جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


دراویش زندانی وارد اعتصاب غذای خشک شدند

Posted: 23 Mar 2013 08:59 AM PDT

جرس: صالح مرادی و کسری نوری از دراویش گنابادی زندانی در زندان عادل آباد شیراز پس از ۶۴ روز اعتصاب غذای «تر»، از صبح پنجشنبه ۱ فروردین ۹۲ وارد اعتصاب غذای «خشک» شدند.

به گزارش مجذوبان نور، آقایان صالح مرادی و کسری نوری در ملاقاتی که صبح امروز، سوم فرودین ۹۲ با خانواده‌های خود داشتند اعلام داشتند که از روز اول فروردین ۹۲ دست به اعتصاب غذای خشک زده اند.


اعتصاب غذای خشک این دراویش زندانی در حالی صورت میگیرد که این ۲ زندانی عقیدتی در مجموع ۶۷ روز است که در اعتصاب غذا بسر می‌برند و از نظر جسمی بسیار ضعیف شده‌اند و پیش از این نیز پزشک بهداری زندان اعلام کرده بود که ادامه‌ی اعتصاب غذا باعث ایجاد صدمات جبران ناپذیری بر جسم این دراویش گنابادی خواهد شد.


در حال حاضر این دراویش به بهداری زندان عادل آباد منتقل شده اند، اما به دلیل تعطیلات و کمبود نیرو و امکانات، رسیدگی‌های لازم به ایشان صورت نگرفته است.


پیش از عید نوروز، این ۲ درویش گنابادی با ارسال پیام تبریک نوروزی، اعلام داشته بودند که "با پا فشاری بر خواسته‌ها و مطالبات قانونی مان بار دیگر اعلام می داریم تا زمانی که برادران ایمانیمان آقایان حمید مرادی، مصطفی دانشجو، فرشید یداللهی، امیر اسلامی، افشین کرمپور، رضا انتصاری و امید بهروزی از سلول‌های امنیتی بند ۲۰۹ به بند ۳۵۰ منتقل نشده و نسبت به درمان و بهبود و سلامت ایشان اقدام فوری صورت نگیرد از پای نخواهیم نشست."


لازم به ذکر است که خانواده‌های این دو درویش گنابادی در تماسی با سایت مجذوبان نور، وضعیت آقایان کسری نوری و صالح مرادی را وخیم‌تر از گذشته اعلام کرده‌ و گفتند: عوارض این اعتصاب غذا از جمله (ضعف، کاهش وزن شدید، سرگیجه،‌ کاهش شدید بینایی، درد کلیه، چسپندگی روده ‌،‌ ناراحتی کبد و معده درد و ...) تشدید یافته است و با وجود اعتصاب غذای خشک، جان این دو درویش گنابادی در خطر است. این در حالی است که روز یکشنبه ۱۵ بهمن ماه، ماموران امنیتی و مسئولان زندان عادل آباد شیراز، کسری نوری و صالح مرادی را با وجود وضیعت جسمی وخیم مجبور به انگشت زدن نامه‌ای کردند که مضمون آن حاکی از سلامتی کامل جسمی آنها و عدم نیاز به مداوا و رسیدگی کامل درمانی-بهداشتی در زندان بود.


صالح مرادی از دراویش گنابادی محبوس در زندان عادل آباد شیراز است که مدت ۶۷ روز را به همراه آقای کسری نوری از دیگر دراویش گنابادی در اعتراض به انتقال وکلای زندانی دراویش به سلول های انفرادی ۲۰۹ زندان اوین، دست به اعتصاب غذا زده است، آنها خواستار توجه به وضیعت نامناسب جسمی و خروج از انفرادی وکلای دراویش هستند که نزدیک به ۷۰ روز را به دستور قاضی صلواتی در سلول انفرادی محبوس شده‌اند.


صالح مرادی حدود ۱۹ ماه و کسری نوری نزدیک به ۱۵ ماه است که به اتهام‌های تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی و عضویت در گروه مجذوبان و همچنین مصاحبه با رسانه‌های بیگانه و اقدام علیه نظام در زندان عادل آباد شیراز زندانی‌اند و پرونده آنها در دادگاه انقلاب شیراز پس از گذشت ۱۷ ماه همچنان مراحل رسیدگی را طی می‌کند. گرچه با توجه به اینکه مدت حبس آنها از حداقل اتهامات انتسابی فزونی یافته؛ هم اکنون بازداشت آنها غیر قانونی محسوب می‌شود. 

حضور ۶ هزار پناهنده ‌ایرانی در آلمان

Posted: 23 Mar 2013 08:43 AM PDT

جرس: اداره‌ی مرکزی ثبت احوال خارجی‌ها" در آلمان اعلام کرد که شمار پناهندگان ساکن این کشور تا پایان سال ۲۰۱۲ از مرز ۴۰ هزار تن گذشته است. بیشترین تعداد پناهندگان به آلمان از کشورهای ترکیه، ایران و افغانستان هستند.

به گزارش دویچه وله، دولت آلمان اعلام کرد که تا پایان سال ۲۰۱۲، نام حدود ۴۰ هزار و ۶۹۰ نفر در این کشور به عنوان پناهنده‌ی سیاسی به ثبت رسیده‌است.

بر اساس آمار "اداره‌ی مرکزی ثبت احوال خارجی‌ها"، شهروندان ترکیه که تعداد آنان بالغ بر ۱۵ هزار و ۲۰۲ تن است، در صدر جدول پناهندگان در آلمان قرار دارند. ایران با حدود ۶ هزار پناهنده و افغانستان با ۲ هزار و ۵۸۵ تن، به ترتیب کشورهای ردیف دوم و سوم را تشکیل می‌دهند.

 

 

 

افزایش شمار پناهجویان در آلمان

"اداره‌ی مرکزی ثبت احوال خارجی‌ها"، هم‌چنین اعلام کرد که تا پایان سال گذشته، ۷۴ هزار و ۵۷۰ تن به ادارات اقامت خارجیان در سراسر آلمان تقاضای پناهندگی تسلیم کرده‌اند.

در این میان عراق با ۳۳ هزار و ۱۰۷ تن، ایران با ۷ هزار و ۸۷۱ نفر و ترکیه با ۶ هزار و ۷۷۳ متقاضی پناهندگی، به ترتیب مقام‌های اول تا سوم را داشتند. به گفته‌ی کریستوف امیر لینگناو، وکیل آلمانی ایرانی‌تبار، شمار پناهجویان ایرانی در آلمان در سه دهه‌ی اخیر همواره زیاد بوده است، "ولی پس از برگزاری دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد ۱۳۸۸ بر شمار این پناهجویان افزوده شده است."

دو نماینده مجلس در ایالت بایرن آلمان از حزب سبزها با انتقاد شدید از "سیاست غیرانسانی‌ ایالت بایرن در قبال پناهندگان" خواستار انجام تحقیقات وسیع برای روشن شدن دلایل مختلف مرگ پناهجوی ایرانی در شهر هوف آلمان شدند.

حدود ۴۵ هزار ایرانی در ۳ سال به ۴۴ کشور پناهنده شده‌اند.

بر پایه‌ی آمار رسمی "اداره‌ی مرکزی ثبت احوال خارجی‌ها"، درخواست پناهندگی بیش از ۳۶ هزار تن از این متقاضیان رد شده است.

این تعداد، با این حال اجازه اقامت موقت در آلمان را کسب کرده‌اند؛ طبق قانون آلمان بازگرداندن افرادی که در زادگاه‌شان خطر مرگ آنان را تهدید می‌کند، مجاز نیست.

شهروندان افغانستان با ۱۰ هزار و ۵۹۴ تن، سوریه با ۵ هزار و ۹۲۹ نفر و کوسوو با هزار و ۷۹۸ تن از جمله‌ی این افراد بودند.

در سال گذشته هم‌چنین شمار کسانی که حضور و اقامتشان در آلمان بر حسب قانون "تحمل ‌شده" (Duldung)، به ۸۵ هزار و ۳۴۴ تن رسیده است. صربستان با ۹ هزار و ۷۸۴ نفر، عراق با ۷ هزار و ۴۷۸ تن در ردیف‌های اول و دوم قرار دارند. زادگاه حدود ۵ هزار و ۷۳۳ تن از این افراد، نامشخص است.

اعتراض پناهجویان به شرایط پناهندگی

کارشناسان معتقدند که با وجود افزایش شمار تقاضای پناهندگی درآلمان، شرایط و وضعیت پناهجویان در این کشور چندان مساعد نیست.

در سال گذشته، ده‌ها تن از این پناهجویان، در اعتراض به قوانین و شرایط دشوار پناهندگی، از جمله در برلین و ورتسبورگ دست به‌تظاهرات، تحصن و اعتصاب غذا زدند. پناهجویان ایرانی نیز در این حرکت‌های اعتراضی شرکت داشتند.

معترضان از جمله خواستار لغو قانون عدم حق خروج پناهجویان از محل زندگی تعیین شده از سوی دولت، حق کار و حق یادگیری رسمی زبان آلمانی شدند. در این رابطه چند تن از پناهجویان معترض، دستگیر و از جمله به اتهام "خروج غیرقانونی از محل زندگی تعیین شده از سوی مقامات" مورد پیگرد قرار گرفتند.

مخالفت نهادهای پشتیبان پناهجویان

در پی دستگیری برخی از تظاهرکنندگان پناهجو، نهادها و انجمن‌های حامی متقاضیان پناهندگی نیز، مخالفت خود را با اقدامات نیروهای امنیتی و تصمیمات کارمندان اداره‌های "رسیدگی به امور مهاجران و پناهجویان" اعلام کردند و از آنان خواستند، "میان پناهجویان و بزهکاران تفاوت قائل شوند."

رئیس هیئت اجرایی "کانون‌حمایت از پناهندگان کلیسای کاتولیک یسوعی"، برنارد فریکه، که خود در یکی از کلیساهای یسوعی در برلین به عنوان کشیش فعالیت می‌کند، از جمله به مسئولان اداری برلین هشدار داد که با پناهجویان معترض به دلیل عدم رعایت قانون "اقامت اجباری در محل زندگی تعیین‌شده‌ی خود مثل یک مجرم برخورد نکنند".

پتر لوتگر هیلبراندت که در "مرکز مراقبت از پناهندگان" این کلیسا فعالیت می‌کند، معتقد است که موثرترین اقدام برای هم‌پیوندی پناهجویان با جامعه‌ی آلمان، فراهم آوردن امکانات اشتغال‌برای آنان است.

برنارد فریکه گفت: «پناهندگان معترض در برلین باید از حق سازندگی آینده‌ی خود برخوردار شوند.»

برنارد فریکه بر این باور است که خواست‌های پناهجویان هر چند تا کنون برآورده نشده، ولی دست‌کم این تاثیر مثبت را به همراه داشته است که اکنون در باره‌ی فراهم آوردن امکانات اشتغال و آزادی سفر برای آنان "بیشتر و هدفمند‌تر" بحث می‌شود. او می‌گوید: «این بحث‌ها بالاخره نتیجه می‌دهد.» 

رفسنجانی: پیش بینی های نامه ام به رهبری در سال 88، قدم به قدم از سوی جریان انحرافی در حال وقوع است

Posted: 23 Mar 2013 08:27 AM PDT

جرس: هاشمی رفسنجانی در دیدار با مدیر مسئول ، دبیر و کارکنان سایت شخصی خود ضمن بیان خاطراتی از سال 1369 و توفیقات بدست آمده در ارتقاء چشمگیر اوضاع داخلی و سیاست خارجی کشور، ابرازامیدواری کرد :"انشاء الله سال 1392 برای کشور و مردم سال اعتدال و پیروزی باشد" .

به گزارش انتخاب ، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در این دیدار ضمن ابراز رضایت از روش اداره سایت شخصی خود که با رعایت قناعت کامل در بودجه و امکانات ، سبک مناسبی را در تبیین دیدگاههای ایشان را در مقاطع متفاوت نیم قرن گذشته بکار گرفته، ازتلاش مجدّانه و مستمر دست اندرکاران تشکر نمود.

هاشمی رفسنجانی طی سخنانی کوتاه در این دیدار با یادآوری اهمیت " اطلاع رسانی دقیق و روشنگرانه " در مقابل جریانهای خبر ساز و غبار آلود کننده تاریخ انقلاب ، خطاب به دست اندرکاران سایت شخصی خود ، گفت: توفیق روشی که شما در تبیین زوایای تاریخی نامه 88 در مقابل حجم وسیعی از تخریبها بدست آورد ، نشان از آن دارد که در سخت ترین شرایط نیز می شود با روشنگری دقیق در مقابل غبار شانتاژها ایستاد .

وی در بیان چگونگی نگارش دو نامه تاریخی و تطبیقی سالهای 59 و 88 با وجود عدم مشابهت ها در نگاه اوّل ،گفت : مهم ترین انگیزه ام در نگارش این دو نامه، اطمینانم از میزان اعتماد امام و رهبری به خودم بود و امروز مشابه فحوای نامه سال 59 شاهد آن هستیم که پیش بینی های نامه سال 88 نیز قدم به قدم از سوی جریان انحرافی فعلی در حال وقوع است.

هاشمی با ابراز خشنودی از فرصت بوجود آمده برای دسترسی به بخشی از تاریخ انقلاب در سایت شخصی خود برای عموم علاقه مندان ، افزود:رضایت از انجام کار شده، نباید به رضایت از سطح فعلی فعالیتها منجر شود و باید برای ارتقاء کار و ارائه خدمات بیشتر به مخاطبان گام های جدیدی برداشته شود .

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین در ادامه از طی آخرین مراحل انتشار کتاب خاطرات سال 69 خود خبر داد و خاطر نشان کرد : تورق خاطرات آن سالها بوضوح حاکی از آن است که چگونه در پیش گرفتن مشی اعتدال ، حجم وسیعی از امید به رفع مشکلات را در داخل کشور و موج بزرگی از ابراز تمایل دولتهای عربی ، کشورهای مشترک المنافع شوروی سابق ، روسیه جدید و همچنین کشورهای غربی را به گسترش و ارتقاء روابط با جمهوری اسلامی را رقم زد .

هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه وضع امروز کشور به دلیل سوء مدیریتها ، اتلاف درآمدها و بی توجهی به تجارب گذشته ، بی شباهت به سالهای ابتدایی پس از پایان جنگ نیست ، ابراز امیدواری کرد:"انشاء الله سال 1392 برای کشور و مردم سال اعتدال و پیروزی باشد".

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین در پاسخ به پیشنهاداتی پیرامون تسهیل دسترسی عمومی و بالاخص جوانان به آثار و دیدگاههای ایشان بالاخص اثر ماندگار " فرهنگ قرآن" در قالب چاپ کتب جیبی و ارزانقیمت ، تاکید کرد : این موضوع نیاز عصر ایجاز و سرعت گردش اطلاعات است که با توجه به مشکلات اقتصادی مردم و جوانان الزام مضاعفی می یابد که باید حتما در دستور کار آینده قرار بگیرد .

دبیر پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز در این دیدار ضمن تاکید بر اینکه همه آنچه تاکنون صورت گرفته تنها انعکاس گوشه ای از تفکرات و دیدگاههای او بوده ، ابراز امیدواری کرد "چراغ اعتدال" با فروغ هر چه بیشتر بتواند به " شرح اعتدال" برای مردم و جوانان و آیندگان بپردازد . 

۷۴ کشته و ۶۷۰ مجروح تصادفات جاده ای از ابتدای سال

Posted: 23 Mar 2013 08:08 AM PDT

جرس: رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا با اشاره به آمار تلفات جاده‌ای در نوروز ۹۲ گفت: از زمان آغاز طرح نوروزی ۷۴ مسافر به مقصد نرسیدند و ۶۷۰ نفر از هموطنان ما راهی بیمارستان‌ها شدند.

به گزارش فارس سردار اسکندر مومنی پیش از ظهر امروز در بازدید از مراکز راهنمایی و رانندگی استان مازندران در شهرستان میاندرود با اشاره به ترافیک سنگین در محورهای منتهی به شمال کشور اظهار داشت: ترافیک در سایر نقاط کشور مناسب است.

وی در ادامه با اشاره به تغییر وضعیت آب و هوا در طی روزهای آینده بیان کرد: هوای بارانی و سرد جبهه غربی کشور را گرفته است و طی روزهای آینده به سمت مرکز حرکت می‌کند.

رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا در ادامه به آمار تلفات جاده‌ای در نوروز ۹۲ اشاره کرد و افزود: از زمان آغاز طرح نوروزی ۷۴ مسافر به مقصد نرسیدند و ۶۷۰ نفر از هموطنان ما راهی بیمارستان‌ها شدند.

وی در ادامه به واژگونی ۴۴۴ وسیله نقلیه از زمان شروع طرح راهنمایی و رانندگی خبر داد و تصریح کرد: در همه این موارد مسئولیت برعهده راننده بود.

مومنی در ادامه به همکاری بیش از ۵۰۰ هزار نفر نیروی انسانی در ایام نوروز اشاره کرد و گفت: ماموران راهنمایی و رانندگی برای آغاز موج دوم سفرهای نوروزی از آمادگی کامل برخوردار هستند.

فردا زمان موج دوم سفرهای نوروزی

وی راهنمایی و رانندگی پرحجم ترین محورهای کشور را مربوط به شهرهای اصفهان، مشهد و فارس اعلام کرد و گفت: نقش همیاران پلیس را در کاهش تصادفات نباید نادیده گرفت.

مومنی به بازدید‌های انجام شده در سطح پایگاه‌های راهنمایی و رانندگی اشاره کرد و بیان کرد: همه پایگاه‌های راهنمایی و رانندگی کشور نمونه هستند و پرسنل راهنمایی و رانندگی از تعطیلات خویش گذشتند تا مردم راحت باشند.

رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا در پایان تصریح کرد: موضوع ترافیک یک موضوع بین بخشی است و دستور نیست. 

واکنش مقام نظامی جمهوری اسلامی ایران به عذرخواهی نتانیاهو از ترکیه

Posted: 23 Mar 2013 08:08 AM PDT

جرس: سردار مسعود جزایری، معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، در واکنش به عذرخواهی نخست وزیر اسرائیل از ترکیه مدعی شد که انگیزۀ این اقدام اثر گذاری بر مقاومت منطقه و "بیداری اسلامی" است.

به گزارش رادیو فرانسه، سردار جزایری دولت ترکیه را نمایندۀ آنچه وی "اسلام آمریکایی" نامید توصیف کرد و افزود که هدف آمریکا و اسرائیل جایگزین کردن "اسلام ناب" توسط "اسلام آمریکایی" است که به تعبیر سردار جزایری بخشی از طرح "اسلام ستیزی" به شمار می رود. معاون ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در جای دیگری از سخنانش افزود که اسرائیل و آمریکا قصد دارند "اسلام آمریکایی" را جایگزین سرمشق جمهوری اسلامی در دنیای اسلام کنند.

دیروز نخست وزیر اسرائیل در یک گفتگوی تلفنی با رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، بابت کشته شدن 9 شهروند ترک توسط نیروهای اسرائیلی در سال 2010 از مردم ترکیه عذرخواهی کرد. این گفتگوی تلفنی که در حضور باراک اوباما صورت گرفت به تنش میان دو متحد مهم آمریکا در منطقه پایان داد و به یک معنا آخرین دستاورد دیپلماتیک باراک اوباما در جریان سفرش به منطقه به شمار می رود.

دفتر نخست وزیر ترکیه با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که رجب طیب اردوغان عذرخواهی نخست وزیر اسرائیل را پذیرفت و دو طرف به زودی قراردادی را برای پرداخت غرامت به قربانیان حادثۀ سال 2010 امضا خواهند کرد. در 31 ماه مه سال 2010 گروهی از کماندوهای اسرائیلی با حمله به یک کشتی حامل مواد غذایی به نوار غزه 9 تن از سرنشینان آن را کشتند و این حادثه به بحرانی مهم در مناسبات اسرائیل و ترکیه تبدیل شد.

عادی شدن مناسبات ترکیه و اسرائیل نگرانی دولت اسلامی ایران را تشدید می کند تا آنجا که ترکیه از مهمترین طرفداران سرنگونی رژیم بشار اسد، متحد اصلی تهران، در منطقه نیز به شمار می رود. دیروز همچنین رییس جمهوری آمریکا در امان، پایتخت اردن، در واکنش به اظهارات اخیر رهبر جمهوری اسلامی که شهرهای اسرائیلی را تهدید به نابودی کرده بود، گفت که آیت الله خامنه ای بهتر است به جای تهدید این و آن به فکر رفع مشکلات معیشتی مردم ایران باشد. رییس جمهوری آمریکا بار دیگر تأکید کرد که در صورت توقف فعالیت های اتمی ایران و رفع تحریم های بین المللی علیه این کشور، ایران می تواند با کلیه کشورها از جمله ایالات متحد آمریکا رابطۀ تجاری و اقتصادی برقرار کند که همگی کمکی مهم به بهبود وضعیت اقتصادی ایران خواهد بود.

رییس جمهوری آمریکا در جای دیگری از سخنانش از گسترش نفوذ اسلامگرایان افراطی و القاعده در سوریه ابراز نگرانی کرد. دولت آمریکا مبلغ دویست میلیون دلار کمک مالی برای یاری رساندن به پناهندگان سوری در اردن در اختیار این کشور می گذارد. دولت آمریکا همچنین اعلام کرد که مبلغ 500 میلیون دلار کمک مالی نیز که توسط کنگرۀ این کشور طی ماههای اخیر مسدود شده بود در اختیار فلسطینیان می گذارد. 

ملاحظاتی پیرامون برخی سخنان ابوالحسن بنی صدر

Posted: 23 Mar 2013 06:02 AM PDT

حسن یوسفی اشکوری
آقای بنی صدر در برنامه «صفحه ۲ آخر هفته»  بی‌بی‌سی سخنانی گفت که از جهات مختلف جای تأمل و بررسی دارد. 

 

در جمعه شب ۱۷ اسفند ۹۱ (۷ مارس ۲۰۱۳) جناب آقای ابوالحسن بنی صدر در برنامه «صفحه ۲ آخر هفته» تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی سخنانی گفت که از جهات مختلف جای تأمل و بررسی دارد. گرچه سخنان و آرای قابل تأمل ایشان در این برنامه کم نیست اما بخشی که در اینجا بدان اشاره می‌کنم مربوط می‌شود به انتخابات مجلس اول که من نیز در آن مجلس نماینده بودم.

جناب بنی صدر ادعا کرده است که انتخابات مجلس اول «قلابی» بوده چرا که در آن اولا حدود ۲۸ درصد بیشتر شرکت نکرده بودند و تازه آن هم با تقلب بوده و از این رو در ‌‌نهایت آرا ۱۴ درصد بوده و این تقلب نیز با چراغ سبز آیت الله خمینی به حزب جهوری اسلامی بوده است.

ایشان مدعی است که ده هیئت بازرسی در این مورد رسیدگی کرده و فهرست تقلبات را تهیه کرده بودند و قرار شده بود که مجلس باز نشود، اما برخلاف قانون و به دستور آقای خمینی مجلس تشکیل شد.

 

اکنون جای تحقیق در مورد تحلیل شرایط سال ۵۸-۵۹ و از جمله انتخابات مجلس اول و بررسی آماری آن نیست، اما بی‌گمان دعوی جناب ایشان از جهت مختلف کذب و تحریف تاریخ است. در این مورد به چند نکته اشاره می‌کنم:

 

۱-طبعا نخستین پرسشی که به ذهن می‌رسد مستندات این دعوی چیست و اسناد و شواهد و قراینی که مدعا را مدلل کند کدام‌اند؟ بر اساس قاعده «البینه علی المدعی» بر آقای بنی صدر است که مستندا نشان دهد که دعوی او درست است. ایشان در آن زمان رئیس جمهور و رئیس شورای انقلاب و رئیس دولت بود و مجری انتخابات و قاعدتا باید مدارک کافی برای اثبات مدعای خود داشته باشد. حتی اگر اسناد مکتوب در اختیار نباشد قطعا شواهد مقالیه و حالیه برای آن وجود دارد. مثلا ایشان می‌تواند اعضای آن ده هیئتی که فهرست آرای تقلبی را رسیدگی کرده و به ویژه رؤسای هیئت‌ها را اعلام کند. احتمالا شماری از آن‌ها درگذشته‌اند، اما بی‌گمان هنوز شماری زنده‌اند و می‌توانند شهادت دهند. افزون بر آن می‌توانند از شخصیت‌ها و جریانهای سیاسی مستقل و حتی منتقد حاکمیت که خود نیز در انتخابات حضور داشتند (مانند نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز، جاما، جنبش حاج سید جوادی، حزب توده، فدائیان خلق-اکثریت- و...) بخواهند که بر این مدعا گواهی دهند. چرا که قابل قبول نیست که از چنین رخداد مهمی، آن هم در فضای تقریبا باز و آزاد آن زمان، فقط یک نفر آگاه باشد.

 

۲-پرسش دیگر این است که چرا پس از ۳۳ سال چنین دعوی مهمی مطرح می‌شود؟ البته ممکن است در گذشته در گفته‌ها و نوشته‌های جناب بنی صدر در خارج از کشور مطرح شده باشد و من بی‌اطلاع مانده‌ام، اما باز باید به این سئوال جدی پاسخ داد که چرا در‌‌ همان زمان یعنی در مقطع برگزاری انتخابات نخستین دوره مجلس ایشان به عنوان عالیترین مقام اجرایی کشور و مجری انتخابات به چنین تقلب و خیانت بزرگی اعتراض نکرده‌اند؟ تا آنجا که من به یاد می‌آورم چنین ادعایی از سوی ایشان و حتی از سوی گروههای سیاسی فراوان و فعال در آن زمان که در انتخابات کاندیدا داشتند مطرح و اعلام نشده است. می‌توان تصور کرد که دیگران از آن بی‌خبر بوده و یا از کنار آن به سادگی گذشته باشند؟

 

۳-از همه مهم‌تر صحت این دعوی بیش و پیش از آنکه تقلب کنندگان را زیر سئوال ببرد شخص مدعی را به چالش می‌کشد، چرا که ایشان باید به این پرسش مهم پاسخ دهند که اصلا چرا به چنان انتخابات متقلبانه و مجلس قلابی و فرمایشی تن داده و حتی با آن همکاری کرده و در‌‌ همان مجلس سوگند خورده‌اند که به قانون اساسی وفادار باشند؟ ایشان در آن زمان تمام سمت‌های اجرایی و حتی تقنینی کشور را در اختیار داشتند و چنان که از فحوای کلامشان بر می‌آید از چنان مقام و مرتبی برخوردار بودند که شخصیتی چون آیت الله خمینی در مقام رهبر بلامنازع انقلاب را هم در مقامی فرو‌تر می‌دیده و به او همواره «تذکر» می‌داده است! چرا و به چه دلیلی چنان خیانتی را پذیرفته است؟ بدین ترتیب مشروعیت خود ایشان به عنوان رئیس جمهور غیر قانونی و نامشروع بوده (زیرا طبق قانون اساسی منتحب مردم پس از ادای سوگند در مجلس و در محضر نمایندگان ملت و نیز پس از تنفیذ مقام رهبری مشروعیت و رسمیت می‌یابد) و دولت و کابینه او نیز مطلقا نامشروع بوده است. آیا آقای بنی صدر به پیامدهای منطقی مدعای خود اندیشیده‌اند؟ اگر بگویند به مصلحت و یا از ترس تن به چنان تقلب و افتضاح بزرگ داده‌اند، باز عذری بد‌تر از گناه است و قابل قبول نیست؛ زیرا اولا چنین خیانتی و آن هم در آن زمان حساس و در آغاز شکل گیری نظام سیاسی جدید و بر آمده از یک انقلاب بزرگ و آزادیخواهانه (که جناب بنی صدر هنوز نیز از آن دفاع می‌کند) با هیچ بهانه‌ای قابل قبول نیست و ثانیا با مدعای پایدار ایشان مبنی بر قانون گرایی و مبارزه با جبهه استبداد از موضع دفاع از قانون و حقوق ملت در تعارض است. ایشان که در دوره ریاست جمهوری‌اش با کمترین بهانه به ستیز با رقیبان بر می‌خواست و برای تخریب رقیبان از هیچ چیزی رویگران نبود و اکنون نیز‌‌ همان راه ادامه می‌دهد (از این منظر ایشان سلف احمدی‌نژاد است)، چگونه ممکن است که از رخداد مهمی چون تقلب گسترده در انتخابات مجلس اول چشم بپوشد و آن را جار نزند؟

 

۴-ایشان ادعا می‌کند آیت الله خمینی به حزب جمهوری اسلامی چراغ سبز داده بود تا تقلب کنند. ادعای بس شگفتی است! پرسش جدی این است که چرا باید آقای خمینی چنین بکند و انگیزه ایشان چه می‌توانست باشد؟ واقعیت این است که اگر قرار بوده رهبر انقلاب به کسی و جریانی اجازه تقلب در انتخابات مجلس را داده باشد، می‌بایست که به آقای بنی صدر و دفتر هماهنگی او چنین مجوزی داده باشد نه به رقیبان ایشان. چرا که در آن زمان بر عالم و آدم آشکار بود که آیت الله خمینی مدافع و حامی جدی بنی صدر بود و حال که با حمایت‌های همه جانبه رهبری انقلاب به مقام ریاست جمهوری رسیده، عقل و تدبیر حکم می‌کرد که آیت الله خمینی جانب رئیس جمهور محبوبش را بگیرد و با استفاده از ابزارهای آشکار و پنهانش کاری بکند تا دفتر هماهنگی رئیس جمهور با مردم (که در آن زمان به عنوان یک حزب سیاسی عمل می‌کرد) مجلس را هم در اختیار بگیرد تا برای اداره کشور دچار مشکل نشود نه اینکه از رقیب حمایت کند. واقعیت این است که در آن زمان جناب بنی صدر، به درست یا غلط، مورد حمایت آیت الله خمینی شمرده می‌شد و از این رو توانست چنان رأی بالایی بیاورد و گرنه اگر در‌‌ همان مقطع حسن حبیبی (کاندیدای نهضت آزادی و در ‌‌نهایت مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی) از چنین حمایتی برخوردار بود قطعا انتخاب می‌شد. آیت الله خمینی تا پایان کار نیز از او به سختی حمایت کرد. البته باید افزود که آیت الله خمینی معتقد بود که مسئولان و مدیران کشور (حتی تا سطح فرمانداران) نباید زود به زود تعویض شوند و تغییر کنند تا هر چه زود‌تر ثبات بر قرار شود و نظام جدید مستقر گردد. به پیروی از همین قاعده بود که وی هم از بازرگان تا آخرین لحظه حمایت کرد و هم از بنی صدر و هم بعد‌ها از میرحسین موسوی.

 

۵-واقعیت این است که در آن زمان اختلاف بنی صدر با رقیب یا رقیبانش حول قانون گرایی نبود و از این رو نمی‌توان آن را حول دوگانه جدال استبداد/آزادی تحلیل و تفسیر کرد. اسناد نشان می‌دهد و خود نیز به عنوان گواه آن دوران به یاد دارم که در ماههای نخست پس از انقلاب حزب جمهوری اسلامی (به هر دلیل) با بنی صدر اخلاف پیدا کرد و این اختلاف در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اول علنی شد و آنان تلاش فراوان کردند که برنده انتخابات باشند و بنی صدر را از کرسی ریاست جمهوری محروم کنند اما ناکام ماندند و بنی صدر رئیس جمهور ایران شد. از آن پس اختلافات عمیق‌تر و حاد‌تر شد. جناج حزب جمهوری برای تسخیر مجلس برنامه ریزی کرد و این بار البته موفق شد.

 

با اکثریت مخالف بنی صدر در مجلس کار بر رئیس جهور سخت شد اما ایشان نیز از هر ابزاری استفاده کرد تا به مقابله برخیزد و رقیبان را ناکام گذارد. ایشان و احتمالا همفکرانشان تصور می‌کردند اولا از رقیب و حتی از رهبری نفوذ و اعتبار بیشتری دارند (تصوری که اکنون محمود احمدی‌نژاد هم دارد) و ثانیا حمایت‌های رهبری دایمی است و از این رو به هر تلاشی دست زدند تا رقیب را منزوی کنند.

من خود گواهم که در آن زمان هیچ یک از دو طرف برای حذف رقیب هیچ فرصتی و بهانه‌ای را از دست نمی‌داد. در عمل نه اکثریت خط امامی مجلس مقید به قانون و اخلاق بود و نه آقای بنی صدر. نمونه‌اش همین دعوی کذب جناب بنی صدر پس از ۳۳ ساله است که انتخابات مجلس اول را قلابی می‌داند. دعوی شگفتی که اگر در آن زمان مطرح می‌کرد، قانونا و عملا نمی‌توانست یک روز هم بر کرسی هوش ربای ریاست جمهوری تکیه زند.

 

می‌دانیم که انتخابات مجلس چند ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری انجام شد و چگونه می‌توان تصور کرد انتخابات ریاست جمهوری آزاد بوده اما انتخابات مجلس پر از تقلب و قلابی؟ چرا در ریاست جمهوری مشارکت بالا بوده اما چند ماه بعد در مجلس به ۱۴ درصد تنزل می‌کند؟ این در حالی است که هم مجریان انتخابات یکی بودند و هم رأی دهندگان؟ روشن است که آقای بنی صدر می‌خواهد مجلسی را که او را بی‌کفایت تشخیص داده و عزل کرده از اعتبار بیندازد تا هم توجیهی برای دعویشان مبنی بر کودتایی بودن ماجرای عزل بتراشد و هم از مجلس انتقام گرفته باشد. در مورد انگیزه‌های قلبی نمی‌توان داوری کرد اما اگر عمل و رفتار ملاک باشد قاطعانه معتقدم که آقای بنی صدر عمدتا به انگیزه‌های پیروزی در جدال قدرت با رقیبان واقعی و یا توهمی جنگیده و هنوز هم می‌جنگد. ایشان درست می‌گوید که عملی بر ضد آقای خمینی انجام نمی‌داده اما به اشتباه تصور می‌کرده که اولا با حمایت او رقبا را حذف خواهد کرد و ثانیا از چنان محبوبیتی برخوردار است که در صورت لزوم می‌تواند خود او را هم حذف کند اما در فرجام کار این رقیب هوشمند بود که با استفاده از اشتباهات مهلک رئیس جمهور و جلب حمایت رهبری بر او چیره شد.

 

آقای بنی صدر انصافا از جهاتی سلف آقای احمدی‌نژاد است. اهل هیاهو بود و برای تخریب مخالفان و منتقدان از چیزی ابا ندشت (و ندارد). همواره تلاش می‌کرد (و می‌کند) بر امواج احساسات مردم سوار شود. تمسک به قانون بهانه‌ای برای حذف رقیب بوده (و هست).‌گاه از دروغ و تحریف هم پروایی نداشته (و ندارد). در همین گفتار بی‌بی‌سی نیز هنوز خود را تنها «بدیل» رقیب (ولی فقیه) می‌داند. جان کلام این است که دو پادشاه در اقیلمی نمی‌گنجیدند و یکی می‌بایست حذف می‌شد که شد.

 

در هرحال حداقل می‌توانم در ارتباط با حوزه انتخابیه‌ام (تنکابن و رامسر) بگویم که در انتخابات مجلس اول مطلقا اتهام تقلب قابل توجهی مطرح نبوده است. جریانهایی چون سازمان مجاهدین، حزب توده، فداییان اکثریت و افرادی منفرد کاندیدا بودند و رقیب اصلی من کاندیدای مجاهدین بود و انتخابات به دلیل رقابت تنگاتنگ به دور دوم کشیده شد. هیچ فرد و گروهی نیز معترض جدی نبود. قابل توجه جناب بنی صدر اینکه من کاندیدای خط امامی‌هایی بودم که مانند دیگر جاهای کشور حامی بنی صدر بودند و چندی قبل به ایشان رأی داده بودند و از همه مهم‌تر ستاد انتخاباتی بنی صدر ستاد انتخاباتی من هم بود. دلیل این کار نیز این بود که من از حامیان بنی صدر بودم و به ایشان رأی داده بودم. ایشان بفرمایند که در چنان شرایطی چگونه ممکن بوده که تقلبی تعیین کننده صورت بگیرد؟ و اصلا انگیزه تقلب چه می‌توانسته باشد؟

 

بیفزایم که من خود در مجلس از مدافعان آقای بنی صدر بودم ولی در ‌‌نهایت به دلایلی (که به بخشی از آن‌ها اشاره شد) به عدم صلااحیت ایشان در اداره کشور معتقد شدم و در جلسه استیضاح نیز به عدم صلاحیت ایشان رأی دادم و در‌‌ همان زمان نیز طی بیانیه‌ای همراه تنی چند از نمایندگان دلایل رأی به عدم صلاحیت آقای بنی صدر را بیان کردیم و در مطبوعات انتشار یافت. با حوادث بعدی و رفتارهای آقای بنی صدر در دوران پس از برکناری (به ویژه اتحاد با سازمان مجاهدین) دانستم که در رأی خود صائب بوده‌ام.

*حسن یوسفی اشکوری، نویسنده و پژوهشگر دینی و نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی در ایران است 

منبع: بی بی سی

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

تحلیل روانشناختی پیام نوروزی رهبری

Posted: 23 Mar 2013 05:33 AM PDT

حسن فرهنگی
 پیام نوروزی هر دو مقام در ابتدای سال نشان می دهد که جنگ  میان آنهاشکل تازه ای به خود گرفته است

 

شروع هر سال تازه با شعاری که رهبری ایران مطرح می کند دورنمایی از آن سال را جلوی چشم مردم و مسئولان می گذارد. هر چند عملکرد اقتصادی و سیاسی مردم با این شعار تنظیم نمی شود اما آنها می دانند که مسئولین نظام با شنیدن پیام نوروزی سال تازه را چگونه پیش خواهند برد و برنامه های خود را چگونه تنظیم خواهند کرد. این شعار و پیام که دستوری نانوشته در آن مستتر است تا سال 88 تا حدودی موجبات تنظیم مراودات سیاسی و اقتصادی در ارگان های دولتی را فراهم می کرد اما با انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری این روند متوقف شد که بنده در آغاز سال 91 در مقاله ای تحت عنوان "روانشناسی نام گذاری “سال ها” توسط رهبری" به عدم کارآیی این نام گذاری ها اشاره کردم. اما با بررسی روانشناختی بسامدهایی که در پیام نوروزی رهبری مطرح شد گمان می رود که این شعار در سال 92 متاسفانه عملیاتی خواهد شد.

سال 92 را آقای خامنه ای سال "حماسه ی اقتصادی و حماسه ی سیاسی" عنوان کردند که این شعار دورنمایی از سال پیشرو را برایمان مشخص می کند. نخست به بررسی واژه ی حماسه می پردازم.

حماسه واژه ی عربی است به معنای شدّت، صلابت ، شجاعت، دلاوري، زنده دل و با نشاط بودن، غيرت به خرج دادن و دليري کردن به کار رفته است. وقتی با رویکردی روانشناختی به واکاوی کلمه ای می پردازیم بیش از اینکه به مدلول های یک واژه اشاره کنیم باید به کاربرد عرفی و معمول آن نظر کنیم. واژه ی حماسه معمولا زمانی به کار گرفته می شود که جنگی بین دو نیرو اتفاق بیفتد و گروه خودی رشادتی از خود نشان داده با صلابت و شجاعت جنگ را به نفع خود پایان دهد. بیشترین ترکیبی که از این واژه در ادبیات ما به کار رفته "حماسه ی حسینی" است. در جنگ هشت ساله بین ایران و عراق رزمندان اسلام حماسه خلق می کردند و بعد از پایان جنگ این واژه تا حدودی مغفول واقع شد. اما دوباره با پیام تازه ی مقام رهبری از این واژه رونمایی شد. انگار جنگ تازه ای می خواهد آغاز شود. با بررسی نام گذاری سال 91 پی به وخامت اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران می بریم. آقای خامنه ای خطرهای پیش رو را پیش بینی کرده و به مردم نوید رسیدن سال پر اضطراب و سخت را می دهد. از طرفی حماسه ی اقتصادی که نشانگر سخت شدن معیشت مردم است و از دیگر سو حماسه ی سیاسی که تنش عظیمی را در بدنه ی نظام نشان می دهد. در صورتی که از تنش بزرگ سیاسی به سلامتی گذر نکنیم ناگزیر وضعیت اقتصادی مردم به مراتب بدتر از سال پیش خواهد بود.

اما مسئله ی مهم دیگری را هم باید در این پیام ردگیری کرد. به کار بردن واژه ی حماسه توسط یک طرف دعوا که رهبر نظام است بدین معنی است که او خود را برنده ی این جنگ فرض می کند و از مردم انتظار دارد که با وارد شدن فعال در دو حوزه ی سیاسی و اقتصادی جنگ را به نفع او به پایان برند و باید دید آیا این اتفاق خواهد افتاد یا نه؟! هر چند که آرزوی نگارنده این سطور بر این است که نام گذاری امسال نیز همانند چند سال پیش محقق نشود!

مسئله ی مهمی که نمی شود آن را نادیده انگاشت واقعی بودن اختلاف رئیس جمهور و رهبری ایران است که کشور را به سمت پرتگاه سوق می دهد و پیام نوروزی هر دو مقام در ابتدای سال نشان می دهد که این جنگ شکل تازه ای به خود گرفته و مردمان بسیاری را قربانی خواهد کرد. گذر کردن از این مرحله ایران را وارد مرحله ی تازه ای خواهد کرد. در حقیقت مردم ایران در آستانه ی یک تغییر بزرگ قرار گرفته اند. در تحلیل روانشناختی پیام نوروزی رئیس جمهور بیشتر بدین مسئله اشاره خواهم کرد.
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


آیت‌الله خامنه‌ای؛ تداوم یا تغییر؟

Posted: 23 Mar 2013 05:33 AM PDT

مرتضی کاظمیان
رهبری نشان داد که متاسفانه عزمی برای تغییر دموکراتیک ندارد، و به مدیریت وضع و روند اقتدارگرایانه‌ی مسلط می‌اندیشد.  


پیام و سخنرانی نوروزی رهبر جمهوری اسلامی برای سال 1392 ابراز شد. بی‌گمان، ماهیت اقتدارگرایانه و متکی به شخص نظام سیاسی در جمهوری اسلامی، موجب چنین انتظار و تعلیقی است. راه‌های سیاست‌ورزی در ایران به کریدورهای دموکراتیک ختم نمی‌شود؛ بلکه ـ سوگمندانه ـ دولت اقتدارگرا و ایدئولوژیک مبتنی شده بر درآمد نفتی است که با خشونت و ارعاب و سرکوب، و نیز با بازوهای تبلیغاتی و رسانه‌ای خویش، سامان سیاسی را «مدیریت» می‌کند.

در مورد پیام و سخنرانی نوروز 92 آیت‌الله خامنه‌ای گفتنی کم نیست؛ اما در این مکتوب، نگارنده تنها بر بخش «سیاست داخلی» ملاحظات رهبر جمهوری اسلامی، و به‌طور مشخص انتخابات ریاست جمهوری آتی، تمرکز می‌کند.
برخلاف سخنان تند و ادبیات تهاجمی رأس نظام سیاسی، شخصیت سیاسی نخست جمهوری اسلامی در ابراز دیدگاه‌های خود در حوزه‌ی سیاست داخلی، لحن و ادبیاتی ملایم و به‌ظاهر متسامح در پیش گرفت. آیا آیت‌الله خامنه‌ای به‌دلایل و علل گوناگون، می‌کوشد آغوش نظام سیاسی را برای منتقدان و مخالفان در حاشیه یا مطرح، باز کند، و «تغییر» را در سال جاری مدیریت کند؛ یا خیر، او همچنان «تداوم» روند مسلط پس از کودتای انتخاباتی 1388 را در دستور دارد، و می‌کوشد با شکل و ظاهری شبه‌ دموکراتیک، سامان اقتدارگرایانه‌ی مسلط را تداوم بخشد؟
نویسنده، برخلاف برخی امیدواران، و کسانی که به استقبال از دیدگاه‌های جدید آیت‌الله خامنه‌ای رفته‌اند، نشانی از «تغییر» در راهبرد اصلی حکومت در داخل نمی‌بیند، و بیشتر «مدیریت تداوم وضع و روند غالب» را از ملاحظات ابراز شده، احساس می‌کند. قبل از آن‌که مستندات این مدعا، مورد اشاره قرار گیرد، تاکید می‌شود که تلاش برخی کنشگران سیاسی برای تحریک نکردن و دامن نزدن به تقابل و مخاصمه، و نیز «خوش‌بینی» یا «بدبینی» ناظران، مقوله‌هایی یک‌سر متفاوت با این «ارزیابی» است. در این‌جا، نگارنده ارزیابی خود را از آن‌چه بیان شده، مدلل می‌کند.


دلایل مدعا / بررسی سخنان رهبر جمهوری اسلامی
آیت‌الله خامنه‌ای در پیام نوروزی مختصر خود در هنگام تحویل سال، در ملاحظه‌ای کوتاه به «کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات رياست جمهوری» اشاره می‌کند. آن‌چه که به باور او: «مقدرات اجرايی و سياسی، و به يک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آينده برنامه‌ريزی می‌کند.» تمام سخن شخص اول نظام اقتدارگرا چنین است: «ان‌شاءالله مردم با حضور خودشان در اين ميدان هم خواهند توانست آينده‌ نيکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور بايد وارد شد و با حماسه‌آفرينی بايد به اهداف خود رسيد.» او تاکید می‌کند که مبتنی بر «اين نگاه»، سال ۹۲ را «سال حماسه‌ سياسی و حماسه‌ اقتصادی» نام‌گذاری می‌کند.
در واقع رأس نظام سیاسی تنها دغدغه‌ی «حماسه» دارد؛ آیت‌الله خامنه‌ای با توجه به خاطره‌ی انتخابات 88 و تداوم سرکوب پس از چهار سال (تا سقف ادامه‌ی بازداشت دو نامزد معترض آن انتخابات) تنها در پی برگزاری هرچه باشکوه‌تر و با حضور گسترده‌تر مردم در انتخابات نمایشی است. او در این پیام، هیچ اشاره‌ای به «وظیفه»ی حکومت نمی‌کند، و هیچ نشانه‌ای از «تغییر» و ضرورت تغییر ابراز نمی‌کند؛ وی تنها از «باید»ی می‌گوید که متوجه «مردم» (توده‌های تابع یا تسلیم یا ناچار) است: «لازم است حضور مردم جهادی باشد». اما در این «جهاد» حاکمیت سیاسی چه جایگاهی دارد و ایفاگر چه نقشی خواهد بود؟ این پرسشی است که پاسخ آن، آگاهانه، یک‌سر مغفول است. از نظر رأس نظام سیاسی در جمهوری اسلامی، باید و وظیفه‌ی جدیدی متوجه حاکمیت نیست. در بر همان پاشنه‌ای که هست، خواهد چرخید. چنین است که بسیاری از همراهان شاخص ستادهای موسوی و کروبی، ازجمله دبیرکل جبهه مشارکت، و نیز خود دو نامزد معترض، و برخی از همگامان «سبز» ایشان، همچنان گروگان حاکمیت‌اند. دغدغه‌ی اصلی مرکز ثقل قدرت، برگزاری انتخاباتی با صف‌های طویل و مشارکت گسترده‌ی شهروندان است تا «مشروعیت» نظام سیاسی به جهان غرب و مخالفان نشان داده شود و «بحران مشروعیت» نظام سیاسی منتفی اعلام گردد.
بعید است از ناظران و شهروندان پیگیر و آگاه، کسی در تردید باشد که وقتی رهبر جمهوری اسلامی از لزوم خلق حماسه می‌گوید، فرجام چه خواهد بود و شد. صدا و سیما و دیگر بازوهای تبلیغاتی و رسانه‌ای حکومت چه روشی را در پیش خواهند گرفت، و خروجی رسمی انتخابات چه خواهد شد.
مستقل از پیام نوروزی، آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی نوروزی خود، هوشمندانه و سیاستمدارانه، به «حماسه»ای که قرار است خلق شود می‌پردازد. وی در حاشیه‌ و متن سخنانش، نمی‌تواند از نقد و طعن و حمله به اصلاح‌طلبان و سبزها، پرهیز کند. چنین است که در بخشی از صحبت‌هایش (آن‌جا که از اقتصاد نفتی ایران انتقاد می‌کند)، می‌گوید: «من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاه‌های نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان "تكنوكرات" لبخند انكار زدند كه مگر ميشود؟! بله، مي‌شود.»
نیز در بخش دیگری از سخنرانی، بار دیگر به جنبش سبز می‌پردازد و می‌گوید: «در مسئله‌ی انتخابات و غيرانتخابات، همه بايد تسليم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمكين كنند. آن حوادثی كه در سال 88 پیش آمد ــ كه برای كشور ضرر داشت و ضایعه‌آفرین بود ــ همه از همین ناشی شد كه كسانی نخواستند به قانون تمكین كنند؛ نخواستند به رأی مردم تمكین كنند.» به بیان دیگر، او به‌صراحت از تداوم وضع موجود می‌گوید و بر نگاه غالب رسمی به انتخابات 88 و 92 مهر تاکید می‌زند.
آیت‌الله خامنه‌ای در برشمردن ملاحظات خود در مورد انتخابات، چنان‌که قابل پیش‌بینی بود، نخست از ضرورت حضور گسترده مردم می‌گوید: «در درجه‌ی اول، گسترش مشاركت و حضور گسترده‌ی مردم در انتخابات اهميت دارد. شور انتخاباتی در كشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی مي‌تواند تهديدهای دشمنان را بی‌اثر كند.»
اما این حضور و مشارکت مبتنی بر چگونه انتخاباتی خواهد بود؟ انتخاباتی آزاد و سالم یا نمایشی و مدیریت شده؟
آن‌چه رهبر جمهوری اسلامی «درز می‌دهد»، و البته موجب برخی «خوش‌بینی»ها شده، چنین است: «در انتخابات، همه‌ی سلیقه‌ها و جریانهای معتقد به جمهوری اسلامی باید شركت كنند؛ این، هم حق همه است، هم وظیفه‌ی همه است. انتخابات مال یك سلیقه‌ی خاص، مال یك جریان فكری و سیاسیِ خاص نیست. همه‌ی كسانی كه به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال كشور معتقدند، به آینده‌ی كشور اهمیت می‌دهند، دلشان برای منافع ملی می‌سوزد، باید در انتخابات شركت كنند. رو گرداندن از انتخابات، مناسب كسانی است كه با نظام اسلامی مخالفند.»
از نظر آیت‌الله خامنه‌ای، شرکت در انتخابات یک «باید» است و هرکس در آن حضور نیابد، باوری به منافع ملی و استقلال و نظام ندارد. او البته از «حق همه‌ی سلیقه‌ها و جریان‌های "معتقد" به جمهوری اسلامی» نیز گفته است. آیا کسی در این تردید دارد که اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی اینک در اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، و به‌ویژه تمکین به شخص رهبر جمهوری اسلامی، متبلور است؟
این‌گونه، آن‌ گروه از اصلاح‌طلبانی که مشکلی با «تمکین به شخص اول نظام سیاسی» و همراهی با «حاکمیت اقتدارگرا و متکی به شخص»، ندارند از این «حق» برخوردارند که در انتخابات نامزد شوند و در آن، فعال. نگارنده نیازی به فهرست کردن اسامی نامزدهایی که در این دسته‌بندی می‌گنجند، نمی‌بیند؛ خوانندگان پیگیر، به‌راحتی فهرست گزینه‌های شاخص و مطرح را در ذهن مرور می‌کنند. رهبر جمهوری اسلامی هیچ نشانه‌ای از لوازم و شرایط انتخابات آزاد و سالم به دست نمی‌دهد و ابراز نمی‌کند.
نکته‌/محور سوم‌ی که آیت‌الله خامنه‌ای به آن اشاره می‌کند، شاید بیشتر به یک شوخی شبیه باشد؛ اگر نخواهیم آن‌را یک دروغ یا فریب بزرگ توصیف کنیم: «رهبری، یك رأی بیشتر ندارد. بنده‌ی حقیر مثل بقیه‌ی مردم، یك رأی دارم؛ این رأی هم تا وقتی كه در صندوق انداخته نشود، هیچ كس از آن مطّلع نخواهد بود... از حقير كسی چيزی در اين زمينه نخواهد شنيد.»
آن‌هایی که با مرکز ثقل قدرت نزدیک‌اند یا روایت‌های موثقی از آن شنیده‌اند، نیک می‌دانند که چگونه آیت‌الله خامنه‌ای بدون آن‌که کسی را تایید یا رد کند، فهرست مورد علاقه را برای انتخابات تنظیم می‌کند و مدیریت؛ چنان‌که در یک نمونه‌ی مشهور، چند هفته پیش در واکنش به سخن یکی از نزدیکان ناطق نوری، که از عدم تمایل وی برای نامزدی در انتخابات آتی گفته بود، می‌گوید: «ایشان عاقل‌ هستند.» (نقل به مضمون)
کدام فعال سیاسی و شهروند آگاهی است که از نقش سپاه و بسیج و کمیته امداد و دیگر نهادهای موثر و بازوهای مرکز ثقل قدرت، در روند و فرجام انتخابات بی‌خبر باشد؟ و در ساختار هرمی این نهادها، کدام ناظر مطلع از همسویی و کنش متمرکز و مدیریت شده‌ی آن‌ها بی‌اطلاع است؟
بله؛ البته در انتخابات ریاست جمهوری 1376 مشارکت غریب مردم در انتخابات و حضور سیل‌وار آنان به نفع سیدمحمد خاتمی، تمایل مرکز ثقل قدرت را منتفی ساخت؛ اما آیا چنین وضعی در انتخابات سال 1384 و به‌ویژه سال 1388 نیز وجود داشت؟
با تجریه‌ی احمدی‌نژاد، خارج شدن نام رییس جمهوری «غیرتابع» از صندوق‌های رای در انتخابات بعدی «خوش‌بین»ی بسیار می‌خواهد؛ اگر گفته نشود «واقع‌گریز»ی فراوان.
افزون بر این‌ها، آیت‌الله خامنه‌ای در «نكته‌ی چهارم» خود، از این می‌گوید که «همه بايد تسليم رأی قانون باشند؛ و در مقابل قانون تمكين كنند.» همین‌جاست که وی به «حوادث ضایعه‌آفرین سال 88» اشاره می‌کند و «شورش خیابانی را كه در سال 88 اتفاق افتاد یكی از خطاهای جبران‌ناپذیر» توصیف می‌نماید.
به دیگر سخن، وی با زدن مهر تایید مجدد بر انتخابات 1388، و نیز با حمایت از سامان مدیریتی (نظارتی و اجرایی) مسلط بر انتخابات، از همگان دعوت می‌کند در نمایش مدیریت شده با عنوان انتخابات ریاست جمهوری 1392 شرکت کنند. کسانی که مشکلی با این «سامان» ندارند، البته باید توضیح دهند که در سال 1388 به چه چیزی معترض بوده‌اند؛ و بدیهی است تنها پس از «توبه» و «عذرخواهی» به‌خاطر لطمات و آسیب‌های جبران ناپذیر وارد آورده به منافع ملی، امکان حضور محتمل در انتخابات ـ شاید با حکم حکومتی ـ را خواهند داشت. هرچند که هیچ‌کس (ازجمله خود آنان) به سلامت انتخابات مطمئن نباشد.
به باور نگارنده، این همه‌ی آن‌چیزی است که رأس نظام سیاسی در مورد انتخابات، به تلویح و تصریح، ابراز کرده؛ و در حاشیه‌ و متن سخنان وی می‌توان خواند و دید. آیت‌الله خامنه‌ای همانی است که در نمازجمعه مشهور پس از انتخابات بود؛ همانی که بر جان باختن ده‌ها شهروند در خیابان‌های شهر چشم فروبست، و حتی سال پیش حاضر نشد به قتل جوانی وبلاگ نویس (زنده‌یاد ستار بهشتی) و برخورد ناجوانمردانه با مادر مسلمان و پیرش، اشاره‌ای در خور «ولی امر مسلمین جهان» کند. همان‌که رییس کل پلیس کشور به‌صراحت از نقش ویژه‌ی او در حبس غیرقانونی و تداوم بازداشت رهبران جنبش سبز خبر می‌دهد.
او البته اندکی تغییر کرده است؛ رهبر جمهوری اسلامی برخی از کلیدواژه‌های مورد استفاده‌ی منتقدان و مخالفان سیاسی (ازجمله به‌طور مشخص «منافع ملی») را برای تبلیغ نظرات خود استخدام می‌کند. اما متاسفانه خبری از «تغییر»ی که پشتوانه‌ی دموکراتیزاسیون باشد محسوس نیست.


اجمال سخن
از پیام و سخنان نوروزی رهبر جمهوری اسلامی، آبی برای انتخابات آزاد و سالم و عادلانه گرم نشد. اگر قرار بود «امید»ی برای تغییرخواهان ایجاد شود، آیت‌الله خامنه‌ای باید دست‌کم به وظایف حاکمیت و برخی تغییرات مقوّم و موّید روندهای دموکراتیک اشاره می‌کرد.
آیت‌الله خامنه‌ای در مقام سیاستمداری باهوش، با مهره‌هایی که دراختیار داشت (واژه‌ها) بازی کرد تا روند انتخابات را همچنان مدیریت شده، پیش برد. او کوشید تا حد امکان منافذ شائبه در مورد سلامت انتخابات را مسدود کند؛ و بازی انتخابات را به‌مثابه‌ی «مظهر اقتدار نظام اسلامی و مظهر آبروی نظام و آبروی جمهوری اسلامی» مدیریت شده و در ادامه‌ی کودتای انتخاباتی 88 پیش برد. او از موقعیت یک حاکم اقتدارگرای مسلط بر اوضاع، و در مقام سخنوری ماهر، سیاستمدارانه به طرح بحث پرداخته؛ جایگاهی که دلیلی برای گشایش فضای سیاسی به معنای دموکراتیک نمی‌بیند، و به رقابتی مهارشده و نمایشی از روندی شبه‌دموکراتیک، بسنده می‌کند. و رهبر جمهوری اسلامی این‌ها را با مهار ادبیات و سخنان خود، در نوروز ابراز می‌نماید. او لایه‌هایی از منتقدان را در تعلیق و دل‌خوش قرار می‌دهد، تا یا به بازی و روند مطلوب وی تمکین کنند و با آن همراه شوند، و یا آن‌که همچنان «از نظام رانده» و «محروم از حکومت» و زیر سرکوب و تهدید بمانند. برای نفر نخست نظام سیاسی، حضور دو سه نامزد مشهور به «اصلاح‌طلب» یا «مستقل» که بتواند به نمایشی از «رقابت» یاری رساند، کفایت می‌کند.
بازی انتخابات آینده البته بازیگرانی دیگر نیز دارد؛ حضور «سبز» سیدمحمد خاتمی با وجود تمام تهدیدها و فشارها و مخالفت‌ها، و اصرار باند احمدی‌نژاد ـ مشایی برای نامزدی چهره‌ای مستقل از جریان غالب در حکومت، می‌تواند آشفتگی‌هایی در سامان مطلوب رهبری و جریان امنیتی ـ نظامی ـ رانتی همسو و گرداگرد وی ایجاد کند. کارویژه‌های شبکه‌های اجتماعی جنبش سبز و جامعه مدنی ایران نیز به‌جای خود مفروض است. فرجام روند مزبور و بررسی نقش بازیگران مزبور البته موضوع این مکتوب نیست.
تا اینجا، آیت‌الله خامنه‌ای نشان داده که متاسفانه همچنان عزمی برای تغییر دموکراتیک ندارد، و به مدیریت وضع و روند اقتدارگرایانه‌ی مسلط می‌اندیشد. روند و وضعی که هیچ نسبتی با «منافع ملی» مورد ادعای رهبر جمهوری اسلامی ندارد، و تنها منافع حکومت اقتدارگرا و حاکمان غیرمنتخب را تأمین و تضمین می‌کند.

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


زاهدی: مردم به دولت نمره خوبی نمی‌دهند

Posted: 23 Mar 2013 05:20 AM PDT

جرس: رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت: حمایت مقام معظم رهبری در حوزه علم و فناوری و شرکت های دانش بنیان و 23 ماده ابلاغی در سال حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی از فرازهای بسیار خوب و عمیقی بود که اگر بخواهیم اقتصاد دانش بنیان را در کشور پیاده کنیم طبق این سیاست ها باید جلو برویم.


به گزارش مهر، محمد مهدی زاهدی در خصوص عملکرد مسئولان در سال 91 با بیان اینکه "هر جا از رهنمودهای رهبری انحراف پیدا کنیم قطعاً مشکلاتی برای ما ایجاد می شود"، اظهار داشت: در سال 91 در برخی حوزه ها سیاسیون و اقتصادیون کشور انحرافاتی داشتند که در بعد ملی و بین المللی تبعات و ضررهایی را برای ما به وجود آورد.

رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: انشاء الله این عبرتی شود که ما تمام کارهایمان در چارچوب منویات مقام معظم رهبری و برنامه های توسعه و قوانین فرادستی باشد و خارج از آن گام بر نداریم.

زاهدی با بیان اینکه رهبری به تناسب موقعیت های مختلف هشدارهایی را به مسئولان داده اند گفت: در این میان حمایت مقام معظم رهبری در حوزه علم و فناوری و شرکت های دانش بنیان و 23 ماده ابلاغی در سال حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی از فرازهای بسیار خوب و عمیقی بود که اگر بخواهیم اقتصاد دانش بنیان را در کشور پیاده کنیم طبق این سیاست ها باید جلو برویم.

وی در پاسخ به این سوال که چه نمره ای به عملکرد مجلس و دولت در سال 91 می دهد گفت: شاید بهتر باشد سوال را این طور مطرح کنیم که آیا مجلس در قانون گذاری در سال 91 کم گذاشت یا نه؟ من فکر نمی کنم مجلس در قانون گذاری کم کار کرده باشد.

نماینده کرمان گفت: مردم از وضعیت اقتصادی راضی نیستند و معنی آن این است که دولت نمره خوبی نگرفت. البته دلایل آن باید بررسی شود. یقیناً برخی بی تدبیری ها و سوء مدیریت ها وجود داشته که نباید از آن چشم پوشی کنیم بلکه در کنار آن تحریم هم بوده قدری هم مسایل تحت تاثیر فضای سیاسی قرار گرفت جمیع اینها موجب شده که نتوان نمره قابل قبولی به حوزه اجرا داد.

یک فعال کارگری: سال ۹۱ برای جامعه مزدبگیر سخت بود

Posted: 23 Mar 2013 05:01 AM PDT

جرس: دبیر خانه کارگر مشهد معتقد است سال ۹۱، سالی سخت و پرمشقت برای اکثریت مردم ایران، به ویژه مزدبگیران بود.

حسین رسولی در این باره به ایلنا گفت: جامعه کارگری در سال ۹۱ روزهای سخت و پر مشقتی را پشت سر گذاشت. بسیاری از کارگران به دلیل کاهش ارزش پول ملی که واحد‌های تولیدی را با مشکل کمبود منابع مالی مواجه کرد، از کار بیکار شدند.

او افزود: کسادی بازار کار، بی‌رونق شدن تولیدات داخلی، محقق نشدن خواسته‌های کارگران بویژه در بخش دستمزد و حقوق جانبی همه از جمله مواردی هستند که در سال۹۱ به زیان جامعه کارگری رخ داده است.
این فعال کارگری در مشهد ادامه داد: دولت می‌توانست با انجام وظیفه‌اش در اختصاص ۳۰ درصدی سهم بخش تولید در قانون هدفمندی یارانه‌ها، از بخشهای اقتصادی و تولیدی حمایت کند. اما در سایه بی‌توجهی و عدم حمایت دولت از بخش تولید، با تعطیلی واحدهای تولیدی بسیاری از کارگران در سراسر ایران بیکار شدند.

رسولی افزود: وادات بی‌رویه کالاهای چینی، افزایش قیمت حاملهای انرژی و کمبود منابع مالی از عواملی بودند که توان رقابت واحد‌های تولیدی را در بازار گرفتند و کارفرمایان علاوه بر ناتوانی در تامین موارد اولیه تولید، در پرداخت حقوق کارگران خود نیز دچار مشکل شدند.

دبیر خانه کارگر مشهد درباره نرخ مصوب برای دستمزد سال ۹۲ کارگران نیز گفت: میزان افزایش حقوقی که دولت در سال ۹۲ برای کارگران در نظر گرفته است، نسبت به تورم موجود حداقل ۲۰ درصد عقب‌تر از سبد هزینه خانوار کارگری است.

این فعال کارگری در خاتمه به سال سختی که پیش روی کارگران است اشاره کرد و گفت: تعداد زیادی از کارگران در حالی سال ۹۲ را آغاز کردند که ما‌هاست حقوقی دریافت نکرده‌اند و بسیاری نیز به دلیل تمدید نشدن قرارداد کاریشان سال جدید را در «بیکاری» آغاز کردند.