ شده است."


این دختر جوان افزود وقتی دو سال پیش تقاضای پول برای معالجه کردم، تنها می خواستم چهره زشت مدعیان حقوق بشر را نشان بدهم همه فکر کردند من دنبال پول هستم اما من می خواستم به همه بگویم دوسال بعد از اینکه به صورت من اسید ریختند، من برای این نهادهای حقوق بشری نامه نوشتم، درخواست کمک کردم و گفتم که کمک کنید به زندگی بازگردم اما جواب دادند ما روی گنج ننشسته ایم. ولی وقتی بعد ها حکم قصاص را گفتم همه آمدند که گذشت کن، باید ببخشی و گفتند این هم انسان است و نباید کور شود و… گفتم مگر من انسان نبودم و نیستم ؟ مگر من حق و حقوقی نداشتم و ندارم؟..."

کمیته حمایت از روزنامه نگاران؛ افزایش محکومیت آقای داوری اقدامی تلافی جویانه بود

Posted: 02 Aug 2011 05:50 AM PDT

 جرس: کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: کمیته حمایت از روزنامه نگاران (CPJ) با انتقاد از افزایش یک ساله محکومیت زندان محمد داوری روزنامه نگار و معلم زندانی، این اقدام را حرکتی تلافی جویانه از سوی حکومت جمهوری اسلامی ارزیابی کرد.

 

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، در بیانیه هفته گذشته کمیته حمایت از روزنامه نگاران آمده است: «اضافه کردن یک سال زندان توسط مقامات جمهوری اسلامی به محکومیت محمد داوری که هم اکنون در حال سپری کردن محکومیت سیاسی پنج ساله اش می باشد، آخرین نمونه از سیاست های "دولتی انتقامجو"، بر علیه روزنامه نگاران منتقد می باشد».

 

محمد عبدالدایم هماهنگ کننده خاورمیانه و شمال آفریقای کمیته حمایت از روزنامه نگاران همچنین در این بیانیه به نامه چهارده تن از زندانیان سیاسی در مورد تشکیل گروه حقیقت یاب مستقل ملی در مهرماه سال گذشته اشاره می کند و می گوید: «آقای داوری سال گذشته نامه و بیانیه سرگشاده ای امضا کرده بود و هم اکنون بهای آن را می پردازد». به گفته آقای عبدالدایم «الحاق یک سال زندان اضافی به پرونده ای که 5 سال است مسکوت می باشد، آشکارا آخرین نمونه از یک سیاست تلافی جویانه است».

 

محمد داوری، سردبیر وبسایت خبری اصلاح طلب سحام نیوز و همچنین آموزگار و از فعالان صنفی می باشد که به دلیل شرکت در تجمعات معلمان در سال ۱۳۸۵، علاوه بر محکومیت 5 ساله فعلی خود به یک سال زندان دیگر محکوم شده است. وی در سال 88 و در پی افشای تخلفات هولناک صورت گرفته در بازداشتگاه کهریزک، بازداشت و به اتهامات ضددولتی به پنج سال زندان محکوم شد. بنا بر گزارش رسانه های خبری، وی برای انجام اعترافات تلویزیونی بر علیه رهبران جنبش اصلاحات به شدت تحت فشار و شکنجه قرار داشته است.

 

یادآوری می شود که آذر ماه سال گذشته، کمیته حمایت از روزنامه نگاران جايزه جهانی آزادی مطبوعات را به آقای داوری اعطا کرد.

 

در جریان مراسم اعطای جايزه جهانی آزادی مطبوعات سال 2010 به آقای داوری که در غیاب وی به محمد عبدالدایم اهدا شد، «جول سايمن» از کميته حمایت از روزنامه نگاران، پيرامون وضعيت و شرايط محمد داوری گفته بود که «داوری بهايی وحشتناک را بابت انجام کار خود که نشان دادن ارتشا و سوءاستفاده است، می پردازد

سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی: مسائل سوریه ناشی از دخالت کشورهای فرامنطقه ای است

Posted: 02 Aug 2011 04:25 AM PDT

جــرس: سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در توصیه ای جدی به ایالات متحده آمریکا، خواستار "توقف نقض حقوق بشر" توسط آن کشور علیه اتباع ایران شد و همزمان پیرامون کشتار معترضان سوری توسط حکومت بعث آن کشور را، نتیجۀ دخالت کشورهای فرامنطقه ای و فعالیت گروه های مسلح بین تظاهرکنندگان خواند و مدعی شد "اصلاحات صورت گرفته در سوریه خیلی از مطالبات را پوشش می دهد و اگر قدرتها اجازه دهند سوریه به سمت آرامش پیش می رود."


به گزارش مهر، رامین مهمانپرست در نشست خبری هفتگی با خبرنگاران رسانه های داخلی و خارجی همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاری در خصوص اقدام پارلمان عراق در ایجاد کمیته ای در خصوص بررسی درگیری ها با گروه پژاک سئوال کرد که سخنگوی وزارت خارجه جمهوی اسلامی در این باره گفت: فعالیتهای پژاک در داخل عراق و نیز اقدامات تروریستی که برای مرزهای کشور ما بی ثباتی ایجاد کرده بود، با برخورد سپاه مواجه شد و دولت و ملت عراق بیش از هر کس نگران حضور این گروهها در خاک خود هستند و آنها هم مایل به فعالیت این گروه ها نیستند.


احتمال طرح مسائل هسته ای در سفر مقام روس
مهمانپرست در پاسخ به سئوالی در رابطه با سفر دبیر شورای امنیت روسیه به تهران و احتمال ارائه طرح گام به گام از سوی روسیه در این سفر گفت: سفر دبیر شورای امنیت روسیه به ایران در چارچوب رایزنی مستمر کشور ما و روسیه است و موضوعات مختلفی در رابطه با مسائل دوجانبه و تحولات منطقه ای و بین المللی در دستور کار است و احتمالا بحث های مربوط به فعالیت هسته ای ایران نیز در این گفتگوها مطرح می شود.


جزئیات طرح گام به گام در حال دریافت
این خبرنگار پرسید آیا جزئیات طرح گام به گام دریافت شده است که مهمانپرست گفت: جزئیات طرح در حال دریافت، مذاکره و رایزنی است.


دخالت در کشورها مشروعیت ندارد
مهمانپرست در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اخیراً وزیر خارجه انگلیس اعلام کرده ممکن است حمله نظامی به سوریه در دستور کار قرار بگیرد، گفت: در رابطه با تحولات داخلی کشورهای منطقه شمال آفریقا و خلیج فارس هر گونه مداخله خارجی در این کشورها مشروعیت ندارد.


وی افزود: مداخله خارجی نمی‌تواند کمکی به حل مسایل داخلی کشورها کند و راه حل تحقق مطالبات مردم منطقه گفتگوی مستقیم به صورت داخلی است.


سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی عنوان کرد: متاسفانه برخی قدرت‌های خارجی به دنبال پیگیری اهداف خاص تهدید آمیزند و تلاش می کنند تنش در داخل کشورها و بین کشورهای مختلف را دنبال کنند. ما توصیه می کنیم غربی‌ها از اشتباهات گذشته درس بگیرند و وارد موضوعات جدید نشوند چون در این صورت مشکلاتی برای آنها به وجود خواهد آمد و مشکلات منطقه نیز پیچیده‌تر خواهد شد.


توانایی نظامی ایران خطری برای کشورهای همسایه و دوردست نیست
خبرنگاری همچنین در رابطه با اظهار نظر نماینده روسیه در ناتو مبنی بر اینکه مخاطب سپر دفاع موشکی ایران است و نه روسیه، سئوال کرد که سخنگوی وزارت خارجه در این باره بیان داشت: افکار عمومی به بهترین شکل می‌توانند قضاوت کنند که هدف اصلی این سپر دفاع موشکی چه کشورهایی هستند و آمریکا به دنبال چه اهدافی است. بعید می‌دانم قضاوت عادلانه، دقیق و واقع‌بینانه‌ حکایت از این داشته باشد که ایران خطر موشکی برای کشورهای بزرگ و دور دست است.


مهمانپرست اضافه کرد: توانایی نظامی ما در جهت دفاع از تمامیت ارضی و دفاع از منطقه است و این توانایی خطری برای کشورهای همسایه، دوست و دوردست نخواهد بود.


فعالیت هسته ای ایران با همکاری آژانس است
یکی از خبرنگاران در خصوص اظهارنظر آمانو مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر اینکه ایران خارج از NPT فعالیت می کند و نیز این ادعا که فعالیتها در سایت فردو کاهش داشته است سئوال کرد که مهمانپرست در این باره گفت: فعالیتهای هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران با همکاری آژانس دنبال می شود و به خوبی مسیر خود را دنبال می کند.


اسرائیلی ها قصد ایجاد مسیر انحرافی دارند
اظهارنظر رئیس جمهور اسرائیل مبنی بر اینکه "جمهوری اسلامی خواستار تسلط بر منطقه است"، موضوع سئوال یکی از خبرنگاران بود که مهمانپرست در این خصوص گفت: اظهارات مقامات صهیونیستی و تلاش آنها برای اینکه فضا را علیه کشور ما در جهت تهدید و ترساندن کشورهای منطقه جلوه دهند موضوع غیر قابل انتظاری نیست. این خبرپردازی ها برای تحت الشعاع قرار دادن حضور بی ثبات کننده صهیونیست ها در منطقه است و می خواهند تحولات منطقه را عوض و مسیر انحرافی ایجاد کنند.


نحوه پرداخت مطالبات نفتی از هند در حال رفع است
خبرنگار دیگری در خصوص وساطت ترکیه در حل مشکل وصول مطالبات صادرات نفت ایران به هند سئوال کرد که مهمانپرست با بیان اینکه مذاکرات مسئولان نفتی و بانکی ایران و هند ادامه دارد، گفت: امیدواریم به صورت کامل مشکلات نحوه پرداخت وجه نفت برطرف شود و خبرهایی که دریافت کرده ایم نحوه پرداخت در آینده نزدیک حل می شود و بخش مهمی از آن مسیر خود را دنبال می کند.


یکی از خبرنگاران در رابطه با روابط ایران و هند و شایعه قطع صادرات نفت ایران به این کشور و نیز سفر وزیر امور خارجه ایران به این کشور سئوال کرد که مهمانپرست در این باره گفت: خبر توقف صادرات مربوط به روزهای گذشته است که مذاکرات بین دو کشور ادامه داشت خوشبختانه نگرانی در این زمینه وجود ندارد.


غرامت اس سیصد طبق قرارداد دنبال می شود
مهمانپرست در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه آیا اخذ غرامت از روسیه به دلیل عمل نکردن به تعهد در ارائه اس 300 در سفر دبیر شورای امنیت روسیه به تهران مطرح می شود، گفت:در تعهدات کشورهای مختلف پیش بینی هر نوع پیگیری و احتمالا دریافت غرامت در قراردادها صورت می گیرد و این موضوع نیز مستثنی نیست و طبق بندهای قرارداد دنبال می شود.


در فروش نفت به چین مشکلی نداریم
یکی از خبرنگاران گفت چرا چین به جای پرداخت پول نفت به ایران اجناس بنجل می دهد که مهمانپرست در این باره توضیح داد:در همکاری های ایران و چین و حجم قابل توجه این همکاریها هیچ مشکلی وجود ندارد و همکاری طبق برنامه است و در فروش نفت نیز مشکلی نداریم. بحث اجناس چینی مربوط به تجار است چون همه جور کیفیتی در تولیدات کشورهای مختلف پیدا می شود. تجار باید دقت کنند که تولیدات با کیفیت تر انتخاب کنند اما گاهی فکر می کنند اگر با هزینه کمتری کالاها را وارد کنند بهتر است در حالیکه خواست عمومی ملت ما دریافت کالا با کیفیت بالاتر است.


برخورد نامناسبی با زائران حج صورت نمی گیرد
خبرنگاری در رابطه با برخوردهای نامتعارف سعودی ها با زائران ایرانی حج سئوال کرد که مهمانپرست گفت: آخرین اخباری که دریافت کرده ایم و موضوع را با حساسیت دنبال کرده ایم این مسئله را نشان می دهد که برخورد نامناسبی با زائران ما صورت می گیرد و اگر به صورت موردی مسئله ای بوده همان وقت تذکر داده شد.


موضع ما تغییر نکرده

یکی از خبرنگاران در رابطه با تداوم سرکوب در بحرین سئوال کرد که مهمانپرست در پاسخ گفت: موضع ما تغییر نکرده همچنان اعتقاد داریم در بحرین، لیبی، یمن و کشورهایی که مردم مطالباتی دارند برخورد خشونت آمیز جواب نمی دهد و ورود نظامی کشورهای دیگر در مسائل کشورهای دیگر نتیجه عکس دارد و راه اقتدار کشورها برخورداری از حمایت مردم است.


وی اشاره ای به سرکوب گسترده و کشتار معترضان و آزادیخواهان در سوریه نکرده و کماکان حول محور بحرین و یمن سخن گفت و عنوان کرد: در رابطه با بحرین معتقدیم وضعیت بحرین با ادامه سرکوب به نقطه مطلوب نخواهد رسید و تنها راه اقتدار این کشور توجه به خواست مردم، آماده کردن زمینه حضور مردم در تعیین سرنوشت و برطرف کردن مشکلات ناشی از دخالت خارجی ها است.


جزئیات طرح ایران درباره لیبی
مهمانپرست در پاسخ به سئوالی در خصوص پیشنهاد دولت ایران در رابطه با وضعیت لیبی گفت: ما طرحی داشته ایم و مطرح کرده ایم و این طرح شامل چند مشخصه جدی است. توقف جنگ و خونریزی در داخل لیبی آغاز زمینه مشارکت مردم در تعیین سرنوشت و جلوگیری از دخالت های خارجی ها جزو این موضوعات است.


عراقی ها نگران گروه های تروریستی اند
یکی از خبرنگاران در رابطه با اظهارات طارق هاشمی از مقامات عراقی و زیباری وزیر خارجه این کشور در انتقاد از اقدامات ایران بر علیه پژاک سئوال کرد که مهمانپرست گفت: مردم و مقامات عراقی نسبت به وجود گروه های تروریستی نگرانند و ما در حال رایزنی مستمر با عراق هستیم و آنها نیز به دنبال امنیت اند و اگر اظهارات پراکنده ای صورت می گیرد باید آن را با توجه به وصول روابط دو کشور دید.


منتظر رای دادگاه سه آمریکایی هستیم
مهمانپرست در رابطه با برگزاری جلسه دادگاه سه تبعه آمریکایی که متهم به ورود غیر قانونی به ایران هستند، گفت: قوه قضائیه باید نظر نهایی در رابطه با این سه متهم آمریکایی را بدهد و پرونده قضایی است و معتقدیم دادگاه در شرایط عادلانه به کار خود ادامه می دهد و رای نهایی را صادر خواهد کرد.
وی گفت: منتظریم از رای دادگاه مطلع شویم.


توصیه به امریکا
سخنگوی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی در پاسخ به سئوالی در رابطه با اقدامات آمریکا بر علیه اتباع ایرانی تصریح کرد: این اقدامات جزو موارد نقض حقوق بشر و افکار دوگانه غرب و آمریکاست. این مسائل نمی تواند باعث اقتدار آمریکا شود یا فشار ملت آنها را از حقوقشان محروم کند. ما توصیه جدی می کنیم که آمریکا از نقض حقوق بشر دست بردارد و ملت ما تصویر خوبی از این برخوردها نخواهد داشت.


آرامش در سوریه مطلوب امریکا و اسرائیل نیست
خبرنگاری در رابطه با وضعیت سوریه سئوال کرد که مهمانپرست گفت: شواهد در سوریه حاکی از دخالت کشورهای فرامنطقه ای و فعالیت گروه های مسلح بین تظاهرکنندگان است و غرب دخالت آشکار می کند که نمونه آن حضور سفیر آمریکا در بین تظاهرکنندگان است که با هیچ قاعده دیپلماتیک سازگاری ندارد و آشکارا دخالت این کشور را نشان می دهد.


وی با اشاره به اصلاحات صورت گرفته در سوریه گفت: این اصلاحات خیلی از مطالبات را پوشش می دهد و اگر قدرتها اجازه دهند سوریه به سمت آرامش پیش می رود اما به نظر نمی آید آرامش سوریه مطلوب آمریکا، متحدانش و اسرائیل باشد.


ادعای مقام وزارت خارجه جمهوری اسلامی در خصوص اصلاحات صورت گرفته در سوریه در حالیست که حکومت بعث و انتصابی بشار اسد طی ماههای اخیر وعده های مختلفی جهت اصلاح امور داده، اما هیچ کدام را نه تنها عملی نکرده، بلکه بر میزان سرکوب و کشتار و بازداشت معترضان و آزادیخواهان افزوده است و کشورهای روسیه و جمهوری اسلامی کاملا در موضع پشتیبانی از این حکومت هستند.

دکترملکی در اعتراض به کشتار، شکنجه و بازداشت شهروندان دردادگاه شرکت نکرد

Posted: 02 Aug 2011 05:02 AM PDT

جرس: دکتر محمد ملکی دادگاه انقلاب را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به پرونده اش دانست و از خود دفاع نکرد. وی در اعتراض به کشتار، شکنجه، دستگیری و محکومیت و زندانی نمودن تعدادی از دانشجویان، استادان، معلمان، زنان، روزنامه نگاران، وکلای دادگستری، کارگران، فعالان حقوق بشر و دیگر هموطنان به حکم دادگاههای غیرقانونی، تنها به جرم اظهار عقیده در سالهای اخیر در این دادگاه شرکت نکرد. 

 


به گزارش جرس این فعال سیاسی در نامه ای دلایل عدم حضور خود در دادگاه را تشریح کرد. 
 
در این نامه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت آمده است: در اعتراض به کشتار، شکنجه، دستگیری و محکومیت و زندانی نمودن تعدادی از دانشجویان، استادان، معلمان، زنان، روزنامه نگاران، وکلای دادگستری، کارگران، فعالان حقوق بشر و دیگر هموطنان به حکم دادگاههای غیرقانونی، تنها به جرم اظهار عقیده در سالهای اخیر در این دادگاه شرکت نمی کنم.
 
به گزارش رسیده به جرس، دکتر محمد ملکی در اسفند ماه سال 1388 طبق کیفرخواست صادره توسط دادگاه انقلاب به محاربه متهم شده بود. همچنین اتهامهای دیگر ایشان توهین به آیت‌الله خمینى، آیت‌الله خامنه‌اى و نیز تبلیغ علیه نظام ذکر گردیده بود. دادگاه وی بدلیل مشلات جسمی و درمانی چندین مرتبه به تعویق افتاد تا نهایتا طبق احضاریه شعبه 28 دادگاه انقلاب اعلام شده بود که وی باید روز چهارشنبه مورخ پنجم مرداد 1390 در دادگاه حاضر شود. دکتر ملکی بدلیل غیرقانونی دانستن دادگاه در آن حضور نیافت و علیرغم حضور وکلا در دادگاه، قاضی اصرار داشت که باید هر طور شده متهم در جلسه حضور یابد و یادداشت ایشان و وکلا را هم نپذیرفت و روز شنبه 8/5/1390 را برای حضور متهم و وکلا تعیین کرد. دکتر ملکی برای اینکه رسما در حضور قاضی اعلام کند دادگاه را به رسمیت نمیشناسد، در دادگاه حضور یافت و طبق یادداشتی بار دیگر اعلام کرد دادگاه را صاحب صلاحیت رسیدگی به اتهامات خود نمی داند. به این ترتیب جلسه محاکمه ایشان پایان یافت تا طبق قانون در اسرع وقت حکم دادگاه اعلام گردد. لازم به یادآوریست که ایشان قبلا اعلام کرده بود به علت عدم صلاحیت دادگاه بدوی، تقاضای تجدیدنظر در حکم صادره را نخواهد کرد .
 
 
متن کامل نامه به شرح زیر است:

بسم الحق
ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی، شعبه 28
 
با احترام به اطلاع میرساند؛ اینجانب محمد ملکی به دلایل زیر از حضور در دادگاه معذورم:
در اعتراض به کشتار، شکنجه، دستگیری و محکومیت و زندانی نمودن تعدادی از دانشجویان، استادان، معلمان، زنان، روزنامه نگاران، وکلای دادگستری، کارگران، فعالان حقوق بشر و دیگر هموطنان به حکم دادگاههای غیرقانونی، تنها به جرم اظهار عقیده در سالهای اخیر
غیر قانونی بودن دادگاه اینجانب به دلیل عدم رعایت اصل 168 قانون اساسی و دیگر اصول این قانون
عدم امکان مطالعه کیفرخواست تنظیمی علیه اینجانب
ضمنا یادآور می شوم که قاضی محترم میتوانند حکم غیابی صادر نمایند.
در پایان ذکر این نکته ضروریست که وکلای بسیار عزیزم استادان گرامی آقایان دکتر یوسف مولایی و دکتر محمد شریف هر طور صلاح بدانند در دفاع قانونی از اینجانب عمل خواهند کرد.
 
استاد بازنشسته دانشگاه تهران – دکتر محمد ملکی
 
همچنین متن یادداشت دکتر ملکی خطاب به دادگاه انقلاب شعبه 28 به شرح زیر است: 
 

بسم الحق 
 
فَسَتَذکُرُونَ ما اَقُولُ لَکُم وَ اُفَوِضُ اَمری اِلَی الله اِنَ اللهَ بَصیرٌ بالعَبادِ 
بزودی گفتار مرا ]با احساسِ پشیمانی[ بیاد خواهید آورد و من کار خود را به خدا وامیگذارم زیرا نسبت به حال بندگان بیناست.                   سوره غافر (40) آیه 44 
     غرض و نیت من از این یادداشت، دفاع شخصی نیست چون دادگاه را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به اتهامات وارد شده به خود می دانم بنابراین میخواهم از فرصت بهره گیرم و برای ثبت در تاریخ قضا در نظام ولائی ، شکایتی و حکایتی را عرضه دارم، شکایت را وامیگذارم به یومَ تُبلِی السرائر در پیشگاه عدل الهی، اما حکایت به گذشتهای نه چندان دور برمیگردد، آن هنگام که قاضی محترم و نماینده معظم دادستان یا در این جهان پرغصه و قصه نبودند و یا دوران بیخبری کودکی و نوجوانی را میگذراندند. 
آنگونه که از وکلایم شنیده ام ( کیفرخواست را ندیده ام ) ارتباط من با سازمان مجاهدین بزرگترین و پررنگترین اتهام من است که بهمین مناسبت در کیفرخواست تنظیمی من را «محارب» دانسته اند. از این رو مناسب دیدم بازگشتی به خاطرات گذشته خود داشته باشم. جهت باز کردن گوشه هائی از کتاب زندگی ام . 
 
    پس از کودتای 28 مرداد سالِ 1332 و آن دوران استبدادزدهی پس از کودتا که جمعی از مدافعان آزادی در نهضت مقاومت ملی گرد آمدند و علیه استبداد سلطنتی به ستیز برخاستند و پس از چند سال غرب بویژه آمریکا ناگزیر شاه را واداشتند تا فضای نسبتاً باز سیاسی در ایران بوجود آورد، در چنین شرایطی گروههای سیاسی از جمله جبهه ملی دوّم فعال شدند و از دِل جبهه ملی جمعیت نهضت آزادی ایران به خواست بزرگانی چون آیتالله طالقانی، دکتر سحابی، مهندس بازرگان و ... متولد شد و توانست جمعی از جوانان متدین و مبارز را بخود جلب کند که پس از یکی دو سال تعدادی از آنها با جدائی از نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق ایران را پایه گذاری نمودند با هدفِ مبارزه انقلابی علیه نظام شاهی. من به دلایل متعدد از جمله اینکه با عدم وابستگی به گروههای سیاسی فعالیت بیشتری علیه استبداد سلطنتی می توانستم بنمایم  با این تشکل و دیگر احزاب و گروهها همکاری تشکیلاتی نداشتم اما از آنجا که جوانهای تشکیلدهنده این سازمان و دیگر سازمانهای مبارز و آزاداندیش، علیه استبداد سلطنتی مبارزه می کردند از هیچ حمایت انسانی در حق آنها بویژه دانشجویان دریغ نمیکردم، خصوصاً پس از عضویت در هیأت علمی دانشگاه تهران که امکانات بیشتری برای کمک به دانشجویان مجاهد و مبارز در اختیارم بود. 
 
  از سالِ 1340-41 که مبارزات اجتماعی شکل دیگری بخود گرفت جمعی از روحانیون وارد صحنه مبارزه علیه استبداد شدند. مبارزات صد روزهی روحانیت در اعتراض به قانون ایالتی و ولایتی که طبق موادی از آن به زنان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن میداد و سوگند به قرآن مجید را به سوگند به کتاب مقدس تغییر داده بود از جمله موادی بود که اعتراض روحانیت را برانگیخت . 
همین امور موجب اعتراض مراجع آن روز از جمله آیتالله خمینی قرار گرفت که با ارسال نامههای متعدد و اجتماع در مساجد و مراکز مذهبی بالاخره دولت عقبنشینی نمود و آن لایحه را پس گرفت. پس از این حادثه در سال 1342 در اعتراض به انقلاب سپید!! شاه و قانون کاپیتولاسیون بار دیگر مردم و جمعی از روحانیون و مراجع دست به اعتراض زدند و آیتالله خمینی در سخنرانیهای خود گذشته از حکومت ، اکثریت روحانیون خاموش و بیتفاوت را به شدت مورد اعتراض قرارداد.  قیام 15 خرداد سال 42 که موجب سرکوب شدید مردم شد فضای سیاسی کشور را به شدت امنیتی کرد و بسیاری از سیاسیون از جمله سرانِ نهضت آزادی و جبهه ملی در کنار آیتالله خمینی دستگیر شدند. 
   
در سال 1344 جمعی از جوانان مبارز و مذهبی که به نهضت آزادی پیوسته بودند از این جمعیت جدا و سازمان مجاهدین خلق را پایه گذاری کردند که بالاخره در سال 1350 این تشکل وارد مبارزه مسلحانه علیه رژیم شد و سران و بنیانگذاران آن قریب باتفاق دستگیر یا اعدام شدند. 
 
  من در عین حال که بسیاری از بنیانگذاران سازمان را می شناختم و در کنار آنها در جلسات تفسیر قرآن آیتالله طالقانی در مسجد هدایت و مسجد همت تجریش و مراکز دیگر شرکت میکردم و با آنها آشنائی و دوستی داشتم اما به دلیل اینکه بیشتر در حسینیه ارشاد همراه  دکتر شریعتی فعالیت می کردم، کمتر با تشکلهای سیاسی  در ارتباط بودم. در آن زمان تمام تلاشم این بود که استقلال فکری خودم را حفظ کنم و چنین کردم. اما در تمام این مدت مدافع و کمک کار گروههائی بودم که با ظلم و استبداد در ستیز بودند و بعلت محیط کارم که دانشگاه بود بیشتر با دانشجویان و استادان مذهبی و غیرمذهبی مبارز در ارتباط بودم از سالِ 1347 پس از سفر به اتریش برای مطالعات علمی از سوی دانشگاه تهران تا هنگام انقلاب ، ارتباطِ تنگاتنگی با انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از کشور داشتم و در حقیقت رابط دانشجویان داخلی و خارجی بودم. 
 
  در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب در دانشگاه و مساجد و دیگر مراکز مذهبی  علیه استبداد فعال بودم که به این دلیل بارها مشکلاتی از سوی ساواک برایم فراهم شد ، امّا به دلیل عدم وابستگی تشکیلاتی به گروههای سیاسی این مشکلات به گونه ای نبود که روند فعالیت هایم را متوقف نموده و یا کند سازد ( به کتاب شریعتی به روایت اسناد ساواک جلد سوم صفحات 484 ـ 485 ـ 489 مراجعه گردد ) . در آن زمان تعدادی از روحانیونی که پس از پیروزی انقلاب صاحب مقامات عالی در جمهوری اسلامی شدند به عدم وابستگی تشکیلاتی من به سازمانها و گروههای سیاسی بویژه گروههای مذهبی از جمله مجاهدین معترض بودند!. از تابستان سال 57 و راهپیمائی عید فطر که به خواست دانشجویان و با بهانهی بازگشائی حسینیه ارشاد صورت گرفت و بعد از تأسیس سازمان ملی دانشگاهیان ایران (تابستان 57) فعالیتهای سیاسی من بعنوان یک استاد مذهبی در داخل و خارج دانشگاه بشدت گسترش یافت و از آنجا که وابسته به هیچ گروه و دسته و سازمان و حزب خاصی نبودم نظراتم  و برنامههایم مورد پذیرش گروهها با دیدگاههای متفاوت قرار می گرفت. سرانجام  دانشگاههای سراسر کشور یکپارچه علیه دیکتاتوری قیام کردند. تا اینکه حادثه به یاد ماندنی تحصن 25 روزه استادان دانشگاه تهران (29 آذر تا 23 دیماه سال 1357) در دبیرخانه دانشگاه پیش آمد. پیامد مبارزات مردم و در راس آن دانشگاهیان و تعدادی از روحانیان بویژه آیت الله خمینی منجر به فرار شاه (26 دیماه 57) و پیروزی انقلاب در 22 بهمن سال  57 بود. انقلابی که تا حدود بسیار زیادی مرهون فعالیتهای دانشجویان و استادان و جمعی از روحانیان و توده مردم میباشد و این حقیقتی است که بر هیچ کس پوشیده نیست اگرچه گروهی آن را نپذیرند. 
 
  رابطه بسیار نزدیک من با آیتالله طالقانی و استادان و دانشجویان که یکی از علل آن  عدم وابستگیام به گروه و سازمانی خاص بود موجب شد که بعد از پیروزی انقلاب تنها کاندیدای پست بسیار حساس ریاست دانشگاه تهران معرفی شوم که جهت اطلاع بطور فشرده به آن اشاره می کنم. 
 
  آن روزها دانشگاه تهران بعنوان سنگر آزادی محل تجمع گروههای گوناگون با مواضع سیاسی متفاوت وکانون  بحث و گفتگو بین صاحبان اندیشه بود، و برای اینکه دانشگاه به رسالت اصلی خود که  دانش و اندیشه است بازگردد می بایست هرچه زودتر در اختیار دانشگاهیان قرار میگرفت و تعلیم و تعلم آغاز میشد تا پس از سر و سامان گرفتن دانشگاه تهران که مادر دانشگاههای سراسر کشور نام گرفته بود، دیگر دانشگاهها و مدارس و ادارات و کارخانهها و غیره وضع عادی پیدا میکرد و کشور به روال طبیعی بازمیگشت. حاکمان جدید بر آن بودند که باید در رأس دانشگاه تهران کسی قرار گیرد  که مورد تأئید گروههای سیاسی با اندیشه های گونه گون باشد. بعد از بحثهای زیاد در شورای انقلاب و دولت و دیگر مقامات ذیصلاح قرعهی کار را بنام منِ بیچاره زدند، چون همگان میدانستند من به هیچ حزب و سازمانی وابسته نیستم. 
   
روند کار از این قرار بود که اصرار مهندس بازرگان نخستوزیر و مهندس صباغیان بر قبول مسئولیت اداره دانشگاه تهران در من که بهیچوجه داوطلب اینکار نبودم مؤثر واقع نشد تا بالاخره متوسل به آیتالله طالقانی که نفوذ زیادی روی من داشت و ارادتم به ایشان بسیار بود شدند. پیک آیتالله (دکتر عبدالکریم لاهیجی) مرا پیدا کرد و نزد ایشان برد. در آنجا جز من، آقای طاهر احمدزاده، لاهیجی و چند نفر دیگر حضور داشتند. بعد از اظهار ارادتِ مجدد به جناب طالقانی، ایشان بحث ریاست دانشگاه تهران را پیش کشیدند. آیتالله اصرار داشت اینکار را بپذیرم، خدمتِ ایشان گفتم: که هرچند در انقلاب ضدسلطنتی و مبارزات ضداستبداد چون قطره ای در دل دریا حضور داشته ام و از همه چیزم بخاطر پیروزی انقلاب گذشتم، لیکن هیچگاه در اندیشه چنین مسئولیتهایی نبوده و نیستم و اجازه خواستم که همان معلم ساده باشم و در کار تدریس و تحقیق، که معتقدم از این راه خدمت بیشتری به انقلاب میتوانم بکنم بمانم ، امّا ایشان بر نظر خود بسیار مصر بودند. بالاخره بعد از بحث مفصل فرمودند: «اینکه میخواهم و میگویم امر امام است». من که آن موقع هنوز مقلد ایشان بودم چارهای جز قبول این امر نداشتم اما با این شرط که بنا به خواست و آرزوی آقای طالقانی، اولین مرکز دولتی که بصورت شورای واقعی اداره میشود دانشگاه تهران باشد، این کار را پذیرفتم  و با انتخاب اعضاء شورای مدیریت دانشگاه تهران مشغول کار شدیم . علت اصلی اصرار آقایان عضو شورای انقلاب، دولت و حتی آیت الله خمینی بر انتخاب من به این جهت بود که وابسته به هیچ گروه و دسته و سازمان سیاسی نبودم و در آن شرایطِ بسیار حساس پس از پیروزی انقلاب تنها چنین شخصی میتوانست مرکز علمی پر اهمیتی مانند دانشگاه تهران را اداره نماید.  به هرحال کارهای مملکت کم کم روی روال عادی قرار گرفت تا آنجا که مقدمات انتخابات اولین دورهی مجلس شورای ملی فراهم شد. 
 
  در همان ایام یک روز آقای دکتر مفتح که در آن موقع رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و از دوستان و همکارانِ دانشگاهیِ قدیم من بود، به دفتر کارم آمد و از من خواست که موافقت کنم بعنوان کاندیدای مجلس شورای ملی از سوی حزب جمهوری اسلامی برای شهر تهران معرفی شوم. به ایشان پاسخ دادم که چون نمیخواهم وابسته به هیچ حزب و گروهی باشم از اینکار معذورم و خواهشِ دوست محترم و عزیز را رد کردم، هر چند ایشان پافشاری می کرد که  کاندیدای یک حزب شدن دلیل عضویت در آن حزب نیست، با این حال از پذیرش درخواست وی صرفا بدلیل پرهیز از تعلقات حزبی امتناع نمودم. 
    بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که وقتی مرحوم دکتر بهشتی پیش از پیروزی انقلاب میخواست مقدمات تأسیس حزب جمهوری اسلامی را فراهم کند یک لیست 40 نفره بنام مؤسسین حزب تهیه کرده بود که نام من و دکتر پیمان و مرحوم دکتر سامی هم جزء 40 نفر بود. وقتی دکتر بهشتی لیست را در اختیار ما گذاشت ما سه نفر هر یک به دلیلی نپذیرفتیم و من بخاطر آنکه نمیخواستم وابسته به حزبی باشم از پذیرش این امر خودداری نمودم. 
 
  چند روز از ماجرای ملاقات با جناب دکتر مفتح نگذشته بود که مطلع شدم احزاب و گروههای سیاسی زیادی از جمله سازمان مجاهدین من را برای وکالت مجلس کاندیدا کردهاند. بلافاصله نامهای به روزنامه ها از جمله کیهان و اطلاعات فرستادم که در آن آمده بود وابسته به هیچ حزب و گروه و سازمانی نیستم و در شرایطی که هر داوطلبی کوشش میکرد آراء بیشتری به دست آورد من در تأئید عدم وابستگی خود این تکذیب نامه را منتشر کردم. شماره، تاریخ و متن نوشته ضمیمه است (اطلاعات شماره 16076 مورخ 28 بهمن 1358 و کیهان 29 بهمن 1358) (1) . لازم به توضیح است که من از سوی مردم منطقه شمیرانات طی یک جلسه عمومی که در مسجد جامع تجریش برگزار شد موظف به داوطلبی برای مجلس شورای ملی شدم. 
 
  چند ماه پس از ماجرای انتخابات ، صحن مقدس دانشگاهها با بهانهی انقلاب فرهنگی و اسلامی شدن مورد هجوم قرار گرفتند و بسته شدند. شورای مدیریت و شورای عالی دانشگاه تهران طی نامههائی این عمل را به زیان توان علمی و فرهنگی کشور ارزیابی کردند و با آن مخالفت نمودند . امّا کسانی که وجود دانشگاههای مستقل را مغایر سیاستهای سلطه طلبانه خود میدانستند سیل اتهام را روانه دانشگاهها و دانشگاهیان نمودند. در سالگرد بسته شدن دانشگاهها در جلسهای که از سوی دانشجویان تشکیل شده بود آثار زیانبار بسته بودن دانشگاهها در آن یک سال را تشریح کردم و طی مقالهای تحت عنوان «انقلاب فرهنگی یا کودتای فرهنگی» نظرات خودم را در این مورد مطرح کردم. صحبتهای من در آن جلسهی دانشجوئی و این مقاله همراه با این اتهام که وابسته به مجاهدین و کاندیدای آنها برای مجلس شورای ملی بودم بدون آنکه نامی از تکذیب نامه اینجانب و اعلام عدم وابستگی به گروهها و دستههای سیاسی برده شود موجب دستگیری و محکومیت قطعی اینجانب به ده سال زندان شد که از تیر ماه 60 تا مرداد 65 زندانی شدم. پس از خروج از زندان در وضعیتی که متعاقب اعتراض به اخراجم از دانشگاه،  دیوان عدالت اداری شکایت اینجانب را وارد دانست و میتوانستم مجدداً به دانشگاه برگردم اما ترجیح دادم بازنشسته شوم. 
    پس از مدتی کناره گیری از کار تدریس و تحقیق به پیشنهاد جمعی از همکارانم  در دانشگاه آزاد اسلامی بکار تدریس و تحقیق مشغول شدم. با علاقه شدیدی که به کار تحقیق داشتم اولین مرکز تحقیقات صنایع غذائی را در  یک کارخانه صنایع غذائی تأسیس کردم و حدودِ 8 سال روی عوامل سرطانزا در مواد غذائی تحقیق نمودم. کار با ماده شیمیائی (بنزن) Banzen که خود سرطانزاست برای جداسازی عوامل سرطانزا، موجب بیماریام شد و آزمایشهای متعدد نشان داد مبتلا به سرطان شدهام. یکی از دخترهایم که در تورنتوی کانادا بود پس از اطلاع از بیماریم با  اصرار مرا وادار کرد که  برای ادامهی معالجه به آنجا بروم. با زحمات زیاد پس از 25 سال موفق به دریافت گذرنامه شدم و توانستم به تورنتو بروم. پس از مدتی اقامت، دو تن از افرادی که از پیش از انقلاب با آنها آشنا بودم  و در مبارزات ضد نظام شاهی شرکت داشتند به من تلفن زدند و جویای حالم شدند. من میدانستم آنها وابسته به سازمان مجاهدین هستند اما تماس تلفنی آنها را یک امر انسانی و اخلاقی جهت احوالپرسی از یک استاد پیر و بیمار می دانستم نه چیز دیگر، آنها هم خوب میدانستند من اگر اهل ورود به تشکیلات یا سازمانی بودم اینکار را در جوانی و آن هنگام که تشکیلات آنها از امکانات بیشتری در ایران برخوردار بود و به این لحاظ  بسیاری از مقامات عالی جمهوری اسلامی آن موقع سعی در نزدیکی با آنها داشتند، به این تشکیلات وارد می شدم . 

در مدت اقامت در تورنتو تلفن های زیادی برای احوالپرسی از شاگردان و همکاران و دوستانم از نقاط مختلف اروپا و آمریکا داشتم تا اینکه چند روز پیش از بازگشت به ایران فردی که خود را فیلابی معرفی می کرد از آمریکا به من تلفن زد. من نام ایشان را شنیده بودم اما هیچگونه آشنائی با ایشان نداشتم. ضمن احوالپرسی گفت: من در آمریکا در شهری نزدیک تورنتو زندگی می کنم و دوست دارم شما را از نزدیک ببینم  و جویای حال باشم. من که او را تنها به عنوان یک ورزشکار ایرانی می شناختم موافقت کردم. ایشان همراه با یک فرد دیگر که او را نمی شناختم  بدیدن من آمدند دو سه ساعت با هم بودیم.  ضمن معرفی و شرح چگونگی حضور وی در آمریکا آگاه  شدم که عضو شورای ملی مقاومت است . در جریان گفتگو وی اظهار داشت: جای شما در شورای ملی مقاومت است و بسیاری از دوستان دانشگاهی نیز آنجا هستند. پاسخ دادم که جای من در وطنم ایران است و هیچگاه نخواسته و نمی خواهم به هیچ تشکل سیاسی وابسته باشم و انشاءالله تا آخر عمر استقلال فکری خود را حفظ خواهم کرد. ایشان خداحافظی کرد و رفت.  پیش و پس از اقامتم در  تورنتو و تماس تلفنی آن سه نفر برای احوالپرسی هیچگاه با آنها و هیچ فرد وابسته به سازمان در خارج کشور هیچگونه ارتباطی نداشتهام و ندارم و هرگونه ادعایی در این مورد را مردود می دانم و اگر سندی در این زمینه وجود دارد و وزارت اطلاعات یا هر سازمان اطلاعاتی دیگر مدعی وجود آن است، اعلام کند تا سیهروی شود هر که در او غش باشد. 

    و اما در مورد گروههای فعال سیاسی در داخل کشور افتخار میکنم که ضمن استقلال فکری با همه گروهها آشنا و دوست هستم و مناظره و تبادل اندیشه مینمایم. به افکار و اندیشههای همهی آنها احترام میگذارم و سعی کرده و میکنم با شنیدن «اقوال» آنها از بهترینشان بهره گیرم. با راست ترین و چپ ترین آنها بدور از تفکرات سیاسیِ هر یک، رابطه انسانی دارم و در صورت لزوم سخت ترین نقدها را به افکار یکدیگر می زنیم و در عین حال همراه آنها به مسافرت و گردش و کوه و مهمانی میروم و خلاصه رابطه خانوادگی داریم . به همهی انسانهائی که بخاطر آزادی و برابری و حقطلبی تلاش و مبارزه میکنند عشق میورزم و کوشیدهام همیشه خصم ظالم و یار مظلوم باشم. 
 
    و اما بی مناسبت نمی دانم به یک بند دیگر از کیفرخواست تنظیمی اشارهای داشته باشم و آن اهانت به «امام و رهبریست». فکر میکنم تنظیم کنندگان کیفرخواست تفاوت «انتقاد» و «اهانت» را از یاد بردهاند. به تمام نوشتههایم مراجعه کنید هرگز به کسی توهین نکردهام، اما انتقاد بسیار نمودهام چون اینکار را وظیفهی انسانی خود میدانم. معتقدم هر مسلمانی باید آمر به معروف و ناهی از منکر باشد. مگر امام معصوم امام علی هنگام حکومت نفرمود: یکی از حقوقِ من به شما تذکر و نقد از اعمال من است. این گفتهی امامی است (علی علیهالسلام) که ما به پیروی از او افتخار میکنیم. از این گذشته مگرآقای خمینی و آقای خامنهای بالاتر از امام  معصوم هستند که مرتکب هیچ خلاف و خطائی در دوران صدارت و رهبری نشده باشند. نقد از اعمال و کردار و گفتار آنها وظیفهی من بعنوان یک ایرانی بوده است و من اینکار را کردهام. نمیدانم با چه ملاک و میزانی کیفرخواست نویس از نوشتههای من توهین و اهانت استنباط کرده است؟ 
 
  در اینجا لازم میدانم اشارهای به سیرة پیامبر اکرم در برخورد و رفتار با مخالفین و مشرکین و منافقین در «صلح حدیبیه» داشته باشم تا راهنمائی باشد برای آنها که مدعی پیروی از راه آن پیامبر آگاهی هستند ولی با هر بهانهای منتقدین خود را منصوب به این جریان و آن جریان میکنند و به جان آنها میافتند تا آنها را از صحنه خارج کنند. 
   
خوشبختانه 60 سال زندگی سیاسی من چنان روشن و شفاف است که بسیاری از سردمداران حکومتِ اسلامی اگر غرض و مرضی نداشته باشند، میتوانند شهادت دهند که من چگونه زیستهام و چه دورانی از زندگیم را صرف مبارزه با ظلم و بیداد کردهام. حال نماینده محترم دادستان با کدام منطق دینی و عرفی من را متهم به "محاربه " کرده است را باید روشن فرمایند و اگر به اعتقاد و نظر فقهی بزرگترین فقهای شیعه به نقل از امامان معصوم « شرط تحقق محاربه اقدام مسلحانه است » اقدام مسلحانه من چه بوده است؟ و سلاح من در این اقدام چه بوده؟ من یک سلاح در دست داشتهام و دارم و آن سلاحی است که خداوند به آن قسم یاد کرده (ن والقلم و ما یسطرون) و اگر قرار است بخاطر آنچه میگویم و با قلم در دفاع از حق مینگارم سر ببازم، چه باک که اگر وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و بیداد در نظام ولائی اقتضا میکند قربانی شوم، با افتخار بوسه بر طناب دار خواهم زد. 
 
صدها گل سرخ و یک گل نصرانی                   ما را ز سر بریده میترسانی
گر ما ز سر بریده میترسیدیم                        در محفل عاشقان نمیرقصیدیم
 
 
نکته بسیار مهم دیگری که باید در میان بگذارم و در کیفر خواست آمده است اینکه اینجانب پس از پیروزی انقلاب سه بار ( 12 تیر 1360 تا اواخر مرداد 1365)  و ( 21 اسفند 79 تا شهریور 1380) و ( 31 مرداد 1388 تاکنون) به جرم ضد انقلاب بودن زندانی، شکنجه و محاکمه شده ام. راستی چرا؟ بعنوان یک ضد انقلاب، در این 30 سال پس از پیروزی انقلاب چه کرده ام که سزاوار چنین مجازاتهایی باشم؟ من که نامم جزء فعالان انقلاب 1357 ثبت شده چگونه است که بنام یک ضد انقلاب دچار چنین سرنوشتی شده ام. اصولاً در نظام ولائی  تعریف انقلاب و ضد انقلاب چیست؟ می گویند هر انقلابی را با هدفها و شعارهای آن می شناسند. شعار انقلاب ضد سلطنتی سال 1357 چه بوده و با چه هدفی صورت گرفت؟ انقلاب ایران با چند هدف بوقوع پیوست: استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت ( اسلام مترقی و پویا)، مگر جز این است که معتقدان به این اصول، انقلابی و مخالفان و توطئه گران علیه این اصول ضد انقلاب هستند؟ من چه کسی هستم و جایگاهم در این تقسیم بندی کجاست؟ من که بعنوان یک ایرانی ضد ظلم و استبداد شاهد بودم بلافاصله پس از پیروزی، گروهی شعارها و اهداف انقلاب را مصادره و به جان انقلابیون واقعی افتادند چه باید می کردم، سکوت یا افشاگری؟ من  راه دوم را انتخاب کردم ( به گفته ها و نوشته هایم پس از انقلاب مراجعه کنید). مگر می شد در برابر آنهمه تجاوز به قانون اساسی و بی عدالتی سکوت کرد؟ آیا آن ده ها هزار نفر که در دهه ی 60 به زندان افتادند شکنجه شدند و اعدام گردیدند، همه علیه انقلاب یعنی آزادی، استقلال و جمهوریت و اسلامیت قیام کرده بودند؟ آنها که خودرا در صفوف انقلابیون واقعی جا زدند و با زیر پا گذاشتن آرمانهای انقلاب و تظاهر به انقلابی بودن سکان کشتی قدرت را به دست گرفتند و به جان انقلابیون راستین افتادند و هر یک را به بهانه ای ( طاغی، یاغی، منافق، مرتد، محارب و ... ) از پیش پای خود برداشتند و بر همه ی امور مسلط شدند و پس از 30 سال حکم رانی کشور را به جایی رساندند که وقتی چهار "صالح !" منتخب شورای نگهبان برای ریاست جمهوری به مناظره نشستند، اتهاماتی به یکدیگر وارد کردند که تکرار آنها برایم شرم آور است و بعد هم پس از پایان انتخابات همانها که تا دیروز قدرت را در دست داشتند و بنام جمهوری اسلامی خود را انقلابی و منتقدین را خائن و ضد انقلاب می نامیدند، به گفته جناح رقیب دزد و دروغگو و خائن ، منافق جدید و فتنه گر و عوامل بیگانه و جیره خوار آمریکا و اروپا شدند و به این سوال کسی پاسخ نداد که این همه فساد و فحشا و اعتیاد و دزدی های چند صد میلیاردی و ... را چه کسی یا کسانی بوجود آوردند؟ انقلابی ها یا ضد انقلابها؟! و امروز صاحبان ثروتهای کلان ، برجها و کاخها و ... کیانند؟ مدافعان چهار ستون انقلاب یعنی آزادی و استقلال و جمهوریت و اسلام مترقی هستند یا چپاول گرانی که هر منتقدی را ضد انقلاب می نامند و آنها را خفه می کنند تا دیگر صدای اعتراضی بلند نشود و خود را ذوب شده در ولایت فقیه می دانند و در پشت این شعار هر کاری را علیه مردم انجام می دهند؟ من کیستم؟  از چپاولگران و دزدان و دروغگویان یا از مدافعان آزادی و استقلال و جمهوریت و مردمسالاری؟ یک دادگاه عادلانه وظیفه دارد مشخص کند که آیا من باید امروز بعنوان یک ضد انقلاب  در این دادگاه حاضر شوم  یا یکی از ظالمان، آدمکشان  و چپاولگران بیت المال و خائنین و دزدان دانه درشت به جای من می نشست؟ مطمئن باشید روزی ملت به قضاوت خواهد برخاست و حکم عادلانه صادر خواهد کرد . والسلام 
 
 
پی نوشت:
(1) اطلاعات یکشنبه 28 بهمن ماه 1358 شماره 16076 
توضیح دکتر ملکی 
دکتر محمد ملکی رئیس دانشگاه تهران که از سوی چند گروه کاندیدای نمایندگی مجلس شورا شده است توضیحی به شرح زیر به روزنامه اطلاعات فرستاده است " ضمن تشکر از کلیه گروهها و دستجاتی که حمایت از کاندیداشدن من نموده اند بار دیگر اعلام مینمایم به هیچ گروه و دسته و سازمانی وابسته نیستم و تلاش من تنها در جهت تامین خواست های مردم یعنی برقراری جمهوری عدل اسلامی می باشد . 
*     *     * 
  
کیهان دوشنبه 29/10/1358 
دکتر ملکی 
دکتر محمد ملکی سرپرست مدیریت دانشگاه تهران که از نامزدهای مجلس شورای ملی است طی تماس با کیهان و ضمن تشکر از گروههایی که از وی حمایت و پشتیبانی کردند اعلام داشت که وی به هیچ گروه ، حزب و سازمانی وابسته نیست و بطور منفرد در انتخابات شرکت می کند 

بیانیه انتخاباتی ١٩۰ نفر از نمایندگان مجلس در حمایت از مهدوی کنی و راهکار انتخاباتی برای اصولگرایان

Posted: 02 Aug 2011 03:06 AM PDT

جــرس: در حالیکه گسست در جریان اصولگرای حاکم، طی هفته های اخیر وارد اولین فاز عملیاتی و انشعابِ افراطیون و طیف دولتی ها شده، بیش از ١٩۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در پایان جلسه علنی روز سه شنبه (یازدهم مرداد ماه)، با قرائت و تایید بیانیه ای انتخاباتی، بر وحدت اصولگرایان حول محور جامعتین (محافظه کاران اصولگرا) تاکید کردند.


همزمان یکی از روحانیون محافظه کار و عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: تشكیل جبهه‌های مختلف در بین اصولگرایان نهایتأ باید به مهدوی كنی و كمیته ١۵ نفره (٨+٧) ختم شود.


در همین زمینه روزنامه تحت امر رهبر جمهوری اسلامی، به قلم حسین شریعتمداری، به اعضای كمیته ١۵ نفره (٨+٧) پیشنهاد کرده است "عدم حضور خود در انتخابات را اعلام کنید."


به گزارش فارس، در بیانیۀ ١٩۰ نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی آمده بود: بیتردید در آستانه این انتخابات وحدت در میان اصولگرایان مورد توجه دلسوزان نظام است. به همین منظور دو تشکل ریشهدار روحانی یعنی جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، وارد عرصه شده و منشور عالمانه و دست یافتنیای را تدوین کردند و مهدویکنی با هوشمندی و درایت، محوریت وحدت اصولگرایان را در این مقطع حساس بر عهده گرفته است و ما نمایندگان اصولگرا با تقدیر از مواضع مهدویکنی، از همه گروههای اصولگرا میخواهیم تا با دوراندیشی از ساز و کار وحدت جامعتین پیروی و در جریان وحدت اخلال ایجاد نکنند."


همزمان، ابوالقاسم خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: تشكیل جبهه‌های مختلف در بین اصولگرایان نهایتأ باید به مهدوی كنی و كمیته ١۵ نفره ختم شود.


به گزارش فارس، وی در خصوص كمیته ١۵ نفره (٨+٧) اصولگرایان و نقش آن در وحدت جریان اصولگرایی، مدعی شد: مهدوی كنی با این اقدام كار بسیار ارزنده‌ای انجام داد و نظرات وی در كمیته وحدت اصولگرایان كاملاً مورد تأیید اینجانب است وبنده با او هم‌عقیده هستم .


خزعلی در خاتمه عنوان كرد: تشكیل گروه‌ها و جبهه‌های مختلف در بین اصولگرایان نهایتاً باید به یك گروه ختم شود كه مهدوی محوریت خوبی در بین اصولگرایان دارد و تشكیل جبهه‌های مختلف در بین اصولگرایان نهایتأ باید به وی و كمیته مذکور ختم شود.


هفته گذشته همزمان با اعلام انشعاباتی خاص در جریان اصولگرا – از جمله اعلام موجودیت جبهه پایداری انقلاب (متشکل از افراطیون اصولگرا و جدا شده ها از دولت احمدی نژاد)- و هشدار مقامات اصولگرا مبنی بر دورخیز طیف دولتی ها برای تسخیر یک سوم کرسی های مجلس نهم، احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان طی سخنانی گفته بود "برای برخی افراد و جریان‌ها تنها رأی مهم است و می‌خواهند با افزایش رأی خود، برای صف‌ آرایی در برابر ولایت و روحانیت اقدام کنند. "


دو روز پیش روزنامه تحت امر رهبر جمهوری اسلامی، به قلم مدیر مسئول خود حسین شریعتمداری، به اعضای كمیته ١۵ نفره (٨+٧) پیشنهاد کرده بود "عدم حضور خود در انتخابات را اعلام کنید."


روزنامه کیهان با مطلبی دو پهلو نوشته بود "پیشنهادی که احتمالا برای برخی از دوستان غیرمنتظره و عجیب تلقی شود آن که، آن عده از شخصیت های اصولگرا که در مراکز تصمیم گیری نهایی برای معرفی نامزدها حضور دارند چه جمع ١۵ نفره (٨+٧) و چه مرکزیت جریان ها و جمعیت های شناخته شده اصولگرا، از هم اکنون اعلام کنند که قصد نامزد شدن برای انتخابات مجلس نهم را ندارند تا از برخی آفت های احتمالی در معرفی نامزدهای اصلح در امان باشند."