جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا: حملات مورد حمایت ایران بشدت کاهش یافته است

Posted: 01 Aug 2011 09:16 AM PDT

جرس: مايک مالن، رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا، اعلام کرد که حملات شورشيان مورد حمايت جمهوری اسلامی عليه نيروهای ايالات متحده در عراق به شدت کاهش يافته است.

 

 

به گزارش رادیو فردا، درياسالار مايک مالن پيش از ورود به شهر موصل در کردستان عراق به خبرنگاران گفت که عمليات نيروهای آمريکايی و عراقی همراه با اقدامات سياستمداران عراقی تاثير به سزايی در قطع حملات داشته است.

با اين حال وی جزئيات مشخصی درباره گام های برداشته شده از سوی آمريکا و عراق برای مقابله با موج حملات ماه ژوئن ارائه نکرد.

 

حملات عليه ارتش آمريکا، ژوئن را به خونين ترين ماه برای سربازان آمريکايی از سال ۲۰۰۸ به اين سو تبديل کرده بود.

درياسالار مالن در گفت و گو با خبرنگاران افزود: «ما اين کار را انجام داده ايم. نيروهای امنيتی عراقی کار خود را انجام داده اند. رهبری سياسی نيز به وظايف خود عمل کرده است. لذا شاهد بودیم که در دو يا سه هفته اخير خشونت ها به شدت کاهش یافته است.»

وی در عين حال اظهار داشت که همچنان منتظر است ببيند آيا اين وضعيت پايدار خواهد بود يا نه.

 

در ماه ژوئن سال جاری، ۱۴ نفر از نيروهای پشتيبانی ارتش آمريکا در جريان يک سلسله رويدادهای خونين جان خود را از دست دادند. به گزارش خبرگزاری رويترز، عمده اين حملات از سوی شورشيان شيعه مسلح شده توسط جمهوری اسلامی صورت گرفت.

 

لئون پانتا، وزير دفاع جديد آمريکا در جريان سفر روز ۱۱ ژوئيه خود به بغداد گفت: ايالات متحده در صورتی که ضروری بداند، برای مقابله با تهديدهای شيعيان عراقی مورد حمايت ايران عليه ارتش آمريکا، به طور يکجانبه وارد عمل خواهد شد.

مايک مالن در سخنان روز دوشنبه خود حاضر نشد تا به اين پرسش پاسخ دهد که آيا آمريکا دست به چنين اقداماتی زده است يا نه.

 

تحولات اخير در عراق در حالی دنبال می شود که دولت نوری المالکی همچنان سرگرم بررسی موضوع حفظ ۴۶ هزار سرباز آمريکايی در اين کشور پس از عقب نشينی نيروهای ايالات متحده از عراق است.

بغداد و واشنگتن نگران هستند که در غياب ارتش آمريکا هرج و مرج و حملات شورشيان بار ديگر در عراق آغاز شود.

 

مقام های آمريکايی به دولت عراق هشدار داده اند که هر چه سريعتر و تا پيش از ضرب الاجل خروج نيروهای آمريکايی از این کشور در اين زمينه تصميم گيری کند.

رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا در اين زمينه گفت: «موضوع اين است که ما يک ضرب الاجل داريم. ما منتظر پاسخ هستيم.»

 

به گزارش خبرگزاری رويترز، هر گونه تصميم گيری برای ادامه حضور آمريکا در عراق با خطراتی همراه است. جریان شيعه ضد آمريکايی مقتدا صدر به صورت رسمی با ادامه حضور ارتش ايالات متحده مخالفت کرده است.

مقتدا صدر تهديد کرده که اگر اين نيروها در عراق باقی بمانند اعتراض ها و مبارزه نظامی عليه آنها شدت خواهد گرفت.

مقام های آمريکايی می گويند که در صورت ترک عراق، اين کشور در برخی از حوزه ها از جمله دفاع هوايی، اطلاعاتی و پشتيبانی با مشکلات عديده امنيتی روبرو خواهد شد.

اشپیگل آنلاین: موساد در ترور پژوهشگران اتمی جمهوری اسلامی نقش دارد

Posted: 01 Aug 2011 09:10 AM PDT

جرس: پس از ترور چند دانشمند و پژوهشگر ایرانی، سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل (موساد) متهم به دست داشتن در این عملیات شده است. اشپیگل آنلاین (دوشنبه، ۱۰ مرداد) از قول یک منبع آگاه نوشت، این نخستین برنامه‌ی پر سر و صدای رئیس جدید موساد است.
 

 

دویچه وله گزارش داد: «به رغم تکذیب وزیر اطلاعات، جمهوری اسلامی ترور دانشمندان این کشور را به "سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و عوامل داخلی آنها" نسبت می‌دهد. یکی از سخنگویان وزارت دفاع ایالات متحده هفته‌ی گذشته دخالت ماموران این کشور در این حوادث را به کلی تکذیب کرد اما مقام‌های اسرائیلی ظاهرا ترجیح می‌دهند موضوع را در ابهام نگه دارند.»


ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل در مورد نقش احتمالی کشورش در ترور رضایی‌نژاد گفته است: "تل‌آویو به این پرسش پاسخی نمی‌دهد."

به گزارش اشپیگل آنلاین منابع نزدیک به دستگاه‌های اطلاعاتی در مورد نقش موساد در ترور افراد مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران کمتر تردید دارند. خبرنگار اشپیگل آنلاین در بیروت از قول یک منبع نزدیک به تشکیلات اطلاعاتی اسرائیل نوشت، این نخستین عملیات پر سر و صدای رئیس جدید موساد، تامیر پاردو، محسوب می‌‌شود.

 

برنامه‌ی موساد برای مقابله با "بمب اتمی ایران"

برخی از تحلیل‌گران با استناد به اظهارات منابع نزدیک به موساد می‌گویند ترور افراد موثر در پیشبرد برنامه‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی بخشی از یک استراتژی با هدف اخلال در این برنامه‌ها، یا دست کم کند کردن آن است. اسرائیل هدف ایران را دستیابی به بمب اتمی ارزیابی می‌کند که از سوی تهران همواره تکذیب شده است. ظاهرا حمله‌ی سایبری تابستان سال گذشته نیز که به از کار افتادن بخش بزرگی از فعالیت‌مراکز هسته‌ای ایران انجامید، قسمت دیگری از این استراتژی است.


اشپیگل آنلاین از قول منابع آگاه نوشت، شماری از فرماندهان ارشد ارتش اسرائیل اقدام‌های موساد را ناکافی می‌دانند و خواستار حمله‌ی هوایی به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی هستند. یک کارشناس مسائل امنیتی به روزنامه‌ی اسرائیلی هاآرتص گفته است، بحث‌های داغی در مورد موثر بودن عملیات موساد در بین فرماندهان ارتش در گرفته است.

 

ناتوانی در تامین امنیت شهروندان

ظاهرا موساد تاکنون توانسته است مقابله با آنچه را خطر دست‌یابی ایران به بمب اتم خوانده می‌شود با روش‌های خود پیش ببرد. ناظران معتقدند پافشاری موساد بر موفقیت‌آمیز بودن برنامه‌هایش بخشی از یک رقابت میان نهادهای امنیتی و نظامی در اسرائیل است. به نوشته‌ی اشپیگل آنلاین تا زمانی که مقابله با برنامه‌های هسته‌ای ایران با روش پیشنهادی موساد انجام شود این نهاد بودجه‌ی بیشتری در اختیار خواهد داشت.


 

وزارت اطلاعات: انفجار خط لوله گاز ایران به ترکیه کار پژاک بود

Posted: 01 Aug 2011 09:01 AM PDT

جرس: وزارت اطلاعات از کشته شدن و بازداشت تعدادی از اعضای گوره پژاک و نیز عامل انفجار خط لوله گاز ایران به ترکیه خبر داد.

 

به گزارش خبرگزاری مهر، با اقدامات اطلاعاتی – عملیاتی نیروهای امنیتی اداره کل اطلاعات استان آذربایجان غربی «یک تیم تروریستی گروهک پژاک که از خاک عراق به کشورمان اعزام شده بود، مورد شناسایی قرار گرفت و طی عملیاتی غافلگیرانه با نیروهای خودی تعداد 7 نفر به هلاکت رسیده و دستگیر شدند.»

 

این گزارش رسمی می افزاید:«بر اساس اسناد درون گروهی و نقشه‌های تروریستی به دست آمده، عوامل این گروهک ماموریت های خرابکارانه متعددی در دستور کار داشتند که انفجار خط لوله گاز صادراتی ایران به ترکیه در منطقه مرز بازرگان از جمله اقدامات تروریستی آنان است.»

 

بنا بر این گزارش نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، «سرکرده این تیم تروریستی فردی به نام " مراد کاراساچ" با نام مستعار " جمیل"، تبعه کشور ترکیه است». وی از جمله عوامل «به شهادت رساندن ملا سعید خوش، از روحانیون اهل سنت شهرستان ماکو» معرفی، و تاکید شده که در این عملیات کشته شده است. 

 

بر اساس همین گزارش طی عملیات غافلگیرانه ماموران اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی تعداد 3 نفر از عناصر این تیم کشته شده و 4 تن دیگر دستگیر شده‌اند. گزارش رسمی مزبور مدعی شده که عامل انفجار هفتم مرداد 90 در خط لوله گاز صادراتی ایران به ترکیه در بین کشته شدگان است.

جدايي نادر از سيمين پرفروش‌ترين فيلم تاريخ سينماي ايران

Posted: 01 Aug 2011 07:43 AM PDT

فیلم فرهادی بیش از 10 میلیون دلار فروخته است

جرس: فيلم سينمايي «جدايي نادر از سيمين» آخرين ساخته اصغر فرهادي با مجموع فروش نزديك به 10 ميليون دلار نخستين فيلم پرفروش تاريخ سينماي ايران لقب گرفت.

 

به گزارش اعتماد، براساس خبري كه روز گذشته سايت‌هاي سينمايي منتشر كردند و سايت شخصي ليلا حاتمي بازيگر اين فيلم نيز آن را تاييد كرد، فيلم «جدايي نادر از سيمين» كه اين روزها در انتظار نوبت اكران در سينماهاي امريكا و چند كشور اروپايي ديگر است توانست با مجموع فروش 10 ميليون دلار (حدود 11 ميليارد تومان) عنوان پرفروش‌ترين فيلم تاريخ سينماي ايران را از آن خود كند.

ركورد قبلي پرفروش‌ترين فيلم مربوط به اخراجي‌هاي دو ساخته مسعود ده‌نمكي بود كه بدون اكران بين‌المللي و فقط در سينماهاي ايران 5/8 ميليون دلار فروش داشت.

 

فيلم جدايي نادر از سيمين در سينماهاي تهران و شهرستان‌ها در مجموع 3/3 ميليون دلار فروش داشت و مجموع فروش بين‌المللي آن در سينماهاي فرانسه، آلمان، انگلستان، بلژيك و تركيه هم از مرز هفت ميليون دلار گذشت. با اين حساب، اين فيلم با فروشي بيش از 10 ميليون دلار نام خود را به عنوان پرفروش‌ترين فيلم تاريخ سينماي ايران ثبت كرد.

اين فيلم در هفته گذشته در فرانسه 340هزار دلار ديگر فروخت و مجموع فروشش در اين كشور به مرز شش ميليون دلار نزديك شد.

اكران جدايي نادر از سيمين از دو هفته پيش در آلمان آغاز شد و در هفته اول در 50 سينما 218000 دلار فروش كرد و در هفته دوم با اضافه شدن پنج سينماي ديگر نزديك به 217900 دلار در تعطيلات آخر هفته فروش داشت. به اين ترتيب مجموع فروش جدايي نادر از سيمين در آلمان طي 10 روز به 600هزار دلار رسيد و به احتمال زياد فروش آن در اين كشور تا هفته ديگر از مرز يك ميليون دلار عبور خواهد كرد.

مجموع فروش اين فيلم در انگلستان به 450هزار دلار رسيده و پيش‌بيني مي‌شود در آخرين هفته اكران با 500هزار دلار فروش به كار خود پايان دهد.

مجموع فروش اين فيلم در كشورهاي بلژيك و تركيه هم به ترتيب 260هزار و 15هزار دلار بوده است. اين در حالي است كه اكران اين فيلم در خيلي از كشورها هنوز آغاز نشده است. جديدترين زمان اعلام‌شده براي اكران «جدايي نادر از سيمين» مربوط به كشورهاي هلند و مجارستان و اسپانيا است كه به ترتيب در 20 مرداد و سه و چهار شهريور اين فيلم را اكران مي‌كنند.

 

«جدايي نادر از سيمين» در دو هفته گذشته جايزه اول سه جشنواره جهاني را هم از آن خود كرده است. اين فيلم علاوه بر دريافت جايزه بزرگ بهترين فيلم بخش مسابقه جشنواره‌ سن‌پترزبورگ روسيه، جايزه اول جشنواره‌ زردآلوي طلايي ارمنستان و جايزه‌ جشنواره‌ كرواسي را در هفته گذشته از آن خود كرد. اين فيلم همچنين به تازگي جايزه بهترين فيلم و فيلمنامه جشنواره فيلم «دوربان» آفريقاي جنوبي را به جوايز بين المللي خودش افزود.

خاتمی: همه بویژه صاحبان قدرت از آمنه بیاموزند

Posted: 01 Aug 2011 07:11 AM PDT

جرس: سیدمحمد خاتمی با ارسال پیامی به آمنه بهرامی، قربانی اسیدپاشی که از قصاص عامل جرم گذشت، نوشت: «آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمی توان از آمنه آموخت و بحران را با آرامش و تنش را با احترام به یکدیگر و پاس داشت حق و حرمت انسان و دوری از غرور – بخصوص آنان که قدرت بیشتری دارند – سودا کرد؟»

به گزارش سایت رسمی سیدمحمدخاتمی، رییس جمهور سابق ایران در این پیام با بیان اینکه «در برابر سنگدلی و بی آزرمی و نفرت پراکنی و خودخواهی و کین توزی هنوز می توان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ منشی هم سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست»، افزوده است: «آنچه آمنه از خود نشان داد حکایت گر آن است که جان زیبا و شکوهمند را هیچ عاملی جز نفرت و نابردباری و خشونت نمی تواند زشت کند و یا زشت بنمایاند.»

 

قابل اشاره است که آمنه بهرامی در پاییز 1383 توسط خواستگار پیشین اش مورد اسیدپاشی قرار گرفت. در این حادثه چشمان و صورت وی دچار آسیب بسیار شدید شد، و وی بینایی یک چشم خود را از دست داد.

روز گذشته قرار بود حکم قصاص در بیمارستان دادگستری اجرا شود و چشمان عامل جنایت، نابینا شود؛ آمنه بهرامی اما در آخرین ساعات، از قصاص چشم پوشید و «زندگی» را رعایت کرد.

آنچه در زیر می خوانید، متن کامل پیام خاتمی به آمنه است.

 

به نام خدا

 

دلها پر از درد می شود، هنگامی که آسیب های اجتماعی و خشونت هایی را رو به گسترش می یابیم که موجب تباهی جانها و از هم پاشیدن زندگی ها و گسست پیوندها و از میان رفتن سلامت ها و افزایش نفرت ها و نگرانی ها می شود.

 

سالها پیش، در دوران ریاست جمهوری که همواره دغدغه امنیت عمومی و نگاهداشت حق و حرمت مردم را داشتیم (هر چند در این باب آنگونه که دلخواه بود موفق نبودیم) و مشکلات و مسائل اجتماعی و پرخاش گری ها و آسیب ها هرگز قابل مقایسه با امروز نبود، هنگامی که خبر رسید که سنگدل منحرف و بی انصافی بر چهره دختر جوانی که شادابی و زیبایی از جمله سرمایه های زندگی او است اسید پاشیده است و حاصل جنایت، محرومیت آن دختر جوان از نعمت بینایی و آسیب جدی به همه صورت و چهره او بوده است، بر خود لرزیدم، نه تنها بر اساس یک احساس شخصی که به خاطر مسؤولیت بزرگ اجتماعی که ملت بزرگ بر عهده ما گذاشته بود؛ و مگر از مهم ترین مسؤولیت های دولت حفظ و بسط امنیت اجتماعی در کنار حفظ و بسط امنیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست؟ هر چند که نمی توان جامعه ای را در نظر آورد که هیچ نقطه نا امنی در آن نباشد. ولی نگرانی از اینکه ناامنی ها گسترده شود امری بجا است. آن روز این داستان غم انگیز پیگیری شد، ولی مگر می شد آنچه را آمنه خانم بهرامی عزیز از دست داده است به او برگرداند و تنها نقطه امید شکیبایی و بالا بودن توان تحمل این خانم بزرگوار و خانواده شریف او بود و آن سوی داستان جوان نگون بختی که شکوه زندگی خود و دیگری را نگونسار کرده بود و بدترین روزهای خود را می گذراند تا از یک سو حکم دادگرانه دادگاه او را به کیفر عمل زشت خود برساند و از سوی دیگر تازیانه تابسوز ملامت وجدان.

 

امروز وقتی در خبرها آمد که «آمنه» در کمال بزرگواری، آموزگاری کرد و از حق قصاص خود گذشت بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بی آزرمی و نفرت پراکنی و خودخواهی و کین توزی هنوز می توان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ منشی هم سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست. آنچه آمنه از خود نشان داد حکایت گر آن است که جان زیبا و شکوهمند را هیچ عاملی جز نفرت و نابردباری و خشونت نمی تواند زشت کند و یا زشت بنمایاند.

درود به آمنه خانم!

آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمی توان از آمنه آموخت و بحران را با آرامش و تنش را با احترام به یکدیگر و پاس داشت حق و حرمت انسان و دوری از غرور – بخصوص آنان که قدرت بیشتری دارند – سودا کرد؟

سید محمد خاتمی

۱۰ مرداد 1390

اصولگرایی واقعی به رهبری نگاه تشریفاتی ندارد

Posted: 01 Aug 2011 05:59 AM PDT

ارزیابی صفار هرندی از وضع اصول گرایان و اصلاح طلبان

جــرس: مشاور فرمانده کل سپاه و وزیر ارشاد دولت نهم، مهمترین ویژگی جناح راست سنتی را "ساده انگاری مسایل سیاسی" می داند و تاکید دارد: "منحصر کردن سیاست ورزی در جریان نخبگی و احزاب و گروه‌هایی که معلوم نیست سهم‌شان در شکل‌دهی به سیاست در طبقه ما چقدر باشد."


محمد حسین صفار هرندی، در گفتگو با خبرگزاری مهر، ضمن دفاع از تشکیل و اعلام موجودیت اصولگرایانِ افراطی و تشکل هایی جون «جبهه پایداری»، تاکید کرد: "مهمترین شاخص جریان نوین اصولگرایی را در نسبت و مقایسه با وضعیت گذشته در همین قالب شکنی و تقویت نگاه اجتماعی در این جبهه می دانم و باید امیدوار باشیم در حال حاضر نیز همین روحیه‌ها در میان نیروهای سیاسی ما حاکم باشد و الا اگر بنا باشد خط کشی و سهم خواهی صورت بگیرد حتماً ما با یک مجلس بد روبرو خواهیم شد، مجلسی که محصول سهم خواهی باشد شرکت تعاونی و سهامی است و شرکت سهامی هم برازنده مجلس شورای اسلامی که مجموعه فضایل را باید نمایندگی کند نخواهد بود."


وی معتقد است: "اصولگرایی سنتی و مدرن، جعل شده است و اعتقادی به این تعابیر به این معنا ندارم... و معتقدم اگر اصولگرایی را متکی بر یک سابقه طولانی بدانیم، حتی اسم آن نیز در فضای سیاسی به کار نمی‌رفته است ولی مضامین مشابهی داشته است. این تابلو جدید که از آن حرف می‌زنیم دارای سنت‌هایی است که متفاوت از سنت‌های پیشین این جبهه فرهنگی- سیاسی است و ما آن را به عنوان سنت‌های نوین اصولگرایی اطلاق می کنیم و معتقدم رمز موفقت جبهه بزرگ اصولگرایی در سالهای خیر هم عبور از سنت‌های پیشین اصولگرایانه به سنت‌های نوین اصولگرایانه است و روش‌ها و سنت‌های مالوف جناح راست، ساده انگاری مسایل سیاسی است ."


وزیر ارشاد دولت نهم می گوید: "الان جریان عمومی اصولگرا به نوعی خود را با سنت‌های نوین اصولگرایانه تعریف می‌کند و رمز سلامت جبهه اصولگرایی در قیاس با جبهه دیگر یعنی اصلاح طلبان در همین امر نهفته است که جریان عمومی اصولگرا از یک سری شاخص ها به صورت جمعی دفاع و حمایت می‌کند. شاخص دیگر از این نگرش اصولگرایانه داشتن مرزبندی با جریانات دیگر است. همچنان که در آیین اعتقادی ما آمده مومنان اگر در میا ن خودشان با هم رئوف و مهربان هستند باید در برابر اغیار موضع شدید داشته باشند و اصولگرایی ناب مستلزم داشتن مرزبندی با اغیار است."


اصولگرایی واقعی به رهبری نگاه تشریفاتی ندارد
مشاور فرمانده کل سپاه می گوید: "کسانی که معتقدند شان رهبری در حکومت بیشتر شان نظارتی است و نه هدایت و راهبری اینها کسانی هستند که به رهبری تشریفاتی قائل هستند. مثلاً‌‌‌ پسر هاشمی رفسنجانی مصاحبه‌ای در سال 83 با یک روزنامه آمریکایی داشت و در آنجا می‌گوید که اگر پدر من دوباره رئیس جمهور شود با تغییر در قانون اساسی جایگاه رهبری را تشریفاتی نظیر آنچه که ملکه انگلستان دارد خواهد کرد. البته وی می‌گوید که ما می خواهیم در آینده و با سازوکار قانونی این کار را انجام دهیم اما در عمل همان موقع همین اقدام را انجام می‌دادند یعنی روش برخورد جمع قابل توجهی از کارگزاران دولتی در دهه 70 و تا نیمه 80 همین بود که به رهبری تشریفاتی معتقد بودند. از زمان بازخیزش نگرش اصولگرایانه این نگاه غلط نقد شد. "


این عضو جبهه پایداری انقلاب اسلامی مدعی شد: "همین است که می گویم اصولگرایی به معنای احیای رابطه تشکیلاتی میان امت و رهبری است. برخلاف کسانی که می‌خواستند بعد از رحلت امام به تدریج رهبری را به چارچوب‌های کاملاً محصور ببرند و شان نظارتی به آن ببخشند. چیزی که آقای منتظری در صحبتی که در سال 76 داشت به آن اشاره کرده بود و گفته بود اگر من جای خاتمی بودم به رهبری می‌گفتم چرا شما در امور کشور دخالت می‌کنید و شما باید نظارت کنید. این نگاه ناسالم و غلط از دیدگاه افرادی با این خصوصیات القا می‌شد و می‌آمد در میان کسانی که انگیزه‌های ضدیت هم نداشتند به دلیل ناتوانی فکری و کم سوادی و غلبه نگاه های کودکانه قدرت خواهی، در ذهن آنها شکل می‌گرفت و کار می‌کرد.
در دهه 70 در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی دشمنان انقلاب تاکید داشتند رهبری سیاسی به عهده هاشمی است و آیت الله خامنه‌ای را به عنوان رهبر معنوی معرفی کردند در واقع این همان رفتار منطبق بر آن نگرش نادرست است که رهبری یک جایگاه تشریفاتی باید داشته باشد."


وی افزود: "شاید این نگاه متوجه برخی از شخصیت‌های سیاسی و مدیران نظام در آن زمان باشد که چرا این شبهه را مرتفع نکردند و به گونه‌ای واکنش نشان ندادند که به دنیای غرب و دشمنان ما تفهیم کنند که رهبری نظام ما تجزیه شده نیست و ما حاکمیت دوگانه نداریم و چرا با عملکردشان نشان دادند که چندان هم بدشان نمی‌آمد این حاکمیت دو گانه را القا کنند. البته رابطه هاشمی و حضرت آقا به گونه‌ای بود که از نظر عاطفی نه از سوی آقا و نه از سوی آقای هاشمی هیچ وقت به صورت تندی، این اختلاف سلیقه‌ها بروز پیدا نمی‌کرد ولی به عنوان یک واقعیت پنهان نمی‌توان از آن غفلت کرد و آن را نادیده گرفت."

 

یک پای جبهه اصولگرایی از حیث گفتمان سازی می‌‌لنگد
صفار همچنین می گوید: "یک پای جبهه اصولگرایی از حیث گفتمان سازی و کار نظری می‌‌لنگد و علت بعضی حرف و حدیث‌هایی که متفاوت از گفتمان مبنایی جبهه اصولگرا در برخی اوقات زده می‌شود همین است که ما این جبهه را به عنوان یک حزب نمی‌شناسیم که درون حزب بنشینند فعالیت حزبی کنند.

جبهه ها اساساً مبتنی بر یک سری اصول مشترک در میان چند گروه، تشکل و گروه سیاسی شکل می‌گیرند. بنابراین از این جهت که انسجام کاملی در این جبهه وجود نداشت ما یک نقص و خسارتی را متحمل شدیم. اما به در عرصه عمل هم باید گفت همان اصولی که به عنوان سنت‌های اصولگرایانه باور داشتیم از سوی برخی از کسانی که خود را اصولگرا می‌دانستند به آن پایبند نبودند یعنی بخشی از آن به عمل نکردن به همان منشور باز می‌گردد. مثلا ً‌در حوادث پس از انتخابات رفتارهایی از برخی از منتسبین به جبهه اصولگرایی سر زد که تناسبی با آن مبانی و منشور ندارد."


جریان انحرافی با اصولگرایان هم مرزبندی دارد
وی اظهار عقیده کرد: "در انتخابات آینده همگان بر نکته بسیار خوبی تکیه می‌کنند که علاوه بر کلیاتی که شاخص نگاه اصولگرایانه ما است ما باید علامت‌های دیگری را نیز از خود نشان دهیم که گواه به روز بودن این نگاه اصولگرایانه است یکی از آن علامت‌ها داشتن مرزبندی جدی و عملی با جریان فتنه است و دیگری داشتن مرزبندی عملی با جریانی است که این روزها موسوم به انحراف است. البته آن جریان انحراف این را قبول ندارد و آنها به این دلیل دارند تدریجاً حساب خود را از اصولگرایی جدا می‌کنند و بارها هم گفته‌اند که منتسبین به رئیس جمهور و جبهه سیاسی وی ربطی به اصولگرایان ندارند و معنایش این است که از یک گروه تازه تاسیس می‌خواهد حرف بزنند که در آن با اصولگرایان هم مرزبندی دارند."


وی بدون به دستاوردهای مدنی، سیاسی و اقتصادی مجلس و دولت اصلاحات، مدعی شد: «به نظرم باید خاطره مجلس ششم در ذهن ما زنده شود تا بدانیم از کجا به این مجلس رسیدیم. مجلسی که در روزهای پایانی خودش جمع قابل توجهی از نمایندگان تحصن کردند و مضمون تحصن آنها هم این بود که در دفاع از کارنامه‌ای اقدام کرده بودند که این کارنامه به وابستگی‌های بیرونی، بی‌اعتنایی به خواسته‌های مردم، آلوده بود.
در این مجلس مهمترین مسایل سیاسی شده بود و مسایل معیشتی مردم را کنار گذاشته بود و رسماً می‌گفتند ما ماموریتی برای تعیین تکلیف مسایل معیشتی مردم نداریم و ما از ابتدا که رای گرفتیم قول داده بودیم که کارمان توسعه سیاسی باشد و اصلاحاتی که مد نظر خودمان است، تعقیب کنیم که این اصلاحات در بیشتر موارد با ساختار شکنی به دنبال تغییر در ساختار نظام بود.
مردم این مجلس را دیده بودند. مجلسی که غربی‌ها هم گفته بودند اگر اصلاح طلبان در این مجلس حذف شوند رابطه‌مان را با ایران قطع می‌کنیم و لذا تحت حمایت خارجی هم قرار گرفته بودند. این جریان منجر به این شد تا مردم به جماعتی اعتماد کنند که این خصوصیت را ندارند. یعنی دغدغه مسایل معیشتی مردم را دارند و وفادار به ارزش‌های اصلی انقلاب و نظام هستند و به عنوان یک مومن وفادار به نظام مرزبندی با دشمنان را از خودشان می‌دهند.»


اصلاح طلبانی که با فتنه مرزبندی کرده اند می توانند در مجلس نهم حضور یابند
وزیر ارشاد دولت نهم ادعا کرد: "اصلاح طلبانی که خود را در چارچوب جریان اصلاح طلبی وفادار به نظام تعریف کرده باشند و در ماجرای فتنه از خود علامت‌هایی ناشی از آلوده شدن به فتنه گران را نشان نداده باشند و نوعی مرزبندی با آنها داشته باشند طبیعتاً می‌توانند اقلیتی را در مجلس آینده به نام اصلاحات تشکیل دهند. ممکن است ضلع سومی هم مجلس آینده داشته باشد تحت عنوان گروه‌های مستقل یا حتی افرادی که در چارچوب مناسبات درونی جریانات انحرافی البته با پنهان کردن چهره واقعی‌شان به اسم عناصر مستقل یا دفاع از رئیس جمهور وارد عرصه انتخابات شوند این طیف بتوانند گروه اقلیتی را در مجلس آینده شکل بدهند. تصور من این است که یک چنین اتفاقی در مجلس نهم اتفاق خواهد افتاد."


وی در بخش دیگری از این مصاحبه اظهار داشت: "کسانی که سکوت اندیشمندانه‌ای در قبال قضایای فتنه در پیش گرفتند باید نسبت به معرفت و اخلاص آنها در این ماجرا تردید کرد و به نوعی آنها مومن‌تر از روزگار خودشان نبودند و به همین نسبت اصولگرایی آنها می‌لنگد. نمی‌خواهم بگویم اینها باید خارج از جامعه اصولگرایی تعریف شوند ولی می‌لنگند. به صورت مشخص در مقام عمل موضع‌گیری در برابر جریانات فتنه گر و جریانات انحرافی میزان خلوص جریانات درونی اصولگرایان را محک و عیارسنجی می‌کند. تا جایی که ممکن است فردی با افتخار اعلام کند من به این جامعه تعلق ندارم و کی گفته من اصولگرا هستم. اینجا دیگر دلیلی ندارد ما آنها را در جبهه اصولگرایی جا دهیم. بعضی مطرح کرده بودند در دوره انتخابات مجلس هفتم سه ضلع جبهه سنتی اصولگرا، جبهه تحول خواه و یک ضلع طرفداران دولت بودند الان هم می‌ گویند چرا دو ضلع دیگر هستند و ضلع سوم یعنی دولت نیست. من عرض می‌کنم دولت خودش دیگر نمی‌خواهد در این دایره باشد یعنی تیم منتسب به جریان انحراف اجازه نمی‌دهد دولت در ساز و کار جبهه اصولگرایی حاضر شود.

اما ضلع سوم امروز توسط کسانی نمایندگی می‌شود که به گفتمان پیشین دولت وفادار بودند. اگر جایی آقای رئیس جمهور و دوستان نزدیک ایشان که متاسفانه در حال حاضر نیروهای جریان انحراف هستند اگر از یک جایی حساب خودشان را از تمایلات عمومی جبهه اصولگرا و مردم وفادار به ولایت و رهبری بخواهند جدا کنند روشن است که خود خواسته از این مثلت خارج شدند و از چیز جدیدی صحبت می‌کنند که این جریان انحرافی مرامنامه خود را بارها اعلام کرده است.

محمد حسین صفار هرندی در خصوص اینکه چه روندی اتفاق افتاد که حلقه نزدیکنان رئیس دولت به سرعت بعد از سال 88 تغییر کردند، گفت: "در آن اوایل خوشبینانه معتقد بودم که آقای رئیس جمهور تیم همراه و همکار خودشان را به سبک مربیانی که در بین دو نیمه تعویض می کنند و با آرایش جدید وارد می ‌شوند عوض کرد و فکر می‌کردم شاید ایشان می خواستند این گونه عمل کنند و با آرایش جدید وارد صحنه اداره کشور شوند.
به تدریج بعضی از نشانه‌ها ظاهر شد که این گونه حذف و اضافه‌ها متاثر از نگرشی است که آن نگرش در حال حاضر نگرانی هایی را در جامعه به وجود آورده است که متکی بر انحراف در برآورد، هدف گذاری و نگاه نسبت به محیط داخل و بیرون کشور است و به دلیل اینکه این اتفاق به صورت مکرر اتفاق افتاد و برخی انتخاب‌های ایشان متاثر از همین عوامل بود آن وقت باید بگویم که دیگر نمی‌توان خوشبینی سابق را داشت."


در مشارکت همه جور گرایشی هست
وی همچنین اظهار عقیده کرد: "جبهه اصلاح طلبی سه مشکل اساسی در درون خود داشت. نمی‌شد برای این جبهه یک آرمان مشترک به عنوان ایدئولوژی مبنا تصور کرد. آن تعبیری که سعید حجاریان زمانی داشت و می‌گفت جبهه ما بین العباسین است از عباس عبدی تا عباس دوزدوزانی در آن وجود دارد. درحالی که این دو با هم بسیار متفاوت بودند. عباس عبدی نگرشش در تجدید نظر طلبی به جایی رسیده بود که در مواقعی خود را بیرون از جمهوری اسلامی تعریف می‌کرد اما عباس دوزدوزانی فردی بود که در ابتدا فرمانده سپاه بود و بعدها هم همواره گرایش‌های درون نظام نسبت به جمهوری اسلامی داشت و خود را وفادار به نظام اسلامی و آرمان‌های دهه 60 اعلام می‌کرد و در مجموع جزو طیف وفاداران به نظام به حساب می‌آمد.

سالها بعد از آن محمدرضا خاتمی تعبیری داشت که از سخنان سعید حجاریان کمی جلوتر بود که درباره حزب مشارکت که بخشی از جبهه اصلاح طلبی به حساب می‌آمد گفته بود که در حزب مشارکت از سوسیالیست نزدیک به کمونیست تا لیبرال و مسلمان وجود دارد. یعنی تنوع آرمانی به جایی می‌رسد که آدمی با مشخصات یک سوسیالیست دموکرات لاقید نسبت به مسایل مذهبی را هم در بر می‌گرفت و آنها نیز با افتخار از این مسئله سخن می گفتند.

اگر بخواهیم مقایسه‌ای برخورد کنیم در جبهه اصولگرایی این تنوع تا این سطح به لحاظ آرمانی وجود نداشت. همه خود را پایبند اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه نشان می‌دادند. ممکن است در عمل برخی پایشان بلنگد و نتوانند در مواقع حساس وظیفه خود را به درستی انجام دهند ولی به لحاظ آرمانی هیچکدام این اشتراکات را رد نمی‌کنند. در جبهه اصلاحات هر فردی به راحتی می تواند در این جبهه باشد ولی پایبندی‌های دینی هم نداشته باشد و برخی از آنها می گویند ما اصلاح طلبان لائیک هستیم. ولی به هیچوجه ما نمی‌توانیم اصولگرای لائیک داشته باشیم. آیین مدیریت کردن کشور از دیگر وجه‌های مقایسه میان اصلاح طلبان و اصولگرایان است.

در دوره اصلاحات برخی به سراغ هدفمندی یارانه ها رفتند
وی در مقام قیاس بین اصولگرایان و اصلاح طلبان اظهار عقیده کرد: "اصلاح طلبان به دلیل تنوع در آرمان‌ها و استراتژی‌های خود راه حل‌هایشان برای اداره کشور بسیار متفاوت و در برخی موارد متعارض بود. در دوره اصلاحات برخی به سراغ این مسئله رفتند که طرح هدفمندی یارانه‌ها را اجرا کنند ولی نتوانستند. دلیل این موضوع این بود که سلیقه‌های به شدت معارض یکدیگر در این جبهه وجود داشت. سه نسخه ساماندهی اقتصادی در دولت خاتمی تهیه شد که هر کدام با دیگری تفاوت بسیار داشت و دولت و شخص آقای خاتمی هم نتوانست میان نظرات متفاوت جمع‌بندی انجام دهد و لذا هر سه نسخه کنار گذاشته شد. اما در دوره جدید اصولگرایان علی رغم همه تفاوت سلایق و انتقادات موفق شدند به یک نسخه مبنا و مشترک برای طراحی نظام نوین اقتصادی برسند.
اما تعارض ما در میان اصولگرایان مبنایی نبود. تعارض‌هایی بود ولی به آن مقدار مبنایی نبود که به یک راه حل مشترک برای اداره کشور نرسند."


وی افزود: "در جبهه اصلاحات وقتی گفته می‌شد که راس این جبهه چه فردی است از سوی آن طیف گفته می‌شد که جبهه اصلاحات سر ندارد. گاهی تلاش‌هایی در این زمینه انجام می‌دادند و حتی آقای خاتمی را به عنوان رهبر جبهه اصلاحات نام می‌بردند ولی بعدها می‌گفتند وی توان این کار را ندارد و اگر خیلی هنر کند می‌تواند تنها رئیس جمهور باشد و نمی‌تواند رئیس اصلاحات باشد.

یک تیم سه نفره مرکب از آقای خوئینی‌ها، بهزاد نبوی و حجاریان تشکیل دادند تا در راس جریان اصلاحات قرار بگیرند ولی بعد از مدتی افرادی در صلاحیت این افراد تشکیک کردند و این نسخه هم جواب نداد. لذا جبهه اصلاحات بی سر ماند."


وضعیت فعلی اصلاح‌طلبان در انتخابات
صفار هرندی در خصوص وضعیت اصلاح طلبان در انتخابات آتی گفت: "معتقدم خیلی نمی توانیم متکی بر جبهه ای به نام اصلاحات قضاوت داشته باشیم. بیشتر مبتنی بر خصوصیت آدم ها و اشخاصی که ممکن است هویت اصلاح طلبی نیز برای خود تعریف کنند اما کارنامه آنها از یکدیگر متفاوت است. البته کارنامه شخصیتی مانند محمدرضا عارف که در حکم جدید رهبری نیز به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب شدند... تصور می کنم هنگامی که پرچم اصلاح طلبی بلند شود باید گفت که شما کدام اصلاح طلب هستید؟ همانی که با سلطنت طلبان متحد شد و در سال 88 شمشیر به نظام کشید یا همانی که از تحصن نمایندگان در مجلس ششم علیه نظام حمایت کرد؟ اگر کسی دیگر است هویت جمعی تاریخی این جریان با شبهات گره خورده است و این عنوان دیگر اسم مناسبی نیست و اصلاح طلبی در ذهن مردم همواره با آن کارنامه سوء مواجه است. چه اصراری است عده ای خود را به آن کارنامه پیوند بزنند اگر کسی این اقدام را انجام داد باید جواب دهد که آیا در سیئات آنان می خواهد شریک شود و آیا خود را همپیمان در عملکرد آنها می بیند و در اینجا است که باید با فتنه‌گران شمشیر کشیده بر علیه نظام در 8 سال دولت اصلاحات مرزبندی کند.
معتقدم نظام باید این سماحت را داشته باشد که برای خود اپوزیسیون قائل باشد اپوزیسیونی که در چارچوب موازین قانونی فعالیت می کند و من جز و طرفداران این هستم که نظام در درون خود اپوزیسیون قوی داشته باشد."


سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی: برای معرفی سفیر در انگلیس هیچ عجله ای نداریم

Posted: 01 Aug 2011 05:18 AM PDT

جــرس: سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی با بیان اینکه "بریتانیا سفیر خود را در تهران معرفی کرده، اما جمهوری اسلامی شتابی برای معرفی سفیر در انگلیس ندارد"، اظهار داشت: "ما هنوز سفیری معرفی نکرده ایم و نوع سیاست های دولت انگلیس در رابطه با ملت ما به گونه ای بوده که تاثیر منفی خود را در روابط گذاشته است."


به گزارش مهر، رامین مهمانپرست طی گفتگویی همچنین با اظهار این مطلب که "دولت تصمیمی برای کاهش رابطه با انگلیس نگرفته"، در پاسخ به پرسشی مبنی بر انتخاب و معرفی سفیر جدیدی از سوی بریتانیا برای ایران گفت: "تا جایی که من اطلاع دارم فرد جدیدی معرفی شده اما معرفی سفیر و تاییدش مراحل مختلفی دارد که باید این مراحل را طی کند و زمان می‌برد. ما این مراحل را باید طی بکنیم تا نتیجه قطعی مشخص شود."


گفتنی است طی حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، مقامات تهران کشور انگلیس را به "دخالت" در حوادث و حتی قتل صوری برخی تظاهرکنندگان (مانند ندا آقا سلطان) متهم کرده و خواستار کاهش یا قطع رابطه با لندن شده بودند.


طی ماه های اخیر نیز، نگارش مطلبی در «روز جهانی حقوق بشر» توسط سفیر پیشین لندن در تهران، و شرح گوشه ای از نقض حقوق بشر در ایران، سبب حملات تند مجلس و دولت و نهادهای امنیتی ایران علیه بریتانیا شد.


سفر مجدد احمدی نژاد به آمریکا
رامین مهمان‌پرست همچنین از سفر مجدد احمدی نژاد به نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل خبر داده و گفت: "هنوز چیزی که مبنی بر عدم شرکت ایشان باشد دریافت نکرده‌ایم، طبق روال، معمولا وی در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل شرکت می‌کند؛ ما هم خبری که تصمیم جدیدی را نشان بدهد دریافت نکرده‌ایم."

احمدی نژاد طی شش سال اخیر، هفت بار به نیویورک سفر کرده است.


منتظر آرژانتینی ها هستیم
سخنگوی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی، همچنین پیرامون نامۀ اخیر وزارت خارجه دولت ایران پیرامون پرونده انفجارهای آمیا (مرکز یهودیان) در آرژانتین، اظهار داشت: "برای روشن شدن حقایق و زوایای پنهان این حادثه تروریستی در یک چارچوب حقوقی بر اساس مقررات دو کشور اعلام آمادگی کردیم. منتظریم تا طرف آرژانتینی آمادگی اش را اعلام کند و کمیته حقوقی بتواند بحث‌ها را دنبال کند... البته جریان های خاصی در آرژانتین مایل نیستند مسببین واقعی این اقدام تروریستی مشخص شوند و سعی می‌کنند اتهامی را به اتباع ما بزنند."


اشاره سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، متهم و مطلع شناخته شدنِ جمعی از مقامات امنیتی، سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی در پرونده انفجارهای آرژانتین می باشد.


مهمانپرست افزود: "ما فکرمی کنیم اگر آمریکایی ها می خواهند این منطقه وضعیت بهتری داشته باشد و منافع خودشان را بیشتر در نظر بگیرند باید کلا ناوگان خود را از این منطقه ببرند. حضور اینها هم برای آنها زحمت می شود هم برای کشورهای منطقه."

 

وی درمورد ایجاد تسهیلات برای رفت و آمد بیشتر مردم کشورهای همسایه گفت: "ما به صورت یکجانبه لغو روادید را اعلام کردیم اینکه طرف مقابل کشور آذربایجان هم این کار را انجام بدهد جزو اختیارات دولت آن کشور است ولی در عین حال فکر می کنیم باید همکاری های منطقه ای را توسعه دهیم همکاری جدیدی که بین ایران ، ترکیه و آذربایجان شکل گرفته می تواند بسیار موثر باشد و تبعات مثبتی بدنبال داشته باشد و شاید در قالب همکاری های سه جانبه ایران ، ترکیه و اذربایجان موضوع لغو روادید سه کشور مطرح شود چون ما با ترکیه لغو روادید دوطرفه داریم و با آذربایجان نیز ما به صورت یکجانبه لغو روادید اعلام کرده ایم فکر می کنیم این می تواند به توسعه روابط کمک کند."

تداوم بازداشت حق‌شناس و گروهی از فعالان مدنی کردستان

Posted: 01 Aug 2011 04:39 AM PDT

جــرس: به گزارش منابع حقوق بشری، یک فعال مدنی کرد اهل مریوان که نزدیک به ۷۵ روز پیش توسط نیروهای امنیتی در مغازه‌اش در چهار راه «بایەوە» شهر مریوان بازداشت شده بود، همچنان در بازداشت نیروهای امنیتی بسر می‌برد.


همزمان از تعدادی از فعالان مدنی و محیط زیست که طی روزهای اخیر احضار شده بودند، خبری در دست نیست.


به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فرزاد حق‌شناس از اعضای انجمن زیست محیطی «چیا» مریوان که در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ماه در مغازه‌اش واقع در چهار راه «بایەوە» مریوان توسط ماموران اداره اطلاعات مریوان بازداشت شده بود، علی الرغم گذشت نزدیک به ۷۵ روز همچنان در سلولهای اداره اطلاعات مریوان نگهداری می‌شود.


این فعال مدنی بعد از ۳۶ روز توانسته برای چندین دقیقه با مادرش در محل ستاد خبری اداره اطلاعات شهر مریوان ملاقات کند که در حین این چند دقیقه حال مادر وی نیز بهم می‌خورد. ۱۴ روز پیش نیر وی با خانواده‌اش تماسی کوتاهی داشته و اعلام کرده همچنان در سلولهای انفرادی بسر می‌برد.


چندی پیش در پی انتشار تحت آزار و شکنجه قرار گرفتن این فعال مدنی در بازداشتگاه، سازمان عفو بین الملل خواستار اقدامی عملی در جهت آزادی این فعال مدنی شده بود.


روز دوشنبه ۳ مردادماه ایرج قادری، شریف باجور و بهروز داروند از اعضای هیئت مدیرهٔ انجمن زیست محیطی «چیا»، بعد احضار به ستاد خبری این شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند و از سرنوشت آنان خبری در دست نیست.


تصمیم به افزایش یک روزه تعطیلات عید فطر در جلسه هیئت دولت

Posted: 01 Aug 2011 03:29 AM PDT

جــرس: در آخرین جلسه هیات دولت پیش از آغاز ماه رمضان، بحث هایی در مورد افزایش تعطیلی یك روزه عید فطر انجام شد و در نهایت هیأت دولت با افزایش تعطیلی عید فطر موافقت كرد.


به گزارش سایت دولت، این درخواست دولت که با تصویب مجلس قابل اجرا خواهد بود، از افزوده شدنِ یک روز بیشتر به تعطیلاتِ عید فطر خبر می دهد.


بنا بر این گزارش، قرار است این لایحه به‌زودی به مجلس ارائه شود.


محمود احمدی نژاد چند روز گذشته نیز، از كم بودن تعطیلات در ایران انتقاد كرده و خواستار افزایش تعطیلات (تعطیلی پنجشنبه ها) شده بود.


سال گذشته نیز نمایندگان مجلس شورای اسلامی با فوریت طرحی موافقت کردند که تعطیلات عید فطر سه روز شد و تعطیلی پانزده خرداد و ٢٩ فروردین لغو گردید.

همسر عبدالله مومنی: می گویند چرا شوهرت به رهبری نامه نوشته است

Posted: 01 Aug 2011 04:25 AM PDT

 عبدالله مؤمنی، فعال سابق دانشجویی و عضو ستاد مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، که پس از انتخابات بازداشت و روانه زندان شده بود، بار دیگر به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی متهم شده است.


به گزارش کلمه، مؤمنی که محکومیتش را در زندان اوین می گذراند، یازده ماه پس از انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رهبری در مورد بدرفتاری بازجویانش، از بند ۳۵۰ زندان اوین به دادسرای این زندان احضار و اتهامات جدید به او تفهیم شده است.

این فعال سابق دانشجویی در نامه‌ای که به رهبری نوشت، از “شکنجه شدید، اعترافات ساختگی و محاکمه نمایشی و فقدان کامل استقلال قضایی در محاکمه اش” سخن گفت و خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب پیرامون رخدادهای صورت گرفته شد.

غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه و وزیر پیشین اطلاعات ایران در همان زمان ضمن تکذیب بدرفتاری بازجوها، اعمال شکنجه در زندان و بازداشتگاه‌ها را غیر ممکن دانست؛ اما مؤمنی با انتشار نامه ای از درون زندان با ارائه توضیحاتی به اژه ای نوشت که مخاطب نامه‌ی وی رهبری بوده، نه وزیر اطلاعات وقت.

اکنون فاطمه آدینه وند، همسر عبدالله مؤمنی در مصاحبه با خبرنگار کلمه می گوید: قبلا از ایشان خواسته بودند که بدون سر و صدا نامه را تکذیب کند. خود آقای افضلی در دادستانی هم به من گفت که چرا شوهرت نامه نوشته و چرا خودت مصاحبه کردی. حتی اعتراض کرد که چرا در مصاحبه ات گفتی که پسرت ناگهان از خواب پریده و گفته است که مرا نزنید!

وی در باره ی نامه می گوید: «من از آقایون می‌خواهم فقط یک بار با دقت نامه را بخوانند و به محتوای آن فکر کنند.»

عبدالله مومنی که سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) است، به تحمل چهار سال و ۱۱ ماه حبس محکوم شده و در حال حاضر در بند ۳۵۰ زندان اوین تهران زندانی است. مؤمنی ۳۰ خردادماه ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ساختمان ستاد شهروندان آزاد (حامیان مهدی کروبی، از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری) بازداشت شد.


متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:

در خبرها آمده که آقای مومنی دوباره احضار و تفهیم اتهام شدند، آیا واقعا نامه ی ایشان به رهبری دلیل اصلی این احضار دوباره بوده یا مشکلات دیگری وجود داشته است؟

مشخصا اعلام شده که این احضار و دادگاه به خاطر همان نامه ای است که ایشان به رهبری نوشتند و در ان شرح بازجویی ها و شکنجه هاشون رو داده بودند. چند روز پیش به دادگاه بردندش و گفتند که این برای نوشتن همان نامه است.

موارد اتهامی ایشان دقیقا چه بوده است؟

من که به خاطر فرزندانم که مدرسه می روند به اینترنت دسترسی ندارم اما خود آقای مومنی به من گفت که تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب رو تفهیم کردند. ظاهرا محتوای نامه آنها را ناراحت کرده است. انتشار اینکه در دوران بازجویی شکنجه شده و اینکه اصلا این مطالب به رهبری نوشته شده.

دقیقا چه می گویند؟ میخواهند نامه تکذیب شود؟

قبلا از ایشان خواسته بودند که بدون سرو صدا نامه را تکذیب کند. خود آقای افضلی در دادستانی هم به من گفت که چرا شوهرت نامه نوشته و چرا خودت مصاحبه کردی. حتی اعتراض کرد که چرا در مصاحبه ات گفتی که پسرت ناگهان از خواب پریده و گفته منو نزنین…

شما خودتان این موضوع جدید را پیگیری قضایی کردید؟

من قبلا هر ماه برای ملاقات های حضوری و مرخصی گرفتن به دادستانی و دادسرا و زندان میرفتم ولی هیچ وقت درست و حسابی جواب من رو ندادند و میگفتند چرا نامه نوشته شده و تو چرا مصاحبه میکنی.

شما برای ملاقات حضوری و مرخصی باید به دادسرا بروید؟

بله و همیشه هم اذیت شده ایم. از خرداد ماه سال قبل تا عید که نوه ی من به دنیا آمد به ما ملاقات حضوری نداده بودند. عید هم دیگر را توانستیم ببینیم و دوباره تا الان دیگر هیچ خبری نبوده است. من در آن دوران هر ماه میرفتم برای ملاقت حضوری اما هیچ توجهی نشد. من حتی نامه نوشتم برای بیماری هایی که عبدالله به ان ها مبتلا شده اما هیچ وقت جوابی نیامد.

درباره ی بیماری های ایشان توضیح می فرمایید؟

آقای مومنی تازگی ها ناراحتی پوستی گرفته و قلبش هم درد می کند که البته احتمالا عصبی هست. الان هم که دکتر اوین گفته پرده گوشش پاره شده و باید بیرون از زندان درمان شود اما توجه نمی کنند.

این مشکلات رو قبل از زندان هم داشتند یا در این مدت دچارش شده اند؟

نه اصلا. ایشان سالم سالم بود قبل از زندان. گوش و قلبش هیچ مشکلی نداشت. تمام مشکلاتش برای دوره ی بازداشت موقتش هست.

وقتی پزشک زندان گفته که باید خارج از آن محیط درمان شوند مسئولان چه دلیلی برای رد تقاضای شما می آورند؟

دلیلی نمی آورند. من برای شوهرم هر کاری حاضرم بکنم. من مرتب سر می زدم و پیگیر خواسته هامون بودم. اما تقریبا روزم کاملا هدر می رود و رفتنم هم بی خود و بی نتیجه بود. بعد از مدتی که دیدیم این رفت و امد ها بی فایده است من و اقای مومنی به این نتیجه رسیدیم که دیگر سراغشان نرویم.

آخرین بار کی به مرخصی آمدند؟

عبدالله کلا یک بار ان هم اسفند ۸۸ به مرخصی آمد و یک ماه در کنار ما بود. فروردین ۸۹ هم دوباره به اوین بازگشت.

از آن جایی که شما هم مثل باقی خانواده ی بزرگ زندانیان سیاسی صدای اعتراضتان هیچ کجا منعکس نمی شود و حتی یک نامه ی دردمندانه به رهبری چنین تبعاتی برایتان دارد، حرف و سخن خاصی با مقامات قضایی دارید که از اینجا به گوششان برسانید؟

من از آقایون میخواهم فقط یک بار با دقت نامه را بخوانند و به محتوای آن فکر کنند.

البته ناگفته نماند که من پیگیر حقوق اولیه ی خود و زندانیانمان هم هستم. حق هر زندانی است که ملاقات داشته باشد و خانواده اش را ببیند. بچه های من بعد از عید نتوانستند پدراشان را حضوری ببینند و ملاقات های کابینی را هم به خاطر مدرسه نمیتوانند هر دفعه بیایند. از طرفی تلفن های بند های سیاسی هم قطع شده و این اجحاف رو به بچه های ما بیشتر می کنند. البته فقط بحث عبدالله نیست. همه مثل ما هستند و این جنس مشکلات را دارند.

اصلا اینها حق ما و زندانیان است و حالا ما مجبوریم به صور مختلف از آنها حقمان را طلب کنیم.